هر کی سوتی داده تعریف کنه!

مریمs

عضو جدید
همین الان سوتی داغ داغ اتفاق افتاد رفتم خونه مادرشوهرم خونه نبودم برگشتم مغازه , یه خانوم داشت ویترین و نگاه میکرد همسرم فک کرد مامانش خانومه میخواست برگرد همسرم باصدای بلند صداش کرد مامان ............اونم بیچاره اومد گفت داشتم میدیدم چیزی که میخواستم و انگار تموم کردین
ووومنو همسرم:eek:
 

XBoy69

عضو جدید
چند روز پیش داشتم چند تا جوک +18 میخوندم اومدم به یه کسی از دوستان فوروارد کنم اشتباه فوروارد کردم به گروه بچه های شرکت! :(
پاک آبروم رفت هرچند که ماست مالی کردمممم
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
چند روز پیش داشتم چند تا جوک +18 میخوندم اومدم به یه کسی از دوستان فوروارد کنم اشتباه فوروارد کردم به گروه بچه های شرکت! :(
پاک آبروم رفت هرچند که ماست مالی کردمممم

:biggrin:
 

NEW MOHAMMAD

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی از رفیقام دیشب s داده میگه رفتم تو سایتم اسم استاد درس انقلاب اسلامی شده حسین آبادی برو ببین برا تو هم عوض شده؟
من رفتم تو سایت خودم دیدم نه تغییر نکرده همون حسینی بود.
این اسکول یه ترم با من اومد سر کلاس حسینی ، در صورتی که با حسین آبادی درس ورداشته بود!!!!!!!!:D:D
 

mandana sh

عضو جدید
اوایل که این شیشه اومده بود یبار بامامان بابابام سوار تاکسی شدیم راننده شروع کرد به دردو دل کردن که داداشم شیشه میکشه مامانم وبابام دلشون کباب شد براش وبه راننده گفتن بنده خدا کارش سخته حتما هروز دستش رو میبره .وای راننده فقط میزد توسرش که بابا داداشم معتاده
 

ایشن36

عضو جدید
دیروز نشسته بودیم داشتیم سریال نگا میکردیم مامانمم داش بافتنی میکرد ولی بدجور تو هوای سریال بود من یه دفه ای از مامانم یه سوال پرسیدم از اونور طرف تو سریال برگشت به یکی سلام کرد مامانمم به جای ایکه جواب منو بده جواب سلام ااونو داد:surprised::child:
 

Takesh

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز نشسته بودیم داشتیم سریال نگا میکردیم مامانمم داش بافتنی میکرد ولی بدجور تو هوای سریال بود من یه دفه ای از مامانم یه سوال پرسیدم از اونور طرف تو سریال برگشت به یکی سلام کرد مامانمم به جای ایکه جواب منو بده جواب سلام ااونو داد:surprised::child:

شما تو هوای کجایی ؟ :biggrin:
 

mozhgan.s.r

عضو جدید
یه بار یکی از بچه های فامیلمون گفت نگاه کنید چه کوسه های خوشگلی داره نشون میده ولی کوسه نبود منظورش دلفین بود
 

aozita

عضو جدید
کاربر ممتاز
دبیرستان که بودم با گوشی بابام ب دوستم اس دادم اذیتش کنم ساعت 6 غروب بود...........البته زود خودمو معرفی کردم اما اون :mad: یه اس پراز حرفایی که هیچکی نباس میفهمید بم داد که همرا اول بگم خدا چیکارت کنه اس ساعت 11 رسید ب گوشی بابام
من =:w19:
بابام =:w20: که هیچ وق ب روم نیاورد
فردا ک رفتم مدرسه تازه فهمیدم چیا گفته.............................:w06:
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
- یه بار دوست بابام زنگید باهام احوالپرسی کرد منم جواب دادم بعدش گفت بابات خونه س؟ من گفتم ممنون مرسی...! دوباره خودم سریع فمیدم صحنه رو ترک کردم.
- یه بارم داشتم نماز میخوندم تنها بودم... آخراش بودم که گوشی زنگ خورد .. تموم که شد برداشتم گفتم الله اکبر !:surprised:.
- یه بارم همین چندهفته پیش تودانشگاه از سلف برگشتم، یهو با خودم گفتم من عینک آفتابیموچیکارکردم؟؟:w20: برگشتم که نکنه رومیز جا گذاشتم.. در حین دوییدن دیدم یه چیزی رو چونم تکون میخوره... بله ... خودش بود..
- دوباره یه بارم(!) داشتم با گوشیم صحبت میکردم، داشت واسم توضیح میداد که با چجوری ثبتنام با موبایل انجام بدم، منم ازاینور داشتم دنبال گوشیم میگشتم که نگا کنم!!!!...:confused::confused:
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
بنده امروز یک عدد سوتی فجیع دادم
رووم نمیشه تو دانشکده فنی راه برم :|

دو هفتس میریم سر کلاس،الان فهمیدیم استادمون یکی دیگس،یه درس دیگس،رفتیم اونجا اینقد استاد اصلیه بهمون خندید ، بدبختیش اینه کلاساشون جفت هم هست :|

حالا این همه مدت پیش نیومد،اَد ترم آخری .... :|
 

ایشن36

عضو جدید
ما یه دفه با دایی و زندایی رفتیم بیرون!داشتیم از جلو ابمیوه فروشیا رد میشدیم زنداییم اومد خودشو واس داییم لوس کنه برگشت گف عزیزم میشه واسم ابموز بخری؟هیچی دیگه ماشن از خنده ترکید و ما داشتیم صندلیا رو از خنده گاز میگرفتیم:smile:
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
جلسه اول درس مرمت
کارشناسی ناپیوسته معماری
استادم داشت درباره ملات صحبت میکرد
من نمیدونستم ملات چیه! ازش پرسیدم!! بسختی خودشو کنترل کرد ک نخنده!! بعد گفت جسارت نشه ب شما کلی عرض میکنم دانشجوی کارشناسی ناپیوسته معماری ک ندونه ملات چیه... ادامه نداد
الان هربار هرجا منو میبینه بروم میاره
چنددفه جلو بقیه اساتید حتا
:||
 

shakiba.h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز پاشنه ی پامو یخرده بلند کردم که از شیشه در ببینم کلاس کی تموم میشه همینجوری لمم داده بودم به در ....حواسم به تخته و استاد بود که یهو یه پسره درو باز کرد ...
بهم خندید منم اینجوری:redface:
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
جلسه اول درس مرمت
کارشناسی ناپیوسته معماری
استادم داشت درباره ملات صحبت میکرد
من نمیدونستم ملات چیه! ازش پرسیدم!! بسختی خودشو کنترل کرد ک نخنده!! بعد گفت جسارت نشه ب شما کلی عرض میکنم دانشجوی کارشناسی ناپیوسته معماری ک ندونه ملات چیه... ادامه نداد
الان هربار هرجا منو میبینه بروم میاره
چنددفه جلو بقیه اساتید حتا
:||

:biggrin:
این استادا رو باید یه بلا ملایی سرشون بیاری که دیگه مسخرت نکنن:دی
 

Iman MM

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو سربازیم اسم فرماندم میزاحسنی بود اولا اشتباهی بهش گفتم میرزا قاسمی برام دو روز اضاف زد
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو سربازیم اسم فرماندم میزاحسنی بود اولا اشتباهی بهش گفتم میرزا قاسمی برام دو روز اضاف زد

:biggrin:...
منم گاهی اسم یه نفرو به جای فامیلیش به کار میبرم و یه "ی" هم بهش اضافه میکنم تازه ! دچار اشتباه میشم خب! :biggrin:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جای همه خالی با خانواده رفته بودیم رستوران من کوبیده سفارش دادم

غذا رو آوردن اومدم شروع کنم محسن دوستم به گوشیم زنگ زد در حین صحبت با اون اومدم رو کوبیده هام سماق بریزم

یهو دیدم همه منفجر شدن بجای سماق کلی فلفل ریخته بودم رو کوبیده ها :D D:
 

MixxiM

اخراجی موقت
جای همه خالی با خانواده رفته بودیم رستوران من کوبیده سفارش دادم

غذا رو آوردن اومدم شروع کنم محسن دوستم به گوشیم زنگ زد در حین صحبت با اون اومدم رو کوبیده هام سماق بریزم

یهو دیدم همه منفجر شدن بجای سماق کلی فلفل ریخته بودم رو کوبیده ها :D D:

:Dاز قدیم گفتن غذایی که بدون حضور شادی صرف بشه از گلوت نمیره پایین :D

دست محسن درد نکنه:D
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه بار بجا اینکه بگم خاله سارا گفتم ساله خارا ...
 

Tik TAAk

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینی که میخام تعریف کنم بیشتر شبیه شیطونیه تا سوتی :d
.
.
.
قدیما بچه که بودیم آبمیوه هایی که تو بازار بود از اینا بود پلاستیکی بود بسته ش بعد شکلشم مخروطی بود تقریبا

مثه الان مسطتیلی نبود نمیدونم یادتون میاد یا نه؟! ( شرکت ساندیس بود فک کنم)

خلاصه من هیچوقت نمیتونستم ی دونه رو کامل بخورم ... همیشه ی کم اضافه میموند ته پاکت ... 5 ساله م بود :d

ی روز شیطون رفت تو جلدم پاکتو پر آب کردم گذاشتم روی میز و رفتم .. بعد چن ساعت مامانم دید پاکت بازه و دست نخورده :|

گف بچه پول علف خرس نیس که :| چرا اسراف میکنی :| گفتم مامان خو نتونستم بخورمش :|

مامانم گف اشکال نداره خودم میخورمش یهو تشنه م شد :d

بعد همشو که خورد گف این پدرسوخته ها آب رو به اسم ابمیوه میفروشن مزه اب میداد که :biggrin: پولم از مردم میگیرن :surprised:

بعدش گفتم مامان من پره ابش کردم:w05:
من :w07:

مامان :| :| :|
 

محبوه

عضو
یادش بخیر سال دوم دانشگاه بودم برای درس ریاضی مهندسی یکی از آقایون کلاس به دوستم قول داد که به ما دو تا درس بده، بنده خدا از استادم بهتر درس داد و تا روز امتحان پیامکی سوالامونو جواب می داد. شب امتحان از بس گیج بودم اسمس خودشو برای دوستم فوروراد کردم انتهاش زدم" اینو گلی داده، به تو هم داده؟" داخل پرانتز اینو بگم که فامیل ایشون گلی نبود بلکه من ایشون رو "آقای فلانی" خطاب می کردم(مثلا تریپ دختر سنگینا ) اینو اشتباهی برای خودش فرستادم یعنی مردم از خجالت، دوستم یه ربع پشت تلفن قل می خورد از خنده، روز بعد فوری امتحان دادم بدوبدو اومدم بیرون که نبینمش، ایشونم از پشت سر منو صدا زدن منم به روی خودم نیاوردم بازم همونطور سنگین رنگین جواب دادم دوستم میگفت عند بچه پررو ها رفتار کردم :دیییییی

خیلی دلم واسه اون روزای شیطنت تنگ شده
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز
زن داداشم حالش بد بود
هی باید میرفت دستشویی تند تند
زنگش زدم حالشو بپرسم گفتم داداشم هست که برید دکتر
گفت نه دیر میاد خونه
گفتم خب اگه کاری داشتی بگو بیام پیشت
گفت نه آخه مثلا چ کاری
خواستم بگم بیام با هم بریم دکتر اشتباهی گفتم بیام با هم بریم دستشویی :w15::w15:
 

mahdis.

عضو جدید
کاربر ممتاز
زن داداشم حالش بد بود
هی باید میرفت دستشویی تند تند
زنگش زدم حالشو بپرسم گفتم داداشم هست که برید دکتر
گفت نه دیر میاد خونه
گفتم خب اگه کاری داشتی بگو بیام پیشت
گفت نه آخه مثلا چ کاری
خواستم بگم بیام با هم بریم دکتر اشتباهی گفتم بیام با هم بریم دستشویی :w15::w15:

اینو گفتی یاد سوتی خودم افتادم.
رفته بودم دندون پزشکی .بعد اینکه از اتاق دکتر اومدم بیرون تو دهنم کثیف بود.رفتم دستشویی که اونجا دهنمو از آب پرو خالی کنم توش تمیز شه.
در دستشویی رو هم باز گذاشته بودم .دهنمو تمیز کردم و همین داشتم میومدم بیرون یه پسره درو باز کرد که بیاد تو.منو ندیده بود.بنده خدا خجالت کشید فکر کردش من دستشویی بودم...حواسم نبود سریع به دهنم اشاره کردم و بعد به سنگ توالت اشاره کردم و گفتم : بفرمایید.
بعد تندی اومدم بیرون و بعدا فهمیدم چه تعارف ضایعی زدم.:redface:
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
آتیش گرفتن بخاری مدرسه

کلاس دوم راهنمایی بودم . امتحان داشتیم ، تو یه برگه تقلب نوشتم برای یکی از دوستام که نزدیک بخاری نشسته بود . بعد معلم ما هر از چند گاهی میرفت از در بیرون و چند ثانیه بعد میومد تو دوباره . بعد از اینکه برگه رو پر کردم از تقلب ، منتظر شدم معلم رفت بیرون . بعد برگه رو مچاله کردم و یه دفعه پرت کردم سمت دوستم . بخاری کلاس ما شیشه نداشت ! از بخت و اقبال من برگه مچاله شده ی تقلب ها افتاد تو بخاری ،،، حالا دودی بلند شد که بیا و ببین . همه گفتن وااایییی آتیـــــــــــــش ....
خلاصه همه بلند شدن که فرار کنن ، یه سری هم این وسط از آب گل آلود ماهی میگرفتن کتاب باز کرده بودن تقلب میکردن . :biggrin:
 

Similar threads

بالا