درود:
دوستان به یک مطلبی برخورد کردم که برام سوال شده حقیقت چیه
کما بیش با داستان کاوه دادخواه اشنا هستیم
میدونیم که ضحاک ماردوش انسان پلیدی بود که از شانه هاش مار روییده و خوراک مارها مغز جوانان بود ...
کاوه 18 پسر داشته که 17 تای اونها خوراک ضحاک شدند و کاوه هم ضحاک رو از بین میبره...
امااااا
گویا تحقیقاتی انجام شده بوده و برعکس ضحاک رو یک انسان خوب میدونستن چون:
در اون زمان ها اختلاف طبقاتی شدیدی بوده و حاکمان سعی میکردند این اختلافات رو نگه دارند اما ضحاک خواهان برچیده شدن این قضایا بوده و از نظر سایرین حرف ا های ضحاک جدید بوده و به مثابه مار تشبیه شده و مغز جوانان خوراکش بوده به علت اینکه جوان ها زود تحت تاثیر قرار میگرفتن به همین علت اصطلاحا خوراک ضحاک میشدند...
حالا من برام سوال شده که مگر کاوه اهنگر نبوده؟مگر قشر اهنگری از طبقات عوام حساب نمیشده پس چرا باید یک انسان عامی جلوی کسی که مدافع حقوقش هست رو بگیره؟
و ضحاک رو از بین ببره تا یک سلطنتی دیگه رو به تخت برسونه؟!
و اینکه کدام نظریه درسته چون بنده پیش ترها میدیدم که بعضی عقیده دارن فردوسی شاهنامه رو برای شاهزادگان میسروده و پول دریافت میکرده...
اما دیروز که این مسئله پیش اومد کسی که تعریف میکرد میگفت ما به فردوسی کاری نداریم فردوسی طبق داستان هایی که به صورت نثر بین مردم بوده فقط به نظم تبدیل میکرده...
من فکر میکنم با توجه به صحت هرکدوم از نظریه ها برای این داستان های حماسی ماهیت و هدف شاهنامه مشخص میشه (البته شاهنامه اثری ارزشمند هست و من به هیچ عنوان با کسانی که این اثر رو نفی میکنند کاری ندارم )
لطفا اگر کسی اطلاعی داره بگه این مسئله برام جالب بود
با سپاس
بدرود
دوستان به یک مطلبی برخورد کردم که برام سوال شده حقیقت چیه
کما بیش با داستان کاوه دادخواه اشنا هستیم
میدونیم که ضحاک ماردوش انسان پلیدی بود که از شانه هاش مار روییده و خوراک مارها مغز جوانان بود ...
کاوه 18 پسر داشته که 17 تای اونها خوراک ضحاک شدند و کاوه هم ضحاک رو از بین میبره...
امااااا
گویا تحقیقاتی انجام شده بوده و برعکس ضحاک رو یک انسان خوب میدونستن چون:
در اون زمان ها اختلاف طبقاتی شدیدی بوده و حاکمان سعی میکردند این اختلافات رو نگه دارند اما ضحاک خواهان برچیده شدن این قضایا بوده و از نظر سایرین حرف ا های ضحاک جدید بوده و به مثابه مار تشبیه شده و مغز جوانان خوراکش بوده به علت اینکه جوان ها زود تحت تاثیر قرار میگرفتن به همین علت اصطلاحا خوراک ضحاک میشدند...
حالا من برام سوال شده که مگر کاوه اهنگر نبوده؟مگر قشر اهنگری از طبقات عوام حساب نمیشده پس چرا باید یک انسان عامی جلوی کسی که مدافع حقوقش هست رو بگیره؟
و ضحاک رو از بین ببره تا یک سلطنتی دیگه رو به تخت برسونه؟!
و اینکه کدام نظریه درسته چون بنده پیش ترها میدیدم که بعضی عقیده دارن فردوسی شاهنامه رو برای شاهزادگان میسروده و پول دریافت میکرده...
اما دیروز که این مسئله پیش اومد کسی که تعریف میکرد میگفت ما به فردوسی کاری نداریم فردوسی طبق داستان هایی که به صورت نثر بین مردم بوده فقط به نظم تبدیل میکرده...
من فکر میکنم با توجه به صحت هرکدوم از نظریه ها برای این داستان های حماسی ماهیت و هدف شاهنامه مشخص میشه (البته شاهنامه اثری ارزشمند هست و من به هیچ عنوان با کسانی که این اثر رو نفی میکنند کاری ندارم )
لطفا اگر کسی اطلاعی داره بگه این مسئله برام جالب بود
با سپاس
بدرود