اطلاعات کلی و ضروری مهندسی صنایع

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازاریابی چیست ؟

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی چیست ؟:w18:

بازاریابی یعنی پیدا کردن نیازهای واقعی مشتریان بالقوه و سپس رفع این نیاز ها به همراه کسب سود

ما در بازار جهانی واحدی زندگی می کنیم . شما هنگام مطالعه این مطالب ممکن است روی یک صندلی برزیلی و یا کنار میز تحریری که از دانمارک وارد شده است نشسته باشید . رایانه ی روی میز شما ممکن است ساخت تایوان باشد یا اینکه توسط شرکت دیگری در ایرلند تولید شده باشد . کفش شما ممکن است ساخت ایتالیا و قهوه ای که می نوشید محصول آمریکای لاتین یا آفریقا باشد . بلوزی که بر تن دارید ممکن است آخرین طرح تولیدی شرکت "بنتون" ایتالیا باشد . راستی ساعت چند است ؟ میتوانید بگویید ساعت شما ساخت چه کشوری است؟ ممکن است ساخت ژاپن، سنگاپور و یا سویس باشد . به هزاره ی جدید خوش آمدید . رٶیاهای دیروز بازاریابی امروز به حقیقت پیوست و ما شاهد پدیدار شدن یک بازار واحد جهانی هستیم.

عملاً‌ كليه‌ سازمانها با چالشهاي‌ روزافزون‌ عوامل‌ موثر متعددي‌ مانند بازار، تكنولوژي، محيط‌ قانونگذاري، محيط‌ اجتماعي، مسايل‌ جمعيت‌ شناختي‌ و رقبا مواجهند كه‌ واكنش‌ موفقيت‌آميز سازمان‌ به‌ آن‌ چالشها مستلزم‌ دگرگوني‌ لازم‌ خواهدبود

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی مفاهیم و معانی مختلفی در كتابها و دنیای واقعی داشته است :

1- عده ای بازاریابی را فروش می دانند كه واقعیت ندارد. بازاریابی فروش نیست، بلكه فروش جزئی از عملیات بازاریابی است و دیگر اینكه
2- بازاریابی را یك بخش یا واحدسازمانی می دانستند . درست است كه یك بخش یا واحد سازمانی بازاریابی را انجام می دهد اما بازاریابی فقط داشتن تشكیلات نیست .
3- عده ای دیگر معتقدند كه بازاریابی یك فلسفه است یك بینش و نگرش است بازایابی فلسفه دارد اما صرفاً فلسفه نیست .
4- سرانجام اینكه بازاریابی یك process است. بازاریابی در واقع یك فرایند است. فرایند كاملی كه از بازارشناسی و تحقیق و مطالعه بازار شروع می شود و به بازار سازی ادامه پیدا می كند و تا بازار داری تداوم خواهد داشت بنابراین : بازاریابی یك فرایند شناخت بازار ، تامین خواسته های بازار ، تحویل و ارائه آنها به بازار و تداوم بخشیدن این ارتباط های بازار است .
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ممنون مهندس ولی یک نکته این همه از مواردی که گفتید من فقط موبایلم مطعلق به المان هست بقیه اجناس رو از سر کوچمون و 17 شهریور و میدان شهدا خریدم :biggrin: از شوخی که بگذریم بااجازه استاتر من یک نکته اشاره کنم . بازاریابی های تقریبا جدید شکلی جدید به خود گرفتند مانند بازاریابی سبز در این نوع بازاریابی یا تولید محصولات تولید شده باید نکات محیط زیستی را رعایت کنند و این طرز نگرش بر ان داشته شده است که یکسری از مشتریان به وجود یابند و انها احساس نیاز را در خود بیابند تقریبا میشه گفت که مشتریان رو به مرحله ذوق زدگی رسانند و یکسری بازاریابی های دیگر هم وجود دارد مثل خاکستری و ...
از مهندس M.R واقعا معذرت خواهی میکنم چون بدون گفتن دارم نطر میدم ببخشید مهندس و ممنون که این تاپیک مفید رو هرروز به روزش میکنید
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنون مهندس ولی یک نکته این همه از مواردی که گفتید من فقط موبایلم مطعلق به المان هست بقیه اجناس رو از سر کوچمون و 17 شهریور و میدان شهدا خریدم :biggrin: از شوخی که بگذریم بااجازه استاتر من یک نکته اشاره کنم . بازاریابی های تقریبا جدید شکلی جدید به خود گرفتند مانند بازاریابی سبز در این نوع بازاریابی یا تولید محصولات تولید شده باید نکات محیط زیستی را رعایت کنند و این طرز نگرش بر ان داشته شده است که یکسری از مشتریان به وجود یابند و انها احساس نیاز را در خود بیابند تقریبا میشه گفت که مشتریان رو به مرحله ذوق زدگی رسانند و یکسری بازاریابی های دیگر هم وجود دارد مثل خاکستری و ...
از مهندس M.R واقعا معذرت خواهی میکنم چون بدون گفتن دارم نطر میدم ببخشید مهندس و ممنون که این تاپیک مفید رو هرروز به روزش میکنید

مهندس این تاپیک متعلق به همه است شما لطف میکنین و نظر میدین...من ممنونم
 

خوشا

عضو جدید
برنامه‌ریزی‌ استراتژیک

برنامه‌ریزی‌ استراتژیک

‌تاثیر برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ در سازمانهای‌امروزی‌ برکسی‌ پوشیده‌ نیست، برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ را کوششی‌ نظام‌یافته‌ برای‌اجرای‌ استراتژی‌های‌ اصلی‌ سازمان‌ و بکارگیری‌ آن‌ درجهت‌ تحقق‌ مقاصد سازمان‌می‌دانند. برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ اهداف‌ سازمان‌ را باتوجه‌ به‌ رسالت‌ آن‌تعیین‌ و ازطریق‌ مطالعات‌ محیطی‌ و فرصتها و تهدیدها و نقاط‌ قوت‌ و ضعف‌ سازمان‌را شناسایی‌ کرده‌ تا از این‌ طریق‌ هدفهای‌ واقع‌بینانه‌تری‌ را تعیین‌ و به‌اجرا درآورد. بکارگیری‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ توسط‌ مدیران‌ می‌تواند در درازمدت‌ثمرات‌ مثبتی‌ برای‌ سازمانها به‌بار آورد. در این‌ مقاله‌ به‌اختصار فرایندبرنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ شرح‌ داده‌ شده‌ است.

مقدمه‌
‌پیشرفت‌ و توسعه‌ سریع‌درجهان‌ امروز و تغییرات‌ پرشتاب‌ محیطی، آگاهی‌ از تحولات‌ را ضروری‌ ساخته‌ است.
‌ضرورت‌ امر برنامه‌ریزی‌امروز برکسی‌ پوشیده‌ نیست. عدم‌ اطمینان‌ ناشی‌ از تغییرات‌ محیطی‌ و کسب‌ سودبیشتر برنامه‌ریزی‌ را به‌ صورت‌ یک‌ ضرورت‌ انکارناپذیر درآورده‌ است.
‌برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌عوامل‌ اساسی‌ خطرآفرین‌ محیطی‌ را تحلیل‌ کرده‌ و راه‌حلهایی‌ که‌ با احتمال‌بیشتر برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ را که‌ مناسب‌تر است‌ ارائه‌ می‌دهد. به‌عبارتی،برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ فرایند تعیین‌ اهداف‌ سازمان‌ و اتخاذ تصمیم‌ درباره‌طرحهای‌ جامع‌ عملیاتی‌ و اجرایی‌ برای‌ تحقق‌ آن‌ اهداف‌ است.
‌با وجود اهمیت‌ برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ هنوز در بسیاری‌ از سازمانها تاثیر حیاتی‌ آن‌ در رسیدن‌ به‌ اهداف‌سازمان‌ به‌خوبی‌ درک‌ نشده‌ و حتی‌ در بعضی‌ از مواقع‌ مدیران‌ آن‌ را یک‌ امرتجملی‌ و پرهزینه‌ می‌دانند. به‌ عقیده‌ بعضی‌ از اندیشمندان‌ برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ بیانگر قدرت‌ خلاقیت‌ مدیران‌ و ساختن‌ آینده‌ است. به‌عبارتی، مدیران‌ازطریق‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ به‌ امر آینده‌سازی‌ می‌پردازند.
‌کاربرد برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ همراهی‌ سایر بخشها نظیرRD,MIS و توسعه‌ منابع‌ انسانی‌ را می‌طلبد که‌ خود به‌عنوان‌یک‌ تحول‌ در بهبود و توسعه‌ سازمان‌ باید آن‌ را برشمرد. پیش‌ از آشنایی‌ بافرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ لازم‌ است‌ که‌ عناصر آن‌ را شناخت‌ که‌ این‌عناصر عبارت‌ است از تعریف، رسالت‌ و اهداف‌ و... در ادامه‌ به‌ بیان‌ این‌ عناصرمی‌پردازیم.
تعریف‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک: برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ در بخش‌ دولتی‌تاریخی‌ طولانی‌ دارد.
‌واژه‌ استراتژی‌ ازکلمه‌ یونانی‌(STRATEGO) مرکب‌ از(STRATOS) به‌ معنای‌ ارتش‌ و(EGO) به‌ معنای‌ رهبر گرفته‌شده‌ است. با وجود این، برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ اساساً‌ در بخش‌ خصوصی‌ توسعه‌یافته‌است. هرچند که‌ رویکردهای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ در بخش‌ خصوصی‌ تدوین‌ شده‌اندولی‌ می‌توانند به‌ سازماندهی‌ دولتی‌ و غیرانتفاعی‌ و همچنین‌ جوامع‌ و دیگرنهادها کمک‌ کنند.(برایسون، برنامه‌ریزی‌ استراتژیک، ص‌ 23) برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ را می‌توان‌ تلاشی‌ منظم‌ و سازمان‌یافته‌ درجهت‌ اتخاذ تصمیم‌ ومبادرت‌ به‌ اقدامات‌ بنیادین‌ تعریف‌ کرد که‌ به‌ موجب‌ آنها، اینکه‌ یک‌ سازمان‌چیست، چه‌ می‌کند، و چه‌ اموری‌ را انجام‌ می‌دهد، مشخص‌ خواهدشد. (تعریف‌OLSEN AND EADIE )
‌در تعریف‌ دیگری‌برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ فرایندی‌ است‌ درجهت‌ تجهیز منابع‌ سازمان‌ و وحدت‌بخشیدن‌ به‌ تلاشهای‌ آن‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ و رسالت‌ بلندمدت‌ باتوجه‌ به‌امکانات‌ و محدودیتهای‌ درونی‌ و بیرونی. در تعریفی‌ دیگر برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌به‌ معنای‌ فرایند بررسی‌ موقعیت‌ فعلی‌ و مسیر آینده‌ سازمان‌ یا جامعه، تنظیم‌اهداف، تدوین‌ یک‌ استراتژی‌ برای‌ تحقق‌ آن‌ اهداف‌ و اندازه‌گیری‌ نتایج‌ است.(هیوز، مدیریت‌ دولتی‌ نوین‌ ص‌ 205)
(تعریف‌(
OSBORNEGAEBLER) و تعریف‌ دیگر که‌ برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ را برنامه‌ریزی‌درمورد هدفهای‌ بلندمدت‌ سازمان‌ و انتخاب‌ فعالیت‌ لازم‌ برای‌ تحقق‌ آنها بیان‌می‌دارد.
‌در اینجا جا داردتفاوتهای‌ بین‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌STRATEGIC ) PLANNING) و برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌(TACTICAL PLANNING) بیان‌ شود. اگرچه‌ بین‌برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ و استراتژیکی‌ تفاوت‌ می‌گذارند، اما این‌ تفاوت‌ دارای‌مرزهای‌ روشن‌ نیست، زیرا آنچه‌ که‌ برای‌ یک‌ فرد تصمیم‌ تاکتیکی‌ است‌ برای‌ فرددیگر ممکن‌ است‌ تصمیم‌ استراتژیک‌ باشد. به‌طوری‌ که‌ تفاوت‌ یا تشخیص‌ بین‌ آنهایک‌ امر نسبی‌ است‌ و نه‌ مطلق. (زاهدی، الوانی‌ و فقیهی، فرهنگ‌ جامع‌ مدیریت‌ ص‌363)
‌با وجود این، بعضی‌ ازتفاوتها را به‌ شرح‌ زیر می‌توان‌ برشمرد:
برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ اصولاً‌ در سطوح‌ میانی‌ و پایه‌ سازمان‌ انجام‌ می‌گیرددرحالی‌ که‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ درسطوح‌ عالی‌ شکل‌ می‌گیرد;
در برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ بیشتر بر منافع‌ فعلی‌ سازمان‌ تاکید می‌شود درحالی‌ که‌در برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ به‌ منافع‌ آتی‌ توجه‌ می‌شود. به‌عبارتی‌ دید برنامه‌ریزی‌تاکتیکی‌ کوتاه‌مدت‌ و دید برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ بلندمدت‌ است;
در برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ روشهای‌ کار غالباً‌ تجربه‌شده‌ و متکی‌ به‌ دستاوردهای‌گذشته‌ است‌ درحالی‌ که‌ در برنامه‌ریزی‌ جامع‌ روشهای‌ نو و تجربه‌ نشده‌ نیزپابه‌ عرصه‌ می‌نهند;
برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ نسبت‌ به‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیکی‌
مخاطره‌ کمتری‌ دارد;
تاکید برنامه‌ریزی‌ تاکتیکی‌ بر کارایی‌ است‌ درحالی‌ که‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌به‌ اثربخشی‌ نظر دارد.
ویژگیهای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌
‌<راسل‌ اکاف>درمورد برنامه‌ریزی‌ سه‌ ویژگی‌ را برمی‌شمرد: (براین‌ کوبین، مدیریت‌ استراتژیک‌ص‌ 145)
1 - برنامه‌ریزی‌ چیزی‌ است‌ که‌ ما بیش‌ از هر کار می‌کنیم، یعنی‌ تصمیم‌گیری‌مبتنی‌ بر پیش‌بینی‌ است.
2 - برنامه‌ریزی‌ هنگامی‌ لازم‌ است‌ که‌ موقعیتی‌ که‌ ما میل‌ داریم‌ درآینده‌ بدان‌ دست‌ یابیم‌ متضمن‌ مجموعه‌ای‌ از تصمیماتی‌ باشد که‌ متکی‌ به‌یکدیگر، یعنی‌ با یک‌ نظام‌ تصمیم‌گیری‌ مواجهیم.
3 - برنامه‌ریزی‌ فرایندی‌ است‌ که‌ درجهت‌ ایجاد یک‌ یا چند موقعیت‌ آتی‌سوق‌ داده‌ می‌شود که‌ دلخواه‌ هستند و به‌نظر می‌رسد اتفاق‌ نمی‌افتند مگر کاری‌صورت‌ گیرد.
‌باتوجه‌ به‌ موارد ذکرشده‌ که‌ در برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ نیز صدق‌ می‌کند ویژگیهای‌ دیگری‌ که‌ می‌توان‌برای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ برشمرد به‌ شرح‌ زیر است.
منعکس‌کننده‌ ارزشهای‌ حاکم‌ بر جامعه;
توجه‌ به‌ سوال‌ اصلی‌ و اساسی‌ سازمان;
تعیین‌ چارچوبی‌ برای‌ برنامه‌ریزی‌ و تصمیم‌گیری‌ مدیریت;
دید درازمدت‌ و توجه‌ به‌ افقهای‌ دورتر سازمان;
ایجاد پیوستگی‌ و انسجام‌ در عملیات‌ و اقدامهای‌ سازمان‌ در دوره‌های‌ زمانی‌طولانی;
فراگیری‌ برنامه‌ریزی‌ عملیاتی‌ سازمان‌ و جهت‌ بخشی‌ به‌ آنان.
‌دو پرسش‌ مهمی‌ که‌سازمان‌ در اجرای‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ با آنها مواجه‌ است‌ عبارتند از:
1 - فعالیت‌ موسسه‌ چیست‚ 2 - چرا این‌ فعالیت‌ را دارد‚
‌برای‌ پاسخ‌ به‌ سوال‌اول‌ باید رسالت‌ موسسه‌ تعریف‌ شود و پرسش‌ دوم‌ به‌ انتخاب‌ و تعیین‌ اهداف‌موسسه‌ مربوط‌ می‌شود. (گلوک، سیاست‌ بازرگانی‌ و مدیریت‌ استراتژیک‌ ص‌ 21)

رسالت‌
‌تعریف‌ رسالت‌ می‌تواندآنقدر کلی‌ و مبهم‌ باشد که‌ حاوی‌ و حامل‌ معنای‌ مشخصی‌ نباشد و یا تنها جنبه‌تبلیغاتی‌ عمومی‌ داشته‌ باشد و از ایده‌آل‌ سخن‌ بگوید که‌ مطمئناً‌ هرگز بدانهانخواهد رسید. به‌ عقیده‌ پیتر دراکر عدم‌ وجود یک‌ فلسفه‌ وجودی‌ تنها مهمترین‌علت‌ شکستهای‌ بازرگانی‌ است.
‌رسالت‌ یا ماموریت‌شامل‌ تعریف‌ روشنی‌ از دامنه‌ فعلی‌ و موردانتظار کسب‌ و کار درچند سال‌ آینده‌است. رسالت‌ یا ماموریت‌ نشان‌دهنده‌ نوع‌ کسب‌وکاری‌ است‌ که‌ سازمان‌ در آن‌فعالیت‌ می‌کند. اعضای‌ سازمان‌ بدون‌ داشتن‌ چشم‌انداز موفقیت‌ از چگونگی‌ تحقق‌رسالت‌ سازمان‌ آگاهی‌ نخواهند داشت. به‌ بیان‌ دیگر رسالت، هدف‌ سازمان‌ و یااینکه‌ چرا سازمان‌ وظایفی‌ را انجام‌ می‌دهد، مشخص‌ می‌سازد.
اهداف‌
‌اهداف‌ خواسته‌های‌مشخص‌تری‌ هستند که‌ از ماموریت‌ و بررسی‌ محیطی‌ ناشی‌ می‌شوند عناصر استراتژی‌مدیریت‌ رده‌ بالاتر به‌ اهداف‌ پایین‌تر تبدیل‌ می‌شوند.
‌درمورد اهداف‌ ذکر این‌نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ چون‌ زمان‌ و منابع‌ محدود است‌ اولویت‌ بعدی‌ اهداف‌ اهمیت‌بسیاری‌ می‌یابد در این‌ زمینه‌ مصالحه‌(TROD OFF) مثلاً‌ بین‌ سوددهی‌ وسهم‌ بازار یا سایر اهداف‌ باید کاملاً‌ روشن‌ باشد تا مهمترین‌ اهداف‌ سازمان‌ به‌دست‌آید.
‌خلاصه‌ عواملی‌ که‌ درتدوین‌ اهداف‌ موثرند در شکل‌ زیر نشان‌ داده‌ شده‌ است. (گلوک‌ ص‌ 28) (شکل‌ 1)

رویکرد برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌
‌برای‌ طرح‌ یک‌ برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ می‌توان‌ سه‌ گام‌ اساسی‌ را درنظر گرفت‌ و براساس‌ آن‌ طرح‌ استراتژیک‌را برنامه‌ریزی‌ و اجرا کرد. این‌ سه‌ گام‌ عبارت‌ است‌ از:
گام‌ اول: موضوع‌ خود را به‌عنوان‌ یک‌ سازمان‌ مشخص‌ کنیم‌ (کجا هستیم‚)
گام‌ دوم: در آینده‌ درنظر داریم‌ چه‌ موضعی‌ داشته‌ باشیم‌ (به‌ کجا می‌رویم)
گام‌ سوم: برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌ یک‌ رویکرد بنا کنیم‌ و آن‌ را به‌ مرحله‌اجرا درآوریم.
ویژگیهای‌ گام‌ اول: در این‌ مرحله‌ 5 تا 10 درصد وقت‌ صرف‌ برنامه‌ریزی‌می‌شود. به‌عبارتی‌ در این‌ گام‌ برنامه‌ریزی‌ نقش‌ عمده‌ای‌ ندارند فقط‌ جایگاه‌و وضعیت‌ کنونی‌ سازمان‌ تعیین‌ می‌شود و درحقیقت‌ مشخص‌ می‌گردد که‌ در ابتدای‌ کارکجا هستیم.
ویژگیهای‌ گام‌ دوم: برنامه‌ریزی‌ در این‌ گام‌ نقش‌ مهمی‌ را ایفا می‌کندو 40 تا 60 درصد وقت‌ گروه‌ را برنامه‌ریزی‌ به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد. کیفیت‌تصمیمات‌ این‌ گام‌ بر کامیابی‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ تاثیر بسزا دارد.
ویژگیهای
گام‌ سوم:در این‌ مرحله‌ نیز 40 تا 60 درصد وقت‌ گروه‌ صرف‌ برنامه‌ریزی‌ می‌شود.درخلال‌ این‌ گام‌ گروه‌ استراتژی‌ها را برای‌ تحقق‌ چشم‌انداز تدوین‌ می‌کند.درطول‌ اجرای‌ گام‌ سوم، گروه‌ طراحی‌ تاکتیکی‌ را آغاز می‌کند که‌ به‌ تحقق‌ طرح‌استراتژیک‌ کمک‌ خواهدکرد.

فرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌
‌الگوی‌ برنامه‌ریزی‌استراتژیک‌ که‌ فرایند آن‌ موردبررسی‌ قرار می‌گیرد، دارای‌ 8 مرحله‌ است‌ و این‌الگو نسبت‌ به‌ الگوهای‌ دیگر فهرست‌ مناسب‌ از مواردی‌ را تهیه‌ کرده‌ است‌ که‌ارائه‌ یک‌ برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ را ممکن‌ می‌سازد (الگوی‌.(BRYSON مراحل‌ فرایند موردنظربرایسون‌ عبارتست‌ از:
1 - آغاز فرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ و حصول‌ توافق‌ درباره‌ آن;
2 - تعیین‌ و شناسایی‌ دستور سازمانی;
3 - روشن‌ ساختن‌ رسالت‌ و ارزشهای‌ سازمانی;
4 - ارزیابی‌ محیط‌ خارجی: فرصتها و تهدیدها;
5 - ارزیابی‌ محیط‌ داخلی‌ نقاط‌ ضعف‌ و قوت;
6 - شناسایی‌ مسائل‌ استراتژیکی‌ که‌ سازمان‌ با آنها مواجه‌ است;
7 - تنظیم‌ استراتژی‌ها برای‌ مدیریت‌ مسائل‌ استراتژیک;
8 - برقراری‌ دیدگاه‌ سازمانی‌ کارساز برای‌ آینده.
‌این‌ هشت‌ مرحله‌ بایدبه‌ اجرا، نتیجه‌گیری‌ و ارزیابی‌ منتهی‌ گردد. باید توجه‌ داشت‌ که‌ نتیجه‌گیری‌و ارزشیابی‌ در هر مرحله‌ از فرایند انجام‌ پذیرد.
مرحله‌ اول: آغاز فرایند برنامه‌ریزی‌ استراتژیک‌ و حصول‌ توافق‌ بر سر آن: هدف‌از این‌ مرحله‌ گفتگو و جلب‌ حمایت‌ تصمیم‌گیرندگان‌ کلیدی‌ و رهبران‌ فکری‌ به‌منظورموفقیت‌ برنامه‌ریزی‌ از سازمان‌ هستند توافق‌ به‌دست‌ آمده‌ باید کوششها، مراحل‌مرجع‌ در طول‌ فرایند، شکل‌ و زمانبندی‌ گزارشها و نقش‌ و وظایف‌ اعضا رادربرگیرد.
مرحله‌ دوم، تعیین‌ و شناسایی‌ دستور سازمانی: دستورهای‌ رسمی‌ و غیررسمی‌که‌ برعهده‌ سازمان‌ گذارده‌ می‌شود بایدهایی‌ هستند که‌ سازمان‌ با آنها روبروست.سازمانهای‌ معمولی‌ دقیقاً‌ می‌دانند که‌ موظف‌ و مکلفند که‌ چه‌ کارهایی‌ راانجام‌ دهند و چه‌ کارهایی‌ را انجام‌ ندهند.
مرحله‌ سوم، روشن‌ ساختن‌ رسالت‌ و ارزشهای‌ سازمان: در این‌ مرحله‌ تعیین‌ماموریت‌ سازمان‌ و یا به‌ عبارت‌ دیگر علت‌ وجودی‌ سازمان‌ مشخص‌ می‌شود یعنی‌ به‌طورکلی‌ چرا سازمان‌ به‌وجود آمده‌ و برای‌ تحقق‌ چه‌ چیزی‌ تلاش‌ می‌کند.
‌تعیین‌ هدف‌ می‌تواندمقدار قابل‌ توجهی‌ از تضادهای‌ غیرضروری‌ در سازمان‌ را ازبین‌ ببرد و به‌ آسان‌ساختن‌ مذاکرات‌ و بهره‌وری‌ فعالیتها کمک‌ کند. موافقت‌ بر سر اهداف، زمینه‌هایی‌معین‌ می‌کند را که‌ سازمان‌ در آنها با رقابت‌ مواجه‌ خواهدشد. همچنین‌ سازمان‌پیش‌ از تدوین‌ شرح‌ رسالت‌ خود باید تجزیه‌وتحلیلی‌ از ذی‌علاقگان‌ به‌ عمل‌بیاورد. ذی‌علاقه، فرد، گروه‌ یا سازمانی‌ است‌ که‌ می‌تواند بر منابع‌ و یابرونداد سازمان‌ تاثیر گذارد. به‌عنوان‌ مثال‌ از ذی‌علاقگان‌ دولت‌ باید به‌شهروندان، مالیات‌دهندگان، اتحادیه‌ها، گروههای‌ ذی‌نفوذ و احزاب‌ و از ذی‌علاقگان‌سازمان‌ غیرانتفاعی‌ را به‌ ارباب‌ رجوع، کارکنان‌ و تامین‌کنندگان‌ منابع‌ مالی‌اشاره‌ کرد.
مرحله‌ چهارم، ارزیابی‌ محیط‌ خارجی: تیم‌ برنامه‌ریزی‌ باید بتواند فرصتهاو تهدیدها را به‌ خوبی‌ شناسایی‌ و تعیین‌ کند. مطالعه‌ محیط‌ خارجی‌ و ارزیابی‌آن‌ به‌ این‌ دلیل‌ انجام‌ می‌پذیرد که‌ ما از فضایی‌ آگاهی‌ یابیم‌ که‌ می‌خواهیم‌در آن‌ تلاش‌ کنیم. یقیناً‌ اگر محیط‌ ثابت‌ می‌بود موضوع‌ تاثیرات‌ محیطی‌ چندان‌مهم‌ نمی‌بود اما امروزه‌ تغییر به‌ عنوان‌ یک‌ واقعیت‌ انکارناپذیر تلقی‌ می‌شودو به‌ همین‌ دلیل‌ شناخت‌ عوامل‌ تاثیرگذار خارجی‌ مهم‌ است.
‌هدف‌ اصلی‌ در این‌مرحله‌ شناخت‌ فرصتها و تهدیدهاست. هر موقعیتی‌ که‌ به‌ حرکت‌ و پیشرفت‌ سازمان‌کمک‌ کند فرصت‌ نامیده‌ می‌شود و اگر مانع‌ ایجاد کند باید آن‌ را تهدید نام‌نهاد.
مرحله‌ پنجم، ارزیابی‌ محیط‌ داخلی: اکثر سازمانها اطلاعات‌ بسیاری‌ درمورددروندادهای‌ خود دارند اما درمورد استراتژی‌ جاری‌ خود چه‌ به‌ صورت‌ کلی‌ و چه‌برمبنای‌ کارکرد نظر مشخصی‌ ندارند. برای‌ شناخت‌ محیط‌ داخلی‌ سازمان‌ باید ازمزیت‌ استراتژیک‌ آن‌ آگاه‌ بود. تحلیل‌ و تشخیص‌ مزیت‌ استراتژیک‌ فرایندی‌ است‌که‌ توسط‌ آن‌ بازاریابی، تحقیق‌ و توسعه، منابع‌ و کارکنان‌ و سیستم‌های‌ اطلاعات‌مدیریت‌ سازمان‌ آزمون‌ می‌گردد تا نقاط‌ قوت‌ و ضعف‌ سازمان‌ شناسایی‌ شود.
مرحله‌ ششم، شناسایی‌ مسائل‌ استراتژیکی‌ سازمان: مسائل‌ و موضوعهای‌استراتژیک‌ باید در نتیجه‌ فعالیت‌ بررسی‌ محیطی‌ ظاهر شوند. این‌ موضوعها باید بانقاط‌ ضعف‌ داخل‌ سازمان، تهدیدات‌ خارج‌ سازمان‌ و یا فرصتهای‌ آینده‌ سازمان‌مدنظر قرار گیرند. سازمان‌ ممکن‌ است‌ خدمات‌ و رویکردهای‌ جدیدی‌ در ارائه‌ خدمات‌پیشنهاد کند. موضوعهای‌ استراتژیک‌ باید به‌ نوعی‌ از موضوعهای‌ روزمره‌ جدا شوندو فهرست‌ آنها به‌ عنوان‌ تشکیل‌دهنده‌ مبانی‌ استراتژی‌هایی‌ به‌ کارگرفته‌ شودکه‌ باید تنظیم‌ و اجرا گردند.
‌همچنین‌ باید توجه‌داشت‌ مسائل‌ استراتژیک‌ متضمن‌ تعارضهای‌ گوناگون‌ است. این‌ تعارضها در رابطه‌با اهداف‌ (چه)، ابزار (چگونه)، فلسفه‌ (چرا)، موقعیت‌ (کجا) زمان‌ (چه‌ وقت) وگروههایی‌ مطرح‌ می‌شوند که‌ به‌ دلیل‌ استفاده‌ از راههای‌ مختلف‌ زیان‌ دیده‌ یاسود می‌برند (چه‌ کسی). درجهت‌ شناسایی‌ و حل‌ مسائل‌ به‌ شکل‌ کارساز، سازمان‌باید برای‌ برخورد با اختلاف‌نظرهای‌ اجتناب‌ناپذیر آماده‌ باشد. یک‌ مساله‌استراتژیک‌ باید شامل‌ سه‌ عامل‌ باشد.
‌نخست‌ مساله‌ موردنظرباید به‌اختصار بیان‌ شود، دوم، عواملی‌ که‌ مساله‌ موردنظر را به‌ یک‌ موضوع‌خطمشی‌ بنیادی‌ تبدیل‌ می‌کنند باید فهرست‌ شوند. سرانجام، تیم‌ برنامه‌ریزی‌ بایدپیامهای‌ ناشی‌ از نارسایی‌ برخورد با مسائل‌ استراتژیک‌ را مشخص‌ سازد.
مرحله‌ هفتم، تدوین‌ استراتژی‌ها، برای‌ مدیریت‌ مسائل: تنظیم‌ و تدوین‌استراتژی‌ که‌ گاهی‌ طرح‌ اجرایی‌ نامیده‌ می‌شود، مرحله‌ای‌ است‌ که‌ در آن‌موضوعهای‌ استراتژیک‌ استنتاج‌ شده‌ از مراحل‌ قبلی‌ به‌ صورت‌ اجرایی‌ درمی‌آیند.در این‌ مرحله‌ استراتژی‌هایی‌ برای‌ تحقیق‌ اهداف‌ عینی‌ منتخب‌ تنظیم‌ می‌شوند ومی‌توان‌ درعمل‌ آنها را طرحهای‌ اجرایی‌ که‌ نشان‌دهنده‌ مراحل‌ اصلی،پاسخگوئیها، ضرب‌الاجلها و منابع‌ موردنیاز جهت‌ تحقیق‌ اهداف‌ عینی‌ هستند دانست.
‌یک‌ استراتژی‌ کارسازباید با چند معیار مطابقت‌ داشته‌ باشد، باید ازنظر فنی‌ قابل‌ اجرا و از نظرسیاسی‌ موردقبول‌ ذی‌علاقگان‌ کلیدی‌ بوده، با فلسفه‌ و ارزشهای‌ محوری‌ سازمان‌هماهنگ‌ باشد. افزون‌ بر این، استراتژی‌ کارساز باید مسائل‌ اخلاقی، معنوی‌ وقانونی‌ را نیز رعایت‌ کند.
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دوست عزیز و جدید*خوشا* تشکر میکنم...:gol:
با توجه به مطلب مفیدی که ایشون قرار دادن،امروز من مطلب دیگه ای نمیذارم
:smile:
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرح وظايف مديران پروژه

شرح وظايف مديران پروژه

شرح وظايف مديران پروژه:w28:



به طور کلی وظایف مدیران پروژه را می‌توان به صورت زیر برشمرد:



· تهیه برنامه زمان‌بندی کلی و برآورد منابع مورد نیاز از آغاز تا پایان فعالیت‌های پروژه برای تخمین هزینه و مدت زمان مورد نیاز جهت تکمیل پروژه و ارایه این ارقام جهت برآورد سود و تصمیم گیری نهایی جهت شرکت در مناقصه

· تهیه منشور پروژه که موافقت‌نامه‌اي بین مدیر پروژه به نمایندگی از سازمان پروژه (مجموعه ارایه کننده کالا و خدمات) و معاونین ذیربط به نمایندگی از مدیرعامل شرکت و واحدهای داخلی شرکت است و هدف این مدرک شفاف‌سازي و مشخص کردن عوامل مهم و حیاتی در اجرای پروژه (بر اساس قرارداد با کارفرما) مي‌باشد

· تهیه ساختار شکست کار و فهرست کلیه فعالیت‌های لازم برای تکمیل پروژه

· تخصیص منابع به فعالیت‌های پروژه و تعیین هزینه‌های بکار گیری این منابع همچنین تعیین سایر مخارج فعالیت‌ها به نحوی که در نهایت هزینه نهایی پروژه به صورتی تخمین زده شود که دارای کمترین خطای ممکن باشد

· کلیه ریسک‌های بالقوه پروژه شناسایی شده و اقدامات اصلاحی برای جلوگیری از بروز آنها یا حد‌اقل کردن تاثیر آنها در پروژه در نظر گرفته شود

· برنامه اجرایی پروژه را به تایید مدیر عامل رسانده و از آن برنامه که می‌بایست بهترین حالت اجرای پروژه باشد به عنوان برنامه مبنا استفاده کند

· منابع مورد نیاز را درخواست کرده و در زودترین زمان ممکن پروژه را آغاز کند

· به هنگام شروع پروژه به صورت دوره‌ای فعالیت‌های انجام شده در پروژه را پیگیری کرده، کلیه رویداد‌های واقعی پروژه مثل تاریخ‌های شروع و پایان فعالیت‌ها، بکار گیری منابع، مبالغ صرف شده روی فعالیت‌ها و سایر موارد را ثبت کرده و به مقایسه روند اجرای پروژه با برنامه مبنا بپردازد.

· به صورت دوره‌ای گزارش‌های تحلیلی به مدیر‌عامل ارایه دهد. این گزارش‌ها باید شامل اطلاعاتی مثل تفاوت‌های موجود بین برنامه مبنا و روند اجرای پروژه، تاریخ پیش‌بینی پایان پروژه، هزینه کل پروژه، هزینه لازم برای اتمام پروژه، ارایه شاخص‌های کارایی هزینه و زمان و ارایه راه حل برای جبران تاخیرات به وجود آمده در پروژه و سایر اطلاعات پروژه باشد. (این گزارش‌ها تحت سیستم مدیریت ارزش حاصله ارایه می‌شود)

· اصولاً مدیر پروژه باید نفر اصلی پروژه بعد از مدیر‌عامل باشد و مسوولیت کلیه مسایل پروژه از زمان بستن قرارداد تا اعلام ختم قرارداد را به عهده داشته باشد. (در برخی از سازمان‌ها بسته به تعداد پروژه‌های جاری سرپرست پروژه تعیین می‌شود که مسوولیت چند پروژه را داشته و رابط بین مدیر پروژه و مدیر عامل می‌باشد)



لازم به ذکر است در ايران مديران پروژه معمولاْ با تکنيک های مورد استفاده در وظايف فوق آشنا نبوده و از کارشناس کنترل پروژه در اين خصوص استفاده می شود.
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
حسابداری مدیریت و نقش آن در دستیابی به اهداف سازمانی

حسابداری مدیریت و نقش آن در دستیابی به اهداف سازمانی

حسابداری مدیریت و نقش آن در دستیابی به اهداف سازمانی:w39:

سازمان‌ها، اهدافی مختلف دارند و ممکن است واجد ترکیبی از اهداف باشند. لذا نیاز روزافزون به اطلاعات صحیح و بهنگام برای بکارگیری در فرایند تصمیم‌گیری مدیران، به‌مقوله‌ای اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است. دراین زمینه، سیستم اطلاعات مدیریت، منبع اصلی ارائه اطلاعات به‌شمار می‌آید. سیستم حسابداری مدیریت به‌عنوان مهمترین زیرمجموعه این سیستم، اطلاعات مالی و غیرمالی متنوعی را در اختیار استفاده‌کنندگان این نوع اطلاعات، بویژه «مدیران هر سازمان» قرار می‌دهد.
سازمان‌ها با توسعه تکنولوژی در صنایع و ایجاد تغییر و تحول در سیستم‌های تولید، با پیچیدگی و تغییراتی شدید روبه‌رو شده‌اند. وسعت این تغییرات به‌گونه‌ای است که مدیریت به‌تنهایی نمی‌تواند شناختی کافی در مورد محیط خود در سازمان داشته باشد. به‌همین دلیل، ضرورت پیدا کرده است که سیستمی به‌وجود آید تا مدیریت را در امر شناسایی مشکل، تعیین اهداف، شناسایی دقیق مسئله، تعریف راه‌حل‌های ممکن، ارزیابی راه‌حل‌ها، انتخاب راه‌حل بهینه و اجرا، کنترل و ارزیابی آن کمک کند. سیستم اطلاعات مدیریت و سیستم‌های حمایت از تصمیم‌گیری، باهمین‌منظور به‌وجود آمده و توسعه یافته‌اند. سیستم اطلاعاتی حسابداری مدیریت نیز در همین‌زمینه توسعه پیدا کرده است، به‌نحوی که بخش مهم اطلاعات موردنیاز مدیریت را تامین می‌کند. به‌همین دلایل، مدیر نمی‌تواند حتی با اتکا به اطلاعات و تجربیات شخصی و اطلاعات منعکس در صورت‌های مالی، به‌نحوی احسن وظایف خود را انجام دهد. سیستم اطلاعاتی حسابداری مدیریت، با هدف کمک به مدیریت در امر تصمیم‌گیری به‌وجود آمده و همگام با گسترش و پیچیده شدن سیستم تولید، رشد و گسترش یافته است. نقش حسابداری مدیریت، عبارت است از تهیه و ارائه اطلاعات مرتبط و سودمند برای کمک به مدیریت در برنامه‌ریزی فعالیت‌ها، اعمال کنترل مدیریت و تصمیم‌گیری عقلایی در زمینه تحقق اهداف سازمان.

حسابداری مدیریت را نمی‌توان مجموعه‌ای از قواعد ثابت تلقی کرد. زیرا سعی می‌کند تا به افراد درون‌سازمان (هیئت مدیره، مدیران و دیگر افراد) در زمینه اخذ تصمیم‌گیری‌ها یاری کرده و راهنمایی معتمد برای نمایان‌سازی سیاست‌ها و نقشه‌های آتی سازمان باشد.



* دکتر محمدحسن قلی‌زاده – مجید آزادی‌خواه سلیمی



تاریخچه حسابداری مدیریت

نهضت مدیریت علمی و پیدایش کارخانه‌های فولاد و خط آهن را می‌توان برداشتن اولین گام در مسیر نیاز به حسابداری مدیریت دانست. براساس تحقیقاتی که توسط جانسون انجام شده است، سیستم‌های اطلاعاتی کنترل مدیریت و هزینه‌یابی، در رشد و توسعه صنایع حمل‌و‌نقل و تولید و توزیع در فاصله سال‌های 1850 تا 1925، نقشی بسزا داشته است. تقاضا برای اطلاعات به‌منظور برنامه‌ریزی و کنترل داخلی، در نیمه اول قرن 19 ایجاد شد. در آن زمان، کارخانه‌هایی نظیر نساجی و راه‌آهن، برای ایجاد هماهنگی بین فرایندهای گوناگون درون سازمان، به رویه‌های اداری داخلی نیاز داشتند. سیستم هزینه‌یابی کارخانه‌هایی مانند نساجی دارای توانایی سنجش بازده تبدیل انواع مواداولیه به کالای ساخته‌شده بودند. تا 1925، نوآوری‌ها مختص ارتقا کارایی مؤسساتی بود که در زمینه تولید انبوه محصولات استاندارد با سهم نسبتاً زیاد هزینه دستمزد تلاش فعالانه‌ای داشتند، اما تقاضا برای سیستم حسابداری مدیریتی که کنترل و هماهنگی فعالیت‌های متنوع سازمان را تسهیل کند، پس از بروز پدیده ادغام افقی و شرکت‌های چند فعالیته، ایجاد شد.

نسبت معروف بازده سرمایه‌گذاری به‌عنوان پاسخی به ظهور شرکت‌های بزرگ و ابزاری برای کنترل عملیات غیرمتمرکز آنان، از نوآوری‌های بزرگ حسابداری مدیریت تا 1920 محسوب می‌شود. در سال‌های میانی قرن بیستم، موضوعاتی مانند قیمت‌گذاری انتقالی با رویکردهایی همچون هزینه‌یابی کامل و هزینه‌یابی استاندارد، همراه بود. در حدود سال‌های 1960، حسابداری مدیریت شاهد بروز جریان قابل‌توجهی از کاربرد مدل‌های مقداری در مسائل برنامه‌ریزی و کنترل بود. تغییر شرایط محیطی و درونی سازمان‌ها و پیشرفت تکنولوژی، معیارهای جدیدی را برای حسابداری مدیریت مطرح کرده است که روش‌های سنتی، پاسخگوی آنها نیستند و از این‌رو، حسابداری مدیریت در خدمت اهداف استراتژیک شرکت قرار گرفت.



حسابداری مدیریت

حسابداری مدیریت، شامل طراحی و استفاده از حسابداری در داخل سازمان است. حسابداری مدیریت را نمی‌توان مجموعه‌ای از قواعد ثابت به‌حساب آورد بلکه روش‌های حسابداری مدیریت به‌منظور دستیابی به هدف‌های سازمان از طریق بهبود تصمیم‌گیری توسط مدیران و کارکنان آن است. حسابداری مدیریت، هم اطلاعات واقعی و هم اطلاعات براوردی را برای کمک به مدیران در عملیات روزانه و برنامه‌ریزی عملیات آتی، به‌کار می‌گیرد و با مسائل خاصی که مدیران واحد تجاری در سطوح مختلف با آن روبه‌رو هستند، سروکار دارد.
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
Triz چیست؟

Triz چیست؟

Triz چیست؟
:smile:


واژه TRIZ برگرفته شده از حروف اول کلمات در عبارت روسی زیر می‌باشد :
(Teoriya Resheniya Izobrototelskikh Zadatch)
که برابر انگلیسی آن عبارت Theory of Inventive Problem Solving (با مخفف TIPS) است که به معنای نظریه حل ابداعانه مساله می‌باشد . این دانش در سراسر جهان تحت عنوان TRIZ شناخته می‌شود و متداول شدن این نام به این علت است که بنیانگذار آن ، دانشمند خلاقیت‌شناس روسی گنریچ سائولویچ آلتشولر (G.S. Altshuller) می‌باشد .
دانش TRIZ با نامها و عنوانهای توصیف‌گر مختلفی همانند نوآوری نظام‌یافته ، خلاقیت اختراعی ، فناوری خلاقیت و نوآوری ، روش‌شناسی اختراع ، الگوریتم اختراع ، روش‌شناسی حل مساله‌های ابداعی ، روش‌شناسی حل ابتکاری و ابداعانه مساله ، مهندسی خلاقیت و نوآوری ، روش‌شناسی خلاقیت ، خلاقیت‌شناسی اختراع ، خلاقیت‌شناسی فناوری و مواردی از این قبیل نامیده می‌شود .
دانش TRIZ می‌تواند در دامنه‌ای از یک طیف مفهومی و گستره‌ای از تعاریف قرار گیرد که یک انتهای آن نوعی جهان‌بینی خلاق یا رویکردی جامع به علوم و فناوری و انتهای دیگر آن انواعی از ابزارهای حل خلاق مساله و فنون خلاقیت و نوآوری را شامل گردد .
آلتشولر TRIZ را تحت عنوان علم فناوری خلاقیت و نوآوری می‌داند ؛ با نتیجه‌گیری از دیدگاه آلتشولر می توان TRIZ را نوعی علم خلاقیت‌شناسی (Creatology) دانست .
یکی از دانشمندان برجسته TRIZ به نام سیمون ساورانسکی این دانش را چنین تعریف کرده است :
TRIZ ، یک دانش انسانگرای مبتنی بر روش‌شناسی نظام‌یافته برای حل ابداعانه مساله است .
همچنین برخی صاحبنظران TRIZ را این چنین تعریف می‌کنند :
TRIZ عبارت است از نوعی رویکرد الگوریتمی برای حل ابداعانه مسائل فنی و فناورانه .



ابزارهای TRIZ
اصول و روش های زیادی در TRIZ وجود دارند که اساس و پیکره آن را تشکیل می دهند که در ادامه به طور اجمالی در خصوص برخی از آنها بحث می گردد:

4-1 40 اصل ابتکاری و ماتریس تناقضات آلتشولر
آلتشولر با بررسی اختراعات مختلف به ثبت رسیده در دنیا 40 اصل ابتکاری را پیشنهاد کرد. این اصول به مهندسان، جهت دستیابی به راه حل ابداعی مناسب کمک می کند.
وی ماتریسی از تناقضات برای بدست آوردن اصول منطبق با مسئله و تشخیص این که باید از کدام یک از این 40 اصل استفاده شود، ایجاد نمود. وی در این جدول 39 پارامتر مهندسی نظیر وزن، طول، شفافیت و غیره را در ستونها قرار داد (آثار ثانویه نامطلوب) و پارامترهایی که لازم است بهبود یابند را در ردیف ها قرار داد. در خانه هایی که از تقاطع هر سطر و ستون بدست می آمدند، دو یا سه اصل از اصول 40 گانه ابتکاری را که در به دست آوردن راه حل خلاقانه مورد استفاده قرار میگیرند، قرار داد. [5]
در حل مسائل مختلف می توان از این روش استفاده نمود، ولی این روش دارای محدودیتی است و آن این است که کاربران در ابتدا باید مسئله را به صورت پارامترهای 39 گانه مهندسی فرموله کنند. و این روش برای حل مسائل پیچیده کاری وقت گیر و دشوار می باشد.

4-2 الگوریتم برای حل مسئله به روش ابداعی (ARIZ)
این روش رویه ای سیستماتیک جهت شناسایی راه حل ها بدون در نظر گرفتن تناقضات است.
بر اساس ماهیت مسئله، تعداد مراحل اجرای آن می تواند از 5 الی 16 مرحله تغییر کند. در این روش ممکن است از یک مسئله فنی غیر واضح و نامعلوم، مسائلی که در لایه های زیرین قرار دارند بیرون آمده و نمایان شوند که برای ما قابل حل می باشند. مراحل پایه ای این رویه عبارتند از:
1.مسئله را فرموله کنید
2.مسئله را به یک مدل تبدیل کنید
3.مدل را تجزیه و تحلیل کنید
4.تناقضات فیزیکی را حل کنید
5.راه حل ایده آل را فرموله کنید[5]

4-3 عیین پیشگویانه خطا (AFD)
جلوگیری از بروز خطاهای پیش بینی نشده در توسعه و ایجاد یک محصول جدید از اهمیت زیادی برخوردار است. AFD به طور موثر مکانیزم خطا را کشف میکند و سپس احتمال رخداد آن را بررسی می نماید. به وسیله این تکنیک عواملی که سهم به سزایی در رخداد خطا دارند، برطرف میگردند. [5]

4-4 تکامل هدایت شده محصول (DPE)
روش های سنتی پیش بینی سعی دارند که مشخصه های آینده سیستم ها، روش های اجرایی و یا تکنیکها را به وسیله ارزیابی، شبیه سازی و تمایل به ایجاد مدل های احتمالی پیش بینی نمایند. این روشها فقط یک پیش بینی را در اختیار ما می گذارند ولی چگونگی ابداع تکنولوژی پیش بینی شده را به ما نمی دهند.
آلتشولر توانست با مطالعه صدها هزار اختراع به ثبت رسیده، 8 الگویی را که نشان دهنده چگونگی توسعه سیستم های تکنولوژیکی طی دوران مختلف بوده اند، مشخص کند. این مطلب بر مبنای مقایسه " چگونه فکر کردن مردم در مقابل" به چه چیز فکر کردن مردم" بود.
DPE مانند نقشه راهی به سوی آینده می باشد که با استفاده از آن (به جای پیش گویی آینده) می توان به طور سیستماتیک تکنولوژی های آینده را ابداع کرد. [6]
همچنین برخی صاحبنظران TRIZ را این چنین تعریف می‌کنند :
TRIZ عبارت است از نوعی رویکرد الگوریتمی برای حل ابداعانه مسائل فنی و فناورانه .
با توجه به عنوانهای توصیف‌گر مختلفی که برای نامیدن TRIZ ذکر کردیم می‌توانیم به شناخت بیشتری درباره مفهوم کلی دانش TRIZ دست یابیم . در گام آتی تاریخچه این دانش را بیان خواهیم نمود


فواید و کاربردهای TRIZ
با استفاده از دانش TRIZ می توان به نتایج و دستاوردهای متعددی از جمله موارد زیر دست یافت:
1-6-1- دستیابی به نوعی نگرش جامع علمی به ابداعات و اختراعات .
2-6-1- شکل گیری جنبه های بسیار مهمی از علم خلاقیت شناسی.
3-6-1- دستیابی به نوعی جهان بینی خلاق.
4-6-1- کشف انواعی از راه حل ها برای مسائل ابداعی یعنی مسائلی که با روش های معمولی متداول راه حل آنها به دست نمی آید.
5-6-1- دستیابی به بهترین و موثرترین راه حل ها برای انواع مسائل علمی ، فنی ، انسانی و اجتماعی.
6-6-1- پیش بینی روند ابداعات و اختراعات در آینده (خلاقیت شناسی آینده شناختی)
7-6-1- ارائه آموزش های نوین مبتنی بر TRIZ در مدارس و دانشگاه ها (خلاقیت شناسی پرورشی مبتنی بر TRIZ)
8-6-1- تسهیل و تسریع روند رشد و توسعه علوم و فناوری .
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهاني شدن كسب و كار و نگرش جهاني مديريت پروژه

جهاني شدن كسب و كار و نگرش جهاني مديريت پروژه

:smile:

كسب و كار، امروزه مرزهاي ملي را در نورديده و نظام برون‌مرزي، شركت‌هاي چند مليتي را تبديل به شركت‌هايي با عنوان جهاني نموده ‌است. اتحادهاي راهبردي شركت‌ها در عرصة اقتصادي كشورهاي مختلف و بازارهاي جهاني براي عرضه كالاها و سرمايه‌گذاري، به‌سرعت در حال گسترش مي‌باشد. اين موضوع است كه باعث به وجود آمدن سازمان‌هايي شده است كه موضوع مديريت پروژه را با نگرش جهاني دنبال مي‌نمايند؛ معرفي برخي از اين سازمان‌ها جالب توجه خواهد بود:

·گروه كار جهاني استانداردهاي مديريت پروژه (GWG)
(Global Working Group on Project Management Standards)

يكي از پديده‌هايي است كه در زمينة ذكر شده، شكل گرفته است. اين گروه براي ايجاد ارتباط و حمايت از مؤسسات و افرادي است كه به عنوان حرفه‌اي جهاني به موضوع مديريت پروژه مي‌پردازند. در اين زمينه، اين گروه سايت اينترنتي ايجاد كرده و يك آرشيو قوي از موضوعات، پروژه‌ها، اسناد و مدارك تدارك ديده است كه از همه ‌جاي جهان مشترك مي‌پذيرد.

·انستيتوي مديريت پروژه (PMI)
اين انجمن كه چندين سال از فعاليت آن مي‌گذرد، به تدوين استانداردهايي پرداخته است كه مبتني بر نگرش كلان به موضوع مي‌باشد و گسترة آن جهاني است و سعي دائمي بر اشاعة اين استانداردها دارد تا فرهنگ مديريت پروژه به صورت يكنواخت شده‌اي در ساير كشورها نيز پياده‌سازي شود. به همين منظور، برنامه‌اي گسترده تدوين نموده كه مأموريت آن بدين گونه تعريف شده است:
« كمك به پيشبرد درك عمومي جهاني از مديريت پروژه براي تازه‌واردان به حيطه‌هاي مديريت پروژه و نيز آن عده كه تجربياتي در اين زمينه دارند و مشتريان در عرصة بين‌المللي».
در اين زمينه، اين انجمن به نهادينه‌سازي اصول و استانداردهاي مديريت پروژه در سطح بين‌المللي مي‌پردازد. اين هدف در راه حفظ منابع ذي‌نفعان اين انجمن، اعضاي آن و حفظ بازارها تدوين شده است. استانداردها براي قانونمندي، تكرارپذيري، تعريف خدمات مديريت پروژه به عنوان يك محصول و فرايندهاي دستيابي به آنهاست.
·مؤسسه استانداردهاي كانادا
اين مؤسسه با اين تفكر كه كسب و كار جهاني از طريق اينترنت مي‌تواند هزاران هزار استاندارد را تحت نظر و كنترل خود داشته باشد، از طريق ارائه خدمات در لحظه (ON LINE) و سريع در اين خصوص، اطلاعات و مشخصات مرتبط با استانداردها و شركت‌هايي كه خدمات مديريت پروژه را به عنوان صادرات كالاي‌شان عرضه مي‌نمايند، برنامه‌ريزي نموده است. بر اساس اين نگرش، اين مؤسسه توصيه‌هاي خود را در رابطه با استانداردهاي جديد نيز ارائه مي‌نمايد. معرفي مؤسسات ملي و بين‌المللي و نشريات آنها، از مهمترين بخش‌هايي است كه بدان پرداخته مي‌شود. علاوه بر اين، دولت كانادا نيز استانداردهاي خود را در اين زمينه از طريق بخش ويژه ارائه مي‌نمايد.

·شبكة ملي سيستم‌هاي استاندارد (NSSN)
اين شبكه كه در سرتاسر امريكا گسترده است و از طريق اينترنت دسترسي جهاني به آن امكان‌پذير مي‌باشد‌، توسط انجمن‌ ملي استانداردهاي امريكا طراحي شده و پشتيباني مي‌شود. ششصد عضو ملي، بين‌المللي و منطقه‌اي دارد كه مي‌توان از طريق سايت آن به اين اعضا و اطلاعات هر يك از آنها دسترسي پيدا كرد.

·سازمان بين‌المللي استاندارد (ISO)
اين سازمان كه كم و بيش، بيشتر دست اندركاران صنعت و خدمات با آن آشنا هستند و نيز در اين رابطه فعاليت چشمگيري دارد، تحت عنوان كيفيت محصول و يكپارچه‌سازي استانداردها، مركب از 180 كميته تخصصي مي‌باشد و در رابطه با تدوين استاندارهاي مديريت پروژه با همكاري انجمن امريكايي ASQC و PMI، استانداردهاي مديريت پروژه را توسعه داده است
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
قبل از اینکه موضوع بعدی رو بذارم میخوام از مهندس وطن پرست،آقاحمیدوآقا ایمان مهندس 1716 آقای linktazو سایر هم رشته ای های عزیزم تشکر کنم که برای ادامه تاپیک بهم انگیزه دادن:w27:
 
آخرین ویرایش:

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
مروری بر طرح ریزی كیفیت محصول

مروری بر طرح ریزی كیفیت محصول

مروری بر طرح ریزی كیفیت محصول
:w08:
طرح ریزی یا برنامه ریزی کیفیت محصول روشی ساختار یافته می باشد كه تبیین كننده گام های ضروری است برای تضمین اینکه آیا محصول تولید شده خواسته های مشتریان را برآورده می سازد و نیز در نهایت رضایت مندی آنان را به همراه خواهد داشت یا نه؟ طرح ریزی کیفیت محصول تسهیل کردن ارتباط با همه كسانی است كه به نحوی در این امر درگیر می شوند و تضمین اینکه همه مراحل مورد نیاز به موقع تکمیل می شود را مد نظر قرار می دهد.



یك طرح ریزی کیفیت محصول موثر و کارا به تعهدات مدیریت ارشد سازمان بستگی دارد و همینطور به کوشش های مورد نیاز در به دست اوردن رضایت مندی مشتریان.

برخی از سودمندی های طرح ریزی کیفیت محصول را می توان موارد زیر بیان نمود:

- هدایت نمودن منابع برای دستیابی رضایت مشتری

- ترویج شناسایی به موقع تغییرات مورد نیاز

- اجتناب کردن از تغییراتی كه زمان انها سپری شده است

- آماده کردن به موقع یک محصول با کیفیت و با کمترین هزینه

هر طرح کیفیت محصولی منحصر به فرد است. زمان بندی واقعی و توالی فعالیت ها در اجرا به نیازمندی ها و خواسته های مشتری و یا موضوعات کاربردی دیگر بستگی دارد. در چرخه طرح ریزی کیفیت محصول، ابزارها و یا تکنیک های کاربردی بسیاری می تواند به اجرا در آید.

در لایه اول ساختار و چرخه حرکت و آغازی بر فعالیت های بهبود ملاحظه می گردد. در لایه دوم در فاز طرح ریزی به توسعه مفاهیم و فناوری لازم جهت دستیابی به کیفیت مورد نظر و مطلوب ما و بر اساس نیازمندی های مشتری پرداخته می شود. در گام بعدی و در فاز اجرا به ایجاد و توسعه محصول و فرایند و تصدیق و تایید نمونه های اولیه متمرکز خواهد شد. در فاز بعدی یعنی مطالعه و یا به قولی بررسی ، محصول مورد تایید و فرایند مورد تصدیق قرار می گیرد و در آخرین فاز که به واقع آغاز فاز بهبود، آن هم مستمر و مداوم می باشد سازمان به فعالیت های بهبود و ارتقا در سطح محصول و فرایند اقدام می نماید. این سیکل به چرخه طرح ریزی کیفیت محصول مشهور نام گرفته است.

معمولا تامین كننده در فاز های ابتدایی اجرای این نوع طرح ریزی ها،‌ تشكیل گروه های كاری را سازمان دهی می كند و در آن به تخصیص مسئولیت ها و تشكیل گروه های چندوظیفه ای می پردازد. معمولا برای دستیابی به یك طرح مناسب و موثر لازم است به غیر از واحد كیفیت ، دیگر واحدها نیز درگیر این مجموعه از فعالیت ها گردند. اغلب در تیم های طرح ریزی نمایندگانی از واحدهای مهندسی، تولید و ساخت، كنترل موجودی و مواد، خرید،‌ كیفیت،‌ فروش و نیز تامین كنندگان فرعی و مشتریان حضور خواهند داشت.

برای تیم طرح ریزی پیشرفته كیفیت محصول این بسیار ضروری و مهم است كه در گام آغازین برنامه توسعه محصول نیازمندی ها، خواسته ها و الزامات مشتریان را شناسایی و درك نماید. معمولا در فاز طرح ریزی ( برنامه ریزی ) مراتب و مراحلی در نظر گرفته می شود :

- انتخاب یك فرد با مسئولیت راهبری تیم برای سرپرستی فعالیت ها و برنامه ها.

- تعریف و تشریح نقش ها و مسئولیت ها در هر حوزه تعیین شده

- تعیین مشتریان داخلی و خارجی

- تعیین نیازها و خواسته های مشتریان ( قالبا در این بخش از تكنیك هایی همچون QFD – گسترش عملكرد كیفیت – برای تعریف و ترجمه خواسته های مشتریان به محصولات طراحی شده ، استفاده می گردد. )

- تعیین و مشخص نمودن نظم و انضباط تیمی، منحصر به فردها و وارد نمودن تامین كنندگان فرعی درون این تیم ها.

- درك خواسته های مشتریان و اعمال آن در طراحی محصولات و آزمایش های ضروری برای آن.

- ارزیابی و امكان سنجی طراحی های پیشنهادی، الزامات عملكرد و فرایندهای تولید و ساخت.

- شناسایی هزینه ها، زمانبندی و محدودیت هایی كه باید در نظر گرفته شود.

- تعیین كمك های مورد نیاز از جانب مشتریان.

- تعیین فرایند و روشی برای مستندسازی.

خروجی های طرح ریزی كیفیت محصول :
اهداف طراحی
اهداف كیفیت و قابلیت اطمینان
تعیین مقدماتی میزان مصرف مواد اولیه
تعیین مقدماتی نمودار جریان فرایند
تعیین مقدماتی مشخصه های مهم محصول و فرایند
طرح كنترل كیفیت محصول
مدیریت پشتیبانی

ورودی های فرایند طرح ریزی كیفیت محصول:

· صدای مشتری ( تحقیق بازار، ضمانت ها و اطلاعات كیفی، تجربیات تیم)

· طرح تجاری / استراتژی های بازاریابی

· داده های الگوبرداری برای محصول و فرایند

· فرضیات در مورد محصول و فرایند

· مطالعات قابلیت اطمینان محصول

· ورودی های مشتری

ieir.ir
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
مثل یه سری دستور عمل می مونه به نظرم بهترین کار اینکه برای یادگیری همچنین تکنیکهایی واقعا چندتا مورد که تو شرکتها اجرا شده رو مورد بررسی قرار داد
البته معمولا کسی این اطلاعات رو به طور کامل بیرون نمیده !!
ولی اینجوری مثل کتابچه ی ایزو هست !
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل یه سری دستور عمل می مونه به نظرم بهترین کار اینکه برای یادگیری همچنین تکنیکهایی واقعا چندتا مورد که تو شرکتها اجرا شده رو مورد بررسی قرار داد
البته معمولا کسی این اطلاعات رو به طور کامل بیرون نمیده !!
ولی اینجوری مثل کتابچه ی ایزو هست !

منم موافقم باهاتون مهندس برای اینکه بهتر واسه هر کاری از موارد قبلی که اجرا شده کمک گرفت
فقط یه سوال:چرا کسی این اطلاعات رو بیرون نمیده؟...آخه مثلا بعد از چند سال دیگه خیلی هم محرمانه نیستن!
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
طریقه رسم نمودار جریان فرآيند

طریقه رسم نمودار جریان فرآيند

ببخشین که یه خورده دیر مطلب گذاشتم،امتحانای میانترم بود و...:redface:

طریقه رسم نمودار جریان فرآيند:w28:

برای تفسیر بهتر عملکرد یک فرآيند از نمودار جریان فرآيند (فلوچارت) استفاده می شود

برای رسم نمودار جریبان فرآيند از نمادهای مشخص ذیل استفاده می شود:

ابتدا و انتهای فرآيند ( بیضی)

فعالیتهای انجام شده (مستطیل)

تصمیم گیریها (لوزی)

تهیه بهترین نمودار جریان فرآيند :

برای تهیه بهترین نمودار جریان فرآيند باید در رابطه با هر یک از مراحل جریان فرآيند به سئوالات زیر پاسخ داده شود:

هدف: در واقع چه کاری انجام میگیرد.

چرا این فعالیت لازم است.

چه کار دیگری ممکن است و یا باید انجام گیرد.

محل:

کجا انجام می گیرد.

چرا در آنجا انجام می گیرد.

در چه جای دیگری ممکن است و یا باید انجام گیرد.

ترتیب:

چه زمانی انجام می گیرد.

چرا در زمان خاصی انجام می گیرد.

درچه زمان دیگری ممکن است و یا باید انجام گیرد.

کارکنان:

چه کسی آن را انجام می دهد.

چرا توسط او انجام می گیرد.

چه کسی دیگری ممکن است و یا باید انجام دهد.

روش ها:

چگونه انجام می گیرد.

چرا به این روش انجام می گیرد.

آیا ممکن است یا باید به روش دیگری انجام گیرد.

براساس پاسخ به سئوالات بالا، مرحل فرآيند را حذف و یا ادغام نموده و ترتیب مراحل را عوض کنید. و نیز روشها را تغییر داده و یا ساده تر نمایید.

مدیریت فرآيندها مقدمه خود ارزیابی:

در مدیریت سنتی ارزشیابی و پایش توسط سطوح بالا طراحی و اعمال میگردید که این مسئله بیشتر جنبه بازرسی داشته و با پسخوراند و آموزش کارکنان همراه نبوده و بالعکس انگیزه آنها را به دلیل مقصر قلمداد شدن از سوی مدیران کاهش داده و یا باعث شده است کارکنان نقاط تاریک را پنهان نمایند. پیشگیری از بروز مشکلات بهتر از یافتن مشکلات و برطرف نمودن آنها می باشد. با توجه به اینکه بهترین پایش یک خدمت در حین ارائه خدمت می تواند صورت پذیرد و این لحظه را هیچکس غیر از ارائه دهنده نمی تواند پایش نماید و اهمیت خود سنجی بسیار روشن می شود که باعث می شود خدمت بطور درست به مشتری ارائه گردد. اگر پایش را صاحبان منابع و دوباره کاریها و کارهای زاید و هزینه بر می شوند و در نهایت ارتقای مستمر کیفیت بوقوع می پیوندد.

برای ایجاد فرهنگ خود سنجی در سازمان توانا نمودن کارکنان و دادن قدرت و اختیار تصمیم گیری و فراهم آوردن اطلاعات و ابراز منابع مورد نیاز و تدوین دستورالعملهای روشن و شفاف در این رابطه با هر خدمت از ضروریات بشمار میروند. مدیریت فرآيندها با استاندارد نمودن فعالیتها و تدوین فلوچارتها زمینه را برای خود ارزیابی مهیا می سازد.
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشخصه‌های تولید انبوه

مشخصه‌های تولید انبوه

مشخصه‌های تولید انبوه:Ph34r:

تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصین ماهر استفاده می‌نماید ، اما این محصولات توسط كارگران غیرماهر ساخته می‌شوند كه ماشین‌آلات گران و تك‌منظوره را هدایت می‌كنند . این محصولات هم‌شكل ماشینی ، در حجم بسیار بالا تولید می‌شوند . ازآنجاكه تولید محصول جدید محتاج تغییر كل سیستم است ، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد . ازین‌رو تولیدكننده انبوه تا جائیكه ممكن باشد ، از نوآوری در طرح خودداری می‌نماید . در نتیجه محصول ، به بهای از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روشهای كاری كه برای كاركنان كسالت‌بار است ، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می گیرد . برخی از مشخصه‌های تولید انبوه عبارتند از :

1- نیروی كار : تقسیم كار تا هرجا كه امكان دارد ؛ در كارخانه‌های با تولید انبوه ، كارگر مونتاژكننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد .

2- سازماندهی : با استفاده از یك ادغام عمودی كامل ، تولیدكننده انبوه سعی می‌كند كه از مواد اولیه تا سایر قطعات را خود تولید كند . ولی مشكل ادغام عمودی كامل ، دیوان‌سالاری وسیع است.

3- ابزارها : از ابزارآلاتی كه فقط در هر زمان یك وظیفه را انجام می‌دهد استفاده می‌شود كه این كار صرفه‌جویی زیادی در زمان آماده‌سازی ماشین‌آلات به وجود می‌آورد .

4- محصول : محصولات تنوع اندكی دارند اما قیمتهای آن به خاطر تنوع كم روند نزولی پیدا می‌كند
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
مشخصه‌های تولید انبوه:Ph34r:

تولیدگر انبوه در طراحی محصولات از متخصصین ماهر استفاده می‌نماید ، اما این محصولات توسط كارگران غیرماهر ساخته می‌شوند كه ماشین‌آلات گران و تك‌منظوره را هدایت می‌كنند . این محصولات هم‌شكل ماشینی ، در حجم بسیار بالا تولید می‌شوند . ازآنجاكه تولید محصول جدید محتاج تغییر كل سیستم است ، بسی گرانتر از محصول قبلی خواهد شد . ازین‌رو تولیدكننده انبوه تا جائیكه ممكن باشد ، از نوآوری در طرح خودداری می‌نماید . در نتیجه محصول ، به بهای از دست رفتن تنوع و به دلیل وجود روشهای كاری كه برای كاركنان كسالت‌بار است ، ارزانتر در اختیار خریدار قرار می گیرد . برخی از مشخصه‌های تولید انبوه عبارتند از :

1- نیروی كار : تقسیم كار تا هرجا كه امكان دارد ؛ در كارخانه‌های با تولید انبوه ، كارگر مونتاژكننده تنها به چند دقیقه تعلیم و آموزش نیاز دارد .

2- سازماندهی : با استفاده از یك ادغام عمودی كامل ، تولیدكننده انبوه سعی می‌كند كه از مواد اولیه تا سایر قطعات را خود تولید كند . ولی مشكل ادغام عمودی كامل ، دیوان‌سالاری وسیع است.

3- ابزارها : از ابزارآلاتی كه فقط در هر زمان یك وظیفه را انجام می‌دهد استفاده می‌شود كه این كار صرفه‌جویی زیادی در زمان آماده‌سازی ماشین‌آلات به وجود می‌آورد .

4- محصول : محصولات تنوع اندكی دارند اما قیمتهای آن به خاطر تنوع كم روند نزولی پیدا می‌كند

سلام مهندس ممنون -این تاپیک یکی از داغترین تاپیک های تالار و بهترین تاپیک تالار مهندسی صنایع هست واقعا دستتون درد نکنه خیلی دارین زحمت میکشین :redface: درباره مدت تولید این محصول من یک مطلب میدونستم حیفم اومد نگم مدت تولید این محصول در بازه های زیادی قرار دارد اگر بخوام مثال بزنم مثل تولید خودرو ها که حداقل تغییر در خط تولیدشان بیشتر از یکسال هست همانطور که میبینید چه در خارج و چه در داخل یک محصول بیشتر از چندین سال تولید میکنن و فقط بعضی از تجهیزات و امکانات یا شکل انها تغییر میکند
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام مهندس ممنون -این تاپیک یکی از داغترین تاپیک های تالار و بهترین تاپیک تالار مهندسی صنایع هست واقعا دستتون درد نکنه خیلی دارین زحمت میکشین :redface: درباره مدت تولید این محصول من یک مطلب میدونستم حیفم اومد نگم مدت تولید این محصول در بازه های زیادی قرار دارد اگر بخوام مثال بزنم مثل تولید خودرو ها که حداقل تغییر در خط تولیدشان بیشتر از یکسال هست همانطور که میبینید چه در خارج و چه در داخل یک محصول بیشتر از چندین سال تولید میکنن و فقط بعضی از تجهیزات و امکانات یا شکل انها تغییر میکند
سلام از ماست
ممنونم مهندس شما لطف دارین...راستش دوستان منو قابل نمیدوننو زیاد نظر نمیدن...ی کمی حس میکنم متروکه شده!!!
از توضیحاتتون متشکرم
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام از ماست
ممنونم مهندس شما لطف دارین...راستش دوستان منو قابل نمیدوننو زیاد نظر نمیدن...ی کمی حس میکنم متروکه شده!!!
از توضیحاتتون متشکرم

خوب بابا بنده خدا ها نمیرسن باورکن من خودم به سختی میتونم برنامه ریزی کنم از خیلی از درس هام زدم تا به بقی کارها برسم 100% شما هم از من وقتتون پر تره تازه من که سر کار نمیرم این حال و روزام هست وای به روزی که ....
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاربردهای WBS

کاربردهای WBS

جايگاه Work Breakdown Structure - WBS در نت:w12:

در علم مديريت و کنترل پروژه WBS (بعنوان اولين قدم در اجراي يک پروژه ) براي مهندسين صنايع کاملا شناخته شده ميباشد

WBS بمعني تجزيه يک فعاليت به اجزاء کوچکتر بوده و علاوه بر علم مديريت و کنترل پروژه در ساير علوم و حتي زندگي شخصي مردم از جايگاه مهمي برخوردار ميباشد

اگر سري به کتب موجود در زمينه روانشناسي و موفقيت بزنيد مشاهده خواهيد نمود که در همه آنها تجزيه اهداف به اجزاء کوچکتر بعنوان اولين قدم در رسيدن به آنها عنوان گرديده است . در اين بحث موارد کاربرد WBS در علم نگهداري و تعميرات معرفي ميگردد .



کاربردهاي WBS در نت

بطور کلي از WBS جهت استاندارد سازي فعاليتهاي نگهداري و تعميرات استفاده ميگردد .

1. تجزيه ساختار ماشين جهت اجراي نت برنامه ريزي شده :

در سيستم نت نياز است بطور دقيق جزئي از ماشين که بايد براي آن يک فعاليت نت انجام گيرد مشخص شود . در اين راستا ساختار يک ماشين به 4 سطح تجزيه گرديده ، کدگذاري شده و شناسنامه تهيه ميگردد .

سطح 1 :

سيستم ( System ) : قسمتهايي از ماشين که بصورت يک مجموعه کامل عمل کرده و هدف خاصي را دنبال ميکنند . بعنوان مثال :سيستم انتقال قدرت – سيستم روانکاري ، سيستم هيدروليک و ...

سطح 2 :

زيرسيستم (Subsystem) :

زير مجموعه اي از يک سيستم . بعنوان مثال سيستم هيدروليک در يک ماشين از زير سيستمهاي پمپاژ روغن (مولد انرژي)، کنترل فشار ، کنترل جهت ، کنترل دبي و مصرف کننده تشکيل ميگردد

سطح 3 :

مجموعه (Assembly) : تعدادي از قطعات که به منظور برآوردن هدفي خاص در يک زير سيستم بکارميروند . بعنوان مثال در زير سيستم پمپاژ روغن مجموعه هاي مخزن روغن ، موتورالکتريکي ، پمپ هيدروليک و ... وجود دارند

سطح 4 :

قطعه (Part) : به کوچکترين جزء يک ماشين اطلاق ميگردد . هر مجموعه شامل حداقل دو قطعه ميباشد . بعنوان مثال يک مجموعه الکتروموتور از قطعاتي چون روتور ، استاتور ، پروانه خنک کن ، بيرينگ و ... تشکيل گرديده است

2. استاندارد سازي فعاليتهاي تعميراتي :

· تعيين نوع فعاليت تعميراتي مناسب ( شامل تعويض ، جوشکاري ، بوش زدن ، بازسازي رزوه و ... ) براي اجزاء ماشين

· تعيين مواد و قطعات مورد نياز جهت تعميرات ( شامل قطعات يدکي ، مواد تميزکاري ، چسب ، سمباده ، الکترود جوشکاري ، روغن ، گريس ، ابزار و قيدو بستها و ... )

. برنامه ريزي مناسب جهت انجام فعاليتها

( ترسيم CPM ، تهيه گانت چارت و ... ) ، جلوگيري از بروز خطاهاي انساني (با مشخص نمودن روشهاي مونتاژ و دمونتاژ اجزاء )



جهت استاندراد سازي تعميرات ، اجزاء ماشين بصورت زير دسته بندي ميگردد . لازم به ذکر است که تجزيه ساختار ماشين ( بند 1 ) بعنوان پيشنياز در استاندارد سازي تعميرات بوده و اصولا ساختار WBS تجزيه سطح چهارم بند 1 (قطعات ) براساس وضعيت تعميراتي آنها ميباشد

سطح 1 : قطعات دور ريز و قطعات نياز بازرسي :

قطعات دور ريز : آندسته از قطعاتي که بدون بازرسي تعويض گرديده و بعنوان قطعات تعويضي روتين در تعميرات ميباشند . بعنوان مثال واشرهاي آب بندي به دلايا تغيير شکل دادن احتمالي و عدم کارايي در آب بندي مجدد و مستهلک شدن تحت شرايط کار در اين گروه قرار ميگيرند . تجزيه سطوح اين گروه در همين قسمت پايان مي يابد


قطعات نيازمند بازرسي : آندسته از قطعاتي که ابتدا ميبايست مورد بازرسي قرار گرفته و سپس جهت تعمير و يا تعويض آنها تصميم گيري گردد . بعنوان مثال بيرينگها ، شافتها و چرخدنده ها در اين گروه قرار دارند

سطح 2: زير گروه قطعات نيازمند بازرسي

قطعات تعويض پذير :

بعنوان مثال بيرينگها

قطعات تعمير پذير :

قطعاتي همچون شافت و چرخدنده ها

قطعات تعمير پذير :

قطعاتي همچون شافت و چرخدنده ها در اين گروه قرار ميگيرند 0 بعنوان مثال چنانچه چرخ دنده بعلت حرکتهاي غلتشي بين محور و چرخ دنده از محور وسط آسيب ديده باشد ، امکان تعمير آنها وجود خواهد داشت . به همين علت در گروه قطعات تعمير پذير قرار ميگيرد. اما اگر دنده ها آسيب ديده باشند امکان دوباره يابي آن وجود نخواهد داشت و تعويض ميگردد . بنابراين قطعات تعمير پذير نيز به 2گروه قابل تعمير و غير قابل تعمير (تعويضي) تقسيم ميگردد
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیوریستیك‌ها چیستند ؟

هیوریستیك‌ها چیستند ؟

هیوریستیك‌ها چیستند ؟:gol:


هیوریستیك‌ها عبارتند از معیارها ، روشها یا اصولی برای تصمیم‌گیری بین چندین خط‌مشی و انتخاب اثربخش‌ترین برای دستیابی به اهداف موردنظر . هیوریستیك‌ها نتیجه برقراری اعتدال بین دو نیاز هستند : نیاز به ساخت معیار‌های ساده و در همان زمان توانایی تمایز درست بین انتخاب‌های خوب و بد .


یك هیوریستیك می‌تواند حسابی سرانگشتی باشد كه برای هدایت یك دسته از اقدامات به كار می‌رود . برای مثال ، یك روش مشهور برای انتخاب طالبی رسیده عبارتست از فشار دادن محل اتصال به ریشه از یك طالبی نامزد انتخاب و سپس بو كردن آن محل ؛ اگر بوی آن محل مانند بوی داخل طالبی باشد آن طالبی به احتمال زیاد رسیده است . این قاعده سرانگشتی نه تضمین می‌كند كه تنها طالبی‌های رسیده به عنوان نامزد انتخاب شوند و نه تضمین می‌كند كه طالبی‌های رسیده آزمایش‌شده ، رسیده تشخیص داده شوند اما به هر حال این روش ، اثربخش‌ترین روش شناخته شده است .


به عنوان مثالی دیگر از استفاده هیوریستیك‌ها ، یك استاد بزرگ شطرنج را در نظر بگیرید كه با انتخاب بین چندین حركت ممكن روبرو شده است . وی ممكن است تصمیم بگیرد كه یك حركت خاص ، اثربخش‌ترین حركت خواهد بود زیرا موقعیتی فراهم می‌آورد كه به نظر می‌رسد بهتر از موقعیت‌های حاصل از حركت‌های دیگر باشد . به كارگیری معیار به نظر می‌رسد خیلی ساده‌تر از تعیین دقیق حركت یا حركاتی خواهد بود كه حریف را مجبور به مات كند . این واقعیت كه اساتید بزرگ شطرنج همواره پیروز بازی نخواهند بود نشان دهنده این است كه هیوریستیك‌های آنها انتخاب اثربخش‌ترین حركت را تضمین نمی‌كنند . نهایتا‏ً وقتی از آنها خواسته ‌می‌شود كه هیوریستیك خود را تشریح نمایند آنها فقط توصیفی ناقص از قواعدی ارائه می‌دهند و به نظر خود آنها ، انجام آن قواعد از توصیف آنان ساده‌تر است .


خاصیت هیوریستیك‌های خوب این است كه ابزار ساده‌ای برای تشخیص خط‌مشی‌های بهتر ارائه دهند و در حالی كه به صورت شرطی لازم ، تشخیص خط‌مشی‌های اثربخش را تضمین نمی‌كنند اما اغلب به صورت شرط كافی این تضمین را فراهم ‌آورند . بیشتر مسائل پیچیده نیازمند ارزیابی تعداد انبوهی از حالت‌های ممكن برای تعیین یك جواب دقیق می‌باشند . زمان لازم برای یافتن یك جواب دقیق اغلب بیشتر از یك طول عمر است . هیوریستیك‌ها با استفاده از روش‌هایی كه نیازمند ارزیابی‌های كمتر هستند و جوابهایی در محدودیت‌های زمانی قابل قبول ارایه می‌نمایند ، دارای نقشی اثربخش در حل چنین مسائلی خواهند بود .
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
شناخت سيستم

شناخت سيستم

شناخت سيستم:rambo:
تعريف سيستم:
سيستم مجموعه ای هدفدار از عناصر وروابط بين آنها است که شامل ورودی فرايند خروجی و بازخور می باشد.

شروع تفکر سیستمی از سال 1960 وبه اوج رسیدن آن از دهه 1980 میباشد.

ويژگیهای سیستم:

1- سیستمها با محیط اطراف خود در ار تباطند.

2- سیستمها دارای مرز نسبی هستند ومرز مطلق وجود ندارد.

اجزای سیستم:

1- داده ها مواد اولیه خروجی هر سیستم اطلاعاتی به شمار می آيند.

2- فرایند مجموعه ای از اعمال منطقی برای تبدیل ورودی هر سیستم به خروجی آن.

3- خروجیها(در این درس اطلاعات) شامل مواد پردازش شده مورد نیاز ساز مانی که سیستم در آن قرار دارد می باشد.

4- بازخورد(روابط کنترلی) شامل مجموعه فرامینی است که با تاثیر بر روی سه جزء دیگر منجر به رفع نقص وبهبود خروجی می شود.


نکته:از مجموع روابط (Relationships) در یک سیستم ارتباطاتCommunications)) بوجود می اید.

روابط:

1- رابطه حیاتی: وجود این رابطه برای سیستم ضروری است و نمی توان این رابطه را حذف کرد.

2- رابطه سینرژیک(هم نیروزایی): منجر به تقویت روابط حیاتی یا تسهیل در روابط مکرر می شود.

3- روابط مکررا لازم: این روابط باعث بالا رفتن ضریب اطمینان سیستم می شود.
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیوه تدوین صورت جلسه

شیوه تدوین صورت جلسه

از اونجایی که مطلب قبل یه خورده ساده تر هستش،امروز دوتا مطلب گذاشتم.
راستی
سلام...روز همه دانشجویای گل مبارک:gol:

شیوه تدوین صورت جلسه:huh:

گام اول: استفاده از یک الگوی مناسب

اگر می خواهید هنگام نوشتن صورت جلسه، برای یادآوری اطلاعات عمومی جلسه و همچنین ثبت نکات کلیدی زمان زیادی را صرف نکنید، باید قبل از برگزاری جلسه برای آن آماده شوید. از این رو همیشه یک الگوی مناسب برای یادداشت اطلاعات جلسه و نکات مطرح شده در آن همراه داشته باشید.
شما می توانید به راحتی از الگوی پیشنهادی در این دست نوشته استفاده کرده و یادداشت لازم را قبل از شروع جلسه و حین آن با ثبت در این الگو و یا الگوهای مشابه انجام دهید.

گام دوم: یادداشت های قبل از جلسه

زمان های ابتدایی جلسه که معمولا به خاطر به موقع حاضر نشدن اعضای جلسه، با کندی و تشویش خاطر سپری می شود موقع مناسبی برای تنظیم بخش های عمومی یک صورت جلسه است.
محل برگزاری، ساعت شروع، تاریخ برگزاری، موضوع جلسه، نام دبیرجلسه، نام و سمت اعضاء جلسه معمولا اطلاعات عمومی یک جلسه هستند که در اکثر اوقات قبل از شروع جلسه مشخص می باشند و شما می توانید قبل از رسمی شدن جلسه این اطلاعات را در صورت جلسه یادداشت کنید.
بدین ترتیب علاوه بر اینکه بخشی از صورت جلسه را تنظیم کرده اید، از اتلاف وقت خود نیز جلوگیری نموده اید.

گام سوم: جمله آغاز کننده

معمولا در تدوین هر نوشته ای جمله شروع کننده بسیار مهم و راهگشا است. اگر نمی دانید متن صورت جلسه را چگونه باید آغاز کنید از این جمله پیشنهادی استفاده نمایید:
این جلسه با حضور اعضای ذیل برگزار گردید.
یادآوری: این جمله ساده علاوه بر اینکه راهگشای تداوم نگارش صورت جلسه می تواند باشد، هدایتگر خوبی برای توجه دادن خوانندگان صورت جلسه به اسامی حاضرین در جلسه می باشد که نام آنها معمولا در ذیل صورت جلسه ثبت می گردد.
جملات بعدی بستگی به ذوق و سلیقه شما در نگارش صورت جلسه دارد که می توانید از الگوهای ذیل و یا ترکیبی از آنها استفاده نمایید. لیکن به آنها محدود نشوید.
ـ هدف این جلسه عبارت است از ...
ـ پیرو بررسی مفاد صورت جلسه قبلی و مذاکرات انجام یافته حین جلسه، نتایج ذیل حاصل گردید:
ـ در ابتدای جلسه آقای/ خانم ... در خصوص ... توضیحات لازم را ارایه نمودند.

گام چهارم: ثبت نکات کلیدی و مصوبات جلسه

به خاطر داشتن نکات مطرح در این دست نوشته، ممارست در نوشتن صورت جلسه و توجه به خواسته های ذینفعان هر جلسه سبب ساز کسب مهارت در تدوین به هنگام (حین جلسه) و دقیق یک صورت جلسه خواهد گردید. لیکن تا زمان کسب چنین مهارتی کافیست نکات کلیدی جلسه و مصوبات آنرا یادداشت نمایید و پس از جلسه و با آسودگی خاطر صورت جلسه اصلی را تنظیم و منتشر نمایید.نکات اصلی جلسه که لازم است کلیات ویا جزییات این نکات (بسته به اهمیت و خواسته های صاحب جلسه) در صورت جلسه ثبت گردد عبارت است از:
ـ خلاصه مذاکرات انجام یافته حین جلسه با قید نام فرد مطرح کننده،
ـ عناوین پیشنهاد های مطرح شده در جلسه با قید نام پیشنهاد دهنده،
ـ شرح مصوبات جلسه با قید مشخصات زمانی و مسئول اجرای هر مصوبه.
ثبت دقیق و کامل مصوبات جلسه نیز مهمترین بخش تدوین یک صورت جلسه است. روش کامل ثبت مصوبات جلسه باید مبتنی بر الگوی ۵W-H به شرح ذیل باشد.
ـ شرح موضوع مصوبات (what) ،
ـ نام محل اجرای مصوبه (where) ،
ـ نام فرد مسئول (who) ،
ـ زمان دقیق اجرای مصوبات (when) ،
ـ دلایل اجرای مصوبه (why) ،
ـ چگونگی انجام مصوبه (how) .
یادآوری: در برخی موارد و به دلایل مختلف امکان ثبت کامل نکات یاد شده برای مصوبات جلسه نیست لیکن ضروری است پس از ثبت عنوان هر مصوبه جلسه، نام فرد مسئول و مهلت زمانی اجرای مصوبه حتما در کنار مصوبه قید گردد.توصیه می گردد برای راحتی نوشتن و پیگیری های بعدی، ثبت مصوبات جلسه به صورت عبارت (جمله بدون فعل و فاعل) باشد.

گام پنجم: ثبت اطلاعات تکمیلی

ثبت ساعت خاتمه، تکمیل اسامی و سمت حاضرین در جلسه، ثبت اسامی غایبین جلسه، درج شماره صفحه و شماره کل صفحات صورت جلسه و اخذ امضاء حاضرین در صورت امکان و حصول اطمینان از تکمیل بودن صورت جلسه گام پایانی تدوین یک صورت جلسه خوب است.
پس از حصول اطمینان از تکمیل تمامی قسمت های یک صورت جلسه مطابق الگوی پیشنهادی، به تعداد لازم از صورت جلسه تکثیر نموده و آنها را برای ذینفعان جلسه ارسال نمایید.
یادآوری: توصیه می گردد صورت جلسه را به صورت الکترونیکی تدوین نموده و فایل آن را برای ذینفعان جلسه ایمیل نمایید
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
شناخت سيستم:rambo:
تعريف سيستم:
سيستم مجموعه ای هدفدار از عناصر وروابط بين آنها است که شامل ورودی فرايند خروجی و بازخور می باشد.

شروع تفکر سیستمی از سال 1960 وبه اوج رسیدن آن از دهه 1980 میباشد.

ويژگیهای سیستم:

1- سیستمها با محیط اطراف خود در ار تباطند.

2- سیستمها دارای مرز نسبی هستند ومرز مطلق وجود ندارد.

اجزای سیستم:

1- داده ها مواد اولیه خروجی هر سیستم اطلاعاتی به شمار می آيند.

2- فرایند مجموعه ای از اعمال منطقی برای تبدیل ورودی هر سیستم به خروجی آن.

3- خروجیها(در این درس اطلاعات) شامل مواد پردازش شده مورد نیاز ساز مانی که سیستم در آن قرار دارد می باشد.

4- بازخورد(روابط کنترلی) شامل مجموعه فرامینی است که با تاثیر بر روی سه جزء دیگر منجر به رفع نقص وبهبود خروجی می شود.


نکته:از مجموع روابط (Relationships) در یک سیستم ارتباطاتCommunications)) بوجود می اید.

روابط:

1- رابطه حیاتی: وجود این رابطه برای سیستم ضروری است و نمی توان این رابطه را حذف کرد.

2- رابطه سینرژیک(هم نیروزایی): منجر به تقویت روابط حیاتی یا تسهیل در روابط مکرر می شود.

3- روابط مکررا لازم: این روابط باعث بالا رفتن ضریب اطمینان سیستم می شود.

سلام خسته نباشید مهندس ممنون واسه تاپیک یک مسله ای به ذهنم رسید اما شک دارم که اون موضوع هست یا نه راستش زیاد یادم نمیاد بین رابطه حیاتی و رابطه سینرژیک یا همون هم نیروزایی بلانسی وجود داره من پارسال یک مطلبی درباره این موضوع خوندم اما دقیق یادم نیست یک نوع بلانس و یک رابطه متوازن بین این دو وجود داشت؟ .حالا این پرسیدم ببینم حرف من درسته یا الان من مغزم قد نمیده :biggrin:و قاطی کردم . باز هم ممنون از تاپیک مفید و قشنگتون
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام خسته نباشید مهندس ممنون واسه تاپیک یک مسله ای به ذهنم رسید اما شک دارم که اون موضوع هست یا نه راستش زیاد یادم نمیاد بین رابطه حیاتی و رابطه سینرژیک یا همون هم نیروزایی بلانسی وجود داره من پارسال یک مطلبی درباره این موضوع خوندم اما دقیق یادم نیست یک نوع بلانس و یک رابطه متوازن بین این دو وجود داشت؟ .حالا این پرسیدم ببینم حرف من درسته یا الان من مغزم قد نمیده :biggrin:و قاطی کردم . باز هم ممنون از تاپیک مفید و قشنگتون

سلام از ماست.ممنون از نظراتتون

همبستگی اجتماعی و احساس تعلق کارکنان ،مشتریان وسایر ذ ینفعان به سازمان ازجمله نیازهای هرموسسه برای تحقق تعهدات درون-برون سازمانی است .به همین منظورهم افزایی(synergy)(معادل هم نیروزایی) یکی ازکارکردهای بنیادین روابط عمومی در دستگاه های اجرایی(چه در شرایط عادی وچه در شرایط بحرانی) محسوب می شود وبواسطه آن امکان گذر از بسیاری ازتنش های سازمانی وتحقق اهداف سازمانی میسر خواهد بود.
به طور کلی هم نیروزایی یعنی ایجاد کل بزرگتر به منظور کسب نتیجه ای به مراتب بهتر از نتایج کار فردی.که در شرایطی میتواند یکی از روابط حیاتی برای سازمان تلقی شود...
اما در ارتباط با وجود تعادل و بالانس بین این دو،بنده این تعادل رو ضروری نمیبینم،(این ممکنه از ضعف اطلاعاتی من باشه)...ممنون میشم اگر توضیحات بیشتری هست لطف کنین و بذارین.متشکرم
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
سلام از ماست.ممنون از نظراتتون

همبستگی اجتماعی و احساس تعلق کارکنان ،مشتریان وسایر ذ ینفعان به سازمان ازجمله نیازهای هرموسسه برای تحقق تعهدات درون-برون سازمانی است .به همین منظورهم افزایی(synergy)(معادل هم نیروزایی) یکی ازکارکردهای بنیادین روابط عمومی در دستگاه های اجرایی(چه در شرایط عادی وچه در شرایط بحرانی) محسوب می شود وبواسطه آن امکان گذر از بسیاری ازتنش های سازمانی وتحقق اهداف سازمانی میسر خواهد بود.
به طور کلی هم نیروزایی یعنی ایجاد کل بزرگتر به منظور کسب نتیجه ای به مراتب بهتر از نتایج کار فردی.که در شرایطی میتواند یکی از روابط حیاتی برای سازمان تلقی شود...
اما در ارتباط با وجود تعادل و بالانس بین این دو،بنده این تعادل رو ضروری نمیبینم،(این ممکنه از ضعف اطلاعاتی من باشه)...ممنون میشم اگر توضیحات بیشتری هست لطف کنین و بذارین.متشکرم

مرسی راستشو بخواین پارسال بود که به این موضوع برخوردم اما تا اونجایی که یادم میاد یکی از استادانم گفتند که تعادل بین سینرژی و انرژِی یا به نظرم اینطوری میشه که رابطه حیات با هم نیروزایی تعادل و بالانس در این حوزه ها باعث پیشرفت و یکپارچگی میشه اما الان هرچی فکر میکنم که یک پیش فرض یادم بیاد نمیشه باید بک سری به جزواتم بزنم باز هم ممنون ببخشید دیگه من همیشه به زحمتتون میندازم
 

AFRASIABI2001

عضو جدید
سلام
خوش اومدین
در خصوص رشتمون مهندس

سلام خانم مهندس
میدونم راجع به رشتمونه
ولی این همه پراکندگی درست نیست. از شش سیگما / scamper / شناخت سیستم و .....متاسفانه تالار صنایع مطالبش خیلی پراکنده است. امیدوارم مدیران تالار فکری بکنند. من چند وقت پیش با مدیر تالار مکاتبه کردم و تا حالا تغییری ندیدم. جای یک 5s در اینجا خالی نیست؟
 
بالا