.
.
.
شب يلدا با
شهدا
طولانی ترین شب سال ...
با
شهدا ...
اسم شب يلدا که مياد ، همه يه لبخندي مي زنيم که معنيش اينه که با اين اسم کلي خاطره داريم ...
ياد خونه گرم پدربزرگ ...
دور هم جمع شدن ها ...
گل گفتن و گل شنيدن ها ...
اناراي دون کرده که توي کاسه بلور بهمون چشمک ميزنن ...
هندونه هاي قرمز و شيرين که بدجوري آدم رو وسوسه مي کنن ...
و بعدش يکي که نفسش پاکه برامون يه تفعلي به حافظ مي زنه ...
و بعد هم هر کي هم صحبتش رو پيدا ميکنه و صحبت ها گل ميندازه ...
،
خودمونيم ، تا حالا نشستي يه گوشه و فکر کني به شب يلدا ... ؟!
خب اگه فکر کردي و جوابشو پيدا کردي ، که هيچ ، اگه نه ، خب بازم هيچ ... !
شب يلدا شبيه که :
همون طور که مي دونين ، طولاني ترين شب ساله ...
هر کسي دوست داره طولاني ترين شب سال رو با کساني باشه که دوسشون داره ... !
برو بچه هاي عاشق ...
راستش اگه بشه و انشاءالله شما دست ياري بديد
طولاني ترين شبمون رو با
شهـــــدا بگذرونيم ...
اين طوري دلمونو از تنهايي در مياريم و اين بار کنار خود عشق ، غزل حافظ ميخونيم ...
مي خوايم به
شهــــــدا بگيم ...
دلمون مي خواد تويه شادي و غم ، باهاتون شريک باشيم ...
دلمون مي خواد رفقاتمون رو بهتون ثابت کنيم ...
آدم که شب يلدا خونه غريبه نمي ره ...
تو هم اگه مثل ما آشناتر از
شهدا سراغ نداري ، بيا يه نفسي تازه کنيم ...
شايد صحبت گل انداخت و به تو هم يه راز گفتن ...
،
( این مطلب رو خیلی از وب سایت ها نوشتن و ... )
و اینکه اگر امشب باشگاه اومدید گلستان
شهدا رو یادتون نره ...
تا هر وقت تونستید وایسید تا پیش
شهدا باشیم ...
از
شهدا بگیم ...
فال بگیریم واسشون ...
و ...
.
.
.
منتظر همه ی دوستان هستیم ...