چه طور ديگران را ببخشيم و زود قضاوت نكنيم...؟
آيا تا به حال متوجه شده ايد که بعضي ها فقط اعصابتان را خرد مي کنند ؟ چه به خاطر بي کفايتيشان باشد ،
چه دروغگوييشان ، چه بد دهني ها و قلدري کردنشان ، خيلي ها هم هستند که همه اين صفات را يکجا
دارند! اگر غارنشين نباشيد ، حتماً تا حالا با چنين آدم هايي برخورد داشته ايد . حتي در خانواده خودتان هم
ممکن است کسي از اين خصوصيات اخلاقي داشته باشد ، اين يعني واقعاً محبوريد به طريقي با آنها کنار
بياييد . خوب ، چطور بدون اينکه خونتان به جوش بيايد با چنين افرادي برخورد مي کنيد ؟ البته لازم است که
حتماً بين خودتان و اين افراد حد و مرزي ايجاد کنيد تا زياد به شما نزديک نشوند . اما حتي اگر اينکار را هم با
موفقيت انجام داديد ، باز هم داريد کنترل خسارت و آسيب گيري مي کنيد . اما اگر ياد بگيريد که چطور با محبت
با اين افراد سرسخت برخورد کنيد ، از درون احساس بهتري پيدا مي کنيد و احتمال اصلاح شدن آن فرد نيز
بيشتر است . خوشبختانه دو سوال هست که مي تواند بلافاصله هر ناراحتي و آزردگي را به بخشش و قضاوت
را به درک تبديل کند .
اما قبل از اينکه اين سوالها را برايتان فاش کنم، بهتر است ببينيم چرا بعضي از افراد اينقدر پر آزار هستند . اول
اينکه ، اين افراد به خاطر داشتن تجربه هاي بد در زمان گذشته و تربيت آسيب زا ، معمولاً اعتماد به نفس
پاييني دارند . به خاطر اينکه عشقي که بايد را بعنوان يک کودک از اطرافيان دريافت نکرده اند ، در بزرگسالي
براي نشان دادن خود و جلب توجه راه هاي مخرب و آزاردهنده اي را انتخاب مي کنند . دوم اينکه ، اين افراد
معمولاً از تاثير رفتار خود بر ديگران غافلند . از اين گذشته ، آنچه که واقعاً دنبال آن هستند عشق است اما
روش رفتارشان به آن منجر نمي شود . سوم اينکه ، وقتي مورد قضاوت ديگران قرار مي گيرند ، احساس اعتماد
به نفس بسيار پاييني مي کنند و در نتيجه آزار و اذيتشان بيشتر مي شود . از آنجا که وقتي ديگران را قضاوت
مي کنيم آنها احساس ترس و تهديد بيشتري مي کند ، بهترين راه براي برخورد با اين دسته از افراد اجتناب از
قضاوت کردن آنهاست.
وقتي احساس کنند که شما آنها را درک کرده و قبول داريد ، آرامتر مي شوند و کنار آمدن با آنها راحت تر
مي شود . گفتن اين حرفها راحت است اما اگر در زندگيتان با چنين فردي برخورد داشته باشيد مي دانيد که
بخشيدن آنها و فراموش کردن کارشان خيلي سخت است . به همين خاطر نياز به روشي است که بلافاصله
تمرکز شما را از روي آن چيزي که اذيتتان مي کند تغيير دهد و بگذارد روي احساس درد آن فرد آزار رسان تمرکز
کنيد . اين دقيقاً همان چيزي است که اولين سوال امکانش را فراهم مي کند . وقتي کسي طوري که براي
شما آزاردهنده است رفتار مي کند ، از خودتان بپرسيد : "اين فرد ممکن است چه دردي در گذشته تجربه کرده
باشد که باعث شده الان اينطور رفتار کند؟"
بعد از اينکه اين سوال را از خودتان پرسيديد ، سعي کنيد پاسخ آن را در ذهنتان مجسم کنيد . آيا در بچگي
کسي او را دوست نداشته ؟ آيا والدين يا معلم هايش با او بدرفتاري کرده اند ؟ احتمالاً همه از او انتقاد کرده و
او را پس مي زده اند و نتيجه آن دردي شده است که شما مي بينيد . وقتي دلتان را باز کرده و اجازه مي
دهيد کمي شفقت وارد آن شود ، ناراحتيتان از بين مي رود . با ديدن و احساس کردن درد آن فرد ، ديگر
نخواهيد توانست از دست او عصباني شويد .
دومين راه براي بخشيدن افراد و احساس دلسوزي براي آنها اين است که رفتار آنها را چيزي مثل رفتار خودتان
ببينيد . ما معمولاً بيشترين رنجش را از کساني داريم که رفتار آزاردهنده اي شبيه به رفتارهاي خود ما دارند
رفتاري که سعي داريم از خودمان پنهانش کنيم . مثلاً ، يك نفر را ميشناسم كه عادت داشت از دست
همخانه اش که خيلي در آشپزخانه سروصدا مي کرد ، عصباني شود . فکر مي کرد که خيلي آدم
بي ملاحظه اي است . يک روز به خاطر محکم بستن در کابينت ها و سروصداي ظرف و ظروف که ايجاد کرده
بود با او دعوا کرد . همخانه اش در پاسخ سر او داد کشيد که "ببين کي داره اين حرفو ميزنه ، خودت که
هميشه صداي ضبطو مي بري بالا يا با اون گيتارت و صداي گوش خراشت روي اعصاب من هستي."
در واقع حق با همخانه اش بود ، چون او نمي خواست باور کند که در حق ديگران بي ملاحظگي مي کند ،
هر حرفي که مي توانست را به او حواله داده بود .
وقتي بدانيد که خودتان هم گاهي کاري شبيه به آن فرد آزار رسان انجام مي دهيد ، مطمئناً بيشتر درک کرده و
او را راحت تر خواهيد بخشيد. پس سوال دوم اين است که ، " کار اين آدم چقدر شبيه به رفتار خود من
است ؟" هرچه رفتار خودتان را دقيقتر بررسي کنيد مطمئناً راحت تر مي توانيد از رفتار آزار دهنده آن فرد چشم
پوشي کنيد.
بعضي از افراد نگران اين هستند که با دلسوزي و مهرباني دربرابر اينگونه افراد باعث شوند که آن فرد سوارشان
شود. اينطور نيست. با اين روش شما فقط از ديدگاهي روشن تر و بازتر به مسئله نگاه مي کنيد. وقتي يکي از
اين سوالات را ازخود بپرسيد ، بهتر خواهيد توانست موقعيت آن فرد آزار رسان را درک کنيد و به جاي اينکه آتش
او را تندتر کنيد ، روند التيام آنرا سرعت مي بخشيد .
از همه اين حرفها گذشته ، همه ما آدمها خيلي شبيه به هم هستيم . همه ما حالات بدي را تجربه کرده ايم و
همه ما با خيلي ها بدرفتاري کرده ايم . وقتي در چنين وضعيتي باشيم ، فقط از طريق درک و محبت اطرافيان
است که مي توانيم از آن حالت بيرون بياييم . اين سوالات روش بسيار خوبي است. اين سوالات مي تواند
سريعاً قضاوت هاي شما را به بخشش و پذيرش تبديل کند و به خاطر همين قدرت اين سوالات است که
ذهنتان ممکن است در برابر آن مقاومت کند. به جاي اينکه از اين سوالها در برابر کساني که خشمگينتان
مي کنند استفاده کنيد ، سعي کنيد اول در برابر کسانيکه از نظر ذهني آزارتان مي دهند از آنها استفاده کنيد.
وقتي ديديد که اين روش دربرابر اين افراد تقريباً جواب مي دهد ، مي توانيد آنها را دربرابر کسانيکه واقعاً باعث
ناراحتي و عصبانيتتان مي شوند هم امتحان کنيد . وقتي در تبديل آزار به محبت مهارت پيدا کرديد ، آنوقت است
که مي توانيد قلب خود و ديگران را التيام بخشيد.