این یه معرفی برای مقاله ی اولشه:
کیهان، نمی تواند، از «هیچ» پدید آمده باشد. چرا که از «چیزهایی» سازمان یافته و هراندازه آنها را بخش کنیم، هرگز به «هیچ» نمی رسیم.با توجه به روابط انیشتین و اندیشه مهبانگ و ماهیت «هیچ چیز» ، به این نتیجه می رسیم که مقدار ماده و انرژی هرگز به «هیچ» نمی رسد و ماده از انرژی پدید نیامده است؛بلکه ماده و انرژی نیز مانند بسیاری دیگر [FONT="]–[/FONT]مانند فضا و زمان- دو گوهر همزادند که در اصل پیوستگی به آنها پرداخته ایم.فوتون، یکی از حاملین و عملگرهای طبیعی و حقیقی مهم و مشخص انرژی است،نه خود آن. نتایج این تئوری،نظریه پلانک و مهبانگ و قانون مشهور انیشتین و... را زیرسوال می برد. فضا،زمان و انرژی در ابعاد و اندازه های فراگیهانی، کوانتیزه شده و بی کرانند. باید ذراتی حامل انرژی وجود داشته باشند تا همبستگی ماده و انرژی را نشان دهد؛ انرژی، همواره باید در حاملی جاری و پویا باشد،حاملین بنیادی غالب در کیهان،همان ذرات کنش هستند. میدان کنش، تمام فضاهایی را که به اشتباه خالی انگاشته شده اند،را در بر گرفته است.ذرات کنش،یک سری تعاریف روحانی نیستند که آنها را عناصر حیات روحی بنامیم.بلکه آنها با هر دو بعد پیوسته مادی و معنوی جهان در ارتباط اند. ذرات کنش، در تمام هستی حضور دارند و در واقع،پدیدار شدن گیهان ها، بدون حضور این ذرات ناممکن خواهد بود. آگاهی هستی در میدان های حاصل از وجود ذرات کنش جاری و پویاست و همین آگاهی است که به جهان نظم و هماهنگی و هدف می بخشد(علت فاعلی هنجار آفرینش) و باعث درک و حافظه و اندیشه و فطرت و منش و... ما و دیگر باشندگان جهان می شود.این مقاله،نخستین گفتار از سری نوشتارهای ذرات کنش است که مقدمه ایست بر هستی ذرات کنش.در نوشتارهای پسین سری مقالات ذرات کنش،به عمگرهای کنش و ریزکنش ها،شبکه تعادلی ذرات کنش ،میادین آگاهی و... می پردازیم.