واژگان کشاورزی

Life13

عضو جدید
كلمه كشاورز نزد ايرانيان تداعي كننده مفاهيم متعددي است. در قديم كشاورز را برزگر مي ناميدند و او كسي بود كه با استفاده از آب و زمين و مواهب خدادادي به كشت و كار مي پرداخت تا معاش خود و خانواده اش را از طريق معامله پاياپاي محصول تأمين نمايد. همچنين در دوره اي كه فردوسي نيز در آن مي زيسته كشاورز را دهقان مي ناميدند و او نيز كسي بود كه با تحمل رنج و با پذيرش ناملايمات طبيعي و اجتماعي و بيشتر بصورت يك كارگر اقدام به كشت و زرع مي نمود. زارع نيز به طبع رسوخ زبان عربي و رسميت يافتن عقود اسلامي در قوانين مدني ايران نام ديگري بود كه در قديم به كشاورز امروزي مي گفتند.
اما در چند دهه اخير و بر اساس آنچه در رسانه ها و سخنراني هاي قانونگذاران و مديران اجرائي و رهبران كشور شنيده ايم ، همه بزرگان و باسوادان و مديران مملكت تصورشان از كشاورز يكنفر كارگر روستائي كم سواد و ضعيف است كه هميشه يك بيل به دست دارد و با لباس مندرس خاك آلود بر تن آواز دهاتي مي خواند. اين كشاورز تعداد زيادي فرزند و چند مرغ و خروس و گوسفند لاغر و خانه گلي و طويله دارد و حتي نمي داند در شهر چگونه بايد رفت و آمد كند. او هميشه بدنبال گرفتن سم و كود در تعاوني ها و ادارات جهاد كشاورزي سرگردان و به بانك كشاورزي بدهكار است و بايد وام بانكي او بخشيده شود. سلف خران نيز همبشه محصولات او را به بهاي اندك مي خرند و او خودش نمي تواند بدون كمك مروجين جهاد كشاورزي از عهده امور زندگي اش برآيد. خلاصه اينكه يك كشاورز همواره محتاج دلسوزي و ترحم است و اين ديدگاهي است كه خيلي ها نسبت به يك كشاورز ايراني دارند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا