نویسندگانی که دغدغه فیلم ساز شدن داشتند

MaaRyaaM

عضو جدید
فروغ فرخزاد؛ خانه سیاه است







پسری روی تخته سیاه می نویسد :"خانه سیاه است" دوربین عقب می رود. تصویر سیاه و سفید است،درست مثل لباس های پسرک .کمی بعد مردی که لباس هایش درست مثل پسرک، با دست هایی بالا آمده ، می خواند و می رقصد.دست مرد از آن مچ به بعد ادامه پیدا نکرده است.مچ لاغر او، همان جا مانده است.تصویر مرد سیاه و سفید است. چون زمانی که فروغ این فیلم را می ساخت هنوز مرسوم نبود در ایران فیلم رنگی بسازند.و اگر فیلم رنگی هم بود، فروغ سیاه و سفید می ساخت.خانه جذامی او ، سبز نبود.آبی نبود. سیاه بود.سیاه سیاه.
شنبه،یکشنبه،دوشنبه،سه شنبه، چهارشنبه،پنجشنبه،جمعه،شنب ه،یکشنبه،دوشنبه و..تکرار

بعد از موفقیت "تولدی دیگر" فروغ فرصت یافت تا آن چه را که در ذهن دارد، به تصویر بکشد.میگویند اگر دوستی با ابراهیم گلستان نبود،هرگز نمی توانست فیلم بسازد.اما مگر کم بودند کسانی که با ابراهیم گلستان و کارگردان هایی مثل او دوست بودند و الان هیچ اسمی ازشان نیست؟فروغ شاعر بود، شاعر سینما.
 

MaaRyaaM

عضو جدید
ژان کوکتو؛خون شاعر

می گویند هنرها، هووی همدیگر هستند. یعنی اگر سراغ داستان بروی،شعر از دستت می رنجد و ولت می کند.یعنی رمان،تحمل ندارد که سراغ سینما یا تئاتر بروی. بد هم نمی گویند. با این فرصت کم، سخت است که سراغ چند هنر، آن هم به طور همزمان بروی .در این میان البته استثناهایی وجود دارند.ژان کوکتو،نویسنده،شاعر و نقاشی بود که کارگردانی تئاتر هم می کرد و برای آن می نوشت. اینها سبب نمی شد که او فیلمساز خوبی نباشد.کوکتو 10 فیلم ساخته است، که "اورفه اش" از بقیه مشهورتر است . خیلی از علاقه مندان به سینما این فیلم را دوست دارند .او داستان شاعری را تعریف می کندکه از آینه می گذرد تا به حقیقت برسد.تصویر فرازمینی شاعر در اورفه،تحسین اهالی ادبیات را هم به خود جلب کرد.

"فرشته ای با دوسر" ، خون شاعر" و "دیو و دلبر" از بقیه فیلمهای او هستند. فیلمهایی که به شدت شاعرانه اند و ما را به دنیای خیالات می برند.



 
بالا