نورالدین عبدالرحمن جامی

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
نور الدين عبدالرحمن بن نظام الدين احمد بن محمد جامي ملقب به ابو البركات ومتخلص به جامي از مشهورترين شعراي ادب پارسی دری قرن نهم هجري قمري است. وي در سال817 ه. ق در خرجرد جام به دنيا آمد و در نوجواني در هرات و سمرقند به فراگيري علوم مختلف پرداخت. جامي در جواني سرودن شعر را آغاز كرد و به مناسبت مولد خويش و ارادت به شيخ الاسلام احمد جام، تخلص جامي را اختيار نمود. جامي علاوه بر شعر و شاعري در منطق، فلسفه، حكمت اشراق، رياضي، طبيعيات و صرف و نحو نيز آگاهي داشت و چندي در طريق تصوف به سير و سلوك پرداخت. وي سپس در هرات به خدمت سعد الدين كاشغري از مشايخ بزرگ تصوف و خواجه ناصرالدين عبدا... احرار درآمد و براثر مطالعه و تحقيق در عرفان و تصوف از بزرگان متصوفه آن زمان گشت. عبدالرحمن جامي بخشي از زمان شاهرخ و قسمت اعظم سلطنت سلطان حسين بايقرا را درك كرد وبا امير عليشير نوائي معاصر بود. وي پس از اقامت در هرات جز چندسفر كوتاه به مكه ،بغداد، دمشق و تبريز تمام عمر در همين شهر سكونت گزيد و به سير وسلوك پرداخت. جامي در طول زندگي خود مورد احترام سلاطين و بزرگان معاصر خود بود و سلطان حسين بايقرا كه پادشاهي اهل ذوق ادبي بود و وزير دانشمندش امير عليشير نوائي او راگرامي ميداشتند ، بطوريكه امير عليشير پس از مرگ جامي كتاب (خمسه المتحيرين) را بهياد گار او برشته تحرير درآورد. سلطان محمد فاتح پادشاه عثماني نيز به اين شاعر احترام مي گذاشت و حتي از او دعوت كرد به قسطنطنيه سفر كند كه جامي اين دعوت را نپذيرفت. عبدالرحمن جامي در فنون مختلف و علوم ديني و تاريخ و ادب از اساتيد زمان خود بود و در شعر به سعدي و حافظ توجه داشت و از سبك نظامي پيروي مي كرد. آثار ادبي جاي اين شاعر را در رديف انوري، سعدي ،حافظ، خيام، فردوسي و مولانا قرار داده است و وي را مي توان از آخرين شعراي صوفي ادب دری دانست كه به سبك كلاسيك شعرمي سرود است. اين عارف بزرگ در سال 898 ه.ق در هرات در گذشت و طي تشييع جنازه اي باشكوه كه سلطان حسين بايقرا شخصا در آن شركت كرد به خاك سپرده شد.


آثار : آثار جامي بالغ بر يكصد كتاب است ، مهمترين اين تأليفات عبارتند از:
1- ديوان اشعار (شامل سه بخش: فاتح الشباب ، واسطهالعقد، خاتمه الحيات) 2- هفت اورنگ ( به تقليد از خمسه نظامي شامل هفت بخش: سلسله الذهب، سلامان وابسال، تحفه الاحرار، سيحه الاحرار، يوسف و زليخا، ليلي و مجنون، خرداد نامهاسكندري) 3- نفحات الانس 4- بهارستان 5- لوايح 6- اشعه اللمعات 7- تاريخ صوفيان و مذهب آنها 8- نقدالنصوص في شرح نقش الفصوص ابن عربي 9- مناسك حج منظوم 10- مناقب جلال الدين رومي 11- منشأت.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هـدیـــــه ای بسیار ارزشمند: دیوان اشعار عبدالرحمن جامـــی

هـدیـــــه ای بسیار ارزشمند: دیوان اشعار عبدالرحمن جامـــی

نورالدین عبدالرحمن ابن نظام الدین احمد ابن محمد متخلص به جامی در سال ۸۱۷ هجری قمری در خرجرد جام از توابع خراسان متولد شد. .وی بعدها همراه پدرش به سمرقند و هرات رفت و در آن دیار به کسب علم و ادب پرداخت. سپس به سیر و سلوک مشغول و از بزرگان طریقت شد. او نزد سلطان حسین میرزا بایقرا و وزیر فاضل او امیر علیشیر نوایی تقربی خاص داشت. او در محرم ۸۹۸ هجری قمری وفت کرد و در هرات با احترام فراوان به خاک سپرده شد. از جامی بیش از چهل اثر و تألیف سودمند و گرانبها به جای مانده است. معروفترین آثار او عبارت از هفت مثنوی به نام “هفت اورنگ” است.

برای دستیابی به آثار به جا مانده از این شاعر گرانقدر بر روی لینک زیر کلیک بفرمایید
.

http://ganjoor.net/jami/
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خلاصه : نورالدین عبدالرحمن جامی ( ۸۱۷- ۸۹۸ ه. ق ) از استادان نظم نثر فارسی در قرن نهم هجری به شمار می رود و در شعر و عرصة عرفان نیز صاحب تالیفات و آثارمعروف و گرانباری است: یکی از القاب وی ؛ خاتم الشعرا؛ است اشعار جامی را متاثر از سعدی : حافظ و نظامی دانسته اند او در اشعارش به موضوعاتی چون آزادگی : شرافت انسانی و مردم زحمتکش پرداخته است . خود نیز به اختیار زندگی ساده و بی تکلف معروف می باشد .آثاری نیز در ادبیات و عرفان از عربی به فارسی ترجمه نموده و شمار تالیفاتش رابیش از صد اثر برشمرده اند.
خاطرات کودکی : کانون زندگی اولیة پدران جامی در محلة دشت اصفهان بوده است: در دوره هرج ومرج و ترکتازی ترکان : جدش : شمس الدین محمد به سمت خراسان کوچ می کند و در قصبة خرجرد جام که اکنون از توابع خواف به شمار می رود مسکن می گزیند : و دختر امام محمد شیبانی راکه از علماء معروف آنزمان بوده است به زنی اختیار می کند: حاصل این وصلت ؛ احمد؛ پدر جامی است : احمد چون به حد رشد و بلوغ می رسد فتاوی محل را به او رجوع می کنند و پس از آنکه برای خود عائله تشکیل میدهد به جانب هرات عزیمت می کند : در روز ۲۲ شعبان ۸۱۷ هجری احمد صاحب فرزندی می شود که در غیبتش عمادالدین نام گذاری می کنند . مسافرت احمد پنج سال طول می کشد و در مراجعت همین که چشمش به دیدار پسر روشن می شود اورا ؛ نورالدین؛ می خواند و در باز گشت به هرات پسر همسفر پدر می گردد. خانوادة جامی تا موقعی که در ولایت جام بودند بنام ؛ دشتی ؛ خوانده می شدند ولی پس از اینکه در هرات رحل اقامت می افکنند : نورالدین ملقب به عبدالرحمن می شود و خود به جامی تخلص می کند و به همین نام شهرت می یابد .{نورائی : همان: ص۲۵ } عبدالرحمن تا پیش از ۱۴ سالگی در جام :نزد پدر آموزش دیده و از او صرف و نحو عربی را آموخت. {مایل هروی: نجیب. شیخ عبدالرحمن جامی . تهران: طرح نو: ۱۳۷۷ ص۳۲ }
اوضاع اجتماعی و شرایط زندگی : جامی در پیرانه سری از محبوبیتی عام برخوردار بود و از شرق ایران – شبه قارة هند – و غرب ایران – آسیای صغیر -به او توجه بسیلر می شد . نقدینه هایی که از سوی ملک التجارمحمود گاوان از هند : و از سوی سلطان بایزید عثماانی از استانبول به دست جامی می رسید : اورا در ایام سالخوردگی و کهولت دست گیر بود. {مایل هروی:همان : ص۶۰ }
تحصیلات رسمی و حرفه ای : عبدالرحمن نوجوان اولین سفر خود را به همراه پدر به هرات انجام دادو در مدرسةه نظامیة آنجا اقامت گزید هرات در آن سالها پایتخت هنر و ذوق و ادب ایران و یکی از شهرهای پر رفت و آمد آن سامان بود . سلطان حسین بایقرا و وزیرش امیر علیشیر نوائی در آن شهر بهتشویق و حمایت هنر مندان و صاحبان ذوق سرکرم بودند . جامی فنون ادبی و دانشهای شرعی و دینی را در آن شهر فرا گرفت و پس از آن به حکمت روی آورد .چندی بعد به سمرقند رفت و در آنجا مدتی به کسب دانش پرداخت . در همین دورةتحصیل به قوت حافظه و توانائی در بحث و استدلال شهرت یافت. در باز گشت به هرات به تصوف روی آورد و در خدمت سعدالدین کاشغری به طریقت نقشبندی در آمد. جامی آنچنان صاحب مرتبة معنوی گردید که سلطان حسین بایقرا و امیر علیشیر نوائی به دوستی بااو افتخار می کردند. { صوفی : لیلا. زندگینامةشاعران ایرانی . چاپ دوم . تهران: انتشارات جاجرمی, ۱۳۷۸: صص ۶۸-۱۶۷ }
استادان و مربیان : مولانا جنید اصولی ( در مدرسةنظامیة هرات) : خواجة علی سمرقندی ( در مدرسة نظامیة هرات) : مولانا شهاب الدین جاجرمی : قاضی زادةرومی ( در سمرقند ) { نورتئی : همان : ص ۲۶} مولانا سعدالدین کاشغری{ همان: ص۳۵} میر سید شریف جرجانی و خواجه عبیدالله احرار{ اثر آ فرینان : زندگینامة نام آوران فرهنگی ایران از آغاز تا ۱۳۰۰ ش . زیر نظر دکتر سید کمال حاج سید جوادی : با همکاری دکتر عبدالحسین نوائی . تهران : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران : ۱۳۷۷ : همان}در ادوار مختلف نقش استاد و مربی جامی را بر عهده داشتند . لیکن جامی بیش از همه به پدر خود ارادت داشته و او را استاد واقعی خود می داند: … هیچیک را در ذما حق استادی ثابت نیست و ما بحقیقت شاگرد پدر خودیم که زبان از وی آموختیم. ؛ { نورائی : همان: صص۷-۲۶ }
همسر و فرزندان : جامی پس از باز گشت از سمرقند به هرات در خدمت سعدالدین کاشغری به تلمذ پرداخت : که این آشنایی سبب شد تا خواجةکلان : پسر سعدالدین کاشغری : دختر خود را ازدواج وی در آورد . { صوفی : همان: صص ۶۸-۱۶۷ } جامی در میانسالی – شاید در پنجاه سالگی – ازدواج کرده و با یک زن زیسته است. نتیجة این ازدواج چهار فرزند بودکه فرزندهای اول: دوم و چهارم او در خردسالی در گذشتند. فرزنددوم وی صفی الدین محمد نام داشت و یکسال بیشتر نزیست و پدر در مرگ او مرثیه ای سرود.{ مایل هروی : همان : ص۵۵ } پس از مرگ صفی الدین محمد : در سال ۸۸۲ ه.ق : سومین فرزند جامی به دنیا آمد و پدر او را ضیاء الدین یوسف نامید : که برای پدر ماند و پدر برای تربیت او آثاری چون بهارستان و الفوائدالضیائیه را نوشت .{ همان : صص۸-۵۷} در سال ۸۹۱ ه.ق چهارمین فرزند جامی به دنیا آمد که او را ظهیرالدین عیسی نامید : اما این فرزند نیز همانند فرزندان اول و دوم وی پس از چند هفته درگذشته است. {همان: ص۶۰} دورة نبوغ فکری جامی از چهل سالگی به بعد بود . زیرا عمدة تالیفات و آثار منظوم و منثورش در زمان سلطان حسین بایقرا و بر حسب تشویق شاگرد عالی مقامش : امیر نظام الدین علیشیرنوائی در بین سالهای ۸۷۴ تا ۸۸۹ ه.ق صورت گرفته است. { نورائی : همان: ص۳۴ }
زمان و علت فوت : جامی پس از هشتاد سال زندگی در روز پنجشنبه ۱۸ محرم سال ۸۹۸ ه.ق در وقت اذان صبح در هرات چشم جهان بینش را بست . { نورائی : همان: ص۳۴ } و جنازة او را در مقبرة استادش: سعدالدین کاشغری: که در شمال غربی هرات واقع و معروف به ؛ تخت مزار ؛ است : به خاک سپردند. { همان: ص ۳۵}
مشاغل و سمتهای مورد تصدی : توجه به امور لنگر خانة نورا – که مبتنی بر رسیدگی به امور خانقاه و خانقاهیان بود – : تدریس در مدرسةگوهرشادبیگم : و نیز رسیدگی به شکایات و مشکلات مردم از جمله اموری بود که در دهة ۸۸۸-۸۹۸ ه.ق به آن می پرداخت. { مایل هروی : همان: ص۵۹ }
شاگردان : دولتشاه سمرقندی : خواندمیر : سلطان حسین بایقرا : سام میرزای صفوی : علی بن حسین کاشف سبزواری : رضی الدین عبدالغفور لاری :{ نورائی : محمد شهید . ؛ نورالدین عبدالرحمن جامی . ؛ پیام نو .دورة ششم : شمارة ۲ : دی ماه ۱۳۳۱ : ص ۲۵ } امیر نظام الدین علیشر نوائی { همان : ص۳۴} نظام الدین باخرزی : متخلص به نظامی { مایل هروی : همان: ص ۳۱۱ } در دوره های مختلف زندگانی جامی از شاگردان وی به شمار می روند .
آرا و گرایشهای خاص : جامی متکی بر اصول عقاید متکلمین اشاعره و فقهای شافعیه بوده و از طریق تصوف و عرفان منتسب به متصوفة نقشبندیة ماوراء النهر و خراسان است. {نورائی : همان : ص۳۳ } جامی نصیحت گری بردل دوستان را چون دم صبح برای بوستان می داند . پند های او به سه گروه تقسیم می شود : ۱- اندرز به پادشاهان ۲- اندرز به پسرش : ضیاء الدین یوسف ۳- پندهای عالی او . جامی قدر و قیمت امسان را به هنر و برتری سیرت می داند. { افصح زاده : همان: ص۹ } وی در بسیاری از نوشته هایش اهمیت بزرگ علم و دتنش راچون کلید معرفت عرفانی قید نموده و علم را تاج سر هنرها : قفل گشای همة در ها : نظام دهندة عالم و شرف آدمی می داند و مردم را به پرداختن علم و دانش هدایت می کند. به نظر جامی : ادب و دانش و هنر برتای انسان از ضروری ترین صفتها است و آموزش آنها به فرزندان درجوانی لاز م است. جامی کتاب را چون یار غمگسار و استاد بی منت ستایش نموده و آنرا انیس کنج تنهایی و فروغ صبح دانایی دانسته است. او حکم قضا وقدر را تغییر نا پذیر می داند . جهان بینی و نظر یةدانش او : ایده آلیستی بوده و محدودیتهای صنفی : طبقاتی و عصر میانگی نیز به تنگ نظری او سبب شده اند. { همان} جامی اهالی عصرش را از یک نظر به دو گروه خاص و عام قسمت می کرد . خواص مردم تحصیل کرده در روزگار او از سیرتی سار گار برخوردار نبوده و بلکه پر از اندیشه های متناقض و متضاد بوده اند . {مایل هروی : همان: ص۹۱} جامی که در مثنوی : قصیده : غزل : ترکیب: ترجیع : قطعه : رباعی: مدیحه: مرثیه : منقبت : نعت سر آمد بوده است{ همان : ص ۱۹۲ } : از سنت فلسفه ستیزی و عقل گریزی دفاع نموده است . { همان: ص ۱۰۲ }
چگونگی عرضه آثار : امیر علیشیر نوائی کتاب : خمسه المتحیرین : را بزبان ترکی جغتایی : بعد از مرگ جامی نگاشت و در آ نایتاد خود را در مقام شامخی تمجید نموده است. { نورائی : همان: ص۲۵ } فخرالدین علی کاشفی چهل سال پس از وفات جامی در کتابی که بنام : لطائف الطوائف: تالیف نمود : از استاد جام حکایاتی نوشته است . { همان: ص ۲۸ } رضی الدین عبدالغور لاری : شاگردجامی: توضیحاتی بر اشارات مشکل نفحات الا نس نوشت که به نام حاشیة نفحات الانس شهرت یافت . سپس لاری چون نفحات را فاقد شرح حال استادش می دید : رساله ای در پی حاشیة نفحات پرداخت به نام تکملةنفحات : که متضمن احوال : اقوال و آثار جامی از کودکی تا ۸۹۸ ه.ق است. { مایل هروی : همان: ص۳۱۰ } مقامات جامی توسط نظام الدین عبدالواسع با خرزی : متخلص به نظامی تالیف گشت که شاگرد جامی بوده و این اثر را دربار ةوی نوشته است. { همان: ص۳۱۱} فخرالدین علی بن حسین واعظ کاشفی دراثر دیگر خود بنام : رشحات عین الحیات : از جامی به حیث عارف نقشبندی سخن رانده است. { همان} در مجالس العشاق تالیف امیر کمال الدین حسین گازرگاهی: نیز به احوال و سخنان عاشقانة جامی اشاره شده است . { همان } منبع دیگر بدایع الوقایع اثر زین الدین محمود واصفی است که دربارة جامی و همچنین استقبال ازبکان و اهالی ماوراءالنهر از آثار جامی گزارش دقیقی اراءه نموده است .{ همان: صص ۱۳-۳۱۲ } . در تحفة سامی تالیف سام میرزای صفوی نیز ترجمة حالی دقیق و مستند به تکملة لاری از جامی عرضه شده و گزیدای از اشعار او آمده است. { همان: ص۳۱۳}
منابـــــــع
مایل هروی : همان: ص۵۹
آثارویژگی
جامی به زبان عربی تسلط کامل داشت و آثار بسیاری از شاعران عرب را بزبان فارسی در آورده است. اشعار وی حکایت از علم و اطلاع کاملش در صرف و نحو عربی : نمطق : حکمت مشائی : حکمت اشراق : حکمت طبیعی: حکمت ریاضی : علم فقه و اصول : علم حدیث و علم هیئت دارد. { نورائی: همان: ص۲۷} جامی در سرودن مثنوی : غزل و قصیده تبحر داشت و نام استادان سخن را با احترام و تجلیل بسیار ذکر می نمود . جامی : استادی حکیم خاقانی را در قصیده سرایی می ستاید و در غزلسرایی طرز و سلوب کمال خجندی را اختیار می کند . مثنوی سرایی خودرا مدیون حکیم نظامی و امیر خسرو دهلوی دانسته است. او همچنین از رودکی: معزی: انوری:سعدی : سنایی: ظهیر فاریابی و سلمان ساوجی تعریف و تمجید کرده و از نبوغ و عظمت فکر عارف روم: مولانا: سخن گفته است. { نورائی : همان: ص ۸-۲۷} آثار جامی در شبه قارة هند : کشورهای آسیای مرکزی و دنیای غرب لویژه در ادبیات ادبیات انگلیسی: آلمانی و فرانسوی شناخته شده و مقبولیت خاصی داشته است. { مایل هروی : همان:صص۰۶-۳۰۲ } تعدادتالیفات جامی را به اختلاف ۴۷: ۵۴ و ۹۹ عنوان و یا جلد ذکر نموده اند: ارقام دیگری نیز در سام میرزای صفوی در تحفة سامی ( ۴۵عنوان ) : و عبدالغفور لاری ( ۴۸ عنوان) نیز ثبت شده است { نورائی : همان: ص۳۴} و حتی آن را بیش از صد اثر نیز دانسته اند. { اثرآفرینان : همان: ص۱۹۰} .
بهارستانجامی این اثر بهتقلید از گلستان سعدی به رشتةتحریر در آورد .{ دکتر صفا : ذبیح الله . خلاصة تاریخ سیاسی : اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی . چاپ دوم . تهران: انتشارات امیر کبیر : ۲۵۳۶ : ص۲۸۸ } و در آن ضمن اشاره به عظمت شعر و شاعری : شاعران متملق و چاپلوس را سرزنش می کند . { نورائی: همان: ص ۲۷} جامی در این اثر به تربیت فرزندش اهمیت بسیاری داده است. { افصح زاده: اعلاءخان. ؛ اندیشه های اخلاقی جامی ( واپسین بخش) . ؛ روز نامة همشهری . سه شنبه ۵ مرداد ۱۳۷۸ : ص۹ }
منشآت جامیدر تالیف این اثر شیوه های مختلف ادبی بکار رفته و در آن به فراخور حال اشعاری آمده است: بطور کلی در این نامه ها جانب ایجاز و اختصار رعایت شده و در مورد اوضاع اجتماعی : اقتصادی و فرهنگی خراسان و ماوراء النهر در قرن نهم هجری اطلاعات گرانبهایی عرضه شده است. { شهیدی: حمیده. ؛ نامه هاو منشآت جامی.؛ کتاب ماه تاریخ و جغرافیا. دی و بهمن ۱۳۸۰ : ص۳۸ }
دیوان اشعاراین اثر به مناسبت سه دورة مشخص حیات جامی به سه بخش : ۱- فاتحه الکتاب ( آغاز جوانی ) ۲-واسطه العقد : به معنی مهرةمیانی گردن بند و کنایه از دورة کمال و میانسالی ۳- خاتمه الکتاب (پایان زندگی) تقسیم شده است. این سه بخش مشتمل است بر قصاید : قطعات: غزلها و رباعیات. جامی در تقسیم دیوان خود به این سه قسمت به امیر خسرو دهلوی نظر داشته است. {صوفی : زندگینامة شاعران ایرانی: ص۱۶۸ } این دیوان در حدود هشت هزارو هفتصدو پنجاه بیت دارد. {دهخدا: علی اکبر. لغت نامة دهخدا .جلد پنجم. زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی . تهران: انتشارات دانشگاه تهران : ۱۳۷۳ : ص ۶۵۰۸ }
فوائد الضیائیهشرح کافیة ابن حاجب که کتابی است دربارة نحو : که به شرح جامی معروف است. { اغت نامة دهخدا : ج ۵ : ص ۶۵۰۸ }
نصیحت نامه هاجامی در این آثار یک سلسله افکار تعلیمی خویش را ابراز داشته و دربارة صنعت خط : هنر شاعری و اهمیت علم سخن می راند. { افصح زاده : همان : ص ۹ }
اشعه اللمعاتشرح کتاب لمعات شیخ فخرالدین ابراهیم همدانی مشهور به عراقی است که به امرامیر علیشیر نوائی تالیف گردیده است. { لغت نامة دهخدا: ج ۵ : ص۶۵۰۸ }
اعتقادنامهمنظومه ای است در اصول اعتقادات اسلامی : در این منظومه کتاب الله ( قرآن ) را قدیم شمرده و رویت خدای تعالی رامورد بحث قرارداده است . { همان}
ترجمة قصیدة میمة فرزدققصیدة معروفی است که فرزدق در مسجدالحرام در مدح حضرت سجاد انشاء کرده و جامی آنرا به فارسی ترجمه کرده است . { همان }
خاتمه الحیوانیک منظو مة مثنوی می باشد که در آ خر عمر سروده است. { همان}
الدره الفاخرهدر شرح و تفصیل مذاهب حکما و صوفیه است. { همان}
رشح بال در شرح بالقصیده ای است که در آن شرح مختصری از احوال خویش را به نظم در آورده است . {همان}
شرح فصوص الحکم محی الدین عربیاین شرح در حاشیة جواهرالنصوص عبدالغنی نابلسی در مصر به چاپ رسیده است. {همان}
لوامعشرح قصیدة همزیة ابن فارض است . { همان}
لوایحمشتمل بر سی لایحه در بیان اصول تصوف است. جامی هریک از اصول تصوف رادر لایحه ای آورده و در بیان مطالب خود رعایت اختصار را کرده است . { دکتر صفا : همان :ص ۲۲۸ } این رساله به نثر مسجع و مشتمل بر برخی نکات عرفانی است. { لغت نامة دهخدا : همان}
نفحات الانس من حضرت القدسدر سال ۸۸۳ ه.ق تالیف شد و در آن شرح احوال ۶۱۴تن از مشایخ صوفیه آمده است . این کتاب در واقع ترجمه ای است از شرح احوال مشایخ صوفیة که خواجه عبدالله انصاری بزبان هروی نوشته است . نثر جامی در این اثر ساده و فصیح است. { دکتر صفا : همان : ص ۲۲۸ }
واسطه العقداین کتاب را جامی در اواسط دوران زندگانی خود نوشته است . { لغت نامة دهخدا : همان}
مثنوی هفت اورنگ یا سبعة جامیاین اثر به تقلید از خمسة نظامی نوشته شده و شامل سلسلة الذهب : سلامان و ابسال : تحفه الاحرار : سبحه الابرار: خرد نامةاسکندری : لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا می باشد. سلسله الذهب به ذکر حقایق عرفانی می پردازد. در مثنوی سلامان و ابسال : جامی نششان می دهد که چون فرزند زمان خود به قوة نصیحت و گفتار خویش , که آنرا لشکر می نامد : باوری بزرگ دارد. { افصح زاده : همان}جامی در مثنوی تحفه الاحرار ضمن اینکه شاعران متملق و چاپلوس را سرزنش می کند : به فرزند خود خواجه ضیاءالدین توصیه کرده است که هرگز گرد فن شعر و شاعری نگردد. { نورائی : همان : ص ۲۷ } این اثر دربارة پندو نصیحت همراه با حکایات و تمثیهای زیاداست. {صوفی : همان: ص۱۶۹ } جامی در سبحه الابرار اشعاری در خصوص گفتگوی پیرزال و پیامبر اسلام سروده { نورائی : همان: صص۹-۲۸ } و به ذکر مراحل سلوک و تربیت نفس می پردازد. خرد نامة اسکندری در ذکر موعظه و نصیحت از زبان فیلسوفان یونانی است . لیلی و مجنون داستان معروفی است که نظامی هم به نظم در آورده است . مثنوی یوسف و زلیخا : نظم داستان مشهور یوسف و زلیخا می باشد که مختصر آن در قرآن هم آمده است .{ همان }مجموعه کامل هفت اورنگ درموسسه اسمیت سونیان ، درواشنگتن دی .سی ایالات متحده آمریکا نگهداری می شود . [ حسینی مهدی . هفت اورنگ ، ابراهیم میرزا ، فصلنامه هنر ، پائیز ۱۳۷۷ . دوره جدید ، پیاپی ۳۷ ، ص۱۰۰ ]
تجنیس اللغات یا تجنیس الخط
تاریخ هرات
تفسیرالقرآن
چهل حدیث
رساله ای در معما
شرح تائیة ابن فارض
شرح قصیدة برده
شواهدالنبویه
مناقب خواجه عبدالله انصاری
مناقب جلال الدین رومی
النفحه المکیه
نقدالنصوص فی شرح نقش الفصوص محی الدین عربی
تاریخ صوفیان و تحقیق مذهب آنها
مناسک حج منظوم
منبع: ایران شناسی و سایت تاریخ ما

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا