1-2) گشتالت چيست؟
1-2) گشتالت چيست؟
بهدليل گسترده بودن مفهوم گشتالت، هيچ ترجمه مستقيمي از آن در هيچ يک از زبانها صورت نگرفته است. اين لغت در زبان آلماني شکل وگونه معني ميدهد؛ در انگليسي، بدان کلِ سازمان يافته، انگار يا شکل بندي ميگويند (فرهنگ توصيفي روانشناسي:"روانشناسي گشتالت"،1386). در زبان فارسي ميتوان آن را معادل مفاهيمياز قبيل «شکل»، «قالب»، «اندام»، «هيکل» يا «کل» و «هيئت» قرار داد و بلافاصله بايد افزود که هيچ يک از اين کلمات به تنهايي معناي گشتالت را به طور کامل بيان نميکنند (شاپوريان،1386،ص172).
گشتالت بيانگر روشي است که طبق آن اشيا، «گشتِلِت» يعني جاگذاري و کنار هم چيده ميشوند»(Torans,1999) . کپس، نويسنده کتاب « زبان تصوير» معتقد است: «گشتالت کليتي است مادي، رواني يا نهادي، داراي مختصاتي که اجزاي آن به طور منفرد، فاقد چنان مختصاتي هستند» (کپس،1368،ص64).
نظريه گشتالت فرآيندهاي ادراکي مغز را مورد مطالعه و توجه قرار ميدهد و بيانگر آن است که اصل عملي ذهن، کل نگر، موازي و همراه با تمايلات خود سازمان يافته (فطري) است» (wikipedia:"Gestalt Psycology",2007) به اين مفهوم که در ادراک يک مجموعه يا ساختار، همانطوري که اهرن فلس ميگفت و ورتايمر نيز آن را اثبات كرد، کلِ ساختار است که دريافت ميشود و نه تک تک اجزاي آن. تفکر عمده در نظريه گشتالت اين است که «نقشمايههاي کلي، بر عناصر تشکيل دهنده شان برتري مييابند و خواصي را دارا هستند که ذاتاً در خود آن عناصر موجود نيست... اين نکته در عبارتي بدين شکل جمع آمده است: کل، چيزي بيشتر از مجموع اجزايش است» (EB:"Gestalt Principles",2007).