مشاعرۀ سنّتی

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب
نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

حافظ
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا نداند دخل و خرجش چند بود
هیچ بازرگان نخواهد برد سود

چشم جانرا، بی نگه دیدارهاست
پای دل را، بی قدم رفتارهاست

پروین اعتصامی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کی باشی ز دور نظارهٔ ما
ما چاره‌گریم و عشق بیچاره ما

جان کیست کمینه طفل گهوارهٔ ما
دل کیست یکی غریب آوارهٔ ما

مولانا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوش آگهی ز یارِ سفر کرده داد باد
من نیز دل به باد دهم، هر چه باد باد

حافظ
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دردی نبوده را چه تفاوت کند که من
بیچاره درد می‌خورم و نعره می‌زنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

حافظ
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان

کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
وه که دُردانه‌ای چنین نازک
در شبِ تار سُفتنم هوس است
ای صبا امشبم مدد فرمای
که سحرگه شکفتنم هوس است

حافظ
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تیری که زدی بر دلم از غمزه، خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت

هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی
پیداست نگارا که بلند است جَنابت

حافظ
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو خود وصالِ دگر بودی ای نسیم وصال
خطا نگر، که دل امید در وفای تو بست

ز دستِ جورِ تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت: که حافظ برو، که پای تو بست؟
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ناگهان پرده برانداخته‌ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته‌ای یعنی چه؟

زلف در دست صبا، گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساخته‌ای یعنی چه؟

حافظ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز
ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
رَوَندگانِ طریقت رَهِ بلا سِپُرَند
رفیقِ عشق چه غم دارد از نَشیب و فراز


حافظ
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی
از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن
بعد از این در دل من، شوق رهایی هم نیست
این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن
وای بر من که در این بازی بی‌سود و زیان
پیش پیمان‌شکنی چون تو شدم عهدشکن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نسیمِ بادِ صبا دوشم آگهی آورد
که روزِ محنت و غم رو به کوتهی آورد

حافظ
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

در نعلِ سمندِ او شکلِ مهِ نو پیدا
وز قدِ بلندِ او بالای صنوبر پست

آخر به چه گویم هست از خود خبرم، چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم، چون هست
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود
وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر
آری شود، ولیک به خونِ جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دستِ غم خلاصِ من آن جا مگر شود
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
در فرو بند که چون سایه در این خلوت غم
با کَسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

حافظ
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیدار جهان بی‌تو غم‌انگیز شد ای یار
انـگار بهاریست که پاییـــز شد ای یار

چندان که‌مرا جام تهی شد ز مِیِ وصل
جانــــم ز تمّنای تو لبــــریز شد ای یار

#حسین_منزوی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما
آبروی خوبی از چاه زَنَخدان شما

حافظ
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا