farnaz_sh
عضو جدید
Slow Management
(قسمت اول)
دير زمانی نيست که عبارتهايی مانند : " در جهان پر شتاب کنونی " . . . بسيار شنيده می شود. انسانها در همهمه ، شتاب زدگی و سرعت غوطه می خورند. به هم توصيه می کنند که از اين قافله پر شتاب عقب نمانند و چنان بر همراهی اين قافله تمرکز کرده اند که ديگر فرصتی برای درنگ و تامل در اينکه : " به کجا می روم ؟ " باقی نمی ماند. مديران ، سرعت را سرلوحه کار خود قرار داده اند و جنبش های کيفيت هم نتوانسته اند اولويت های مديران را در شتاب برای رسيدن به هدف ها ، کنترل کنند. مفهومی که از مديريت زمان در ذهن ها نقش بسته ، رسيدن به هدف در کوتاه ترين زمان است. غلبه کميت بر کيفيت در اولويت ها از همين جا آغاز می شود و در جهان تجارت مدار امروزی ، شرکت هايی که عمر مديريت مديران آنها کوتاه است ، به اين غلبه دامن می زنند.
نکته ای که از آن غفلت شده ، اين است که " برای سريع بودن ، نخست بايد آهسته بود و همه چيز را درست ديد ". بر اين پايه ، جنبش جديدی آغاز شده و شايد هم بنيان پارادايم جديدی در حال شکل گيری است. واژگانی مانند : مديريت آهسته ، شرکت آهسته ، شهر آهسته ، غذای آهسته ، اندازه گيری يا سنجش آهسته ، کسب و کار آهسته ، خبر نگاری آهسته و . . . يک به يک وارد ادبيات نوين می شوند. اين مفاهيم شيوه زندگی و کار در دوره کنونی را به چالش می کشند و تضادهايی را در ذهن پديد می آورند. کارلو پترينی جنبش غذای آهسته را پايه گذاری کرد و شايد آن زمان کمتر کسی فکر می کرد که فلسفه او الهام بخش جنبش های گوناگون آهستگی شود. نگرشی که رويکردی دوباره به داستان مسابقه لاک پشت و خرگوش دارد و بار ديگر توانمنديهای لاک پشت ها را به رخ خرگوش های بازيگوش می کشد. گرچه تعلق داشتن به جنبش آهستگی به معنی هميشه آهسته بودن نيست.
منابع :
www.vanwoodman.com
www.slowcompany.com
www.cookinglight.com
تو پست های بعدی ادامه مطلب رو خواهم نوشت
اميدوارم که مفيد باشه