فخرالدین اسعد گرگانی
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D8%AF_%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C#searchInput
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر داستانگوی ایرانی نیمهٔ نخست سده پنجم هجری است. ولادت او را با توجه به قرائن موجود باید در آغاز قرن پنجم هجری در ملایر دانست . وفات فخرالدین اسعد بعد از سال ۴۴۶ و گویا در اواخر عهد طغرل سلجوقی اتفاق افتادهاست.
وی از داستان سرایان بزرگ ایران است و معتزلی مذهب بودهاست. او همزمان با سلطان ابوطالب طغرل (۴۲۹-۴۵۵) میزیستهاست. او در فتح اصفهان با طغرل همراه بوده و بعد از آنکه سلطان از اصفهان به قصد تسخیر همدان خارج شد، فخرالدین اسعد در همدان بماند و با عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان باقی ماند و تا ز مستان سال ۴۴۳ را در آن شهر به سربرد. گفتگوهای او با امیر ابوالفتح مظفر به نظم داستان ویس و رامین توسط او انجامید.
بعدها بسیاری از گویندگان در منظومههای خویش به شیوه شاعری وی توجه نمودند که از آن جمله نظامی گنجوی را باید نام برد که هنگام سرودن خسرو و شیرین به برخی از موارد این کتاب نظر داشتهاست.
آثار
چو اندر مرز گوراب آمد از راهبه صحرا پیشش آمد بی وفا شاهرامین با دایه بدرفتاری میکند و او را باز می گرداند . ویس یکی از همنشین هایش را به نام مشکین می خواند و میگوید:
قلم بردار مشکینا به مشک آبیکی نامه نویس از من به گورابتو خود دانی سخن در هم سرشتنبه نامه هرچه به باشد نوشتناگر باز آوری او را به گفتاربُوَم تا زنده ام پیشت پرستارنامهٔ ویس به رامین میرسد . رامین مدتی با گل زندگی میکند اما دوباره هوای عشق ویس به سرش میزند . از گل جدا میشود ، گوراب را ترک میکند و به جانب خراسان و ویس میرود .
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B3%D8%B9%D8%AF_%DA%AF%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C#searchInput
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر داستانگوی ایرانی نیمهٔ نخست سده پنجم هجری است. ولادت او را با توجه به قرائن موجود باید در آغاز قرن پنجم هجری در ملایر دانست . وفات فخرالدین اسعد بعد از سال ۴۴۶ و گویا در اواخر عهد طغرل سلجوقی اتفاق افتادهاست.
وی از داستان سرایان بزرگ ایران است و معتزلی مذهب بودهاست. او همزمان با سلطان ابوطالب طغرل (۴۲۹-۴۵۵) میزیستهاست. او در فتح اصفهان با طغرل همراه بوده و بعد از آنکه سلطان از اصفهان به قصد تسخیر همدان خارج شد، فخرالدین اسعد در همدان بماند و با عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان باقی ماند و تا ز مستان سال ۴۴۳ را در آن شهر به سربرد. گفتگوهای او با امیر ابوالفتح مظفر به نظم داستان ویس و رامین توسط او انجامید.
بعدها بسیاری از گویندگان در منظومههای خویش به شیوه شاعری وی توجه نمودند که از آن جمله نظامی گنجوی را باید نام برد که هنگام سرودن خسرو و شیرین به برخی از موارد این کتاب نظر داشتهاست.
آثار
- منظومه ویس و رامین
چو اندر مرز گوراب آمد از راهبه صحرا پیشش آمد بی وفا شاهرامین با دایه بدرفتاری میکند و او را باز می گرداند . ویس یکی از همنشین هایش را به نام مشکین می خواند و میگوید:
قلم بردار مشکینا به مشک آبیکی نامه نویس از من به گورابتو خود دانی سخن در هم سرشتنبه نامه هرچه به باشد نوشتناگر باز آوری او را به گفتاربُوَم تا زنده ام پیشت پرستارنامهٔ ویس به رامین میرسد . رامین مدتی با گل زندگی میکند اما دوباره هوای عشق ویس به سرش میزند . از گل جدا میشود ، گوراب را ترک میکند و به جانب خراسان و ویس میرود .