در سفر به مشهد هنگامی که شیخ رجبعلی خیاط در صحن حرم مطهر امام رضا علیه السلام بود جوانی را می بیند که در کنار پنجره فولاد به گریه و زاری ، امام رضا علیه السلام را به حق مادرش قسم می دهد و دعا می کند و چیزی می خواهد. شیخ رجبعلی به یکی از همراهان می گوید برو به جوان بگو درست شد برو . آن جوان هم می رود.
از شیخ می پرسند : جریان چه بود ؟
ایشان می گوید : این جوان ، خواهان ازدواج با کسی بود که به او نمی دادند و متوسل به حضرت امام رضا روحی فداه شده بود . حضرت هم فرمودند : درست شده است
مشاهده پیوست 134605برود.
از شیخ می پرسند : جریان چه بود ؟
ایشان می گوید : این جوان ، خواهان ازدواج با کسی بود که به او نمی دادند و متوسل به حضرت امام رضا روحی فداه شده بود . حضرت هم فرمودند : درست شده است
مشاهده پیوست 134605برود.