معماری يونان
وضعيت طبيعی و جغرافيايی يونان: سرزمينی که تمدن و فرهنگ يونان باستان در آن شکل گرفت, از يونان و جزاير تشکيل شده بود، که عبارت بودند از: يونان شمالی، مرکزی و جنوبی (پلوپرنز) و همچنين جزايری که در سواحل شمالی (تراس) و شرقی (آسيای صغير) دريای اژه قرار دارند. به عبارت ديگر می توان چنين گفت که: شبه جزيره بالکان در جنوب اروپا قرار دارد که قسمت بزرگی از آن در دريای مديترانه پيش رفته و در همين قسمت کشور يونان قرار گرفته است, بخش اعظم اين شبه جزيره را کوههای سخره ای و پر شيب فرا گرفته که تنها در ميان جلگه هايی که وسط اين کوههاقرا دارند, اراضی حاصلخيزی جهت کشاورزی وجود دارد.
موقعيت جغرافيايی و طبيعی, در شکل دادن به اوضاع سياسی اقتصادی و فرهنگی يونان نقش بسيار مهمی داشته است. زيرا همين وضعيت طبيعی موجب شده که در بخشهای مختلف يونان, دولت شهر های کوچک مستقل تشکيل گردند که شرايط خاص طبيعی, يعنی از يک سو به دريا و از سوی ديگر کوهستانهای صعب العبور مانع از آن بودند, که تا اين دولت شهر ها مورد تهاجم قرار گيرند.
پيشينه تاريخی يونان: بطوريکه قبلاً اشاره شد. سرزمين اصلی يونان پيش از حمله اقوام شمالی (دورين ها) دارای تمدنی پيشرفته بودنددر بخش شمالی شبه جزيره يونان اقوامی از شاخه های آريا- اروپايی زندگی می کردند که طی سده ها از استب های جنوب روسيه به اين قسمت ها مهاجرت کرده بودند. اين قبايل که «دورين» ناميده می شدند, از نظر فرهنگی در سطحی پايين تر از ميسنی ها يا ساکنان اصلی يونان بودند. در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد اين قبيله ها از شمال به سوی جنوب سرازير شدند و سرانجام «پلوپونزه»,دژهای مستحکم «مسين» را ويران نمودند. و بدين ترتيب تمدن مسين پايان يافت.
ساکنان يونان در همه جای شبه جزيره يا به اطاعت «دورين ها» در آمدند و يا به جزاژر اژه و سواحل غربی آسيای صغير کوچ نمودند. پس از اين اتفاق در يونان جند قرن رکود هنری حکمفرما بود و حتی خط اوليه يونانی ها نيز به فراموشی سپرده شد. سپس در اواخر «دوره هرمز», يونانی ها با نوع نگارشی جديد که از «فينقی ها» کسب کردند, آشنا شدند. يونانيها حروف صدادار را به اين حروف افزوده و الفبای خود را که مرکب از 24 حرف بود پديد آوردند.
تداوم تمدن يونان در واقع با تولد «دولت شهرها» يا «پليس» ها آغاز گرديد. شرايط خاص جغرافيايی يونان, هر طايفه از اقوام «دوری» را به گونه مستقلی تقسيم نمود, در سواحل اين کشورکه موانع طبيعی بزرگترين عامل استقلال دولت شهر ها بودند, رفته رفته تمدن باستانی يونان شکل گرفت. ارتباطات که صرفاً از طريق دريا امکان پذير بود, اين دولت شهرها را با فرهنگ و تمدن ديگر جزاير و کشورهای حاشيه مديترانه آشنا نمود, و از اين طريق زمينه های اقتصادی تجاری, ايجاد گرديد. در برخورد با اين تمدنها و رونق اقتصادی, زمينه های رشد هنر طبيعت گرايی يونان روح و قوت گرفت.
بطور کلی تمدن يونان در سه عنصر ثابت خلاصه می شود که عبارتند از: انسان, طبيعت, عقل. شناخت تمدن يونان, شناخت بخشی از تمدن جديد غرب است و شناخت اين تمدن بدون آشنايی با تمدن شرق مديترانه امکان پذير نيست. زيرا بطوريکه اشاره گرديد, اين تمدن سهم بزرگی در ايجاد تمدن و هنر يونانی داشته است.
کشف تئوری انسانی, يا انسانی که تفکر در هر موضوعی او را به شناخت و معرفت می رساند, موجب گرديد که يونانی از تفکرات جادويی و افسانه ای گذر نموده و به تفکر عقلانی گام نهد, و در اين زمان بود که فلسفه و تاريخ نويسی و علم جانشين تفکرات قديمی گرديد. شناخت فرد به دنبال آن ارزش دادن به مقام او, آزاديهای فردی را پديد آورد. دمکراسی که پايه جمهوری يونان در پنج قرن شناخته شده بود, تنها فرم حکومتی بوده, که در طول تاريخ تا انقلاب کبير فرانسه به عنوان دمکراسی مستقيم و تصميم گيری با وجود تمام محدوديتهای آن شناخته شده است. در جهان بينی اومانيستی (انسان گرايی) يونان آنچه اهميت داشته, انسان بوده و انسان محور مقياس همه چيز بوده است. علاوه بر همه اين ها, آنچه که در تفکرات يونانی, انسان را از ساير موجودات متمايز کرده عقل اوست. طبيعت و زيبايی نيز در تمدن يونانی جايگاه خاصی داشته است. عوامل طبيعی و وجود طبيعت خاص يونان در شکل گيری آثار معماری و ساير هنرها نقش اساسی و تعيين کننده ای را بازی کرده است.
شيوه های معماری يونان:
به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند.
ادامه دارد.......
شيوه های معماری يونان
به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند.
در اينجا پيش از پرداختن به شيوه های فوق الذکر بايد تصريح نمود که اصطلاح شيوه يا سبک معماری که درباره ی يونان اطلاق می شود، و اين کاملاً رواست زيرا بناهای يونانی از ثبات و کمال لازم برخوردارند.
همان طوری که در اکثر پيکره های يونانی اين مسئله مشهود است. مثلاً معبد دوريک نيز مانند پيکره «جوان يونانی» مظهری از قرار و پايداری درونی و سازگاری متقابل اجزای بيرونی است که به آنها ويژگي منحصر به فرد و وحدتی خاص موجودات زنده می بخشد.
الف) شيوه ی دوريک: شيوه دوريک يا دوريسی که نام خود را از سرزمين مرکزی يونان گرفته است، اصلی ترين شيوه معماری يونان است . زيرا هم قديمی تر و هم مشخصتر از ساير شيوه های يونانی است. ستون دوريک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دايره برخوردار است و از پايين به بالا از قطر دايره کاسته می شود.
سطح بدنه ستون با شيارهای کم عمق عمودی به نام «قاشقيها» تزيين شده است. در انتها بخش بدنه با يک خط افقی معروف به «گلوبند» يا گلويی به سر ستون متصل می شود. سر ستون از بالشتگی و تاوه چهار گوش واقع بر روی آن تشکيل يافته است. اسپر از دو بخش اصلی ديگر مختلط تر و اجزاء آن عبارتند از: فرسب (رديف سنگهای صيقل خورد ، و افقی که مستقيماً بر روی سر ستونها تکيه دارد) و افريز با سه ترکيها و چهار گوشيهای تزئينی اش و طره به صورت مثلثی در می آيد، و با لبه ی برجسته به بيرون خود سطح سنتوری را احاطه می کند.
همه بخشهای بنا از سنگهايی تراشيده شده که بدون ملات بر روی هم قرار گرفته اند. و بديهی است که در نهات استادی ساخته و پرداخته شده اند. نسبت ارتفاع به قاعده در ستون دوريک در اغاز 4 به 1 بوده ولی در دوره کلاسيک اين نسبت به پنج و يک دوم و پنج و سه چهارم می رسد. در دوره ی هلنی نسبت 7 به1 می شود .
ب) شيوه ايونيک (ايونيايي): اين شيوه معماری به سرزمين ايونيا واقع در ساحل آسيای صغير (ترکيه) منسوب بوده و کمتر از شيوه دوريک صلابت و استواری و رسميت دارد و خاستگاه آن نيز همچون دوريک ناشناخته مانده است. نخستين بقايای معماری شيوه ايونيک از پرستشگاههايی است که متعلق به قرن ششم ق م است از ويژگيهای اين شيوه ستون باريک و بلند با سر ستون پيچ خورده (حلزونی شکل) است طرح ستون اين شيوه به بيننده از هر طرف ديد مشابهی می دهد. نسبت ارتباع به قاعده ستون در اين شيوه 9 به 1 و 10 به 1 يعنی نسبت به ستون دوريک بلندتر است و تعداد شيارهای روی بدنه ستون نيز 24 عدد است.
مهمترين عنصری که شيوه ايونيک را از نظام دوريک مجزا می کند، تغير شکل سر ستونها است. ستون سنگی در شيوه ايونيک به جای اينکه مستقيماً روی سکوی پله دار (استيلوبات) قرار گيرد بر روی پايه ستون دايره شکلی که از سنگ يک پارچه تراشيده شده و دارای فرو رفتگيهايی نيز می باشد، قرار می گيرد. اين سنگ حجاری شده روی يک لوحه سنگی مربع شکل قرار دارد که به اين نوع پايه ستون در شيوه ايونيک «توروس» گفته می شود. سطح جانبی شيارهای قاشقی بدون گوشه سبک ايونيک بخش پايينی «آتنا» که به شکل مربع در انتهای ديوارهای مقصوره ديده می شود. در صورتی که در شيوه دوريک ساده رها می گردد. معابد بسياری در يونان و سرزمينهای تابعه آن به شيوه ايونيک بر پا شده اند که می توان به معبدار ختئوم (ارختئون) در آتن و معبد آرتميس در افسوس و ... اشاره کرد.
ج) شيوه کرنتی (قرنتی):
شيوه ی کرنتی در اواخر سده پنجم ق . م توسط معمای بنام «کاليماخوس» ابداع و به کار گرفته شده و به ناحيه کرنيت واقع در جنوب شرقی بخش مرکزی يونان منسوب است. برای نخستين بار از ستون کرنتی در داخل معابد استفاده گرديد، ولی اوج گسترش اين شيوه در معماری از حدود سال 300 ق.م به بعد است که در ستونهای بيرونی ساختمان ها مورد استفاده قرار گرفته است.
ويژگی آن: سر ستونی به شکل کاسه ی زنگ رو به بالا، با آرايش برگ کنگری به گرد آن است. بدنه ستونی کرنتی هم از بدنه ی ستون دوريک باريکتر و بلندتر است. ولی قطر آن، مانند بدنه ستون ايونيک، از روی پايه ستونی به يک ميزان بالا می رود. بهترين نمونه معبدی که به اين شيوه ساخته شده، معبد زئوس (سده دوم ق م) در شهر آتن است. سر ستون کرنتی با ظرافت بسيار تزئينی اش بيشتر به عنوان يک آلمان تزئينی مورد توجه بوده و دقت بسيار زيادی که در حجاری های پيکره ها بکار رفته، در سر ستونهای اين شيوه نيز ديده می شوند.
سر ستون کرنتی در حقيقت کمال مطلوب يونانيان بود، چون در مورد ستون ايونيک مسئله ديد در گوشه ها برای معماران معابد مشکلی بود و با بکار گيری سر ستون ايونيک در زوايا با ديد دوجانبه آن مشکل ديد کنج ها لاينحل مانده بود، با ابداع شيوه ی کرنتی که سر ستون تزئينی آن از تمام جوانب ديد يکسان داشت؛ همين امر موجب گرديد تا يونانيان در رسيدن به کمال مطلوب مورد نظرشان توفيق حاصل کنند.
وضعيت طبيعی و جغرافيايی يونان: سرزمينی که تمدن و فرهنگ يونان باستان در آن شکل گرفت, از يونان و جزاير تشکيل شده بود، که عبارت بودند از: يونان شمالی، مرکزی و جنوبی (پلوپرنز) و همچنين جزايری که در سواحل شمالی (تراس) و شرقی (آسيای صغير) دريای اژه قرار دارند. به عبارت ديگر می توان چنين گفت که: شبه جزيره بالکان در جنوب اروپا قرار دارد که قسمت بزرگی از آن در دريای مديترانه پيش رفته و در همين قسمت کشور يونان قرار گرفته است, بخش اعظم اين شبه جزيره را کوههای سخره ای و پر شيب فرا گرفته که تنها در ميان جلگه هايی که وسط اين کوههاقرا دارند, اراضی حاصلخيزی جهت کشاورزی وجود دارد.
موقعيت جغرافيايی و طبيعی, در شکل دادن به اوضاع سياسی اقتصادی و فرهنگی يونان نقش بسيار مهمی داشته است. زيرا همين وضعيت طبيعی موجب شده که در بخشهای مختلف يونان, دولت شهر های کوچک مستقل تشکيل گردند که شرايط خاص طبيعی, يعنی از يک سو به دريا و از سوی ديگر کوهستانهای صعب العبور مانع از آن بودند, که تا اين دولت شهر ها مورد تهاجم قرار گيرند.
پيشينه تاريخی يونان: بطوريکه قبلاً اشاره شد. سرزمين اصلی يونان پيش از حمله اقوام شمالی (دورين ها) دارای تمدنی پيشرفته بودنددر بخش شمالی شبه جزيره يونان اقوامی از شاخه های آريا- اروپايی زندگی می کردند که طی سده ها از استب های جنوب روسيه به اين قسمت ها مهاجرت کرده بودند. اين قبايل که «دورين» ناميده می شدند, از نظر فرهنگی در سطحی پايين تر از ميسنی ها يا ساکنان اصلی يونان بودند. در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد اين قبيله ها از شمال به سوی جنوب سرازير شدند و سرانجام «پلوپونزه»,دژهای مستحکم «مسين» را ويران نمودند. و بدين ترتيب تمدن مسين پايان يافت.
ساکنان يونان در همه جای شبه جزيره يا به اطاعت «دورين ها» در آمدند و يا به جزاژر اژه و سواحل غربی آسيای صغير کوچ نمودند. پس از اين اتفاق در يونان جند قرن رکود هنری حکمفرما بود و حتی خط اوليه يونانی ها نيز به فراموشی سپرده شد. سپس در اواخر «دوره هرمز», يونانی ها با نوع نگارشی جديد که از «فينقی ها» کسب کردند, آشنا شدند. يونانيها حروف صدادار را به اين حروف افزوده و الفبای خود را که مرکب از 24 حرف بود پديد آوردند.
تداوم تمدن يونان در واقع با تولد «دولت شهرها» يا «پليس» ها آغاز گرديد. شرايط خاص جغرافيايی يونان, هر طايفه از اقوام «دوری» را به گونه مستقلی تقسيم نمود, در سواحل اين کشورکه موانع طبيعی بزرگترين عامل استقلال دولت شهر ها بودند, رفته رفته تمدن باستانی يونان شکل گرفت. ارتباطات که صرفاً از طريق دريا امکان پذير بود, اين دولت شهرها را با فرهنگ و تمدن ديگر جزاير و کشورهای حاشيه مديترانه آشنا نمود, و از اين طريق زمينه های اقتصادی تجاری, ايجاد گرديد. در برخورد با اين تمدنها و رونق اقتصادی, زمينه های رشد هنر طبيعت گرايی يونان روح و قوت گرفت.
بطور کلی تمدن يونان در سه عنصر ثابت خلاصه می شود که عبارتند از: انسان, طبيعت, عقل. شناخت تمدن يونان, شناخت بخشی از تمدن جديد غرب است و شناخت اين تمدن بدون آشنايی با تمدن شرق مديترانه امکان پذير نيست. زيرا بطوريکه اشاره گرديد, اين تمدن سهم بزرگی در ايجاد تمدن و هنر يونانی داشته است.
کشف تئوری انسانی, يا انسانی که تفکر در هر موضوعی او را به شناخت و معرفت می رساند, موجب گرديد که يونانی از تفکرات جادويی و افسانه ای گذر نموده و به تفکر عقلانی گام نهد, و در اين زمان بود که فلسفه و تاريخ نويسی و علم جانشين تفکرات قديمی گرديد. شناخت فرد به دنبال آن ارزش دادن به مقام او, آزاديهای فردی را پديد آورد. دمکراسی که پايه جمهوری يونان در پنج قرن شناخته شده بود, تنها فرم حکومتی بوده, که در طول تاريخ تا انقلاب کبير فرانسه به عنوان دمکراسی مستقيم و تصميم گيری با وجود تمام محدوديتهای آن شناخته شده است. در جهان بينی اومانيستی (انسان گرايی) يونان آنچه اهميت داشته, انسان بوده و انسان محور مقياس همه چيز بوده است. علاوه بر همه اين ها, آنچه که در تفکرات يونانی, انسان را از ساير موجودات متمايز کرده عقل اوست. طبيعت و زيبايی نيز در تمدن يونانی جايگاه خاصی داشته است. عوامل طبيعی و وجود طبيعت خاص يونان در شکل گيری آثار معماری و ساير هنرها نقش اساسی و تعيين کننده ای را بازی کرده است.
شيوه های معماری يونان:
به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند.
ادامه دارد.......
شيوه های معماری يونان
به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند.
در اينجا پيش از پرداختن به شيوه های فوق الذکر بايد تصريح نمود که اصطلاح شيوه يا سبک معماری که درباره ی يونان اطلاق می شود، و اين کاملاً رواست زيرا بناهای يونانی از ثبات و کمال لازم برخوردارند.
همان طوری که در اکثر پيکره های يونانی اين مسئله مشهود است. مثلاً معبد دوريک نيز مانند پيکره «جوان يونانی» مظهری از قرار و پايداری درونی و سازگاری متقابل اجزای بيرونی است که به آنها ويژگي منحصر به فرد و وحدتی خاص موجودات زنده می بخشد.
الف) شيوه ی دوريک: شيوه دوريک يا دوريسی که نام خود را از سرزمين مرکزی يونان گرفته است، اصلی ترين شيوه معماری يونان است . زيرا هم قديمی تر و هم مشخصتر از ساير شيوه های يونانی است. ستون دوريک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دايره برخوردار است و از پايين به بالا از قطر دايره کاسته می شود.
سطح بدنه ستون با شيارهای کم عمق عمودی به نام «قاشقيها» تزيين شده است. در انتها بخش بدنه با يک خط افقی معروف به «گلوبند» يا گلويی به سر ستون متصل می شود. سر ستون از بالشتگی و تاوه چهار گوش واقع بر روی آن تشکيل يافته است. اسپر از دو بخش اصلی ديگر مختلط تر و اجزاء آن عبارتند از: فرسب (رديف سنگهای صيقل خورد ، و افقی که مستقيماً بر روی سر ستونها تکيه دارد) و افريز با سه ترکيها و چهار گوشيهای تزئينی اش و طره به صورت مثلثی در می آيد، و با لبه ی برجسته به بيرون خود سطح سنتوری را احاطه می کند.
همه بخشهای بنا از سنگهايی تراشيده شده که بدون ملات بر روی هم قرار گرفته اند. و بديهی است که در نهات استادی ساخته و پرداخته شده اند. نسبت ارتفاع به قاعده در ستون دوريک در اغاز 4 به 1 بوده ولی در دوره کلاسيک اين نسبت به پنج و يک دوم و پنج و سه چهارم می رسد. در دوره ی هلنی نسبت 7 به1 می شود .
ب) شيوه ايونيک (ايونيايي): اين شيوه معماری به سرزمين ايونيا واقع در ساحل آسيای صغير (ترکيه) منسوب بوده و کمتر از شيوه دوريک صلابت و استواری و رسميت دارد و خاستگاه آن نيز همچون دوريک ناشناخته مانده است. نخستين بقايای معماری شيوه ايونيک از پرستشگاههايی است که متعلق به قرن ششم ق م است از ويژگيهای اين شيوه ستون باريک و بلند با سر ستون پيچ خورده (حلزونی شکل) است طرح ستون اين شيوه به بيننده از هر طرف ديد مشابهی می دهد. نسبت ارتباع به قاعده ستون در اين شيوه 9 به 1 و 10 به 1 يعنی نسبت به ستون دوريک بلندتر است و تعداد شيارهای روی بدنه ستون نيز 24 عدد است.
مهمترين عنصری که شيوه ايونيک را از نظام دوريک مجزا می کند، تغير شکل سر ستونها است. ستون سنگی در شيوه ايونيک به جای اينکه مستقيماً روی سکوی پله دار (استيلوبات) قرار گيرد بر روی پايه ستون دايره شکلی که از سنگ يک پارچه تراشيده شده و دارای فرو رفتگيهايی نيز می باشد، قرار می گيرد. اين سنگ حجاری شده روی يک لوحه سنگی مربع شکل قرار دارد که به اين نوع پايه ستون در شيوه ايونيک «توروس» گفته می شود. سطح جانبی شيارهای قاشقی بدون گوشه سبک ايونيک بخش پايينی «آتنا» که به شکل مربع در انتهای ديوارهای مقصوره ديده می شود. در صورتی که در شيوه دوريک ساده رها می گردد. معابد بسياری در يونان و سرزمينهای تابعه آن به شيوه ايونيک بر پا شده اند که می توان به معبدار ختئوم (ارختئون) در آتن و معبد آرتميس در افسوس و ... اشاره کرد.
ج) شيوه کرنتی (قرنتی):
شيوه ی کرنتی در اواخر سده پنجم ق . م توسط معمای بنام «کاليماخوس» ابداع و به کار گرفته شده و به ناحيه کرنيت واقع در جنوب شرقی بخش مرکزی يونان منسوب است. برای نخستين بار از ستون کرنتی در داخل معابد استفاده گرديد، ولی اوج گسترش اين شيوه در معماری از حدود سال 300 ق.م به بعد است که در ستونهای بيرونی ساختمان ها مورد استفاده قرار گرفته است.
ويژگی آن: سر ستونی به شکل کاسه ی زنگ رو به بالا، با آرايش برگ کنگری به گرد آن است. بدنه ستونی کرنتی هم از بدنه ی ستون دوريک باريکتر و بلندتر است. ولی قطر آن، مانند بدنه ستون ايونيک، از روی پايه ستونی به يک ميزان بالا می رود. بهترين نمونه معبدی که به اين شيوه ساخته شده، معبد زئوس (سده دوم ق م) در شهر آتن است. سر ستون کرنتی با ظرافت بسيار تزئينی اش بيشتر به عنوان يک آلمان تزئينی مورد توجه بوده و دقت بسيار زيادی که در حجاری های پيکره ها بکار رفته، در سر ستونهای اين شيوه نيز ديده می شوند.
سر ستون کرنتی در حقيقت کمال مطلوب يونانيان بود، چون در مورد ستون ايونيک مسئله ديد در گوشه ها برای معماران معابد مشکلی بود و با بکار گيری سر ستون ايونيک در زوايا با ديد دوجانبه آن مشکل ديد کنج ها لاينحل مانده بود، با ابداع شيوه ی کرنتی که سر ستون تزئينی آن از تمام جوانب ديد يکسان داشت؛ همين امر موجب گرديد تا يونانيان در رسيدن به کمال مطلوب مورد نظرشان توفيق حاصل کنند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: