2.3. کانستراکتیویسم
معماری کانستراکتیویسم به لحاظ مبانی نظری و ساختمانهای طراحی شده توسط معماران آن، یکی از سبک های مهم برای تبیین اصول و ارائه ساختمان های مدرن در بین دو جنگ جهانی بود. خاستگاه این معماری شوروی بود. می توان عنوان نمود که تنها سبکی که در طی چند سده گذشته در این کشور ظهور کرده و بر معماری و هنر غرب تاثیر گذارده، سبک کانستراکتیویسم بوده است.
روسیه تزاری در سال 1914 وارد جنگ با آلمان شد و متحمل تلفات و خسارات بسیار زیادی گردید. در اکتبر 1917 انقلاب سوسیالیستی به رهبری ولادیمیر لنین در این کشور صورت گرفت. تا سال 1920، دولت جدیدالتاسیس سوسیالیستی درگیر جنگ های داخلی، عودتا با طرفداران روسیه تزاری بود. لذا این کش.ر به مدت قریب به شش سال متمادی درگیر جنگ، خونریزی و انقلاب بوده است.
«از سال 1914 تا پایان جنگ داخلی، روسیه 20 میلیون کشته به جای می گذارد. در سال 1920 تولیدات کشاورزی هنوز به میزان نصف تولیدات 1913 نرسیده و تولیدات صنعت سنگین فقط یک هفتم تولیدات سال 1913 می باشد. تولید ساختمانی تقریبا متوقف و کمبود مسکن مشکل بزرگ و غیر قابل حلی در طی چند سال آتی تشکیل می دهد».
در بحبوحه همین بحران های عظیم در این کشور پهناور است که سبکی به نام کانستراکتیویسم، که توجه و هدف خود را ساختار قرار داده بود در شوروی ظاهر می شود.
نمی توان گفت که کانستراکتیوسیم یک سبک برآمده از ایدئولوژی سوسیالیسم است و نمی توان اهداف آنرا کاملا منطبق بر اصول سوسیالیسم دانست. به عبارتی نمی توان هنر کانستراکتیوسیم را مترادف هنر سوسیالیسم یا هنر پرولتاریا قلمداد کرد. ولی با وجود این، نکات مشترک متعددی بین این دو وجود دارد.
کانستراکتیوسیسم در بین عده ای ار نخبگان هنری که عمدتا شامل نقاشان، مجسمه سازان و معماران بودند، در بعد از انقلاب سوسیالیستی در شوروی مطرح شد. آنها همچون فوتوریست ها و سایر مدرنیست ها، اعتقاد به تکنولوژی، صنعت و عملکرد داشتند. کانستراکتیوسیت ها خود را مدرنیست های شوروی محسوب می کردند و خواستار توسعه و پیشرفت و ورود این کشور عقب مانده به جهان مدرن بودند. هم سوسیالیسم به عنوان یک مشی سیاسی و هم کانستراکتیویسم بصورت یک سبک هنری هردو به گسست از گذشته و نگاه به آینده معتقد بودند. هر دو ترقی و تعالی در آینده و بازسازی شوروی را از طریق اتکا به علم و تکنولوژی دست یافتنی می دانستند.
همکاری بین سوسیالیسم و کانستراکتیوسیم برای یکدیگر نیز مفید بود، چنانچه دولت نوپای سوسیالیستی با طرفداری از عقاید و طرح های کانستراکتیوسیم، خود را مدافع پیشرفت و توسعه علم و تکنولوژی معرفی می کرد. معماران کانستراکتیوسیم نیز با حمایت حکومت قادر به اجرای پروژه های بزرگ بودند.
یکی از اولین ساختمانهای سبک کانستراکتیوسیم که نماد این سبک نیز محسوب می شود، ماکت بنای یادبود بین الملل سوم است که توسط ولادیمیر تاتلین در سال 1920 طراحی شد. این بنای مارپیچ حلزونی شکل ـــ به ارتفاع حدودا 390 متر ــــ نمایشی بود از اعتقاد سوسیالیسم بر روند تکامل تاریخ، یصورتی که تاریخ خود را تکرار می کند، ولی هر تکرار مرحله ای بالاتر و فراتر از مرحله قبل است و در نهایت تکامل تاریخ به سوسیالیسم و کمونیسم منتهی می شود. از وسط این برج فولادی مرتفع، ساختمان شیشه ای پارلمان آویزان شده بود. اگر برج ایفل طلیعه عصر تکنولوژی مدرن را نوید میداد، این برج اخیر بشارت دهنده سپیده دمان عصر سوسیالیسم بود. متاسفانه این نماد بسیار زیبا و گویا از سوسیالیسم، کانسنراکتیویسم و جهان مدرن هیچ گاه ساخته نشد.
در کمیته مرکزی حزب کمونیست، نظرات متفاوتی در باره معماری انقلابی و پیشرو ابراز شده بود، چنانچه لئون تروتسکی، وزیر امور خارجه و سپس رهبر ارتش سرخ شوروی معتقد بود: «جدایی میان هنر و صنعت محو خواهد شد. سبک بزرگ هنری، شکل دهنده ـــ و نه تزیینی ـــ خواهد بود. در این زمینه حق با فوتوریست ها است».
ولی بوریسوویچ کامنف از دیگر رهبران سوسیالیستی و عضو کمیته مرکزی حزب بیان داشته: «دولت کارگران باید جدا از اعتباری که تا به حال به تمام فوتوریست ها، کوبیسم ها، تخیل گرایان و سایر پیچ و تاب طلبان اعطا نموده دست بردارد. این هنرمندان زحمتکش نبوده و هنرشان متعلق به ما نیست. آنها فراورده های فساد و زوال بورژوازی می باشند».
کانستراکتیویست ها خواستار دگرگونی بنیادین در روش های ساخت و ساز سنتی و بطور کلی نگرش جدید نسبت به هنر و زیبایی بودند. یکی از اولین شعارهای آنها در اوایل دهه 1920 چنین بود: «مرگ بر هنر، زنده باد تکنولوژی... زنده باد تکنسین های کانستراکتیویست».
کنستانتین ملنیکوف اولین معمار روس بود که شهرت بین المللی کسب کرد. از کارهای مهم وی، طراحی غرفه شوروی در نمایشگاه هنرهای تجسمی در پاریس در سال 1925 بود. از دیگر کارهای مورد توجه او، طراحی پنج باشگاه کارگران در مسکو بین سال های 1929-1927 بود. هر کدام از این بناها دارای خصوصیات ویژه بودند و فضاهای سیرکولاسیون و آمفی تئاتر بر روی نمای خارجی ساختمان به نمایش گذارده شده بود.
در زمینه نقاشی، کازیمیر مالویچ (1935-1878) معروف ترین نقاش مرتبط با این سبک بود. وی عمدتا خواستار آزاد ساختن هنر از قید اشیا بود. جنبش موسوم به گروه برتر (Suprematism) را در سال 1913 و یا بنا به روایتی در سال 1915 در مسکو بنیان نهاد. مالویچ هنر انتزاعی را با نوعی سادگی هندسی در هم آمیخت. الکساندر رودچنکو (1956-1891) دیگر نقاش معروف وابسته به گروه برتر است.
الکساندر وسنین یکی از نظریه پردازان و معماران مهم کانستراکتیویسم و طراح ساختمان روزنامه پراودا در سال 1923 بود. ال لیسیتزکی معمار و هنرمند کانستراکتیویست در سال 1929 در تبیین طرح ساختمان روزنامه پراودا می نویسد:
«همه ملزومات ... همچون تابلو اعلانات، تبلیغات، ساعت های دیواری، بلندگوها و حتی آسانسورهای داخل بنا، به عنوان اجزاء جداناپذیر در طرح ساختمان به کار گرفته شده اند و یک مجموعه واحد را تشکیل داده اند. این زیبایی کانستراکتیویسم است».
دو برادر دیگر وسنین به نام های لئونید و ویکتور نیز جزو معماران سبک کانستراکتیوسیم محسوب می شوند. ویکتور طراح بزگترین پروژه ساختمانی اجرا شده در بین دو جنگ شوروی یعنی سد عظیم دنییپر در سال 1932 بود.
ال لیسیتزکی در طراحی بنای یادبود بین الملل سوم با تاتلین همکاری کرده بود. وی یکی از بنیانگذاران کانستراکتیویسم محسوب می شود. او بیش از هر معمار دیگر روس با غرب در ارتباط بود و بین سال های 1928-1922 در آلمان و سوئیس زندگی و در این دو کشور تدریس کرد. لیسیتزکی با میس ونده رو و تئوفن دویسبورگ (1931-1883) معمار و هنرمند شاخص گروه دیستیل همکاری کرده بود. لیسیتزکی در سال 1922 در نمایشگاهی در برلین کانستراکتیویسم را به اروپاییان معرفی نمود.
موهولی ناگی نقاش و مجسمه ساز مجارستانی نیز در معرفی این سبک به غریبان نقش اساسی داشت. همانگونه که در قسمت قبل عنوان شد، او با تدریس در مدرسه باهاس به مدت پنج سال، عقاید و نظریات کانستراکتیویست ها را به دانشجویان این مدرسه منتقل کرد.
از اواخر دهه 1920 کانستراکتیوسیم بر کشورهای غربی تاثیر گذارد و در فرانسه، هلند، سوئیس، چکسلواکی و انگلستان نمونه هایی از ساختمان ها به این سبک اجرا شد. ساختمان های هانز مایر و والتر گروپیوس در آلمان که با اسکلت فلزی و پوسته شیشه ای ساخته شده بودند، شباهت زیادی به کارهای کانستراکتیویست ها دارد. در آمریکا، در فیلادلفیا، ساختمان انجمن وجوه پس انداز (1932-1929) تحت تاثیر کانستراکتیویسم بوده است.
از اوایل ده سی، معماری کانستراکتیوسیم رو به افول گذارد. به جای آن مجددا رجعت به گذشته و تاریخ گرایی و بالاخص سبک نئوکلاسیک در شوروی مورد توجه قرار گرفت.
امروزه بسیاری از نظرات و طرح های معماری کانستراکتیویم همچون نمایش تکنولوژی، نمایان کردن عملکرد، سازه، تاسیسات و سیرکولاسیون و پرهیز از هرگونه تزیینات در طرح های معماران های-تک مشاهده می شود.
زاها حدید معمار معروف دیکانستراکشن نیز کارهای مالویچ و نقاشی های گروه برتر را منبع الهام خود قرار داده است.
معماری کانستراکتیویسم به لحاظ مبانی نظری و ساختمانهای طراحی شده توسط معماران آن، یکی از سبک های مهم برای تبیین اصول و ارائه ساختمان های مدرن در بین دو جنگ جهانی بود. خاستگاه این معماری شوروی بود. می توان عنوان نمود که تنها سبکی که در طی چند سده گذشته در این کشور ظهور کرده و بر معماری و هنر غرب تاثیر گذارده، سبک کانستراکتیویسم بوده است.
روسیه تزاری در سال 1914 وارد جنگ با آلمان شد و متحمل تلفات و خسارات بسیار زیادی گردید. در اکتبر 1917 انقلاب سوسیالیستی به رهبری ولادیمیر لنین در این کشور صورت گرفت. تا سال 1920، دولت جدیدالتاسیس سوسیالیستی درگیر جنگ های داخلی، عودتا با طرفداران روسیه تزاری بود. لذا این کش.ر به مدت قریب به شش سال متمادی درگیر جنگ، خونریزی و انقلاب بوده است.
«از سال 1914 تا پایان جنگ داخلی، روسیه 20 میلیون کشته به جای می گذارد. در سال 1920 تولیدات کشاورزی هنوز به میزان نصف تولیدات 1913 نرسیده و تولیدات صنعت سنگین فقط یک هفتم تولیدات سال 1913 می باشد. تولید ساختمانی تقریبا متوقف و کمبود مسکن مشکل بزرگ و غیر قابل حلی در طی چند سال آتی تشکیل می دهد».
در بحبوحه همین بحران های عظیم در این کشور پهناور است که سبکی به نام کانستراکتیویسم، که توجه و هدف خود را ساختار قرار داده بود در شوروی ظاهر می شود.
نمی توان گفت که کانستراکتیوسیم یک سبک برآمده از ایدئولوژی سوسیالیسم است و نمی توان اهداف آنرا کاملا منطبق بر اصول سوسیالیسم دانست. به عبارتی نمی توان هنر کانستراکتیوسیم را مترادف هنر سوسیالیسم یا هنر پرولتاریا قلمداد کرد. ولی با وجود این، نکات مشترک متعددی بین این دو وجود دارد.
کانستراکتیوسیسم در بین عده ای ار نخبگان هنری که عمدتا شامل نقاشان، مجسمه سازان و معماران بودند، در بعد از انقلاب سوسیالیستی در شوروی مطرح شد. آنها همچون فوتوریست ها و سایر مدرنیست ها، اعتقاد به تکنولوژی، صنعت و عملکرد داشتند. کانستراکتیوسیت ها خود را مدرنیست های شوروی محسوب می کردند و خواستار توسعه و پیشرفت و ورود این کشور عقب مانده به جهان مدرن بودند. هم سوسیالیسم به عنوان یک مشی سیاسی و هم کانستراکتیویسم بصورت یک سبک هنری هردو به گسست از گذشته و نگاه به آینده معتقد بودند. هر دو ترقی و تعالی در آینده و بازسازی شوروی را از طریق اتکا به علم و تکنولوژی دست یافتنی می دانستند.
همکاری بین سوسیالیسم و کانستراکتیوسیم برای یکدیگر نیز مفید بود، چنانچه دولت نوپای سوسیالیستی با طرفداری از عقاید و طرح های کانستراکتیوسیم، خود را مدافع پیشرفت و توسعه علم و تکنولوژی معرفی می کرد. معماران کانستراکتیوسیم نیز با حمایت حکومت قادر به اجرای پروژه های بزرگ بودند.
یکی از اولین ساختمانهای سبک کانستراکتیوسیم که نماد این سبک نیز محسوب می شود، ماکت بنای یادبود بین الملل سوم است که توسط ولادیمیر تاتلین در سال 1920 طراحی شد. این بنای مارپیچ حلزونی شکل ـــ به ارتفاع حدودا 390 متر ــــ نمایشی بود از اعتقاد سوسیالیسم بر روند تکامل تاریخ، یصورتی که تاریخ خود را تکرار می کند، ولی هر تکرار مرحله ای بالاتر و فراتر از مرحله قبل است و در نهایت تکامل تاریخ به سوسیالیسم و کمونیسم منتهی می شود. از وسط این برج فولادی مرتفع، ساختمان شیشه ای پارلمان آویزان شده بود. اگر برج ایفل طلیعه عصر تکنولوژی مدرن را نوید میداد، این برج اخیر بشارت دهنده سپیده دمان عصر سوسیالیسم بود. متاسفانه این نماد بسیار زیبا و گویا از سوسیالیسم، کانسنراکتیویسم و جهان مدرن هیچ گاه ساخته نشد.
در کمیته مرکزی حزب کمونیست، نظرات متفاوتی در باره معماری انقلابی و پیشرو ابراز شده بود، چنانچه لئون تروتسکی، وزیر امور خارجه و سپس رهبر ارتش سرخ شوروی معتقد بود: «جدایی میان هنر و صنعت محو خواهد شد. سبک بزرگ هنری، شکل دهنده ـــ و نه تزیینی ـــ خواهد بود. در این زمینه حق با فوتوریست ها است».
ولی بوریسوویچ کامنف از دیگر رهبران سوسیالیستی و عضو کمیته مرکزی حزب بیان داشته: «دولت کارگران باید جدا از اعتباری که تا به حال به تمام فوتوریست ها، کوبیسم ها، تخیل گرایان و سایر پیچ و تاب طلبان اعطا نموده دست بردارد. این هنرمندان زحمتکش نبوده و هنرشان متعلق به ما نیست. آنها فراورده های فساد و زوال بورژوازی می باشند».
کانستراکتیویست ها خواستار دگرگونی بنیادین در روش های ساخت و ساز سنتی و بطور کلی نگرش جدید نسبت به هنر و زیبایی بودند. یکی از اولین شعارهای آنها در اوایل دهه 1920 چنین بود: «مرگ بر هنر، زنده باد تکنولوژی... زنده باد تکنسین های کانستراکتیویست».
کنستانتین ملنیکوف اولین معمار روس بود که شهرت بین المللی کسب کرد. از کارهای مهم وی، طراحی غرفه شوروی در نمایشگاه هنرهای تجسمی در پاریس در سال 1925 بود. از دیگر کارهای مورد توجه او، طراحی پنج باشگاه کارگران در مسکو بین سال های 1929-1927 بود. هر کدام از این بناها دارای خصوصیات ویژه بودند و فضاهای سیرکولاسیون و آمفی تئاتر بر روی نمای خارجی ساختمان به نمایش گذارده شده بود.
در زمینه نقاشی، کازیمیر مالویچ (1935-1878) معروف ترین نقاش مرتبط با این سبک بود. وی عمدتا خواستار آزاد ساختن هنر از قید اشیا بود. جنبش موسوم به گروه برتر (Suprematism) را در سال 1913 و یا بنا به روایتی در سال 1915 در مسکو بنیان نهاد. مالویچ هنر انتزاعی را با نوعی سادگی هندسی در هم آمیخت. الکساندر رودچنکو (1956-1891) دیگر نقاش معروف وابسته به گروه برتر است.
الکساندر وسنین یکی از نظریه پردازان و معماران مهم کانستراکتیویسم و طراح ساختمان روزنامه پراودا در سال 1923 بود. ال لیسیتزکی معمار و هنرمند کانستراکتیویست در سال 1929 در تبیین طرح ساختمان روزنامه پراودا می نویسد:
«همه ملزومات ... همچون تابلو اعلانات، تبلیغات، ساعت های دیواری، بلندگوها و حتی آسانسورهای داخل بنا، به عنوان اجزاء جداناپذیر در طرح ساختمان به کار گرفته شده اند و یک مجموعه واحد را تشکیل داده اند. این زیبایی کانستراکتیویسم است».
دو برادر دیگر وسنین به نام های لئونید و ویکتور نیز جزو معماران سبک کانستراکتیوسیم محسوب می شوند. ویکتور طراح بزگترین پروژه ساختمانی اجرا شده در بین دو جنگ شوروی یعنی سد عظیم دنییپر در سال 1932 بود.
ال لیسیتزکی در طراحی بنای یادبود بین الملل سوم با تاتلین همکاری کرده بود. وی یکی از بنیانگذاران کانستراکتیویسم محسوب می شود. او بیش از هر معمار دیگر روس با غرب در ارتباط بود و بین سال های 1928-1922 در آلمان و سوئیس زندگی و در این دو کشور تدریس کرد. لیسیتزکی با میس ونده رو و تئوفن دویسبورگ (1931-1883) معمار و هنرمند شاخص گروه دیستیل همکاری کرده بود. لیسیتزکی در سال 1922 در نمایشگاهی در برلین کانستراکتیویسم را به اروپاییان معرفی نمود.
موهولی ناگی نقاش و مجسمه ساز مجارستانی نیز در معرفی این سبک به غریبان نقش اساسی داشت. همانگونه که در قسمت قبل عنوان شد، او با تدریس در مدرسه باهاس به مدت پنج سال، عقاید و نظریات کانستراکتیویست ها را به دانشجویان این مدرسه منتقل کرد.
از اواخر دهه 1920 کانستراکتیوسیم بر کشورهای غربی تاثیر گذارد و در فرانسه، هلند، سوئیس، چکسلواکی و انگلستان نمونه هایی از ساختمان ها به این سبک اجرا شد. ساختمان های هانز مایر و والتر گروپیوس در آلمان که با اسکلت فلزی و پوسته شیشه ای ساخته شده بودند، شباهت زیادی به کارهای کانستراکتیویست ها دارد. در آمریکا، در فیلادلفیا، ساختمان انجمن وجوه پس انداز (1932-1929) تحت تاثیر کانستراکتیویسم بوده است.
از اوایل ده سی، معماری کانستراکتیوسیم رو به افول گذارد. به جای آن مجددا رجعت به گذشته و تاریخ گرایی و بالاخص سبک نئوکلاسیک در شوروی مورد توجه قرار گرفت.
امروزه بسیاری از نظرات و طرح های معماری کانستراکتیویم همچون نمایش تکنولوژی، نمایان کردن عملکرد، سازه، تاسیسات و سیرکولاسیون و پرهیز از هرگونه تزیینات در طرح های معماران های-تک مشاهده می شود.
زاها حدید معمار معروف دیکانستراکشن نیز کارهای مالویچ و نقاشی های گروه برتر را منبع الهام خود قرار داده است.