moein1387
عضو جدید
چه قدر خاطره ها تب دارند
وقتي از غصه ي ما بيمارند
چه قدر حسرت روزهاي محال
به دل دفتر ما بيدارند !
چه قدر واژه «بي تو» اينجاست !
وقتي از ثانيه ها سرشارند !
چه دل عاشقِ ويران اينجاست
سر شوريده !؟.. همه بر دارند!
سرسودايي من ديگر نيست
عاشقو ، روح و تنم بيزارند
فكر آن وعده پوچِ بي نقش !
همه اعضاي تنم فريادند
همه ي شور وشعفهاي دلم
چو سرابي ز عدم ٬ دريادند
شده آن زهرهِ خاموشِ زمین
چه قدر خاطره ها تب دارند !؟
وقتي از غصه ي ما بيمارند
چه قدر حسرت روزهاي محال
به دل دفتر ما بيدارند !
چه قدر واژه «بي تو» اينجاست !
وقتي از ثانيه ها سرشارند !
چه دل عاشقِ ويران اينجاست
سر شوريده !؟.. همه بر دارند!
سرسودايي من ديگر نيست
عاشقو ، روح و تنم بيزارند
فكر آن وعده پوچِ بي نقش !
همه اعضاي تنم فريادند
همه ي شور وشعفهاي دلم
چو سرابي ز عدم ٬ دريادند
شده آن زهرهِ خاموشِ زمین
چه قدر خاطره ها تب دارند !؟