یکسطریها...
1 - شدهام شبیه ایستگاهی متروک، که قطارها هنوز نرسیده؛ خط عوض میکنند!
2 - کنار دستمان گلی به شوق پَر میریخت وُ، ما نگاهمان به دورها بود...
3 - ای عشق! برای نجاتِ جهانْ کفایت نمیکنی دیگر...
4 - انگار همهیمانْ وقتِ رفتن، کلید را به چاهِ کور میاندازیم!
5 - ساعت از قرار گذشت. جهان بیقرار شد!
6 - به ماه میمانی: در برکه نزدیک وُ، در آسمان دور
7 - همیشه همین است: از هم آرام میگیریم، که آرام بگیریم!
8 - به تماشای دریا رفتم؛ تماشای تو آمده بود!
9 - رفتهای وُ، در دلَم انگار؛ هر روز کسی مرا زخم میزند!
10 - آدم است دیگر! گاهی مثل ماهیِ درون تُنگ، فکر میکند خانهاَش دریاست!
11 - کسی چوب لای چرخ زمین بگذارد، داریم تمام میشویم!
12 - ماهِ تمام، قرصِ نانیست در دهانِ تاریکِ آسمان؛ و سهمِ من: هیچ!
13 - نقشهی شهری که در آن، نشانی خانهی دوستْ نیست؛ بهکار بُزها هم نمیآید!
14 - فراموش نمیشوند خاطرهها، مثل اولین سیلیِ پدر؛ بهوقتِ چشیدنِ لذتی ممنوع!
15 - پیش از آنکه ببینمَت، به ضیافت گورها و گورکَنها رفته بودی؛ اگر نه، هیچوقت شاعر نمیشدم!
1 - شدهام شبیه ایستگاهی متروک، که قطارها هنوز نرسیده؛ خط عوض میکنند!
2 - کنار دستمان گلی به شوق پَر میریخت وُ، ما نگاهمان به دورها بود...
3 - ای عشق! برای نجاتِ جهانْ کفایت نمیکنی دیگر...
4 - انگار همهیمانْ وقتِ رفتن، کلید را به چاهِ کور میاندازیم!
5 - ساعت از قرار گذشت. جهان بیقرار شد!
6 - به ماه میمانی: در برکه نزدیک وُ، در آسمان دور
7 - همیشه همین است: از هم آرام میگیریم، که آرام بگیریم!
8 - به تماشای دریا رفتم؛ تماشای تو آمده بود!
9 - رفتهای وُ، در دلَم انگار؛ هر روز کسی مرا زخم میزند!
10 - آدم است دیگر! گاهی مثل ماهیِ درون تُنگ، فکر میکند خانهاَش دریاست!
11 - کسی چوب لای چرخ زمین بگذارد، داریم تمام میشویم!
12 - ماهِ تمام، قرصِ نانیست در دهانِ تاریکِ آسمان؛ و سهمِ من: هیچ!
13 - نقشهی شهری که در آن، نشانی خانهی دوستْ نیست؛ بهکار بُزها هم نمیآید!
14 - فراموش نمیشوند خاطرهها، مثل اولین سیلیِ پدر؛ بهوقتِ چشیدنِ لذتی ممنوع!
15 - پیش از آنکه ببینمَت، به ضیافت گورها و گورکَنها رفته بودی؛ اگر نه، هیچوقت شاعر نمیشدم!