دویچِر وِرک‌بوند یا گروه کار آلمان

sajad 3000

کاربر فعال تالار اقتصاد ,
کاربر ممتاز
تجربه اعتلای کیفیت فرآورده‌های صنعتی
دویچِر وِرک‌بوند یا گروه کار آلمان

پارسا ارباب*
در قرن نوزدهم، تعداد ماشین‌های ریسندگی در هر کشور، درجه صنعتی بودن آن را نشان می‌داد. در سال 1865 در آلمان یک، در فرانسه سه و در انگلستان هشت ماشین ریسندگی وجود داشت.
در دهه 1870، وضعیت در آلمان تغییر کرد و پیشرفت صنعت با سرعت و مداومت بسیار دنبال شد. از آن پس، آلمان که تا آن زمان معروف به کشاورزی و کارهای دستی بود، نه تنها رو به صنعتی شدن پیش رفت، بلکه تدریجا رهبر صنعت شد. این در حالی بود که در حدود سال 1900 در آلمان، تغییر ناگهانی دیگری نیز صورت گرفت. اگر در حدود 1880 تمام تلاش آلمان صرف این شد که به سرعت خود را به پیشرفت صنعتی کشورهای دیگر برساند، اکنون به همان شدت کوشش می‌شد، در عرصه هنر نیز جبران گذشته شود. این کوشش منجر به شکل‌گیری و ریشه یافتن نهضتی جدید در آلمان گشت که در آغاز با دعوت از هنرمندان و خصوصا معماران خارجی و اشتیاق نسبت به عقاید آنان همراه بود. جمعیت هنری «ورک بوند»1 یا «گروه کار آلمان»2 که به سال 1907 در مونیخ تاسیس شد و می‌توان آن را «قلب هنر آلمان» نامید، نقطه تمرکز تمام تلاش‌های آلمان در طی سی سال بود که از این پس ثروتمند گشته و جاده ترقی را پیش روی خود می‌دید. هدف اصلی این تشکل، «رفعت هنر و ایجاد وحدتی از هنر، کارهای دستی و محصولات صنعتی» بود. دویچر ورک بوند یا گروه کار آلمان با این باور که نمی‌توان رودرروی توسعه صنعتی قرار گرفت، ماشینیسم را به مثابه ابزاری اصلاح‌پذیر می‌پنداشتند که قادر بود در جهت تولید در کیفیت بسیار بالا مورد استفاده قرار گیرد. ورک بوند در واقع، بهتر کردن هنرها و صنایع و دست یافتن به مدرنیزاسیون ظریف در ارتباط با زندگی روزمره را از طریق پیوستن همه نیروها مد‌نظر داشت. این رویکرد جهانی، برای چارچوبی ایجاد شده بود که در آن مدرنیسم می‌توانست، شکل گرفته و رونق یابد. این را نیز نباید از یاد برد که در کنار اهداف فوق، ارتقای قدرت رقابت شرکت‌های تولیدی آلمانی در بازارهای جهانی از طریق ادغام صنایع دستی و تولید انبوه صنعتی، از اهداف کلیدی این جنبش به ظاهر هنری است.
اعضای اصلی موسس گروه ورک بوند را 12 هنرمند و 12 کمپانی ذکر می‌کنند. بانی این نهضت، معماری بود به نام «هرمان موتسیوس» که چند سالی برای مطالعه خانه‌های ارزان قیمت در انگلستان به سر برده، از تحولات فنی و صنعتی و نیز از عقاید موافق و مخالف، با خبر بود. وی برخلاف «راسکین» و «موریس» رجعت به قرون وسطی را تبلیغ نمی‌کرد، بلکه معتقد بود، باید کیفیات بالقوه صنایع را بازشناخت. به همت وی، ورک بوند مرکب از صاحبان صنایع، هنرمندان، معماران و نویسندگان پایه‌گذاری شد و منشا خدماتی بسیار گشت. هدف ورک بوند «اعتلای کیفیت فرآورده‌های صنعتی» بود که نه تنها از طریق به کارگیری مواد اصل و کاری بی‌عیب و نقص فراهم می‌آمد، بلکه با «زاخلیشکایت»3 یعنی توجه به مقصود و اساس، غنی می‌شد. از کارهای عمده‌ای که ورک بوند به عهده گرفت، هماهنگی نهضت‌های پیشگام هنرهای کاربردی و برپایی نمایشگاه‌هایی بود که مقایسه فرآورده‌های صنعتی را میسر می‌ساخت و سبب پیشرفت آن می‌شد. از آغاز شخصیت‌هایی چون «هانری وان ده ولد»، «پیتر بهرنس»، «جوزف‌هافمن» «والتر گروپیوس»، «میس ون ده رو» و جمعی دیگر از هنرمندان و معماران بنام اروپا در آن شرکت داشتند که این طیف وسیع، بروز اختلاف نظرهایی را نیز در پی داشت.
یکی از اختلاف نظرهای اساسی در ورک بوند، دوگانگی میان «استانداردسازی تولیدات صنعتی با کیفیت» در مقابل اعتقاد به «هنر آزاد و فارغ از معیارسازی» بود. «موتسیوس» طرفدار «استانداردسازی» بود؛ در حالی که «وان ده ولد» از «تکروی» و «فلسفه اصالت فردی» پشتیبانی می‌کرد. موتسیوس می‌گفت: «معماری و تمام فعالیت‌های دیگر ورک بوند به جانب استاندارد شدن متمایل‌اند؛ زیرا از این راه است که می‌توانند همان اهمیت جهانی را که در زمان تمدن هماهنگ یونان و رم داشتند، احراز کنند. تنها از طریق استاندارد شدن همانند یک تمرکز صحیح قدرت‌ها، می‌توان به یک ذوق متین و قابل قبول اکثریت دست یافت. وان ده ولد نیز در جواب می‌گفت: «تا زمانی که در ورک بوند هنرمندانی وجود دارند، آنها علیه هرگونه مقررات خشک و ثابت به پا می‌خیزند. هنرمند در درون خود و از لحاظ نفسانی طرفدار اصالت فردی بوده، یک تکروی پرحرارت و یک هنرآفرین و بدیهه پرداز است. او هرگز به دلخواه خود را تحت سلطه نظمی که قوانین و مقررات خشک و بی انعطاف را به او تحمیل کند، قرار نخواهد داد.»
ورک بوند با همه تفاوت‌ها و در مقاطعی تضادهای افکار و عقاید، در اعتلای صنعت آلمان، در امکان دادن به نسل جوان و در اعتلای حرفه معماری و به ویژه شناساندن آن به جامعه بسیار موفق بود. این نهضت یکی از مجموعه نهضت‌های هنری جدید است که نوآوری را به همراه داشت، اما تصوری جامع از هنر را فراهم نیاورد. این نوآوری و پیشرفت تا حد زیادی تحت‌الشعاع توجه به طرح برای اثاثیه و لوازم کار قرار گرفت. با این وجود، ورک بوند تاثیرات بسزایی در پی داشت که منتج از اندیشه‌های تبلور یافته در آثار آن از جمله معدود آثار معماری منفرد اما قابل توجه بود. تشکیل ورک بوند یکی از تاثیرگذارترین رویدادها در زمینه توسعه معماری و طراحی صنعتی و نیز بعدها در ایجاد مدرسه «باوهاوس»4 به همت گروپیوس است که در آن تلاش گردید ایده‌آل‌های ورک بوند از جمله وحدت میان هنر و صنعت (از طریق معماری) دنبال شود. فعالیت‌های کلیدی ورک بوند را می‌توان در قالب هماهنگی نهضت‌های پیشگام هنرهای کاربردی و برپایی نمایشگاه‌هایی برای ارائه، مقایسه و پیشرفت فرآورده‌های صنعتی خلاصه نمود. گزیده‌ای از این فعالیت‌ها تا پیش از فروپاشی ورک بوند در سال 1934 در جدول ذیل آمده است. لازم به ذکر است که ورک بوند مجددا در سال 1947 تشکیل شد و تا به امروز نیز به فعالیت مشغول است، اما هیچ وقت اهمیت سابق را (خصوصا در فاصله دو جنگ جهانی یعنی 39-1914) پیدا نکرده است.
از اقدامات برجسته ورک بوند که تاریخ آن را به خاطر سپرده است، نمایشگاه سال 1914 کلن و نیز ایجاد کوی «وایسنهوف»5 در اشتوتکارت در سال 1924 است. در نمایشگاه سال 1914 کلن بود که معماران و طراحان صنعتی از پیر و جوان، هرکه استعدادی داشت یا ساختمان و طرحی ارائه می‌کرد، شرکت کردند. در این نمایشگاه هم کار موسسان این جمعیت و هم کار هنرمندان جوان به معرض تماشا گذاشته شد. در کنار کارهای بهرنس، ‌هافمن و وان ده ولد، خانه‌ای شیشه‌ای از «برنو تات» و ساختمانی برای یک کارخانه از گروپیوس قرار گرفته بود که بیش از دیگر کارهای مورد توجه و بحث قرار گرفته و نیز بیش از سایر کارهایی که بذر معماری آینده در آن‌ها نهفته بود. غرفه شیشه‌ای برنو تات نشان اختصاصی نمایشگاه بود، سازه‌ای از ترکیب بتن و شیشه‌های رنگی که نما را انعکاسی و بازتاب‌دهنده جلوه می‌داد. هدف از این طرح، بررسی پتانسیل استفاده از گونه‌های مختلف شیشه برای معماری بود که در عین حال می‌توانست هدف هماهنگ‌سازی احساسات انسانی را نیز محقق سازد. در مقابل، گروپیوس که در زمینه از بین بردن جدایی بین فکر و احساس تلاش می‌کرد، همواره بر «خلوص و صداقت احساس و افکار» تاکید داشت. در کارخانه نمونه او در نمایشگاه ورک بوند کلن در سال 1914، نظیر کارخانه کفش‌سازی «فاگوس»، دیوارهای شیشه‌ای نما، مانند پرده‌هایی هستند که بر ستون‌ها آویخته شده باشند. از این طریق با قرارگیری احجام به صورت معلق در فضا، رابطه بار و تکیه‌گاه به شیوه کهن، دیگر به چشم نمی‌آمد.
برای طراح و ساخت کوی وایسنهوف در اشتوتکارت نیز، معماران چند کشور اروپا چون هلند، بلژیک، فرانسه و اتریش دعوت شدند. این یکی از والاترین نمونه‌های همکاری معماران مختلف در کنار یکدیگر است، آن هم در زمانی که آلمان سه دهه موفقیت اقتصادی را پشت سر گذاشته بود و اقتصادش رو به افول می‌رفت و حتی تهیه مصالح ساختمانی در آن کشور به آسانی میسر نبود. در کوی وایسنهوف معمارانی چون بهرنس، میس ونده رو، والتر گروپیوس، ویکتور بورژوا، مارت استام، برنو تات، لوکوربوزیه و هیلبر زایمر شرکت دارند. «زیگفرید گیدئون» معتقد است؛ کوی وایسنهوف بی تردید راهی تازه برای زندگی گشوده است و واجد معنایی فوق العاده است، زیرا که در آن شیوه‌های جدید ساختمانی از کنج کارگاه‌های پیشروان معماری بیرون آمده و صورت حقیقت نیز یافته است. این معماری جدید که نمی‌تواند خلق‌الساعه و بدون شرکت عموم به وجود آید، نمودار دو تغییر بزرگ است: «تغییر روش‌های ساختمانی دستی به ماشینی» و «یافتن راهی تازه برای زندگی». تلاش برای تحقق این دو ویژگی بارز، عاملی است که سبب می‌شود بعدها از کوی وایسنهوف به عنوان سبک بین‌المللی معماری و شهرسازی مدرن یاد شود. نماهای ساده شده، سقف‌ها و پشت بام‌های صاف، استفاده از نوارهای شیشه‌ای، طراحی فضاهای داخلی باز و سطح بالای به کارگیری مصالح پیش‌ساخته که سبب شد اجرای بخش اصلی طرح تنها در مدت 5 ماه محقق شود از ویژگی‌های بارز وایسنهوف است که به عنوان یک پیش الگو و پروتوتایپی از مسکن و فضای سکونتی برای کارگران آینده خود را معرفی می‌کرد.
*پژوهشگر دکترای تخصصی شهرسازی، دانشگاه تهران
parsaarbab@ut.ac.ir

پاورقی:
1- Deutscher Werkbund
2- German Work Federation
3- Sachlichkeit
4- Bauhaus
5- Weissenhof Estate
 

Similar threads

بالا