به نظر من یکی از دلایل طلاق اینه که تاب آوری ما خیلی کم هست
دوست داریم همه چیز همیشه بر وفق مرادمون باشه و اگه چیزی کمی از قوانین و آموخته های ما اونورتر رفت تاب نمیاریم
متاسفانه از خیلی از متاهلا میشونیم که میگن ازدواج فقط شش ماه اولش خوبه، این حرف درسته، یه مدت بعد از آشنایی کم کم جذابیتی که دو طرف
چون بلد نیسنیم، چون یادمون ندادند
برای داشتن یه ازدواج خوب، زندگی خوب و مواجهه نشدن با طلاق فقط باید بدانیم و بدانیم تا مهارت زندگی کردن بیاموزیم...
درسته -لایک
دلیل دیگش میتونه این باشه که درصد بیشتری از خانوم ها شاغل شدن و یا بهتره اینجور بگم کار براشون راحت تر پیدا میشه ( منظورم کارای خوب و دولتی نیست ) و کسی ک از زندگیش راضی نیست و یکی از گزینه هاش طلاقه -دیگه مثل گذشته خیلی نگران امرار معاش نیست و میدونه بالاخره ی کاری گیرش میاد -در ضمن دیگه مثل قدیم بعد طلاق مجبور نیست بره خونه پدری و مشکلات اونجا رو نداره ( دختره وقتی بعد طلاق برگرده خونه پدریش -همه از کوچیک و بزرگ 4 چشمی اونو زیر نظر دارن که کجا میره و میاد -همش انگ مطلقه بودن رو مردم بهش میزنن و کلا فامیل تو روابطشون باهاش خیلی دقت میکنن !!!)
میتونه یه جایی رو اجاره کنه و حداقل بقیه زندگیش رو یکم آرامش داشته باشه البته اگه بزارن
دلیل دیگش اینه ما بلد نیستیم یا به قول بانو یادمون ندادن خیلی چیزارو -یکیش همین شاد بودن -با چیزای کوچیک خوشحال شدن -اجازه دادن به همسرمون واسه بیرون رفتن با دوستاش -محدود کردن همدیگه و و و وووووو
هر وقت که به مشکل میخوریم کاسه چه کنم چه کنم دستمون میگیریم -وقتی همه چی خوبه همه چی آرومه سعی کن بهترش کنی -سعی کن جذابیت بدی تو زندگیت -تغییر بدی ظاهرت رو -نذاری تکراری بشه همه چی
مشکل دیگه اینه که با هم حرف نمیزنیم -میزنما اما اون اصل کاری ها رو نه
توقع هم داریم طرف مقابلمون بفهمه !!