درباره معماری

نیما ابوعلی

عضو جدید
نظری اجمالی به معماری ايران در عهد باستان اين ويژگی را آشکار می سازد که معماری ايرانی بر سه اصل استحکام ، آسايش و انبساط پايه گذاری گرديده است .
(( معماری ايران در طی تاريخ طولانی خود دارای اصالت طرح و سادگی تؤام با آرايش و تزئين بوده است )) .بـا ايـن برداشت آرتـورپوپ ـ مستشرق و ايران شناس نامی آمريکا به فرهنگ معماری ايران روی می آورد . او می گويد : (( اصالت اشکال زندگی ايران بدين گونه نمايان می شود که در ابنيه مسکونی از خودنمائی و برون آرائی به دور بوده است ))‌ و با اين يقين معماری را به عنوان يکی از پربارترين شاخه های درخت تنومند فرهنگ و هنر ايران معرفی می کند .
تحسين (( پوپ )) صدائی ست که تاريخ آنرا تکرار و تأييد می کند ، تالارها و شبستانها و ستونهای تخت جمشيد ـ اين ارکستر سنگی عظيمی ـ آيا يک ضيافت رنگين برای چشمها نيست ؟ هزاران مسجد و بقعه و مقبره و بنای تاريخی در هرگونه فلات گستره ما ، آيا شاه غزلهای پر از سحر و افسون معماری نيستند ؟
(( پوپ )) اين سحر و افسون را می شناسد که می گويد ((‌ گوناگونی بناهای ايرانی )) از کلبه دهقانی و چاپخانه و آلاچيق هاست ، تا زيباترين بناهائی که تاکنون جهان به خود ديده است .
هنر در ايران به قدمت تاريخ است و معماری از کهن ترين هنرهاست . رونق واعتلای معماری در ايران باستان گواه آنست که اين سرزمين از کانونهای نخستين شهرسازی و نيز سدسازی ومهندسی بوده است . و اين گواهی را بناهائی که از ميان ازمنه و اعصار با سيمای غبار آلود سر بيرون کشيده اند و سدهای باستانی و شهرها و دهکده های شاهی تأييد می کنند .کمتر روستائی در ايران وجود دارد که در آن معابد باستانی ناهيد يا قلعه گبری و قلعه سلال يا ( صلصال ) با طاق های ضربی و يا هلالی به چشم نيايد و در آن از بقعه ها و امامزاده ها و يا قلعه های معروف به دخترکه مضمونی افسانه ای تاريخی را در خويش نهفته اند اثری نباشد . قلعة مرو و قلعة اصفهان که سرگذشت آنها تا اعماق افسانه ها ريشه دوانده است ، قصر کياکسار پادشاه ماد در همدان ، کاخ پازارگاد ، تخت جمشيد يا پارسه ، آثار شوش ، ايوان مداين يا طاق کسری در تيسفون ( نزديک بغداد کنونی در محلی به نام سلطان پاک ) ، آثار آتشکده های باستانی چون آتشکده کرکوی سيستان ، نشانه های طبقات و استعمال نـخستين آجـرها در تـپه سـيلک کاشان ، مناره ها ، سدهای باستانی ، آثار تمدن باستانی (( موهن جودارو )) در بـلوچستان و سـند ، بازمـانده سـاختمانهای کهن در مرو ، تـجليات قريحه ايرانی در آثار بابل ، خرابه قصر هاتره ( المحضر ) در ساحل دجله ، ويرانه های معبد کنگاور ( ناهيد ) ، يادگار خسرو پرويز در قصر شيرين ، طاق بستان کرمانشاهان ، ساختمان الجايتو ( سلطان محمد خدابنده ) ، مقبره بايزيد بسطامی و خيام و عطار ، کاخ چهل ستون و عالی قاپو ، مساجد اعجاب انگيزی که قلل هنر و استعدادند ، چون مساجد شاه و مسجد شيخ لطف الله و مسجد جامع اصفهان و نيز آثار معماری زنديه و قاجاريه تا عصر حاضر و صدها و هزاران نشانه و يادگار و اثر ديگر ، همه و همه جلوه هائی از بهار هنر ايران و معماری ديرينه سال و پر غنای آنست ... معماران و هنرپروران شهرساز ايرانی در ازمنه گذشته از برجسته ترين کارشناسان عصر خود بودند . تاريخ نام بسياری از معماران برگزيده را به ياد ندارد ، اگر چه آثار گرانقدر آنها بهترين شناسنامه در شناسائی خصايل هنری و انديشگی آنهاست . در ميان اين گروه بسيار معماران شهره ايران باستان ، بايد از (( سئنا )) نام برد ، که تا مرزهای نبوغ پيش تاخت و نيز از (( برازه حکيم ))‌ که در زمان اردشير ساسانی می زيست و سدساز و معمار و شهرساز بی همتائی بود . هم اوست که سدی را که اسکندر بر شهر فيروزآباد فارس بسته بود و بر آثر آن ساليان متمادی شهر را آب فرا گرفته بود شکست و فيروزآباد تازه ای بنا کرد که دستاوردها و خطوط اصلی معماری ايران را ترسيم می کرد .
نمونه هائی از آفرينشگريها و نيز خدمات چنين معماران و مهندسان در کتاب (( فارس نامه )) ابن بلخی و آثار عجم ( فرصت شيرازی ) و ((‌ مرآت البلدان ))‌ و فارس نامه ناصری ( حاج ميرزا حسن فسائی ) و ساير کتب قديمی ما آمده است . در زمان هخامنشيان و ساسانيان عده زيادی از معماران و حجاران و سدسازان به آبادی اين مرز و بوم همت گماشتند و ثمره اين همکاری به خلاقيتی انجاميد که در پرتو آن تخت جمشيد در فارس و سدهای بسياری به وجود آمد . پاره ای از اين سدها هنوز برجاست .

پس از اسلام فرهنگ و هنر ايران با عوامل تازه ای ترکيب يافت . برخورد و آميزش عنصر ايرانی با جريانهای فرهنگ و هنر و انديشه اسلامی سيمای تازه ای به هنر ايران داد ، بی آنکه هويت و روح آنرا تغيير دهد . معماری در ايران پس از اسلام از رنگارنگی پربار و طراحی و ظرافت و دقت نظر کم نظيری برخوردار شد و اوج اين بازآفرينی در عصر هنروران صفوی شکفت . از معماران و هنر پروران عهد صفويه بايد شيخ بهائی را نام برد که آثار جاويدان معماری او در اصفهان شهرت جهانی دارد . به طور کلی صدها معمار و مهندس گمنام و يا معروف ايرانی وجود دارند که در ساخت ابنيه باستانی و سدها و آثار گرانمايه ، قريحه و استعدادی شگرف از خويش بروز داده اند . نام بسياری از اينان در کتيبه ساختمان های باستانی محفوظ است و بايد تحقيق کاملی در اين زمينه صورت پذيرد . معماری ايران ، شناسنامه معتبر مردم در اين سرزمين از دورترين ازمنه قديم است . طبيعت اقليمی ايران در اين زمينه تأثيرگذار فرهنگهائی که با فاتحين و مغلوبين به اين خطه راه گشودند ، در اين معماری به بارزترين اشکال خود جلوه کرده است . آداب و رسوم ، مراسم مذهبی ، روحيه ، اخلاقيات ، انديشه و عقيده نسلها در معماری ايران انعکاس واضحی دارد . نه تنها در بناهای عظيم ، در ابنيه آثار کوچک هم اين انعکاس را می توانيم دريابيم . آتشکده و دهکده های شاهی که در گذشته در سراسر اين خطه جابجا روئيده بود و اينک به جا مانده است ، باری از فرهنگ معماری ايران باستان را در خويش نهفته اند .
آتشکده ها و دهکده های شاهی را در ايران باستان بر روی تپه ها بنا می کردند . در دهکده های شاهی معابد ويژه پرستش مهر و ناهيد ( فرشته آب ) وجود داشت .
نقاطی را که هم اکنون به پل دختر يا قلعه دختر نسبت می دهند ، همان پرستشگاههای باستانی ناهيد يا فرشته آب است . از معابد مهر ( ميترا ) که قبل از زرتشت در ايران رواج داشته است ، نمونه های چندی باقی است . معبد (( مصيصر )) در شمال غربی ايران که در کوه تراشيده شده است و همچنين صخره (( بی فخريکار )) در جنوب درياچه رضائيه از جمله اين نمونه ها هستند . مهرپرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جائی دست خود را به آب می زدند و آن را ( مهر آب ) می ناميدند ـ که شايد لغت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد ـ معماری ايران حاصل قرنها تطور و ثمرة انديشه و قريحه هنری نياکان ما و الهاماتشان از سنت ها و دستاوردهای ديگر ملل است . با آنکه در هر دوره سيمای معماری ايرانی تغيير و تبديل هائی را پذيرفته است ، روح يگانه و ذات نيرومند آن همواره زنده و بالنده باقی مانده و همپای زمان ظرفيت های خويش را عوض کرده است . مروری در خطوط اصلی معماری ايران از آغاز تاريخ مدون ما ، در واقع گشاينده شاهراهی به قلب تمدن ديرينه سال اين سرزمين است . نخستين سلسله حکومت ايران سلسله ماد بود که بخشی از هستی خود را در بنا و آثاری که آفريده ، به وام نهاد .
سنگ شير همدان ، دکان داود در سرپل ذهاب ، دخمة صحنه در کرمانشاه ، دخمة موسوم به طاق فـرهاد در لرستان ، دخمة ده نو اسحق وند نزديک کرمانشاه از برگزيده ترين آثار اين دوره است . ((‌ پولی يبوس )) در توصيفی که از کاخ باستانی همدان کرده ، يادآور شده است که ستون های اين کاخ از چوب سدر و سرو ساخته شده و روی اين ستونها از لوحه های سيمين و زرين پوشانده شده بود (( دمرگان پرود )) و (( شی پيه ))‌ معتقدند که اين نشانه ها به آثار تخت جمشيد کم و بيش شباهت دارند . قرنها پيش از آنکه بابل و يونان و روم وارد صحنه تاريخ شوند ، تمدنهای عظيمی در سرزمين پهناور ايران وجود داشته است .
شاهنشاهان هخامنشی در عرصه وسيع سرزمين خود از مهارت واستادی هنر مندان ممالک زير فرمان خويش به نحو احسن بهره می گرفتند و از اين جهت در آثار معماری و صنعت ايران در دوره هخامنشی تأثير ساير ملل نيز ديده می شود چنانکه داريوش می گويد در بنای قصر او صنعتگران بابلی ، مادی ، ليدی و مصری خدمت می کرده اند و مصالح ساختمان ها از فواصل دوردست می آمده است . استفاده از تجربيات و سنن ملل تابعه ، نه به صورت تقليدی و پيروی ، بلکه به گونه بازآفرينی و الهام پذيری خلاقه ، مختص دوره هخامنشی نيست . مادها نيز پيش از آن از تجربه و مهارت ((‌ اوراتوئی ))‌ ها استفاده بسيار بردند . معماری دوره هخامنشيان ادامه يک هنر ملی بود . اصالت اين هنر در قصر کياکسار پادشاه ماد ( در همدان ) جلوه کرد و کورش در ادامه آن پس از شکست مادها قصری در پازارگاه يا (( مادر سليمان )) در هشتاد کيلومتری شمال تخت جمشيد بنا کرد که گرچه مانند تخت جمشيد دارای ستونهای متعدد و آن عظمت خيره کننده نبود ، ولی می توان گفت که در حقيقت بنای استخر ( تخت جمشيد ) تکامل آن بنای کهن است . تخت جمشيد که به جرأت می توان گفت يکی از بزرگترين و وسيع ترين بناهائی است که قبل از معمول شدن ‎آهن ساخته شده است ، دارای سقف و ستون های چوبی بسيار بوده است . سقف ساختمان از چوب سدر لبنان و بلوط ساخته شده و بر ستون های حاشيه دار که سر ستون هائی آراسته آنها را تزئين می کرد تکيه داشته است .

ستونهای چوبی و تزئينات چوبی سقف كه نمونه ای از زيباترين مظاهر و رنگ های تيره چوبهای سدر و گردو و بلوط و سرو و رنگهای روشن تر عاج بوده است . (( گوردون جايلد )) می گويد : آثار معماری دوره هخامنشی به طوری متناسب و شبيه است كه پس از دوره سومريها در اين منطقه از آسيا نـظير ندارد . به خلاف نقش های بی جان و نازيبای بابلی و آشوری ، حجاريهای ايران همه زنده و جالب اند . تخت جمشيد از مهمترين آثار هخامنشيان است . در ساختن اين بنای عظيم اكثر پادشاهان هخامنشی هر يك به گونه ای دخالت داشته اند . در اين شهره ترين يادگار ايران باستان چوب به عنوان يكی از مصالح اساسی به كار رفته شده است . چوب ساختمان از لبنان ، عاج از هندوستان و سنگ ستونها از يونان و زينت ديوارها از اتيوپی ( حبشه ) تحصيل شده است .
از دوره اشكانيان آثار پراكنده ای در ايران و خارج وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از خرابه قصر (( هاتره )) ( الحضر ) در ساحل دجله اين بنا اساساً اثر ذوق ايرانی است ، ولی تأثير معماری رومی در طرز ساختن سقف و گچ بريهای آن مشهود است . خرابه معبد ناهيد در (( كنگاور )) نيز از آثار به جا مانده اين دوره است .
از دوره اشكانيان در معماری رسمی ايران ساختن گنبد متداول گشت . از همان روزگار گنبدها روی چهار طاق گوشه بنا می شد و تفاوت آن با گنبدهای رومی اين بود كه گنبدهای رومی روی گوشواره بنا می گشت .
در دورة ساسانيان معماری سرشت اصيل تری دارد . قصر شيرين كه خسرو پرويز بنا كرد ، كم و بيش به پيروی از ساختمانهای هخامنشيان ساخته شده است . طاق كسری ( ايوان مداين ) در نزديك دجله در شهر تيسفون از آثار شناخته شده اين دوره است . اين بنا از آجرهای نظامی سفيد و بزرگ ساخته شده است . بروی تالار بزرگی كه موسوم به ايران است ، هشت تالار كوچك گشوده می شد . طاقها به طور كلی شكل نيم دايره داشت و طاق بارگاه به شكل هلالی ساخته شده و وسعت شگرف آن ديدة هر بـيننده ای را خيـره می سازد . در حـاليكه عناصر و خـطوط اصـلی اين بـنا از قريحه ايرانی مايه می گيرد ، دور نيست كه الهامی از معماری رومی در پاره ای از قسمت های آن انعكاس يافته باشد .
پس از آنكه اسلام ايران را فرا گرفت ، معماری ملت ما خود را با لوازم آئين جديد سازگار ساخت . چـنين است كـه پـاره ای از باسـتان شـناسان و مـورخان را عقيده بر آنست كه بر جهای آتش ساسانی ، ساختن مناره را كه برای دعوت مسلمانان به نماز به كار می رفت ، الهام داده است .
عوامل معماری ساسانی با اختلافات كم و بيش ـ اما به وضوح ـ در دوره های اسلامی خود را تحميل كرد . تزئينات رايج در معماری كهن ايرانی با همه ويژگيهای خود از گچ بری و آرايش با كاشی لعابدار و غيره به معماری اسلامی ايران انتقال يافته است . نقش اسليمی های مساجد ايرانی همان پيچك های ساسانی است كه نمونه آن را در طاق بستان می يابيم ، ولی در هر حال اين نقوش و عوامل در اثر پديدار شدن يك امپراتوری اسلامی و ورود تمدنهای گوناگون در لوای يك آئين واحد ، بهره گيريهای مقابلی را سبب شده و تغيير شكل يافته است كه در خور مطالعه است .
از آغـاز گرويدن ايران به اسلام بسياری از سنتهای ايرانی از جمله سنت معماری آن همگام با تأثيرات (( بـيزانس )) مـيان حـكمرانان اسلامی متداول گشت ، چنانكه بسياری از قصور خلقای اموی از جمله قصر الحير و خفاجا و مشاطه خيلی بيش از آنچه از هنر ((‌ بيزانس ))‌ متأثر باشد از اسلوب ايرانی الهام گرفته است و زينت های آن از ايرانی پيروی كرده است …
هنر هر قوم بازگوكنندة نحوة انديشه و جهان بينی و معتقدات و سنت های آن قوم است . هر چه بنيادهای فرهنگی ملتی استوارتر و ريشه دارتر باشد تجليات هنری آن ملت هم در طی تاريخ تكامل آن يكنواخت تر و از نوسانات و تحولات و گسستگی ها بيشتر بركنار ميباشد . هنر معماری بی شك يكی از بارزترين مظاهر تمدن هر قوم و ملت است و بهترين بازگوكنندة نحوة برخورد آن ملت با مسائل مربوط به حيات و بينش وی از جهان خلقت است . همينكه از حدود يك چهار ديواری كه سقفی را تحمل ميكند و تنها برای پناه دادن انسان از گرما و سرما و باد و باران و برف است فراتر رفتيم و وارد مرحله ای گشتيم كه در ساختمانها جز هدفهای سادة اوليه به مسائل ديگری چون تقسيم فضاها بر بنياد نيازمنديهای گوناگون فردی و اجتماعی و خلق اشكاليكه با ذوق زيباجوئی ما سروكار دارد پرداختيم و در يك ساختمان بدنبال تحقق هدفهائی بالاتر از مصون بودن از سرما و گرما و ديگر عوامل طبيعت رفتيم آنگاه به دنيای هنر قدم گذاشته ايم و در اين گفتار ما از آغاز چنين دورانی در معماری ايران سخن می گوئيم .
به اين ترتيب نه از شهريكه بوسيله ايرانيان در هزار دوم پيش از ميلاد بر روی بناهای كهن تر در سيلك ساخته شده گفتگو خواهيم كرد نه از ساختمانها و مساكنی كه پيش از اين تاريخ در مراكزی چون شوش و گيلان و حصار و صدها حوزة باستانی ديگر ايران بنياد گشته است بحث خواهيم نمود . زيرا با آنكه آثار معماری اين مناطق از نظر شناخت و مطالعه باستانشناسی ايران و نمايش قدمت فوق العاده تمدن در كشور ما حائز كمال اهميت است ولی از آنجا كه در اين روزگاران معماری ايرانی هنوز مراحل تكامل خود را نپيموده بود و شكل های خاص خود را ابداع نكرده بود نميتوان بدرستی پيوندهای آنرا با دورانهای شكوفان فرهنگ و تمدن ايرانی كه در طی آن شاهكارهای اصيل بوجود آمده است بازيافت. زيرا اغلب آثار كهن معماری در اثر فرسايش چيزی باقی نمانده است .
كهن ترين نمونه قابل ذكر از ميان بناهای باستانی كه در كشور ما شناخته شده است معبد عيلامی چغازنبيل واقع در خوزستان است . اين پرستشگاه با شكوه كه در سيزده قرن پيش از ميلاد بنياد گشته است نمونه بسيار باشكوهی از يك معماری تكامل يافته بشمار ميرود . ساختمان اين معبد كه دارای شكلی چهارگوشه است دارای پنج طبقه است كه هر يك از آنها نسبت به بخش زيرين خود كوچكتر ساخته شده است و در نتيجه به ساختمان شكل هرمی داده است . برروی آخرين طبقه ساختمان مركز اصلی معبد بنياد گرديده و ديگر طبقات تأسيسات وابسته بدانرا تشكيل ميداده است . مصالح اصلـی ساختمـانی معبـد عبارتست از آجرهای پختـه بسيـار مرغوب كه با ملاط محكمی بهم پيوسته شده اند و در درون ديوارها و موارديكه منظور پركردن صفه های بنا بوده است از خشت استفاده شده است . آنچه در اين بنای باشكوه از نظر بحث ما قابل اهميت است وجود طاقهای متعدد ضربی با طرح نيمدايره است كه آنچنان با مهارت ساخته شده كه پس از گذشت بيش از سه هزار سال هنوز بوضع شگفت انگيزی سالم مانده است . اين طاقها كه بر روی دالانها طويل و بر فراز پلكانهای داخلی معبد بنياد گشته حكايت از پيشرفت فوق العاده فن ساختمان در دورانهائی چنين كهن در كشور ما مينمايد . بر رويهم اين معبد عظيم كه در شمار بزرگترين زيگوراتهای جهان محسوب ميگردد بهترين نمونه هنر معماری بربنياد طاق قوسی را در دنيای باستان نشان می دهد .
همانطور كه ميدانيم آنچه از نظر فنی اساس ساختمانهای سنتی بشمار ميآيد و شيوة آنرا مشخص ميسازد موضوع برپاكردن طاق بر روی ديوارها يا عوامل ديگر تحمل كنندة بار آنست كه در اين ميان ديوار و جرز و ستون و غيره اگر فقط برای تحمل وزن سقف ساختمان بوجود نيامده باشد لااقل يكی از مهمترين هدف در بكار بردن آنها همان تأمين پايه های طاق ميباشد .
آثاری که جسته و گريخته از خلال نوشته های باستان شناسان به دست می آيد ، روشنگر آنستکه هنر و صنعت 5000 سال قبل از ميلاد در اين مرز و بوم ريشه و نشان دارد .
تمامی گستره ايران ـ به ويژه روستاهای آن اينک چون کتاب زنده ای از تاريخ معماری و هنر است . هر برگ از برگ های اين کتاب قطور گنجينه جاودانه ای از معماری ما را در بر گرفته و در لحظاتی کوتاه دروازه چندين هزار سال تاريخ را بروی تماشاگر می گشايد .
 

نیما ابوعلی

عضو جدید
شهر > معماری -
شاید بتوان معماری را از آن گونه واژه هایی دانست که همواره به راحتی به کار می‌رود ولی کمتر پیش می‌آید که گوینده مفهوم دقیق آن را بداند و با ریشه و حوزه کارکرد این واژه آشنا باشد.

واژه "معماری" در زبان عربی از ریشه "عمر" به معنای عمران ،آبادی و آبادانی است. اما کلمه معماری (Architecture) ریشه در واژه یونانی Architektonike دارد که به معنای ساختن ویژه است؛ ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه نیز (Arkhe) از فعل آرخین (Arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.
اگر سری به لغت نامه های مختلف، اعم از فارسی و انگلیسی بزنیم می توانیم تعریف های مختلفی در ارتباط با معماری پیدا کنیم. برای مثال، در لغت نامه دهخدا این تعاریف برای معماری آمده است: بنایی و علم بنایی و شغل معمار/ عمل و شغل معماری/ آبادانی و آباد سازی.
همچنین، در دوره‌های مختلف تعریف‌های متفاوتی در این زمینه ارایه شده است. برای نمونه، فرانک لوید رایت، معمار نامدار اوایل قرن بیستم و یکی از پیشگامان معماری مدرن در این باره می‌گوید: "معماری عصاره زندگی است و به عبارتی، زندگی را شکل می‌دهد. معماری، حقیقی‌ترین روش ثبت زندگی در دنیای گذشته، امروز و آینده است. یا در تعریف دیگری از لوکوربوزیه، یکی دیگر از پیشگامان معماری مدرن داریم: "معماری بازی با اشیا است در زیر نور."
اما آنچه اهمیت دارد این است که این تعریف های متفاوت در برخی ریشه ها دارای وجه مشترک هستند بطور کلی این تعاریف را می توان در سه گروه اصلی دسته بندی کرد:" معماری به عنوان یک پروسه، معماری به عنوان یک حرفه و در نهایت، معماری به عنوان یک سند.
معماری به عنوان یک پروسه
در این دسته بندی، معماری فعالیتی است در زمینه طراحی، بنا کردن بنا و دیگر ساختارهای فیزیکی که توسط یک فرد و یا افرادی برای ایجاد سرپناه انجام می شود.
در این پروسه، خلاقیت و نوآوری نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند، همانگونه که لوکوربوزیه می‌گوید: "... اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود می آید، یک حقیقت انکار ناپذیر است."
همچنین، طراحی معماری می‌تواند در ابعاد بسیار وسیع باشد، مانند اینکه ساختمان چگونه با محیط اطراف می‌آمیزد و یا اینکه در مقیاس کوچک باشد، اینکه ساختارهای جزیی طراحی چگونه می‌تواند در طرح شکل گیرد. بطور کلی، معماری در این گروه، طراحی برای هر گونه سیستم است.
معماری به عنوان یک حرفه
در این گروه تعاریف، معماری نقشی است که افراد به عنوان ارائه‌دهندگان خدمات می‌پذیرند. همانگونه که در لغت‌نامه دهخدا نیز دیدیم و از آن به عنوان بنایی، علم بنایی و شغل معمار یاد شده است.
معماری به عنوان یک سند

در این دسته بندی، معماری مبتنی بر طراحی‌ها و اسنادی است که بیان کننده ساختار و رفتار یک ساختمان و یا هر نوع سیستم ساخته شده است.
به عنوان مثال می‌توان به آثار معماری اشاره کرد که سمبل‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می‌شوند. ساختمان‌هایی مانند تخت جمشید و اهرام ثلاثه مصر از این نوع آثارمحسوب می‌شوند. آثاری که پیوند دهنده افکار و تصورات مردم زمان خود با حال و آینده است
 
بالا