درود
من گفته ام انسان میتواند همه چیز را درک کند شما میفرمائید
لازمه شناخت خدا . خود شناسی است . شما در شناخت انسان دچار اشتباه شدید.
گفتار من انتظار پاسخ شما را نداشت .اگر مقصود شما از اشتباه در شناخت من این است
که خلاف گفته من را ثابت کنید یعنی انسان همه چیز را نمی تواند درک کند این به اموزه های
پیشین شما باز میگردد که انطور به شما القا شده که هرچیزی که فهمش مشکل باشد پس نمیتوان ان را فهمید از این رو انسان قادر به درک همه چیز نیست!شما باید یک استدلال قوی بیاورید که چه چیزهایی برای انسان قابل درک نیست اگر قابل درک نیست پس با چه اطمینانی به انها اعتقاد دارید .
این که علم علت ها رو کشف می کنه. جمله کاملی نیست. چون تاریخ علم نشان داده حقایقی که در زمانی کاملا تایید میشده در مدتی بعد نقص آن مشخص شده است.پس به آینده آن نمی توان امیدوار بود
در مورد استفاده علم .برای پیشرفت می توان به آن اتکا کرد. چون منبعی جز آن نیست . امابرای شناخت خدا نمی توان امیدی به آن داشت چون قطعی نیست . در مورد بیگ بنگ هم نظریه هایی وجود داره که وجود اون رو هم زیر سوال میبره(می خوام بگم نمی شه روش حساب کرد)
اتفاقا میتوان به اینده علم امیدوار بود زیرا هر اندیشه مستدلی میتواند در ان رسوخ پیدا کند و تضادهایی گرد هم ایند تا در اخر نتیجه شفافی حاصل شود اما در دین شما نمی توانید زیاد چرایی کنید یا حتی ارکان ان را رد کنید در این صورت مجازات خواهید شد!و چون ترس های این چنینی بر انسان ها مستولی میشود پس بدون تفکر عقاید را میپذیرند در نتیجه تعصب در طی زمان بوجود می اید در صورتی که علم چنین نیست.
در مورد این که آیا روزی علم به دست بشر کامل خواهد شد وبه همه مسائل پاسخ خواهد داد من از شما سوال دارم . نظر شما چیست؟
انیشتین میگوید جهان نامحدودی است که در محدود گنجانده شده
ما محدوده جهان را میدانیم و همینطور میدانیم که تمامیه اجزای جهان طی یک همبستگی ارگانیک به هم مربوط میشوند .من امیدوار هستم که رشته ی طناب علم مارا به سر دیگر ان رساند.
بحث اینه که فردی چیزی رو ناقص میفهمه و چون از پایین به مسائل نگاه می کنه . دست به انکار می زنه
در جهان هرکس به چیزی معتقد است و راه خود را درست میپندارد یک فردی که سالیان سال عمر خود را صرف دانستن میکند و در نهایت به عدم وجود خدا میرسد خداباوران را با درکی ناقص می انگارد و البته ان خداباور نیز در مورد اتئیست همان تفکر را دارد
فکر میکنم برتراند راسل را بشناسید
در اخر عمر از او پرسیدند حال که بی خدا میمیری در ان جهان به خدا چه خواهی گفت
راسل گفت میگویم خدایا عدم وجود شواهد کافی برای اثباتت!
شاید یک فرد به یک شن ریز نگاه کند و خدا را در وجود ان نیز ببیند ممکن است کسی به اعماق کهکشان ها خیره شود و با خود بگوید یک چنین عظمتی اگر افریدگار داشته باشد خوار خواهد شد ببینید چقدر سطح دید متفاوت است
هرکس از وجهی به قضیه نگاه میکند.
خداوند می فرماید : " در ماهیت من فکر نکنید که جنون می آورد
اساس منطق بر تفکر صحیح است وقتی چیزی با تفکر شما سازگار نباشد چگونه ان را خواهید پذیرفت و چنین خدایی هم نباید انتظار پرستش کردنش را داشته باشد .
من بر وجود خدا به عنوان یک علت بزرگ یک انر÷ی بزرگ ...معتقدم اما به انچه افرادی چون شما اعتقاد دارند معتقد نیستم .
در هر صورت بحث اصلی من این روضه ها نیست!
شما به چیزی معتقدید و من حق ندارم از شما بپرسم چرا معتقدید من تنها برای ان مباحثه میکنم که بتوانم عدم اعتقاد خداناباوران را بهتر درک کنم از نظرات شما
تمام پاسخ هایی که شما میدهید را من حدس میزنم زیرا انچه را که به شما اموزش داده اند من نیز تعلیم دیده ام اما تنها دیدم را به یک سمت معطوف نکردم.
از شما بسیار سپاسگذارم که پاسخ دادید من برای کار دیگری به اینجا امدم
و چون این تاپیک پست من بود وظیفه پاسخ دادن داشتم
همیشه اندکی شک را در قطعیات به خود راه دهید
بدرود