sayna.girl
عضو
سلام بر دوستان عزیز و محترم
اقااااا من یه چندوقتیه یه حس حسادت درون خودم کشف کردم که تا الان برام پیش نیومده بود
نسبت به یکی از دوستام که کاملا شانسی یه اتفاقی براش افتاده که اتفاق کاملا خوبیه حسودیم شده و خیلی دارم اذیت میشم
البته که کنترلش میکنم و سعی میکنم بروزش ندم و حتی وقتی برام تعریف میکنه لبخند میزنم و شوخی میکنم و حتی مشورت میخواد سعی میکنم بدور از حسادت بهش مشورت بدم
ولی بعضی وقتا شیطون گولم میزنه و دلم میخواد همه چی به هم بخوره
حتی خودشم قبول داره که تو این مورد خیلی خوش شانس بوده و خدا کمکش کرده
خیلی ناراحتم بابت این موضوع ولی دست خودم نیست و وقتی میاد با جزییات همه چی رو برام تعریف میکنه حسودیم میشه خیلی زیاد و فکرمو درگیر کرده
اون الان تو اوج خوشحالیشه و وقتی کنارمه من دیگه نمیتونم تمرکز کنم رو کارام
و میشینم به بدبختیای خودم فکر میکنم
اگه تجربه مشابهی داشتید ممنون میشم به اشتراک بذارید ببینم شما اینجور موقع ها چیکار میکنید؟؟؟؟؟
اقااااا من یه چندوقتیه یه حس حسادت درون خودم کشف کردم که تا الان برام پیش نیومده بود
نسبت به یکی از دوستام که کاملا شانسی یه اتفاقی براش افتاده که اتفاق کاملا خوبیه حسودیم شده و خیلی دارم اذیت میشم
البته که کنترلش میکنم و سعی میکنم بروزش ندم و حتی وقتی برام تعریف میکنه لبخند میزنم و شوخی میکنم و حتی مشورت میخواد سعی میکنم بدور از حسادت بهش مشورت بدم
ولی بعضی وقتا شیطون گولم میزنه و دلم میخواد همه چی به هم بخوره
حتی خودشم قبول داره که تو این مورد خیلی خوش شانس بوده و خدا کمکش کرده
خیلی ناراحتم بابت این موضوع ولی دست خودم نیست و وقتی میاد با جزییات همه چی رو برام تعریف میکنه حسودیم میشه خیلی زیاد و فکرمو درگیر کرده
اون الان تو اوج خوشحالیشه و وقتی کنارمه من دیگه نمیتونم تمرکز کنم رو کارام
و میشینم به بدبختیای خودم فکر میکنم
اگه تجربه مشابهی داشتید ممنون میشم به اشتراک بذارید ببینم شما اینجور موقع ها چیکار میکنید؟؟؟؟؟