متالوگرافي
اصولاًَ ميتوان گفت كه متالوگرافي عبارتست از بررسي و مطالعه ساختار داخلي فلزات و ساير مواد از جمله پليمرها ، سراميكها و غيره كه گروهي نيز آنرا علم ماده شناسي ناميده اند .
تاريخچه اين علم از كشف دانشمند بزرگي به نام سوربيSORBY مبني بر امكان پوليش و ا چ كردن سطوح مختلف فلزي و مشاهده جزئيات ساختماني آنها با چشم مسلح يا غير مسلح آغاز مي شود . پس از آن نيز اين علم به سرعت جاي خود را به عنوان يكي از پايه هاي اساسي متالورژي باز نموده و تا به امروز كه با پيدايش ميكروسكوپهاي الكتروني پيشرفته بشر قادر به تجزيه و تحليل دقيق اجزاء تشكيل دهندة فازهاي مختلف در شبكة ساختماني مواد گوناگون مي باشد ، اين جايگاه را به خوبي حفظ نموده است . بطور كلي مطالعات متالوگرافي علاوه بر اطلاعات گسترده اي كه در زمينه تركيب شيميايي و خواص مختلف ماده به ما ميدهد ، ساختمان كريستالي آن را نيز برايمان آشكار ساخته و اطلاعات ارزشمندي نيز در رابطه با تاريخچه كار مكانيكي يا عمليات حرارتي انجام شده بر روي آن در اختيار ما قرار مي دهد. بنابر اين به جرأت ميتوان گفت كه دانشمندان و مهندسين امروز بدون دانستن اصول مدرن متالوگرافي و استفاده بهينه از اين علم قادر به حل مسائل روزمره خود نخواهند بود و امروزه چه در فعاليت هاي صنعتي و كنترل كيفيت و چه در فعاليت هاي تحقيقاتي و پژوهشي اين علم از جمله ابزار هاي مهم كار هر مهندس و پژوهشگري به شمار ميرود .
آشنايي با وسائل متالوگرافي و نحوه آماده كردن نمونه ها
متالوگرافي عبارتست از بررسي و مطالعه ساختمان سطح مقطع فلزات و آلياژها كه به دو روش ماكروسكوپي و ميكروسكوپي صورت ميگيرد . مطالعه ساختمان ماكروسكوپي را ماكروگرافي و ساختمان ميكروسكوپي را ميكروگرافي مي نامند . ساختمان ماكروسكوپي عبارتست از ساختمان فلزات و آلياژها كه با چشم غير مسلح يا بزرگنمايي هاي كم قابل رويت باشد . اين ساختمان را ميتوان مستقيماًَبر سطح قطعه كار يا بر مقطع شكست آن و يا اغلب بر نمونه هايي كه از شمش هاي بزرگ يا قطعه كارها گرفته ميشود مطالعه نمود . در اينجا ابتدا سطح نمونه صيقلي شده و سپس توسط عوامل شيميايي مخصوص اچ مي گردد . عملي كه محلولهاي اچ انجام ميدهند حل كردن سطح فلز و نشان دادن اجزاء مختلف آن و نمايش حفره ها ، تَركها و ديگر معايب موجود ميباشد .
ميكرو گرافي عبارتست از مطالعه ساختمان داخلي فلزات و آلياژها در زير يك ميكروسكوپ با بزرگنمايي هايي از 75 تا 1500 برابر يا بيشتر . ساختمان هايي كه بدين صورت مساهده مي شوند ساختمان ميكروسكوپي يا نامرئي ناميده مي شوند . هدف از مطالعه متالوگرافي تعيين ساختمان داخلي و بررسي آن از نظر دانه بندي ، مرز دانه ها ، توزيع دانه ها و فازهاي تشكيل دهنده فلز مي باشد . علاوه بر آن مي توان آشكار كردن مشخصات ساختماني ، برخي از انواع اثرات كار مكانيكي ، كشف عيوب ريز ( ذرات غير فلزي ، تركهاي كوچك و غيره ) و در برخي موارد تعيين عناصر شيميايي آلياژها را نيز در زمره اهداف مطالعات متالوگرافي قرار دارد . براي بررسي و مطالعه سطح مقطع يك فلز بايد مراحل زير را طي كرد:
1-1) نمونه برداري از قطعه مورد بررسي
2-1) آماده كردن سطح نمونه ( شامل سنگ زني ، سنباده زدن ، پوليش كردن و اچ كردن )
3-1) بررسي سطح مقطع به طريق ميكروسكوپي و ماكروسكوپي
اكنون به تشريح هر يك از مراحل فوق مي پردازيم .
1-1- نمونه برداري از قطعه مورد نظر
براي مطالعه سطح مقطع يك فلز بايستي از آن نمونه برداري كرد . نمونه بايد از قسمتي از قطعه برداشته شود كه با ساير مناطق ساختار ، مشابهت دارد . به طوري كه با توجه به آن بتوان روي خواص كلي قطعه اظهار نظر نمود .
مشاهدات ميكرو گرافي بر نمونه هايي به نام مقطع كوچك MICROSECTION انجام مي گيرد . اين كار با برداشتن نمونه كوچكي به شكل مكعب و به ابعاد 10 ميليمتر و يا پولكي به قطر 15 و ارتفاع 15 ميليمتر از فلز صورت ميگيرد . پس اولين مرحله براي مطالعات متالوگرافي شامل نمونه برداري از قطعه كار است كه اين كار به كمك اره دستي يا ماشين نمونه برداري صورت مي گيرد .
شكل 1-1 ، الف
– ماشين نمونه برداري مجهز به دستگاه سنگ زني
شكل 1-1 ، ب- ماشين نمونه برداري تمام اتوماتيك
شكل 1-1، ماشينهاي نمونه برداري كه اغلب در آزمايشگاه هاي متالوگرافي به كار مي روند .
در اين جا بايد دقت شود كه در ضمن عمل نمونه داغ نشده و بر سطح برش حتي الامكان عمود بر محور نمونه باشد . در شكل 1-1 دو نوع ماشين نمونه برداري را كه ر آزمايش متالوگرافي مورد استفاده قرار مي گيرد ملاحظه مي كنيد .
2-1- آماده كردن سطح نمونه :
1-2-1- سنگ زدن :
نمونه پس از بريده شدن مورد سنگ زني قرار مي گيرد تا گوشه هاي تيز و خطوط عميق حاصل از اره محو شده و بدين ترتيب از خراب شدن سنباده ها و صفحه پوليش جلوگيري شود . دستگاه سنگ زني معمولاًَ داراي دو سطح خشن و نرم است .
ابتدا نمونه را روي سطح خشن گرفته و بعد از صاف شدن نسبي آنرا روي ديسك نرمتر مي گيريم تا سطح نمونه صافتر گردد . در جريان سنگ زني بايد نمونه را مرتباًَ در آب سرد فرو برد تا از تغيير احتمالي ساختمان ميكروسكوپي آن جلوگيري شود . در شكل 5-1 نمايي از يك ماشين سنگ كوچك را كه در عمليات آماده سازي نمونه هاي متالوگرافي بكار ميرود ، ملاحظه مي كنيد .
شكل 5-1 ، ماشين سنگ تخت كوچك مخصوص عمليات آماده سازي نمونه هاي متالوگرافي
2-2-1- سنباده زني :
بعد از آنكه نمونه سنگ زده شده و خطوط عميق و ناهمواري هاي اوليه آن بر طرف گرديد آنرا روي سنباده 60 كه بر روي ديسكي سوار شده است ميگيرند تا سطحش قدري صاف تر گردد . سپس عمليات
شكل 6-1 ، وسيله سنباده دستي كه چهار كلاس مختلف كاغذ سنباده روي آن چسبيده و مجهز به سيستم جريان آب ميباشد .
سنباده زني اصلي در چهار مرحله معمولاًَ به ترتيب بر روي سنباده هاي 400،320،240 و600 صورت ميگيرد كه سنباده 240 خشن ترين و سنباده 600 نرم ترين آنها ميباشد . هر قدر سنباده نرم تر باشد فشردن نمونه بر روي آن آهسته تر صورت ميگيرد . عمل سنباده زني را ابتدا بر روي كاغذ سنباده خشن شروع كرده و سپس به ترتيب به سنباده هاي نرم مي روند . جهت سنباده زدن از يك ديسك به ديسك بعدي تغيير كرده و هر بار نمونه به اندازه 90 درجه چرخانده ميشود تا خطوطي كه از سنباده قبلي حاصل شده است در مرحله بعد كاملاًَ محو گردد و هر بار خطوطي عمود بر خطوط قبلي ايجاد شود . در ضمن هر چه سنباده نرم تر باشد عمل سنباده زني ملايمتر و با اعمال فشار كمتر و صرف وقت بيشتر صورت ميپذيد در پايان هر مرحله سنباده زدن و پيش از شروع مرحله بعدي بر روي سنباده نرم تر لازم است نمونه به دقت شسته شود تا ذرات درشت تر سنباده مرحله قبل ، صفحه سنباده بعدي را آلوده نكند. حال اگر سنباده زني بر روي سنباده هايي صورت گيرد كه آب از روي آنها جريان دارد ديگر لزومي به تميز كردن نمونه در بين مراحل نخواهند بود .
در خاتمه عمليات سنباده زني بايد نمونه را شست و خشك كرد و فوراًَ به مرحله بعدي عمليات كه پوليش كردن است منتقل نمود . در شكل 6-1 نمونه اي از يك وسيله سنباده زني دستي را ملاحضه ميكنيد .
3-2-1پوليش كردن و صيقل دادن نمونه ها
پوليش كردن براي از بين بردن تمام خطوط باقيمانده بر روي نمونه صورت مي گيرد و بر دو نوع است : مكانيكي و الكتريكي .
1-3-2-1- پوليش مكانيكي :
پوليش مكانيكي بر روي يك ديسك چرخان كه با ماهوت يا نمد پوشانده شده و به آن يك ماده ساينده خيلي نرم ( مثل اكسيد آلومينيوم يا اكسيد منيزيم ) پاشيده مي شود صورت مي گيرد . ماهوت يا نمدي كه در اينجا بكار ميرود بايد ضخيم بوده و عاري از ذرات سخت مخصوصاًَ گرد و خاك باشد تا موجب ايجاد شيار بر روي نمونه نگردد . در تمام مدت صيقل كاري لازم است به تناوب نمد را با گرد آلومين معلق در آب آغشته گردد . دانه بندي ذرات اكسيد آلومينيوم به صورت µ 1 ( شماره 1) ، µ 3/0 ( شماره 2) ، µ 05/0 (شماره 3) ميباشد . براي اينكار از اكسيد منيزيم هم مي توان استفاده كرد ولي بايد دقت شود كه MgO گازكربنيك هوا را جذب كرده و كربنات به وجود مي آورد .
(MgO + CO2 MgCO3 ↓)
و به همين علت در آزمايشگاه متالوگرافي معمولاًَ از AL2O3 استفاده مي شود . معمولاًَ فلزات سختي مثل فولادها و چدنها را با پودر آلومين شماره 1 ، فلزات با سختي متوسط مثل برنجها و برنزها را با پودر آلومين شماره 2 و فلزات نرمي مثل آلومينيوم و سرب را با پودر آلومين شماره 3 پوليش مي كنند .
براي عكس گرفتن و كارهاي حساس ديگري كه احتياج به بدست آوردن سطح بسيار صيقلي داريم : از ديسكي با روكش جير و پودر الماس با دور ماشين 125 تا 1250 دوردر دقيقه استفاده مي شود .
براي پوليش كردن فلز روي ، سطح سنباده را با شمع لغزان تر و مسطح تر مي كنند چون روي بسيار نرم است و در غير اينصورت ايجاد اشكال ميكند . همانطور كه گفته شد پس از پوليش بر روي ديسك نمدي قطعه را به ديسك ديگري كه با مخمل پوشانده شده و از خمير الماس به عنوان ماده ساينده و الكل به عنوان روان ساز استفاده مي كند ، منتقل كرده و به اين ترتيب سطح نهايي قطعه بسيار براق و عاري از هر گونه خراش خواهد شد . خمير الماس امروزه كاربرد وسيعي به عنوان يك ماده پوليش كننده پيدا كرده است . اندازه ذرات خمير الماس به صورت 25/0 ، 8/0 ، 1، 3،6 و15 ميكرون مي باشد. معمولاًَ از خمير الماسي با ذرات 1 ميكرون استفاده ميشود اما اگر از كلاسهاي 3 تا 6 ميكرون استفاده كنيم زمان كلي صيقل كاري كاهش خواهد يافت .
اغلب بهتر است براي خمير الماس از يك روان ساز مناسب استفاده شود زيرا گذشته از آنكه خود خمير بايد محتوي مواد تميز كننده اي باشد كه باعث آزاد ماندن ذرات الماس و بالا بردن قدرت برش آنها شود ، بايد به نگهداري مخمل روكش ديسك هم توجه داشت و اين ماده روان ساز باعث محافظت اين روكش مخملي شده و عمر آن را بالا مي برد . در اين مرحله نمونه را در تماس با سطح پوليش كننده قرار داده و از اعمال فشار زياد خودداري كنيد . در طي عمليات پوليش كردن نمونه را بايد حول ديسك پوليش حركت داد تا يك سطح پوليش يكنواخت به دست آيد . اگرچه خمير الماس در اغلب آزمايشات اساسي ، سطح رضايت بخشي ايجاد مي كند ، اما در برخي آزمايشات كه كيفيت سطحي بسيار بالائي مورد لزوم است احتياج به ماده پوليش كننده ريزتري داريم . براي اين منظور از خمير آبكي منيزيم ريز يا سوسپانسيون آبكي آلوميناي ريز ميتوان استفاده كرد . گاهي اوقات هم بهتر است از محلولي كه شامل مقدار كمي محلول اچ مناسب در آب باشد استفاده كنيم . شكل 7-1 شمايي از يك دستگاه پوليش مكانيكي را كه مجهز به نمونه گير مخصوص انجام عمليات به طريق اتوماتيك نيز مي باشد ، نمايش مي دهد .
شكل 7-1 شمايي از يك دستگاه پوليش مكانيكي
الف
– دستگاه پوليش با دو ديسك
شكل 7-1
– ب ، نحوه قرار دادن نمونه
بر روي ديسك بصورت دستي
شكل 7-1-ج ، دستگاه پوليش مكانيكي مجهز به نمونه گير براي پوليش و سنباده زني اتوماتيك نمونه هاي متالوگرافي
4-2-1- اچ كردن
اچ كردن عبارت است از خورندگي سطح فلز به وسيله يك ماده خورنده كه معمولاًَ نوعي اسيد است .
بعضي از فلزات بدون اچ كردن تا حدودي ساختمان خود را نشان مي دهند ، ( مانند چدن هاي
خاكستري و يا گرافيت كروي كه بدون اچ كردن گرافيتهايشان مشخص مي شود ) .
هنگام اچ كردن مرز دانه ها و مناطق پرانرژي سطح خورده شده و دانه بندي قطعه كار مشخص مي شود . همچنين دانه ها و فازهاي مختلف ماده در مقابل مواد خورنده با شدتهاي متفاوتي خورده شده و اين خود موجب تشخيص آنها از يكديگر مي گردد ( شكل 9-1 ) .
بطور كلي علل تشخيص دانه ها و فازهاي مختلف بر روي سطح اچ شده نمونه را مي توان به صورت زير طبقه بندي نمود :
1) اگر يك فلز خالص را كه داراي دانه هاي همگني مي باشد را اچ كنيم مرز دانه ها به صورت خطوط مشبك تيره رنگي آشكار مي شود در بعضي مواضع دانه ها به طور متفاوتي اچ مي شوند زيرا دانه هاي مختلف سطح قطعه را در صفحات كريستالوگرافي متفاوتي با فعاليتهاي شيميايي مختلف قطع مي كنند در نتيجه بعضي دانه ها تقريباًَ با محلول اچ تماس كمتري حاصل كرده و روشن تر باقي مي مانند در صورتي كه بقيه دانه ها به شدت بيشتري خرده شده و تيره ميگردند ، و همين اختلاف در شدت خرده شدن دانه هاي مختلف باعث تشخيص آنها از يكديگر مي گردد .
2) درمورد فلزاتي كه متشكل از فازهاي مختلفي مي باشند مسئله قدري فرق دارد . در اين جا اجزاء مختلف تشكيل دهنده يك فلز غير همگن با شدتهاي مختلفي اچ مي شوند كه اين به واسطه يكسان نبودن حلالت فازهاي مختلف تشكيل دهنده يك فلز در محلول اچ مي باشد . مثلاًَ فولادي را در نظر بگيريد كه داراي دو فاز فريت و سمنتيت است . حال اگر اين فولاد را اچ كرده و در زير ميكروسكوپ مشاهده كنيم خواهيم ديد كه فريت بيشتر از سمنتيت خورده شده است و كريستال هاي فريت در مرز با سمنتيت، تيره تر خواهد بود .
3) در هر نمونه يك سري عيوب ، نابجايي و مرز دانه وجود دارد كه اينها مواضع پر انرژئي مي باشند و در صورت تماس اين مناطق با محلول اچ يا هر محلول خورنده ديگري ، مواضع فوق به شدت خورده شده و زودتر از مناطق ديگر واكنش نشان مي دهند و در نتيجه اگر نمونه اي را اچ كرده ودر زير ميكروسكوپ بررسي كنيم ، مشاهده خواهيم كرد كه ، در مواضع تجمع انرژي مانند مرز دانه ها ، محل برخورد نابجائيها با سطح نمونه و غيره فلز با شدت بيشتري خورده شده و اين مناطق در زير ميكروسكوپ به صورت مواضع تيره تر به چشم مي خورند . نكته اي كه بايد بدان توجه داشت اين است كه با اچ كردن عميق نمونه با اشكالي به نام ETCHIN مواجه خواهيم شد كه موقعيت كريستالو گرافي دانه ها را مشخص مي سازد .
عمليات اچ كردن نيز به دوروش شيميايي و و الكتروليتي صورت مي گيرد :
1-4-2-1 اچ شيميايي :
هدف از انجام اچ شيميايي ظاهر كردن فازهاي مختلف تشكيل دهنده نمونه مي باشد . گاهي اوقات اچ شيميايي براي نشان دادن نا هماهنگي هاي ساختماني ، تصوير فازهاي تشكيل دهنده ، نقايص سطحي و غيره به كار مي رود .
بجز در برخي موارد معين عمل اچ كردن اغلب به روش غوطه وري صورت مي گيرد . نمونه بايد از طرف سطح پوليش شده به داخل محلول اچ غوطه ور شده و در طي مدت اچ كردن به آرامي در داخل محلول حركت داده شود . در طي اين مدت نبايد نمونه را با انبر گرفت .
روش مناسبي براي تعيين زمان اچ كردن آن است كه طي عمل مرتباًَ نمونه را بررسي كرده و هر وقت ساختمان دانه بندي فلز آشكار شد ( و سطح نمونه براقيت اوليه خود را از دست داد ) فوراًَ عمليات اچ كردن رامتوقف نمود . با مشاهده سطح نمونه در زير ميكروسكوپ مي توان تشخيص داد كه آيا زمان اچ كردن كافي بوده است يا خير . در صورتي كه جزئيات مورد لزوم بر روي سطح قطعه آشكار نشده باشد بايد عمليات اچ كردن بعدي بر روي آن صورت گيرد .
قبل از قرار دادن نمونه در زير ميكروسكوپ بايد مطمئن شويد كه نمونه كاملاًَ خشك بوده و هيچگونه رطوبت ، الكل يا استوني بر سطح آن باقي نمانده است . بايد توجه داشت كه سطح اچ شده نمونه را نبايد با پارچه يا حوله هاي آزمايشگاهي پاك كرد . فلزات و آلياژهاي نرم نسبت به تغيير شكل هاي سطحي كه بواسطه عدم دقت در كارهاي دستي صورت مي گيرد بسيار حساس بوده و بعلاوه در فلزات خيلي نرم كه نقطه ذوب خيلي پائيني دارند لايه هاي تغير شكل يافته تحت تبلور مجدد قرار گرفته و در نتيجه ساختمان واقعي فلز در زير لايه اي از كريستالهاي جديد پنهان ميگردد . بهترين راه براي خشك كردن نمونه ها استفاده از دستگاههاي خشك كن مخصوصي است .
در صورت بروز هرگونه اشكال و خرابي سطح نمونه ،لازم است كه سطح نمونه را مجدداًَ پوليش و اچ نمائيم .
طرز اچ كردن : نمونه زا به مدت چند ثانيه در محلول غوطه ور سازيد تا زماني كه سطح آن تا اندازه اي تيره گردد . بعد از خشك كردن نمونه سطح آن نبايد با هيچ چيزي تماس پيدا كند .