منم اومدم انصافا. دیدم کسی نیست، نشستم تو پارک مشغول تمدد اعصاب شدم
![Big Grin :D :D](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/biggrin.gif)
بعشدم از اون چایی فروش دوره گرد چایی گرفتم، جات خالی خز بازاری شده بود
![Big Grin :D :D](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/biggrin.gif)
اسکیسنده زیاد بود تو پارک دانشجو، چند تاشون زن و بچه بودن، چند تا دیگه از این فنچایی که بصورت دسته های مختلط نقل مکان میکنن، 2-3 تا هم مثل من خسته دل از اونجا رد شدن، ولی قیافشون شبیه تو نبود
چلوکبابی جوانو که نگفته بودی، من اشتباهی رفتم فست فود نوجوان، اونجا دیگه هیچکس نبود، من فکر کنم خیل عظیم اسکیسنده ها تو اون ساندویچی کنار خوارزمی ناهار زدن، همونیکه رو شیشه مغازش اعلان زده بود رانی خنک تو یخچال موجوده
![Big Grin :D :D](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/biggrin.gif)
درسته زمان زیادی گذشته، ولی یه تقدیری هم بکنیم از دوستانی که سر جلسه مطالعات هم شاسی اورده بودن
![Big Grin :D :D](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/biggrin.gif)
راستی سر معماری 2-3 ردیف جلوتر از من یه جوونی اومد مستقر شد، بالای 100 تا مارکر دراورد از تو بساطش. بعد نشست یکی یکی همه اون 100 تا رو چک کرد قبل آزمون که خشک نشده باشن
![Icon Biggrin :biggrin: :biggrin:](/styles/default/xenforo/smilies/vb5/icon_biggrin.gif)
تو کلاس اسکیس این چیزا رو یاد میدنا...