مسأله غذا و نگراني تأمين آن براي جمعيت آينده جهان موجب شده است تا موضوع دسترسي كافي به غذا در دستور كار سياستگزاران اقتصادي اجتماعي باقي بماند. رشد و توسعه كشور ايران در چهار دهه اخير همراه با افزايش چشمگير جمعيت بوده است، بدين لحاظ تأمين رژيم غذايي مطلوب براي همه، نياز به برنامه ريزي دقيق و مديريت صحيح دارد.
در تأمين رژيم غذايي، پروتئين حيواني نقش و سهم خاصي خود را دارد. همراه با رشد و پيشرفت كشورها به دليل بهبود سطح آگاهي و اقتصادي، گرايش تغذيه اي براي مصرف پروتئين افزايش مي يابد. بنابر اين رشد تقاضا براي كالاهاي پروتئيني بيش از رشد اقتصادي اين كشورها است. نتايج تحقيقات در طي يك دهه (۱۳۸۰-۱۳۷۰) در ايران نشان مي دهد كه با افزايش درآمد خانوارها، تقاضا براي مصرف محصولات دامي افزايش مي يابد.
انتظار مي رود كه در دهه جاري اين تقاضا كماكان به رشد خود ادامه دهد. با توجه به نتايج رشد تقاضا براي محصولات دامي در دهه گذشته، مي توان انتظار داشت تقاضا براي گوشت مرغ بالاترين رشد (۲۵۷ درصد) را به خود اختصاص دهد. گوشت مرغ به دلايل متفاوت به يك كالاي راهبردي در سبد مصرف خانواده تبديل شده است، به نحوي كه مصرف سرانه گوشت مرغ از ۳/۵ كيلوگرم در سال ۱۳۵۳ به ۱۱ كيلوگرم در سال ۱۳۷۵ و در نهايت به رقم ۵۵/۱۶ كيلوگرم در سال ۱۳۸۴ رسيده است.
با وجود اين در صنعت مرغداري فاصله زيادي بين ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل توليد وجود دارد و بهره برداري كارآمد و بهينه از منابع صورت نمي گيرد. بكارگيري دانش فني و افزايش بهره وري دربخشهاي توليدي اساس رشد و توسعه اقتصادي را تشكيل مي دهد. شواهد حاكي از پايين بودن بهره وري عوامل توليد در بخش كشاورزي و زيربخشهاي آن در ايران است.
از مهم ترين نهاده ها در پرورش جوجه هاي گوشتي، جيره است؛ زيرا به تنهايي بيش از ۶۰ درصد هزينه هاي توليد را به خود اختصاص مي دهد(۵ و ۱۴). تحقيقات در ايران نشان مي دهد كه توجه به ضريب تبديل غذايي مي تواند بيشترين تأثير را بر درآمدهاي مرغداري را به خود اختصاص دهد، در حالي كه اغلب واحدهاي مرغداري از جيره هاي متوازن شده استفاده نمي كنند كه اين مسأله مي تواند علاوه بر افزايش هزينه هاي توليد، موجب كاهش رشد و افزايش ضريب تبديل غذايي باشد.
در تأمين رژيم غذايي، پروتئين حيواني نقش و سهم خاصي خود را دارد. همراه با رشد و پيشرفت كشورها به دليل بهبود سطح آگاهي و اقتصادي، گرايش تغذيه اي براي مصرف پروتئين افزايش مي يابد. بنابر اين رشد تقاضا براي كالاهاي پروتئيني بيش از رشد اقتصادي اين كشورها است. نتايج تحقيقات در طي يك دهه (۱۳۸۰-۱۳۷۰) در ايران نشان مي دهد كه با افزايش درآمد خانوارها، تقاضا براي مصرف محصولات دامي افزايش مي يابد.
انتظار مي رود كه در دهه جاري اين تقاضا كماكان به رشد خود ادامه دهد. با توجه به نتايج رشد تقاضا براي محصولات دامي در دهه گذشته، مي توان انتظار داشت تقاضا براي گوشت مرغ بالاترين رشد (۲۵۷ درصد) را به خود اختصاص دهد. گوشت مرغ به دلايل متفاوت به يك كالاي راهبردي در سبد مصرف خانواده تبديل شده است، به نحوي كه مصرف سرانه گوشت مرغ از ۳/۵ كيلوگرم در سال ۱۳۵۳ به ۱۱ كيلوگرم در سال ۱۳۷۵ و در نهايت به رقم ۵۵/۱۶ كيلوگرم در سال ۱۳۸۴ رسيده است.
با وجود اين در صنعت مرغداري فاصله زيادي بين ظرفيتهاي بالقوه و بالفعل توليد وجود دارد و بهره برداري كارآمد و بهينه از منابع صورت نمي گيرد. بكارگيري دانش فني و افزايش بهره وري دربخشهاي توليدي اساس رشد و توسعه اقتصادي را تشكيل مي دهد. شواهد حاكي از پايين بودن بهره وري عوامل توليد در بخش كشاورزي و زيربخشهاي آن در ايران است.
از مهم ترين نهاده ها در پرورش جوجه هاي گوشتي، جيره است؛ زيرا به تنهايي بيش از ۶۰ درصد هزينه هاي توليد را به خود اختصاص مي دهد(۵ و ۱۴). تحقيقات در ايران نشان مي دهد كه توجه به ضريب تبديل غذايي مي تواند بيشترين تأثير را بر درآمدهاي مرغداري را به خود اختصاص دهد، در حالي كه اغلب واحدهاي مرغداري از جيره هاي متوازن شده استفاده نمي كنند كه اين مسأله مي تواند علاوه بر افزايش هزينه هاي توليد، موجب كاهش رشد و افزايش ضريب تبديل غذايي باشد.