بررسی سوره احزاب

tavakoli_nm

عضو جدید
سازش نکردن با مشرکان و منافقان
متن ایات (ایات 3-1 )
اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت مكن كه خداوند عالم و حكيم است. (1)
و از آنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى‏شود پيروى كن كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. (2)
و بر خدا توكل كن، و همين بس كه خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد! (3)
بررسی
از خـطـرنـاكـتـريـن پـرتـگـاهـهـايـى كـه بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد مساله پيشنهادهاى سازشكارانه اى است كه از ناحيه مخالفان مطرح مى گردد.
مـشـركـان ((مـكـه )) و مـنـافقان ((مدينه )) بارها كوشيدند كه با طرح پيشنهادهاى سازشكارانه پيامبرگرامى اسلام (ص ) را از خط ((توحيد)) منحرف سازند.
امـا نـخـستين آيات سوره احزاب نازل شد و به توطئه آنها پايان داد وپيامبر(ص ) را به ادامه روش قاطعانه اش در خط توحيد بدون كمترين سازش دعوت نمود.
اين آيات مجموعا چهار دستور مهم به پيامبر(ص ) مى دهد:
1-اى پيامبر! تقواى الهى پيشه كن
2- از كافران و منافقان اطاعت مكن
3-ازآنچه از سوى پروردگارت به تو وحى مى شود پيروى كن
4-برخدا توكل كن
 

tavakoli_nm

عضو جدید
ایه 4

ایه 4

متن ایه ( ایه 4 )
خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريده; و هرگز همسرانتان را كه مورد «ظهار» قرارمى‏دهيد مادران شما قرار نداده; و (نيز) فرزندخوانده‏هاى شما را فرزند حقيقى شما قرارنداده است; اين سخن شماست كه به دهان خود مى‏گوييد (سخنى باطل و بى‏پايه); اما خداوند حق را مى‏گويد و او به راه راست هدايت مى‏كند. (4)
بررسی
1- نـخست مى فرمايد: ((خداوند براى هيچ كس دو دل در درونش نيافريده ))
جمله فوق معنى عميقى دارد و آن اين كه انسان يك قلب بيشتر نداردو در اين قلب جز عشق يك مـعـبـود نمى گنجد, آنها كه دعوت به شرك و معبودهاى متعدد مى كنند, بايد قلبهاى متعددى داشته باشند تا هريك را كانون عشق معبودى سازند!.
لذا در حديثى از اميرمؤمنان على (ع ) در تفسير اين آيه مى خوانيم كه فرمود:.
((دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك قلب نمى گنجد چرا كه خدا براى يك انسان دو قلب قرار نـداده اسـت كـه بـا يـكـى دوسـت بـدارد و بـا ديگرى دشمن ,دوستان ما در دوستى ما خالصند هـمـان گونه كه طلا در كوره خالص مى شود هركس مى خواهد اين حقيقت را بداند, قلب خود را آزمـايـش كند اگرچيزى از محبت دشمنان ما در قلبش با محبت ما آميخته است از ما نيست و ما هم از او نيستيم )).

2- قـرآن سـپس به خرافه ديگرى از عصر جاهليت مى پردازد و آن خرافه ((ظهار))است , آنها هنگامى كـه از هـمسر خود ناراحت مى شدند و مى خواستند نسبت به او اظهار تنفر كنند به او مى گفتند: (( تو نسبت به من مانندپشت مادر منى ))! و با اين گفته او را به منزله مادر خود مى پنداشتند و اين سخن رابه منزله طلاق !.
قـرآن در دنـبـالـه اين آيه مى گويد: ((خداوند هرگز همسرانتان را كه مورد ظهارقرار مى دهيد مادران شما قرار نداده )) و احكام مادر را, در مورد آنان مقرر نكرده است
اسـلام اين برنامه جاهلى را امضا نكرد, بلكه براى آن مجازاتى قرار داد و آن اين كه : شخصى كه اين سخن را مى گويد حق ندارد با همسرش نزديكى كند تا اين كه كفاره لازم را بپردازد, و اگر كفاره نداد و به سراغ همسر خود نيز نيامد همسر مى تواندبا توسل به ((حاكم شرع )) او را وادار به يكى از دو كـار كـنـد يـا رسـمـا و طبق قانون اسلام او را طلاق دهد و از او جدا شود, و يا كفاره دهد و به زندگى زناشويى همچون سابق ادامه دهد.

3- سـپـس به سومين خرافه جاهلى پرداخته , مى گويد: ((و (نيز, خداوند) فرزندخوانده هاى شما را, فرزند حقيقى شما قرار نداده است ))تـوضيح اينكه : در عصر جاهليت معمول بوده كه بعضى از كودكان را به عنوان فرزند خود انتخاب مى كردند, و آن را پسر خود مى خواندند و به دنبال اين نامگذارى تمام حقوقى را كه يك پسر از پدر داشـت بـراى او قـائل مـى شدند از پدرخوانده اش ارث مى برد و پدر خوانده نيز وارث او مى شد, و تحريم زن پدر يا همسرفرزند در مورد آنها حاكم بود.
اسلام , اين مقررات غيرمنطقى و خرافى را به شدت نفى كرد.
 

tavakoli_nm

عضو جدید
ایه 5

ایه 5

متن ایه ( ایه 5 )
آنها را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين كار نزد خدا عادلانه‏تر است; و اگر پدرانشان را نمى‏شناسيد، آنها برادران دينى و موالى شما هستند; اما گناهى بر شما نيست در خطاهايى كه از شما سرمى‏زند (و بى‏توجه آنها را به نام ديگران صدا مى‏زنيد)، ولى آنچه را از روى عمد مى‏گوييد (مورد حساب قرار خواهد داد); و خداوند آمرزنده و رحيم است. (5)
 
آخرین ویرایش:

tavakoli_nm

عضو جدید
ایه 6

ایه 6

متن ایه (ایه 6)
پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است; و همسران او مادران آنها ( مؤمنان) محسوب مى‏شوند; و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيكى كنيد (و سهمى از اموال خود را به آنها بدهيد); اين حكم در كتاب (الهى) نوشته شده است. (6)
بررسی
اين آيه به مساله مهم ديگرى يعنى ابطال نظام ((مؤاخات ))مى پردازد.
تـوضيح اينكه : هنگامى كه مسلمانان از مكه به مدينه هجرت كردند و اسلام پيوند و رابطه آنها را با بـسـتـگـان مشركشان كه در مكه بودند بكلى بريد پيامبر(ص ) به فرمان الهى , مساله عقد اخوت و پـيـمـان بـرادرى را در مـيـان آنها برقرار ساخت به اين ترتيب كه ميان ((مهاجران )) و ((انصار)) (دوبـه دو) پـيـمـان اخـوت و بـرادرى مـنعقد شد, وآنها همچون دو برادر حقيقى از يكديگر ارث مى بردند, ولى اين يك حكم موقت ومخصوص به اين حالت فوق العاده بود.
آيه نازل شد و ((نظام مؤاخات )) را بطوريكه جانشين نسب شود ابطال كرد وحكم ارث و مانند آن را مخصوص خويشاوندان حقيقى قرار داد.
مـنـتـهـى در ايـن آيه قبل از ذكر اين نكته , به دو حكم ديگر, يعنى ((اولويت پيامبر(ص ) نسبت به مؤمنين )), و ((بودن زنانى پيامبر(ص ) به منزله مادر)) به عنوان مقدمه , ذكر شده است .
سپس مى افزايد: ((و خويشاوندان نسبت به يكديگر, از مؤمنان و مهاجران ,در آنچه خدا مقرر داشته است اولى هستند)) ولـى با اين حال براى اين كه راه را بكلى به روى مسلمانان نبندد و بتوانندبراى دوستان و كسانى كـه مـورد عـلاقـه آنها هستند چيزى به ارث بگذارند ـ هرچند ازطريق وصيت نسبت به ثلث مال بـاشـدـ در پـايـان آيـه اضافه مى كند: ((مگر اين كه بخواهيد نسبت به دوستانتان نيكى كنيد)) و سهمى از اموال خود را به آنها بدهيد
 

tavakoli_nm

عضو جدید
ایه 7

ایه 7

متن ایه (7)
(به خاطر آور) هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و (همچنين) از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و ما از همه آنان پيمان محكمى گرفتيم (كه در اداى مسؤوليت تبليغ و رسالت كوتاهى نكنند)! (7)
بررسی
به اين ترتيب نخست تمام پيامبران را در مساله ميثاق مطرح مى كند, سپس ازپنج پيامبر اولواالعزم نام مى برد كه در آغاز آنها شخص پيامبر اسلام به خاطر شرافت و عظمتى كه دارد آمده است .
ايـن پـيـمـان مـؤكـد هـمان ادا كردن مسؤوليت تبليغ و رسالت و رهبرى و هدايت مردم در تمام زمينه ها و ابعاد است .
 

tavakoli_nm

عضو جدید
ایه 8

ایه 8

متن ایه (8)
به اين منظور كه خدا راستگويان را از صدقشان (در ايمان و عمل صالح) سؤال كند; و براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است. (8)
بررسی
در ايـن آيـه هدف از بعثت انبيا و پيمان مؤكدى را كه از آنها گرفته شده است چنين بيان مى كند: ((هدف اين است كه خداوند از صدق راستگويان پرسش كند و براى كافران عذاب دردناك آماده ساخته است )) مـنظور از ((صادقين )) مؤمنانى مى باشند كه در ميدان حمايت از آيين خدا, وجهاد و ايستادگى در برابر مشكلات , و بذل جان و مال , صداقت و راستگويى خودرا به ثبوت رسانده اند.
 

tavakoli_nm

عضو جدید
ایات 25-9

ایات 25-9

متن ایه (25-9)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهايى (عظيم) به سراغ شما آمدند; ولى ما باد و طوفان سختى بر آنان فرستاديم و لشكريانى كه آنها را نمى‏ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم); و خداوند هميشه به آنچه انجام مى‏دهيد بينا بوده است. (9)
(به خاطر بياوريد) زمانى را كه آنها از طرف بالا و پايين (شهر) بر شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زمانى را كه چشمها از شدت وحشت خيره شده و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاى گوناگون بدى به خدا مى‏برديد. (10)
آنجا بود كه مؤمنان آزمايش شدند و تكان سختى خوردند! (11)
و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه منافقان و بيماردلان مى‏گفتند: «خدا و پيامبرش جز وعده‏هاى دروغين به ما نداده‏اند!» (12)
و (نيز) به خاطر آوريد زمانى را كه گروهى از آنها گفتند: «اى اهل يثرب (اى مردم مدينه)! اينجا جاى توقف شما نيست; به خانه‏هاى خود بازگرديد!» و گروهى از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مى‏خواستند و مى‏گفتند: «خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است!»، در حالى كه بى‏حفاظ نبود; آنها فقط مى‏خواستند (از جنگ) فرار كنند. (13)
آنها چنان بودند كه اگر دشمنان از اطراف مدينه بر آنان وارد مى‏شدند و پيشنهاد بازگشت به سوى شرك به آنان مى‏كردند مى‏پذيرفتند، و جز مدت كمى (براى انتخاب اين راه) درنگ نمى‏كردند! (14)
(در حالى كه) آنان قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند; و عهد الهى مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسؤولند)! (15)
بگو: «اگر از مرگ يا كشته‏شدن فرار كنيد، سودى به حال شما نخواهد داشت; و در آن هنگام جز بهره كمى از زندگانى نخواهيد گرفت!» (16)
بگو: «چه كسى مى‏تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ كند اگر او بدى يا رحمتى را براى شما اراده كند؟!» و آنها جز خدا هيچ سرپرست و ياورى براى خود نخواهند يافت. (17)
خداوند كسانى كه مردم را از جنگ بازمى‏داشتند و كسانى را كه به برادران خود مى‏گفتند: بسوى ما بياييد (و خود را از معركه بيرون كشيد)» بخوبى مى‏شناسد; و آنها (مردمى ضعيفند و) جز اندكى پيكار نمى‏كنند! (18)
آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند; و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مى‏بينى آنچنان به تو نگاه مى‏كنند، و چشمهايشان در حدقه مى‏چرخد، كه گويى مى‏خواهند قالب تهى كنند! اما وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مى‏گشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مى‏كنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند; آنها (هرگز) ايمان نياورده‏اند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد; و اين كار بر خدا آسان است. (19)
آنها گمان مى‏كنند هنوز لشكر احزاب نرفته‏اند; و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست مى‏دارند در ميان اعراب باديه‏نشين پراكنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جويا گردند; و اگر در ميان شما باشند جز اندكى پيكار نمى‏كنند! (20)
مسلما براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مى‏كنند. (21)
(اما) مؤمنان وقتى لشكر احزاب را ديدند گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‏اند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (22)
در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده‏اند; بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند)، و بعضى ديگر در انتظارند; و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. (23)
هدف اين است كه خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده كند عذاب نمايد يا (اگر توبه كنند) توبه آنها را بپذيرد; چرا كه خداوند آمرزنده و رحيم است. (24)
خدا كافران را با دلى پر از خشم بازگرداند بى‏آنكه نتيجه‏اى از كار خود گرفته باشند; و خداوند (در اين ميدان)، مؤمنان را از جنگ بى‏نياز ساخت (و پيروزى را نصيبشان كرد); و خدا قوى و شكست‏ناپذير است! (25)
بررسی
اين آيات از يكى از مهمترين حوادث تاريخ اسلام , يعنى جنگ احزاب , كه در سال پنجم هجرى واقع شد بحث مى كند.
جـنـگ ((احزاب )) چنانكه از نامش پيداست مبارزه همه جانبه اى از ناحيه عموم دشمنان اسلام و گروههاى مختلفى بود كه با پيشرفت اين آيين منافع نامشروعشان به خطر مى افتاد.
نـخستين جرقه جنگ از ناحيه گروهى از يهود ((بنى نضير)) روشن شد كه به مكه آمدند و طايفه ((قـريش )) را به جنگ با پيامبر(ص ) تشويق كردند و به آنها قول دادند تا آخرين نفس در كنارشان بايستند, سپس به سراغ قبيله ((غطفان )) رفتند, وآنها را نيز آماده كارزار كردند.
ايـن قـبـائل از هم پيمانان خود مانند قبيله ((بنى اسد)) و ((بنى سليم )) نيز دعوت كردند, و چون هـمـگى خطر را احساس كرده بودند, دست به دست هم دادند تا كاراسلام را براى هميشه يكسره كنند.
مسلمانان به فرمان پيامبر(ص ) به شور نشستند و قبل از هر چيز با پيشنهادسلمان فارسى , اطراف مدينه را خندقى كندند ـو به همين جهت يكى از نامهاى اين جنگ , جنگ خندق است .
لـحـظـات بسيار سخت و خطرناكى بر مسلمانان گذشت . منافقين در ميان لشكر اسلام سخت به تـكاپو افتاده بودند, جمعيت انبوه دشمن و كمى لشكريان اسلام در مقابل آنها ـتعداد لشكر كفر را ده هزار, و لشكر اسلام را سه هزار نفرنوشته اندـ و آمادگى آنها از نظر تجهيزات جنگى آينده سخت و دردناكى را در برابرچشم مسلمانان مجسم مى ساخت .
ولـى خـدا مـى خواست در اينجا آخرين ضربه بر پيكر كفر فرود آيد و صف منافقين را نيز از صفوف مسلمين مشخص سازد.
سـرانـجـام ايـن غزوه به پيروزى مسلمانان تمام شد, طوفانى سخت به فرمان خدا وزيدن گرفت , خـيـمـه و خـرگاه و زندگى كفار را درهم ريخت , رعب ووحشت شديدى در قلب آنها افكند, و نيروهاى غيبى فرشتگان را به يارى مسلمانان فرستاد.
قدرت نماييهاى شگرفى همچون قدرت نمايى اميرمؤمنان على (ع ) در برابر((عمروبن عبد ود)) بر آن افزوده شد, و مشركان بى آنكه بتوانند كارى انجام دهند پا به فرار گذاردند.
 
آخرین ویرایش:
بالا