onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
ایران دوره مشروطه از نگاه سفیر کبیر فرانسه
[h=1]دوخط روسي و انگليسي![/h]
گروه تاریخ اقتصاد- «اوژن اوبن» سياستمدار و ديپلمات فرانسوي در کتاب «ایران امروز» تصویری روشن از ایران عهد قاجار به دست داده است. او از نوامبر 1905 تا ژوئن 1907 سمت سفارت كشورش را در تهران بر عهده داشته و از جمله انقلاب مشروطيت ايران را از نزديك شاهد بوده است. در اینجا بخشهایی از کتاب او را میخوانید:
... سازش و قرارداد سيو يكم اوت 1907 كه به موجب آن، ايران به دو منطقه نفوذ انگليس و روس تقسيم شد، در مذاق ايرانيان حساس و ميهنپرست سخت تلخ و ناگوار آمد. البته حقوق بينالمللي هنوز هم ايران را كشوري مستقل ميشناسد كه زير حمايت يا نظارت هيچ قدرت بيگانه ديگر نيست. اما موقعيت حساس جغرافيايياش و هرج و مرج سياسي حاكم بر آن، اين سرزمين را از برخوردار بودن از امتياز استقلال و عدم وابستگي به قدرتهاي ديگر، عملا بيبهره ساخته است. از آن لحظاتي كه خطوط روسها و انگليسيها در آسيا به هم نزديكتر شده است، خاورميانه به ميدان نبردهاي بيپاياني مبدل شده كه در اين ميدان، دو نيروي رقيب، راههاي حمله و عمليات دفاعي را معين ميكنند. در چنين شرايط استثنایي، خطمشي سياسي هر كشور، تركيب و آميزهاي از روشهاي خاصي است كه به تدريج توسط نظاميان طرحريزي ميگردد. در شرايطي كه دولتهايي درحد واسط دو يا چند قدرت واقع شدهاند و به تنهايي توانايي آن را ندارند كه كشورهاي همسايه خود را وادار سازند تا به بيطرفي و حق حاكميت آنها احترام بگذارند، ديگر استقلال و حق حاكميت در ميان نميماند تا كشورهاي متخاصم آن را به رسميت بشناسند. در چنين وضعي، تعيين و تثبيت مرزهاي ايران و تركيه، آسياي مركزي يا افغانستان، به تصميمات دولتهاي انگلستان و روسيه مربوط ميشود. افسران انگليسي و روسي در تحديد حدود عملا مداخله ميكنند. ايران به سرزمين بلاتكليف و نامشخصي تبديل ميگردد كه در آن منافع دو كشور رقيب، دائما در حال تداخل هستند و هر كدام نيز درصدد يافتن راههاي نفوذي جديد و بلند شدن روي دست حريف برميآيد. رقابت انگليس و روس، موجب شده است كه در حكومت ايران، يك خط انگليسي و يك خط روسي كه هر دو خوب جا افتادهاند، بر همه اعضا حاكم باشند و هر دو جريان نيز تلاش ميكنند تا با استفاده از كوچكترين فرصت، امتيازات تازهاي را به سود خود به دست آورده و عليه رقيب قدمي فراتر بگذارند. حوادث آفريقاي جنوبي، روسها را يك قدم جلوتر انداخت؛ جنگ روس و ژاپن(1) فرصت تعرض خوبي به نفع انگليس فراهم آورد. با وقوع انقلاب در ايران(2)، دولت انگلستان نقشههايي براي شمال ايران طرح و سعي نمود با توجه به سازش اخيرش با روسها، موقعيت خود را در آن نواحي مستحكمتر كند.
مرزهاي طولاني مشترك ميان روسيه و ايران و تسلط كشور مزبور بر درياي خزر، براي عمليات نفوذي روسها، پايگاه مناسبي به شمار ميروند. از لحاظ سوقالجيشي، تمامي استانهاي شمالي ايران، كه جزو بهترين ايالتهاي اين كشور محسوب ميشوند زير مهميز روسها واقع شدهاند. عمليات نفوذي انگليسيها هم از جانب جنوب و از طريق صحراهاي بلوچستان و سواحل متروك خليج فارس آغاز ميشود. اولين اقدام عملي روسيه، عبارت از ايجاد و تامين راههاي نفوذي احتمالي نظامي بود. دولت روسيه، زير پوشش مشتركي كه توسط يك بانكدار يهودي از اهالي مسكو، به نام آقاي «لازار پولياكوف(3)» تشكيل شده بود، به احداث جاده شوسهاي از رشت تا قزوين و تهران، با تمديد راه قزوين تا همدان، اقدام كرده است. راه ديگري نيز از ارس تا تبريز كشيدهاند كه خاكهاي دستي و گودالهايي كنار آن، در صورت نياز، موجبات نصب ميلههاي راهآهن و اتصال آن به شبكه خطآهن ماورای قفقاز(4) را كه تاكنون تا لب رودخانه رسيده است، فراهم آورد. راه ديگري نيز «عشقآباد» را در آن سوي خزر به مشهد، در خراسان متصل ميكند. ناگفته پيدا است كه اداره و نگهداري هر سه اين راههاي شوسه كه در قلمرو ايران واقع شدهاند، با نمايندگان روس است. دستهاي از قزاقان ايراني كه تحت نظارت افسران روسي تربيت و فرماندهي ميشوند، جلوداران نيروي ضربتي ارتش را در تهران تشكيل ميدهند. عده آنان، يك تيپ مركب از دو هزار سوار است كه به چهار هنگ و دو آتشبار توپخانه صحرايي قسمت ميشوند. افراد آنان از ميان طوايف شاهسون كه در جنوب تهران استقرار دارند، انتخاب ميشوند. «قزاق»ها از لحاظ وضع ظاهري بسيار آراسته و از نظر كارآیي، منضبط و به درد بخورند. ضمنا به وجود روسا و فرماندهان خويش سخت ميبالند.
نفوذ مالي روسها از سال 1900 آغاز شد. دو فقره وام پي در پي، مجموعا معادل سي و دو ميليون و نيم روبل براي ارضاي ولخرجيهاي مظفرالدين شاه و پر كردن جيب نوكران طمعكار وي، از روسيه اخذ شد و به عنوان وثيقه عواید گمركات– به استثناي گمركات خليج فارس كه قبلا در قبال وام ناچيزي به مبلغ پانصد هزار ليره از انگلستان در سال 1892، در گرو آنان قرار گرفته است - به گروگان رفت. ضمنا دولت ايران اجبارا تعهدي سپرد كه به غير از روسيه، از هيچ كشور ديگري وام نگيرد و تا سال 1910 نيز در مورد احداث راهآهن اقدامي به عمل نياورد. از آن تاريخ به بعد، ميزان بدهيهاي ايران، از بابت پيش پرداختهاي كوتاهمدت بانكهاي انگليسي و روسي بسيار سنگينتر شده است.
تا آن تاريخ، به موجب عهدنامه تركمانچاي، واردات ايران، الزاما تابع شرايط تعرفه يكنواختي به ارزش 5 درصد به نسبت كالاهاي وارداتي بود. در سال 1901 روسها متعاقب وامهايي كه به ايران دادند، يك قرارداد تجارتي نيز به اين كشور تحميل نمودند كه حقوق ويژهاي در مفاد قرارداد گنجانده شد. به اين معنا كه از محصولات عادي بازرگانان روسي عوارض بسيار ناچيز، ولي از محصولات ديگر، عوارض سنگينتر اخذ گردد.
شعبه مركزي بانك استقراضي كه وابسته به بانك دولت روس است، در تهران و شعب آن در شهرهاي عمده شمالي و مركزي ايران دایر شده و آغاز به كار كرده است. اداره گمركات نيز از نظر دورانديشي و احتياط، مصلحت را در اين ديد كه با نفوذ حاكم، رابطه دوستانه برقرار كند. روي اين اصل، ماموران بلژيكي كه امور بهداشتي نيز بر عهده آنان محول شده بود، در مرزهايي كه با تجارت انگليسيها سر و كار داشتند، به جنگ و جدال پرداختند.
ارمنيان و مسلمانان قفقازي مستقر در ايران، عاملان گسترش نفوذ روسها در اين كشور بودند و در نتيجه از اين طريق به رونق بازرگاني ايران كمك ميشد. به علت ممنوعيت ترانزيت از خاك روسيه، انحصارا راههاي شمال به روي واردات روسي باز بود. در چنين شرايطي، جادههاي جنوب بسيار طولاني و حمل و نقل از آن طريق فوقالعاده پرهزینه بود. راه كاروانرو از طرابوزان تا تبريز، نميتوانست با راهآهن رقابت كند. دولت روسيه به اين امتيازات طبيعي، كاهش تعرفه حمل و نقل و امتياز پاداش متعلق به صادرات را هم اضافه كرد. بانك استقراضي كالاهايي را با وديعه خاصي دريافت نمود و به غير از بازرگانان خريدار محصولات روسي، از كسان ديگر، بيعانهاي نپذيرفت. يك چنين شيوه حساب شدهاي، بسيار ثمربخش بود و بالاخره موجب گرديد دايره فعاليت تجارتي روسها سال به سال گسترش بيشتري پيدا كند و همدان و اصفهان و سيستان را هم زير چتر داد و ستد خود بگيرند. پارچههاي نخي و قند روسي با پارچههاي هندي و قند فرانسه به رقابت برخاستند. نمايندگان وزارتخانههاي امور خارجه، جنگ و دارايي روسيه كه سه واحد اغلب ناهماهنگ هستند، آشكارا دست به دست هم دادند تا شاهد و نشاندهنده پيشرفت نفوذ ملي كشور خويش باشند.
سازمان نفوذي انگلستان، البته بيش از روسها دست به كار شده بود. ادارههاي تلگراف، كه در سرتاسر ايران جاي پايي داشت، به عنوان تكيهگاه و مظهر نفوذ قدرت انگليس در ايران به شمار ميرفتند. در سال 1864 روي كابل خليج فارس، در نقطه اتصال خط كراچي به «فاو»، در مصب «شطالعرب»(5)، خط بوشهر به تهران نيز دایر گرديد كه در مسير اروپا خط تركيه را مضاعف ميكرد. در سال 1870 شركت زيمنس، بعد از كسب توافق دو دولت آلمان و روس، خط مزبور را از طريق موسسه تلگراف هند – اروپا، در ميان ارس و تهران به شبكه بحري متصل نمود.
شعبه ايراني تلگراف هند– ايران توسط اداره تلگراف هندوستان، كه خط تهران تا مشهد نيز به آنها سپرده شده است، نظارت ميشود. بين بوشهر و شيراز، توقفگاههايي ساخته شده، كه براي مسافران آن نواحي، نعمت غيرمترقبهاي است، مشروطه ايران، پيوند و ارتباط خود با شهرهاي مختف را، مديون خطوط تلگراف انگليسي است. مردم عادت كردهاند، در موارد لازم، دفتر تلگرافخانهها را به اشغال خود درآورند و با هم ارتباط مستقيم برقرار كنند.
در سال 1889، بانك شاهنشاهي ايران، كه به عنوان يك بانك دولتي، امتياز نشر اسكناس را داشت، تاسيس شد. اين شركت انگليسي، در سراسر ايران شعبه دارد. عمليات بانكي آن، منحصر به پذيرش پيشپرداختهاي دولت يا بازرگانان معتبر است. ضمنا براي رجال ايران حساب پسانداز باز ميكند و به اعتبار حمايت بريتانيا، نقدينه آنان را، در جايي محفوظ و مطمئن نگه ميدارد. ساير امور مالي يا صنعتي، كه چند بار به مرحله آزمايش گذاشته شده بود، به ابتكار خود انگليسيها، ادامه پيدا نكرد. اما از ميان عملياتي كه آغاز شده بود، تنها كار راهسازي از سوي شركت لينچ، در دره كارون كه عبارت از ايجاد يك راه آبي به منظور حمل و نقل كالاهاي تجارتي بود، به انجام رسيد. يك سرويس كشتيراني نيز از سوي همين شركت، در دو نهر پایين رودخانه، از خرمشهر تا اهواز، و از اهواز تا شوشتر دایر است. از شهر اهواز تا اصفهان نيز، به گشودن راهي كاروانرو، كه از ميان كوههاي بختياري ميگذرد، از سوي آنان اقدام گرديده است. ضمنا نسبت به مرمت جاده شوسه از تهران به قم و سلطان آباد(6)، كه قرار است از طريق بروجرد و خرمآباد به جاده شوشتر متصل گردد، همت گماشتهاند.
در شيوه نفوذي انگليسيها، تلگراف، همان نقش را دارد كه راهها در شيوه نفوذي روسها دارند. اگر عملكرد سيمها و دستگاههاي مخابراتي ضعيف باشد، معنايش اين است كه بايد حوزه عمليات انگليسيها را گسترش بيشتري داد. در برابر پايگاههاي روسي، كه گام به گام و حساب شده و يك دست در شمال ايران و اخيرا در حوالي جنوب هم آثار نفوذ و رسوخ تدريجيشان، مشهود شده است، انگليسيها هم در هر شهري با تشكيلات كم و بيش مشابه هم، مانند استقرار بانك شاهنشاهي، ايجاد تلگرافخانه، تاسيس نمايندگيهاي تجارتخانههاي بزرگ كه حمل و نقل ايران را در اختيار خود دارند، اعزام هياتهاي مذهبي پروتستان، فعالتر از «پرسبيترين(7)»هاي آمريكايي در شمال و بيحالتر از «انگليكان(8)»ها در جنوب، بالاخره به نحوي از انحاي در همه جا حاضر و ناظرند.
اين نكته، نيازي به توضيح و تذكر ندارد كه اگر نفوذ روسها اختصاصا در قسمت آذربايجان و ايالتهاي كرانه خزر و خراسان قوي است، در عوض هر چه به سوي جنوب ايران، نزديكتر ميشويم، نيرو و نفوذ انگليسيها قويتر و پردامنهتر احساس ميشود. خليجفارس به طور دربست در دست بريتانيا است و تقريبا انحصار كشتيراني در اين دريا را اختصاصا در اختيار خود دارد. شركت «بريتيش اينديا(9)» خدمات پستي را به عهده دارد و انگلستان از طريق راههايي كه در زير به شرح آن ميپردازيم، با ايران داد و ستد ميكند: از طريق بندرعباس با كرمان و مشهد، از راه [بندر] لنگه با لارستان، از بوشهر و محمره [خرمشهر] با استانهاي مركزي؛ از طريق بصره با بغداد و مناطق غربي ايران. بوشهر در حقيقت مركز اصلي موسسات انگليسي در جنوب است: خانه نماينده انگلستان در «سبزآباد»، ساختمانها و تاسيسات تلگراف، كشتي مراقب بندر، كه در لنگرگاه اين بندر كوچك لنگر انداخته است، و آثار ديگري از اين دست همه نشاندهنده قدرت و نفوذ انگليسيها در اين منطقه هستند. بوشهر تنها شهر ايران است كه در آن زبان انگليسي رواج دائمي دارد. بازرگانان ارمني و زرتشتي، كاركنان هندي، زمينداران بزرگ جنوب ايران، حتي گاهي بعضي از سران ايلها، تحت نفوذ انگليسيها هستند. پزشك مخصوص مقر نماينده انگليس در كليه خدمات پزشكي خليج دخالت ميكند و مشاغل عمده بهداشتي را به افسران بهداري هندي سپرده است. سيمهاي تلگراف به چند شعبه تقسيم شده و تلگرافچيها، جزيره «هنگام» واقع در قسمت ورودي تنگه هرمز را به اشغال خود درآوردهاند تا از آن جزيره خطوط تلگرافي را به پايگاه بندرعباس متصل كنند.
پينويسها:
1- جنگ روسيه و ژاپن در 1904 كه به شكست روسها انجاميد.
2- انقلاب مشروطيت.
3- M. Lazare Poliakoff.
4- اسم «ماوراء قفقاز» را كه اروپاييان مصطلح كردهاند، از نظر آنان صحيح است، ولي از نظر ما ايرانيان درستتر آن است كه بگوييم اين سوي قفقاز. م.
5- اروند رود.
6- اراك.
7- Presbyterien.
8- Anglican.
9- British India.
منبع: ايران امروز (1907-1906)، سفرنامه «اوژن اوبن» سفير فرانسه در ايران،ترجمه علياصغر سعيدي، انتشارات زوار.
ادامه دارد
[h=1]دوخط روسي و انگليسي![/h]
گروه تاریخ اقتصاد- «اوژن اوبن» سياستمدار و ديپلمات فرانسوي در کتاب «ایران امروز» تصویری روشن از ایران عهد قاجار به دست داده است. او از نوامبر 1905 تا ژوئن 1907 سمت سفارت كشورش را در تهران بر عهده داشته و از جمله انقلاب مشروطيت ايران را از نزديك شاهد بوده است. در اینجا بخشهایی از کتاب او را میخوانید:
... سازش و قرارداد سيو يكم اوت 1907 كه به موجب آن، ايران به دو منطقه نفوذ انگليس و روس تقسيم شد، در مذاق ايرانيان حساس و ميهنپرست سخت تلخ و ناگوار آمد. البته حقوق بينالمللي هنوز هم ايران را كشوري مستقل ميشناسد كه زير حمايت يا نظارت هيچ قدرت بيگانه ديگر نيست. اما موقعيت حساس جغرافيايياش و هرج و مرج سياسي حاكم بر آن، اين سرزمين را از برخوردار بودن از امتياز استقلال و عدم وابستگي به قدرتهاي ديگر، عملا بيبهره ساخته است. از آن لحظاتي كه خطوط روسها و انگليسيها در آسيا به هم نزديكتر شده است، خاورميانه به ميدان نبردهاي بيپاياني مبدل شده كه در اين ميدان، دو نيروي رقيب، راههاي حمله و عمليات دفاعي را معين ميكنند. در چنين شرايط استثنایي، خطمشي سياسي هر كشور، تركيب و آميزهاي از روشهاي خاصي است كه به تدريج توسط نظاميان طرحريزي ميگردد. در شرايطي كه دولتهايي درحد واسط دو يا چند قدرت واقع شدهاند و به تنهايي توانايي آن را ندارند كه كشورهاي همسايه خود را وادار سازند تا به بيطرفي و حق حاكميت آنها احترام بگذارند، ديگر استقلال و حق حاكميت در ميان نميماند تا كشورهاي متخاصم آن را به رسميت بشناسند. در چنين وضعي، تعيين و تثبيت مرزهاي ايران و تركيه، آسياي مركزي يا افغانستان، به تصميمات دولتهاي انگلستان و روسيه مربوط ميشود. افسران انگليسي و روسي در تحديد حدود عملا مداخله ميكنند. ايران به سرزمين بلاتكليف و نامشخصي تبديل ميگردد كه در آن منافع دو كشور رقيب، دائما در حال تداخل هستند و هر كدام نيز درصدد يافتن راههاي نفوذي جديد و بلند شدن روي دست حريف برميآيد. رقابت انگليس و روس، موجب شده است كه در حكومت ايران، يك خط انگليسي و يك خط روسي كه هر دو خوب جا افتادهاند، بر همه اعضا حاكم باشند و هر دو جريان نيز تلاش ميكنند تا با استفاده از كوچكترين فرصت، امتيازات تازهاي را به سود خود به دست آورده و عليه رقيب قدمي فراتر بگذارند. حوادث آفريقاي جنوبي، روسها را يك قدم جلوتر انداخت؛ جنگ روس و ژاپن(1) فرصت تعرض خوبي به نفع انگليس فراهم آورد. با وقوع انقلاب در ايران(2)، دولت انگلستان نقشههايي براي شمال ايران طرح و سعي نمود با توجه به سازش اخيرش با روسها، موقعيت خود را در آن نواحي مستحكمتر كند.
مرزهاي طولاني مشترك ميان روسيه و ايران و تسلط كشور مزبور بر درياي خزر، براي عمليات نفوذي روسها، پايگاه مناسبي به شمار ميروند. از لحاظ سوقالجيشي، تمامي استانهاي شمالي ايران، كه جزو بهترين ايالتهاي اين كشور محسوب ميشوند زير مهميز روسها واقع شدهاند. عمليات نفوذي انگليسيها هم از جانب جنوب و از طريق صحراهاي بلوچستان و سواحل متروك خليج فارس آغاز ميشود. اولين اقدام عملي روسيه، عبارت از ايجاد و تامين راههاي نفوذي احتمالي نظامي بود. دولت روسيه، زير پوشش مشتركي كه توسط يك بانكدار يهودي از اهالي مسكو، به نام آقاي «لازار پولياكوف(3)» تشكيل شده بود، به احداث جاده شوسهاي از رشت تا قزوين و تهران، با تمديد راه قزوين تا همدان، اقدام كرده است. راه ديگري نيز از ارس تا تبريز كشيدهاند كه خاكهاي دستي و گودالهايي كنار آن، در صورت نياز، موجبات نصب ميلههاي راهآهن و اتصال آن به شبكه خطآهن ماورای قفقاز(4) را كه تاكنون تا لب رودخانه رسيده است، فراهم آورد. راه ديگري نيز «عشقآباد» را در آن سوي خزر به مشهد، در خراسان متصل ميكند. ناگفته پيدا است كه اداره و نگهداري هر سه اين راههاي شوسه كه در قلمرو ايران واقع شدهاند، با نمايندگان روس است. دستهاي از قزاقان ايراني كه تحت نظارت افسران روسي تربيت و فرماندهي ميشوند، جلوداران نيروي ضربتي ارتش را در تهران تشكيل ميدهند. عده آنان، يك تيپ مركب از دو هزار سوار است كه به چهار هنگ و دو آتشبار توپخانه صحرايي قسمت ميشوند. افراد آنان از ميان طوايف شاهسون كه در جنوب تهران استقرار دارند، انتخاب ميشوند. «قزاق»ها از لحاظ وضع ظاهري بسيار آراسته و از نظر كارآیي، منضبط و به درد بخورند. ضمنا به وجود روسا و فرماندهان خويش سخت ميبالند.
نفوذ مالي روسها از سال 1900 آغاز شد. دو فقره وام پي در پي، مجموعا معادل سي و دو ميليون و نيم روبل براي ارضاي ولخرجيهاي مظفرالدين شاه و پر كردن جيب نوكران طمعكار وي، از روسيه اخذ شد و به عنوان وثيقه عواید گمركات– به استثناي گمركات خليج فارس كه قبلا در قبال وام ناچيزي به مبلغ پانصد هزار ليره از انگلستان در سال 1892، در گرو آنان قرار گرفته است - به گروگان رفت. ضمنا دولت ايران اجبارا تعهدي سپرد كه به غير از روسيه، از هيچ كشور ديگري وام نگيرد و تا سال 1910 نيز در مورد احداث راهآهن اقدامي به عمل نياورد. از آن تاريخ به بعد، ميزان بدهيهاي ايران، از بابت پيش پرداختهاي كوتاهمدت بانكهاي انگليسي و روسي بسيار سنگينتر شده است.
تا آن تاريخ، به موجب عهدنامه تركمانچاي، واردات ايران، الزاما تابع شرايط تعرفه يكنواختي به ارزش 5 درصد به نسبت كالاهاي وارداتي بود. در سال 1901 روسها متعاقب وامهايي كه به ايران دادند، يك قرارداد تجارتي نيز به اين كشور تحميل نمودند كه حقوق ويژهاي در مفاد قرارداد گنجانده شد. به اين معنا كه از محصولات عادي بازرگانان روسي عوارض بسيار ناچيز، ولي از محصولات ديگر، عوارض سنگينتر اخذ گردد.
شعبه مركزي بانك استقراضي كه وابسته به بانك دولت روس است، در تهران و شعب آن در شهرهاي عمده شمالي و مركزي ايران دایر شده و آغاز به كار كرده است. اداره گمركات نيز از نظر دورانديشي و احتياط، مصلحت را در اين ديد كه با نفوذ حاكم، رابطه دوستانه برقرار كند. روي اين اصل، ماموران بلژيكي كه امور بهداشتي نيز بر عهده آنان محول شده بود، در مرزهايي كه با تجارت انگليسيها سر و كار داشتند، به جنگ و جدال پرداختند.
ارمنيان و مسلمانان قفقازي مستقر در ايران، عاملان گسترش نفوذ روسها در اين كشور بودند و در نتيجه از اين طريق به رونق بازرگاني ايران كمك ميشد. به علت ممنوعيت ترانزيت از خاك روسيه، انحصارا راههاي شمال به روي واردات روسي باز بود. در چنين شرايطي، جادههاي جنوب بسيار طولاني و حمل و نقل از آن طريق فوقالعاده پرهزینه بود. راه كاروانرو از طرابوزان تا تبريز، نميتوانست با راهآهن رقابت كند. دولت روسيه به اين امتيازات طبيعي، كاهش تعرفه حمل و نقل و امتياز پاداش متعلق به صادرات را هم اضافه كرد. بانك استقراضي كالاهايي را با وديعه خاصي دريافت نمود و به غير از بازرگانان خريدار محصولات روسي، از كسان ديگر، بيعانهاي نپذيرفت. يك چنين شيوه حساب شدهاي، بسيار ثمربخش بود و بالاخره موجب گرديد دايره فعاليت تجارتي روسها سال به سال گسترش بيشتري پيدا كند و همدان و اصفهان و سيستان را هم زير چتر داد و ستد خود بگيرند. پارچههاي نخي و قند روسي با پارچههاي هندي و قند فرانسه به رقابت برخاستند. نمايندگان وزارتخانههاي امور خارجه، جنگ و دارايي روسيه كه سه واحد اغلب ناهماهنگ هستند، آشكارا دست به دست هم دادند تا شاهد و نشاندهنده پيشرفت نفوذ ملي كشور خويش باشند.
سازمان نفوذي انگلستان، البته بيش از روسها دست به كار شده بود. ادارههاي تلگراف، كه در سرتاسر ايران جاي پايي داشت، به عنوان تكيهگاه و مظهر نفوذ قدرت انگليس در ايران به شمار ميرفتند. در سال 1864 روي كابل خليج فارس، در نقطه اتصال خط كراچي به «فاو»، در مصب «شطالعرب»(5)، خط بوشهر به تهران نيز دایر گرديد كه در مسير اروپا خط تركيه را مضاعف ميكرد. در سال 1870 شركت زيمنس، بعد از كسب توافق دو دولت آلمان و روس، خط مزبور را از طريق موسسه تلگراف هند – اروپا، در ميان ارس و تهران به شبكه بحري متصل نمود.
شعبه ايراني تلگراف هند– ايران توسط اداره تلگراف هندوستان، كه خط تهران تا مشهد نيز به آنها سپرده شده است، نظارت ميشود. بين بوشهر و شيراز، توقفگاههايي ساخته شده، كه براي مسافران آن نواحي، نعمت غيرمترقبهاي است، مشروطه ايران، پيوند و ارتباط خود با شهرهاي مختف را، مديون خطوط تلگراف انگليسي است. مردم عادت كردهاند، در موارد لازم، دفتر تلگرافخانهها را به اشغال خود درآورند و با هم ارتباط مستقيم برقرار كنند.
در سال 1889، بانك شاهنشاهي ايران، كه به عنوان يك بانك دولتي، امتياز نشر اسكناس را داشت، تاسيس شد. اين شركت انگليسي، در سراسر ايران شعبه دارد. عمليات بانكي آن، منحصر به پذيرش پيشپرداختهاي دولت يا بازرگانان معتبر است. ضمنا براي رجال ايران حساب پسانداز باز ميكند و به اعتبار حمايت بريتانيا، نقدينه آنان را، در جايي محفوظ و مطمئن نگه ميدارد. ساير امور مالي يا صنعتي، كه چند بار به مرحله آزمايش گذاشته شده بود، به ابتكار خود انگليسيها، ادامه پيدا نكرد. اما از ميان عملياتي كه آغاز شده بود، تنها كار راهسازي از سوي شركت لينچ، در دره كارون كه عبارت از ايجاد يك راه آبي به منظور حمل و نقل كالاهاي تجارتي بود، به انجام رسيد. يك سرويس كشتيراني نيز از سوي همين شركت، در دو نهر پایين رودخانه، از خرمشهر تا اهواز، و از اهواز تا شوشتر دایر است. از شهر اهواز تا اصفهان نيز، به گشودن راهي كاروانرو، كه از ميان كوههاي بختياري ميگذرد، از سوي آنان اقدام گرديده است. ضمنا نسبت به مرمت جاده شوسه از تهران به قم و سلطان آباد(6)، كه قرار است از طريق بروجرد و خرمآباد به جاده شوشتر متصل گردد، همت گماشتهاند.
در شيوه نفوذي انگليسيها، تلگراف، همان نقش را دارد كه راهها در شيوه نفوذي روسها دارند. اگر عملكرد سيمها و دستگاههاي مخابراتي ضعيف باشد، معنايش اين است كه بايد حوزه عمليات انگليسيها را گسترش بيشتري داد. در برابر پايگاههاي روسي، كه گام به گام و حساب شده و يك دست در شمال ايران و اخيرا در حوالي جنوب هم آثار نفوذ و رسوخ تدريجيشان، مشهود شده است، انگليسيها هم در هر شهري با تشكيلات كم و بيش مشابه هم، مانند استقرار بانك شاهنشاهي، ايجاد تلگرافخانه، تاسيس نمايندگيهاي تجارتخانههاي بزرگ كه حمل و نقل ايران را در اختيار خود دارند، اعزام هياتهاي مذهبي پروتستان، فعالتر از «پرسبيترين(7)»هاي آمريكايي در شمال و بيحالتر از «انگليكان(8)»ها در جنوب، بالاخره به نحوي از انحاي در همه جا حاضر و ناظرند.
اين نكته، نيازي به توضيح و تذكر ندارد كه اگر نفوذ روسها اختصاصا در قسمت آذربايجان و ايالتهاي كرانه خزر و خراسان قوي است، در عوض هر چه به سوي جنوب ايران، نزديكتر ميشويم، نيرو و نفوذ انگليسيها قويتر و پردامنهتر احساس ميشود. خليجفارس به طور دربست در دست بريتانيا است و تقريبا انحصار كشتيراني در اين دريا را اختصاصا در اختيار خود دارد. شركت «بريتيش اينديا(9)» خدمات پستي را به عهده دارد و انگلستان از طريق راههايي كه در زير به شرح آن ميپردازيم، با ايران داد و ستد ميكند: از طريق بندرعباس با كرمان و مشهد، از راه [بندر] لنگه با لارستان، از بوشهر و محمره [خرمشهر] با استانهاي مركزي؛ از طريق بصره با بغداد و مناطق غربي ايران. بوشهر در حقيقت مركز اصلي موسسات انگليسي در جنوب است: خانه نماينده انگلستان در «سبزآباد»، ساختمانها و تاسيسات تلگراف، كشتي مراقب بندر، كه در لنگرگاه اين بندر كوچك لنگر انداخته است، و آثار ديگري از اين دست همه نشاندهنده قدرت و نفوذ انگليسيها در اين منطقه هستند. بوشهر تنها شهر ايران است كه در آن زبان انگليسي رواج دائمي دارد. بازرگانان ارمني و زرتشتي، كاركنان هندي، زمينداران بزرگ جنوب ايران، حتي گاهي بعضي از سران ايلها، تحت نفوذ انگليسيها هستند. پزشك مخصوص مقر نماينده انگليس در كليه خدمات پزشكي خليج دخالت ميكند و مشاغل عمده بهداشتي را به افسران بهداري هندي سپرده است. سيمهاي تلگراف به چند شعبه تقسيم شده و تلگرافچيها، جزيره «هنگام» واقع در قسمت ورودي تنگه هرمز را به اشغال خود درآوردهاند تا از آن جزيره خطوط تلگرافي را به پايگاه بندرعباس متصل كنند.
پينويسها:
1- جنگ روسيه و ژاپن در 1904 كه به شكست روسها انجاميد.
2- انقلاب مشروطيت.
3- M. Lazare Poliakoff.
4- اسم «ماوراء قفقاز» را كه اروپاييان مصطلح كردهاند، از نظر آنان صحيح است، ولي از نظر ما ايرانيان درستتر آن است كه بگوييم اين سوي قفقاز. م.
5- اروند رود.
6- اراك.
7- Presbyterien.
8- Anglican.
9- British India.
منبع: ايران امروز (1907-1906)، سفرنامه «اوژن اوبن» سفير فرانسه در ايران،ترجمه علياصغر سعيدي، انتشارات زوار.
ادامه دارد