کیانا احمدی
کاربر فعال
طلوع ستاره فاطمی در آسمان معرفت بشری چنان شور و نشاطی می آفریند که تنها با خورشید عالمتاب «محمدی » و بدر تمام «علوی » قابل موازنه است و تنها «زن » در استوای قامت «فاطمه » است که می تواند به موجودیت خویش مباهات کند و این فاطمه است که «شب قدر» عروج انسانی است (1) «و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟» ... (2)
بی شک مهم ترین دستاورد زن ایرانی در عصر نوین انقلاب اسلامی، تعیین روز میلاد زهره عصمت به عنوان روز زن توسط امام امت (ره) بود. این اقدام میمون نه فقط به معنای طرح یک مناسبت و بزرگداشت یک شخصیت بزرگ تاریخی، بلکه به معنای ترسیم جهت گیری حرکت زن ایرانی به سوی «زن برگزیده » ، تدوین الگوی برنامه ریزی اجتماعی با محوریت شخصیت فاطمه (س) و اعلام برتری الگوی فاطمی بر الگوهای رایج توسعه زنان در سرتاسر جهان بود. ترسیم الگوی زن مسلمان بر اساس توجه به سه بعد، فردی، خانوادگی و اجتماعی شخصیت فاطمه و تدوین برنامه عملی ملی براساس الگوی فاطمی است که می تواند خط پایانی بر تحقیر تاریخی شخصیت زن و آغازی بر شکوفایی تاریخی زن مسلمان باشد. تنها او که در بعد فردی شخصیت خود عبودیت و معنویت، حیا و عفاف، زهد و تقوا، صبر و گذشت، حکمت و معرفت و توجه به رضایت خداوند را درهم آمیخته بود، می توانست مظهر «عصمت الهی » گردد; و تنها او که در بعد خانوادگی، مادری دلسوز و انسان ساز و همسری همراه و همراز بود که خانه را محور سازندگی ساخت و شان خانگی زن را به گونه ای مباهات آمیز ارتقا داد می توانست اهمیت خانواده را در ایجاد تحولات تاریخی ترسیم نماید و از خانه مسیری به جامعه و تاریخ بگشاید; و او که در بعد اجتماعی، خروشی مقدس در برابر حاکمیت نامشروع، حضوری سازنده در جبهه های دفاع از ارزش ها وحمایتی مستمر از امام معصوم (ع) و جلوه ایثار و دیگر گرایی بود، توانست حضوری همیشگی در همیشه تاریخ تحولات اجتماعی بشر داشته باشد، و زخم ناشی از تحقیر جنس زن را التیام بخشد. مگر شخصیتی تحقیر شده و روحیه ای لگدمال شده می تواند یک تنه در برابر جبهه باطل سر برافرازد وتاریخ را با خطبه تاریخی خود به قضاوت نشاند؟ شخصیتی این چنین جامع را به حق می توان بزرگ ترین نشانه خداوند و «الگوی جامع زن مسلمان » نامید و او را مقیاس پیشرفت یا عقب گرد زنان یک جامعه دانست.
متاسفانه پس از گذشت بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و طرح الگوی فاطمی باید اعتراف کنیم که اقدامی اساسی و سازماندهی شده در جهت تبیین الگوی فاطمی و مبنا قرار دادن آن در برنامه ریزی کلان اجتماعی و تبدیل ابعاد وجودی ایشان به شاخصه های توسعه اجتماعی و انسانی صورت نگرفته است. می توان سطحی نگری، شعارزدگی، روزمره گی، کم کاری و التقاط را عوامل این ناکامی دانست.
از سوی دیگر نظام استکباری و وابستگان داخلی با تکیه بر همین ناکامی، تلاش های گسترده ای برای ناکارآمد نشان دادن الگوی فاطمی و طرح الگوهای بیگانه آغاز کرده اند. تلاش برای جایگزین ساختن هشتم مارس به جای بیستم جمادی الثانی، جایگزینی روز جهانی خانواده به جای بیست و پنجم ذی الحجه، روز نزول سوره «هل اتی » و روز خانواده در نظام اسلامی و تلاش هایی که به منظور تحمیل «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان » صورت گرفت تنها بخشی از این فعالیت ها و به منظور متوجه کردن زن مسلمان به خارج از مرزهای فرهنگی خود، در پیگیری مطالبات و حقوق خویش است. این در حالی است که نظام غرب خود در پیگیری مطالبات زنان و ارایه الگویی جامع که به کارآمدی و نقش آفرینی زن در خانه واجتماع و ایجاد زمینه تفاهم و رفع زمینه های تخاصم میان دو جنس بیانجامد به بن بست رسیده است. وجود معضلات شدید اخلاقی در جوامع غرب، سست شدن بنیان خانواده و کاهش نقش زن به عنوان مادر و همسر، با وجود رشد شاخص های موجود در الگوی توسعه در این کشورها از یک سو و تولد دیدگاه های «پست فمینیستی » که به انتقاد از آموزه های کلیشه ای فمینیستی پرداخته اند، از سوی دیگر، شاهدی بر ناکارآمدی الگوی توسعه زنان و شاخص های آن در جهان غرب است.
امروزه با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب بر این ادعا پای می فشاریم که موفقیت های چشمگیر زنان ایرانی مرهون توجه به ابعادی از الگوی فاطمی و ناکامی ها و عقب گردها هم ناشی از بی توجهی به همین الگو و یا توجه به الگوهای بیگانه است.
«دفتر مطالعات و تحقیقات زنان » خود را موظف می داند که با ارایه گزارشی آسیب شناسانه از موفقیت ها و ناکامی های نظام اسلامی در عرصه زنان و توجه به بحران های پیش رو، توجه کارگزاران نظام اسلامی و فرهیختگان را به نکاتی جلب نماید که دستیابی به الگوی فاطمی و ایجاد اصلاحات اجتماعی به نفع جامعه زنان را تسهیل می نماید. پیشاپیش بر این نکته پای می فشاریم که توصیف و تحقیق وضعیت موجود، ترسیم افق های پیش رو و تبیین برنامه اصلاحات اجتماعی مساله ای نیست که با بضاعتی اندک، فرصتی محدود و در قالب نوشتاری موجز قابل طرح باشد.
1. دستاوردها
موفقیت های زنان ما در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه اهتمام و روشن گری رهبران و اهتمام مسؤولان اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از:
1- 1. خودباوری. مهم ترین تاثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحول شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و یا سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستان های تخیلی زن غربی جست و جو نمی کردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان جهان را در سر می پروراندند. زن ایرانی در عصر انقلاب افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده می دانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان درافکند. او گرچه در این عصر به تدوین برنامه ای منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخل کشورش چراغی فراروی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی می اندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت این راه سوم مدیون زن ایرانی می داند.
2- 1. ارزشمندی. زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزش های انسانی شده بود; در صفوف راه پیمایی ها و پیشاپیش مردان تجلی شهامت و حضور، در طول انقلاب و دفاع مقدس تجلی ایثار و گذشت و از بزرگ ترین سرمایه های زندگی خود، در زمان حملات مکرر دشمن تجلی مقاومت، پس از شهادت همسر و فرزند تجلی صبر، در صحنه های اجتماعی تجلی عفاف و در عرصه دفاع و سازندگی تجلی تلاش و استقامت.
به جرات می توان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری و شجاعت در قهرمانان جبهه های کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت درراه آرمان های مقدس را سعادت می شمردند.
3- 1. حضور اجتماعی. تغییر نظام سیاسی و پاک تر شدن فضای اجتماعی فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهره ای از خود ارایه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرج و خودنمایی ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتا نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی، که به معنای تاثیر هرچه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینه های اختلاط در برخی محیطهای کار نیز در افزایش حضور و اقدام به فعالیت های اطمینان بخش آنان مؤثر بود.
4- 1. حضور در عرصه های زنانه. آمار گویای آن است که در دو دهه گذشته حضور زنان در فعالیت هایی که با روحیات زنانه سازگارتر و یا در ارتباط با جامعه زنان است، رشد معناداری یافته است. تغییر موازنه در فعالیت هایی چون پزشکی زنان، پرستاری، مامایی، تحصیل، تحقیق و تدریس به ویژه برای زنان و ده ها نمونه دیگر شاهد آن است که زن ایرانی به جد خواهان حضور در چنین عرصه هایی است و بی شک سیاستگذاری های متقن و هماهنگ می تواند در توسعه و جهت مندی این حضور نقشی بیش از پیش ایفا نماید.
5- 1. رشد علمی. بالا رفتن میزان باسوادی دختران تا بیش از 90% کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن تنها یکی از شاخصه های رشد علمی زنان در دو دهه گذشته است. آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است ظهور طبقه ای از زنان فهمیده و روشن نگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری می کنند و به تغییر موازنه جهان اسلام در مقابل نظام استکبار می اندیشند و می کوشند تا به معادله ای ست یابند که جامعه اسلامی به ویژه زنان را در برابر هجوم فتنه های آخرالزمان به ویژه خطراتی که از ناحیه تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه جهانی سازی وارد می شود، محافظت نماید. آن چه امیدواری را افزون می سازد آهنگ رو به رشد تعداد این زنان است.
6- 1. توجه بیشتر به شان مادری و همسری. زنان ما دریافتند که مادری و همسری دو فعالیت خطیر، پیچیده و مهم است که بیشترین تاثیر را در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می کند. تجربه انقلاب و دفاع مقدس حقیقت این کلام امام را که «از دامن زن مرد به معراج می رود» به آنان چشانید و تجربه ای برای دوران سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهی های خود برای توانمندتر شدن در این امر خطیرند.
7- 1. توجه به آموزش غیر رسمی زنان. در دهه اخیر آموزش غیر رسمی زنان به ویژه از طریق رسانه های عمومی توسعه یافته است. این آموزش های فراگیر گرچه نیازمند پالایش و تکمیل است، گویای این واقعیت است که مسؤولان نظام و رسانه های عمومی هم به نقش منحصر به فرد زنان در زندگی خانوادگی و کاهش معضلات اخلاقی در جامعه واقفند، و هم رسالت مهم رسانه ها را زمینه ورود به عرصه پرورش زنان و مادران کارآمد می دانند.
8- 1. توجه به مسائل زنان. اگر در گذشته این سرزمین مسائل اصلی جامعه زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر نادیده گرفته و یا در پشت زرورق ها و لعاب هایی از تجدد زدگی پنهان می ماند و یا وارونه تفسیر می شد، ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حل مشکلات زنان موظف می دیدند و هم قدرت تشخیص مسائل واقعی آنان را داشتند و وجود مسؤولانی که دغدغه حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند، فرصتی به دست داد تا دریچه ای نو به حل مسائل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف می کنیم که در پیگیری این مهم افتان و خیزان بوده ایم، اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع از زنان را به منزله بیگانگی با معارف اسلام می دانست و یا مسائل آن ها را به شبهاتی نیازمند پاسخ گویی تنزل می داد، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسائل زنان می دانند. این مهم مسؤولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دو چندان می کند. امروزه زنان فرهیخته ما به حق این انتظار را دارند که به دور از شعارزدگی و عوام فریبی مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت اقشار مختلف جامعه مرتفع گردد.
بی شک مهم ترین دستاورد زن ایرانی در عصر نوین انقلاب اسلامی، تعیین روز میلاد زهره عصمت به عنوان روز زن توسط امام امت (ره) بود. این اقدام میمون نه فقط به معنای طرح یک مناسبت و بزرگداشت یک شخصیت بزرگ تاریخی، بلکه به معنای ترسیم جهت گیری حرکت زن ایرانی به سوی «زن برگزیده » ، تدوین الگوی برنامه ریزی اجتماعی با محوریت شخصیت فاطمه (س) و اعلام برتری الگوی فاطمی بر الگوهای رایج توسعه زنان در سرتاسر جهان بود. ترسیم الگوی زن مسلمان بر اساس توجه به سه بعد، فردی، خانوادگی و اجتماعی شخصیت فاطمه و تدوین برنامه عملی ملی براساس الگوی فاطمی است که می تواند خط پایانی بر تحقیر تاریخی شخصیت زن و آغازی بر شکوفایی تاریخی زن مسلمان باشد. تنها او که در بعد فردی شخصیت خود عبودیت و معنویت، حیا و عفاف، زهد و تقوا، صبر و گذشت، حکمت و معرفت و توجه به رضایت خداوند را درهم آمیخته بود، می توانست مظهر «عصمت الهی » گردد; و تنها او که در بعد خانوادگی، مادری دلسوز و انسان ساز و همسری همراه و همراز بود که خانه را محور سازندگی ساخت و شان خانگی زن را به گونه ای مباهات آمیز ارتقا داد می توانست اهمیت خانواده را در ایجاد تحولات تاریخی ترسیم نماید و از خانه مسیری به جامعه و تاریخ بگشاید; و او که در بعد اجتماعی، خروشی مقدس در برابر حاکمیت نامشروع، حضوری سازنده در جبهه های دفاع از ارزش ها وحمایتی مستمر از امام معصوم (ع) و جلوه ایثار و دیگر گرایی بود، توانست حضوری همیشگی در همیشه تاریخ تحولات اجتماعی بشر داشته باشد، و زخم ناشی از تحقیر جنس زن را التیام بخشد. مگر شخصیتی تحقیر شده و روحیه ای لگدمال شده می تواند یک تنه در برابر جبهه باطل سر برافرازد وتاریخ را با خطبه تاریخی خود به قضاوت نشاند؟ شخصیتی این چنین جامع را به حق می توان بزرگ ترین نشانه خداوند و «الگوی جامع زن مسلمان » نامید و او را مقیاس پیشرفت یا عقب گرد زنان یک جامعه دانست.
متاسفانه پس از گذشت بیش از دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و طرح الگوی فاطمی باید اعتراف کنیم که اقدامی اساسی و سازماندهی شده در جهت تبیین الگوی فاطمی و مبنا قرار دادن آن در برنامه ریزی کلان اجتماعی و تبدیل ابعاد وجودی ایشان به شاخصه های توسعه اجتماعی و انسانی صورت نگرفته است. می توان سطحی نگری، شعارزدگی، روزمره گی، کم کاری و التقاط را عوامل این ناکامی دانست.
از سوی دیگر نظام استکباری و وابستگان داخلی با تکیه بر همین ناکامی، تلاش های گسترده ای برای ناکارآمد نشان دادن الگوی فاطمی و طرح الگوهای بیگانه آغاز کرده اند. تلاش برای جایگزین ساختن هشتم مارس به جای بیستم جمادی الثانی، جایگزینی روز جهانی خانواده به جای بیست و پنجم ذی الحجه، روز نزول سوره «هل اتی » و روز خانواده در نظام اسلامی و تلاش هایی که به منظور تحمیل «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان » صورت گرفت تنها بخشی از این فعالیت ها و به منظور متوجه کردن زن مسلمان به خارج از مرزهای فرهنگی خود، در پیگیری مطالبات و حقوق خویش است. این در حالی است که نظام غرب خود در پیگیری مطالبات زنان و ارایه الگویی جامع که به کارآمدی و نقش آفرینی زن در خانه واجتماع و ایجاد زمینه تفاهم و رفع زمینه های تخاصم میان دو جنس بیانجامد به بن بست رسیده است. وجود معضلات شدید اخلاقی در جوامع غرب، سست شدن بنیان خانواده و کاهش نقش زن به عنوان مادر و همسر، با وجود رشد شاخص های موجود در الگوی توسعه در این کشورها از یک سو و تولد دیدگاه های «پست فمینیستی » که به انتقاد از آموزه های کلیشه ای فمینیستی پرداخته اند، از سوی دیگر، شاهدی بر ناکارآمدی الگوی توسعه زنان و شاخص های آن در جهان غرب است.
امروزه با گذشت بیش از دو دهه از انقلاب بر این ادعا پای می فشاریم که موفقیت های چشمگیر زنان ایرانی مرهون توجه به ابعادی از الگوی فاطمی و ناکامی ها و عقب گردها هم ناشی از بی توجهی به همین الگو و یا توجه به الگوهای بیگانه است.
«دفتر مطالعات و تحقیقات زنان » خود را موظف می داند که با ارایه گزارشی آسیب شناسانه از موفقیت ها و ناکامی های نظام اسلامی در عرصه زنان و توجه به بحران های پیش رو، توجه کارگزاران نظام اسلامی و فرهیختگان را به نکاتی جلب نماید که دستیابی به الگوی فاطمی و ایجاد اصلاحات اجتماعی به نفع جامعه زنان را تسهیل می نماید. پیشاپیش بر این نکته پای می فشاریم که توصیف و تحقیق وضعیت موجود، ترسیم افق های پیش رو و تبیین برنامه اصلاحات اجتماعی مساله ای نیست که با بضاعتی اندک، فرصتی محدود و در قالب نوشتاری موجز قابل طرح باشد.
1. دستاوردها
موفقیت های زنان ما در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه اهتمام و روشن گری رهبران و اهتمام مسؤولان اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از:
1- 1. خودباوری. مهم ترین تاثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحول شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و یا سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستان های تخیلی زن غربی جست و جو نمی کردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان جهان را در سر می پروراندند. زن ایرانی در عصر انقلاب افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده می دانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان درافکند. او گرچه در این عصر به تدوین برنامه ای منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخل کشورش چراغی فراروی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی می اندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت این راه سوم مدیون زن ایرانی می داند.
2- 1. ارزشمندی. زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزش های انسانی شده بود; در صفوف راه پیمایی ها و پیشاپیش مردان تجلی شهامت و حضور، در طول انقلاب و دفاع مقدس تجلی ایثار و گذشت و از بزرگ ترین سرمایه های زندگی خود، در زمان حملات مکرر دشمن تجلی مقاومت، پس از شهادت همسر و فرزند تجلی صبر، در صحنه های اجتماعی تجلی عفاف و در عرصه دفاع و سازندگی تجلی تلاش و استقامت.
به جرات می توان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری و شجاعت در قهرمانان جبهه های کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت درراه آرمان های مقدس را سعادت می شمردند.
3- 1. حضور اجتماعی. تغییر نظام سیاسی و پاک تر شدن فضای اجتماعی فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهره ای از خود ارایه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرج و خودنمایی ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتا نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی، که به معنای تاثیر هرچه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینه های اختلاط در برخی محیطهای کار نیز در افزایش حضور و اقدام به فعالیت های اطمینان بخش آنان مؤثر بود.
4- 1. حضور در عرصه های زنانه. آمار گویای آن است که در دو دهه گذشته حضور زنان در فعالیت هایی که با روحیات زنانه سازگارتر و یا در ارتباط با جامعه زنان است، رشد معناداری یافته است. تغییر موازنه در فعالیت هایی چون پزشکی زنان، پرستاری، مامایی، تحصیل، تحقیق و تدریس به ویژه برای زنان و ده ها نمونه دیگر شاهد آن است که زن ایرانی به جد خواهان حضور در چنین عرصه هایی است و بی شک سیاستگذاری های متقن و هماهنگ می تواند در توسعه و جهت مندی این حضور نقشی بیش از پیش ایفا نماید.
5- 1. رشد علمی. بالا رفتن میزان باسوادی دختران تا بیش از 90% کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن تنها یکی از شاخصه های رشد علمی زنان در دو دهه گذشته است. آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است ظهور طبقه ای از زنان فهمیده و روشن نگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری می کنند و به تغییر موازنه جهان اسلام در مقابل نظام استکبار می اندیشند و می کوشند تا به معادله ای ست یابند که جامعه اسلامی به ویژه زنان را در برابر هجوم فتنه های آخرالزمان به ویژه خطراتی که از ناحیه تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه جهانی سازی وارد می شود، محافظت نماید. آن چه امیدواری را افزون می سازد آهنگ رو به رشد تعداد این زنان است.
6- 1. توجه بیشتر به شان مادری و همسری. زنان ما دریافتند که مادری و همسری دو فعالیت خطیر، پیچیده و مهم است که بیشترین تاثیر را در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می کند. تجربه انقلاب و دفاع مقدس حقیقت این کلام امام را که «از دامن زن مرد به معراج می رود» به آنان چشانید و تجربه ای برای دوران سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهی های خود برای توانمندتر شدن در این امر خطیرند.
7- 1. توجه به آموزش غیر رسمی زنان. در دهه اخیر آموزش غیر رسمی زنان به ویژه از طریق رسانه های عمومی توسعه یافته است. این آموزش های فراگیر گرچه نیازمند پالایش و تکمیل است، گویای این واقعیت است که مسؤولان نظام و رسانه های عمومی هم به نقش منحصر به فرد زنان در زندگی خانوادگی و کاهش معضلات اخلاقی در جامعه واقفند، و هم رسالت مهم رسانه ها را زمینه ورود به عرصه پرورش زنان و مادران کارآمد می دانند.
8- 1. توجه به مسائل زنان. اگر در گذشته این سرزمین مسائل اصلی جامعه زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر نادیده گرفته و یا در پشت زرورق ها و لعاب هایی از تجدد زدگی پنهان می ماند و یا وارونه تفسیر می شد، ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حل مشکلات زنان موظف می دیدند و هم قدرت تشخیص مسائل واقعی آنان را داشتند و وجود مسؤولانی که دغدغه حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند، فرصتی به دست داد تا دریچه ای نو به حل مسائل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف می کنیم که در پیگیری این مهم افتان و خیزان بوده ایم، اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع از زنان را به منزله بیگانگی با معارف اسلام می دانست و یا مسائل آن ها را به شبهاتی نیازمند پاسخ گویی تنزل می داد، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسائل زنان می دانند. این مهم مسؤولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دو چندان می کند. امروزه زنان فرهیخته ما به حق این انتظار را دارند که به دور از شعارزدگی و عوام فریبی مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت اقشار مختلف جامعه مرتفع گردد.