اعتراف میکنم که ...

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم در دوران کودکی هر سال عیدی بچه ها رو کش میرفتم وباخودشون میرفتم برای خودشون لواشک میگرفتم و پز میدادم ک من عیدی بیشتری گرفتم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم دارم بدترین روزهای عمرم رو میگذرونم

من شاید دیگه نیام باشگاه و حتی دیگه ننویسم !
..
بدرود دوستان !! اوضاع سختی دارم . خداحافظ
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم بعضی وقتا آخر شب، خاطراتمون یواشکی از چشام سر میخورن پایین و میریزن روی گونه هام.
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف میکنم
ذهنم شکسته، غمگین، صدمه دیده، خسته، تنها، ناراحت، افسرده، عصبانی، نفرت انگیز، در حال شکستن، وحشتناک، توخالی، بی ارزش، ناتوان، مضطرب، گمشده، رقت انگیز، شرمنده، تلخ، ناآرام، متشنج، تحت سلطه، اشک آور، له شده، آزرده خاطر، دردناک، اشتباه، متزلزل، ترسو، محتاط، قربانی، شکنجه شده، دردمند، بی جان، سرد، کسل کننده، عصبی، ترسیده، مشکوک، بی حس، خنثی.
دهنم: خوبم.
 

Similar threads

بالا