اطلاعات ميادين نفي ايران

estesnaee

عضو جدید
سلام
يه تاپيك ديگه باه همين عنوان بود ولي هيچ جوابي توش نبود.
من الان خيلي برام اهميت داره كه بتونم به اطلاعات چند تا چاه مثل نوترون گاما يا تخلخل تراوايي و... دست پيدا كنم.
قبل شنيدم يه كتابچه اي با همين عنوان هست ولي پيدا نكردم؛
مرز ملي هم كه هنوز under construction :
http://www.ngdir.ir/oilandgas/POilandGas.asp
آيا بايد حتما توي يه جايي مثل چار طبقه دوستي استادي كسي داشته باشم< يعني هيچ راهي نداره؟
 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
سلام مهندس اون کتابچه ای که شما میخواید رو میتونید تو خیابون انقلاب پیدا کنید. من هم دارم ولی سرعت اینترنتم کمه نمیتونم بفرستم. حجمش182 مگابایت هست. اگه تهرتن هستی یه جوری باهم قرار میذاریم میام بهت میدم. همچنین دو تا فایل هم از میادین ایران دارم که واقعی هستن ولی معلوم نیست برای کدوم چاه و میدانه. محرمانه بوده برای همین اطلاعات چاه رو حذف کردن اونو میتونم بفرستم.
راستی اسم اون کتابچه:
schlumberger log interpretation charts
شاید اگه تو اینترنت هم بگردی بتونی پیدا کنی. یه سری به سایت پترومن هم بزن.
 

مهندس نفت

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میدان ازادگان

میدان ازادگان

ميدان آزادگان؛ گذشته، حال و آينده
بهنقل از پايگاه اطلاع رساني شركت ملي نفت ايران، اين مهم در قالب طرحتوليد زودهنگام، با وجود مشكلات متعدد و برخي تنگناها با موفقيت به انجام رسيد؛ بهاين منظور و اطلاع از وضعيت گذشته، حال و آينده ميدان آزادگان و اقداماتي كهتاكنون بر روي اين ميدان انجام شده است سميناري از سوي فرزاد حسيني اصل، احمدمحمدي و سيد مهدي دبيري از كارشناسان ارشد اداره مهندسي عمليات مخازن شركت مليمناطق نفت خيز جنوب برگزار شد.

رضا جعفري زاده؛ رئيس اداره مهندسيعمليات مخازن شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب در مقدمه سمينار اظهار داشت: فعاليت برروي ميدان آزادگان از سوي اين شركت از 3 سال پيش آغاز شد و جمع آوري اطلاعات ميداندر دستور كار قرار گرفت و در فرصتي كوتاه اطلاعات مورد نياز جمع آوري و دسته بنديشد.

وي افزود: پس از جمع آوري اطلاعات وبررسي ها انجام شده تنگناهاي طرح توسعه ميدان مشخص و طرح توليد زودهنگام ميدانآزادگان به شركت ملي نفت ايران ارائه شد كه در ميان طرح‌هايي كه ديگر شركت ها دراين باره ارائه داده بودند، مورد قبول شركت ملي نفت ايران واقع شد.

وي گفت: طرح توليد زودهنگام شركت مليمناطق نفت خيز جنوب اگرچه با مخالفت هايي همراه بود و برخي آن را غيرعملي ميدانستند، اما مطابق برنامه و با حداقل هزينه ممكن به اجرا در آمد و توليد از اينميدان با ظرفيت توليد 20 هزار بشكه در سال 1386 آغاز شد و وعده هاي كارشناسان شركتمهندسي نفت را محقق كرد.

جعفري زاده افزود: پس از طرح توليدزودهنگام، طرح افزايش توليد ميدان به 50 هزار بشكه ارائه و پس از ابلاغ از سويشركت ملي نفت ايران به اجرا گذاشته شد كه آن طرح نيز در ابتداي سال جاري با موفقيتپايان يافت.

رئيس اداره مهندسي عمليات مخازن شركتملي مناطق نفت خيز جنوب، اهميت ميدان آزادگان را بزرگي ميدان از نظر وسعت، وجودمخازن نفتي مختلف، ميزان نفت درجا و مجاورت آن با كشور عراق عنوان كرد و تاكيد كرد: احتمال اين كه ميدانآزادگان با ميدان مجنون عراق در بخش هايي مشترك باشند وجود دارد كه اثبات آن بهبررسي دقيق و مطالعات ويژه اي نياز دارد.

وي، يادآور شد: در طرح توسعه ميدانآزادگان تمامي مديريت ها، ادارات و شركت هاي تابع شركت ملي مناطق نفت خيز جنوبحضور داشته اند كه تلاش تمامي آنان قابل تقدير است.

پس از آن فرزاد حسيني اصل؛ سرپرست گروهميادين كارون مهندسي مخازن، به بيان چگونگي مديريت مخزن از اكتشاف ميدان تاكنونپرداخت و رويدادهايي را كه در اين فاصله درباره ميدان به وقع پيوست تشريح كرد.

مهندس فرزاد حسيني اصل گفت: ميدانآزادگان از لحاظ موقعيتي يكي از ميدان هاي مرزي است كه در 70 كيلومتري جنوب غربياهواز ، 30 كيلومتري غرب ميدان جفير و در مجاورت مرز عراق واقع شده و به دليل وجودهورالعظيم و مسايل زيست محيطي، ميدان به دو بخش آزادگان شمالي و جنوبي تقسيم بنديشده است.

وي افزود: ساختار اين ميدان در سال 1356كشف و حفاري اولين چاه در سال 1357 آغاز شد كه با وقوع جنگ تحميلي در عمق 881 متريمتروكه شد.

مهندس حسيني اصل اضافه كرد: در سال 1374عمليات لرزه نگاري تكميلي انجام و چاه شماره يك آزادگان تا عمق 4 هزار و 643 متريحفاري و در سال 1377 وجود نفت در اين ميدان اثبات شد.

كارشناس مهندسي نفت شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب ادامه داد: اين ميدان بيش از 60 كيلومتر طول و بين 11 تا 20 كيلومتر عرضدارد و امتداد آن شمالي- جنوبي است.

وي افزود: اين ميدان داراي مخازن نفتيمختلفي است كه علاوه بر مخازني كه توليد نفت از آنها شروع شده، سازندهاي گورپي،ايلام و لايه خليج در اين ميدان نيز داراي نفت هستند، اما تاكنون آزمايش هاي كامليبراي اثبات اقتصادي بودن توليد نفت بر روي آنها انجام نشده است (هر چند كه اطلاعاتجديدي كه از اين ميدان به دست آورده ايم نشان مي دهد كه در بعضي از اين قمست ها همنفت قابل استخراج وجود دارد)

حسيني اصل افزود: سازند سروك داراي نفتسنگين است و سازندهاي فهليان، كژدمي و گدوان داراي نفت سبك هستند.

وي اظهار داشت: از سال 1377 كه اينميدان كشف شد اولين قرارداد با يك شركت ژاپني به نام اينپكس بسته شد تا ميدانآزادگان را توسعه دهد و از اين ميدان تا سال 1390 روزانه 260 هزار بشكه نفت توليدكند.

وي افزود: شركت اينپكس به دلايل مختلفياين قرارداد را اجرا نكرد تا در سال 1385 از طرح توسعه ميدان آزادگان كنار گذاشتهشد و شركت ملي نفت ايران از شركت هاي مختلف درخواست كرد تا برنامه توليد زودهنگامخود را در خصوص اين ميدان ارائه كند.

كارشناس مهندسي نفت شركت ملي مناطق نفت خيزجنوب افزود: در برنامه اي كه از طرف مناطق نفت خيز جنوب ارائه شد، تعمير 6 حلقهچاه اكتشافي مدنظر بود كه در برنامه هاي قبلي بعضي از اين چاه ها را عملاً غيرقابل تعمير اعلام كرده بودند.

وي افزود: با جمع بندي و همفكريكارشناسان مناطق نفت خيز جنوب برنامه زمانبندي 6 ماهه براي توليد زودهنگام بهميزان 20 هزار بشكه در روز ارائه و برنامه تعمير همه 6 حلقه چاه اكتشافي تهيه شد وبا وجود تاكيد بر غيرقابل تعمير بودن بعضي از آنها از سوي شركت هاي رقيب همه باتجربه بالاي كارشناسان مهندسي مخازن آن چاهها تعمير و به مدار توليد آمدند.

وي گفت: اين برنامه در سال 1386 محقق شدو طي آن علاوه بر تعمير چاه ها دو واحد تفكيك نفت و گاز، حدود 100 كيلومتر خط لوله10 اينچ انتقال نفت از واحدهاي تفكيك تا واحد بهره برداري شماره 3 اهواز و حدود 90كيلومتر خطوط لوله جرياني چاهها احداث شد.

سرپرست گروه ميادين كارون مهندسي مخازنافزود: درطرح زودهنگام همچنين كسب اطلاعات جديد از مخازن و ميزان بهره دهي و توان توليد چاهها مدنظر قرار گرفت كه در اين زمينه نيز اطلاعات جديدي از ميدان به دست آمد.

حسيني اصل با بيان اينكه اطلاعات جديدباعث مي شود كه ايده هاي افراد نيز تغيير پيدا كند، يادآور شد: ما براي كسباطلاعات جديد ميدان آزادگان هدف گذاري كرده و با برنامه جلو رفته ايم و در اين كارهم موفق بوده ايم.

وي با بيان اينكه اين اطلاعات در طرحافزايش توليد ميدان به 50 هزار بشكه اي مورد استفاده قرار گرفت، اظهار داشت:اطلاعات جديد همچنين نشان داد طرح اوليه توسعه ميدان آزادگان(MDP) كه توسط شركت ژاپني اينپكس تهيه شده بود داراي خطاها و ابهاماتبسيار زيادي است.

مهندس حسيني اصل توضيح داد: به عنوانمثال شركت اينپكس پيش بيني كرده بود در برخي نقاط ميدان در صورت حفاري چاه به لايهآب برخورد مي كنيم در صورتي كه ما در همان نقاط حفاري كرده و به نفت رسيديم.

طرح توليد 50 هزار بشكه اي ميدانآزادگان

سرپرست گروه ميادين كارون مهندسي مخازندر ادامه به تشريح چگونگي اجراي طرح افزايش توليد ميدان آزادگان به سقف 50 هزاربشكه در روز پرداخت.

مهندس حسيني اصل گفت: كليات اين طرحمانند طرح توليد زودهنگام است با اين تفاوت كه براي انتقال نفت نمكي يك خط لوله 12اينچي به طول 100 كيلومتر تا واحد بهره برداري شماره 3 اهواز احداث شد.

وي افزود: در اين طرح علاوه بر خط لوله،محوطه سازي و حفاري 15 حلقه چاه جديد برنامه ريزي و حفاري آنها به طور كامل انجامشد.

وي با بيان اينكه در طرح اوليه توسعهميدان آزادگان (MDP) كه از سوي شركت ژاپني اينپكس تهيه شده بود، تعداد 35 موقعيتچاه جديد مشخص و محوطه سازي شده بود، گفت: بعد از بررسي هاي كارشناسي، موقعيت هاييرا انتخاب كرديم تا بتوانيم با حفاري آنها حداكثر اطلاعات را از مخزن كسب كنيم.

مهندس حسيني اصل افزود: در اين زمينهحتي موقعيت برخي چاه ها را تغيير داده ايم تا علاوه بر تحقق توليد 50 هزار بشكهنفت، اطلاعات لازم براي طرح هاي آينده به دست آوريم.

وي تاكيد كرد: اگر حفاري چاه ها درموقعيت هاي از پيش تعيين شده مطابق با طرح MDP انجام مي شد عملاً خيلي از اين اطلاعات كسب شده از مخزن به دستنمي آمد.

ويژگي هاي طرح توليد زودهنگام ميدانآزادگان و نتايج حاصل از آن

مهندس حسيني اصل درباره ويژگي هاي طرحتوليد زودهنگام گفت: از ويژگي هاي اين طرح انجام آن در كوتاه ترين زمان ممكن بودكه اين كار به دليل تشكيل كميته ويژه اي متشكل از تمامي مديريت ها، ادارات و شركتهاي درگير بوده كه به انجام كارها سرعت مي بخشيد.

وي افزود: تشكيل اين كميته يكي ازراهكارهاي اجراي پروژه هايي است كه زمان در آن پروژه ها نقش بسيار مهمي ايفا ميكند.

وي اضافه كرد: با اجراي اين طرح عملكردواقعي مخازن سروك، كژدمي ، گدوان و فهليان ميدان آزادگان به طور واقعي مشخص شد ونشان داد كه چه عملكردي دارند و چگونه مي توان آنها را توسعه داد.

وي افزود: ما توان واقعي چاه ها را برايگستره مخزن به دست آورده ايم و مشخص شد كه سطوح تماس آب و نفت در بعضي نقاط با پيشبيني هاي اوليه در طرح MDP بين 25 تا 75 متر اختلاف دارد. در نتيجه سطوح تماس آب و نفتاصلاح شد كه مي تواند تاثير زيادي بر روي ميزان ذخاير ميدان داشته باشد.

مهندس حسيني اصل تصريح كرد: با اجرايطرح توليد زوهنگام مشخص شد خواص سيالات مخزن با پيش‌بيني‌هاي قبلي تفاوت دارد و دربرخي مخازن مشكل تشكيل آسفالت وجود دارد.
ستونهيدروكربور در خيلي از چاه ها تغيير كرد و اين دقيقاً در عملكرد توسعه ميدان تاثيرزيادي خواهد داشت.

سرپرست گروه ميادين كارون مهندسي مخازنبيان كرد: در طرح اوليه توسعه ميدان آزادگان (MDP) كه از سوي شركت ژاپني اينپكس تهيه شده بود ضريب بازيافت ميدانسروك فقط 5 درصد در نظر گرفته شده بود كه با حفاري چاه در نقاط مختلف ميدان وانجام آزمايشات مختلف و بررسي عملكرد مخزن ثابت شد كه اين ضريب بازيافت نياز بهبازنگري دارد.

وي افزود: در طرح اوليه، ابعاد مخزن وارتباط آن با ميادين مجاور به درستي مشخص نشده بود و در طراحي چاهها توليد و تخليهنواحي نزديك مرز ايران و عراق لحاظ نشده بود.

س حسيني اصل تاكيد كرد: توليد زودهنگاماز ميدان آزادگان نشان داد با توجه به فشار موجود چاه‌ها اگر طرح اوليه توسعهميدان آزادگان (MDP) كه توسط شركت ژاپني اينپكس تهيه شده بود اجرا مي شد بايد طراحيتمام خطوط لوله و تسهيلات فرآورشي تغيير عمده اي مي كرد.

وي همچنين به هزينه هاي مالي اين طرحاشاره كرد و گفت: هزينه چاه هايي كه مناطق نفت خيز جنوب حفاري كرد نصف هزينه اياست كه شركت ژاپني اينپكس در طرح خود پيشنهاد داده بود.

وي گفت: شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب باحفاري تعداد چاه هاي كمتري نسبت به طرح اوليه توسعه ميدان آزادگان (MDP) به توليد مورد نظردست يافته است و درآمد حاصل از توليد نفت در مدت كوتاهي تمام هزينه هاي انجام شدهرا جبران كرد.

تهيه طرح جديد توسعه ميدان آزادگان؛فراموشي طرح هاي قبلي

وي با اشاره به واگذاري توسعه بخش شماليو جنوبي آزادگان به يك شركت چيني كه اخيراً انجام شد، گفت: با بررسي قرارداد اينطرح كه با شركت چيني بسته شد متوجه شديم كه اين قرارداد از نظر فني داراي اشكالاتفراواني است.

مهندس حسيني اصل افزود: از جمله ايناشكالات ناديده گرفتن اطلاعات به دست آمده در طرح توليد زودهنگام است كه مي تواندكليت طرح را تغيير دهد.

وي اضافه كرد: در اين قرارداد سايرسازند هايي كه هيدروكربوري هستند در نظر گرفته نشده و محدوده مخزن نيز به درستيمشخص نشده است كه به اين منظور پيشنهاد خود را براي اصلاح قرار داد به شركت ملينفت ايران اعلام كرديم.

حسيني اصل افزود: با توجه به اين مواردپيشنهاد شد براي كاهش هزينه ها يك طرح جديد و جامع براي بخش هاي شمالي و جنوبيميدان آزادگان از سوي شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب بر مبناي اطلاعات به دست آمدهدر طرح توليد زودهنگام تهيه شود.

وي گفت: براي اين طرح بحث هاي زيادي شدو قرار است طرح جديد بدون در نظر گرفتن طرح هاي قبلي تهيه شود. البته كارهاياجرايي مانند جاده سازي و مين روبي همچنان ادامه پيدا كند تا طرح جديد آماده شود.

سرپرست گروه ميادين كارون مهندسي مخازنافزود: مطالعاتلازم و جلسات تخصصي براي تهيه طرح جامع توسعه ميدان آزادگان 2 ماه است كه آغاز شدهو شركت چيني نيز در آن مشاركت دارد.

ميدان آزادگان؛ عملكرد مخازن و چاه ها

در ادامه سمينار، احمد محمدي؛ يكي ازكارشناسان ارشد اداره مهندسي عمليات مخازن شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب، دربارهعملكرد ميدان آزادگان گفت: تاكنون 24 حلقه چاه در ميدان آزادگان حفاري شده است كهاز اين تعداد 21 حلقه چاه توليدي هستند.

محمدي افزود: اين ميدان يك ساختار اصليدارد كه در امتداد ستيغ مخزن است و 2 ساختار در دامنه هاي شرقي و غربي دارد. مخزنبنگستان اين ميدان 11 لايه، مخزن كژدمي 2 لايه، مخزن گدوان 8 لايه و مخزن فهليان 2لايه دارد.

وي گفت: اين ميدان ساختاري پيچيده داردو احتمالاً 5 تا 6 كيلومتر بالاتر از حد شمالي آن امتداد داشته باشد كه بايد بررسيها لازم براي تعيين دقيق طول ميدان در آينده صورت گيرد.

محمدي درباره اطلاعات كسب شده از ميدانگفت: اين اطلاعات ازآزمايشات ساق مته، جرياني، نمودارهاي پتروفيزيكي، لايه آزمايي مكرر،PVT و مغزه گيري از 6 حلقه چاه اكتشافي و چاههاي حفاري جديد به دستآمده است.

سيدمهدي دبيري، ديگر كارشناس ادارهمهندسي عمليات مخازن شركت ملي مناطق نفت خيز جنوب نيز در پيوند با اين مطلب توضيحداد: تاكنون 20 ميليونبشكه نفت از ميدان آزادگان برداشت شده است كه به دليل مجاورت با مرز و احتمالاشتراك با ميدان مجنون عراق بايد به برنامه توسعه آن توجه بيشتري كرد. در پايان سمينار بهسؤالات كارشناسان بخش هاي مختلف مناطق نفت خيز پاسخ داده شد.

 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
مختصری از تاریخچه نفت ایران و سازندهای نفتی ایران

مختصری از تاریخچه نفت ایران و سازندهای نفتی ایران

باسمه تعالی

نفت در ایران از هزاران سال پیش به واسطه نشت طبیعی آن در مناطق جنوبی شناخته شده بود.در دایرة المعارف بزرگ لاروس آمده است " نخستین چاه نفت به فرمان داریوش شاهن شاه هخامنشی در استان شوش حفاری شده است. کاوشهای باستان شناسی نشان داده است که مردمان کشور ایران حدودا" پنج هزار سال قبل از قیر برای تهیه ملاطو اندود کردن کشتیهاو همچنین از نفت برای ایجاد روشنایی و درمان بعضی از امراض استفاده می کرده اند.هردوت تاریخ نویس یونانی دنیای باستان در کتاب خود چگونگی کندن چاه و استخراج نفت را در ایران شرح داده است، به گفته وی در محلی به نام " اردریکا" در نزدیکی شوش چاهی بوده است که نفت و آب نمک را از آن به کمک چرخ ودلو استخراج کرده و در حوضچه های سربازنزدیک آن می ریختند تامواد سبک نفت تبخیر شده و از قیر و نمک سفت شده استفاده می کردند.

دردنیای مدرن اولین چاه نفت توسط شخصی به نام دریک (DRAKE) که پایه گذار موسسه ایبنامPENNSYLVANIAROCK OIL COMPANYبود، به تاریخ 27 اوت 1859 میلادی در ایالت پنسیلوانیای آمریکا حفر شد، از این حلقه چاه که بعد از حدود 5 سال تلاش در عمق 23 متری به نفت رسید در اولین روز حدودچهار هزار لیتر نفت به دست آمد. و این مقدمه پیدایش صنعت بزرگی به نام صنعت نفت درجهان بود که تمام معادلات سیاسی و اقتصادی دنیا را تحت شعاع قرارداد.

لوفتوس(W.K. LOFTUS) اولین فرد خارجی بود که بطور تخصصی از مناطق نفت خیز ایران بازدیدبه عمل آورد. وی در گزارشی که به سال 1855منتشرنمود اظهار داشته است که تنها چمشه قیربررسی شده توسط ایشان در کنارکوه های بختیاری و مسجد دور افتاده ای در نزدیکی کوه آسماری مسجد سلیمان قرار داشته است.

درسال 1890 میلادی(1269 شمسی) امتیاز اکتشاف و استخراج کلیه معادن ایران از جمله نفت توسط ناصرالدین شاه به یک انگلیسی به نام " بارون جولیوس رویتر" داده شد که به علت عدم موفقیت در اکتشاف نفت ومخالفتهای داخلی و خارجی این قرارداد با شکست مواجه شده و طرف ایرانی مجبور به پرداخت غرامت سنگینی شد. ولی در سال 1901 میلادی(1280 شمسی)طبق امتیاز نامه دیگری اجازه اکتشاف ، استخراج ، تصفیه ، حمل ونقل وفروش نفت وهمچنین احداث خط لوله در تمام خاک ایران بجز پنج ایالت شمالی به یکی دیگراز اتباع انگلستان به نام "ویلیام ناکس دارسی"(W.K. DARCY) به مدت 60 سال داده شد. از آن پس فعالیتها برای اکتشاف و استخراج نفت در منطقه دور افتاده ای بنام چاه سرخ در حوالی کرمانشاه شروع گردید که درتابستان 1903 حفاریها در عمق 507 متری به گاز نفت و سپس به نفت رسید. چند ماه بعد دومین چاه نیز در عمق مشابهی حفر شده و به نفت رسید. بهره برداری از این چاهها با توجه به بازده کم روزانه حدود 30 تن و هزینه های بالای حفاری و حمل نقل مقرون به صرفه تشخیص داده نشد، دارسی که سرمایه گذاری زیادی انجام داده بود وبه نتیجه مطلوب نرسیده بود مجبور به همکاری با شرکت نفت برمه شد. که آن نیز یک شرکت انگلیسی بود.همکاری این دو گروه با هم منجر به ایجاد شرکت جدیدی بنام سندیکای امتیازات در سال1905 شد. جورج برنالد رینولدز(GEORGEBERNARD REYNOLDS) زمین شناس معروف بعد از تحقیقات ابتدایی اعلام کرد که حفاریها باید در منطقه مسجد سلیمان که دارای ساختار تاقدیسی است صورت گیرد. ولی شرکت با تکرار اشتباه اولیه اقدام به حفاری دو حلقه چاه به عمقهای 661 و 591 متردر منطقه رامهرمز نمود که هیچ کدام به نفت نرسید. بعد از این اشتباه و عدم موفقیت شرکت با ناامیدی تمام دستور توقف حفاری را صادر نمود ولی رینولدز که به وجود نفت درمسجد سلیمان اطمینان داشت حفاریهارا به منطقه نفتون در مسجد سلیمان منتقل نموده و از اجرای دستور خودداری نمود. در26 می 1908 ( پنجم خرداد 1287 ) وقتی حفاری چاه در مسجد سلیمان به پایان رسید نفت به ارتفاع 50 فوت در هوا فوران کرد که سطح تولید آن به 2300 بشکه در روز می رسید. برای تبدیل این میدان نفتی به یکی از بزرگترین میادین نفتی جهان و بهره برداری از آن احتیاج به سرمایه گذاری زیادی بود که برای تامین آن شرکت انگلیس- ایران(ANGELO– PERSIAN OILCOMPANY) در سال 1909 تاسیس گردید.

بعداز گذشت0 4 سال از حفر اولین چاه در میدان نفتون که بعدها در سال 1930 به مسجدسلیمان تغییر نام داد، اولین محموله نفتی ایران از بندر آبادان صادر گردید. دارسی وشرکت نفتی انگلیس و ایران تا سال 1914 در ایران به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه با کاهش کمک های دولت انگلستان در این سال شرکت بنگال لنسر برای بهره بردار ی از منابع نفتی ایران وارد مسجد سلیمان شد. که با هوشیاری وینستون چرچیل این مسئله بحرانی به پایان رسید و طی قراردادی دولت انگلستان 51% سهام شرکت انگلیس – ایران را به دست گرفته و حق انتصاب دو عضو هیأت مدیره با حق وتو را برای خود محفوظ داشت.

تا سال 1933 که قرارداد دارسی لغو شد جمعا 56147000 تن متریک نفت صادر گردید.

درسال 1951 دکتر مصدق صنعت نفت ایران را ملی اعلام کرده و از شرکت انگلیس ایران خلعید کرد، که مرحله قانونی آن در 29 اسفند 1329 از تصویب مجلسین گذشته و شرکت ملی نفت ایران تأسیس گردید. که بعد از این اقدام این شرکت از طرف شرکت های بین اللملیبایکوتشده و شرکتهای مذکور علاوه بر عدم همکاری اقدام به کارشکنی هایی نیز در این زمینه نمودند، تا اینکه بعد از گذشت سه سال از ملی شدن صنعت نفت ایران اولین محموله نفتی در بندر آبادان توسط نفتکش ژاپنی نیشومازو بارگیری شد. با توجه به تغییراتی که پساز 28 مرداد 1332 در ایران به وقوع پیوست در هفتم آبان 1333 (29 اکتبر 1954)قرادادی بین شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیوم غربی متشکل از هشت شرکت بزرگ نفتی منعقد گردید که طی آن 40 درصد از سهام نفت ایران به شرکت سابق انگلیس و ایران- 40درصد به شرکتهای آمریکایی گلف اویل ،استاندارد اویل اف نیوجرسی اند کالیفرنیا، کمپانی نفتی تگزاس و سکونی موبیل - 14 درصد به کمپانی سلطنتی هلند یعنی شل و 6درصد به کمپانی فرانسوی فرانسوا دو پترول داده شد و مقرر گردید به کمپانی سابق نفت انگلیس و ایران مبلغ 70 میلیون دلار بابت غرامت پرداخت شود.

بعدها طی سالهای 1352 و 1353 با لغو امتیازات و اصلاح توافقنامه ها کنترل و حاکمیت کامل ایران بر منابع نفتی ملی مسجل گردیده و مقرر شد کلیه شرکتهای نفتی یا خریدار نفت پیمانکار مخصوص شرکت ملی نفت ایران باشند در روند این تغییرات و بعد از آن با انجام عملیات های مکرر اکتشاف و استخراج ؛ بهره برداری از منابع غنی نفت ایران تا سال 1357 به 6 میلیون بشکه در روز افزایش یافت. اما در حال حاضر با تمام تلاشهایی که صورت می گیرد این میزان به زحمت به 4 میلیون بشکه در روز می رسد. این در حالی است که وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران جناب آقای بیژن زنگنه در سال 1997 اعلام کردند که قصد دارند میزان تولید روزانه نفت ایران را تا سال 2010 مجدداً به 6 میلیون بشکه در روز برسانند. و این با توجه به کاهش عمر مفید اکثر مخازن بزرگ کشور که در آنها روش های اولیه بهره برداری برای استخراج نفت مورد استفاده قرار می گیرد بدون استفاده از روش های ازدیاد برداشت یا روش های نوین استخراج میسر نخواهد بود.، هر ساله برداشت از میادین بزرگ نفتی کشور مانند آغا جری، هفتکل، دورود، بلال و .... در حال کاهش است.و این در حالی است که ما دارای حدوداً 500 میلیارد بشکه نفت در جا هستیم که این مقدار برابر 9% کل نفت درجای جهان می باشد و باداشتن 27 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی شناخته شده 15% کل ذخیره جهانی را به خود اختصاص داده ایم. حال اگر ما ضریب بازیافت را 25 فرض کنیم آنگاه می توانیم 125 میلیارد بشکه از این نفت درجا را بدست آوریم و چنانچه با استفاده از روشهای مختلف بهره وری بتوانیم این ضریب را فقط 5% افزایش دهیم آن وقت حدود 25 میلیارد بشکه به نفت های قابل استحصالمان افزوده خواهد شد. خوشبختانه روش های نوین بهره وری از جمله روش های افزایش بهره وری نفتEOR((Enhanced Oil Recovery که با پیشرفت تکنولوژی در زمینه های مختلف گسترش پیدا کرده و هر روز به تعداد شرکتهای نفتی استقبال کننده از آن افزوده می شود، راه حل این مشکلات را ارائه نموده است. با توجه به گذشت نزدیک به 160 از عمر صنعت نفت در دنیا و با توجه به کاهش بهره وری مخازن مختلف بر اثر استخراج های متوالی و متمادی روی آوردن به روش های افزایش بهره وری یک اجبار بوده و شرکت های مختلف نفتی برای افزایش تولید خود در شرایط دنیای امروز مجبور به استفاده از این روش ها هستند. در یک توضیح ساده چنانچه بخواهیم روش های افزایش بهره وری نفت را تعریف نمائیم باید بگوییم که.EOR مبحثي‌راجع‌ به‌ روش هاي‌ مورد استفاده‌ براي‌ بازيافت‌ بيشتر نفت‌ از مخازن‌ نفتي‌ است‌،كه‌ جدا از برداشت‌ اوليه‌ و ثانويه‌ مي‌باشد.

در برداشت اوليه‌، استخراج‌ نفت بيشتربا استفاده‌ ازانرژي داخلی مخزن‌، که توسط گازهای تحت فشاريا رانش طبيعي توسط آب ايجاد مي‌شود،صورت مي‌گيرد.

در برداشت‌ ثانويه‌، بيشتر از تزريق‌ آب‌ ياآبروبي‌ استفاده‌ مي‌شود. به‌ اين‌ ترتيب‌ EORبه‌ عنوان‌ سومين‌ مرحله‌ برداشت‌ مطرح‌ مي‌شود.

ازدياد بازيافت‌ نفت‌ IOR (Improved Oil Recovery) و بازيافت‌ پيشرفته‌ نفت‌ AOR (Advanced Oil Recovery) معاني‌ مشابهي‌ با EOR دارند بجز آنكه‌ آن ها روش هاي‌ مقدماتي‌ و ثانويه‌ برداشت‌ را نيز در برمي‌ گيرند، در ضمن‌ گاهي‌ اوقات‌ EOR مي‌تواند زودتر از مراحل‌ قبل‌ بكار رود. قبل‌ از تهيه‌ اين‌ پژوهش‌، آبروبي‌ نوعي‌ از EOR شناخته‌ ميشد ولي‌ الان‌ EOR به‌ عنوان‌ مرحله‌اي‌ پس‌ از آن‌ به‌ شمار مي‌رود. بطور کلی می توان تمام روشهایی را که درآنها از مواد یا گونه های مختلف انرژی برای استخراج نفت های باقیمانده در مخزن که برداشت آنها از روشهای متداول مقرون به صرفه نیست، بکار می روند را جزو روشهای ازدیاد برداشت نفت به حساب آورد.

جریان طبیعی نفت تحت تأثیر سه نیروی شناخته شده فشار آب مخزن ، فشار گاز سرپوش و فشار گازحل شده در نفت می باشد. در حالت اول آبی که در زیر نفت در لایه نفتگیر قرار دارد تحت فشار زیادی است که از اطراف به آن وارد می آید ، لذا به محض اینکه چاه به لایه نفت زا برسد فشار آب نفت روی خود را به درون چاه و از آنجا به روی سطح زمین می راند. درحالت دوم هم گازی که بطور آزاد مثل سرپوش یا کلاهکی روی نفت را در مخزن پوشانده استبر اثر فشار زیادی که به آن وارد می آید متراکم شده و میل به انبساط پیدا می کند که این میل به انبساط بصورت فشار به نفت درون مخزن تحمیل می شود و در اولین فرصت گاز با بیرون راندن نفت از مخزن منبسط شده و از فشار وارده می کاهد. مقداری گاز تحت فشار زیاد مخزن در نفت حل شده است که تمایل به آزاد شدن از فاز مایع دارد و به همین دلیل در هنگام آزاد شدن و خروج ازمخزن مقداری از نفت را نیز همراه خود به سطح زمین هدایت می نماید، مانند بطری نوشابه پر گازی که درب آن بطور ناگهانی باز شود که در این حالت گاز موجود در بطری علاوه بر خروج از بطری مقداری از مایعات داخل بطری را نیز به همراه خود خارج می سازد. در عین حال این گاز محلول با کاهش فشار مخزن می تواند از نفت جدا گردیده وبه شکل گاز سرپوش، افت فشار مخزن را جبران نماید. در ابتدای حفاری ها در ایران اکثرچاه های حفر شده جزو چاه های پر فشار منطقه بشمار می آمدند که با گذشت سال ها وبهره برداری های فراوان صورت گرفته اغلب میادین دچار افت فشار و در نتیجه کاهش بهره وری شده اند. لذا توجه به روش های جدید استخراج نفت و روش های مختلف ازدیاد برداشت نفت بیش از پیش از اهمیت برخوردار شده و در اکثر کشورهای نفت خیز دنیا به آن پرداخته می شود ، تا هر چه بیشتر از این موهبت نهفته در زمین استفاده و برداشت ازمخازن نفت را تاحد ممکن افزایش دهند. در ایران نیز در سالهای اخیر به تعدادی از روشهای نو رو آورده شده که از جمله می توان به تزریق گاز در میادین آغاجاری، هفتکل ودورود یا تزریق آب در بلال اشاره کرد.
 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
در قسمت قبل به تاریخچه نفت در ایران پرداختیم. در این قسمت و قسمت بعد به آشنایی با سازه های نفتی می پردازیم.

سازندهای نفتی ایران:

تا سال 1307 تمام نفت تولیدی ایران مربوط به میدان نفتون می شد که بعدها به مسجد سلیمان تغییر نام داده شد، اما از این سال به بعد میادین دیگری از جمله هفتکل(1307) ، گچساران ( 1309 ) ، آغاجاری (1315) و میادین نفتی لالی و نفت سفید(1317) کشف و مورد بهره برداری قرار گرفت . در سال 1335 در ناحیه قم در تاقدیس البرز نفت و در سال 1337 در میدان سراچه گاز کشف شد که این نخستین کشف مواد نفتی به مقدار قابل ملاحظه در خارج از حوضه زاگرس بود. در سال 1345 در دشت مغان و در سال 1346 در گرگان به ترتیب نفت و گاز کشف شد ، که اولی به دلیل تراوایی کم سنگ مخزن و دومی به دلیل بهره دهی پایین چاه اقتصادی تشخیص داده نشده و مورد بهره برداری قرار نگرفت. در سال 1347 میدان عظیم گازی خانگیران و در سال 1360 میدان گازی گنبدلی در حوضه رسوبی کپه داغ کشف گردید. ولی با تمام این اوصاف هنوز این مهم ترین حوضه نفتی ایران می باشد. و اغلب میادین مهم نفتی در این حوضه واقع شده است.

برای حوضه زاگرس تاکنون تقسیمات متعددی ارائه شده است و هر تقسیم بندی بر اساس عامل ویژه ای صورت گرفته است. مشهورترین طبقه بندی بوسیله FALCON در 1961 ارائه شده است که زاگرس را از شمال شرقی به جنوب غربی به سه زون تقسیم بندی نموده است، که این زونها عبارتند از :

1- زون ساختمانی پیچیده همراه سنگهای دگرگونی:

حد شمال شرقی این زون در تداخل با سنگ های زون ارومیه به خوبی روشن نیست و اطلاعات موجود در این زمینه فقط متعلق به حاشیه جنوب غربی این زون است که به عنوان تراست اصلی زاگرس معرفی شده است. این منطقه در واقع محل برخورد صفحات عربستان و ایران مرکزی بوده است.

2- زون تراستهای هم آغوش( Imbricated Thrust Zone ):

این منطقه در شمال شرقی کمربند چین های ساده واقع گردیده است و سنگهای دگرگونی در این منطقه وجود ندارد.

3- کمربند ساده چین خورده (Simply Folded Belt) :

این منطقه جنوبی ترین بخش چین خوردگی زاگرس است و با ساختمان های تاقدیسی نامتقارن در امتداد کلی شمال غربی _ جنوب شرقی مشخص می گردد. منابع هیدروکربوری جنوب غرب ایران عمدتا" محدود به کمربند چین خورده ساده می باشد. این کمربند چین خورده به چند قسمت تقسیم شده است که محدود به چند ساختار ساختمانی هستند. این قسمت ها ویژگی های هیدروکربوری خاص خود را دارند. تقسیمات این کمربند عبارتست از :

- فرو افتادگی دزفول( Dezful Embayment ):

که محدود به گسل کازرون در شرق و زون خمشی بالارود در شمال است. فرو افتادگی دزفول بطور کلی به ناحیه ای اطلاق می گردد که در آن آسماری فاقد رخنمون است. این ناحیه در برگیرنده حدود پانزده کیلومتر رسوبات از پالئوزوئیک تا عهد حاضر است. و اکثر میدان های نفتی ایران در این ناحیه قرار دارند. این ناحیه دارای سیستم نفتی متفاوت با دیگر نواحی هیدروکربوری ایران بوده واز شناخته شده ترین نواحی هیدروکربوری محسوب می شود.

- ناحیه فارس(Fars Area ):

محدوده این زون ساختمانی عبارتست از حد غربی گسل کازرون ، حدشرقی خط فرضی جدا کننده هینترلند ( Hinterland ) بندر عباس از فارس، حد شمالی به تراست ها و حد جنوبی خط ساحلی خلیج فارس است. در این مطلب منظور از ناحیه فارس زون های ساختمانی فارس و هینترلند بندر عباس است که حد شرقی آن گسل میناب است و به دو بخش فارس شمالی و جنوبی تقسیم می شود. تداوم پشته ای از پی سنگ سیرعربی از طریق قطر به زیر این منطقه موجب پیدایش شرایط پلاتفرمی از مزوزوئیک تا زمان حال در ناحیه فارس شده است. وجود گنبدهای نمکی و اثر آنها در تاقدیس های زون فارس از ویژگی های مهم ساختمانی این منطقه به شمار می رود. تاقدیس های این منطقه جهت یافتگی های گوناگونی دارند. بطوری که علاوه بر جهت یافتگی زاگرس در جهت شرقی _ غربی و شمال شرقی _ جنوب غربی نیز دیده می شوند. ناحیه فارس از نواحی گاز خیز مشهور دنیا به حساب می آید. این منطقه سیستم نفتی متفاوتی نسبت به فروافتادگی دزفول دارد و میدان های کنگان و دالان از میدان های عظیم گازی این منطقه محسوب می شوند.

- هینترلند بندر عباس(Bandar Abbas Hinterland ):

هینترلند بندر عباس محدود به گسل زندان-میناب در شرق ، شمال آن خط واره ای در نظر گرفته شده است و حد جنوبی آن جبهه چین خورده زاگرس است. اکثریت تاقدیس های این منطقه راستای محوری شرقی _غربی و شمال شرقی _جنوب غربی دارند. - لرستان:

این ناحیه از جنوب به خمش بالارود ، از شمال و شمال غرب به مرز ایران و عراق منتهی می شود. لرستان دارای منابع نفتی و گازی می باشد. حوضه زاگرس که در جنوب غرب ایران و شمال عراق قرار گرفته است از لحاظ موقعیت تکتونیک صفحه ای حاشیهء تکتونیکی شده عربستان را تشکیل می دهد. تاریخچه زمین شناسی آن شامل دوره های طولانی مدت فرونشست و رسوبگذاری می باشد که همراه با دوره های کوتاه مدت بالاآمدگی و عدم رسوبگذاری است. حرکات تکتونیکی تنها در میوسن _ پلیوسن شدیدا" زاگرس را تحت تأثیر قرار داده اند که اکنون نیز ادامه دارد و موجب شکل گیری تاقدیس های کشیده شده است . عمده تله های نفتی این ناحیه را این ساختارها تشکیل می دهند. قدیمی ترین رسوبات ناحیه فارس دارای سن پرکامبرین هستند و از رخساره های تبخیری سازند هرمز تشکیل شده اند. بالاآمدگی منطقه ای در دونین و کربنیفر ناحیه فارس را تحت تأثیر قرار داده و موجب حذف شدن مقدار زیادی از بخش پایین پالئوزوئیک در مناطق زیادی و نهشته شدن سازند فراقان شده است. سپس در پرمین میانی فرونشست و نهشته شدن منطقه ای در ناحیه فارس شروع شده و رژیم رسوباتی کربناته شیل های آهکی حکم فرما شده و این وضعیت با دوره های کوتاه مدت بالاآمدگی، عدم رسوبگذاری و قطع شدگی رسوبات تا پایان پالئوژن ادامه داشته است. در توالیهای تریاس و ژوراسیک رخساره های تبخیری دیده می شود. با نهشته شدن آهک های آسماری که سنگ مخزن عمده مخازن نفت ایران می باشد، این سیکل بلند مدت رسوبی به الیگوسن و میوسن ختم می شود. در نئوژن تغییرات عمده ای در چارچوب رسوبی زاگرس رخ می دهد و تبدیل به قسمتی ناپایدار در حوضه خاورمیانه می شود، در اوایل میوسن رسوبات نئوژن خیلی زخیم است و شامل نهشته های تبخیری سازند گچساران می باشد که پوش سنگ مخزن آسماری را تشکیل می دهد. در پی کوهزائی میوسن تا زمان حال رسوبات تخریبی قاره ای آغاجاری، رسوبات دریایی سازند میشان و ممبر آهکی گوری نهشته شده است و سپس رسوبات درشت دانه کنگلومرایی از نوع مولاس نهشته شده که به عنوان سازند بختیاری شناخته می شود و دارای ضخامت خیلی زیاد می باشد و با نا پیوستگی زاویه ای روی سنگ های قدیمی تری قرار می گیرد. رسوبات نئوژن در فرو افتادگی دزفول دارای ضخامت و گسترش بیشتری نسبت به سایر قسمت های زاگرس هستند.

- سیستم های نفتی زاگرس:

سِستم نفتی فرو افتادگی دزفول:

فرو افتادگی دزفول در مجاورت ناحیه فارس قرار دارد. در فرو افتادگی دزفول پختگی سنگ منشاء و زایش نفت و تشکیل تله های نفتی و دیگر حوادث تعیین کننده سیستم نفتی فرآیندهای نسبتا" جوانی هستند که در 15 میلیون سال اخیر روی داده اند. تجمع سریع 1500 تا 2000 متر نمک و انیدریت سازند گچساران در اوایل میوسن رخ داده و طی آن سنگ منشاء کژدمی در اکثر مناطق فرو افتادگی دزفول، به جز در مناطق شمال غرب ، به سطح پختگی لازم برای زایش نفت رسیده است. همزمان با آن تشکیل چین های بزرگ زاگرس و شکل گیری نفت گیرها موجب انباشته شدن نفت در فروافتادگی دزفول شده است. در ناحیه فارس سازندهای گچساران ، آغاجاری و بختیاری، برخلاف فروافتادگی دزفول، دارای گسترش و ضخامت کمتری هستند. در قسمت های کوهستانی فروافتادگی دزفول، بالاآمدگی موجب شده است که سازند کژدمی به پختگی کامل نرسد، مانند کوه بنگستان، درحالیکه در فاصله نسبتا" کم (15 کیلومتری جنوب غربی همین محل) به علت فرو نشست کافی، این سازند به پختگی رسیده است مانند میدان آغاجاری در قسمتهای ساحلی فرو افتادگی دزفول فرونشست کمتر دیده می شود و سازند کژدمی در ابتدای پختگی حرارتی می باشد. حرکات کوه زایی در میوسن پیشین و بالا آمدگی های حاصل آن موجب ایجاد شرایطی شدند که دائما" نفت تولید و انباشته شود نفت پس از تولید در گروه بنگستان قرار می گرفتند و پس از آنکه سنگ پوشهای پابده و گورپی در اثر گسلش بریده شدند نفت به سازند آسماری مهاجرت نموده است. به طور کلی نفت موجود در فرو افتادگی دزفول را می توان در دو خانواده طبقه بندی نمود، خانواده اول نفت موجود در شمال شرقی فروافتادگی دزفول می باشد و از این نمونه می توان به نفت آسماری میدان پرسیاه که دارای درجه API بالاتر، سولفور کمتر ونسبت وانادیم به نیکل کمتردر مقایسه با خانواده دوم است، اما خانواده دوم عبارت است از نفت میدانهای اصلی مانند اهواز، مارون و آغاجاری که دارای API کمتر، سولفور ونسبت وانادیم به نیکل بیشتر است، در این میادین نفت بنگستان نسبت به نفت آسماری API کمتر و سولفور بیشتر دارد، در هر صورت بدون در نظر گرفتن دیگر تفاوت ها، ایزوتوپ های پایدار سولفور و کربن به وضوح وجود دو خانواده ترکیبی ترکیب در نفت فروافتادگی دزفول را نشان می دهد. خانواده سومی نیز در میدان های پارسی ، کرنج و مسجد سلیمان وجود دارد که مخلوطی از دو خانواده ذکر شده می باشد. شناختی که از سنگ های منشاء و انتشار آن ها داریم موجب توجه خاص به دو سازند کژدمی و پابده می گردد. و سازندهای چون گدوان و گورپی در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند که گاهی در نفت زائی مشارکت داشته اند، سازندهایی مانند سرگلو قبل از شکل گیری نفت گیرها در فرو افتادگی دزفول محتملا به تکوین رسیده و تخلیه گردیده اند. سازند پابده برای نفتهای شمال شرقی فروافتادگی دزفول نقش با اهمیتی داشته است. سازند گورپی و سورگاه با توجه به نوع کروژن و ضخامت نمی توانند سنگ منشاء موٌثر قلمداد گردند. سنگهاي مخازن شناخته شده دنيا بيشتر مشتمل بر ماسه سنگ ها و كربنات است و مخازن نفتي ايران اكثر كربناتي هستند و مخازني با سنگ شناسي مختلط شامل ماسه و سنگ ها و كربن ها ديده مي شوند مانند سازند آسماري در ميدانهاي اهواز و مارون و همچنين در شمال بندرعباس در ميدان گازي سرخون كنگولومراي قاعده سازند رازك گاز خيز است. تمام نفت هاي كشف شده در زاگرس در نفت گيرهاي تاقديسي تجمع يافته اند و اگر سخني از نفت گيرها ي گسلي به ميان آيد باز هم گسل هاي مرتبط با تاقديس ها است. هرچه از تراست زاگرس به طرف جنوب پيش برويم چين ها جوانتر مي گردند.

- سيستم نفتي ناحيه فارس:

در ناحيه فارس سنگهاي منشاء فروافتادگي دزفول داراي توان نفت زايي قابل توجهي نيستند ونمي توانند نفت زیادی توليد كرده باشند وازآنجا كه در اكثر تاقديس ها ، پوش سنگ گچساران وجود ندارد يا داراي خواص پوش سنگي نيست سازند آسماري نمي تواند سنگ مخزن باشد. در ناحيه فارس سنگ منشاء شناخته شده ، شيل هاي سيلورين هستند كه اخيراً به نام سازند سر چاهان معرفي شده است.گازهاي گروه دهرم از اين رسوبات كه در اكثر مناطق خاورميانه به عنوان سنگ منشاء شناخته شده اند نشئت گرفته اند. مطالعات انجام شده روي اين شيل ها در ناحيه فارس ،اين شيل ها را سنگ منشاء ذخايرعظيم گازي گروه دهرم معرفي كرده است. سازندكنگان با سن ترياس پاييني از كربنات و شيل هاي نازك لايه غني از ماده آلي شكل گرفته است كه پتانسيل زايش هيدرو كربور را دارند.اين لايه هاي غني از ماده آلي همراه با لايه هاي دولوميتي وكربناته هستند كه در ناحيه ي خليج فارس سنگ مخزن منابع گازي را تشکیل می دهند. از اوايل مزوزوئيك شرايط پلت فرمي در ناحيه ي فارس حاكم بوده و موجب نهشته شدن روسوبات فقير از ماده ي آلي شده است. سنگ هاي منشاء فروافتادگي دزفول به علت تغييرات ليتوفاسيسي در ناحيه فارس پتانسيل زايش هيدروكربور را ندارد مانند آهك هاي سورمه و سروك. همچنين سازند هاي شيلي كژدمي و گورپي، طوريكه اين سازندها كم ضخامت هستند و در محيط اكسيدان نهشته شده اند و حتي در صورت داشتن موادآلي اين سازندها عمدتاً به پختگي لازم براي زايش هيدرو كربور نرسيده اند. دركل سيستم نفتي ناحيه فارس ويژگي متفاوتي با فرو افتادگي دزفول دارد،كه به صورت تدريجي به يكديگر تبديل مي شوند . خصوصيات سنگ هاي منشاء در ناحيه ي فارس به گونه اي است كه منابع عظيم هيدروكربوي مايع همانند فروافتادگي دزفول در اين منطقه ديده نمي شود ولي از لحاظ منابع گاز اين منطقه داراي اهميت بسياراست به طوري كه سازندهاي گروه دهرم وما قبل آن در اين ناحيه داراي منابع عظيم گازي هستند.

- سازندهاي زاگرس:

شيل هاي سيلورين مطالعات انجام شده نشان مي دهند رسوبات پالئوزوئيك زاگرس ازنظر مواد آلي فقير هستند. تنها سنگ شناخته شده در رسوبات پالئوزوئيك زاگرس سازند سر چاهان مي باشد. اين شيل هاي سيليتي سياه رنگ بر اساس گراپتوليت ها به سيلورين نسبت داده شده اند . در كوه گهكم بيش از 100متر از اين شيل ها داراي كروژن نوع II و مقدار كل كربن آلي (TOC ) آن 1 تا 5/4 درصد وزني است . بازسازي ساختار در كوه گهكم نشان مي دهند سازند سرچاهان قبل از پليوسن ، پيش از فاز كوه زائي زاگرس دست كم 6000 متر تد فين شده است(Bordenave and Burwood 1990). مطالعات ميكروسكوپي پختگي مشابه مواد آلي در شيل هاي سازند گرو و شيل هاي سيلورين كوه گهكم را نشان مي دهد . اين پديده چنين تفسير شده است كه گراديان حرارتي در لرستان بيشتر از ناحيه فارس است (Ala 1980). شيل هاي سيلورين در توليد گازهاي فراوان موجود در گروه دهرم وگروه كازرون در ايران، قطر وابوظبي نقش داشته اند Bordenave and Burwood 1990)). ماسه سنگ هاي دونين و پرمين سازند فرقان داراي مواد آلي بسيار ناچيزي هستند و از لحاظ سنگ منشاء فاقد ارزش هستند.

- سازند كربناتي دالان تبخير (پرمين):

از نظر سني قديمي ترين سنگ مخزن شناخته شده در زاگرس سازند كربناتي دالان متعلق به پرمين است . سازند كربناتي دالان در يك محيط كم عمق ساحلي تاسابخائي نهشته شده است اين رخساره تا نواحي شمالي چون كوه دينار تداوم داشته و در اين محل با كاهش ضخامت به آهك هاي رديفي تبديل شده است ( Szabo and kheradpir 1978). آهك هاي سازند دالان سياه رنگ هستند و زماني كه آنها را بشكنيم بوي نفت مي دهند لذا عده اي تصور مي كردند اين آهك ها سنگ منشاء هستند. اما مطالعات نشان مي دهد كه حاوي مقدار كمي مواد آلي هستند و نتايج حاصله مبين آن است كه مواد آلي موجود در اين سازند به علت عمق تدفين و زمان زمين شناسي در معرض حرارت هاي بالا قرار گرفته اند (مطيعي 1374) و در هر صورت آهك هاي دالان و كنگان سنگ منشاء شناخته شده در ايران نيستند . محيط كم عمق ساحلي موجب تخلخل زيادي بوده است اما تحت تاثير عوامل دياژنتيكي تغييرات زيادي در سيستم تخلخل پديد آمده است در عين حال حركات رو به بالاي ناحيه اي ومحلي در پلتفرم فارس و مناطق نزديك به آن مانع تاثير وزن طبقات فوقاني روي طبقات زيرين شده در نتيجه تخلخل اوليه تا حدودي حفظ شده است همين حركات مانع عمق تدفين زياد سنگ منشاء سيلورين در اين نواحي شده است .

- بخش تبخيري نار (پرمين):

اين بخش درون سازند دالان ديده مي شود و شامل انيدريت هاي ضخيم لايه در تناوب با االيت هاي دولوميتي است ( Szabo and kheradpir 1978). اين بخش گاهي موجب تفكيك مخزن دهرم مي گردد به اين معني كه در پاره اي از ميدان ها مانند پارس بخش نار مخزن كنگان ودالان بالائي را از دالان پائيني و فرقان جدا مي كند . اين تفكيك بر اساس اختلاف فشار وتفاوت در عمق سطوح سيالات مخزن تعريف مي شود (مطيعي 1374) .

نكاتي پيرامون سنگ هاي منشاء مزوزوئيك:

شرايط پلتفرمي كه در فارس از مزوزوئيك شروع شده موجب شده است كه رسوبات بر جاي گذاشته شده در اين منطقه از نظر ووجود مواد آلي ضعيف باشند واين حقيقت براي آهك هاي سورمه ورسوبات كرتاسه Bordenave and Burwood 1990)). از سازند هاي ژوراسيك در فروافتادگي دزفول اطلاعات مستقيم زيادي بجز در چند مورد در اختيار نيست كه دليل آن عدم وجود رخنمون وعدم حفاري آنها به عمق تدفين زياد است و آنچه در اين مورد قابل توجه است سازند سر گلو است كه هم در فرو افتادگي دزفول وهم در لرستان وجود دارد ولي از ساير سازندها ي ژوراسيك در لرستان وجود دارد ولي از ساير سازند هاي ژوراسيك در لرستان و شمال شرقي عراق گزارشي دلالت بر سنگ منشاء بودن وجود ندارد . سازند هاي كربناتي كنگان وخانه كت و سازند دشتك (ترياس) رسوبات ترياس به طور كلي با دو رخساره در زاگرس مشخص مي گردند

Szabo and kheradpir 1978). 1. رخساره كربناته ـ تبخيري (سازندهاي كنگان و دشتك) در فارس و خليج فارس 2. رخساره كربناتي (سازند خانه كت) در ارتفاعات زاگرس رسوبات سازند كنگان متعلق به ناحيه كم عمق و پر انرژي است واز تخلخل اوليه بالائي برخوردار بوده است كه تحت تاثير عوامل دياژنتيكي تغييرات زيادي در سيستم تخلخل اين سازند پديد آمده است .

هم اكنون سنگ هاي االيتيك وپلتي سازند كنگان از جمله سازندهاي دالان و كنگان انفصال هيدروليكي وجود ندارند و اين دو اغلب يك مخزن را تشكيل مي دهند كه تحت عنوان دهرم شناخته مي شود و در فارس، لرستان و خليج فارس تنها گاز از ان ها به دست آمده است و در مخازن عظيم گازهاي ناحيه فارس سنگ مخزن هستند مانند ميدان هاي دالان ، كنگان و پارس جنوبي (مطيعي 1374) . سازند تبخيري دشتك در محيط سابخائي نهشته شده است ضخامت دشتك در فارس به 810 متر مي رسد وبه سوي جنوب خليج فارس به صورت ناحيه اي كاهش مي يابد . بخش شيلي آغاز از سازند دشتك در تمام زاگرس گسترش دارد و به عنوان لايه شاخص شناخته مي شود ( Szabo and kheradpir 1978). سازند دشتك داراي نقش پوش سنگ است و عملكرد پوش سنگي آن در ميدان هاي عظيم گازي فارس و خليج فارس به اثبات رسيده است ، هر چند در لايه هاي متخلخل قاعده ي اين سازند مقداري گاز به دست آمده است خصوصيت پوشش سنگي اين سازند در فروافتادگي دزفول هنوز اثبات نشده است ولي در لرستان دشتك كم و بيش خصوصيات چينه شناسي شبيه فارس دارد و در ميدان گازي سمند نقش پوش سنگي دارد (مطيعي 1374) .

- سازند ژوراسيك :

رسوبات ژوراسيك جنوب غرب ايران با دو رخساره متفاوت مشخص مي گردند ( Setudehnia 1978 ) : در ناحيه فارس و جنوب فروافتادگي دزفول روسوبات لياس به نهشته شدن شيل هاي سيلتي ، آهك و دولوميت هاي سازند تبريز شروع شده است اين رسوبات به ناحيه كم عمق و به پهنه كشندي نسبت داده مي شود . سپس آهك هاي سورمه در طي ژوراسيك مياني تا بالائي نهشته شده است . در اواخر ژوراسيك شرايط آب وهوائي خشكي كه بر عربستان حاكم بوده به مناطق فارس نيز كشيده شده و موجب نهشته شدن رسوبات گسترده تبخيري انيدريت سابخائي هيث در تمام مناطق خليج فارس و مناطق خليج فارس و مياني فارس نهشته شده است . در لرستان و نواحي شمالي فروافتادگي دزفول رسوبات لياس با دولوميت شروع شده و در پي آن رسوبات شيلي و اهكهاي نازك لايه سازند سر گلو با منشاء دريائي عميق نهشته شده است .

- سازند سر گلو:

در پي شرايط اقليمي خشك كه در ترياس موجب شكل گيري سازند دشتك شده است يك حوضه عميق در ژوراسيك پيشين از شمال شرقي عراق تا لرستان بوجود آمده است كه در تمامي مزوزوئيك وجود داشته است . در طي ژوراسيك مياني شرايط غير اكسيدان در لرستان و تداوم آن در فرو افتادگي دزفول حاكم گرديده كه حاصل آن روسوب گذاري سازند سر گلو مي باشد . در لرستان ضخامت آن 200 متر است و شامل شيل هاي سياه رنگ متورق مي باشد . اين سازند از نظر مواد آلي بسيار غني بوده و مقدار TOC ان بين 5 و1 متغيير است . اين سازند در شمال و شمال شرقي فروافتادگي دزفول ديده مي شود (Bordenave and Burwood 1990). بر اساس شواهد موجود سازند سر گلو مي تواند يك سنگ منشاء خوب باشد اما دست كم در لرستان و شمال فروافتادگي دزفول نمي تواند يك سنگ منشاء موثر باشد ، زيرا غالباً لايه هاي ضخيم تبخيري آن را از مخازن خوب جدا مي كند (Bordenave and Burwood 1990).

- سازند كربناتي سورمه:

سنگ شناسي اين سارند شامل آهك ، دولوميت و آهك هاي رسي مي باشد . سارند سورمه در بعضي از ميدان هاي نفتي نظير ميدان هاي خارك و بوشهر ربه عنوان سنگ مخزن شناخته مي شود (مطيعي 1374) .

- سازندهاي تبخيري هيث و گوتنيا (ژوراسيك):

در طي ژوراسيك منطقه وسيعي از خليج فارس و عربستان در زير درياي كم عمق تا سابخائي پوشيده بوده است در عربستان حاصل چنين شرايطي رسوب گذاري پكستون ها و گرينستون هاي سازند عرب است كه مخازن نفتي بسيار غني جهان را تشكيل مي دهد و در پايان به سازند هيث ختم مي شود . در گستره ي فارس تا فرو افتادگي كركوك محيط دريائي مسدود حاكم بوده و سازندهاي تبخيري هيث و گوتينا حاصل روسوب گذاري در اين محيط مي باشد . سازند تبخيري هيث نقش پوش سنگ را براي مخازن سازند عرب دارد (مطيعي 1374) .

- سازندهاي گرو ، فهليان و داريان (كرتاسه پائيني):

در اواخر ژوراسيك پيشروي عمومي ترافي ( Trough) را به وجود آورده كه حدوداً از حوالي خارك به سمت شمال غربي ادامه داشته است . قسمت عميق حوضه در شمال غربي حوضه شامل لرستان و فروافتادگي كركوك بوده است و رسوبات عميق سازند گرو در آن نهشته شده است درحالي كه در جنوب شرقي شرايط محيط كم عمقي حاكم بوده و سازند فهليان و داريان نهشته شده اند . در جنوب غرب ايران مخازن نفتي متعددي در سازندهاي فهليان ، گدوان ( بخش آهكي خليج ) و داريان كشف شده است ( مطيعي 1374 ) .

- سازند گرو:

درلرستان پس از رسوب گذاري سازند گوتينيا با ضخامت زياد از ابتداي كرتاسه شرايط محيط رسوبي احيائي و عميق حاكم گرديده كه حاصل آن رسوب گذاري بيش از 2000 متر شيل هاي سياه رنگ و آهك هاي رسي متورق و به شدت بيتومينه سازند گرو از والانژينين تا اپتين و حتي كنياسين در حوالي محور حداكثر فرو نشست حوضه رسوبي مي باشد (Bordenave and Burwood 1990 ). در كبير كوه لرستان شيل هاي اين سازند راديواكتيويته بالائي را نشان مي دهند . مقدارTOC در اين سازند بين 2 تا 9 درصد و در آهك هاي رسي بين 1تا 2 درصد است . بررسي كروژن ها نشان مي دهد كه شيل هاي اين سازند به پختگي زايش نفت رسيده اند . سازند گرو به سمت شمال شرق فروافتادگي دزفول ، مسجد سليمان و گچ ساران گسترده شده است . در اواخر نئوكومين تا اوايل آپتين تا شمال فارس نيز كشيده شده است كه در انجا به عنوان سازند گدوان شناخته مي شود و به صورت محلي غني از ماده آلي است (Bordenave and Burwood 1990). مواد اين سازند منشاء دريائي دارند .
 
Similar threads

Similar threads

بالا