مسعود جمشیدی نسب
عضو جدید
از غضب الهی به كجا بايد فرار كرد؟
"فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌمُّبِينٌ" (ذاريات – آيه 50)
«پس به سوى خدا بگريزيد كه من از سوى او براى شما بيم دهندهاى آشكارم»
انسان، چارهاى جز حركت و فرار به سوى خدا ندارد . فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است.
شما قبلا به این مطلب رای داده اید
امير المومنين(ع) در نهج البلاغه میفرمایند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّه»؛[2] پس اى بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا، به سوى خدا فرار کنید.
«فرار از خدا به سوی خدا»؛ بايد از عقاب الهی به سوي رحمت خدا فرار كرد، خداي منان و توبه پذير. این کار با فرار کردن از معصیت و نافرمانی او به سمت اطاعت و فرمانبرداری او امکانپذیر است. این عبارت، اشاره لطیفی به توحید افعالی دارد. مشکلاتی که انسان با آن مواجه میشود، آثار اعمال خودش است که خدای متعال این آثار را برای آن اعمال وضع کرده است. و همه آنها از سوی خدا نشأت میگیرد. لذا برای حل این مشکلات راهی جز فرار کردن به سوی او و استعانت و کمک از او وجود ندارد. (3)
از حاج محمد اسماعیل دولابی نیز نقل شده است که:
پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. همهی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!
خودش را به سینهی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.بله – بايد از خشم و غضب به لطف و رحمت پناه برد «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله». راه فرار به سوی خداست.
مي توان اين چنين گفت كه:حضرت علی(ع) میخواهد بگويد که برای به دست آوردن امنیت و عافیت در هر یک از مشیتها و خواستههای الهی که انسان درباره آن دچار ابهام و یا وحشت است، باید به خدا پناه ببرد.(4)
تعبیر فرار در اینجا تعبیر زیبا و لطیف است. معمولا فرار در جایی گفته می شود که انسان از یک سو با موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو شده و از سوی دیگر پناهگاهی در نقطه ای سراغ دارد، از این رو با سرعت تمام از محل حادثه دور می شود و به نقطه امن و امان پناه می آورد.
علامه طباطبایی(ره) هم در این زمینه می فرمایند:
مراد از فرار كردن به سوى خدا، انقطاع به سوى او است به دست برداشتن از كفر، و گريزان بودن از عقابى كه كفر به دنبال دارد، و متوسل شدن به ايمان به خداى تعالى به تنهايى، و اينكه او را يگانه معبودى بى شريك براى خود بگيرند. (5)
ترس و امید و محبت به خداوند، درافراد مختلف بر حسب میزان شناخت آنها از خدا و صفات جمالیه و جلالیهى او و سایر معارف دین از یکسو و عملکرد گذشتهى آنها از سویى، و اطمینان یا عدم اطمینان آنها از آیندهى خویش از سوى دیگر متفاوت است؛ آنها که مجذوب هیبت و عظمت و جلالت حق گشته و یا در گذشتهى خویش مرتکب عصیان شده و رعایت محضر ربوبى را نکردهاند، ترسشان بر محبت و امیدشان غالب است و برعکس، آنها که مجذوب جمال و رحمت حق تعالى گردیده و عنایات و ألطاف او را تجربه کرده و در گذشتهى خویش جانب احتیاط را نگه داشته و أدب محضر ربوبى را رعایت کردهاند و اگر لغزیدهاند، باب توبه و مغفرت حق را گشوده یافته و توبهى نصوح نمودهاند ؛ محبّت و امیدشان بر ترسشان غالب است0
امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه مىفرمایند: «کور باد چشمى که تو را بر خود مراقب نمىبیند و سرمایه را مىبازد آنکه از براى او نصیبى از محبت قرار ندادهاى» پس خوشه چینى از این ترس و محبت در آخرت صورت مىگیرد و آنجا یا جایگاه عذاب و نقمت خالص براى کسانى است که این نعمت را حفظ نکرده و یا ناامید گشته و غرق معاصى شدهاند و یا فریب خورده و توشه برنداشتهاند، و یا جایگاه نعمت و آسایش خالص بدون نگرانى و ترس است براى کسانى که با حفظ توازن بین بیم و امید، هم از معاصى اجتناب کردهاند و هم بر توشهگیرى از خیرات براى آخرتشان سبقت گرفتهاند. (6)
پی نوشت ها:
1.سوره ذاريات – ايه 50
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، خطبه 24، ص 66، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق؛ نهج البلاغة، ترجمه دشتی، محمد، ص 70، مؤسسه انتشارات مشهور، قم، چاپ دوم، 1379ش.
3.مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج 2، ص 72، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1375ش.
4.علامه جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 5، ص 95، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ هفتم، 1376ش.
5. ترجمه الميزان، ج۱۸، ص: ۵۷۴
6. «دعاي عرفه،بحار الانوار،جلد98،صفحه 226»
"فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُم مِّنْهُ نَذِيرٌمُّبِينٌ" (ذاريات – آيه 50)
«پس به سوى خدا بگريزيد كه من از سوى او براى شما بيم دهندهاى آشكارم»
انسان، چارهاى جز حركت و فرار به سوى خدا ندارد . فرار به سوى خدا، فرار از ظلمات به نور، از جهل به علم، از دلهره به اطمينان، از خرافات به حق، از تفرقه به وحدت، از شرك به توحيد و از گناه به تقوى و پرهيزگارى است.
شما قبلا به این مطلب رای داده اید
«فرار از خدا به سوی خدا»؛ بايد از عقاب الهی به سوي رحمت خدا فرار كرد، خداي منان و توبه پذير. این کار با فرار کردن از معصیت و نافرمانی او به سمت اطاعت و فرمانبرداری او امکانپذیر است. این عبارت، اشاره لطیفی به توحید افعالی دارد. مشکلاتی که انسان با آن مواجه میشود، آثار اعمال خودش است که خدای متعال این آثار را برای آن اعمال وضع کرده است. و همه آنها از سوی خدا نشأت میگیرد. لذا برای حل این مشکلات راهی جز فرار کردن به سوی او و استعانت و کمک از او وجود ندارد. (3)
از حاج محمد اسماعیل دولابی نیز نقل شده است که:
پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود. همهی اوضاع را به هم ریخته بود.وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!
خودش را به سینهی پدر چسباند. شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.بله – بايد از خشم و غضب به لطف و رحمت پناه برد «وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله». راه فرار به سوی خداست.
مي توان اين چنين گفت كه:حضرت علی(ع) میخواهد بگويد که برای به دست آوردن امنیت و عافیت در هر یک از مشیتها و خواستههای الهی که انسان درباره آن دچار ابهام و یا وحشت است، باید به خدا پناه ببرد.(4)
تعبیر فرار در اینجا تعبیر زیبا و لطیف است. معمولا فرار در جایی گفته می شود که انسان از یک سو با موجود یا حادثه وحشتناکی روبرو شده و از سوی دیگر پناهگاهی در نقطه ای سراغ دارد، از این رو با سرعت تمام از محل حادثه دور می شود و به نقطه امن و امان پناه می آورد.
علامه طباطبایی(ره) هم در این زمینه می فرمایند:
مراد از فرار كردن به سوى خدا، انقطاع به سوى او است به دست برداشتن از كفر، و گريزان بودن از عقابى كه كفر به دنبال دارد، و متوسل شدن به ايمان به خداى تعالى به تنهايى، و اينكه او را يگانه معبودى بى شريك براى خود بگيرند. (5)
ترس و امید و محبت به خداوند، درافراد مختلف بر حسب میزان شناخت آنها از خدا و صفات جمالیه و جلالیهى او و سایر معارف دین از یکسو و عملکرد گذشتهى آنها از سویى، و اطمینان یا عدم اطمینان آنها از آیندهى خویش از سوى دیگر متفاوت است؛ آنها که مجذوب هیبت و عظمت و جلالت حق گشته و یا در گذشتهى خویش مرتکب عصیان شده و رعایت محضر ربوبى را نکردهاند، ترسشان بر محبت و امیدشان غالب است و برعکس، آنها که مجذوب جمال و رحمت حق تعالى گردیده و عنایات و ألطاف او را تجربه کرده و در گذشتهى خویش جانب احتیاط را نگه داشته و أدب محضر ربوبى را رعایت کردهاند و اگر لغزیدهاند، باب توبه و مغفرت حق را گشوده یافته و توبهى نصوح نمودهاند ؛ محبّت و امیدشان بر ترسشان غالب است0
امام حسین علیه السلام در دعاى عرفه مىفرمایند: «کور باد چشمى که تو را بر خود مراقب نمىبیند و سرمایه را مىبازد آنکه از براى او نصیبى از محبت قرار ندادهاى» پس خوشه چینى از این ترس و محبت در آخرت صورت مىگیرد و آنجا یا جایگاه عذاب و نقمت خالص براى کسانى است که این نعمت را حفظ نکرده و یا ناامید گشته و غرق معاصى شدهاند و یا فریب خورده و توشه برنداشتهاند، و یا جایگاه نعمت و آسایش خالص بدون نگرانى و ترس است براى کسانى که با حفظ توازن بین بیم و امید، هم از معاصى اجتناب کردهاند و هم بر توشهگیرى از خیرات براى آخرتشان سبقت گرفتهاند. (6)
پی نوشت ها:
1.سوره ذاريات – ايه 50
2. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، خطبه 24، ص 66، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق؛ نهج البلاغة، ترجمه دشتی، محمد، ص 70، مؤسسه انتشارات مشهور، قم، چاپ دوم، 1379ش.
3.مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، ج 2، ص 72، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1375ش.
4.علامه جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 5، ص 95، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ هفتم، 1376ش.
5. ترجمه الميزان، ج۱۸، ص: ۵۷۴
6. «دعاي عرفه،بحار الانوار،جلد98،صفحه 226»
آخرین ویرایش: