[ابنیه سنتی ایران]تپه ها

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تپه حسن لو با وسعت30 هکتار و ارتفاع 20 متر در 7 کیلومتری شمال شرق شهر نقده در کنار روستای حسن لو واقع شده است. جام بزرگ طلایی حسن لو که مربوط به دوران مانائی هاست از این تپه کشف شده است. بنا به ارزیابی ها، قدمت این تپه به 6000 سال قبل از میلاد می رسد و تا دوره اسلامی نیز محل سکونت و استقرار بوده و کاوش ها نشان می دهد چندین بار به علت آتش سوزی تخریب و مجددا بنا گردیده است.






نماهایی از تپه حسنلو



با توجه به اکتشافات انجام شده و خارج شدن شهر باستانی از زیر خاک می توان اطلاعات بسیار گرانبهایی از نحوه زندگی و آداب و رسوم و آئین های دوره های آغازین تمدن در این منطقه کسب نمود. در این منطقه آثاری از جمله زیور آلات زنانه مجسمه های تزئینی، خنجرها و دشنه های آهنی و برنزی و... کشف شده است.



جام زرین حسنلو به ابعاد 21 سانتی متر بلندی و 25 سانتی متر قطر و 950 گرم وزن متعلق به هزاره اول قبل از میلاد است و از یکی از اتاق های سوخته در سال 1338 کشف شده و بر روی آن نقش خدایان سه گانه ای سوار بر ارابه دیده می شود: خدای آب، خدای زمین و خدای خورشید؛ همینطور کاهنی که جام بلندی به دست دارد و چندین نقش دیگر که از بارزترین نمونه های هنر دوران خود است. این جام همکنون در موزه ملی ایران نگهداری می شود.

 

ali raz

عضو جدید
تپه ي باستاني حسنلو

تپه ي باستاني حسنلو

با سلام خدمت دوستان عزيز اميدوارام كه از اين مطلب خوشتون بياد در ضمن من خودم هم اهل روستاي حسنلو هستم و از شما دعوت ميكنم كه به شهر نقده و روستاي حسنلو بياييد و از مناظر طبيعي آن لذت ببريد. به دليل اينكه تازه عضو شدم نظرات شما ميتونه الگوي خوبي براي فعاليتهاي ديگم باشه.

تپهٔ حسنلاو که در ۷ کیلومتری شهر نقده قرار دارد، یکی از تپه‌های باستانی ایران است که قدمت آن به بیش از ۶ هزار سال قبل از میلاد می‌رسد.
تپه باستانی حسنلو در ۱۲ کیلومتری جنوب غربی دریاچه ارومیه، و ۹ کیلومتری شمال شرقی شهرستان نقده بین دهکده‌های امین‌لو و حسنلو واقع شده‌است. این تپه به مناسبت نام دهکده مجاورش حسنلو نام گرفته‌است.
تپه‌های باستانی زیادی پیرامون تپه حسنلو را فرا گرفته‌اند و گویا هنگام آبادی حسنلو و تمدن عظیمش تمدنهای دیگری نیز با این تپه در تماس بوده و همدوره تمدن حسنلو بوجود آمده‌اند.
وجود تپه‌های باستانی دیگر چنین میرساند که اقوام ساکن در حسنلو با اقوام ساکن در تپه‌های اطرافش از یک تیره بوده و با هم داد و ستد و رابطه داشته‌اند. تپه‌های اطراف حسنلو عبارتند از:
تپه باستانی پسدلی در شمال شرقی حسنلو (واقع در دهکده شیخ احمد) تپه بارانی در جنوب حسنلو (واقع در دهکده بارانی عجم) تپه حاج فیروز در جنوب حسنلو (واقع در دهکده حاج فیروز) تپه باستانی تابیه در جنوب غربی حسنلو (واقع در دهکده تابیه) عقرب تپه در مغرب حسنلو (واقع در دهکده دلمه) تپه کوئیک در شمال غربی حسنلو (واقع در دهکده کوئیک) تپه دلنچی ارخی در شمالغربی حسنلو (واقع در دهکده دلنجی ارخی=جوی گدا) تپه باستانی فلات در مغرب حسنلو (واقع در دهکده قلات) تپه باستانی میرآوا= میرآباد در مغرب حسنلو (واقع در دهکده میرآباد) تپه باستانی دیگر بنام ساخسی تپه در جنوب حسنلو (واقع در دهکده ساخی تپه)، تپه نظام آباد در جنوب شرقی حسنلو (واقع در دهکده نظام آباد) تپه مملو در جنوب شرقی حسنلو (واقع در دهکده مملو) تپه محمدشاه در مشرق حسنلو (واقع در دهکده محمدشاه) تپه گرخانه در مشرق حینلو (واقع در دهکده گرخانه). کلیه تپه‌های یاد شده به فاصله‌های مختلف از یکدیگر و به فاصله ۲ کیلومتر تا شعاع ۱۵ کیلومتر از تپه حسنلو قرار گرفته‌اند.



دوران‌های سکونت در حسنلو


سنگ لاجورد، هزاره ۱ (پیش از میلاد)، حسنلو، موزه ملی ایران


به عقیده دکتر دایسون رئیس هیئت مشترک ایران و امریکا ده دوره متمایز سکونت در تپه حسنلو موجود است و از قدیم به جدید یعنی از دوره دهم شروع و به دوره یکم که آخرین دوره‌است ختم میشود. دایسون تاریخ تقریبی سکونت در دوره دهم را به ۶ هزار سال پیش از میلاد مسیح نسبت میدهد و دوره نهم و هشتم تا هفتم را بین ۶ هزار و سه هزار پیش از میلاد میداند. از سه دوره دهم و نهم و هشتم اطلاعات زیادی نداریم و مدارک کافی نیز در دست نمیباشد و امید میرود با ادامه حفاری در تپه حسنلو نکات تاریک این سه دوره کاملاً روشن گردد.
از دوره هفتم تا دوره اول اطلاعات بیشتری موجود است و شواهد باستان‌شناسی و حفریات در حسنلو وجود این دوره‌ها را کاملاً تأئید میکند. در این دوره‌ها به بناهای خشتی و گلی و سنگی برخورد شده‌است. از حفاری که در ترانشه U ۲۲ در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۱ انجام گرفت (شکل ۲۲) ثابت شد که از دوره چهارم سکونت در حسنلو یعنی از هنگام وقوع آتش‌سوزی بزرگ حسنلو تا دوره هفتم سکونت (۲۲۰۰ سال پیش از آتش‌سوزی) آثار ساختمانی که دال بر سکونت افرادی در حسنلو میباشد موجود است(۱). بنابراین دوره هفتم بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد بوده‌است که از ابزرا مفرغی استفاده میشده‌است و دوره ششم بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح و دوره پنجم میتواند ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بوده باشد.
در دوره پنجم سکونت در حسنلو ظروف سفالی خاکستری رنگ ظاهر شده‌است ولی اقوام سازنده این ظروف سفالی خاکستری رنگ معلوم نیست که از چه منطقه‌ای به این محل آمده‌اند؟ از مختصات دوره پنجم سکونت در حسنلو وجود ساختمانهای خشتی و گلی است که تاکنون در هیچ نقطه از دنیا یافت نشده‌است.
دوره چهارم بین ۱۳۰۰ تا ۸۰۰ ق-م است یعنی همان دوره آتش‌سوزی بزرگ و لایه‌های سوخته و سیاه شده که تقریباً در مدت ۵۰۰ سال سکونت تشکیل گردیده‌است. در این دوره ساختمانهای حسنلو از سنگ ساخته شده بود و تمدن بسیار درخشانی در این دوره در حسنلو وجود داشته‌است.(شکل ۲۴ و ۲۵) هنر اقوامیکه در این دوره در حسنلو ساکن بوده‌اند بسیار پیشرفته بود و آثار آنها قابل مقایسه با آثار زیویه کردستان و کلورز و مارلیک گیلان و کلیه نفاط لرستان میباشد.
دوره سوم سکونت در تپه حسنلو دوره مادها و کمی پیش از آن بوده‌است و نیز این دوره نیمی از دوره هخامنشی را هم شامل میشود و خود این دوره به دو قسمت III A و III B تقسیم میگردد و دوره III A قدیمتر از دوره III B بوده‌است. دوره دوم همزمان با نیمی از دوره هخامنشی و همه دوران پارت (اشکانی) و نیمی از دوران ساسانی میباشد. و دوره اول که لایه بسیار ضعیفی است شامل اواخر ساسانی و اوایل اسلام است که اثری از آن موجود نیست و کلیه آثار این دوره از میان رفته‌است.
مهمترین دوره سکونت در حسنلو همان دوره چهارم است و منظور نگارنده از تشریح کلی حفاری حسنلو و ساختمانهای یافت شده در آن بیشتر روی این دوره میباشد. کلیه ساختمانهای یافت شده در حسنلو که از سنگ ساخته شده‌اند متعلق به دوره چهارم سکونت در حسنلو است (گرچه مقدار کمی هم سنگ در پی‌های ساختمانی دوره پنجم بکار رفته‌است).
هیئت حفاری در سالهای پیش از انقلاب توانست اتاقهای متعددی با سالنهای بزرگ در مرکز تپه کشف نماید و دیوار دفاعی قلعه نظامی و دژ محکم این شهر را زیر خاک بیرون سازد. از کشفیات اخیر این هیئت دست یافتن به سه معبد بزرگ ستوندار است که احتمالاً مراسمی در هر یک از آنها اجرا میشده‌است. بنظر میرسد که این سه تالار بزرگ ستوندار همزمان با هم ساخته نشده‌است بلکه تالار ستوندار شرقی اول و تالار ستوندار بزرگ جنوبی پس از آن دو تالار ستوندار غربی بعد از هر دو تالار ساخته شده‌است و به عبارت دیگر میتوان گفت هنگامیکه تالار ستوندار بزگ جنوبی را بنا کرده‌اند اولین تالار ستوندار شرقی متروک شده بود و از آن استفاده کافی نمیشده‌است و آن تالار به انبار یا طویله اسبان تبدیل شده بوده‌است. و نیز سومین تالار غربی ستوندار را هنگامی بنا کرده‌اند که دومین تالار بزرگ جنوبی تکافوی احتیاجات آنها را برآورده نمیکرده‌است بدین جهت اقدام به ساختن سومین تالار بزرگ ستوندار کرده‌اند. شواهدی که از این حفاری داریم اینطور نشان میدهد که هر سه بنای ستوندار مانند یک مرکز مذهبی یا معبدی بوده که برای انجام تشریفات خاصی ساخته شده و در حقیقت خدا را در آنجا میپرستیدند.

منبع
معصومی، غلامرضا. «معرفی دهکده باستانی حسنلو و کاوش در تپه باستانی حسنلو». مجلهٔ هنر و مردم، دوره ۱۴،ش ۱۶۳ (اردیبهشت ۱۳۵۵)
 

World Designer

عضو جدید
تپه های باستانی

تپه های باستانی


تپه حسنلو در میان جلگه ای سرسبز و خرم که به نام "سلدوز" معروف است و در کنار قریه ای به همین نام قراردارد.
براساس داده های باستان شناسی، این تپه در ده دوره مورد سکونت قرار گرفته است. دوره دهم که قدیمی ترین دوره سکونت حسنلو به حساب می آید، مربوط به هزاره ششم تا هزاره سوم ق.م است و دوران هایی را شامل می شود که تپه حسنلو زیاد مورد توجه نبوده است. در این دوره ها به بناهای خشتی، گلی و سنگی برخورد شده است.

از دوره چهارم سکونت در حسنلو یعنی در هنگام وقوع آتش سوزی بزرگ تا دوره هفتم سکونت – 2200 سال پیش از آتش سوزی – آثار ساختمانی به دست آمده است که دلالت بر سکونت افراد در این تپه دارد. بنابراین، دوره هفتم بین 2500تا3000 ق.م است. در این دوره از ابزار مفرغی استفاده می شد. دوره ششم بین 2000 تا2500 ق. م و دوره پنجم 1300ق. م است. از دوره پنجم سکونت در این تپه، ظروف سفالی خاکستری رنگی به دست آمده است. از مختصات دوره پنجم سکونت در حسنلو، وجود ساختمان های خشتی و گلی است.

دوره چهارم 1300 تا 800 ق. م – همان دوره آتش سوزی بزرگ – است. در این دوره تمدن بسیار درخشانی در حسنلو وجود داشت و ساختمان های آن از سنگ ساخته شده بود. دوره سوم سکونت در تپه حسنلو دوره مادها و کمی پیش از آنها است. این دوره نیمی از آنها است. این دوره نیمی از دوره هخامنشی را نیز در بر می گیرد و به دو قسمت A و B تقسیم می شود. دوره A قدیمی تر از دوره B است. دوره دوم هم زمان با نیمی از دوره هخامنشی، همه دوران پارت و نیمی از دوران ساسانی است و دوره اول که لایه ای بسیار ضعیف است، اواخر دوره ساسانی و اوایل ظهور اسلام را شامل می شود.
دوره چهارم حسنلو مهم ترین دوره فرهنگی این تپه است. دژ نظامی (برج و بارو) و سه تالار بزرگ ستون دار از عمده واحدهای ساختمانی مکشوفه در این دوره هستند.

این سه تالار ستون دار در یک زمان ساخته نشده اند؛ اول تالار ستون دار شرقی، سپس تالار ستون دار جنوبی و در آجر تالار ستون دار غربی ساخته شده است. ساخت هر تالار جدید باعث منزوی شدن تالار قبلی شده است. شواهد حفاری موید آن است که هر سه بنای ستون دار به عنوان یک مرکز مذهبی مورد استفاده بودند.

دژ حسنلو و دیوار دفاعی آن:


دور تا دور قلعه را دیواری به قطر سه متر و ارتفاع هفت متر فرا گرفته بود. در فاصله سی متری از باروی قلعه، برج های مربع شکلی به ابعاد 10×10 متر ساخته شده و بخشی از آن (حدود پنج متر) از بارو (دیوار قلعه) بیرون زده بود.
حیاط مرکزی: در مرکز دژ حسنلو یک حیاط چند ضلعی نامنظم ساخته شده است. دور تا دور این حیاط را تالارهای ستون دار، ایوان های دراز و اتاق های کوچک و بزرگ تشکیل می دهند. در انتهای جنوبی حیاط قربانگاه قرار دارد و در انتهای شمالی آن چند لوح سنگی به ارتفاع سه متر و بدون هیچ گونه علامت دیده می شود.

بناهای وابسته به حیاط مرکزی: این بناها عبارت اند از:


بناهای شرقی: در جنوب شرقی حیاط مرکزی یک تالار وسیع با چند انباری از زیر خاک بیرون آمده است. در این تالار خمره های بزرگ متعددی یافت شد. در شمال این انبار قدیمی ترین و اولین تالار ستون دار به طول شش و عرض چهار متر قرار گرفته و راه ورودی آن از انبار است. در مرکز این تالار دو ردیف چهار ستونی تعبیه شده و فاصله ستون ها از یکدیگر پنج متر است. در کنار دیوارها ته ستون های سنگی دیده می شود. محراب یا محل اصلی معبد در جنوب تالار قرار دارد. در شمال این تالار چند اتاق کوچک و بزرگ ساخته شده است. در میان این تالار اسکلت دو اسب پیدا شده است.
بناهای جنوبی: در جنوب حیاط مرکزی یک واحد ساختمانی شامل اتاق ها و تالارهای متعدد ساخته شده است. معبد دوم که شامل تالاری ستون دار است، بخشی از این واحد ساختمانی را تشکیل می دهد. به فاصله 5/3 متری از در ورودی سمت شمالی تالار، سکویی به اضلاع 2×3 متر قرار دارد. این سکو احتمالاً جهت انجام پاره ای از مراسم مذهبی چون تقسیم قربانی یا قرار دادن پی سوز به کار می رفته است. در وسط جبهه جنوبی تالار، محلی شبیه محراب ساخته شده است که از آن به اتاق کوچک پشت معبد راه دارد. در داخل معبد محلی برای روشن کردن آتش مقدس در نظر گرفته شده بود و در جنوب غربی معبد اجاقی مستطیل شکل دیده می شود.

بناهای غربی: در گوشه جنوب غربی حیاط مرکزی معبد سوم یا تالار ستون دار سوم قرار دارد. این واحد ساختمانی از سمت شرق به حیاط مرکزی، از غرب به دیوار غربی قلعه (برج و باروی حسنلو)، از جنوب به راهرویی باریک و از شمال به راهی که در گذشته از معابر دژ حسنلو بود و به دروازه غربی حسنلو می رسید، محدود می شود. این دروازه تنها راه ورودی دژ حسنلو از غرب است. واحد ساختمانی جنوب غربی که تالار ستون دار آن جدیدترین تالار ستون دار حسنلو به شمار می رود، در شمال غربی معبد دوم (واحد ساختمانی جنوب حیاط مرکزی) احداث شده است. از گوشه جنوب غربی حیاط مرکزی دری به سوی تالار ستون دار این واحد باز می شود. تالار ستون دار این مجموعه به ابعاد 15×60×15 متر و تقریباً مربع شکل است. سبک استقرار ستون های آن شبیه واحد جنوبی حیاط مرکزی است. دو ردیف چهار ستونی به انضمام دو پایه ستون هایی که در کنار دیوار قرار دارند، سقف را نگهداری می کردند. شیوه ساخت این تالار با حذف پایه های ستون های کنار دیوار، شبیه بناهای دوره هخامنشی مخصوصاً تالارهای ستون دار کاخ های تخت جمشید است.

حیاط مرکزی با ورودی بزرگی به اتاق های غربی حیاط که بخشی از فضاهای واحد غربی را تشکیل می دهند و سپس به تالار ستون دار این واحد ارتباط پیدا می کند. این واحد ساختمانی در شمال دارای ورودی بزرگی است. این ورودی با پله های درازی به طول نه تا یازده متر به داخل راهروی بلندی به طول بیست و دو متر و عرض نه متر راه پیدا می کند.
بناهای شمالی: در شمال حیاط مرکزی بنای دیگری احداث شده است و مجموعه پیوسته ای را شامل می شود. براساس آثار مکشوفه، این بخش به سکونت حاکمان حسنلو اختصاص داشته است. در این بخش اتاق ستون داری ساخته شده که از نظر فرم و شکل شبیه تالار ستون دار بخش غربی است و شباهت به معماری هخامنشی دارد، با این تفاوت که تعداد ستون های اتاق اصلی این بخش کم تر است. در دژ حسنلو واحدهای دیگری به صورت پراکنده و جدا از حیاط مرکزی کشف شده است.

آثار مکشوفه از حفاری های باستان شناسی تپه حسنلو:

اشیای قابل توجه و ارزشمندی که تاکنون در کاوش های نقاط مختلف تپه حسنلو- به ویژه از گورهای قدیمی پیرامون آن- به دست آمده است، نمونه کاملی از صنایع ساکنان قدیمی این ناحیه را نشان می دهد. این اشیاء شامل اشیای استخوانی و سنگی، اشیای نقره ای، اشیای سفالی، اشیای مفرغی و اشیای طلایی است. معروف ترین این اشیاء، "جام حسنلو" است.

جام طلایی حسنلو:

این جام در تابستان 1985 م به وسیله "رابرت دایسون" از تپه حسنلو کشف شد. این جام یک پارچه طلایی بیست سانتی متر بلندی و بیست سانتی متر قطر دارد. این کشف در تاریخ باستان شناسی ایران و جهان یکی از مهم ترین اکتشافات علمی و از نادرترین آثار تاریخی، دینی و هنری دنیای باستان به شمار می رود.
این جام اثر کاملاً خیره کننده ای است، زیرا بیش از حد پر کار بوده و فاقد ترکیب مجلل است. گیرایی آن بیشتر در نیروی حیات نقش های کوچک و تنومند است. کلیه نقش ها به وسیله یک نوار تسمه ای در بالا و یک تسمه در پایین محدود شده اند. صحنه ها بنابر اهمیت شان در یک یا دو ردیف که تنها با خط زمینه فرضی تقسیم شده اند، ترکیب یافته اند. در بالاترین ردیف سه تن از خدایان هر یک سوار بر یک ارابه قرار دارند؛ دو ارابه به وسیله قاطر کشیده می شوند و یکی از آنها با گاو نر. در برابر سومین خدا کاهنی ایستاده است که جام بلندی را به دست دارد. این کاهن موی خود را در جلو پیشانی به طرف بالا شانه کرده است و گویا یک گوسفند قربانی را که به وسیله دو مرد در پشت سر وی آورده شده اند، هدیه می کند. این خدایان احتمالاً عبارت اند از خدای هوا که ممکن است به وسیله گاو نری که ارابه او را می کشد، مشخص شود. دیگری خدای زمین که کلاه شاخداری به سردارد و سرانجام خورشید که با دایره خورشید بالدار روی سرش قابل تشخیص است.
منبع: میراث فرهنگی استان آذربایجان غربی
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
تپه ناشناخته آریایی‌ها در اصفهان

تپه ناشناخته آریایی‌ها در اصفهان



تپه آریایی‌ها در روستای رحمت آباد (30 کیلومتری شهر خوانسار استان اصفهان) واقع شده است. تپه تاریخی آریایی‌ها دارای ارزش باستان شناسی است؛ چرا که زمانی در 5 طبقه ماوا و مسکن آریایی‌ها بوده است و هنوز بقایای این خانه ها و درهای خشتی آنان به شکل غارهایی در دل آن نمایان است و می‌توان از دل این غارها روستای رحمت آباد را مشاهده کرد. طی گذشت سالیان طولانی و برخلاف درخواست پی در پی ساکنان روستا مسوولان سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان از این تپه بازدید نکرده اند و اکنون تنها گوشه هایی از این تپه با ارزش باقی مانده است.









 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تپه اسرار‌آمیز بسیار گمنام است!

این تپه اسرار‌آمیز بسیار گمنام است!


روستای كوچك رحمت‌آباد از توابع شهرستان خوانسار در استان اصفهان واقع شده است. اگرچه نام خوانسار و روستاهای آن برای برخی ایرانیان آشنا نیست، اما برای بسیاری از گردشگران خارجی و آنها كه گل لاله را قرن‌ها پیش از این منطقه به هلند و اروپا برده، پرورش داده و جهانی كردند، نامی آشناست. شاید زیباتر از طبیعت بكر و گل‌های گونه‌گونش، تاریخ هزاران ساله‌اش باشد كه متاسفانه بخش وسیعی از آن یا در حال نابودی است یا در زیر زمین مدفون است.


استان اصفهان به دلیل واقع شدن در مركز ایران و به خاطر شرایط منحصر به فرد اقلیمی‌اش، از دیرباز مهد تمدن‌های گوناگون بوده است كه برخی از نشانه‌های اولین تمدن‌های شهرنشین و حتی فراتر از آن، برخی نشانه‌های انسان‌های عصر حجر در جای جای این استان نمود دارد كه این سایت‌های كهن در بسیاری از مراجع باستان‌شناسی دنیا بخش مهمی را به خود اختصاص داده است. از سنگ‌نگاره‌های آدمیان ماقبل تاریخ و غارهای انسان‌های نئوندرتال گرفته تا تپه‌های سیلك كاشان و محوطه‌های باستانی منطقه‌های فریدن، خوانسار، گلپایگان و... .
اینها همه آینه‌هایی است كه تمدن پیش از تاریخ ایران‌زمین را بازمی‌تاباند، اما اگر به این مجموعه آثار گرانقدر پس از تاریخ و بخصوص مفاخر معماری دوران اسلامی را بیفزاییم، درمی‌یابیم بودجه اختصاص داده شده به میراث كهن این استان حتی كفاف مرمت گنبدهای فیروزه‌ای عصر صفوی را هم نمی‌دهد چه رسد به اكتشاف، حفاظت یا مرمت ابنیه پیش از تاریخ آن!

یكی از این مجموعه‌های كهن و البته فراموش شده، تپه‌های باستانی روستای رحمت‌آباد است. این روستای سرسبز و زیبا كه البته به زعم روستاییان، زیبایی اكنونش كوچك‌ترین نشانی از شادابی و سرزندگی سال‌های گذشته را ندارد در 45 كیلومتری شهرستان خوانسار واقع شده و جمعیت كمتر از هزار نفری آن بیشتر به كشاورزی مشغولند.
آنچه زودتر از درختان تنومند گردو و تاكستان‌های سرسبزش چشم را می‌رباید، تپه‌های به هم متصل این روستاست كه با حفره‌های غارمانند و ابنیه خشت و گلی و البته ویران روی آن ابهتی به وسعت تاریخ این مرز و بوم را به رخ می‌كشد.


شكل خاص تپه، متشكل از غارهای دست‌ساز و بعد از آن ساختمان‌های خشتی كه در چند طبقه بالای غارها از دامنه تا قله بنا شده‌اند، چشم هر رهگذر حتی مسافران خوانسار و گلپایگان را می‌رباید. حتی مردم عامی و باستان‌شناسی نخوانده هم در نگاه اول درمی‌یابند اینجا زمانی مردمی متمدن زندگی می‌كرده‌اند.
این طور كه شواهد نشان می‌دهد، این تپه باستانی بخصوص غارهای كنده شده در آن بسیار قدمت دارد، اما در كمال تعجب اسم آنها را در میراث ثبت شده نمی‌یابیم و سوای آن، با بسیاری از مورخان و باستان‌شناسان هم كه درباره‌اش حرف می‌زنیم، حتی اسم این منطقه را هم نشنیده‌اند. پس با اطمینان می‌توان گفت این تپه اسرار‌آمیز بسیار گمنام است!

در گام اول پای صحبت‌های مردم محلی و ریش‌سفیدان روستا می‌نشینیم. آنها به تعداد غارهای كنده شده در این تپه برایمان افسانه تعریف می‌كنند، اما آنچه میان صحبت‌ها اشتراك دارد، بحثی است شگفت‌انگیز. این كه غارهای تپه را متعلق به آریایی‌ها می‌دانند. حتی پاره‌ای از افراد، قدمت آن را تا 8 هزار سال قبل عقب می‌برند كه البته در ادامه خواهید دید این صحبت‌ها چندان سندیت ندارد.
سرانجام همراه چند تن از آگاهان محلی پای بر تپه‌ها می‌نهیم. بوضوح می‌‌توان به تفاوت‌های تاریخی میان ابنیه‌ خشتی و غارهای كنده شده پی برد. حتی سبك معماری بناهای خشت و گلی هم بیانگر ساخت و ساز طی چند دوره مختلف تاریخی (احتمالا دوره‌های اسلامی)‌ است. از نكات جالب توجه، ساخته شدن این بناها به صورت طبقه‌ای از دامنه تا قله است. در ضمن گاه و بیگاه حفره‌های چاه مانندی میان بناهای خشت و گلی سر برمی‌آورد كه به غارهای دست‌ساز وصل می‌شود.


بالای قله كه می‌رسیم، شواهد نشان می‌دهد اینجا هم ابنیه‌ وجود داشته كه طی زمان ویران شده و مصالحش به تاراج رفته‌اند. آنچه توجه گروه را به خود جلب می‌كند پایه‌های سنگی دری است كه مادگی لولای آن در زمین باقی است، اما در سنگی آن، چند متر آن طرف‌تر در شیب تپه سقوط كرده، گویی سنگینی بیش از حد این در مانع تاراجش شده است.
سرانجام از یك ورودی غار مانند پای در دل تپه می‌گذاریم و پس از طی مسیر راهرومانندی به تالاری تاریك می‌رسیم كه محل تقاطع چند راهروی دیگر است. شگفت‌انگیز این كه از میانه تالار تونلی دیگر به پایین می‌رود و آن پایین بنا به گفته افراد محلی، دو طبقه دیگر هم در دل زمین كنده شده است. هر كدام از راهروهای منتهی به تالار به غارهای دیگری می‌رسد كه در هر كدام اتاق‌هایی مجزا وجود دارد. جالب این كه تمام غارها كه در چند طبقه حفر شده‌اند به یكدیگر راه دارند. در ضلعی دیگر از غار وارد اتاقكی می‌شویم كه هنوز جای تیشه یا ابزار سنگی كه با آن غارها را می‌كنده‌اند بر دیوارها و سقف مانده و تاقچه‌های قدیمی آن هم دست نخورده باقی مانده‌اند. اینجا هم جای پای قاچاقچیان آثار فرهنگ و تمدن این سرزمین باقیست. آنها همیشه از مسوولان میراث فرهنگی جلوترند و معمولا پیش از هر فصل كاوشی با گودال‌های قاچاقچیان روبه‌رو می‌شویم كه بسیار جای تاسف دارد! به گفته آگاهان محلی طی سالیان گذشته، هر چه بردنی وجود داشت را به تاراج بردند و حالا این غارها و ابنیه‌های ویران مانده كه هر روز ویران‌تر از دیروز می‌شوند.
متاسفانه در چند محل، سقف غارها فرو ریخته و حتی به بالای سرمان كه نگاه می‌كنیم شكاف‌های عمیقی می‌بینیم كه بیانگر فرو ریختن باقی سقف‌ها در زمان نزدیك است!

درباره قدمت این غارها و این كه به چه تمدن و تاریخی تعلق دارند فعلا نمی‌شود چیزی گفت و مسلما نگاه موشكافانه كارشناسان باستان‌شناس را می‌طلبد، اما این كه آن را به آریایی‌ها نسبت دهیم و صحبت از قدمت 8 هزار ساله آنها كنیم نیز چندان منطقی به نظر نمی‌رسد؛ زیرا آریایی‌ها حدود 8 هزار سال پیش در جنوب سیبری و اطراف دریاچه آرال می‌زیستند (البته بنابر نظریه‌ای)‌ كه با مهاجرتی به طرف جنوب، بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف كوه‌های قفقاز حركت كرده‌اند كه قوم‌های ماد و پارس پس از گذر از كوه‌های سر به فلك كشیده، در اطراف دریاچه ارومیه سكنی گزیده، بخشی از آنها هم به سمت اروپا حركت كردند. سپس و با افزایش جمعیت‌ آنها یا تغییرات اقلیمی بخش دیگری به سمت عرض‌های پایین‌تر حركت كردند كه تمام این مهاجرت‌ها چند هزار سال طول كشید و در پاره‌ای از نظریه‌ها مهاجرت آنها را به سمت ایران به 4 هزار سال پیش نسبت می‌دهند. البته یكی از تازه‌ترین دیدگاه‌ها را جهانشاه درخشانی مطرح كرده است. او معتقد است خاستگاه نخست این قوم، بستر كنونی خلیج‌فارس بوده كه پس از سپری شدن دوران یخبندان و بالا آمدن سطح آب‌های دریای آزاد، آریایی‌ها بتدریج به فلات ایران و پهنه‌های میان رودان تا فلسطین كوچ كرده‌اند و تمدن‌های آغازین آن دیارها را بنیاد گذارده‌اند.


اگر این نظریه را بپذیریم، متعلق بودن این غارها به اقوام آریایی موجه‌تر به نظر می‌رسد. زیرا پس از مهاجرت آنها به سمت مركز ایران و برای فرار از بالا آمدن آب‌ها، آب و هوای منطقه‌ای سردسیری مانند رحمت‌آباد خوانسار، آنقدر برای آنها سرد بوده كه مجبور به حفر تونل در كوه و تپه‌ها می‌شوند. خروج تدریجی و زمانبر نیمكره‌ شمالی از دوران یخبندان هم بر وخامت اوضاع افزود و آنها را بر غارنشینی مصرتر كرد، اما از طرفی می‌توان این‌گونه در نظر گرفت كه سرمای هوا تا قرن‌ها بعد هم در منطقه مذكور ادامه داشته، پس ممكن است غارها قرن‌ها پس از حضور آریایی‌ها كنده شده باشد.

از آنجا كه در روستاهای نزدیك رحمت‌آباد آثاری از دوران اشكانی یافت شده، بسیار محتمل به نظر می‌رسد كه این غارها متعلق به دوران اشكانی باشد تا آریایی‌ها. به هر صورت هر چه باشد این تپه تاریخی بخشی از تاریخ این مرز و بوم است و سیر تكوینی زندگی نیاكان ما را، آن هم در چند طبقه زیرزمینی و روزمینی نشان می‌دهد. آیا شایسته است این گونه تاریخ سرزمینمان را ویران و متروك رها سازیم، حال آن كه كشورهای همسایه ما در جستجوی تاریخی چندصد ساله، با قلم‌مو و فرچه كوه‌ها و بیابان‌هایشان را می‌گردند تا شاید چند صفحه‌ای تاریخ برای كتاب‌های درسی فرزندانشان بیابند!
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تپه اسرار‌آمیز بسیار گمنام است!

این تپه اسرار‌آمیز بسیار گمنام است!







منبع: jamejamonline.ir​
 

Similar threads

بالا