[ابنیه تاریخی ایران]:شكوه تخت جمشيد

maral55

مدیر بازنشسته
از تخت جمشید تا آکروپولیس...!
:: مرتضی میرغلامی
(اینجا را ببینید و بعد ادامه دهید)!
اینجا تخت جمشید است؛ مجموعه‌ای که شیراز و اصولا ایران باید به داشتن آن افتخار کند. اما اگر کسی در مورد محوطه سازی یا اصطلاحا طراحی منظر مجاور آن در این عکس اطلاعاتی دارد خواهشمند است ما را بی نصیب نگذارید، باشد که به قول سنت اگزو پری از نگرانی به در آییم.
حالا ببینیم بررقیب تاریخی این مجموعه یعنی آکروپولیس چه گذشته‌است؛ سازمان OANMA که یک نهاد خصوصی در خدمت خواسته‌های عمومی است مسولیت برگزاری مسابقه‌ای را برای طراحی موزه جدید آکروپولیس در نزدیکی این سایت تاریخی به عهده گرفت. یونانی‌ها با برگزاری این مسابقه جهانی هم قصد جلب توجه جهانیان به این مجموعه تاریخی را داشتند و هم تلاش می‌کردند تا بسیاری از آثار و مجسمه‌های باستانی یونان از جمله کتیبه‌های معبد پارتنون(Elgin Marbles) را از موزه بریتانیا در لندن بازپس بگیرند تا بتوانند آنها را طی المپیک 2004 آتن به نمایش بگذارند. مجسمه‌هایی با قدمت 2500 سال که بیانگر مذهب و افسانه های یونان است، از سال 1816 در موزه بریتانیا محافظت می‌شود. (نقل از وبلاگ یه مشت بچه معمار)

در مسابقه طراحی این رقیب پرسپولیس اسامی معماران معروفی نظیر برنارد چومی، دانیل لیبسکیند، آراتا ایسوزاکی و... به چشم می‌خورد که گویا طرح چومی به عنوان طرح برنده برگزیده می‌شود. مسلما هزینه‌های این طرح را با توریسم جذب شده بر می گردانند و تعجبی هم ندارد که هر جا بپرسی الکساندر کبیررا می شناسید همه با تکان دادن سر تایید می‌کنند که یعنی بله می‌شناسیمش اما همین که می‌پرسی کورش کبیررا چطور، با نگاهی عاقل اندر سفیه اظهار تعجب می‌کنند. باز هم تعجبی ندارد که فیلمهای نظیر 300 ساخته شوند.

...هر چند گویا بعد ها دادگاه عالی یونان علیه طرح دولت برای ساخت این موزه جدید در آکروپولیس آتن رای می‌دهد چرا که گویا ساخت طرح موزه جدید یونان بر روی شیب معبد پارتنون (سایت در نظر گرفته شده برای احداث موزه) را باعث آسیب رساندن به میراث کهن یونان می‌داند. البته مسائلی نظیر این چندان هم تعجب برانگیز نباید باشد چرا که در طراحی هر سایت تاریخی همواره دو دیدگاه محافظه کارانه و آوانگارد روبروی هم قرار می‌گیرند. اولی باعث خشکیدن ریشه خلاقیت و نوآوری و دومی نیز اگر صرفا بخواهد متفاوت بودن و نو بودن را هدف قرار دهد به تخریب معنوی سایت می‌انجامد، اما بدترین حالت وقتی است که طرح به حالتی برزخی دچار شود یعنی نه حرف جدیدی داشته‌باشد و نه با سایت تاریخی ارتباطی برقرار کند.

نمی دانم که آیا برای حفظ و مرمت این مجموعه گرانبها یعنی تخت جمشید نهاد مستقلی بوجود آمده یا هنوز زیر نظر میراث فرهنگی است یا سازمان گردشگری یا هر جای دیگری ولی اگر اولیای امور قصد تخریب این مجموعه را ندارند تا هر چه زودتر خیال ما و همه کسانی که به جلال و شکوه این سرزمین رشک می‌برند را راحت کنند، خواهش می‌کنم که حداقل در مورد بناهایی این چنینی کمی با ظرافت و تامل بیشتری عمل کنند و اگر هم نمی‌توانند (!) مسابقه جهانی برگزار کنند یک مسابقه داخلی بین همین معماران و دانشجویان با استعداد و جوان مملکت خودمان برگزار کنند؛ اگر حوصله این را هم ندارند من خودم شخصا حاضرم تا طراحی مجموعه‌ها و فضاسازی‌های اطراف این مجموعه یا به اصطلاح Landscaping آنرا بدون هیچ چشم داشت مالی بر عهده بگیرم!






امیدوارم در کنار برگزاری مراسمی نظیر اولین المپیاد طراحی شهری که افتتاحیه‌اش هم در تخت جمشید خواهد بود، فکری به حال خود این مجموعه و مهم‌تر از همه معرفی و انعکاس جهانی آن نیز در مقیاسی آبرومندانه در نظر گرفته‌شود.
پینوشت:
http://www.wikimapia.org/#y=29934259&x=52888505&z=17&l=0&m=a&v=2
http://www.arcspace.com/architects/Tschumi/index.htm
http://www.uk.digiserve.com/mentor/marbles/oanma.htm
http://mehmar.blogspot.com/2003_05_01_mehmar_archive.html
 

bmh

عضو جدید
شکوه تخت جمشيد

شکوه تخت جمشيد

:w30:تخت جمشيد را مي توان تقريباً همانند ارگ ها و يا دژهاي حكومتي و سكونت گاهي ايران در دوران اسلامي دانست، زيرا پادشاهان يا حاكمان ايالت ها يا شهرهاي بزرگ در ايران بر اساس شيوه اي كهن، فضاهاي سكونت گاهي، حكومتي و تشريفاتي خود را غالباً درون محوطه اي محصور و داراي استحكامات دفاعي مي ساختند كه در برابر تهديدها و مخاطرات خارجي و داخلي حتي الامكان در امان باشند. اين گونه مجموعه ها كه آن ها را دژ، كهندژ، قلعه يا ارگ مي ناميده اند، افزون بر فضاهاي سكونت گاهي، حكومتي و تشريفاتي، عرصه ها و فضاهاي متنوعي براي برخي از انواع فعاليت هاي خدماتي و نظامي داشتند. چنين الگويي در طراحي شهري از دوران پيش از اسلام تا اواخر دوره قاجار در بسياري از نواحي و مناطق سرزمين گسترده ايران وجود داشته است و تخت جمشيد را چنان كه داريوش در كتيبه اي به آن به عنوان يك دژ اشاره كرده است، بايد نمونه اي از اين گونه ارگ هاي سكونت گاهي - حكومتي - تشريفاتي دانست.
به عبارت ديگر تخت جمشيد يكي از پايتخت هاي هخامنشيان بود كه در ايامي كه هواي منطقه پارس مناسب بود، در آنجا اقامت مي كردند و البته مرام و آيين هاي بسيار كهن و با اهميت نوروز از سوي حكومت هخامنشي در اين جايگاه برگزار مي شد.
بايد توجه داشت كه تخت جمشيد مانند ساير ارگ ها يا دژها در ميان بيابان و دور از مركز سكونت گاهي نبود، بلكه آن را در كنار شهري آباد و بزرگ ساخته بودند. پروفسور كخ بر اساس مطالب نوشته شده در لوح هاي به دست آمده در تخت جمشيد اظهار داشته كه شهري بزرگ در دشت واقع در پايين صفه تخت جمشيد به نام خوادايتشيه. وجود داشت كه در منابع بابلي نيز به آن اشاره شده است. در لوح هاي ديواني عيلامي به خوادايتشيه و پارسه تقريباً به يك نسبت توجه شده است. البته در ابتداي ساختن صفه و بناهاي تخت جمشيد در لوح ها بيشتر از شهر خوادايتشيه به عنوان مقصد سفر يا محل استقرار رئيس تشريفات نام برده شده، زيرا هنوز در روي صفه، ساختمان و تأسيسات كافي ساخته نشده بود، اما به تدريج كه در كارهاي ساختماني صفه تخت جمشيد پيشرفت حاصل مي شد، از پارسه بيشتر نام برده مي شد.
بنابراين، الگوي ساختن تخت جمشيد در كنار يك شهر مانند برخي ديگر از شهرهاي ايراني پيش از اسلام و همچنين در دوران اسلامي بوده است و آنجا را مي توان نوعي ارگ يا دژ حكومتي - سكونت گاهي دانست كه بخشي از امور حكومتي، سياسي، اداري و اقتصادي امپراتوري هخامنشي در آنجا انجام مي شد.
درباره چگونگي ساختن بناهاي روي صفه هنوز اطلاعات روشن و جامعي به دست نيامده و انتشار نيافته است. البته كتيبه اي از داريوش درباره شيوه ساختن كاخي در شوش وجود دارد كه گوياي چگونگي انجام فعاليت هاي بزرگ ساختماني در آن دوران است و مي توان حدس زد كه در ساختن تخت جمشيد از همان شيوه استفاده شده است. متن آن كتيبه به نقل از كتاب معماري ايران، پيروزي شكل و رنگ چنين است:
اين كاخ را من (داريوش) ساختم - زيور آن از راه دور آورده شد... زمين كنده شد تا به خاك سفت (كف سنگي) رسيدم وخندقي درست شد. سپس قلوه سنگ و شفته در آن انباشته شد. در طرفي به بلندي 40 ارش و سوي ديگر تا حدود 20 ارش. روي آن شفته كاخ بنا گرديد. كند و كوب و انباشتن و خشت هايي كه در قالب زده شد كار مردم بابل بود. الوار كاج از كوهي آورده شد كه آن را لبنان گويند. مردم آشور آن را به بابل و مردم كاركه و يونانيان آن را از بابل به شوش آوردند. چوب يكا از گاندهارا و كرمانا آورده شد. زر از سارد و بلخ آمد و در اينجا روي آن كار شد. سنگ لاجورد گران قيمت و عقيق شنگرفي را از سغد آوردند و فيروزه را از خوارزم. سيم و آبنوس از مصر آمد. تزييني كه ديوارها با آن زيور يافته از يونان، عاج از اتيوپي و از هند و از رخج آورده شد ولي در اينجا روي آنها كار شد. سنگ هايي كه در اينجا به صورت ستون درآمده سنگ آن را از شهري در الام به نام آبي رادو آوردند. سنگ بران و سنگ تراشان كه آنها را ساختند از مردم سارد و يونان بودند. آنهايي كه طلاها را به كار گرفتند مادي و مصري بودند. منبت كاران ساردي و مصري بودند. آنان كه از عاج خاتم مي ساختند بابلي و يوناني بودند. آن ها كه به تزيين ديوار پرداختند مادي و مصري بودند. به ياري و لطف اهورامزدا كاخي باشكوه در شوش بنا نهادم. اهورامزدا مرا و پدرم و كشورم را از هر آسيبي نگه دارد.
چنان كه از متن اين كتيبه آشكار است، در ساختن بناهاي بزرگ و مهم از مصالح و مواد غيربومي نيز استفاده
مي شد و در برخي از بخش هاي ساختمان از بهترين انواع سنگ، چوب و ساير مواد و مصالح اصلي و نيز مواد تزييني شناخته شده در سرزمين هاي تابع امپراتوري هخامنشي بهره مي بردند. افزون بر اين از معماران، صنعتگران و هنرمندان اقوام غيرايراني نيز استفاده مي شد و به اين ترتيب از همه يا بخش مهمي از تجربيات معماري و هنري آن دوران - در ايران و ساير سرزمين هاي تابع ايران - به بهترين شكل بهره برداري مي شد. البته با اطمينان مي توان اظهار داشت كه برنامه ريزي، طراحي و نظارت كارها در مقياس كلان بر عهده معماران و هنرمندان ايراني بوده است و چنان كه در بخش بعدي اشاره خواهد شد، الگوهاي اساسي طراحي معماري و شهري در اين مجموعه كاملاً ايراني است.
كاخ ها، تالارها و بخش هاي مهم تخت جمشيد
انواع فضاها و عرصه ها
تخت جمشيد را همان گونه كه داريوش در كتيبه اي به آن اشاره كرده است، مي توان نوعي دژ يا ارگ حكومتي دانست كه جايگاهي براي اداره كشور و برگزاري مراسم رسمي و مذهبي و پذيرايي هاي مهم و باشكوه و تجمع هاي حكومتي و اقامتگاه پادشاه و نزديكان او بود. چنين دژ يا فضايي مانند دژهاي دوران اسلامي كه از برخي از آنها اطلاعات بيشتري در دست است، عرصه هاي گوناگون، اما كمابيش معين و مشخصي داشت. در نزديكي ارگ پارسه يا تخت جمشيد، يك يا چند سكونتگاه بزرگ وجود داشت كه محل زندگي گروه هاي متوسط مردم، كاركنان عادي كاخ ها، گروه هايي از كشاورزان و پيشه وران بود. در برخي لوحه هاي به دست آمده از تخت جمشيد به سكونت گاه هاي واقع در نزديكي تخت جمشيد اشاره شده است، اما هنوز از آنها آثار قابل ملاحظه اي يافت نشده است، زيرا بناهاي آنها با مصالح معمولي و كم دوام ساخته شده بود.
فضاها و عرصه هاي مهم تخت جمشيد را به چند گروه به شرح زير مي توان طبقه بندي كرد:
تالارها يا كاخ هاي حكومتي و تشريفاتي
از تالارها يا كاخ هاي تشريفاتي براي برگزاري تجمع هاي بزرگ حكومتي، به حضور پذيرفتن سفرا و نمايندگان ساير كشورها، بار دادن و به حضور پذيرفتن فرماندهان و فرستادگان سرزمين ها يا اقوام زير فرمان پادشاهي هخامنشي، و ساير تجمع هاي مهم اداري و حكومتي استفاده مي شد. در تخت جمشيد دو تالار يا كاخ بسيار باعظمت و باشكوه وجود داشت كه چنين كاركردهايي داشتند، آنها عبارتند از:
- تالار يا كاخ آپادانا در جبهه شمال غربي صفه تخت جمشيد و در نزديكي پلكان اصلي و بزرگ ورودي.
- تالار يا كاخ صد ستون در جبهه شمال شرقي صفه.


كاخ هاي سكونتگاهي يا سكونتگاهي - تشريفاتي
كاخ هاي سكونتگاهي يا سكونتگاهي - تشريفاتي، تالارها و كاخ هايي را در بر مي گيرد كه بيشتر به براي سكونت و نيز براي پذيرايي ها، مراسم، جشن ها، و تجمع هاي كوچك رسمي يا نيمه رسمي، خانوادگي و مانند آن مورد استفاده قرار مي گرفت.
اندازه ها، تناسبات و به ويژه موقعيت قرارگيري بسياري از اين كاخ ها و تالارها به خوبي گوياي چنين كاركردهايي است. البته بايد توجه داشت كه هنوز اطلاعات موجود درباره بسياري از عرصه ها و فضاهاي تخت جمشيد به اندازه اي نيست كه بتوان همه خصوصيات كاركردي آنها را به درستي و به طور كامل مورد شناسايي قرار داد. برخي از اين گونه كاخ ها عبارتند از:
- كاخ داريوش يا تالار آينه واقع در جبهه جنوبي آپادانا.
- كاخ هديش واقع در جبهه شمال غربي مجموعه حرمسرا.
- كاخ اندرون (موزه فعلي تخت جمشيد) واقع در جبهه شمال شرقي مجموعه حرمسرا.
- كاخ مركزي واقع در منتهي اليه جنوبي فضاي واقع بين آپادانا و كاخ صد ستون.
عرصه زندگي خانوادگي: اندروني يا حرمسرا
بخش اندروني يا حرمسرا در منتهي اليه جبهه جنوبي صفه تخت جمشيد قرار دارد. اين بخش از سمت جنوب به انتهاي صفه و از جبهه شمال به چند كاخ سكونتگاهي - تشريفاتي محدود شده است و از تالارها و فضاهايي نسبتا" كوچك تشكيل شده كه با زندگي خانوادگي پادشاه و اطرافيان نزديك او متناسب است.
خزانه
خزانه محل نگهداري انواع اشياء و لوازم مهم مانند بخشي از جواهرات و اشياء گرانقيمت، جنگ افزارها، آذوقه، لوحه هاي مربوط به فرمان ها و حسابرسي ها و ساير كالاها و لوازم باارزش بود. خزانه در جبهه جنوب شرقي صفه و به شكلي مجزا و مستقل از ساير بخش ها ساخته شده بود.


فضاهاي ورودي و دروازه ها
صفه تخت جمشيد چند ورودي اصلي و فرعي در جبهه هاي مختلف به ويژه در جبهه هاي غربي و شرقي داشت كه مهمترين آنها به شرح زير است:
- پلكان بزرگ ورودي و دروازه اصلي ورودي واقع در جبهه شمال غربي صفه.
- دروازه نيمه تمام واقع در شمال شرقي صفه و رو به روي كاخ صدستون.
براساس شواهد موجود چند دروازه و فضاي ورودي در جبهه شرقي صفه وجود داشته كه آثار اندكي از آنها بر جاي مانده است.
آرامگاه ها يا دخمه ها
دو آرامگاه در ديواره كوه مشرف به صفه تخت جمشيد وجود دارد كه گفته اند به اردشير سوم و اردشير دوم تعلق داشته است. آرامگاه ها يا دخمه هاي واقع در نقش رستم )شش كيلومتري تخت جمشيد( بي ارتباط با موقعيت صفه تخت جمشيد نبودند و مي توان آن ها را نيز بخشي از عناصر جانبي اين صفه به شمار آورد، زيرا محتمل است كه در فاصله بين صفه تخت جمشيد و نقش رستم، سكونتگاه ها و تأسيساتي وجودداشته كه هنوز اثري از آن ها به دست نيامده است.
عرصه ها و فضاهاي خدماتي و نظامي
عرصه ها و فضاهاي خدماتي و نظامي متعددي در بخش ها و قسمت هاي گوناگون صفه تخت جمشيد وجود دارد. از جمله فضاهايي در جبهه شرقي كاخ صدستون هست كه گفته اند محل نگهداري ارابه ها و اسب هاي شاهي بوده است. همچنين آثاري از حصارها و برج هاي نگهباني در جبهه هاي شرقي و نيز در امتداد محدوده و حصار شمالي صفه يافته اند كه براي نگهباني و محافظت از مجموعه تخت جمشيد ساخته شده است. در گوشه جنوب شرقي صفه نيز آثاري يافته اند كه آن را بقاياي برج نگهباني دانسته اند.
صفه تخت جمشيد
داريوش براي ساختن مجموعه كاخ ها، خزانه و سكونتگاه ها يا به عبارت ديگر ارگ حكومتي در دامنه كوه رحمت فرمان داد تا صفه يا سكويي بزرگ به درازاي 455 متر و پهناي 300 متر آماده كنند. براي اين كار مي بايست بخش هايي از دامنه كوه را مي بريدند و صاف مي كردند و بخش هاي ديگري را كه گودتر از سطح دلخواه بود، با خرده سنگ و ملاط پر مي كردند و همچنين در برخي جبهه ها به ويژه جبهه غربي و قسمت هايي از جبهه جنوبي و شمالي ديوارهايي با ضخامت زياد با سنگ درست مي كردند تا سطح صفه به شكل دلخواه فراهم شود. ارتفاع اين ديوارها در برخي جاها تقريبا" به 15 متر مي رسيد. براي ورود به اين صفه ابتدا يك پلكان ورودي در جبهه جنوبي ساخته شد و داريوش فرمان داد بر ديواره اين پلكان نبشته اي به چند خط ميخي، عيلامي و بابلي پديد آيد. وي فرمان داد در متن عيلامي اين سنگ نبشته چنين نگارند: پيش از اين در اين مكان دژي وجود نداشت. به خواست اهورامزدا من اين دژ را ساختم... و من آن را استوار، زيبا و مقاوم ساختم. همان طور كه ميل من بود. داريوش در اين كتيبه اشاره كرده كه وي براي نخستين بار فرمان ساختن دژ يا عرصه تخت جمشيد را داده بود. اين عرصه را صفه تخت جمشيد نيز مي نامند زيرا سطح آن از محيط اطرافش بالاتر است. در زمان داريوش، كاخ آپادانا، كاخ سكونتگاهي داريوش و عمارت خزانه بر روي اين صفه ساخته شد و براي دسترسي به آن ها پلكاني در جبهه جنوبي صفه ساختند. بر اساس كتيبه هايي كه در تخت جمشيد پيدا شده است، گفته اند كه در دشت پايين صفه سكونتگاهي پرجمعيت به نام خوادايتشيه وجود داشته كه در منابع بابلي نيز به آن اشاره شده است. پس از داريوش كارهاي عمراني مهمي در زمان خشايارشا در صفه تخت جمشيد صورت گرفت.
كاخ آپادانا
كاخ آپادانا يا كاخ بار داريوش كه تقريباً در ميانه جبهه غربي صفه تخت جمشيد قرار دارد، مهمترين بناي اين مجموعه به شمار مي آيد و به نظر مي رسد نخستين بناي مهم ساخته شده در اين عرصه بوده است. ساختن اين بنا كه از حدود سال 515 (پ.م.) به فرمان داريوش آغاز شد، نزديك به سي سال طول كشيد و در زمان خشايارشا به اتمام رسيد. نقشه كاخ آپادانا از لحاظ اصول معماري به نقشه كاخ بار كوروش در پاسارگاد شباهت دارد و اين نكته نشان مي دهد كه طرح كاخ مزبور الگوي آن بوده است. در مركز اين كاخ، تالاري ستون دار و مربع شكل وجود دارد كه در سه جانب آن (جبهه هاي شمالي، شرقي و غربي) ايواني ستون دار و در جانب جنوبي فضاها و اتاق هاي سكونتگاهي و خدماتي قرار دارد. در چهارگوشه بنا چهار فضاي برج مانند با نقشه اي مربع شكل وجود دارد. اين كاخ بالاتر از سطح صفه قرار دارد و با شماري پله به روي آن مي رفتند. اندازه هر يك از اضلاع تالار مربع شكل 60.5 متر و مساحت تالار اندكي بيش از 3600 متر مربع است كه در هر ضلع آن شش رديف ستون و در مجموع در داخل تالار 36 ستون و هر يك از سه ايوان كاخ نيز 12 ستون داشت. به اين ترتيب در كاخ در مجموع 72 ستون وجود داشت. ارتفاع ستون هاي اين كاخ نزديك به 20 متر بود. داريوش دستور داد متني خاص به مناسبت بناي آپادانا بر روي چهار لوحه سيمين و چهار لوحه زرين، هر يك به اندازه 33×33 سانتيمتر به سه خط فارسي باستان و عيلامي و بابلي بنويسند و در چهارگوشه آپادانا در زير پي بنا قرار دهند. يكيي از مجموعه هاي سيمين و زرين پيدا شده و در گوشه هاي ديگر، جاي قرارگيري محفظه لوحه ها را يافته اند كه البته لوحه هاي آنها غارت شده است. متن لوحه پيدا شده چنين است. داريوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ويشتاسپ هخامنشي. داريوش شاه مي گويد: اين كشوري كه من دارم، از سرزمين سكاهاي آن سوي سغد تا حبشه، از هند تا سپارت (سارد، ليبي) را اهورامزدا، بزرگ ترين خدايان به من ارزاني داشت. اهورامزدا مرا و شاهنشاهي مرا بپاياد.
 

bmh

عضو جدید
ايوان و پلكان شرقي آپادانا
ايوان شرقي 12 ستون در دو رديف شش تايي دارد كه درگاه ورودي تالار را در وسط آن ساخته اند. به نظر
مي رسد كه ورودي اصلي كاخ آپادانا در ابتدا از جبهه شرقي آن بوده است و به همين سبب است كه مهمترين نقشي كه در تخت جمشيد حجاري شد و حاكي از اهميت اين مجموعه به عنوان مركز حكومتي امپراتوري هخامنشي بود، در نماهاي پلكان شرقي ايجاد شد، زير اهمه ميهمانان، سفرا و نمايندگان ايالت هاي زير فرمان امپراتوري و كشورهاي ديگر از طريق آن به كاخ وارد مي شدند. ورودي اين ايوان مانند ايوان شمالي از دو پلكان دوطرفه تشكيل شده كه يكي در جلوي ديگري قرار گرفته است. شكل كلي نماي پلكان جلويي از سه بخش تشكيل شده است. در بخش وسط كه به شكل مستطيل است، نقشي متشكل از هشت سرباز پياده وجود دارد كه در دو طرف يك سطح مستطيل شكل بدون نقش، رو به روي هم ايستاده اند. افراد هر يك از دو گروه چهار نفره به صورت يك در ميان لباس مادي (كلاه نمدي و لباس ساده) و لباس پارسي (كلاه ترك دار استوانه اي شكل و لباس بلند چين دار) پوشيده اند. در سطح مستطيل شكل وسط شايد مي خواسته اند نقشي يا متني حجاري كنند كه آشكار نيست به چه دليل موفق به اين كار نشده اند.
در وسط سطح حاشيه بالاي سطح فوق، نقش حلقه بال دار كه آن را نماد فر ايزدي يا نيروي اهورايي و برخي نمادي از قدرت الهي دانسته اند، وجود دارد و در دو سوي آن دو مجسمه از حيواني بال دار يا سر انسان كه احتمالاً نماد نگهباناني فوق بشري بوده است، وجود دارد. بر اساس بررسي هاي چند تن از باستان شناسان كتيبه سنگي حجاري شده اي كه در محل خزانه كشف شد، به اين پلكان تعلق داشت و در جاي سطح مستطيل شكلي كه توضيح داده شد، قرار داشت و به دلايلي كه هنوز كاملاً روشن نيست، آن را از جاي خود در آورده اند و به محل خزانه انتقال داده اند و سنگي را كه نقش هشت سرباز بر روي آن است، در جاي آن قرار داده اند. بر روي سطح حجاري شده اي كه در خزانه كشف شد، نقش مجلس (بار عام شاهي) حجاري شده است. برخي نكاتي كه بر اساس اين حجاري به نظر مي رسد، چنين است:
پادشاه و چند نفر ديگر در زير سايباني قرار گرفته اند. در نقطه مركزي تصوير، پادشاه بر روي نوعي تخت يا صندلي مجلل و مزين نشسته است. در دست راست او يك عصا يا چوب دستي بلند و در دست چپ او يك گل نيلوفر آبي قرار دارد. زير پاي او يك كرسي كوتاه طراحي شده و زيبا قرار دارد. پشت سر او شخصي عالي مقام ايستاده كه در دست راست او نيز يك گل نيلوفر قرار دارد. اين شخص و پادشاه بر روي سكوي كوتاهي كه اندكي از سطح زمين بالاتر است قرار گرفته اند، و به اين ترتيب جايگاه متمايز و بلندتري نسبت به اطرافيان مستقر شده اند. اين موضوع براي نشان دادن برتري آنان نسبت به سايرين بوده است. بعضي از باستان شناسان معتقدند كه شخص بر تخت نشسته داريوش و شخص ايستاده پسر و وليعهد او، خشايارشا بوده است. برخي نيز گفته اند كه شخص نشسته خشايارشا بوده است و ساختن ايوان و پلكان شرقي يا اتمام آن را به وي نسبت داده اند. شخصي در جلوي پادشاه به شكل محترمانه و در حالي كه دستش را به نشانه ادب و احترام در جلوي دهان خود گرفته، در حال ارائه گزارش امور (احتمالاً گزارش مربوط به آمدن نمايندگان ملل و اقوام گوناگون و معرفي آنان) به پادشاه است. برخي حدس زده اند كه او رئيس تشريفات بوده است. در پشت سر وليعهد شخصي ايستاده كه جامه پارسي بر تن دارد، اما سر بندي مانند شال روي سر، گردن و شانه هايش را پوشانده اتس، و حوله اي تا شده روي دست چپ او قرار دارد، احتمالاً او از خدمتكاران شاه يا وليعهد بوده است. با فاصله اندكي از وي نيز يك سرباز با لباس مادي قرار گرفته كه با دست راست كمانداني را گرفته است. در پشت سر اين شخص و در بيرون از سايبان، دو سرباز در لباس پارسي اما با كلاهي كوتاه، ساده و استوانه اي شكل ايستاده اند. دو مرد يا سرباز ديگر نيز كمابيش با همين هيبت و در حالي كه يكي از آنها جعبه يا بخورداني در دست دارد، در طرف ديگر و بيرون سايبان قرار گرفته اند. در هر يك از دو طرف اين صحنه، دو حيوان، يك شير و يك گاو، در حالي ديده مي شوند كه شير بر پشت گاو پريده و در حال دريدن اوست. برخي از پژوهشگران در تفسير اين صحنه نظريه هاي گوناگوني ارائه داده اند كه يكي از آنها با مراسم نوروز و مجلس سلام عام نوروز كه از ايام باستان تا دوران اخير مرسوم بوده است، سازگارتر است. بر اين اساس، شير يكي از صورت هاي فلكي (برج اسد) و نشانه و نماد خورشيد و همچنين نماد تابستان بوده است. گاو نيز يكي ديگر از صورت هاي فلكي (برج ثور) و نماد و نشانه زمستان بوده است. در اين صورت پيروزي شير بر گاو حاكي از رسيدن خورشيد به منزل گاو است و منظور از آن فرا رسيدن نوروز و سپري شدن زمستان بوده است. اين تفسير با ساير نقوش واقع در پلكان عقبي ايوان شرقي كه بار يافتن نمايندگان ملل در آنها نشان داده شده، سازگار است، زيرا در گذشتهدر هنگام جشن نوروز نمايندگان ملل و اقوام تابع شاهنشاهي هخامنشي و احتمالاً سفيراني از ساير ملل و كشورها براي عرض تبريك سال نو در طي مراسمي خاص در مجلس بارعام شركت مي كردند. سطح نماي پلكان عقبي همين ايوان به دو بخش يا دو جبهه تقسيم مي شود، جبهه اي كه در طرف شمال پلكان جلويي قرار دارد و جبهه اي كه در طرف جنوب آن است. سطح جبهه شمالي عقبي به سه رديف افقي بر روي يكديگر تقسيم شده است كه در آنها سربازان (گارد جاويدان)، بزرگان لشكري و كشوري، و كاركنان اداري و خدماتي دربار نشان داده شده اند. سطح سمت جنوبي اين پلكان نيز به سه رديف افقي تقسيم شده است. سطح اين سه بخش كه شكلي شبيه به ذوزنقه پديد آورده به 23 قسمت تقسيم شده است كه در هر يك از آنها نمايندگاني از يك ايالت يا قوم ايراني يا زير فرمان ايرانيان بر روي سنگ حجاري شده است. هر گروه از سه تا نه نفر نماينده در لباس هاي بومي تشكيل شده است كه در جلوي هر كدام يك راهنماي پارسي يا مادي قرار دارد كه آنان را نزد پادشاه مي برد. مي توان حدس زيد كه اين گروه ها بر اساس سنتي كهن براي تبريك نوروز به پايتخت آمده بودند و هر كدام به ترتيبي معين نزد شاه مي رفتند و با هدايايي به نزد شاه مي رفتند. نام هر يك از گروه هاي مزبور با برخي از هداياي آنان به شرح زير است:
مادها
گروه مادي ها نه نفر است كه نفر اول آنان فردي نظامي با كلاهي نمدي شكل و متفاوت از بقيه گروه است و خنجري بر كمر دارد. در جلوي اين گروه يك فرد پارسي با عصايي در دست ايستاده كه آنان را به جايگاه هدايت مي كند. هداياي آنان عبارتند از: يك كوزه، دو كاسه، چند خنجر، گردنبند، دستبند، پارچه و لباس.

خوزي ها
گروه آنان شش نفر است و يك فرد نظامي مادي هدايت آنان را در جلو بر عهده دارد. آنان چند كمان، خنجر، يك شير و دو بچه شير به همراه دارند.
هراتي ها
گروه چهار نفره آنان همراه با يك افسر پارسي هدايايي مانند دو جام، يك شتر و پوست حيوان به همراه دارند.
رخجي ها
آنان چهار نفر هستند و به همراه يك نظامي مادي، دو جام، يك شير و يك پوست پيشكش مي برند.
مصري ها
بخش مهمي از نقش مربوط به گروه شش نفره آنان از ميان رفته است.
پارتي ها
گروه چهار نفره آنان با يك افسر راهنماي مادي، چند جام و يك شتر همراه است.
ساگارتيان ها
شخصي با كلاه مادي در جلوي گروه پنج نفره آنان و پشت سر يك راهنماي پارسي قرار دارد. آنان چند جامه و يك اسب به همراه دارند.
ارمني ها
گروه سه نفره ارمني ها همراه يك راهنماي پارسي، يك اسب و جامي نفيس هستند.
بابلي ها
آنان شش نفر هستند با يك راهنماي مادي كه چند پياله، لباس چين دار و يك گاوميش كوهان دار همراه دارند. نفر اول آنان شايد براي احترام دست راست خود را بلند كرده است.

آشوريان بين النهرين
هفت نفر آشوري با راهنمايي فردي ارسي، تعدادي پياله، پوست، لباس و دو قوچ براي هديه آورده اند.
سكاييان كلاه نوك تيز
گروه شش نفره آنان كه همگي خنجر به كمر بسته اند با يك افسر مادي هستند. آنان يك اسب، تعدادي دستبند و جامه همراه دارند.
گنداريان
سه نفر از گروه شش نفره آنان پنج نيزه و يك سپر در دست دارند و يك گاو كوهان دار نيز به همراه مي برند.
سكاها
گروه پنج نفره سكاها مسلح اند و يك اسب، چند تبرزين و خنجر پيشكش مي برند.
لوديه ها
چهار نفر از شش نفر آنان كلاه بر سر دارند و شماري گلدان، كاسه، بازوبند و ارابه دو اسبه همراه دارند.
كاپادوكي ها
آنان پنج نفر هستند و يك اسب و مقداري جامه هديه آورده اند.
ايونيه ها
آنان هشت نفر با لباسي يك شكل هستند، شماري كاسه، جام، پارچه و كلاه پيشكش آورده اند.
پارتوي ها
چهار نفر پارتوي همراه با راهنماي مادي خود تعدادي كاسه و پياله و يك شتر دوكوهانه به همراه دارند.



هندي ها
گروه پنج نفره هندي ها يك سرپرست دارد كه لباس او با چهار نفر ديگر متفاوت است. راهنمايي گروه را فردي پارسي بر عهده دارد. يك نفر از آنان ترازويي حمل مي كند كه اشياء گرانبهايي در آن است، يك قاطر و دو تبر نيز از هداياي آنان به شمار مي آيد.
سكاهاي اروپايي
محل حجاري اين گروه و چند گروه بعدي در جايي از پلكان است كه مجبور شده اند شخص راهنما را بالاتر و نفر آخر گروه را پايين تر از افراد ديگر تصوير كنند. آنان چهار نفر هستند و نيزه، سپر، و يك اسب به همراه دارند.
عرب ها
اين گروه سه نفره است. راهنماي آنان يك فرد پارسي است. مقداري پارچه يا لباس و يك شتر حمل مي كنند.
زرنگي ها
اينان چهار نفر هستند. راهنماي ايشان يك فرد مادي است، نيزه، سپر و يك گاو همراه دارند.
ليبي ها
سه نماينده ليبي ها، نيزه، آهو و ارابه اي دو اسبه حمل مي كنند. راهنماي آنان يك فرد پارسي است.
حبشي ها
اعضاي اين گروه سه نفر هستند. ظاهراً موهاي آنان كوتاه و مجعد است كه نشان مي دهد آفريقايي هستند. آنان جعبه اي حاوي كالاهي گرانبها و احتمالاً يك عاج فيل و زرافه اي كوچك از گونه اي خاص به همراه دارند.
البته مي توان حدس زد كه به سبب كمبود سطح كافي براي نشان دادن مراسم سلام نوروز در يك محل نتوانسته اند تعداد واقعي نمايندگان را نشان دهند و چه بسا عده واقعي نمايندگان كشورها و مقدار هداياي آنان و نيز عده افسران و نظامياني كه در مراسم سان و رژه شركت مي كردند بسيار بيشتر از آن بوده كه حجاري شده است. افزون بر اين، مي توان آنان را نمايندگان برگزيده گروه هاي بزرگتر شركت كننده دانست كه مي توانستند به جايگاه مخصوص نزديك شوند. بين سطح مستطيل شكل همين پلكان و سطح مثلث شكل آن، سطحي مستطيلي وجود دارد كه كتبه اي از خشايارشا در آن است. اين كتبه نشان مي دهد كه حجاري هاي اين كارخ در زمان خشايارشا به اتمام رسيد. متن آن چنين است:
خداي بزرگ اهورامزدا (ارت) كه اين زمين آفريد، كه آسمان آفريد، كه مردمي آفريد، كه خوشبختي داد مردمان را كه خشايارشا (خشايارشا) را شاه كرد، يكي را شاه بسياري، يكي را فرمانرواي بسياري، من (هستم) خشايارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورهايي كههمه گونه مردم دارد، شاه در اين كشور بزرگ و دورمرز، پسر داريون - شاه، (از تخمه) هخامنشي گويد خشايارشا شاه بزرگ آنچه مرا كرده آمد، اينجا و آنچه مرا كرده آمد در جاي هاي ديگر، همه را به تأييد اهورمزدا كرده ام. مرا اهورمزدا بپاياد! با ديگران ايزدان، و كشورم را، و هر آنچه را كه
كرده ام.
 

bmh

عضو جدید
كاخ داريوش
كاخ داريوش (معروف به تچر) در جبهه جنوب غربي آپادانا قرار دارد و به نظر مي رسد بناي آن همزمان يا اندكي پس از شروع ساختمان آپادانا آغاز شد.
اين كاخ از يك تالار مركزي مربع شكل با 12 ستون و ايواني در سمت جنوب تشكيل شده است. حياطي نيز در جلوي اين ايوان وجود دارد. در جبهه شمالي تالار مركزي دو اتاق بزرگ ستون دار وجود دارد كه در يك طرف هر كدام و در ميان آن ها اتاق هايي كوچك يا پستوهايي قرار دارند كه به نظر مي رسد براي انبار از آن ها اتاق هايي كوچك يا پستوهايي قرار دارند كه به نظر مي رسد براي انبار از آنها استفاده مي شد.م برخي از درگاه ها، قاب پنجره ها و طاقچه هاي سنگي اين كاخ بر جاي مانده است. بعضي از اين عناصر از يك قطعه سنگ يكپارچه ساخته شده اند. سنگ هاي مورد استفاده در اين كاخ از جنسي خاص و با سطحي بسيار صاف و صيقل شده و به گونه اي است كه تصوير اشياء و اشخاص در آن منعكس مي شود، به اين سبب در دوره معاصر آن را تالار آيينه نيز ناميده اند.
نگاره اي از داريوش در محل ورود به تالار اصلي كاخ وجود دارد كه او را در حال خارج شدن از كاخ نشان
مي دهد. در اين نگاره، دو نفر در پشت سر دارويوش قرار دارند، يك نفر يك چتر آفتابي و ديگري يك مگس پران در يك دست و حوله اي در دست ديگر دارد. اين دو نفر كوچك تر از شاه نقش شده اند. در نزديك اين نگاره، كتيبه اي است كه متن آن چنين است: داريوش شاه، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه كشورها، پسر ويشتاسپ هخامنشي اين كاخ را ساخته است.
از تالار اصلي دو درگاه به سمت دو اتاق بزرگ در طرف شمال تالار وجود دارد كه نگاره اي بر آنها تصوير شده است. در اين نگاره شاه در حال وارد شدن به تالار از اتاق نشان داده شده است. در اين نگاره نيز ملازماني در پشت سر شاه قرار دارند.
در درگاه هاي شرقي و غربي اتاق بزرگ واقع در گوشه شمال شرقي تالار مركزي نگاره اي وجود دارد كه خدمتكاري را با روغن دان و حوله نشان مي دهد. اين نگاره حاكي از جنبه سكونتگاهي اين كاخ است.
دردرگاهي در تالار اصلي نيز نقشي وجود دارد كه نبرد پهلواني را با حيواني افسانه اي (با بدن شير، دم عقرب، با شاخ و بال) نشان مي دهد كه ظاهراً پهلوان كه بسيار استوار ايستاده است، در حال غلبه بر حيوان است.
حجاري ها و كتيبه هاي اين كاخ نشان مي دهد كه از آن به عنوان محل و فضاي پذيرش برخي مراجعه كنندگان نيز استفاده مي شده است.

استخر (شهر)

اِستَخر نام شهری باستانی است واقع در استان فارس ایران. املای تاریخی آن اصطخر است.
در هفت کیلومتری ویرانه‌های تخت جمشید، ویرانه‌های شهر استخر معروف به «تخت طاووس» قرار دارد. آثار بجامانده از این شهر شامل دروازه سنگی‌، ستون‌ها و دیواره‌های سنگی است که به روزگار هخامنشی‌ تعلق دارد. در این شهر، بازمانده سازه‌های اسلامی‌، ساسانی‌ و اشکانی و ظروف و آثار سده‌های آغازین هجری‌ در آن کشف شده است‌.
 

bmh

عضو جدید
نتايج يك بررسي نشان مي‌دهد: شوش پايتخت سياسي هخامنشيان . نتايج يك بررسي نشان داده كه يكي از شاهان هخامنشي برخلاف تصور كه شاهان آن دوره در تخت جمشيد بوده‌اند بيشتر در شوش حضور داشته است، از اين‌رو مي‌توان شوش را پايتخت سياسي و واقعي آن دوره معرفي كرد . به گزارش ميراث آريا( (CHTN عبدالمجيد ارفعي درپنجاه و سومين نشست از سلسله نشست‌هاي مركز پژوهشي ميراث مكتوب عصر با بيان اين مطلب به تاريخچه انتقال گل نبشته‌ها به آمريكا اشاره كرد و گفت: رمز گشايي اين آثار توسط آرنو پوبل، ريچارد هلك، جرج كامرون و پيير پوور انجام شد .وي با بيان اين موضوع كه بيشتر گل نوشته‌هاي هخامنشي سفرنامه‌هاي شاهان است .ادامه داد:اين لوح‌ها به جز تنها يك متن از سال نهم (513 پ.م ) كه تاكنون شناسايي شده‌اند متعلق به دوران پادشاهي داريوش بزرگ (كه نام وي درگل نبشته‌ها آمدهو نيز كبيسه بودن سال 22) ازسال سيزدهم (509 پ. م ) تا پايان سال بيست و هشتم (494 پ.م )هستند.
ارفعي كه تز دكتري خود را با عنوان «زمينه‌هاي جغرافيايي گل نبشته‌هاي تخت جمشيد » در دانشگاه شيكاگو گذرانده‌ است خاطرنشان كرد: تا كنون تعداد 2087 متن توسط هلك خوانده شده‌اند كه همگي دركتاب وي با عنوان Persepolis Fortification Tablets به چاپ رسيده‌اند . از ميان آنها تعداد 74 گل نبشته توسط استاد پوبل ، 43 عدد توسط كامرون و 13 عدد توسط پوور خوانده شده‌اند . هلك از سال 1969تا 1980 يعني تا زمان مرگ، 2586 گل نبشته را خوانده كه از ميان آنها 33 متن را در مجله DAFI شماره 8 به چاپ رسانده است . كامرون نيز متن 150گل نبشته ديگر راكه به ايران بازگردانده شده ، خوانده كه به چاپ نرسيده و اكنون توسط دكتر ارفعي دوباره خواني شده و به همراه 14 گل نبشته ديگر براي چاپ آماده شده .
در ادامه اين جلسه سيد احمد محيط طباطبايي به پيشينه ماجراي كشف گل‌نوشته‌ها و لوح‌ها و وضعيت كنوني آن پرداخت و گفت:اين مسئله به كشفيات باستان‌شناسي گروه هرتسفلد از موسسه شرق شناسي دانشگاه شيكاگو در سال 1312 باز مي‌گردد و گفته شده تعداد اين الواح 000/30 قطعه بوده كه در 50 صندوق به امانت به آمريكا برده شده و در سال 1377 با شروع فعاليت دكتر ارفعي و پيگيري ايشان در تعيين تكليف اين الواح در مركز شرق شناسي شيكاگو تعدادي به ايران بازگشته و مابقي به دليل مسائل غير علمي هنوز باز نگشته است.
حسن رضايي باغ بيدي ، دكتراي فرهنگ و زبان باستاني و مدير گروه فرهنگ و زبان‌هاي باستاني دانشگاه تهران نيز در اين نشست گفت: به استناد گل نوشته‌ها تحول اقتصادي بزرگي در زمان داريوش ايجاد شده است .
وي افزود: گل نبشته‌ها و الواح بسياري از نكات تاريخي را روشن مي‌سازد، از جمله تبديل تدريجي داد و ستد به حساب به صورت نقدي.;)


(اين مطالب رو قبلاً ار اينترنت گرفتم اما سايتش اصلاًيادم نمياد با عرض پوزش.)

:crying2::crying2::crying2::crying2:
 

mad

عضو جدید
پرسپوليس 3d

پرسپوليس 3d

:Dsallllllllllllllllllllllllllllam
 

پیوست ها

  • harem_16.jpg
    harem_16.jpg
    40.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • persepolis_harem_03.jpg
    persepolis_harem_03.jpg
    67.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

atish_baran

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام امیدوارم مفید باشه

سلام امیدوارم مفید باشه

تخت جمشید
از سنگ که به وفور در محل ساختمان کاخ یافت می شود ، آزادانه برای ساختن صُفّه ها ، دروازه ها ، پلکانها و ستون ها استفاده می شد ؛ ولی از آجر برای ساختن دیوارها و از چوب برای ستونهای کوچکتر و سقفها استفاده می شد . ویرانه های کاخ داریوش ( عکس زیر ) در تخت جمشید نشان می دهد که از سنگ برای ساختن کلافهای در و پنجره نیز استفاده می شده است . شکل های این کلافها از معماری مصر گرفته شده اند زیرا داریوش تحت تاثیر معماری آن سرزمین قرار گرفته بود ، ولی در اینجا ساختمان کلافها به شیوه معمول از سنگ عمودی، سنگ حمال ، و سنگ کف درگاهی ترکیب نمی شود بلکه به شیوه ای اختیری تراش داده و به عنوان تزیینهای معمارانه به کار برده شده اند . کل مجموعه بناها مخصوصاً کاخ آپادانا چنان طراحی شده است که تأثیری بصری در بیننده بر جا گذارد ؛ این مجموعه در حکم نوعی صحنه آرایی برای برگزاری جشنهای باشکوه سنتی و بزرگداشت عظمت امپراتوری ایران و قدرت پادشاه آن بوده است .


راه دستیابی به کاخ آپادانا از دروازه ای عظیم با تندیسهایی از گاوهای آدم - سر و عمود بر تالار بزرگ و رفیع می گذرد ؛ برای صعود و رسیدن به این تالار باید از پلکانی عریض و آراسته با نقشهای برجسته ای از رژه پاسداران کاخ شاهی ، نجیب زادگان و بزرگان ایرانی و ماد ، بار یافتن نمایندگان ملتهای خرجگذار با هدایا و خرجهایی که برای پادشاه آورده اند تزیین شده اند . این نقش های برجسته ، نمایش مختصری از جشنهایی هستند که به هنگام آغاز سال نو در کاخ تخت جمشید برگزار می شده است . تکه هایی از رنگ که در بناهای مشابهی در دیگر نقاط ایران یافت شده حکایت از آن دارد که دست کم بخشهایی از این نقش های برجسته ، رنگی بوده اند . تأثیر اصلی این نقشهای برجسته ، همچنان که ردیف های پیکرهای دارای رنگ های براق و فروزان با آنچه در جشن های درباری دیده میشده است رقابت میکنند ، می بایست از تأثیر امروزیشان به مراتب بیشتر بوده باشد . از طرف دیگر حالت برهنه امروزی این نقشهای برجسته ، ارزیابی سبک معماری بسیار پالوده آنها را برای ما آسان می گرداند . برش سنگ ، چه در سطوح دارای برجستگی های ظریف چه در جزییاتی که با قلمزنی آفریده شده اند عالی و بی مانند است . گرچه ممکن است ایرانیان در این کار از نقشهای برجسته آشوری الهام گرفته باشند ، سبک نقشهای برجسته ایرانی تفاوتی چشمگیر با آنها دارد . شکلها گردتر و برآمدگیشان از زمینه ، بزرگتر است و شاید مهمتر از همه این باشد که پیکرها با وحدت ارگانیک بیشتری نمایانده میشوند زیرا در اینجا نیم تنه ها با نمای طبیعی جانبی نشان داده شده اند و به همین دلیل ارتباطشان با سرها و پاها متقاعد کننده تر از گذشته است . نقشهای برجسته کاخ تخت جمشید نشانه ای از پیروزی شیوه رسمی متعلق به خاور نزدیک در هنر به شمار می روند. هدف و وظیفه این نقشها ستایش پادشاه به شیوه ای تزیینی و باشکوه ، به موفقیت آمیزترین وجه ممکن تأمین شده است .



 

سـعید

مدیر بازنشسته
راز استفاده از عدد پي در بنای تخت جمشید

راز استفاده از عدد پي در بنای تخت جمشید

مهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كردند.

عدد پي( ۳.۱۴)در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد. كشف عدد پي جزو مهمترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.

«عبدالعظيم شاه كرمي» متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد در اين باره،‌ گفت: «بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته؛ نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضي دان استفاده مي كردند كه به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.»

دقت و ظرافت در ساخت ستون هاي دايره اي تخت جمشيد نشان مي دهد كه مهندسان اين سازه عدد پي را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمي در اين باره گفت: «مهندسان هخامنشي ابتدا مقاطع دايره اي را به چندين بخش مساوي تقسيم مي كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالي معكوس را رسم مي كردند. اين كار آنها را قادر مي ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاي دايره اي را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاري كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها ياري مي كرد. اين مهندسان براي به دست آوردن مقاطع دقيق ستون ها مجبور بودند عدد پي را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.»


هم اكنون دانشمندان در بزرگ ترين مراكز علمي و مهندسي جهان چون «ناسا» براي ساخت فضاپيماها و استفاده از اشكال مخروطي توانسته اند عدد پي را تا چند صد رقم اعشار حساب كنند. بر اساس متون تاريخ و رياضيات نخستين كسي كه توانست به طور دقيق عدد پي را محاسبه كند، «غياث الدين محمد كاشاني» بود. اين دانشمند ايراني عدد پي را تا چند رقم اعشاري محاسبه كرد. پس از او دانشمنداني چون پاسكال به محاسبه دقيق تر اين عدد پرداختند. هم اكنون دانشمندان با استفاده از رايانه هاي بسيار پيشرفته به محاسبه اين عدد مي پردازند.

شاه كرمي با اشاره به اين موضوع كه در بخش هاي مختلف سازه تخت جمشيد، مقاطع مخروطي شامل دايره، بيضي، و سهمي ديده مي شود، گفت: «به دست آوردن مساحت، محيط و ساخت سازه هايي با اين اشكال هندسي بدون شناسايي راز عدد پي و طرز استفاده از آن غيرممكن است.»

داريوش هخامنشي بنيان گذار تخت جمشيد در سال 521 پيش از ميلاد دستور ساخت تخت جمشيد را مي دهد و تا سال 486 بسياري از بناهاي تخت جمشيد را طرح ريزي يا بنيان گذاري مي كند. اين مجموعه باستاني شامل حصارها، كاخ ها،‌ بخش هاي خدماتي و مسكوني، نظام هاي مختلف آبرساني و بخش هاي مختلف ديگري است.

مجموعه تخت جمشيد مهمترين پايتخت مقاومت هخامنشي در استان فارس و در نزديكي شهر شيراز جاي گرفته است
 

سـعید

مدیر بازنشسته
بازسازي شده از تخت جمشيد....

بازسازي شده از تخت جمشيد....

تخت جمشيد، که ايرانيان پارسه و يونانيان پرسپوليس ميخواندندش، نه يک پايتخت سياسی بلکه کانون ملی و نماد يکپارچگی شاهنشاهی نوپای هخامنشی بود. آنچه بنيانگذار تخت جمشيد، داريوش بزرگ در نظر داشت، دولتی بود که در سايه اقتدار آن اقوام گوناگون با خصوصيات فرهنگی و سنتهای خاص خود و با حفظ زبان و مذهب و آئينهای خود به آرامش در کنار يکديگر زندگی توانستند کرد.
اصولی که بر پايه آنها شاهنشاهی ايران 2563 سال پيش بدست کورش کبير بنيان نهاده شد، دگربار در سنگ نبشته ای از داريوش متجلی ميشود:
" من، داريوش شاه، ناتوانان را پشتيبان هستم و اجازه نخواهم داد که توانمندان به آنان بيداد روا دارند. ...ای مردم، به اراده اهورامزدا من، داريوش، از شما ميخواهم که ناتوانان را پشتيبان باشيد و در برابر توانمندان و توانگران بيدادگر بايستيد."
روح اغماض، تسامح، دادگری و انساندوستی در دولتی که به رسالت اخلاقی خود نيک آگاه بود و خود پرچمدار اين آرمانها بود، ميبايست در معماری و هنر آن نيز بازتاب ميافت. مظهر اقتدار و عظمت شاهنشاهی ايران تخت جمشيد بود و هنر آن اقوام و نژادهای گوناگون ، از ليبی و اتيوپی و مصر تا هندوستان، از رودخانه دانوب تا رود سند، از کوهستانهای قفقاز تا دشتهای آسيای ميانه و از درياچه آرال تا خليج فارس،همه را اطمينان بخش اين نکته بود که صرفنظر از نژاد، مذهب، رنگ پوست و زبان، اعضا برابر يک جامعه بزرگند.
داريوش معماران و هنرمندان را از چهارگوشه شاهنشاهی پهناورش گرد آورد تا با مصالح و فنون خاص خود و طرح ريزی و اجرای ايرانی بناهايی بيافرينند که تا آنزمان در جهان همتايی نداشتند و از نظر مقياس و شکوهمندی و نيز ابداع فنون نوين معماری و ظرافت به کمال رسيده شان در زمره عجايب دوران باستان بشمار ميروند.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موجودی عجیب در ستون های تخت جمشید !!!

موجودی عجیب در ستون های تخت جمشید !!!

شاید این موجود را شما در سرستون های تخت جمشید دیده باشید؟!


به تازگی موجودی شبیه به این در سواحل آمریكا پیدا كردند كه دانشمند ها را بسیار متعجب كرده.و آن ها هنوز پی تحقیقاتی در روی این جانور عجیب و قریب اند.اگر كمی به این جانور دقت كنید میبینید كه این جانور شباهت زیادی به سر ستون تخت جمشید دارد.پس میفهمیم در آن زمان در خلیج همیشه فارس این موجود زندگی میكرده كه پس از مرور زمان نسل وی منقرض شده.از دندان های این موجود عجیب و قریب معلوم است كه او هم میتواند یكی از سلطان های بزرگ دریا باشد ولی اندازه ی او بسیار كوچك تر از نهنگ و یا كوسه است.
این موجود به احتمال 99% در آب های خلیج فارس هم زندگی میكرده و حتما هم حیوانی درنده و قوی بوده.زیرا هخامنشیان در سنگ تراشی های خود همیشه نماد قدرت را كشیده اند مثل:شیر،حیوان خیالی ای كه از هر موجود قوی ای برداشت كرده اند ،حال هم این موجود…..


20.jpg20-1.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

World Designer

عضو جدید
ستونی از تخت جمشید

ستونی از تخت جمشید

آتشكده جاویدان» (صفه سرمسجد) در مسجد سلیمان، بنایی متعلق به قرن هفتم قبل از میلاد است كه بنا بر نظر برخی كارشناسان، معماران برای ساخت تخت جمشید از آن الهام گرفته اند.
نوع معمارى اين بنا «اورارتويي» است كه مهم ترين مشخصه آن استفاده نكردن از ملاط و گذاشتن سنگ خشك روى سنگ خشك ديگر است. بنا به نوشته هاى پروفسور گيرشمن، باستان شناس فرانسوى در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام»، تخت جمشيد نيز با استفاده از همين الگو ساخته شده است، هرچند معماران آن تغييراتى هم در ساخت بنا داده اند. «قباد باقري» كه در سالهاى 1348 تا 1352 به عنوان مسئول حفاظت از آثار تاريخى خوزستان با گيرشمن همكارى مى كرده است ضمن اعلام مطلب فوق به ميراث خبر گفت: «باور گيرشمن اين بود كه آريايى ها هنگامى كه از سيبرى مهاجرت كردند در اروميه توقف كوتاهى داشتند و در همين زمان با گونه اى از معمارى اورارتويى آشنايى پيدا كردند. آنها سپس به مهاجرتشان در امتداد سلسله جبال زاگرس ادامه دادند و در ارتفاعات آن كه امروزه مسجدسليمان و ايذه و .... را در بر مى گيرد، ساكن شدند.» مولف كتاب «بختيارى در گذر زمان» در ادامه افزود: «آريايى ها در اين منطقه معمارى خاص خود را به نام «بادبرده» به وجود آوردند. آتشكده جاويدان را در قرن هفتم قبل از ميلاد بنا كردند و پس از گذشت حدود 150 سال در 550 قبل از ميلاد تخت جمشيد يا پاسارگاد را با استفاده از همين معمارى اورارتويى ساختند.» از سوى ديگر «عليرضا ظاهرى عبده وند» مسئول بخش پژوهشى انجمن دوستداران ميراث فرهنگى مسجد سليمان اعتقاد دارد وجود اين آتشكده به دوره پيشداديان و هوشنگ پيشدادى بر مى گردد.« طبق آنچه در منابع مختلف تاريخى آمده است، هوشنگ نخستين پادشاه سلسله پيشدادى براى كشتن ماري، سنگى را به سوى او پرتاب كرد. سنگ به مار اصابت نكرد و به سنگ ديگرى برخورد كرد و از جرقه حاصل از اين برخورد آتش به وجود آمد. در بعضى از روايتها از جمله كتاب «تذكره شوشتر» آمده كه مكان اين اتفاق در شهر مسجد سليمان بوده كه در آن زمان به نام «پارسومانش» خوانده مى شده است. مردم هم از آنجا كه آتش برايشان تقدس داشت و اين آتش بدون هيزم افروخته شد و باقى ماند، دورمحل برافروخته شدن آن ديوارى كشيدند. از آنجا كه نفت و گاز در سطوح زيرين اين منطقه به وفور جريان داشت، باعث شعله ور ماندن آتش شد و از آن زمان ، اين محل به نام آتشكده جاويدان شناخته شد. آتشكده اى كه هيچ گاه آتش آن خاموش نمى شود.» باقرى درباره صحت و سقم ماجراى الهام گرفتن معمارى تخت جمشيد و فرضييه هوشنگ پيشدادي، مى گويد:« البته اين مسئله هنوز يك تئورى است ولى تا زمانى كه فرضيه جديدى كه آن را با استنادات علمى باطل كند به وجود نيايد، مى توان بر آن تكيه كرد.» وى كه هم اكنون درباره تاريخ و فرهنگ منطقه خوزستان پژوهش مى كند تاكيد كرد: «بنا به گفته گيرشمن اولين حكومت محلى پارس ها در مسجد سليمان به وجود آمده است. در آن زمان اين منطقه به نام «پارسومانش» يا «پارسومانژ» خوانده مى شده است.» اين پژوهشگر در ادامه به ذكر ويژگى هاى بناى آتشكده جاويدان پرداخت و گفت: «مساحت اين آتشكده حدودا 50 در 45 متر است و در وسط آن آتشگاهى وجود داشته كه الان از بين رفته است. يك طرف اين آتشكده به كوه هاى زاگرس تكيه دارد. در شمال غربى اين آتشكده نيز معبد آناهيتا واقع شده است.» كمى پايين تر از آتشكده، معبد هركول قرار دارد. باقرى علت وجود اين معابد را تصرف اين منطقه به دست اسكندر مقدونى و سلوكيان دانست و گفت:«اين دو معبد نشانه اى از زوال پادشاهى هخامنشى در دوره حمله اسكندر به ايران است. چون سلوكيان بر ايران مسلط شدند براى نيايش رب النوع هاى خود در اين مناطق، معابدى برپا كردند.» ديواري، آتشكده جاويدان را از معبد آناهيتا جدا مى كند كه در حقيقت ميان پيروان دو ايدئولوژى مرزى مى كشيده است. بنا به اظهارات باقرى ، گيرشمن در حفارى خود در قسمت جنوبى آتشكده كه محل نذورات مردم بوده است، مهره هاى تاس مانندى يافت كه نقوشى بر روى آنها حكاكى شده بود. وى در كتاب هايش ذكر كرده است كه اين مهره ها غنائمى هستند كه ايرانيان پس از فتح بابل به دست كمبوجيه ، از آن جا به ايران آورده اند.
بنا به گفته «ظاهرى عبده وند» آتشكده جاويدان كه دوره هاى مختلف تاريخى را از زمان عيلامى ها تاكنون پشت سر گذاشته است در زمان رضاشاه در سال 1306 به نام صفه «سر مسجد» تغيير نام داد. باقرى درباره تغيير نام اين آتشكده گفت: «از زمان ورود اعراب به ايران نام اين آتشكده تغيير كرد و به نام مسجد خوانده شد. ممكن است علت اين تغيير نام، هراس از تخريب و تبديل بنا باشد.» پرويز ورجاوند پژوهشگر و صاحب نظر حوزه ميراث فرهنگى درباره تئورى الهام گرفته شدن معمارى تخت جمشيد از معمارى اين آتشكده و داستان هوشنگ پيشدادي، گفت: «البته من هم وجود شباهت هايى ميان اين دو بنا را تاييد مى كنم اما اين گونه فرضيه ها نياز به بررسى هاى دقيق و عميق تاريخى و آشنايى كامل با جغرافيايى شاهنامه دارد و به سادگى نميشود آنها را تاييد يا رد كرد.» بناى آتشكده جاويدان در سال 1377 به همت كارشناسان ميراث فرهنگى مرمت شد اما پس از دوباره به حال خود رها شد. به گفته «محمد زراسوند عليپور» رئيس انجمن دوستداران ميراث ميراث فرهنگى مسجد سليمان، هم اكنون اين بنا كه معرف هويت ايرانى ماست بر اثر زلزله و خسارت هاى ديگر به شكل مخروبه اى در آمده و بدون محافظت رها شده است. مسئله حفاظت و مرمت اين بنا در جلسه اعضاى اين انجمن با فرماندار شهر مسجد سليمان نيز در ميان نهاده شده است و به گزارش انجمن دوستداران ميراث فرهنگى مسجد سليمان، فرماندار اين شهر قول همكارى و مساعدت براى حفظ و احياى بناهاى تاريخى اين منطقه را داده است.
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماری تخت جمشید

معماری تخت جمشید

تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .



ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تلار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .
معماری هخامنشی ، هنری است امتزاجی که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیه عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.


تخت جمشید

در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد . بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت ، زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصور عالیه اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است . کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند . گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت .




((اسکندر مقدونی)) در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.
چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.امروزه مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد. تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است. تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.


تخت جمشید تنها یک مجموعه ی معماری نیست ، بلکه آینه ای است که در آن علم و فن و هنر واعتقادات ایرانیان کهن انعکاس یافته است . تخت جمشید یک مدرسه است ، یک کتاب ، یک روایتگر پیر . می توان گفت که تخت جمشید اولین سازمان ملل واقعی د نیا بوده است.بنای تخت جمشید در حدود سال 518 پیش از میلاد به فرمان داریوش هخامنشی آغاز شد .کار ساختن بناهای تخت جمشید در زمان داریوش اول (522 تا 486 ق . م ) آغاز و تا زمان اردشیر سوم ( 359 تا 338 ق . م ) در مساحتی به وسعت 13 هکتارساخته و ادامه یافت .مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از : سنگ ، خشت و گل ، آجر ، گچ ، چوب ، آهن ، فلزات گرانبها ( طلا - نقره - مس ) عاج ، لا جورد ، عقیق و...... دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت 5/5 متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از 45 تن میرسیده.
تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجره های متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است.

تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد . تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده ( جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز ) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمه های بسیار ناب ، اثاث گرانقیمت ، نیمکتهای زرین ، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری می شده که در نهایت با حمله ی اسکندر مقدونی همه ی این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه ی حریق شد . اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند . به نو شته ی مورخین با ستان ثروت تخت جمشید با 10000جفت اسب وقاطر و 5000 جفت شتر حمل و غارت شد . بعد از انتقال ثروت تخت جمشید اسکندردستورداد که تخت جمشید را به آتش بکشند.بگفته مورخین باستان تخت جمشید ۳ شبانه روز در آتش می سوخت وچهل شبانه روز از آن دود بر میخواست .
.................................................. ..............................
یک نکته ی مهم : محققین به این نکته ی مهم رسیده اند که اگر نقشه ی امپراطوری هخامنشی را بنگریم و یک خط از شمال شرقی ترین نقطه ( سغد ) تا جنوب غربی ترین نقطه ( حبشه ) بکشیم و یک خط از شمال غربی ترین نقطه ( یونان ) تا جنوب شرقی ترین نقطه ( هند ) به صورت ضربد ر بکشیم مرکز تقاطع این دو خط محل ساخت تخت جمشید می شود ، که این خود جای تامل و اند یشیدن دارد.
بر فراز تپه سنگي كوه رحمت در جلگه مرودشت در فاصله 45 كيلومتري شمال شرقي شهر شيراز ويرانه هاي به جامانده از كاخ تخت جمشيد نمايان است.
بناي تخت جمشيد يكي از عظيم ترين ، باشكوه ترين و زيباترين مجموعه هاي تاريخي ايران و جهان است. اين بناي مجلل به فرمان داريوش اول ( در 520 ق.م. ) شكل گرفت. وي مي خواست پايتختي در كشور خويش احداث كند كه همتا نداشته باشد. به همين دليل جلگه وسيع مرودشت رادر مركز خاك " پارس " واقع شده بود و پيشينه تاريخي بس كهن داشت انتخاب كرد وبر دامنه صخره كوه رحمت بناي تخت جمشيد را بنيان نهاد .
تخت جمشيد نه شهر بود و نه دژ، جايگاه با شكوهي براي برگزاري مراسم بزرگي بود كه شاه ايران سران كشور و نمايندگان 28 كشور متبوع را در بارعام به حضور مي پذيرفت.
طرح اصلي ساختمان تخت جمشيد دردوران فرمانروايي داريوش بزرگ ريخته شد. از همان نخست تعداد و محل كاخ ها، عمارت ها و كاربردهاي جداگانه هر يك معين ومشخص شد. براي برپايي اين بنا از سه نوع مصالح ساختماني عمده ( چوب، خشت هاي خام و پخته و سنگ هاي آهكي محلي ) استفاده شده است. چوب هايي كه در محل تهيه مي شد با ذوق و سليقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزير بودند چوب هاي در خور كاخ هاي تخت جمشيد را از دور دست ها حمل كنند. براي مثال،تيرهاي زير از چوب درخت سدر بوده كه در آن زمان فقط در لبنان مي روييده است.
خشت هاي گلي در ساختن ديوارها و روپوش سقف ها به كار مي رفت كه دوام چنداني نداشت. اين خشت را باران مي شست و با بر اثر زمين لرزه فرو مي ريخت. سنگ هاي كوه رحمت براي سنگتراشان و معماران جمشيد از هر جهت مناسب بود. اين سنگ هاي آهكي بسيار سخت و محكم اند و رنگ هاي طبيعي گوناگون سفيد، كهربايي، دودي و سياه دارند كه خوب تراشيده مي شوند. به ويژه نوع سياه آن كه بر اثر صيقل به شكل مرمر در مي آيد. بسياري از قطعه سنگ ها را گيرهاي آهني به نام " دم چلچله " به هم متصل كرده اند. در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. ديوارها را با آجر لعابدار و كف اتاق ها را با گچكاري مي پوشاندند. روي درها با قطعات زر وسيم آراسته شده بود. پرده هاي بزرگ رنگي بر زيبايي درون و برون كاخ ها مي افزود. فرش هاي نفيس كف اتاق ها چشمان را خيره مي كرد.عملا" امكان نداشت كه ساختمان تخت جمشيد در دوران شاهي داريوش بزرگ به پايان برسد. كار ساخت اين بناي عظيم در طول حكومت پسر او خشايار شا اول و نوه اش اردشير اول ادامه يافت. بدين تربيت ساخت بنا نزديك به 200 سال طول كشيد.
بر اساس نظر تاريخ نگاران اين بنا حدود 200 سال آباد و مورد استفاده شاهان بوده است تااين كه در پي حمله اسكند مقدوني به ايران ( 330 ق.م . ) به دست وي در آتش سوخت و از آن پس متروك شد. وسعت كليه ساختمان هاي تخت جمشيد حدود 135000 متر مربع ارتفاع كف ساختمان هاي آن از دشت از 8 تا 18 متر است.
از تمامي آنچه روزگاري تخت جمشيد ناميده مي شد امروز ظاهرا" چيزي بيش از چند ستون و پلكان و سردر ويران شده باقي نمانده است. شگفت اين همين ويرانه ها نيز پس از گذشت دو هزار وپانصد سال همچنان هنر شكوهمند و معماري بي همتاي هخامنشيان را نشان مي دهند.
براي درك اهميت اين خرابه ها بايد به رمز هنر و معماري هخامنشي پي برد. هخامنشيان در ساخت تخت جمشيد از منابع گوناگوني الهام گرفتند. پارس ها دست كم با دو فرهنگ غني، اوراتو در شمال و ايلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها براي ريختن شالوده محكم فكري در هنر معماري بهره گرفتند.
هخامنشيان در لشكر كشي به مصر، بابل،ليدي و اروپا، با انديشه هاي ديگري در زمينه معماري آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زيبا سازي تخت جمشيد به خدمت گرفتند. شايد اولين بار در تاريخ بشر بود كه ذوق سرشار ، ثروت بي كران و اراده استوار در يك نقطه از جهان به هم رسيدند تا چيزي آفريده شود كه هنر شناسان و تاريخ نكاران آن را هنر و معماري هخامنشي بخوانند.:gol::gol::gol::gol:
نویسنده : ونوس یزدانی.ویرایش: سعید معمار
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سماته

عضو جدید
سعید جان ممنون. با اجازه یه مطلبی به نوشته ات اضافه می کنم.
پروفسور آرتور اپهام پوپ درباره تخت جمشید و معماری آن می نویسد:
این نظریه معمولیکه تخت جمشید در وهله ی اول مجموعه ی کاخهای فعالی بوده که در پایتخت یک امپراتوری بزرگ برای ابراز قدرت سیاسی و تشفی حس غرورآمیز شاهی بنا گردیده ، یک اندیشه غربی است که هر چند این طرز تفکر واقعی و دقیق و خردمندانه می باشدلیکن از درک مجموعه تصورات و برداشتها و امیدهایی که متکی بر عواطف و سمبولیسمی که از شرق باستان به ارث رسیده قاصر است. تخت جمشید با غرور تمام و با روش سنتی ، اعمال یزرگ و قدرت شاهان هخامنشی را اعلام می کند. در عین حال انتصاب یزدانی آنان را نیز مورد تأیید قرار می دهد. تخت جمشید جایگاهی مقدس بوده ، هرگز و هیچگاه پایتخت سیاسی محسوب نمی شد. هیچ یک از هزاران سندی که در آنجا پیدا شده جنبه سیاسی ندارد. چه موقع جغرافیایی آن برای اداره ی یک امپراتوری پهناور مناسب نبوده است. شاهان بزرگ کمتر در آنجا اقامت می گزیدند. درنگ آنها در آنجا موقتی بود. شهرهای شوش و بابل و اکباتانه ، که همگی موقعیت بهتر و عملی تری داشتند، پایگاه دولت محسوب می شدند. تخت جمشید به راستی یک پرستشگاه مقدس ملی بوده که برای منظوری معین اختصاص یافته بود : جایگاهی با هیبت برای مراسم بهاری نوروز . با منبعی سرشار از نمودهای سمبولیک از نیروهای اهورایی استغاثه می شد تا باروری و فراوانی را اعطا کنند. تخت جمشید به خودی خود شکوه و قدرت و ثروتی همراه با نیرویی آمر ارائه می داد تا قدرتهای آسمانی را برانگیزد. اگر شاهان هخامنشی تخت جمشید را جایگاه عالی نیایش می پنداشتند آن محل مکانی مقدس استثنایی می بود. این امر روشن می سازد که چرا چنین اثر بدیع چشمگیری که می باید با یکی از شگفتیهای دنیای معلوم آن عهد باشد در کشورهای دیگر ناشناخته باقی مانده بود. چنانکه در کتاب مقدس هیچ سخنی درباره تخت جمشید به میان نیامده است. در حالی که این کتاب منبع مهم اطلاعات است. در مورد دیگر ساختمانهای شاهی ایران در شوش و اکباتانه . هیچ یک از اسناد بابلی و اشوری یا فینیقی اشاره ای به تخت جمشید نمی کنند. کتزیاس مصنف تاریخ ایران که مدت بیست و چهار سال در دربار ایران می زیسته هیچ ذکری از ان به میان نیاورده است.
هر آینه تخت جمشید در ایران نقطه ای مقدس و از همه اماکن مقدسه کشور قداست آن بیشتر و چنین خصوصیتی برای یک کیش شرقی چیزی معمولی است. چریان ناپیدا و ناپایدار نیروهای جادویی نسبت به تلویث حساس بوده به آسانی ممکن بود با حضور خارجی از میان برود. بنابراین خارجیان در این مراسم سهمی نداشتند ، مگر انکه از اعضای امپراتوری باشند. شرکت در این تجلی رویایی بالاترین امتیاز انان بود.
علاوه بر وظیفه ی جادویی اولیه اش و گذشته از قدرت و افتخار و غرور ، تخت جمشید تجلی رژیمی بود که از یک رسالت اخلاقی مذهبی اگاه بود. کوروش اعلام نمود که جویای صلح است برای کسانیکه همیشه در جنگ بوده اند و نظم و عدالت اهداف نخستین وی می باشد. داریوش اظهار داشت :( من دوستدار راستی ام و از بی عدالتی نفرت دارم ... خواست من اینست که نیرومند ، ناتوان را نیازارد. خداوند زمین را برای اغتشاش نگسترده بلکه برای صلح و آبادانی و حکومت خوب خواسته است.) این عواطف انسانی در شکوه و زیبایی ، زیبایی ناب بناها متجلی گردید. بناهایی که خردمندانه و زیباتر از اثار آشوری و هیتی و روشن تر و انسانی تر از ابنیه نصر است. زیبایی تخت جمشید تنها نتیجه تصادفی اندازه ها و تظاهر گران قیمت نیست ، بلکه ثمره ی آن جمالی است که بخودی خود از اصالتی گرانقدر برخوردار است.
 

داروگ

عضو جدید
تجدد گذشته .(تخت جمشید)

تجدد گذشته .(تخت جمشید)

دوستان اگه کم و کاستی داره به بزرگی خودتون ببخشید.


تخت جمشید


نمایی از «کاخ آینه» در تخت جمشید
پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ايران است .كه ساليان سال پايتخت هخامنشيان بوده است اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون یکی از آثار جهانی ثبت شده ی ایران در یونسکو است.

نام تخت جمشید
تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خوانده‌اند.این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت اين مجموعه بزرگ و زيبا بنا به روايتي 120 سال به طول انجاميد .
چگونگی سازه


یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود
وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند[1] و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
· کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
· سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
· خزانه‌ٔ شاهی‌
· دژ و باروی‌ حفاظتی‌
پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا
ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»[2]
دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.


ادامه در تاپیک های بعدی
 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سند "شهر پارسه" هخامنشیان به دست آمد

سند "شهر پارسه" هخامنشیان به دست آمد



کارشناس باستان شناسی گروه کاوش پایگاه پارسه پاسارگاد گفت: با انجام عملیات باستان شناسی در محوطه شهر پارسه واقع در مرودشت در استان فارس، ساختار گور مانندی بدست آمد که سند شهر پارسه به شمار می‌رود.
"افشین یزدانی" افزود: این ساختار گور مانند، مستطیل شکل و در ابعاد ۲ و نیم در یک متر با دیوار و سقف آجری قیراندود است و می‌توان آن را به عنوان کشف اولین گور، فرد ساکن شهر پارسه نامید.






وی گفت: این جسد به شکل جنینی دفن شده و صورت آن به سمت غروب آفتاب و در راستای شمال و جنوب قرار گرفته است که نشان از فوت وی در هنگام غروب آفتاب است.
در ایران باستان و به خصوص در دوره هخامنشیان صورت افرادی که در نیمه اول روز فوت می‌کردند، به سمت طلوع آفتاب و افرادی که در نیمه دوم روز فوت می‌کردند به سمت غروب قرار می‌گرفته است.
یزدانی با بیان این که یک چراغ پیه سوز در زیر سر این جسد و در مقابل صورت آن یک تنگ کوچک آب قرار گرفته است، اظهار داشت: چراغ و تنگ نشان از توجه و احترام مردم ایران باستان به دو عنصر روشنایی و آب است که در فرهنگ ایرانیان همواره مورد تقدس بوده است.
وی با اشاره به این که کشف این گور به جهت مسایل اعتقادی بسیار حائز اهمیت است، گفت: مشابه این چراغ در ساختمان های پاسارگاد کشف شده که مربوط به دوره هخامنشیان است.
یزدانی اظهار داشت: این گور نیز مربوط به ساکن شهر پارسه در دوره هخامنشیان و احتمالا مربوط به یک سرباز و یا کارگر است که در ارتباط معیشتی نزدیک با منطقه تخت جمشید بوده است.
وی افزود: این گور سند شهر پارسه است که مورخین آن را ثروتمندترین شهر زیر نورآفتاب معرفی می‌کنند و برای مدت های زیادی در آن سکونت و زندگی جریان داشته است.
در دوره هخامنشیان چند شهر، مرکز اداری و سیاسی کشور بود. شهرهای بابل و شوش بیشتر در فصل زمستان و شهر همدان در فصل تابستان مورد استفاده قرار می‌گرفت.
دو شهر پاسارگاد و پارسه از مراکز بسیار مهم اداری و حکومتی بودند که از جنبه آیینی، مذهبی و تشریفاتی نیز اهمیتی خاص داشتند، چنان که آرامگاه برخی از پادشاهان هخامنشی در این دو شهر ساخته شده است.
از قوم پارس که هخامنشیان رهبری آن را بر عهده داشته و ایالت پارس، در سنگ نبشته خشایارشاه بر درگاه ورودی تخت موسوم به "دروازه ملل" و نیز در بعضی لوحه‌های عیلامی با عنوان "پارسه" نام برده شده است.
بخش حاکم نشین و ارگ شهر پارسه دارای کارکرد سیاسی مذهبی ویژه‌ای بوده و به دلیل اهمیت کارکرد در معماری این بخش، از سنگ‌های ماندگار استفاده شده است.
این در حالی است که بیشتر سازه‌های شهر پارسه را خشت‌های بزرگ و آجر تشکیل می‌دهند که با گذشت زمان از هم پاشیده شده‌است.
پارسه در میان اقشار جامعه و به ویژه حکومت پارسه‌ها در حدود دو هزاره نقش مهمی ایفا کرده و در دوره پیش از هخامنشیان نیز از جمله شهرهای مهم بوده است.
بر اساس شواهد موجود آثار عیلامی نیز در این شهر قرار دارد که نشان از ادامه حیات اجتماعی پس از سقوط دولت هخامنشی در آن است.
تخت جمشید (پارسه) واقع در استان فارس در جنوب ایران با شماره ۲۰ در شهریور ماه سال ۱۳۱۰ شمسی در فهرست آثار ملی و در سال ۱۳۵۸ در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته است.

 

سـعید

مدیر بازنشسته
تخت جمشيد چيست ؟!

تخت جمشيد چيست ؟!



نمايي زيبا از تخت جمشيد




تَختِ جَمشید یا پارسه نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراطوری ایران در زمان دودمان هخامنشیان بوده‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی که در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت ( گروه اينترنتي ارور ) در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.

این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

نام تخت جمشید

نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.

چگونگی ساخت

قدیمی‌ترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید. فیلم موجود از این اثر :

http://www.magicmarket.ir/direct_product.php?ID=10

مکان و چگونگی سازه
کاخ‌های تخت جمشید در نزدیکی رود کوچک پلوار که به رود کر می‌ریزد ٬ بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند در حالی که طرف شرقی ان بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند.دیوارهای حافظ با توجه به شیب زمین تغییر ارتفاع می‌دهند.

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
1- کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
2- سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی* خزانه‌ٔ شاهی
3- دژ و باروی‌ حفاظتی

پژوهش‌های باستان‌شناسی

اولین کاوش‌های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافته‌های وی هنوز در این موسسه نگه داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.

معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سرو‌های لبنان یا ساج‌های هند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند.در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.





یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود

پژوهش‌های باستان‌شناسی
اولین کاوش‌های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافته‌های وی هنوز در این موسسه نگه داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.

معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سرو‌های لبنان یا ساج‌های هند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند. در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.
پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ ملل
ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است.

ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.

پلکان‌های کاخ آپادانا
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند.



جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند :






کاخ آپادانا
کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد

کاخ تچرکاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است




کاخ هَدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه میباشد

کاخ ملکه


این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.

ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.

کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.

کاخ‌ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.


آرامگاه‌های شاهنشاهان


در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم قرار دارد.در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است.آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالا متعلق به داریوش سوم است.

سرانجام تخت جمشید


مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد.از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

سنگ‌نبشته‌ها

سنگ‌‌نبشته‌های داریوش بزرگ

* شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوب‌های اندرونی کاخ داریوش، بالای نگاره‌های داریوش و هم‌راهانش آمده‌است. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»

* یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشان‌های نسک‌خانهٔ میهنی پاریس نهاده‌است. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»

* رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شده‌است. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»

* بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگ‌ترین ِ بغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است.
۰۲ داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده‌ اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمی‌ترسد.
۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشک‌سالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشک‌سالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می‌کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.

* به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این‌ها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونی‌هایی خشکی و (آن‌ها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ.
۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.

* سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگه‌داری می‌شوند. ۰۱ داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگ‌ترین ِ بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.

* سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دست‌گیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دست‌گیرهٔ در از سنگ گران‌بهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»

سنگ‌ نوشته‌های خشایارشا:


* خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد٬ یک شاه از بسیاری٬‌یک فرمان‌دار از بسیاری.

* من خشایارشا٬ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌های دارندهٔ همه گونه مردم‌، شاه در این زمین ِ بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.

* شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد٬ که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده می‌شود ٬‌آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم.

* شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید.

* شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از خود٬ مرا بزرگ‌ترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به خواست اهورامزدا من بر جای‌گاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار ساختمان‌های والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.


* شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده بودند٬ اهورامزدا را چنین کام بود٬‌ داریوش٬ پدر من٬ او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد٬ او بسیار ساختمان‌های والا ساخت.

هنرهای معماری تخت جمشید


یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستون‌ها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه‌است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

artmiss

عضو جدید
پاسارگاد در برابر زمين‌لرزه‌هاي تا 7 ريشتر مقاوم است

پاسارگاد در برابر زمين‌لرزه‌هاي تا 7 ريشتر مقاوم است

پاسارگاد در برابر زمين‌لرزه‌هاي تا 7 ريشتر مقاوم است

مهندسان هخامنشي دو هزار و 500 سال پيش براي جلوگيري از ريزش سازه‌هاي مجموعه‌ي پاسارگاد كه در منطقه‌ي زلزله‌خيز ساخته شده‌اند، از روش ابتكاري در پي، به صورت «‌‌پي دو پوشه» يا ( Baseisolation) استفاده كرده‌اند كه امروز در ساخت پي نيروگاه‌هاي هسته‌اي و سازه‌هاي حساس به كار گرفته مي‌شود.

روش پي «‌‌دو پوشه» شگردي (فني) در مهندسي سازه و زلزله است كه كارشناسان قبل از ساخت سازه، از دو پي‌ريزي روي هم استفاده مي‌كنند. پي اول به صورت ثابت است و پي دوم روي پي اول ساخته شده است و داراي قابليت ارتعاش است. بهره‌گيري از اين روش، باعث مي‌شود كه مقاومت سازه‌ها برابر زمين‌لرزه، تا بيش از هفت ريشتر بالا برود و هنگام زلزله با حركت سازه‌ها در قسمت پي، ضربه زلزله گرفته شود و سازه آسيب نبيند. از اين روش هم‌اكنون در ساخت سازه‌هاي حساس در كشورهاي زلزله‌خيز ازجمله ژاپن استفاده مي‌شود.

«‌‌عبدالعظيم شاه‌كرمي»، متخصص سازه و ژئوتكنيك و مسئول بررسي‌هاي مهندسي پاسارگاد، در مورد استفاده از روش «‌‌دو پوشه» گفت: «‌‌بررسي‌ها روي سازه‌هاي پاسارگاد نشان مي‌دهد كه مهندسان هخامنشي، دو هزار و پانصد سال پيش در زير سازه‌هاي اين مجموعه، دو پي ساخته‌اند تا بتوابنند ضربه‌هاي ناشي از زلزله و لغزش را بگيرند و سازه‌ها هنگام زمين‌لرزه در اين منطقه‌ي زلزله‌خيز، آسيب نبينند.»

وي با اشاره به اين‌كه استفاده از اين روش ابتكاري كه هم‌اكنون آخرين روش مقاوم‌سازي سازه‌ها است در دو هزار و پانصد سال پيش، نشان‌دهنده‌ي شناخت كامل مهندسي سازه و اقليم است، افزود: «‌‌زيرِ سازه‌هاي مجموعه‌ي پاسارگاد، دو پي وجود دارد. پي اول، از جنس سنگ و ملات ساروج است و پي دوم كه روي سطح كاملا صاف پي اول جاي گرفته، تنها از جنس سنگ ساخته شده و مي‌تواند روي پي ثابت اول ارتعاش پيدا كند.»

بررسي‌هاي انجام شده در سازه‌هاي پاسارگاد، به خصوص تل تخت و زندان سكندر يا آرامگاه كمبوجيه، نشان مي‌دهد كه مهندسان هخامنشي، افزون بر استفاده از پي دو پوش، با توجه به سست بودن خاك منطقه و سنگيني سازه‌ها، پي اين مجموعه را در عمق زياد و سطح گسترده‌تري ساخته‌اند.

شاه‌كرمي در مورد علت استفاده از اين روش گفت: «‌‌ايجاد پي‌سازه‌هاي اين مجموعه در عمق زياد و گستردگي بيش‌تر نسبت به سطح سازه‌ها، مانع اختلاف نشست و جلوگيري از ترك‌خوردگي و فرسايش سازه‌ها مي‌شود.»

به گفته شاه‌كرمي، با توجه به استفاده از روش پي دو پوشه، گسترده و پي عميق در اين مجموعه، مهندسان هخامنشي، دو مشكلِ،اختلاف نشست و زلزله را رد اين منطقه حل كرده‌اند.

محوطه باستاني پاسارگاد نخستين پايتخت دولت هخامنشيان است كه دو هزار و پانصد سال پيش به دستور كوروش هخامنشي ساخته شده است. در اين مجموعه كه در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيده است آثاري مانند آرامگاه كورش، كاخ بارعام، كاخ اختصاصي و مجموعه‌هاي ديگر وجود دارد.
 

mohsen-moghadam

عضو جدید
اعطاي گواهينامه ميراث جهاني به تخت ‌جمشيد

اعطاي گواهينامه ميراث جهاني به تخت ‌جمشيد

فارس: در آستانه روز جهاني تخت جمشيد، مراسم اعطاي گواهينامه ميراث فرهنگي به تخت جمشيد برگزار شد.

مدير بنياد پژوهشي پارس پاسارگاد امروز در مراسم اعطاي گواهينامه ميراث فرهنگي به تخت جمشيد كه به مناسبت سي‌امين سال ثبت جهاني اين اثر تاريخي و شصتمين سالگرد عضويت كشور ايران در سازمان جهاني يونسكو و در آستانه روز جهاني تخت جمشيد برگزار شد،با تشريح فعاليت‌هاي اين بنياد گفت: بنياد پارس پاسارگاد در سال 1380 تاسيس شد و تا به حال اقدامات وسيعي در راستاي حفظ و شناسايي آثار تاريخي تخت‌ جمشيد، نقش رستم، نقش رجب و مناطق اطراف آن انجام داده است.

محمد حسن طالبيان از پاسارگاد و تخت ‌جمشيد به عنوان نگين آثار تاريخي ثبت شده در يونسكو ياد كرد و افزود: تخت‌ جمشيد داراي ابعاد گوناگوني است و شايد هنوز يك ميليونيوم از ارزش‌هاي آن را نيافته باشيم.

طالبيان تخت‌ جمشيد را آلبومي بزرگ از عناصر و مولفه‌هاي ايران دانست و گفت: تخت‌ جمشيد آينه ‌تمام‌نماي فرهنگ و هويت ايراني است.

رئيس پژوهشگاه كشور نيز با بيان اينكه نقوش تخت‌ جمشيد جوهره تفكر ايراني است، خاطرنشان كرد: تخت جمشيد با عشق و دوستي روي سنگ‌ها حكاكي شده است.

سيد مهدي موسوي با بيان اينكه شايد تخت ‌جمشيد اعجوبه معماري جهان باشد، تصريح كرد: تخت ‌جمشيد در جهان بي‌نظير است و بايد به عنوان محور و مركزيت مطالعات هخامنشي دنيا قرار گيرد.

موسوي يادآوري حفظ مسئوليت و تعهد را يكي از دلايل برگزاري اين نشست عنوان كرد و افزود: ظرف چند دهه گذشته بسياري از ميراث فرهنگي تجديد ناشدني جهان از بين رفته است.

رئيس كميسيون ملي يونسكو نيز در اين مراسم آموزش همگاني براي حفظ آثار تاريخي ثبت شده را يكي از اقدامات لازم براي نگهداري اين آثار دانست و گفت: مردم بايد مهارت و دانش لازم حفاظت از آثار تاريخي را بياموزند تا خود از اين آثار مراقبت كنند.

محمد رضا سعيدآبادي با اشاره به اينكه سال‌ها از ثبت جهاني آثار تاريخي ايراني گذشته است، عنوان كرد: در زمينه حفظ و نگهداري از اين آثار تاريخي هنوز برنامه مدوني براي آموزش نوجوانان و جوانان ايراني اتخاذ نشده است.

رئيس دفتر منطقه‌اي يونسكو در تهران نيز در اين مراسم از ايران به عنوان عضو فعال اين سازمان ياد كرد و اظهار داشت: اين كشور در شصتمين سال همكاري خود با سازمان يونسكو از دستاوردهاي چشمگيري برخوردار شده است.

چونلي‌ حان اضافه كرد: نقش ايران در تكامل اين سازمان بسيار موثر بوده و تاكنون 9 اثر به عنوان ميراث فرهنگي در ايران به ثبت رسيده كه شش اثر پس از سال 2003 ثبت شده است.

رئيس دفتر منطقه‌اي يونسكو با بيان اينكه دولت ايران از شش اهرم سازمان يونسكو چهار اهرم آن را پذيرفته است، گفت: از اين پس وظيفه دولت براي حفظ و نگهداري از اين اثر تاريخي سنگين‌تر شده است.

عضو سابق كميته انقلاب و مسئول حوزه علميه مرودشت نيز با بيان اينكه گاهي احساسات بر عقل غالب مي‌شود، گفت: ابتداي انقلاب اسلامي كساني با قصد غارت‌گري سعي در تخريب تخت‌ جمشيد داشتند كه موفق نشدند.

حجت‌الاسلام سيد محمود موسوي‌نژاد تصريح كرد: ما در آن زمان با مراقبت از تخت‌ جمشيد يك اثر بزرگ تاريخي را از تخريب هميشگي نجات داديم
 

سـعید

مدیر بازنشسته
شکوه تخت جمشید ( فیلم )

شکوه تخت جمشید ( فیلم )

شکوه تخت جمشید
Perspolis Recreated

شکوه تخت جمشید مستندی بسیار زیبا و دیدنی می باشد که گذشته نیاکان ما و همچنین شکوه این بنای عظیم تاریخی را در دوران خود از نو به تصویر می کشد. این مستند به تصویر برداری از تمامی مکان های این بنای تاریخی می پردازد و همچنین در حین تصویر برداری جهت اینکه ما را با این مجموعه ی تاریخی و شکوه آن به طور کامل آشنا کند به صورت سه بعدی به بازسازی مکان های تخریب شده این مجموعه ی تاریخی می پردازد. در حین بازسازی کاملا تصویر برداری متحول شده ، به طوری که احساس می کنیم در حال حاضر در آنجا حضور داریم. همچنین طرز زندگی انسان های آن دوره را مشاهده خواهیم کرد و متوجه خواهیم شد که آن ها چگونه لباس می پوشیدند ، چگونه زندگی می کردند ، چگونه امرار معاش می کردند و زندگی خود را چگونه می گذارندند.
با دیدن این مستند به ایرانی بودن خود بیش از پیش افتخار خواهیم کرد.


توضيحاتي در مورد تخت جمشيد
تَختِ جَمشید یا پارسه نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان دودمان هخامنشیان بوده‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید [۱] و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.
این مکان از سال ۱۹۷۹ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است.

.: نام تخت جمشید
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»[۲] به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.


.: چگونگی ساخت
قدیمی‌ترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافته‌های باستان‌شناسی مربوط به سال ۵۱۵ پیش از میلاد است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمده‌است ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند.ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.


.: مکان و چگونگی سازه
کاخ‌های تخت جمشید در نزدیکی رود کوچک پلوار که به رود کر می‌ریزد ٬ بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند در حالی که طرف شرقی ان بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند.دیوارهای حافظ با توجه به شیب زمین تغییر ارتفاع می‌دهند.
وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که[۳] از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
خزانه‌ٔ شاهی‌
دژ و باروی‌ حفاظتی‌


.: پژوهش‌های باستان‌شناسی
اولین کاوش‌های علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد المانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت.وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو فرستاده شده بود.یافته‌های وی هنوز در این موسسه نگه داری می‌شوند. هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ [۴]٬ نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز بوده‌است.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه گذاشته شده بود ساخته شده‌است.هر چند در زمان مرکز امپراتوری نبوده‌است.
معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستون‌های چوبی مورد توجه قرار گرفته‌است.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کرده‌اند که بزرگترین سرو‌های لبنان یا ساج‌های هند اندازه‌های لازم برای تحمل سقف را نداشته‌اند.[۵] در حالی که ته ستون‌ها و سر ستون‌ها از سنگ بوده‌اند.


.: سرانجام تخت جمشید
مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال (‌۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد.[نیازمند منبع] از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.

لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال باکيفيت DVDRip)

http://rapidshare.com/files/247680383/Persepolis.Recreated.2006.part1.rar
http://rapidshare.com/files/248085132/Persepolis.Recreated.2006.part2.rar
http://rapidshare.com/files/248094620/Persepolis.Recreated.2006.part3.rar
http://rapidshare.com/files/248111804/Persepolis.Recreated.2006.part4.rar
http://rapidshare.com/files/248127276/Persepolis.Recreated.2006.part5.rar

رمز فايل: ندارد



 

komail_1988

عضو جدید
همسازی فضا و سازه در معماری دوره هخامنشی

همسازی فضا و سازه در معماری دوره هخامنشی

بنای معماری محصول مشاركت عناصر عمده ای چون فضا و سازه است كه تحت تاثیر عوامل فرهنگی . اجتماعی . علوم فنی و ایستایی اقلیمی و جغرافیایی و طبیعی و مبانی اقتصادی شكل میگیرند . ارتباط نزدیك و گریز ناپذیر دو عنصر یاد شده بر آن داشت تا از زاویه تركیب این دو به معماری بنگریم . در این نوشتار سعی بر این است كه روشی برای مطالعه تركیبی دو مقوله فضا و سازه ارائه شود و سپس این دو روش برای معماری دوره هخامنشی مورد استفاده قرار گیرد .



تعاریف و مبانی نظری موضوع شامل:

تعریف همسازی ، فضای معماری ، سازه

معیار های برقراری همسازی

روش بررسی سازگاری بین فضا و سازه

همسازی در این نوشتار مطابق انچه در فرهنگ لغت استفاده شده است به معنای هم آهنگی و توافق است . اگر دو چیز به نحوی با یكدیگر عجین شوند كه تقدم و تاخرشان را نتوان تشخیص داد . در اینصورت بین آنها همسازی و همنوایی برقرار می گردد . مناسبت بین فضا و سازه هنگامی برقرار میشود كه ایجابات فضایی و ایجابات سازه ای با یكدیگر به تفاهم برسند . بدین معنا كه سازه بر اساس ایجابات خویش بتواند نوعی از فضا را به اقتضای فرهنگش بوجود آورد و فضا نیز بر پایه ایجابات خود با استخدام سیستم سازه ای ممكن تحقق عینی پیدا كند . به بیان خلاصه تر ، طراحی فضا عین استخدام سیستم سازه ای مربوطه باشد .

در معماری دوران حكومتی دوران هخامنشیان تامین انواع فضاهای مورد نیاز بر اساس سیستم سازه ای ممكن صورت میگیرد . ایجاد فضاهایی كه دارای ابعاد مختلف در طیف خرد تا كلان و ارزشها و كاركردهای مختلف هستند . با استفاده از سیستم های سازه ای به ارث رسیده از گذشته گاه گزینش شده و آگاهانه و بویژه خلاق محقق میگردد .

منطق ایستایی یك سازه تركیبی از سنگ و چوب و خشت خام را تطابق رفتار این مصالح با نقش آن ها در عنصر سازه ای و تناسب میزان مصالح با ابعاد آن ها آگاهی فنی از نقاط خاص سازه ای و ساختار شكنی مناسب مصالح برای باربری . استفاده از نیروی وزن سازه ( بار مرده ) برای پایداری . تناسب سازه ای با میزان مقاومتش در برابر بار وارده ، با حركت به سمت ارتفاع به منظور پرهیز از بیهودگی و ایجاد تعادل در سا زه اتصالات مطابق با طبیعت مصالح تشكیل میدهند . بر این ساسا مقاومت فشاری خشت و سنگ ، به كارگیری این مصالح را به صورت عناصر عمودی یا دیواره ها و ستو نها و مقاومت كششی و فشاری و خمشی ( چوب ) یكی از كاربردهای آن را به شكل عناصر افقی یا تیر ها ایجاب میكند .
و سازه و تیر و ستون یا قابی شكل به این صورت است كه نیروهای وارده ( بارها و وزن عناصر ) به كمك عناصر افقی یا تیر ها یا رفتار خمشی به عناصر عمودی یا ستونها و دیواره ها منتقل میشود و این عناصر بار را به صورت فشاری به تكیه گاهها یا پی ها انتقال میدهند . وزن پایه های سنگی باعث میشوند كه ستو نها بتوانند در برابر بعضی از نیروهای افقی مانند نیرو های باد مقاومت كنند . ( قابلیت تحمل خمش یك تیر یا یك سازه قابی بیشتر بستگی به جنس آن عضو و نیز شكل مناسب هندسی آن دارد . مثلا اگر یك الوار چوبی را در جهت پهنا بخوابانیم مقاومتش در خمش كمتر از وضعیتی است كه در آن الوار مزبور به گونه نره یعنی بر روی ضخامتش قرار گرفته است.)

جالب آنج است كه این نكته توسط سازندگان تخت جمشید در طرح تیرهای چوبی شان رعایت شده است .

زبان سازه سنگی به شكل ستون بصورت سه جزء تركیبی از پایه، بدنه ستون، و سرستون. بروز میكند و از ابعاد قطعات سنگی و بدنبال ان از وزن سازه بتدریج ك استه میشود. وزن سقف توسط تیرهای چوبی به سرستونها وارد میشود . در سر ستونها كه كلفتی آنها از پایین به بالا بتدریج كم میشد. قطعاتی كه به صورت سر گاو كنده كاری شده بود قرار داشت و سر تیرهای چوبی در این قطعات جاسازی میشد. از دیدگاه مكانیكی و جاسازی آن ها از لحاظ پایداری فرم ساختمانی و پخش نیروی وارده درست و بسیار جالب است.

همچنین قرار دادن رویهم تیرها جهت افزایش لنگر دوم مساحت كه درتحمل نیروی خمشی موثر است ، خود نشان دهنده آگاهی سازندگان آن به اصول مكانیكی بوده است . جهت سوار نمودن قطعات برروی یكدیگر ، محلهای اتصال در پیرامون ستونها تراشیده میشود . و قسمت مركز ستونها نیز در محل به شكل فاق و زبانه تارشیده میشود كه معمولا قطعه بالایی درون گودال قطعه زیرین قرار میگیرد. و مابین اتصال در محل زیر تراش ماده ای ریخته میشود كه عمل چسب سنگ را بین قطعات ستونها را نجام میدهد. و گاه اتصال قطعات سنگی توسط بست های آهنی انجام میشود . زبان سازه سنگی یا خشتی به شكل دیوار، ضخامت ها و ابعاد مختلف بر اساس میزان بار وارده و قرار دادن قطعات بر روی یكدیگر به شكلی كه نهایتا عنصر مقاوم و یكپارچه ای را ایجاد كند، میباشد.

بنابر این معماری با ملاحظاتی از قبلی مصالح ساخت، سازه، فرهنگ كنترل میشود . بدین ترتیب فضا از همزیستی، همكاری و ترتیب فضا از همزیستی، همكاری و تركیب فضایی ستونها مبتنی بر زیان رمز و تمثیل، در وحدت با سیستم سازه ای بوجود میآید. تعداد در اینجا از حالت تعین كمی به نوعی كیفیت و تعین كیفی مبدل میشود . هر عنصر ستون هویت وجودی و مكانی خود را حفظ میكند . اما استقلال اثر خود را از دست میدهد . و فضایی بروز میكند كه عین مجموع اثر اجزاء در حال استقلال نیست و سازه ای شكل میگیرد كه قادر است در چنین مقیاسی به طور مقاوم عمل نماید . به كارگیری عمل ارتباط با گونه تركیبی بین عناصر مرتفع اشكال رمزی و نمادین این عناصر و تداوم در عمق آن ها، فضا و سیستم سازه ای را در وضعیت انطباق و عمل مشاركت قرار دهد . این تركیب استوار و پابرجا، قدرت و نیرویی است كه تعریف و تبیین فضا را بر عهده دارد. هدف از مرئی داشتن صوصیاتی معین با واسطه سیستم سازه ای، مشخص كردن اعتقادات كلی شان بوسیله ساختمانهایشان كه به گرایش عمودی ، اشكال رمزی و ابعاد وسیع به عنوان تم های اصلی شان می نگرند.

ار آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت كه اگر این عناصر یعنی ستو نها برداشته شوند . ضمن آنكه سازه فرو میریزد. بلكه فضا نیز درهم میشكند . چرا كه رابطه ای درونی و متقابل بین شخصیت و ماهیت فضا و موقعیت سازه و مصالح برقرار میباشد.

سیستم تیر و ستون و دیوار باربر به صورت یك قاعده و انتظام ، بر شكل گیری بسیاری از فضاها در سطح حكومتی، با ابعاد و عملكرد های مختلف در فضاهای زیستی و سكونتی اشرافی ، دیگر فضاهای نظامی . معابد . و آرامگاهها و مقاصد و خو استه های لازمه و زیربط حاكم میباشد . گاه نیاز به فضاهای در مقیاس كوچك مانند اتاقها در نباهای مسكونی، كاربرد غالب دیوار باربر از خشت و خام و آجر كه پوشش دهنده دهانه های كوچك است و عمل تفكیك فضاها را بر عهده دارد، ایجاب میكند كه گاه درخو است فضاهای در مقیاس بزرگ ( فضاهای جمعی ) در قالب یك شكل معین مثل بناهای مذهبی، به كار گیری ستون و تیر را موجب شود.

نتیجه:
در معماری حكومتی دروان هخامنشی با توجه به امكانات و محدودیت ها و شرایط و موقعیت ها و ریشه های ظهوری ان نوعی از سازگاری فرهنگ فضا و منطق سازه، ملاحظه میشود . كه اهمیت ویژه ساختمان را به عنوان رابطی میان خو استه های انسان و دنیا در نظر سازندگان و برپا كنندگان آن ها بیان می كند .


به نقل از انجمن های مهندسی معماری

دانشنامه مرجع مهندسی ایران
 

هونام

عضو جدید
استفاده از عدد پي 3.14 در ساخت بناي تخت جمشيد

استفاده از عدد پي 3.14 در ساخت بناي تخت جمشيد

!

مهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي 3.14 را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كرده اند.

عدد پي( ۳.۱۴) در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد. كشف عدد پي جزو مهمترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.

"عبدالعظيم شاه كرمي" متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد در اين باره،‌ گفت : بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته؛ نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضي دان استفاده مي كردند كه به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.

دقت و ظرافت در ساخت ستون هاي دايره اي تخت جمشيد نشان مي دهد كه مهندسان اين سازه عدد پي را تا چندين رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمي در اين باره گفت : مهندسان هخامنشي ابتدا مقاطع دايره اي را به چندين بخش مساوي تقسيم مي كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسيم شده، هلالي معكوس را رسم مي كردند. اين كار آنها را قادر مي ساخت كه مقاطع بسيار دقيق ستون هاي دايره اي را به دست بياورند. محاسبات اخير، مهندسان سازه تخت جمشيد را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها،‌ فشاري كه بايد ستون ها تحمل كنند و توزيع تنش در مقاطع ستون ها ياري مي كرد. اين مهندسان براي به دست آوردن مقاطع دقيق ستون ها مجبور بودند عدد پي را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.






هم اكنون دانشمندان در بزرگ ترين مراكز علمي و مهندسي جهان چون "ناسا" براي ساخت فضاپيماها و استفاده از اشكال مخروطي توانسته اند عدد پي را تا چند صد رقم اعشار حساب كنند. بر اساس متون تاريخ و رياضيات نخستين كسي كه توانست به طور دقيق عدد پي را محاسبه كند، آ«غياث الدين محمد كاشانيآ» بود. اين دانشمند ايراني عدد پي را تا چند رقم اعشاري محاسبه كرد. پس از او دانشمنداني چون پاسكال به محاسبه دقيق تر اين عدد پرداختند. هم اكنون دانشمندان با استفاده از رايانه هاي بسيار پيشرفته به محاسبه اين عدد مي پردازند.

شاه كرمي با اشاره به اين موضوع كه در بخش هاي مختلف سازه تخت جمشيد، مقاطع مخروطي شامل دايره، بيضي، و سهمي ديده مي شود، گفت : "به دست آوردن مساحت، محيط و ساخت سازه هايي با اين اشكال هندسي بدون شناسايي راز عدد پي و طرز استفاده از آن غيرممكن است."
داريوش هخامنشي بنيان گذار تخت جمشيد در سال 521 پيش از ميلاد دستور ساخت تخت جمشيد را مي دهد و تا سال 486 بسياري از بناهاي تخت جمشيد را طرح ريزي يا بنيان گذاري مي كند. اين مجموعه باستاني شامل حصارها، كاخ ها،‌ بخش هاي خدماتي و مسكوني، نظام هاي مختلف آبرساني و بخش هاي مختلف ديگري است.
مجموعه تخت جمشيد مهمترين پايتخت مقاومت هخامنشي در استان فارس و در نزديكي شهر شيراز جاي گرفته است.
 

amirabas_ali

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنر معماری هخامنشیان

هنر معماری هخامنشیان

هنر معماری هخامنشیان
هنر معماری هخامنشیان


تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خوانده اند ساخته شده است .



ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار دیگری را بنام تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تالار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان دیگری را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند .

معماری هخامنشی ، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.


تخت جمشید


اسناد تخت جمشید و کارگران مزد بگیر
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد .
بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت .
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا ، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است .
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند .

گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت .




اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.
تاریخنگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند.


تصویری از عظمت کاخها
ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد.

نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد.

چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد.

مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد.
تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به "صد ستون" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است.
تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است.




 

فهم

عضو جدید
تخت جمشيد

تخت جمشيد





تَختِ جَمشید یا پارسه نام یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت تشریفاتی امپراتوری ایران در زمان دودمان هخامنشیان بوده‌است. باور تاریخدانان بر این است که اسکندر مقدونی سردار یونانی در ۳۳۰ پیش از میلاد، به ایران حمله کرد و تخت جمشید را به آتش کشید [۱] و احتمالا بخش عظیمی از کتابها، فرهنگ و هنر هخامنشی را با اینکار نابود نمود. با این‌حال ویرانه‌های این مکان هنوز هم در مرودشت در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است و باستان شناسان از ویرانه‌های آن نشانه‌های آتش و هجوم را بر آن تایید می‌کنند.
نام تخت جمشید
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه» به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه‌شهر») خوانده‌اند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطوره‌ای ایران می‌نامند که در شاهنامه فردوسی نیز آمده‌است.
چگونگی ساخت
ساخت تخت جمشید در حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت، به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داريوش بزرگ آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت. بر اساس خشت نوشته‌های کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بی‌شماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده می‌کردند.ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.
مکان و چگونگی سازه


یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود


کاخ‌های تخت جمشید در نزدیکی رود کوچک پلوار که به رود کر می‌ریزد ٬ بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند در حالی که طرف شرقی ان بر روی کوه رحمت است و سه طرف دیگر با دیوارهای حافظ شکل داده شده‌اند.دیوارهای حافظ با توجه به شیب زمین تغییر ارتفاع می‌دهند.

پلان و جزئیات ستون‌ها










وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است کهاز بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:
  • کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
  • سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
  • خزانه‌ٔ شاهی‌
  • دژ و باروی‌ حفاظتی‌
پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ ملل

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»
دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.
پلکان‌های کاخ آپادانا


جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.


کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند.
کاخ آپادانا


پلکان ورودی کاخ آپادانا


کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل می‌باشد
کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است
کاخ هَدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال می‌رود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند می‌باشد و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمت‌های زیادی از کف از خود کوه می‌باشد
کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است.
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که از چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.
کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.


کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی می‌گویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده، از یکی از دروازه‌ها شاه وارد می‌شده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.

سرانجام تخت جمشید

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمداز بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌.

سنگ‌نبشته‌های داریوش بزرگ

  • شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوب‌های اندرونی کاخ داریوش، بالای نگاره‌های داریوش و هم‌راهانش آمده‌است. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»
  • یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشان‌های نسک‌خانهٔ میهنی پاریس نهاده‌است. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»
  • رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شده‌است. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»
  • بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگ‌ترین ِ بغان، او داریوش شاه را آفرید، او شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است. ۰۲ داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا، دارنده‌ اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش شاه، از دیگری نمی‌ترسد. ۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشک‌سالی، از دروغ بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشک‌سالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست می‌کنم. باشد که این نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.
  • به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این‌ها هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه، کبدوکیه، سارد، ایونی‌هایی خشکی و (آن‌ها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم، ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. ۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.
  • سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگه‌داری می‌شوند. ۰۱ داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگ‌ترین ِ بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.
  • سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دست‌گیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دست‌گیرهٔ در از سنگ گران‌بهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»
سنگ‌ نوشته‌های خشایارشا:

  • خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد٬ یک شاه از بسیاری٬‌یک فرمان‌دار از بسیاری.
  • من خشایارشا٬ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌های دارندهٔ همه گونه مردم‌، شاه در این زمین ِ بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.
  • شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد٬ که من ساختم و پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده می‌شود ٬‌آن همه را بخواست اهورامزدا ساختیم.
  • شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را اهورامزدا بپاید.
  • شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از خود٬ مرا بزرگ‌ترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به خواست اهورامزدا من بر جای‌گاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار ساختمان‌های والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.
  • شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود. پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده بودند٬ اهورامزدا را چنین کام بود٬‌ داریوش٬ پدر من٬ او را در این زمین شاه کرد. زمانی که داریوش شاه شد٬ او بسیار ساختمان‌های والا ساخت
.
 

فهم

عضو جدید
مجموعه میراث جهانی پاسارگاد

مجموعه میراث جهانی پاسارگاد

مجموعه میراث جهانی پاسارگاد



مجموعه‌ای از آثار باستانی برجای‌مانده از دوران هخامنشی است که در 135 کیلومتری شمال شيراز در منطقهٔ پاسارگاد استان فارس واقع شده‌است.
این مجموعه دربرگیرندهٔ ابنیه‌ای چون کاخ دروازه، پل، کاخ بار عام، کاخ اختصاصی، دو کوشک، آبنماهای باغ شاهی، آرامگاه کمبوجیه، استحکامات دفاعی تل تخت، کاروانسرای مظفری، آرامگاه کوروش بزرگ، محوطهٔ مقدس و تنگه بلاغی است.
پیشینه
سرزمین پارس زادگاه هخامنشیان بوده‌است. خاندان پارس، که به رهبری کوروش دوم در سال ۵۵۰ پیش از میلاد، بر مادها پیروز شدند. بر پایهٔ سنت، کوروش دوم این منطقه را به پایتختی انتخاب کرد، زیرا در نزدیکی منطقه‌ای بود که بر ایشتوویگو پادشاه ماد پیروز شد. این اولین پیروزی، پیروزی‌های دیگری چون غلبه بر لیدی، بابل نو، و مصر را به دنبال داشت. امپراتوری هخامنشی بعداً توسط پسر او کمبوجیه و داریوش اول تحکیم و گسترش یافت. از کوروش در انجیل به عنوان آزادی‌دهندهٔ بابل و کسی که یهودها را از تبعید بازگردانده یاد شده‌است.
در ۷۰ کیلومتری جنوب پاسارگاد، داریوش بزرگ پایتخت نمادین خود شهر پارسه (شاعری یونانی این شهر را پرس پلیس نام نهاد) را بنیان نهاد. تا هنگامی که اسکندر از مقدونیه در سال ۳۳۰ پیش از میلاد امپراتوری هخامنشی را تسخیر کرد، پاسارگاد یک مرکز مهم سلسله‌ای باقی ماند. به گفتهٔ نویسندگان باستانی، مانند هرودوت و آریان (گزنفوناسکندر آرامگاه کوروش را محترم شمرده و آن را بازسازی نمود.
در دوره‌های بعدی، از تل تخت هم چنان به‌عنوان یک دژ بهره‌برداری می‌شد، حال آن که کاخ‌ها متروک شده و از مصالح آن دوباره استفاده شد. از سدهٔ هفتم به بعد، آرامگاه کوروش به نام آرامگاه مادر سلیمان خوانده می‌شد، و به یک مکان زیارتی تبدیل شد. در سدهٔ دهم یک مسجد کوچک در گرد آن ساخته شد، که تا سدهٔ چهاردهم از آن استفاده می‌شد. این محوطه توسط مسافرین طی سده‌ها بازدید شده، که باعث از دست رفتن تدریجی اجزا گوناگون آن گشته‌است.

هخامنشيان نام دودمانی پادشاهی در ايران پيش از اسلام است. پادشاهان اين دودمان از پارسيان بودند و تبار خود را به « هخامنش» می رساندند كه سركرده طايفهٔ پاسارگاد از طايفه‌های پارسيان بوده‌است. هخامنشيان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس آنشان بودند ولی با شكستی كه كوروش بزرگ بر ايشتوويگو واپسين پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح ليديه و بابل پادشاهی هخامنشيان تبديل به شاهنشاهی بزرگی شد. از اينرو كوروش بزرگ را بنيانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.
به قدرت رسيدن پارسی‌ها و سلسلهٔ هخامنشی (550-330 قبل از ميلاد) يكی از وقايع مهم تاريخ قديم است. اينان دولتي تأسيس كردند كه دنيای قديم را به استثنای دو سوم يونان تحت تسلط خود در آوردند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستين امپراتوری تاريخ جهان می‌دانند. مهم‌ترين سنگ نوشتهٔ هخامنشی از نظر تاريخی و نيز بلندترين آنها، سنگ نبشتهٔ بيستون بر ديواره كوه بيستون است. سنگ نوشتهٔ بيستون بسياری از رويدادها و كارهای داريوش اول را در نخستين سال‌های حكمرانی‌اش كه مشكل‌ترين سال‌ها حكومت وی نيز بود. به طور دقيق روايت می‌كند. اين سنگ نوشته عناصر تاريخی كافی برای بازسازی تاريخ هخامنشيان را داراست و همچنين در سايت مذكور دربارهٔ شخصيت كوروش هخامنشی آمده‌است كه : همهٔ نشانه‌ها بيانگر آنست كه هدف كوروش از جنگ و كشور گشایی ايجاد يك جامعهٔ جهانی مبتنی بر امنيت و آرامش و دور از جنگ و ويرانگری بوده‌است. كوروش در لشكركشيها و پيروزيهايش با ملل مغلوب در نهايت بزرگواری رفتار كرد و عناصر حكومتي پيشين را مورد بخشايش قرار داده در مقامهايشان ابقا كرده مطيع و منقاد خويش ساخت. ‌كوروش بزرگ با ايمان استواری كه به اهورامزدا داشت جهانگشايی را به هدف برقرار كردن آشتی و امنيت و عدالت و از ميان بردن ستم و ناراستی انجام ميداد و در فتوحاتش به حدی نسبت به اقوام مغلوب بزرگمنشی و مهر و عطوفت نشان داده‌بود كه داستان رأفتش به همه جا رسيده بود.
‌شايان ذكر است که پاسارگاد نام يک آثار باستانی مشهور در منطقه بوده كه مورد علاقه و توجه جهانيان بويژه علاقه‌مندان به ميراث ملل می‌باشد،‌بر اين مبنا استانداری و وزارت كشور بعد از تصميم به ايجاد شهرستان در آن منطقه و برای برجسته نمودن و زنده نگه داشتن نام و ياد پاسارگاد در سطح ايران و جهان ترجيح داد نام پاسارگاد را بر شهرستان جديدالتأسيس قرار دهد»از طرف ديگر بانيان احداث مجموعهٔ پاسارگاد ، دولت هخامنشی بوده‌است كه مسئولين محترم وزارت كشور و استانداری با تأسيس بخش هخامنش در برجسته‌تر نمودن آثار كوروش هخامنشی تلاش مضاعفی از خود نشان داده‌است چرا كه فرزندان هخامنش پس از كسب قدرت و تشكيل دولت مستقل نام دولت را به احترام رئيس قبائل پارس به نام هخامنش نامگذاری كرده‌اند و اين امر نشان دهندهٔ احترام و جايگاه بلند هخامنش در بين قبائل پارس بوده‌است كه مسئولين محترم وزارت كشور و استانداری فارس با نكته سنجی و ظرافت تمام اين مسئله را مورد توجه قرار داده‌اند.
مشخصات



شهر باستانی پاسارگاد نخستین پایتخت شاهنشاهی هخامنشی در قلب استان فارس، در دشت رودخانه پُلوار قرار دارد. نام شهر «اردوگاه پارس» دلالت از موقعیت مکانی شهر دارد. شهر توسط کوروش بزرگ (کوروش دوم) در سدهٔ ششم قبل از میلاد ساخته شد. محوطهٔ اصلی (۱۶۰ هکتار، حدوداً ۲٫۷×۰٫۸ کیلومتر) توسط یک منطقهٔ طبیعی بزرگ احاطه و محافظت شده‌است (حدوداً ۷۱۲۷ هکتار). محوطهٔ اصلی شامل این بناهای تاریخی است:
  • آرامگاه کورش بزرگ در جنوب؛
  • تل تخت (یا «تخت سلیمان»؛ سریر پادشاهی سلیمان) و استحکامات، واقع بر یک تپه در شمال محوطهٔ اصلی؛
  • مجموعهٔ سلطنتی در مرکز محوطهٔ اصلی، شامل بقایای: ساختمان دروازه (دروازه R)، تالار عمومی (کاخ S)، قصرمسکونی (کاخ P)، و باغ سلطنتی (چهار باغ).
  • در منطقهٔ شرق یک بنای کوچک قرار دارد(۱۶×۱۶ متر) که یک پُل تشخیص داده شده‌است. در شمال مجموعهٔ سلطنتی زندان سلیمان قرار دارد، یک برج سنگی، باحدوداً ۱۴ متر ارتفاع. تاریخ ساخت این بنا مشخص نیست.
محوطهٔ اصلی شامل منطقهٔ حفاری‌شده‌است، اما پایتخت باستانی منطقه‌ای بسیار وسیعتر از این منطقه بوده و هنوز حفاری نشده‌است. در محوطهٔ حفاظتی اطراف، باقیمانده‌های دیگری نیز هستند: محدودهٔ مقدس (حدوداً ۵۵۰-۵۳۰ پیش از میلاد)، و محوطه‌های تل نوخودی، تل خاری، تل سه آسیاب، دوتلان، که برخی از اینها متعلق به ماقبل تاریخ هستند، همینطور مدرسه یا کاروانسرا (سده ۱۴ میلادی). در محوطهٔ حفاظتی همچنین پنج روستا وجود دارند که کشاورزان در آنها ساکنند.
آرامگاه کوروش

مهم‌ترین اثر مجموعهٔ پاسارگاد، بنای آرامگاه کوروش کبیر است که پیشتر مشهور به «مشهد مادر سلیمان» بود. در سال ۱۸۲۰ پس از پژوهش‌های باستان‌شناسی، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مشخص شده‌است و چون گوهری در میان دشت خودنمایی می‌کند. این آرامگاه حدوداً در ۵۳۰ تا ۵۴۰ قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شده‌است. بنای آرامگاه میان باغ‌های سلطنتی قرار داشته و از سنگ‌های عظیم، که درازای بعضی از آن‌ها به هفت متر می‌رسد، ،ساخته شده‌است.
تخته سنگ‌های آرامگاه با بست‌های فلزی معروف به بست دم چلچله ای، به هم پیوسته بوده‌، که بعدها آن‌ها را کنده و برده‌اند و اکنون جایشان به صورت حفره‌هایی دیده می‌شود که بیشترشان را تعمیر کرده‌اند.




بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد:
  • سکویی ۶ پله‌ای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر مربع است.
  • اتاقی کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع که سقف شیب بامی دارد و ضخامت دیوارهایش به ۵/۱ متر می‌رسد.
پایه بنا (۱۳٫۳۵×۱۲٫۳۰ متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شده‌است، که از آن‌ها اولی به بلندی ۱۷۰ سانتی متر، دومی و سومی ۱۰۴ سانتی متر، و سه عدد آخری ۵۷٫۵ سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفته‌است.
خزانهٔ آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانهٔ شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد. تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد و در دورهٔ اتابکان در زمان آل بویه با استفاده از ستون‌های باقی مانده از کاخ‌های باستانی مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته و یک محراب کوچک در خزانهٔ آرامگاه کنده‌کاری شد. در دههٔ ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده و تکه‌های تاریخی به نزدیکی مکان‌های اصلی‌شان بازگردانده شدند.
پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. به گزارش مورخان زمان اسکندر, وقتی اسکندر به پاسارگاد آمد و از مقبره کوروش که در میان باغی بزرگ قرار داشت دیدن کرد به آریستوبولوس دستور داد درون مقبره را تزیین کند. آریستوبولوس در درون مقبره تابوتی زرین, یک میز و تعدادی ظروف زرین و سلاحهای گرانقیمت و لباسهای شخص کوروش و کلیه جواهراتی را که زمانی به دست می‌کرد یا به خود می آویخت مشاهده کرد. این آرامگاه در آن زمان توسط تعدادی مغ محافظت می‌شود اما در زمان اسکندر مورد دستبرد قرارگرفت و کلیه اشیاء گرانقیمتش به سرقت رفت.
در شیب سقف آرامگاه دو حفرهٔ بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگ‌ها و کم کردن از بار سقف ایجاد شده‌است و برخی اشتباها، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانسته‌اند.
آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار می‌آمده این امر باعث گردیده که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود، اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبوده‌است و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری می‌دانسته‌اند و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشته‌است، نسبت می‌داده‌اند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت می‌شمردند و آن را به مادر او نسبت می‌دادند و «مشهد مادر سلیمان» می‌خواندند.
 

HMC

اخراجی موقت
تخت جمشید ، باشکوه ترین بنای جهان

تخت جمشید ، باشکوه ترین بنای جهان

پارسَه یا تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ايران است . در روزگار باستان به نظر ثابت آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بوده‌است نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان شوش و هگمتانه بوده‌است. در باره کاربری تخت جمشید نظریات فراوانی است. جواد برومند سعید آنجا را یک نیایشگاه خورشید می‌داند در حالیکه رضا مرادی غیاث آبادی تخت جمشید را انجمن قانونگذاری و مشورتی کشورهای باستانی قلمرو ایران بشمار می‌آورد که در روایت کورتیوس نیز به آن اشاره شده‌است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانه‌های این مکان هنوز هم در نزدیکی شیراز مرکز استان فارس برپا است. این مکان هم‌اکنون از مکان‌های باستانی ایران است.
پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر»)

[ویرایش] چگونگی سازه
تصویر:persepolis-sotton.jpg
یکی از سرستون‌های پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود

وسعت‌ کامل کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع‌ است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر از سطح جلگهٔ مردوشت است، بنا شده‌اند[1] و از بخش‌های‌ مهم‌ زیر تشکیل‌ یافته‌ است‌:

* کاخ‌های‌ رسمی‌ و تشریفاتی‌ تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
* سرای‌ نشیمن‌ و کاخ‌های‌ کوچک‌ اختصاصی‌
* خزانه‌ٔ شاهی‌
* دژ و باروی‌ حفاظتی‌

[ویرایش] پلکان‌های ورودی سکو و دروازهٔ خشایارشا

ورود سکو، دو پلکان‌ است‌ که روبروی یکدیگر و در بخش شمالغربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکان‌ها از هر طرف‌ ۱۱۱ پله‌ٔ پهن‌ و کوتاه(به ارتفاع۱۰ سانتیمتر)‌ دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پله‌ها به خاطر این بوده که اسب‌ها نیز بتوانند از پله‌ها بالا بروند، پله‌ها را کوتاهتر از معمول ساخته‌اند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای‌ پلکان‌ها، بنای‌ ورودی‌ تخت‌ جمشید، «[دروازه‌ بزرگ‌]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازهٔ خشایارشا]»، قرار گرفته‌است. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشته‌است که امروزه بقایای دروازه‌های آن برجاست. بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی‌ با سر انسانی‌ حجاری‌ شده‌ است‌. این دروازه‌ها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی تزیین یافته‌اند. این کتیبه‌ها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان می‌کند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفته‌است.»[2]

دو دروازه‌ خروجی‌ یکی‌ رو به‌ جنوب‌ و دیگری‌ رو به‌ شرق‌ قرار دارند و دروازه جنوبی‌ رو به‌ کاخ‌ آپادانا، یا کاخ‌ بزرگ‌ بار، دارد.
[ویرایش] پلکان‌های کاخ آپادانا
تصویر:persepolis Apadana noerdliche Treppe Detail.jpg
جزئیات حجاری‌های پلکان روبه‌شمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش می‌دهد.

کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکان‌های شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شده‌اند، نقوش حجاری‌شده‌ای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به شمال نقش‌هایی از فرماندهان عالی‌رتبهٔ نظامی [ماد|مادی] و پارسی دارد در حالی که گل‌های نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شده‌است. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده می‌شوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک می‌شوند، دیده می‌شود.

بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده می‌شود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شده‌اند :
تصویر:Apadana-stairs.jpg
مصری‌ها] ۶- باختری‌ها ۷- اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلی‌ها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای کلاه‌تیزخود ۱۲- ایونی‌ها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقی‌ها ۱۵- اهالی کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزی‌ها ۱۸- هندی‌ها ۱۹- اهالی مقدونیه ۲۰- اعراب ۲۱- آشوری‌ها ۲۲- لیبی‌ها ۲۳- اهالی حبشه
[ویرایش] کاخ آپادانا
تصویر:persepolis Colonne flandin.jpg
پلان و جزئیات ستون‌های تخت جمشید (پارسه)

کاخ آپادانا از قدیمی‌ترین کاخ‌های تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شده‌است، برای برگزاری جشن‌های نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده می‌شده‌است.

این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط می‌یابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شده‌است که در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد
[ویرایش] کاخ تچر

تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی می‌باشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بوده‌است. روی کتیبه‌ای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»

این کاخ یک موزه خط به شمار می‌رود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستون‌ها از نمای جلویی‌های مصری استفاده شده‌است. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شده‌است
[ویرایش] کاخ هدیش

این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بوده‌است در مرتفع‌ترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنی‌ها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگ‌ها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگ‌ها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشته‌است. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلی‌ها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام برده‌اند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بوده‌است نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد
[ویرایش] کاخ ملکه

این کاخ توسط خشایارشا ساخته شده‌است و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایین‌تری قرار گرفته‌است. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرق‌شناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفته‌است.
[ویرایش] ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی

این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شده‌است با دیوار عظیمی از بقیهٔ تخت جمشید جدا می‌شود.
[ویرایش] کاخ صدستون

وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ مترمربع است و سقف آن به‌وسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشته‌اند، بالا نگه داشته می‌شده‌است.


[ویرایش] کاخ‌ شورا

به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالا شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت می‌پرداخته‌است. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازه‌ها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج می‌شده‌است. به این دلیل به این جا کاخ شورا می‌گویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
[ویرایش] سرانجام تخت جمشید
تصویر:persepolis001.jpg
پلکان ورودی

مجموعه‌ کاخ‌های‌ تخت‌ جمشید، در سال‌ (۳۳۰ پیش‌ از میلاد) به‌ دست‌ اسکندر مقدونی به‌ آتش‌ کشیده‌ شد و تمام‌ بناهای‌ آن‌ به‌ صورت‌ ویرانه‌ در آمد. از بناهای‌ بر جای‌ مانده‌ و نیمه‌ ویرانه‌، بنای‌ مدخل‌ اصلی‌ تخت‌ جمشید است که‌ به‌ کاخ‌ آپادانا معروف‌ است‌ و مشتمل‌ بر یک‌ تالار مرکزی‌ با ۳۶ ستون‌ و سه‌ ایوان‌ ۱۲ ستونی‌ درقسمت‌های‌ شمالی‌، جنوبی‌ و شرقی‌ است‌ که‌ ایوان‌های‌ شمالی‌ و شرقی‌ آن‌ به‌وسیله‌ پلکان‌هایی‌ به‌ حیاط‌های‌ مقابل‌ متصل‌ و مربوط‌ می‌شوند. بلندی‌ صفه‌ در محل‌ کاخ‌ آپادانا ۱۶ متر و بلندی‌ ستون‌های‌ آن‌ ۱۸ متر است‌. این‌مجموعه‌ در فهرست‌ آثار تاریخی‌ ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.
[ویرایش] جایگاه کنونی این سازه

در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشن‌های پادشاهی خویش را در این سازهٔ کهن انجام می‌داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بی‌مهری قرار دادند. ولی امروزه می‌توان تخت جمشید را نام‌آورترین و دوست‌داشتنی‌ترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
 
بالا