*** آرشیو اخبار تاریخ گذشته ***

*** آرشیو اخبار تاریخ گذشته ***


  • مجموع رای دهندگان
    71

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مايكروسافت و ناسا كاربران را به كاوش مريخ ميبرند

مايكروسافت و ناسا كاربران را به كاوش مريخ ميبرند

مايكروسافت و ناسا كاربران را به كاوش مريخ ميبرند ... :smile::gol:




ناسا و مايكروسافت وب سايت تعاملي راهاندازي كردهاند كه به كاربران امكان ميدهد به كاوش سياره مريخ بپردازند.




وب سايت Be a Martian به كاربران عادي امكان ميدهد به دانشمندان كمك كنند اعمال پژوهشي مانند بهبود نقشههاي اين سياره سرخ را انجام دهند.
اين وب سايت به نشاني beamartian.jpl.nasa.gov ميزبان صدها هزار عكس از مريخ شامل عكسهاي بسياري است كه تاكنون منتشر نشدهاند.

وب سايت كاوشگران مريخ داراي يك تالار مجازي است كه در آن كاربران ميتوانند پاسخ پرسشهايشان را از كارشناسان اين سياره دريافت كنند.

اين سايت همچنين به طراحاني كه براي فراهم كردن دسترسي به تصاوير مريخ بهمنظور استفاده در كلاسهاي درس، محيط آنلاين و گروه ماموريت مريخ ابزار ايجاد ميكنند، جايزه ميدهد.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
وجود ستاره‌هاي مهاجم بيگانه در كهكشان راه شيري تاييد شد

وجود ستاره‌هاي مهاجم بيگانه در كهكشان راه شيري تاييد شد

وجود ستاره‌هاي مهاجم بيگانه در كهكشان راه شيري تاييد شد:smile::gol:
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: علمي


دانشمندان علم نجوم خوشه‌هاي ستاره‌اي جديد با عنوان «مهاجمان بيگانه» را در كهكشان راه شيري شناسايي كردند.



به گزارش سرويس علمي ايسنا، بر اساس نتايج اين تحقيق جديد، يك چهارم از مجموعه‌هاي ستاره‌يي در كهكشان راه شيري ما - كه خيلي بيش از تصورات قبلي دانشمندان هستند - مهاجماني از ساير كهكشان‌ها مي‌باشند.



اين گزارش جديد هم چنين نشان مي‌دهد كه ممكن است شش كهكشان كوتوله سفيد ديگر هنوز در درون كهكشان راه شيري شناسايي شوند در حالي كه پيش از اين وجود تنها دو كهكشان كوتوله در كهكشان ما تاييد شده بود.



تري بريج، اخترشناس دانشگاه كوئين در كانادا در اين رابطه اظهار كرد: برخي از ستاره‌ها و خوشه‌هاي ستاره‌يي كه شما در آسمان شب مي بينيد در واقع بيگانگاني از كهكشاني ديگر هستند.

اين خوشه‌هاي ستاره‌يي بيگانه طي چندين ميليارد سال پيش به كهكشان ما راه پيدا كرده‌اند.



اين پژوهش در ماهنامه انجمن سلطنتي نجوم با عنوان «نوتيس» منتشر شده است.

اين محققان بيشتر از اطلاعات تلكسوپ فضايي هابل براي انجام اين تحقيقات استفاده كرده‌اند. اين پژوهش تاكيد مي‌كند كه تعداد چنين ستاره‌هاي غريبه در كهكشان ما خيلي بيش از آن است كه در گذشته تصور مي‌شد.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کهکشان راه شیری (Milky Way)

کهکشان راه شیری (Milky Way)

کهکشان راه شیری (Milky Way)

دانشمندان به توده های بزرگی از ستاره ها که به دلیل نیروی جاذبه کنار هم قرار دارندن کهکشان (Galaxy) می گوید. شاید بدانید در تقسیم بندی کهکشان ها، آنها را درسه دسته مختلف قرار می دهند که عبارتند از مارپیچی (Spiral)، بیضوی (Elliptical) و بی قاعده (Irregular). وجه نام گذاری آنها طبیعتا" به آنگونه که این کهکشانها از بیرون دیده می شوند باز می گردد.
برخلاف تصور بسیاری از ما کهکشان راه شیری (Milky Way) یعنی جایی که زمین و منظومه شمسی جزوی از آن هست بصورت یک روبان نیست، بلکه از نوع مارپیچی می باشد. هنگامی که از بیرون به کهکشان راه شیری نگاه می کنید ممکن است آنرا بعنوان توده ای از ابر و یا غبار تعبیر کنید اما آن چیزی نیست جز تعداد غیرقابل شمارش از ستاره ها که برای چشم قابل رویت نیستند.
این کهکشان حدود ۱۰ میلیارد سال پیش ، از یک ابر عظیم گاز و غبار تشکیل یافت . در قسمت مرکزی کهکشان راه شیری هسته‌ای کروی قرار دارد که ممکن است شامل یک حفره سیاه نیز باشد. هسته توسط گروهی از دنباله‌های مارپیچی در برگرفته شده است. این دنباله‌ها از ستاره‌های فروزان تازه شکل یافته تشکیل شده‌اند. هسته و قرص کهکشان با هاله‌ای از ستاره‌هایی با طول عمر بسیار زیاد ، در بر گرفته شده‌اند .قطر هسته یک کهکشان در حدود ۱۰۰۰۰ سال نوری است. قسمت احاطه کننده هسته دارای قطری برابر با ۱۲۰۰۰۰ سال نوری (اگر ابرهای پیچی اطراف آنرا هم در نظر بگیریم این قطر می تواند به 300 هزار سال نوری هم برسد.) و ضخامتی برابر با ۱۰۰۰ سال نوری است . هاله کهکشان دارای قطری تا ۵۰۰۰۰ سال نوری است . منظومه شمسی شامل ابر اوپتیک-اورت با عرضی برابر با سه سال نوری نسبتا کوچک به نظر می‌رسد. خورشید با سرعتی حدود ۲۲۰ کیلومتر (۱۳۵ مایل) در ثانیه ، مرکز کهکشان را در مدت زمانی حدود ۲۵۰ میلیون سال دور می‌زند. تا کنون خورشید ۱۵ تا ۲۰ دور به گرد هسته کهکشان چرخیده است .
فاصله خورشید ما از مرکز کهکشان راه شیری چیزی حدود 30 هزار سال نوری میباشد و برآوردها نشان می دهد که حدود 400 بیلیون ستاره در کهکشان ما وجود دارد. برای درک عظمت هستی همین بس که تا کنون برآورد دانشمندان از تعداد کهکشان هایی که وجود دارد به عددی حدود 120 بیلیون میرسد.
بیرون از راستای راه شیری تعداد بسیار کمی ستاره کم نور وجود دارد. بطوری که درخشش مبهمی نیز از آنها آشکار نمی‌شود. به علت آنکه راه شیری دایره کاملی در سرتاسر آسمان تشکیل می‌دهد، در هر نقطه روی زمین می‌توان بخشهایی از آن را دید. چند صورت فلکی مهم که راه شیری از میانشان می‌گذرد، شامل ذات الکرسی ، برساوش ، ممسک الاعنه (ارابه ران) ، تکشاخ ، بادبان ، صلیب ، عقرب ، قوس ، دلو و دجاجه است . انبوهترین میدان ستاره‌ای ، در راه شیری جنوبی قرار دارد که منظر زیبایی در آسیای جنوبی و آفریقایی جنوبی بوجود می‌آورد. برای رصد کنندگان واقع در نیمکره شمالی ، بهترین حالت راه شیری اواخر تابستان دیده می‌شود. هنگامی که دجاجه را بتوان در بالای سر دید . ما منظره کهکشان عظیم و پرستاره‌ای را که درون آن زندگی می‌کنیم، به صورت راه شیری می‌بینیم.
قسمتهای اصلی کهکشان ما


قسمتهای مختلف کهکشان راه شیری در قسمت مرکزی یک هسته برآمده وجود دارد که به آن Bluge گفته میشود. تراکم جرمی ستاره ها در این محدوده بسیار بالا می باشد و سن ستاره هایی که در این قسمت قرار دارد به بیش از 10 بیلیون سال میرسد.

دیسک (Disk) قسمت تقریبا" مسطحی است شامل تعداد زیادی ستاره و اجرام آسمانی که همراه کهکشان حرکت می کند. خورشید و منظومه شمسی نیز در همین قسمت از کهکشان راه شیری قرار دارند که در هر 250 میلیون سال یکبار به دور هسته مرکزی کهکشان راه شیری گردش می کنند. اغلب اجرامی که در این قسمت قرار دارند جوان بوده و سن آنها از حدود یک میلیون سال به بالا می باشد.
اطراف دیسک قسمتهایی بنام هاله (Halo) قرار دارد که شکل گیری آن به اوایل پیدایش کهکشان راه شیری بر می گردد شاید چیزی حدود 10 تا 15 بیلیون سال پیش. علاوه بر اجرام موجود در این قسمت، توده هایی از گازهای بسیار گرم و یونیزه شده نیز در هاله کهکشان راه شیری موجود هست. مطالعاتی که در باره گردش کهکشان راه شیری انجام شده است نشان می دهد که جرم این قسمت بیشتر توسط موادی که بخوبی شناسایی نشده اند و به آنها dark-matter گفته میشود تشکیل شده است و در کل جرم کلی کهکشان ما را احاطه کرده اند.
در کهکشان ما ، احتمالا صد هزار میلیون ستاره وجود دارد. ما در میان این کهکشان هستیم و به همین دلیل نمی‌توانیم شکل کلی آن را به آسانی تجسم کنیم. در واقع ، کهکشان راه شیری ، شبیه یک چرخ فلک غول پیکر است و دو بازوی پرستاره دارد، که چندین بار به دور بخش مرکزی پیچیده‌اند. طول کهکشان ما ۱۰۰۰۰۰ سال نوری است. ۳۰۰۰۰ سال طول می‌کشد تا یک پیام رادیویی از زمین به مرکز آن برسد. اگر ستارگان کهکشان را با سرعت سه ستاره در یک ثانیه بشماریم، هزار سال طول می‌کشد . روشن ترین بخش راه شیری در صورت فلکی قوس است . تلسکوپهای رادیویی فروسرخ ، علامتهای پرقدرتی از این منطقه آشکار می‌کنند. شاید درمرکز بیظلم کهکشان ما ، یعنی نقطه‌ای در راستای صورت فلکی قوس ، سیاهچاله بسیار بزرگی وجود داشته باشد که آزادانه ستارگان و سیاره‌ها را می‌بلعد و توده انبوهی از آنها را در کنار هم جمع می‌کند
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رصد سحابی خرچنگ یا M1 :crab nebula یا NGC1952

رصد سحابی خرچنگ یا M1 :crab nebula یا NGC1952

این سحابی در صورت فلکی ثور قرار دارد:

صورت فلکی ثور یکی از مشخص ترین، چشمگیرترین و زیباترین صورتهای فلکی آسمان است. این صورت در زمان بابلیها هم شناخته شده بود. می گویند ثور (گاو یا گاومیش) به خواهش«ایشتار» الهه عشق بابل، به آسمان صعود کرد، تا قهرمان افسانه ای گیلگش را که به ندای عشق او پاسخ نداده بود ، نابود سازد. مصریان باستان در این صورت فلکی ، گاو مقدس « آپیس» را می دیدند، که در آغاز سال صفحه خورشید را میان شاخهایش می گرفت و آن را به بالاترین وضعیتش درآسمان بلند می کرد،وضعیتی که خورشید در تابستان به خود می گیرد . می گویند زمانی نیرومند ترین خدای یونانیان، زئوس، خود را به صورت گاوی در آورده و دختر پادشاه را که « اروپا»نام داشت و قاره اروپا نامش را مديون اوست به جزيره كرت ربوده بود. اروپا از زئوس صاحب پسری بنام مینوس شد، که تمدن وفرهنگ مینویی دراین جزیزه زیبای دریای مدیترانه امروزه هنوز هم به یاداو،به همین نام خوانده می شود . هنگامی که مینوس بزرگ شد به پادشاهی رسید. در کنار قصر اوبنايي که «لابیرینت» نامیده می شد قرار داشت، ساختمانی با راهروهای پیچ در پیچ گیج کننده فراوان در این بنا هیولای ترسناکی بنام « مینوتاروس » می زیست. اغلب اين هیولا در نقش انسانی با سر گاومیش نشان داده می شود. این هیولا از گوشت انسانها تغذیه می کرد و بالاخره به دست قهرمان افسانه ای بزرگ یونان« تزوس» به قتل رسید. «تزوس» پس از کشتن هیولا به کمک گلوله نخ باز شده ای که «آریادنه» دختر پادشاه به او داده بود از راهروهای پیچ در پیچ لابیرینت خارج شد.



صورت فلکی ثور تمام این افسانه ها را به خاطر انسان می آورد، صورتی که سر V شکل آن در پاییز و زمستان به راحتی قابل تشخیص است. ستاره اصلی قرمز رنگ این صورت فلکی « الد بران» است. این ستاره از ما خیلی دور دست (70 سال نوری) و 130 بار نورانی تر از خورشید است. ستارگانی که شکل V را در صورت فلکی ثور می سازند،«هفت اختران» نیز گفته می شوند.

ثور دومین ماه از فصل بهار در تقویم رسمی افغانستان و تقویم برجی ایران است که بعد از اتمام ماه حمل شروع می‌شود.

این ماه معادل اردیبشهت است. امروزه در تقویم های رسمی این ماه همواره ۳۱ روز دارد.
تاریخچه:

اسناد ثبت شده به وسیله چینیها٬ژاپنیها و سرخپوستان آمریکا حاکی از آن است که در سال ۱۰۵۴ یک ابرنواختر در کهکشان ما منفجر شده است.اکنون می دانیم که بااقیمانده آن ابرنواختر٬جسمی است در صورت فلکی گاو که سحابی خرچنگ نامیده می شود.این سحابی که در اوایل یک سحابی سیاره ای تلقی می شد ٬اکنون به منزله یکی از شناخته شده ترین بقایای ابرنواختری است.سحابی خرچنگ٬هم از نظر ویژگیهای مشاهده شده در آن و هم از نظر گستره وسیع تابشهایی که از ان دریافت می کنیم و به ما اطلاعات می رساند٬جسم قابل ملاحظه ای است.معلوم شده است که بیشتر این تابش ها به وسیله فرآیند سنکروترون تولید می شود.

کشف شده است که سحابی خرچنگ با سرعتی حدود 10000 کیلومتر بر ثانیه منبسط می شود.انتظار می رود که این سحابی ٬درچند هزار سال آینده٬به تدریج در تمام طول موجها کم فروغتر شدده و سرانجام ناپدید گردد. در این میانه سحابی خرچنگ قوی ترین منبع تابش امواج رادیویی و پرتوی ایکس در آسمان است که احتمال می رود یکی از عوامل صدور بخش بزرگی از پرتوهای کیهانی آسمان همین سحابی باشد.

یکی از قابل ملاحظه ترین نمودهای سحابی خرچنگ جسم مرکزی آن است که اکنون به عنوان بازمانده ستاره مسبب ابرنواختر شناخته می شود.این جسم اصلاْ یک ستاره معمولی نیست بلکه فقط در چند هزارم ثانیه می درخشد٬و با دوره‌ای در حدود0.03 ثانیه برق می زند و سپس خاموش می شود وبه احتمال زیاد یک تپ‌اختر است.
شارل مسیه
شارل مسیه ستاره شناسی فرانسوی بود که در 26 ژوئن 1730 به دنیا آمد. او از کودکی علاقه زیادی به آسمان داشت و خود را به جایی رساند که در رصدخانه مارین پاریس مشغول به کار شد. علاقه زیاد وی به دنباله دارها او را به سوی رصد اجرام اعماق آسمان کشاند. او در راه کشف دنباله دارها برای اولین بار دنباله دار هالی را کشف کرد، اما به دلیل دیر رساند خبر کشف آن به رصدخانه مرکزی پاریس افتخار کشف آن به نام ادموند هالی تغییر یافت.
مسیه در 28 اوت 1758 به طور اتفاقی متوجه گوی مه آلودی در آسمان می شود. این گوی برعکس دیگر اجرامی که او دیده بود جا به جا نمی شد. او با دیدین اجرام دیگری به مانند این تصمیم گرفت که لیستی از آنها تهیه کند که به آن امروزه اجرام مسیه می گویند. اولین جرم آسمانی او M1 نام گرفت که همان سحابی خرچنگ است.، که امروزه می دانیم یک بازمانده انفجار ابرنواختری است. مسیه در سال ۱۷۶۵ فهرستی از ۴۱ جرم غیرستاره‌ای را منتشر کرد که از این تعداد ۱۷ یا ۱۸ تای آن را خودش کشف کرده بود و بقیه را ستاره‌شناسانی دیگر کشف کرده بودند.


مشخصات

1. قدر ظاهری:8.4
2. اندازه:یک مستطیل 4*6 دقیقه مربع
3. نوع:سحابی بامانده ابرنواختری
4. صورت فلکی:ثور(گاو)
5. بعد: ۰۵:۳۴
6. میل : ۲۲:۰۱
7. (kly) فاصله ۶/۳


 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تولد یک کهکشان

تولد یک کهکشان


این عکس نشون می ده که چه طور یه کهکشان بزرگ شکل می گیره:"با گردهمایی چند کهکشان کوچک تر که جرم – و در نتیجه ستاره های – کم تری داره" ؛ دانشمندا فکر می کنن این همون راهی بوده که کهکشان های جهان جوان رو بزرگ می کرده. MRC 1138-262 یا "تار عنکبوت" اسمیه که به این کهکشان رادیویی* دادن؛ در جنوب صورت فلکی "مار آبی"(=Hydra) قرار داره و از بزرگ ترین کهکشان های شناخته شده است. این عکس در واقع تعدادی کهکشان ماهواره ای شکل رو به ما نشون می ده که محل تشکیل ستاره ها هستن و نقش مهمی رو در فرآیند شکل گیری "تار عنکبوت" ما ایفا می کنن.
*یه کهکشان رادیوئی مثل این، بیش تر انرژیش رو به صورت امواجی با طول موج بلند (طول موج رادیویی) ساطع می کنه و کم ترش رو هم به صورت امواج نور مرئی.
خصوصیت قابل توجه کهکشان "تار عنکبوت" حضور کهکشان های کوچک و باریک و در نتیجه کم نوره که در حال یکی شدن هستن. پیچیدگی و انبوه بودن کهکشان های کوچک تائیدیست بر یه نظریه (توجه! این نظریه "قبل از گرفته شدن عکس" از یه عقل سلیم ساطع شده!) اون نظریه هم می گفته که کهکشان ها به صورت سلسله مراتبی شکل می گیرن.
طبق این نظریه ابتدا ساختار های کوچک شکل می گیرن و از پیوند و یا تجمعشون ساختار های بزرگ تر به وجود میان؛ مثلا یه کهکشان بزرگ از پیوند کوچک ها و یه خوشه ی کهکشانی از تجمع چندین کهکشان ساخته می شه. هم چنین کهکشان های رادیویی قوی نشون می دن که سیستم های ستاره ای کوچک تر با هم یکی شده و کهکشان های غول پیکری رو - که در مرکز خوشه ها ی کهکشانی همسایه ی ماست - شکل می دن.
این تار عنکبوت حدود 000 000 600 10 (ده میلیارد و ششصد میلیون) سال نوری از ما فاصله داره و به همین دلیل سال هایی رو به ما نشون می ده که جهان در حال شکل گیریه؛ فقط (!)000 000 000 3 (سه میلیارد) سال نوری پس از مهبانگ(=BIGBANG) *
*با یه حساب سر انگشتی سن جهان می شه 13.6میلیارد سال نوری؟!.......توصیه می کنم در مورد سن جهان خیلی فکر نکنین! چون هر کسی یه چیزی می گه!!!
یه توضیح هم برای مبتدی ها! : 1.سال نوری: مسافتی که نور با سرعت 300000 کیلومتر بر ثانیه در یه سال طی می کنه 2. ما زمان گذشته ی اجرام آسمانی رو می بینیم! چون فاصله ی اونا با ما زیاده و تا نورشون به چشم ما برسه سال ها طول می کشه (البته منظورم بیش تر خارج ار منظومه ی شمسیه). مثلا نزدیک ترین ستاره به ما (بعد از خورشید) آلفا قنطورس نام داره که چهار سال نوری از ما دوره؛ پس ما وضعیت چهار سال پیش اونو می بینیم (البته ما که نمی بینیم! اون هایی که در نیم کره ی جنوبی زمین هستن می بینن!). در مورد خورشید حدود هشت دقیقه فاصله است و این کهکشان هم حدود ده میلیارد و ششصد سال نوری اون طرف تره!! پس ما از زمان حالش بی خبریم و فقط تولدش رو می بینیم و از اون جایی که خیلی دیر شده تبریک نمی گیم!
بد نیست بدونین که ما هر چقدر تلسکوپ های قوی تری بسازیم و باهاش نور هایی رو که از جاهای دور تری اومدن (و ضعیف تر هم هستن) شکار کنیم می تونیم وضعیت جهان رو در سال های اولیه اش ببینیم!...یعنی از هر چهار بعد فعلی فاصله گرفتیم!(هر چند اوضاع برای فاصله های روی زمین هم همین طوره اما به خاطر کم بودن فاصله ها اختلاف زمانی هم خیلی کمه و قابل درک نیست.)
البته این اتفاق(=تصادف کهکشان ها) در فاصله های نزدیک تر و در نتیجه زمان های نزدیک تر به ما هم اتفاق می افته (نظیر همون کهکشان های پست های قبل) و در آینده هم اتفاق خواهد افتاد (مثل کهکشان خودمون و آندرومدا)......و جهان در حال گسترش و رشده.....تا روزی که همه چیز از اول شروع شه.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ابر خوشه های ستاره ای در کهکشان های شاخک(!)

ابر خوشه های ستاره ای در کهکشان های شاخک(!)

خب ...چی می بینین؟...(یه عکس تکراری؟!...نه بی انصافی نکنین!).... اول سمت راستیه... خیلی شبیه یه قلبه! با اون خط های دو طرفش انگار یه هواپیما رفتته تو آسمون و یه قلب کشیده!....عکس سمت چپی رو هم که دیدین، همون سمت راستیه اما چرخیده و کمی هم بزرگ تره.
عکسی که می بینین واضح ترین عکسیه که تا حالا از NGC 4038-4039 گرفته شده! البته همون طور که از اسم و قیافه اش معلومه ما با دو تا کهکشان طرفیم که مثل دفعه های قبل باز هم با هم تصادف کردن!
بالایی NGC 4038 و پایینی NGC 4039 دو کهکشان مارپیچ هستن که در صورت فلکی عقاب(؟)(= corvus) و در فاصله ی 62 میلیون سال نوری از ما قرار دارن.
این کهکشان ها اسمشون ("کهکشان های شاخک") رو از اون دو تا خطی* گرفتن که تو عکس راستیه می شه پیداشون کرد. (رد پای هواپیمایی که قلبمونو کشیده!!) این بازو ها در حدود 200 یا 300 میلیون سال پیش در دیدار مقدماتی دو کهکشان (در اثر جاذبشون روی هم)، شکل گرفتن!
*اون خط ها از مرکز دو کهکشان به بیرون کشیده شدن و طبق گفته ی سایت هابل می شه اون ها رو با تلسکوپ های زمینی به خوبی دید!!!! (البته این سایت به بزرگ نمایی تلسکوپ اشاره ای نکرده!)
دو کهکشان مارپیچ ما از چند صد میلیون سال قبل(!) تاثیر گذاشتن روی هم دیگرو شروع کردن و در آخر هم به نزدیک ترین و جوان ترین نمونه ی دو کهکشان که با هم در حال برخوردن، تبدیل شدن.(جمله بندی رو سیر کردی!!)
در طول برخورد میلیاردها ستاره تشکیل می شن. روشن ترین و متراکم ترین مناطق تولد ستاره ها "ابر خوشه" نام داره.این عکس به دانشمندها اجازه داده که ستاره ها رو از ابر خوشه ها تشخیص بدن.
اونایی که ماهرن می تونن مرکز دو کهکشان رو تو عکس چپیه پیدا کنن ... بقیه هم اگه خوب دقت کنن دو منطقه ی روشن و مات (بالا و پایین) می بینن که همون مرکز دو کهکشانه و شامل بیش تر ستاره های پیره؛ اون رشته های قهوه ای هم که بین دو مرکز متراکم تره، غباره.
توی این عکس هم مثل M 64 (پست اول) در اطراف کهکشان بالایی نقاط روشن و آبی می بینین که هاله های صورتی اون ها رو در بر گرفته....خب! زرنگ ها بگن اینا چی بودن؟.... (این "مناطق تشکیل ستاره های جوان و آبی" و "هاله های هیدروژن برانگیخته" توی خیلی از عکس ها با هم دیده می شن؛ سعی کنین اونا رو به خاطر بسپرین!)........ تقریبا" نصف مناطق کم نور تر هم خوشه های ستاره ای جوانی هستن که هزاران ستاره رو در خودشون جا دادن.
دانشمندها به وسیله ی تعیین قدمت فهمیدن که فقط %10 از ابر خوشه های تازه تشکیل شده، بیش از 10 میلیون سال باقی خواهند موند؛ یعنی %90 از این ابر خوشه های ستاره ای در کم تر از 10 میلیون سال پراکنده خواهند شد!دانشمندها گمان می کنن که حدود 100 خوشه ی پر جرم به خوشه های کروی عادی تبدیل شن؛ درست شبیه همون هایی که ما آماتورها در کهکشان خودمون رصد می کنیم!
راستی عکسی که می بینین وضعیت کهکشان خودمونه که در چندین میلیارد سال آینده با کهکشان همسایمون، آندرومدا، برخورد می کنه! (می تونین همین الان به شکرانه ی محدودیت عمر بشر سپاسگزار درگاه حق باشین!!)
 

imannasa2000

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب ...چی می بینین؟...(یه عکس تکراری؟!...نه بی انصافی نکنین!).... اول سمت راستیه... خیلی شبیه یه قلبه! با اون خط های دو طرفش انگار یه هواپیما رفتته تو آسمون و یه قلب کشیده!....عکس سمت چپی رو هم که دیدین، همون سمت راستیه اما چرخیده و کمی هم بزرگ تره.
عکسی که می بینین واضح ترین عکسیه که تا حالا ازNGC 4038-4039گرفته شده! البته همون طور که از اسم و قیافه اش معلومه ما با دو تا کهکشان طرفیم که مثل دفعه های قبل باز هم با هم تصادف کردن!
بالایی NGC 4038 و پایینی NGC 4039 دو کهکشان مارپیچ هستن که در صورت فلکی عقاب(؟)(= corvus) و در فاصله ی 62 میلیون سال نوری از ما قرار دارن.

ممنون دوست عزیز مطلب جالب و تازه ای بود حداقل برای من
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چسب تاریک

چسب تاریک


این عکس مرکب خوشه ی 1E 0657-56 یا همون "خوشه ی گلوله ای(!)" رو نشون می ده که در صورت فلکی "کشتی" قرار داره.
توی این عکس هم "ماده ی تاریک" و "ماده ی معمولی" به خاطر برخورد دو خوشه ی کهکشانی با هم، از هم تفکیک شدن. البته اگه درس قبلیتونو خوب خونده باشین می دونین که این عکس هم نقاشی شده! . . .چرا؟! . . . چون "ماده ی تاریک" هیچ موجی رو بازتاب نمی کنه! پس . . .
گازهای داغ*توسط اشعه ی ایکس پیدا شدن که توی این عکس همون قسمت های صورتی رنگن که بیش تر "ماده ی معمولی" خوشه رو تشکیل می دن؛ اون دو تا گلوله ی آبی هم "ماده ی تاریک" هستن؛ هون جایی که دانشمندها بیش تر جرم خوشه رو پیدا کردن! . . .
*راستی! گاز داغ یعنی گاز با دمای صد میلیون درجه!! °000 000 100 !!!!
گلوله ی قرمز سمت راست، گازهای داغ خوشه ی کوچک تره که - به خاطر برخورد دو خوشه - از وسط گازهای داغ خوشه ی بزرگ تر رد شده.
همون طور که توی عکس هم می بینین،بیش تر منطقه آبیه و این یعنی بیش تر ماده ی کلی این خوشه رو "ماده ی تاریک" تشکیل می ده.
به عبارت دیگه: مقدار و جاذبه ی "ماده ی تاریک" > مقدار و جاذبه ی گازهای داغ > مقدار و جاذبه ی کهکشان ها و ستارگان
و اما آنچه در طول برخورد گذشته . . .
سرعت گازهای داغ در طی برخورد دو خوشه، به وسیله ی نیرویی – که همان نیروی عکس العمل و نتیجه ی برخورده - کند شده اما این فشار و ضربه – بر خلاف گازها – سرعت "ماده ی تاریک" رو کم نکرده! چون همون طور که گفتم، این ماده نسبت به هیچ چیز به طور مستقیم واکنش نشون نمی ده! به گازها که با نیروی شدید این تصادف حرکت می کنن و حتی به نیرو! (نیرویی که از هر نیروی دیگه ای – در حال حاضر – قوی تره!) و حتی تر نسبت به خودش! (یعنی فعل و انفعالات داخلی نداره!) در عوض فقط و فقط از راه جاذبه ی منحصر به فردش دیگران رو تحت تاثیر قرار می ده!
توجه! توجه! فراموش نکنین که این دو خوشه، قبل از برخورد با هم – مثل همه ی چیزهایی دیگه – در حال حرکت بودن!(اگه در حال حرکت نبودن که با هم تصادف نمی کردن!!) پس "ماده ی تاریک" هم حرکت می کرده، حالا ضربه ی ناشی از برخورد سرعت گازها رو کم می کنه اما "ماده ی تاریک" همچنان به حرکتش ادامه میده و این جوری این دو ماده از هم تفکیک می شن! حتی توی عکس ها هم می تونین به وضوح درستی این ادعا رو ببینین!
همون طور که گفتم جرم گازهای داغ بین کهکشان ها خیلی بیش تر از جرم تمام کهکشان های درون خوشه است اما همه ی این "ماده ی معمولی"،خودش توسط جاذبه ی جرم بیش تری از "ماده ی تاریک" در یه جا نگه داشته می شه؛ که در آخر همه با هم یه خوشه ی کهکشانی رو تشکیل می دن.
در واقع گازهای داغ به خاطر جرم زیادشون جاذبه ی قوی دارن اما "ماده ی تاریک" منبع نیروی گرانش اضافیه که مانع از فروپاشی یه خوشه ی کهکشانی می شه، حتی در یه برخورد! این رو هم بگم که برخورد دو خوشه ی کهکشانی بزرگ پر انرژی ترین اتفاق ممکنه! ( البته بعد از "انفجار بزرگ"(=Big Bang) ! )* و اگه "ماده ی تاریک" وجود نداشت و فقط جاذبه ی ماده ی مرئی بود،خوشه های کهکشانی از هم می پاشیدند و خدا می دونه چه بلایی سر این دنیا می اومد!! در واقع دوام دنیا بدون این ماده ممکن نبود!
*طبق نظریه ی Big Bang جهان با یه انفجار بزرگ خلق می شه؛گلوله ای به شدت داغ، حاوی ماده ای که اساس ساختار مواد این جهانه (خیلی اساسی تر از الکترون و پروتون و کوارک و . . . ) به دلایلی منفجر می شه و با انبساط و در نتیجه سرد شدن،کم کم(خیلی کم کم!)اتم ها،ملکول ها و. . . و در آخر هم همین چیزهایی که الان می بینیم و نمی بینیم(!) شکل گرفتن.
اگه خوب به این عکس و دو عکس قبلی نگاه کنین، می بینین که بیش تر کهکشان ها در اطراف "ماده ی تاریک" قرار دارن؛ و این یعنی برخورد دو خوشه روی کهکشان ها هم مثل "ماده ی تاریک" تاثیری نداشته!
این ها همه به دلیل جرم زیاد "ماده ی تاریک" و در نتیجه جاذبه ی شدیدشه؛ این نیروی فوق العاده مانع از فروپاشی خوشه ها می شه و مثل یه چسب قوی کهکشان ها رو نگه می داره تا خوشه متلاشی نشه!
اگه گازهای داغ – که بیش ترین مقدار "ماده ی معمولی" خوشه های کهکشانی رو تشکیل میدن – طبق نظریه های جایگزین، بیش ترین میزان جرم خوشه ها رو هم داشتن ،این اتفاق ها نمی افتادن و همه چیز از هم می پاشید! اما در عوض،وقوع این اتفاق ها یعنی "ماده ی تاریک" وجود داره!
و در پایان باید بگم نیروی ناشی از تصادف دو خوشه، که روی گازها اعمال شده، دلیل ایجاد شکل گلوله ای در این خوشه است.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حلقه ی تاریک

حلقه ی تاریک




قبل از هر چیز باید یه نکته رو در مورد این دوتا عکس بگم . اونم اینه که عکس سمت راست یه منظره ی واقیه اما عکس سمت چپ همون منظره است که رنگ آمیزی شده و تلسکوپ فضایی هابل توی اون از هیچ کدوم از *****های مخصوصش استفاده نکرده.شاید این واقعی ترین نقاشی تخیلی بشر باشه!!

این یه عکس از خوشه ی کهکشانی Cl 0024+17 (ZwCl 0024+1652) در صورت فلکی ماهی(=حوت) با فاصله ی پنج میلیارد سال نوریه، قطر حلقه ای هم که می بینین 2.6 میلیون سال نوریست.

خب من همون طور که گفته بودم می خوام براتون از"ماده ی تاریک"بنویسم.اما باور کنین این قضیه اون قدر برام شگفت انگیز و باور نکردنیه که نمی دونم از کجا شروع کنم!

"ماده ی تاریک" دقیقا همون چیزیه که شما در حال حاضر توی عکس سمت راست نمی بینین و تقریبا اون چیزیه که توی عکس سمت چپ می بینین!

توجه کنین!....اسمش رو گذاشتن "ماده ی تاریک" نه "ماده ی سیاه"! .......نباید تاریک رو با سیاه اشتباه کرد. تاریکی در مقابل روشناییه و این مثل اینه که "ماده ی تاریک" همیشه در تاریکی قرار داره! و در روشن ترین مکان ها هم شما اون رو نمی بینین!!(یه تذکر هم برای ذهن های خلاق! از این ماده برای نامرئی کردن آدم ها یا چیزهای دیگه نمی شه استفاده کرد! بی خودی ذهنتون رو درگیر نکنین! دلیلش رو هم می گم.)

با این که هنوز کسی نمی دونه چه چیزی "ماده ی تاریک" رو تشکیل می ده اما در ظاهر چیزیه که تمام گیتی را در بر گرفته،یعنی بیش تر ماده ی تشکیل دهنده ی جهان ما "ماده ی تاریک" و درصد کمی از اون ماده ی معمولیه! اما آیا می شه با اطمینان گفت که بشر هرگز اون رو نخواهد دید؟ کی می دونه؟ در حال حاضر که فقط می شه گفت ما بیش تر دنیا رو نمی بینیم !(تصورش رو بکنین!تمام ستاره ها،ابرنواخترها،کهکشان ها،خوشه های کهکشانی و. . . تنها درصد کمی از دنیای اطراف ما را تشکیل دادن!)

یه بار دیگه به عکس ها نگاه کنین . . . این یه مدرک کامل از وجود ماده ایه که . . . از هیچ چیز تاثیر نمی پذیره! خوب فکر کنید! از هیچ چیزی! مثلا اگه هر نور و یا حتی هر موج الکترومغناطیس دیگه ای (مثلا اشعه ی ایکس) بهش بتابونین،بازتاب نمی شه!پس چه جوری باید کشفش کرد؟! . . .

البته دانشمندان عزیز تقریبا تقلب کردن! هر چند اصلا دلشون نمی خواسته باور کنن که همچین چیزی وجود داره اما واقعیتی که می دیدن یا درواقع چیزی که باید می دیدن اما نمی دیدن،اون ها رو مجبور کرد پیشگویی های نظریه پردازان رو باور کنن! یه بار دیگه طبیعت نظریه پردازان رو تایید کرد!

از اون جایی که هر سوالی جوابی داره، "ماده ی تاریک" هم خودش، خودش رو لو می ده: جاذبه کلید حل معماست! ظاهرا تنها چیزی که این ماده ی مرموز داره، جاذبه ی فوق العاده و شدیدشه!

جاذبه ی شدید "ماده ی تاریک" موجود در خوشه ی کهکشانی CI 0024+17 نور کهکشان های پس زمینه رو منحرف می کنه؛درست مثل یه ذره بین.(توجه کنین که نور با سرعت 000 300 کیلومتر بر ثانیه در حال پیشرویه و حتی منحنی کردن مسیر مستقیمش هم نیروی خارق العاده ای می خواد!) پس هر جا نوری بی دلیل منحرف و یا حتی مسیر مستقیمش تبدیل به کمان بشه، یعنی ماده ی جاذب ما داره بهمون سلام می کنه!

حالا با اندازه گرفتن میزان انحراف نور می شه جرم کل خوشه رو تعیین کرد؛ و از راه های دیگه ای هم می شه جرم ماده ی معمولی و قابل مشاهده رو فهمید. خب حاصل تفریقشون هم می شه اون چیزایی که نمی بینیم!

به دلیل همین جاذبه ی زیاد هم نمی شه چیزی رو باهاش نامرئی کرد! در ضمن به خاطر ساختار ناشناخته اش (تا حالا) کسی نتونسته حتی در حد آزمایشگاهی تولیدش کنه.

البته این رو هم بگم که"ماده ی تاریک" قبلا پیدا شده بود اما چیزی که این عکس رو تبدیل به یه مدرک کرده، اینه که می شه این ماده ی دست نیافتنی رو از کهکشان ها و گازهای میان ستاره ای تفکیک کرد. در واقع دیگه جای هیچ شکی نیست که این ماده ی جدید وجود داره. در ضمن به دلیل همین تفکیک می شه خیلی بهتر روی خصوصیت ها و رفتار متفاوت این کشف جدید تحقیق کرد.

این نقاشی قشنگ یا همون نقشه ی "ماده ی تاریک"هم با توجه به تاثیر جاذبه ی این ماده روی نور ضعیفی که از کهکشان های دوردست میاد، کشیده شده و این تنها راه پیدا کردنشه.(البته عکس های هابل محبوب تنها وسیله ی مناسب برای این کار بود!) به هر حال آدم هر چقدر هم که دانشمند باشه باز هم کشیدن نقشه ی یه ماده ی نامرئی کار خیلی سختیه، چون نه خودش نوری داره و نه نور بقیه رو بازتاب می کنه!

حلقه ای هم که می بینین به علت بر خورد دو خوشه ی کهکشانی با هم در حدود(!) یک یا دو میلیارد سال نوری قبل به وجود اومده.(چرا ش تو پست بعدی معلوم می شه!)در واقع همین برخورد باعث تفکیک"ماده ی تاریک" از ماده ی معمولی شده.

طبق بازسازی این تصادف با برنامه های کامپیوتری، وقتی دو خوشه ی کهکشانی در هم کوبیده و ادغام می شن، ماده ی تاریک می ریزه وسط خوشه ی جدید که ترکیب همون دو خوشه ی قدیمیه. (توجه دارین که این "ماده ی تاریک" در هر دو خوشه وجود داشته!) تا اینجا رو داشته باشین، می خوام برای بقیش یه مثال بزنم: فرض کنین یه کمی روغن رو بریزیم وسط یه ظرف مسطح مثل ماهیتابه،خب روغن به آرومی در سطح ظرف پخش می شه و در حالی که به طرف خارج در حرکته، از سرعتش کم می شه؛این دقیقا همون اتفاقیه که برای "ماده ی تاریک" می افته. "ماده ی تاریک"(=روغن) در خوشه (=ماهیتابه) پخش و در عین حال سرعتش کم می شه. (می تونین یه بار تو آشپزخونه امتحان کنین!) البته"ماده ی تاریک" در خوشه در تمام جهت ها پخش می شه.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز های پنهان کهکشان "چشم شیطان

راز های پنهان کهکشان "چشم شیطان



کهکشانی که می بینید در نوع خودش بی نظیره! با همه فرق داره و اون قدر جالبه که از بین بقیه برای کار اول انتخاب شده. لیاقتش رو داره! چون با این که آقای مسیه ی مشهور اون رو توی قرن هجدهم میلادی رصد کرد و اسمش رو گذاشت ""M64 و حتی خیلی از آماتورها هم توی تلسکوپ هاشون باهاش ملاقات کردن، اما تونسته رازهای پنهانش رو حدود دو قرن مخفی نگه داره!!
به هر حال هر علاقه مند به نجوم رو که چه عرض کنم، هر کسی رو متعجب می کنه.
برای شروع، بهتره یه آشنایی کلی باهاش پیدا کنین:
این کهکشان قشنگ منطقه ی وسیعی از غبار های تیره رنگ داره که در حال جذب شدن به سمت هسته ی درخشانش هستن و به همین دلیل بهش می گن کهکشان "چشم سیاه" و یا "چشم شیطان".
·
·اگه می خواین "M64"رو که به "NGC 4826" هم معروفه رصد کنین، باید توی صورت فلکی "گیسوان برنیکه" دنبالش بگردین.

شکل زیر اونو توی صورت فلکیش نشون می ده ( البته تقریبـا!!) که با قدر ظاهری 9.30
می درخشه
·"چشم شیطان" حدود هفده میلیون سال نوریاز زمین عزیزمون فاصله داره و پهنای اون هم 7400 سال نوریه.
و اینک... قسمت هیجان انگیز داستان....
·این کهکشان خارق العاده،به خاطر بر خورد بین دو کهکشانه که خارق العاده شده و این برخورد باعث شده که نوع حرکتش با همه ی کهکشان های مارپیچ دیگه متمایز باشه. اولش همه فکر می کردن که در"M64"هم - مثل اغلب کهکشان های فرفره مانند دیگه - همه ی ستاره ها در جهت عقربه های ساعت به دور مرکز کهکشان می چرخن، اما در اواخر قرن بیستم (1990) مطالعات بیش تر نشون داد که همه اشتباه می کردن!
تنها گازها و ستاره های منطقه ی درونی هستن که در جهت عقربه های ساعت می چرخن نه گازهای میان ستاره ای منطقه ی بیرونی! اون ها در خلاف جهت عقربه های ساعت حرکت می کنن!! ( یه بار دیگه به عکس سمت راست نگاه کنین! مثل یه اتوبان دو طرفه می مونه! )
منجم ها می گن این چرخش عجیب و شگفت انگیز وقتی شکل گرفته که M64 در حال جذب کردن یه کهکشان ماهواره ای بوده که قبلا باهاش برخورد کرده (شاید بیش تر از یه میلیارد سال پیش).
البته از اون کهکشان بی چاره چیز زیادی باقی نمونده اما حرکت رو به عقب گاز های منطقه ی بیرونی از نشانه های این برخورده.
·در ناحیه ی مرزی دو حرکت متضاد، قسمتی خالی وجود داره که متراکم و منبسط شده و در نتیجه محل تولد ستاره های جوان زیادیه که اون ها رو می تونید به صورت نقطه های آبی رنگ توی عکس پیدا کنید.اون هاله های صورتی رنگ هم مولکول های هیدروژن برانگیخته* شده هستن.

*توضیح این که: ستاره های جوان و آبی با تاباندن اشعه ی فرابنفش به اطراف، هیدروژن های دور و برشون رو برانگیخته می کنن؛ یعنی تنها الکترون اتم هیدروژن با دریافت انرژی از اشعه ی فرابنفش، از هسته ی اتم دورتر شده و هنگام برگشتن به جای اولش، اون انرژی رو به صورت نور صورتی آزاد می کنه.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کهکشانها

کهکشانها

کهکشان مجموعه ایست از ستارگان، غبار و گاز که توسط گرانش در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. منظومه شمسی ما در کهکشانی به نام راه شیری قرار گرفته است. دانشمندان تخمین می زنند که بیش از 100 بیلیون کهکشان در فضای مرئی کائنات پراکنده شده اند. ستاره شناسان به کمک تلسکوپ از میلیونها کهکشان تصویر گرفته اند. دورترین کهکشانهایی که تا کنون عکس آنها تهیه شده است، در فاصله 10 تا 13 بیلیون سال نوری از ما قرار گرفته اند. قطر کهکشانها از چند هزار تا نیم میلیون سال نوریست. کهکشانهای کوچکتر کمتر از یک بیلیون ستاره دارند اما کهکشانهای بزرگ دارای بیش از یک تریلیون ستاره هستند. قطر کهکشان راه شیری حدود 100.000 هزار سال نوریست. منظومه شمسی در فاصله 25.000 سال نوری از مرکز کهکشان قرار گرفته است. حدود 100 بیلیون ستاره در این کهکشان وجود دارد.
یک کهکشان مارپیچی شبیه به فرفره می باشد. بازوهای مارپیچ آن از یک مرکز متورم بیرون زده و حول آن می چرخند. این تصویر مربوط به کهکشان M100 است که بسیار به کهکشان ما یعنی راه شیری شبیه می باشد.
عکس از هانتر (
D. Hunter) از رصدخانه لاول و لوی (Z. Levay) از انستیتو دانش
تلسکوپ فضایی
تنها 3 کهکشان خارج از منظومه شمسی، از روی زمین با چشم غیر مسلح قابل رویت است. مردم نیمکره شمالی می توانند کهکشان آندرومدا که 2 میلیون سال نوری دورتر از ما قرار دارد را ببینند و مردم نیمکره جنوبی ابر ماژلانی بزرگ در فاصله 160.000 سال نوری و ابر ماژلانی کوچک در فاصله 180.000 سال نوری را می بینند.
خوشه های کهکشانی
کهکشانها به طور نامنظم در فضا توزیع شده اند. بعضی از آنها هیچ همسایه ای ندارند و بعضی به صورت جفت بوده و حول یکدیگر در گردشند. البته بیشتر آنها در گروه هایی به نام خوشه تجمع کرده اند. یک خوشه ممکن است از ده ها تا چندین هزار کهکشان را در بر گیرد. یک خوشه می تواند قطری به بزرگی 10 میلیون سال نوری داشته باشد.
خوشه ها نیز به نوبه خود در گروه هایی قرار گرفته اند که ابر خوشه نامیده می شوند. در مقیاس بزرگ همه کهشکشانها در شبکه ای از رشته های میله ای کهکشانی که با یکدیگر در ارتباطند، قرار گرفته اند. فضای اطراف آنها را فضایی نسبتا خالی پر کرده است. یکی از بزرگترین ساختارهای کهکشانی که تا به حال نقشه برداری شده است، دیوار بزرگ نام دارد. این ساختار بیش از 500 میلیون سال نوری طول و 200 میلیون سال نوری عرض دارد.
شکل کهکشانها
ستاره شناسان بیشتر کهکشانها را بر اساس شکل آنها در دو دسته مارپیچ و بیضی طبقه بندی می کنند. کهکشان مارپیچ ظاهری مانند دیسک با مرکزی متورم دارد. این دیسک شبیه به فرفره، بازوهای مارپیچ درخشانی دارد که از مرکز آن بیرون زده اند. راه شیری یک کهکشان مارپیچ است. همه کهکشانهای مارپیچ مانند فرفره در گردشند اما با سرعت کم. برای مثال راه شیری یک دور گردش کامل خود را در مدت 250 میلیون سال انجام می دهد.
در کهکشانهای مارپیچی ستاره های جدید دائما در حال به وجود آمدن از دل گاز و غبار می باشند. گروه های کوچک ستارگان که خوشه های محلی نامیده می شوند اغلب پیرامون کهکشانهای مارپیچ قرار دارند. یک خوشه محلی معمولی حدود 1 میلیون ستاره دارد.
اشکال کهکشانهای بیضی از کره کامل تا بیضی های مسطح متفاوت است. در مرکز اینگونه کهکشانها نور بسیار شدید است اما تدریجا به سمت لبه ها از شدت آن کاسته می شود. تا آنجا که ستاره شناسان تشخیص داده اند، کهکشانهای بیضی شکل با سرعت بسیار کمتر از کهکشانهای مارپیچ در گردشند و یا اصلا حرکت نمی کنند. به نظر می رسد ستارگان درون این کهکشانها در مدار های تصادفی در گردشند. ظرفیت گاز و غبار این نوع کهکشانها کمتر از کهکشانهای مارپیچ است، بنابراین ستارگان کمتری در آنها متولد می شوند.
کهکشانهای نوع سوم، اشکال بی قاعده ای دارند. بعضی از آنها بیشتر شامل ستارگان آبی و گازهای پف کرده اند اما غبار کمی دارند. ابرهای ماژلانی جز این گروه از کهکشانها هستند. بعضی دیگر از این کهکشانها بیشتر شامل ستارگان جوان نورانی در میان گاز و غبارند.
خوشه کروی تجمعی است از ستارگان که به واسطه گرانش گرد هم جمع شده اند. این خوشه یکی از متراکمترین 147 خوشه شناخته شده در کهکشان راه شیری است.
عکس از ناسا
کهکشانها نسبت به یکدیگر در حرکتند و دو کهکشان به طور محلی به قدری به یکدیگر نزدیک می شوند که نیروهای گرانشی آنها باعث تغییر شکلشان می شود. کهکشانها حتی می توانند با هم برخورد کنند. اگر دو کهکشان با سرعت زیاد با هم برخورد کنند، بدون اثر یا با تاثیرات اندک از یکدیگر عبور می کنند.
اما اگر دو کهکشان با سرعت کم با یکدیگر برخورد نمایند، ممکن است با یکدیگر متحد شده و کهکشانی بزرگتر از دو کهکشان قبل ایجاد کنند. نتیجه این اتحاد می تواند میله ای مارپیچی از ستارگان را که تا 100.000 سال نوری در فضا امتداد دارند به وجود آورد.
انتشارات کهکشانی
همه کهکشانها انرژی را به صورت امواج مرئی و دیگر امواج الکترومغناطیس، منتشر می کنند. به ترتیب کاهش طول موج (فاصله دو تاج متوالی موج)، این پرتوها عبارتند از، امواج رادیویی، امواج فروسرخ، نور مرئی، پرتوی فرابنفش، اشعه ایکس و پرتوی گاما. همه این امواج در کنار یکدیگر طیف الکترومغناطیس را ایجاد می کنند.
منابع زیادی از انرژی در کهکشانها نهفته است. مقدار زیادی از آن مربوط به گرمای ستارگان و ابرهای گاز و غبار یا سحابی ها می باشد. تعدادی از پدیده های مهیب کهکشانی نیز مقادیر بسیار زیادی انرژی آزاد می کنند. این پدیده ها دو نوع انفجار ستاره ای را در بر می گیرند. اول) انفجارهای نواختر، که در آنها یکی از دو ستارهء ساختارهای دوتایی، به فضا گاز و غبار پرتاب می نماید. دوم) انفجارهای ابر نو اختر، که در آنها یک ستاره متلاشی شده و سپس بیشتر مواد خود را به فضا پرتاب می کند. یک ابر نواختر ممکن است که از خود جرمی فشرده و نامرئی به نام سیاهچاله بر جای گذارد. سیاهچاله آنچنان نیروی گرانش قدرتمندی دارد که هیچ چیز حتی نور نیز نمی تواند از آن عبور کند. ابر نواختر همچنین ممکن است که از خود یک ستاره نوترونی بر جای گذارد. این نوع ستاره آکنده از ذرات نوترون است. به طور طبیعی این ذرات فقط در هسته اتمها وجود دارند. برخی ابر نواختر ها نیز چیزی از خود باقی نمی گذارند.
شدت پرتوهایی که از یک ستاره در طول موجهای متفاوت منتشر می شود، به دمای سطح ستاره وابسته است. برای مثال خورشید که دمای سطحی معادل 5500 K دارد، بیشتر انرژی خود را در طیف نور مرئی گسیل می کند. به این نوع انتشار انرژی، پرتوی حرارتی می گویند.
درصد کمی از کهکشانها که کهکشانهای فعال نامیده می شوند، مقادیر بسیار بسیار زیادی انرژی منتشر می نمایند. منبع این انرژی پدیده هایی است که در اجرام مرکزی این کهکشانها ایجاد می شود. توزیع این طول موجهای منتشر شده با ستارگان معمولی فرق می کند. به این نوع انتشار، پرتوی غیر حرارتی می گویند. قدرتمندترین منابع انتشار این تابش، اجرامی به نام کوازار می باشند. کوازارها مقادیر شگرفی امواج رادیویی، فروسرخ، فرابنفش، ایکس ری و گاما منتشر می کنند. برخی از کوازارها، که در تصاویر شبیه به ستارگانند، 1000 برابر کل کهکشان راه شیری انرژی تولید می کنند. کوازار مخفف عبارتی به معنای شبه ستاره ای (quasi-stellar) است. دراصل به معنای منبع رادیویی شبه ستاره ای می باشد. این نام در پی این حقیقت به این اجرام اطلاق گردید که نخستین بار این اجرام به واسطه انتشار امواج رادیویی شناخته شدند و بسیار شبیه ستارگان به نظر می رسیدند.
در این تصویر که توسط تلسکوپ فضایی هابل در سال 2004 تهیه شده است، می توانید کهکشانهای بسیار دوردست را به صورت نقاطی نورانی مشاهده کنید. اجرام چرخانی که مشاهده می کنید، کهکشانهای نزدیک به زمین هستند و جرم نورانی نارنجی رنگ یکی از ستارگان کهکشان خودمان است.
نوعی کهکشان مارپیچی به نام سیفرت (Seyfert) وجود دارد. این نوع کهکشان مقادیر زیادی پرتوی فرو سرخ، امواج رادیویی و اشعه ایکس منتشر می کند. این نوع کهکشانها به یاد ستاره شناس آمریکایی، کارل سیفرت (Carl K. Seyfert)، نامگذاری شده اند. وی موفق شد برای نخستین بار در سال 1943، این نوع کهکشانها را کشف نماید.
برخی از کهکشانهای فعال، فواره ها و حبابهایی از ذرات باردار الکتریکی منتشر می کنند. این ذرات شامل پروتونها و پوزیترونها با بار الکتریکی مثبت و الکترونها با بار الکتریکی منفی هستند. الکترون و پروتون ذرات تشکیل دهنده ماده می باشند اما پوزیترونها ذرات ضد ماده ها هستند. آنها ذرات ضد الکترون می باشند و جرمی معادل جرم الکترون دارند.
اینطور تصور می شود که شدت فعالیتهای کهکشانهای فعال به دلیل وجود سیاهچاله ای عظیم در مرکز کهکشان باشد. این سیاهچاله می تواند یک بیلیون بار سنگینتر از خورشید باشد. از آنجا که این سیاهچاله بسیار پر جرم و فشرده است، نیروی گرانش آن برای بلعیدن ستارگان اطراف قدرت لازم را دارد. گاز و غباری که به این صورت وارد سیاهچاله می شود، جرم دیسک موادی را که به دور سیاهچاله در گردش است، بیشتر می کند. در همین حال موادی که در گوشه درونی این دیسک قرار گرفته اند وارد سیاهچاله می شوند. ماده ضمن سقوط، انرژی خود را از دست می دهد.این انرژی به شکل دسته پرتوهایی به بیرون از کهکشان پرتاب می شوند.
راه شیری یک کهکشان فعال نیست اما یک منبع بسیار قوی تابشی در مرکز خود دارد. دلیل انتشار این تابش ممکن است سیاهچاله ای باشد که جرم آن یک میلیون برابر جرم خورشید است.
منشا کهکشانها
دو نوع تئوری اصلی در مورد منشاء کهکشانها مفروض است. سرآغاز هر دو نوع تئوری انفجار بزرگ است. انفجاریکه 10 تا 20 بیلیون سال پیش رخ داد و سرآغاز جهان شد. اندکی پس ازآن انفجار، مقادیری از گاز به یکدیگر پیوستند. سپس گرانش به آرامی آنها را به کهکشانها تبدیل نمود.
تفاوت این دو تئوری در بیان نحوه رشد کهکشانها است. تئوری نوع اول بر این اساس است که ابتدا اجرام کوچک شکل گرفتند و از پیوستن این اجرام کهکشانها به وجود آمدند. بر اساس تئوری نوع دوم نخست کهکشانها و خوشه های کهکشانی به وجود آمده اند. سپس ستارگان و اجرام کوچک در دل این کهکشانها پدیدار شدند. با اینحال همه تئوریهای مربوط به تشکیل کهکشانها پس از انفجار بزرگ به این نتیجه رسیده اند که پس از شکل گیری نخستین کهکشانها، این روند متوقف شده و هیچ کهکشان جدیدی به وجود نیامده است یا دست کم تعداد بسیار اندکی کهکشان جدید ایجاد شده است.
ستاره شناسان مدارکی به دست آورده اند که شرایط پیش از تشکیل کهکشانها را بیان می کند. در سال 1965، دو فیزیکدان آمریکایی آرنو پنزیاس (Arno Penzias) و روبرت ویلسون (Robert Wilson)، امواج رادیویی ضعیفی را در آسمان شناسایی کردند. بر اساس تئوری انفجار بزرگ، این امواج، تشعشعات باقیمانده از انفجار بزرگ می باشند. ابتدا چنین به نظر می رسید که قدرت این امواج از هر سوی یک اندازه است. تا اینکه در سال 1992، ماهواره ای به نام کاوشگر گذشته کائنات (COBE) تفاوتهای بسیار اندکی را در قدرت این امواج کشف کرد. این تفاوت از تفاوت چگالی مواد پس از انفجار بزرگ ناشی می شود. در قسمتهایی از فضا که چگالی بیشتر بود، نیروی گرانشی قویتری به وجود آمد. در نتیجه انبوه مواد در این مناطق شکل گرفته و با افزایش تراکم مواد، کهکشانها پدیدار شدند.
بیشتر مشاهدات ستاره شناسی به منظور تائید تئوری انفجار بزرگ صورت گرفته اند. بر اساس این تئوریها جهان همچنان در حال گسترش است. دو نوع از مشاهدات به شدت، این امر یعنی گسترش جهان را تائید می کنند. این مشاهدات ثابت می کنند که همه کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. علاوه بر آن، کهکشانهای دورتر از کهکشان راه شیری با سرعت بیشتری در حال دور شدن می باشند. این ارتباط مابین فاصله و سرعت کهکشانها به نام قانون هابل شناخته می شود. ادوین هابل (Edwin P. Hubble)، ستاره شناس آمریکایی، در سال 1929 این ارتباط را کشف و گزارش نمود.

 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ستاره شناسان سرعت حرکت کهکشانها را به کمک شیوه انتقال به سرخ (redshift) تخمین می زنند. انتقال به سرخ نوعی اندازه گیری امواج الکترومغناطیس می باشد که توسط جرمی در فضا منتشر می شود. با تجزیه نور کهکشانها، طیف آنها به دست می آید. در طیف یک کهکشان تعدادی خطوط تیره وجود دارد که بیانگر دما، چگالی و ترکیبات شیمیایی می باشند. چنانچه کهکشانی در حال دور شدن از ما باشد، این خطوط به انتهای طیف یعنی به سمت رنگ قرمز متمایل می شوند. هرچه این تمایل و انتقال به سمت رنگ قرمز در طیف بیشتر باشد، سرعت دور شدن کهکشان مورد نظر از ما بیشتر است.
انتقال به سرخ باعث می شود که خطوط جذبی طیف یک کهکشان که در حال دور شدن از ما است، به سمت رنگ قرمز گرایش پیدا کنند. اگر کهکشانی نسبت به کره زمین ثابت بود، خطوط جذبی آن به شکلی بود که در نمودار بالاتر می بینید.
عکس از
World Book diagram
دانشمندان با بررسی درخشش یک کهکشان و یا بررسی مقدار درخشش اجرام خاصی مانند ستارگان متغیر و ابر نواخترها در آن، فاصله بین کهکشانها را تخمین می زنند.
تکامل کهکشانهای مارپیچ
ستاره شناسان نمی توانند به درستی بفهمند که مارپیچهای کهکشانی چگونه تکامل یافته و هنوز وجود دارند. معما زمانی آشکار می شود که درباره چرخش این کهکشانها فکر کنیم. چرخش این کهکشانها بسیار شبیه به خامه روی سطح فنجان قهوه است. بخش مرکزی کهکشان تقریبا مانند یک چرخ، می چرخد و بازوها به دنبال آن. یک بازوی مارپیچ در حال گردش حول مرکز را تصورکنید که در هر 250میلیون سال یکبار گردش خود را کامل می کند، مانند بازوهای کهکشان راه شیری. بعد از چند بار گردش، احتمالا ظرف 2 بیلیون سال، این انتظار می رود که عمر بازوی مارپیچ به پایان رسیده و شکل خود را از دست بدهد. اما تقریبا همه کهکشانهای مارپیچی عمری بیش از 2 بیلیون سال دارند!.
یک راه حل برای این معما ارائه شده و آن این است که تفاوت نیروی گرانش در این نوع از کهکشانها می تواند ستارگان، غبار و گاز موجود را بکشد و یا هل دهد. این فعالیت باعث به وجود آمدن موجهایی می شود که شبیه به امواج صوتی می باشند. از آنجا که کهکشان در حال گردش است این امواج در یک مسیر مارپیچ حرکت می کنند و باعث تراکم چگالی در این مسیرهای مارپیچ می شوند.
نویسنده: لیزا چو- تیلبار
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه چیز در مورد تلسکوپ

همه چیز در مورد تلسکوپ

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هر وسيله جديدي که اولين بار با آن رو به رو مي شويد و مي خواهيد با آن کار کنيد، هيجاني توأم با کمي ترس در شما به وجود مي آورد. ترسي که نشانه نا آشنايي شما با آن وسيله است و اينکه چگونه بايد از آن استفاده کرد. اگر هيچ راهنمايي در دسترس نباشد، اين ترس کم کم جاي خود را به نا اميدي يا حتي از آن بدتر به دلزدگي ميدهد. اولين تلسکوپي هم که خريديد يا با آن روبه رو شديد از اين قاعده مستثني نيست. به همين دليل قبل از اينکه بگوييم چگونه از تلسکوپ استفاده کنيد بهتر است اول کمي با اين وسايل آشنا شويد. تلسکوپ در واقع يک دوربين معمولي است که براي رصد اجرام سماوي تغييراتي در آن ايجاد شده است و مانند تمام وسايل ديگري که در روز با آنها سروکار داريم داراي انواع و کاربردهاي مختلف است. بجز جزئياتي که به ساختمان و اصول کار اين وسايل مربوط مي شود وجه تمايز تلسکوپها، توان تفکيک و توان آشکار سازي اجسام کم نورتر است. اينکه اين تلسکوپ بزرگنمايي اش چقدر است يا تصوير را چقدر جلو مي آورد، جملاتي اشتباهند .چون بزرگنمايي با تعويض چشمي يا استفاده از بعضي وسايل کمکي کم يا زياد مي شود. از نظر ساختار نيز تلسکوپها تفاوتهاي اساسي با هم دارند.[/FONT] [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] انواع تلسکوپها
تلسکوپهايي که با نور مرئي کار مي کنند به سه دسته کلي شکستي، بازتابي و بازتابي ـ شکستي تقسيم ميشوند. هر کدام از اين گروه ها خود به چند دسته ديگر تقسيم مي شوند که در نهايت شما را در مقابل تعداد زيادي تلسکوپ قرار مي دهد. نترسيد در عمل فقط چند نمونه تلسکوپ براي استفاده هاي آماتوري توليد و به بازارعرضه مي شود و متأسفانه در بازاري مثل بازارکشور ما عملاً انتخابهاي شما بسيار محدودتر هم مي شود. با وجود اين فکر مي کنم آشنايي با آنها براي همه ما مفيد باشد.

تلسکوپهاي شکستي
[/FONT] [FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

اين نوع تلسکوپها از نظر ساختار تنوعي ندارند. همان طور که درکتابهاي دوره هاي مختلف تحصيلي نوشته شده است، اين تلسکوپها از يک عدسي شيئي و يک عدسي چشمي تشکيل شده اند. اما هر چه هست زير سر عدسي شيئي است. هر چه عيب هايي مانند کج نمايي کروي، کج نمايي رنگي، آستيگماتيسم و چند عيب ريز و درشت ديگر در عدسي اصلي کمتر باشد تلسکوپ بهتر و در نتيجه قيمت آن گرانتر است. در اين نوع تلسکوپها با دو اصطلاح آکروماتيک (Achromatic) يا بدون رنگ و آپوکروماتيک (Apochromatic) يا بدون رنگ تصحيح شده رو به رو مي شويم. اصطلاح دوم بيشتر از آنکه جنبه فني داشته باشد، تجاري است. البته نه به معناي واقعي کاملاً تجاري.

عدسيهاي شيئي آپوکروماتيک معمولاً از سه قطعه و آکروماتيک از دو قطعه شيشه به هم چسبيده ولي با جنسهاي متفاوت تشکيل شده اند. در تلسکوپهايي که ازعدسي آپوکروماتيک استفاده مي کنند عيبهاي معمول عدسيها به نحو چشمگيري کاهش پيدا کرده اند و اين کم شدن عيب ها به معناي کار بسيار زياد روي عدسيها هنگام طراحي، تراش و پوشش دادن است. به همين دليل است که مي بينيم دو تلسکوپ شکستي که ظاهراً تفاوتي با هم ندارند از نظر کيفيت و صد البته قيمت اصلاً با هم قابل قياس نيستند


[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

تلسکوپهاي بازتابي
[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اين نوع تلسکوپها بسيار متنوع اند و همگي بر اساس انعکاس نور از يک آينه مقعر طراحي مي شوند. اولين نمونه از يک تلسکوپ بازتابي را فردي بنام جيمز گريگوري اهل اسکاتلند در سال 1663 ميلادي طراحي کرد و نيوتن در واقع 9 سال پس از وي ساده ترين نوع تلسکوپ بازتابي را طراحي نمود و ساخت. بعدها اين نمونه از تلسکوپها را به نام مخترعين يا سازندگان آنها نامگذاري کردند و ما قصد داريم براي معرفي اين نوع از تسکوپها در ابتدا به سراغ ساده ترين نوع برويم.

[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تلسکوپ نيوتوني[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

ساده ترين نوع تلسکوپ چه از نظر قوانين نورشناسي و چه طراحي و ساخت، تلسکوپ نيوتوني است. اين تلسکوپ از يک آينه مقعر (که هر چه شکل آن به يک سهمي دوار نزديکتر باشد کيفيتش بهتر است)، يک آينه تخت و يک عدسي چشمي تشکيل شده است. نکته بسيار مهمي که در اين تلسکوپ و ساير تلسکوپهاي بازتابي بايد به آن توجه کرد آينه مقعر اصلي است. شکل، پوشش سطحي و جنس آينه نقش تعيين کننده اي در کيفيت تصوير دارد. موادي مانند فلزات يا پلاستيکها به دليل خواصي که دارند کارآيي لازم و مفيدي براي ساخت آينه ندارند.
[/FONT]


[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
تلسکوپ کاسگرين
[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]خروج نور از کنار بدنه تلسکوپهاي نيوتوني کار رصد با آنها را کمي مشکل مي کند. از طرف ديگر هر چه فاصله کانوني آينه بزرگتر باشد طول لوله تلسکوپ هم بزرگتر مي شود، که اين به معناي سنگينتر و مشکلتر شدن استقرار و هدايت تلسکوپ است. براي حل اين مسئله طرحهاي زيادي داده شده است که يکي از آنها طرح تلسکوپ کاسگرين است. تلسکوپ کاسگرين شامل يک آينه مقعر با سوراخ مرکزي، يک آينه محدب کوچکتر که قبل از نقطه کانون آينه اوليه قرار مي گيرد و يک عدسي چشمي ميباشد.

طول لوله اين تلسکوپها بسيارکوتاه است و از اين رو براي رصدهاي بيرون از شهر و حمل و نقل، بسيار مناسب اند. اين نوع تلسکوپها معمولاً عيب کج نمايي کروي و آستيگماتيسم دارند. نمونه ديگري از اين نوع تلسکوپ که به نام ريچي ـ کِرتين مشهور است اين عيب ها را تا حد زيادي رفع کرده است.

[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

تلسکوپ کوده

با تغيير وضعيت تلسکوپ بازتابي (جهت آن) چشمي تلسکوپ هم در وضعيتهاي مختلف قرار مي گيرد. اين مسئله شايد براي تلسکوپهاي کوچک و متوسط قابل حل باشد ولي فکر کنيد اگر براي تعقيب يک جسم مجبور باشيد از يک نردبان استفاده کنيد آنوقت چقدر رصد کردن مشکل مي شود! به خصوص اگر بخواهيد تجهيزاتي سنگين و بزرگ (مثلاً يک طيف نگار) هم به تلسکوپ وصل کنيد. براي حل اين مشکل بايد کاري کرد که محل خروج نور به وضعيت نشانه روي تلسکوپ وابسته نباشد. به همين دليل سيستم کوده به وجود آمد و هم اکنون بسياري از تلسکوپهاي بزرگ جهان از آن بهره مي برند. البته چند نوع تلسکوپ کوچک آماتوري هم با اين سيستم طراحي شده اند که عرضه شان در بازار بسيار محدود است.



تلسکوپهاي شکستي- بازتابي (کاتاديوپتريک)

شايد انتخاب اين نام براي اين نوع تلسکوپها مناسب نباشد ولي چون به هر حال از يک عدسي و يک آينه به صورت همزمان براي تشکيل تصوير استفاده مي شود، اين نام را روي آنها گذاشتيم. اين عدسي براي تصحيح عيب هاي کج نمايي کروي و آستيگماتيسم طراحي مي شوند چون ساخت آينه هاي بدون عيب هاي ذکر شده واقعاً کار مشکلي است.

عدسي يا تيغه اشميت

يکي از راههاي تصحيح عيب هاي آينه اوليه تلسکوپهاي بازتابي، شکستي و شکستي- بازتابي قرار دادن تيغه اي شيشه اي با شکلي خاص است که انحناهاي سطحش متناسب با شکل آينه اصلي است. به اين عدسي يا تيغه، تيغه اشميت مي گويند. ترکيب اين تيغه با تلسکوپهاي بازتابي، نمونه هايي از تلسکوپ را به وجود مي آورد که به آن اشميت- کاسگرين، اشميت- نيوتوني يا ... مي گويند. البته از اين بين اشميت- کاسگرين، يکي از متداولترين و مشهورترين نوع تلسکوپهاي آماتوري امروزي است.

[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
استقرار
[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

اين از انواع تلسکوپها، ولي اين وسايل بايد روي وسيله اي قرار گيرند تا بتوان آنها را به جهات مختلف نشانه رفت. به اين وسايل پايه و استقرار مي گويند. پايه ممکن است از جنس فلز يا چوب باشد و قابليت تحرک هم داشته باشد که به اين پايه ها، پايه هاي متحرک ميگويند و يا ميتواند از جنس فلز يا بتون باشد که بطور ثابت بر روي زمين نصب ميشود که به اين مدلها، پايه هاي ثابت گفته ميشود. سه پايه ها زياد متنوع نيستند اما استقرارها از تنوع بيشتري برخوردارند. به طورکلي استقرارها به دو دسته سمت- ارتفاعي و استوايي تقسيم مي شوند و هر کدام از آنها نيز به چند زيرگروه تقسيم ميشوند.
[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]

استقرار سمت- ارتفاعي (Altazimuth )
[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سه پايه دوربين هاي عکاسي مثال بسيار خوبي از استقرار سمت- ارتفاعي است. در اين نوع استقرار، تلسکوپ توانايي حرکت 360 درجه در سمت (افق دور تا دور شما) و 180 درجه (از0 تا 90 درجه و برعکس) در ارتفاع را دارد. مشکل اصلي اين استقرار هنگامي مشخص مي شود که بخواهيد با آن رصد کنيد. چون براي خنثي کردن حرکت زمين و اينکه جسم مورد نظرتان هميشه در چشمي باشد بايد لحظه به لحظه تلسکوپ را در دو محور حرکت بدهيد و اين کار در بزرگنمايي هاي زياد دردسر آفرين است. ولي از نگاه ديگر چون استفاده از آن ساده است و احتياجي به تنظيم اوليه ندارد براي مبتديان بسيار مناسب است.

يکي ديگر از انواع استقرارها، استقرار سمت- ارتفاعي تلسکوپهاي دابسوني هستند. جان دابسون، طراح اين نوع پايه ها، خود يکي از بزرگترين و معروفترين افرادي است است که تلاش فراواني براي همگاني کردن علم و به خصوص علم نجوم کرده است. اين پايه ها علاوه بر سهولت استفاده، بسيار ارزان قيمت هستند و با تلسکوپهاي نيوتوني استفاده مي شوند. متأسفانه اين نوع پايه در ايران شناخته شده نيست و تاکنون کمتر کسي از اين نوع استقرار استفاده کرده است.
[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
استقرار استوايي
[/FONT]
(Equatorial)
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
اگر يکي از محورهاي استقرار تلسکوپ (محور بعد) را به گونه اي تنظيم کنيم که در امتداد محور زمين قرار گيرد به صورتي که تلسکوپ بتواند به آساني حول اين محور بچرخد، مي توان چرخش زمين به دور خود را فقط با چرخش يک محور خنثي کرد. به اين نوع استقرار، استقرار استوايي مي گوييم که خود به سه دسته اصلي: آلماني، چنگالي و انگليسي تقسيم مي شوند. استقرارهاي آلماني که خود چندين نوع را شامل مي شود، به صورت گسترده در تلسکوپهاي آماتوري کوچک و متوسط و استقرار چنگالي در تلسکوپهاي بازتابي آماتوري متوسط و بزرگ و حرفه اي استفاده مي شوند. ولي استقرار انگليسي فقط در تلسکوپهاي بزرگي مانند تلسکوپ هيل (تلسکوپ 5 متري رصدخانه مونت پالومار در آمريکا) استفاده شده است.



وسايل جانبي

وسايل جانبي، ابزارهاي متعددي هستند که مي توان به کمک آنها از تلسکوپ استفاده بهتري کرد و يا کارهاي ديگري بجز رصد مستقيم با آن انجام داد. عمومي ترين اين وسايل عبارتند از:

1- چشمي
[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]چشمي ها وسايلي هستند که به کمک آنها مي توان تصاويري را که تلسکوپ تشکيل مي دهد، ديد. اين وسايل از تنوع بسيار زيادي برخوردارند و معرفي آنها خود يک مقاله مفصل را مي طلبد. ولي نکته مهمي که در انتخاب چشمي بايد در نظر بگيريد اين است که فاصله کانوني اش بايد در حدي باشد که در محدوده حداقل و حداکثر بزرگنمايي تلسکوپ جا گيرد. چون چشمي هايي که تصويري بزرگتر از آن حد به وجود مي آورند، اصلاً تصوير خوب و قابل رؤيتي نيست.

رابطه تقريبيD 8/27 ≥ بزرگنمايي که D قطر شيئي (يا آينه اصلي) بر حسب ميلي متر است مي تواند به شما در محاسبه انتخاب چشمي مناسب کمک کند. در ضمن بزرگنمايي از رابطه:

[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فاصله کانوني چشمي/ فاصله کانوني شيئي = بزرگنمايي[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
حساب مي شود. فواصل کانوني داخل رابطه هر دو بر حسب ميليمترند. چشمي هاي ميکرومتردار و چشمي هاي چراغ دار مدرج هم از انواع چشمي ها هستند که براي طرحهاي رصدي آماتوري و جدي بسيار کارآمدند.


2- عدسي بارلو
گاهي براي عکاسي يا رصد مستقيم احتياج به بزرگنمايي هاي زياد داريد. در اين هنگام مي توانيد از چشميهاي با فاصله کانوني کم و يا از وسايلي که بزرگنمايي را با ضريبي معين افزايش مي دهند، استفاده کنيد. اين وسايل را بارلو مي گويند و ضريب بزرگنمايي آنها معمولاً بين 5/1 تا 4 برابر است. استفاده از بارلو براي رصد مستقيم توصيه نمي شود ولي داشتن آن بهتر از نداشتنش است.

3- صافي (*****)
[/FONT]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اين ابزارها از تنوع زيادي برخوردارند، صافي هاي رنگي، صافي هاي پولارويد (قطبي کننده)، صافي هايي که نور مزاحم شهر را کاهش مي دهند و ... . استفاده از صافي ها بسته به نياز شماست و هيچ توصيه اي در مورد آن نميتوان کرد. بعضي از صافي ها روي چشمي نصب مي شوند و بعضي ديگر روي دهانه ورودي نور به تلسکوپ. فقط اين نکته را به ياد داشته باشيد که صافي خورشيدي بهتر است از نمونه هائي باشد که روي دهانه ورودي نور نصب مي شود.



4- چپقي (Diagonal)
[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اين وسايل به دو دسته آينه اي و منشوري تقسيم مي شوند و فقط براي تغيير زاويه خروج نور استفاده ميشوند. چپقي ها معمولاً بين خروجي نور در تلسکوپ و چشمي سوار مي شوند و باعث سهولت استفاده از چشمي ميشوند.


5- مستقيم کننده
اين وسايل کمتر به درد منجمان مي خورد و بيشتر براي ديدن مناظر زميني استفاده مي شود و کار آن مستقيم کردن تصوير معکوسي است که در چشمي تلسکوپ تشکيل مي شود. اين وسايل به دو دسته منشوري و عدسي دار تقسيم مي شوند که نوع دوم در اصل يک بارلو هم هست.

6- وسايل کمکي عکاسي
اين وسايل هم تنوع زيادي دارند و براي اتصال دوربين عکاسي به تلسکوپ ساخته شده اند:
پايه سوار تلسکوپ ( Piggy Back ) : اين وسيله کارش اتصال بدنه دوربين به بدنه اصلي تلسکوپ است تا به کمک استقرار تلسکوپ و در صورت امکان با موتور ردياب تلسکوپ، دوربين براي مدت زيادي (زمان نوردهي) بتواند هدف خود را دنبال کند.
حلقه T (T-Ring): که بر خلاف اسمش کمتر شبيه به حرف T است و کار آن تبديل کردن دهانه مخصوص نصب عدسي روي دوربين (که براي هر دوربين متفاوت است) به استاندارد رايج تلسکوپها و وسايل جانبي آنها است. هر دوربين فارغ از نوع تلسکوپ براي خود يک حلقه T دارد. به عنوان مثال حلقه تي نيکون يا پنتاکس.

آداپتور (T-Adaptor) : آداپتور براي افزايش فاصله بين دوربين و تلسکوپ و قرار دادن وسايل کمکي بين دوربين و تلسکوپ (مثل چشمي يا *****) استفاده مي شود. اين وسيله براي هر تلسکوپي که دهانه خارجي نور يکساني داشته باشد قابل استفاده است.

لوله افزايش دهندهExtender tube) ) : براي افزايش فاصله بين دوربين و تلسکوپ و قرار دادن وسايل کمکي مثل چشمي بين دوربين و تلسکوپ استفاده مي شود.

خوب، هر چه در مورد تلسکوپ گفتيم کافي است. اين اطلاعات براي شناخت مقدماتي و اوليه شما از اين وسايل مهم نجومي بود. اين که کدام نوع تلسکوپ خوب است يا کدام مناسب نيست، بسته به نياز، نوع کار و بودجه اي است که براي خريد تلسکوپ در نظر گرفته ايد. ما توصيه مي کنيم که هنگام خريد حتماً از يک مشاور کمک بگيريد.

[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هميشه ارزان خريدن به نفع آدم تمام نمي شود![/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]


نصب تلسکوپ
بعد از خريد تلسکوپ مي خواهيد کار رصد را شروع کنيد در جعبه را باز مي کنيد و با يک سري وسايل و ابزارهاي مختلف روبرو مي شويد. براي اينکه اين وسايل به يک تلسکوپ آماده براي رصد تبديل شود، بايد آنها را به هم وصل کرد. اينکه چطور بايد آنها را به هم وصل کرد بسته به نوع و مدل تلسکوپ دارد. از اين رو يا بايد از يک کارشناس کمک بگيريد يا کتابچه راهنماي آن را بدقت مطالعه کنيد. ولي به طور کلي در تمام تلسکوپها چه از نوع بازتابي و يا شکستي و چه با استقرار سمت - ارتفاعي و يا استوايي اين مراحل را بايد به ترتيب انجام دهيد:

1- نصب پايه
2- اگر استقرار از پايه جدا باشد بايد آنرا روي پايه نصب نمود.
3- نصب تلسکوپ روي استقرار
4- نصب جوينده (جوينده دوربين کوچکي است که به شما در نشانه روي به سوي جرم خاصي کمک مي کند)
5- نصب چشمي
6- هم خط کردن جوينده با تلسکوپ
7- اگر پايه و استقرار به تنظيم احتياج داشته باشند ( مثل استقرارهاي استوايي) تنظيم کردن آنها.
توضيحات فوق هر چند خلاصه بود اما بهتر است بعضي از مراحل را بيشتر توضيح دهيم.



نصب جوينده:
جوينده يا منظرياب، دوربين کوچکي است با بزرگنمايي کم و ميدان ديد وسيع که به رصدکننده اين امکان را مي دهد که جسم مورد نظر خود را راحتتر پيدا کند. چون بزرگنمايي تلسکوپها معمولاً زياد است، پيدا کردن و نشانه روي آن روي جسمي خاص بخصوص براي افراد کم تجربه کار مشکلي است. به همين دليل جوينده ها با بزرگنمايي کم (حتي در بعضي از نمونه ها بدون بزرگنمايي) به کمک شما مي آيند. در چشمي جوينده ها علائمي (به عنوان مثال يک بعلاوه) تعبيه شده است که اگر جسم در مرکز آن علامت قرار گيرد، حتي در چشمي تلسکوپ هم ديده مي شود ولي به شرطي که اين دو با هم، همخط باشند. همخط بودن تلسکوپ با منظرياب به اين معني است که محور نوري هر دو با هم موازي باشند. در بعضي از نمونه ها که جوينده به صورت ثابت روي تلسکوپ نصب شده است، اين هم خط شدن در کارخانه سازنده انجام مي شود ولي در نمونه هايي که منظرياب قابل نصب و تعويض است اين کار را شما بايد انجام دهيد.

لابد ميپرسيد چگونه؟
يک چشمي با بزرگنمايي متوسط يا کم برداريد و در جاي چشمي تلسکوپ قرار کنيد. پايه نگهدارنده جوينده را در سر جاي خود محکم کنيد و سپس جوينده را داخل پايه نصب کنيد. 3 يا 6 پيچ وظيفه نگهداشتن جوينده و تنظيم آن را بر عهده دارند. اين پيچها را آن قدر بپيچانيد تا جوينده در جاي خود ثابت و محکم شود. حال بدون استفاده از جوينده تلسکوپ را روي جسمي دور (هر چه دورتر باشد بهتر است) نشانه برويد. طوري که در مرکز ديد شما قرار گيرد. حال اگر با جوينده به موضوع انتخابي نگاه کنيد مي بينيد که در يکي از گوشه هاي منظر ياب ديده مي شود. با تغيير دادن وضعيت آن 3 يا 6 پيچي که قبلاً گفتيم، کاري کنيد که جسم دقيقاً در مرکز علامت بعلاوه جوينده قرار گيرد (تلسکوپ در حين اين کار نبايد حرکت کند). تا اينجا جوينده با تلسکوپ تا حد زيادي همخط شده است. براي تنظيم دقيقتر، همين کار را با يک ستاره پر نور انجام دهيد ولي خيلي سريع، چون اگر تلسکوپ شما موتور نداشته باشد ستاره در مدت زمان کوتاهي از ميدان ديد تلسکوپ خارج خواهد شد. اگر اين کار را با ستاره قطبي انجام دهيد بهتر است، چون که جابجا نمي شود.



تنظيم کردن پايه و استقرار
اگر تلسکوپ شما استقرار سمت- ارتفاعي دارد، تنها کاري که بايد انجام دهيد تنظيم درجه ارتفاع پايه است ولي در استقرارهاي استوايي کار کمي مشکلتر است. در اين نوع استقرارها محور اصلي تلسکوپ بايد با محور چرخش زمين بدور خود موازي شود. اين کار را قطبي کردن مي گويند.

براي قطبي کردن تلسکوپ بهتر است در ابتدا از کسي که در اين زمينه تجربه دارد کمک بگيريد. ولي به صورت خلاصه (و البته غير دقيق) مي توان به اين صورت عمل کرد که اول پيچ تنظيم عرض جغرافيايي را شل کنيد و محور اصلي استقرار را روي عرض جغرافيايي محل رصد تنظيم کنيد (يک شاخص مدرج روي استقرار به همين منظور ساخته شده است). حال بدون اينکه با پيچهاي حرکتي تلسکوپ آن را جابجا کنيد ، پايه تلسکوپ را آنقدر بچرخانيد تا رو به شمال بايستد. دراين حالت بايد لوله تلسکوپ با محور اصلي استقرار در يک جهت باشند. يک چشمي با بزرگنمايي متوسط در جاي چشمي بگذاريد. بايد ستاره قطبي را در مرکز چشمي ببينيد. اگر نبود تلسکوپ و پايه را ( هر دو با هم) آنقدر بچرخانيد تا ستاره قطبي در مرکز ميدان ديد چشمي شما قرار گيرد. اکنون تلسکوپ به صورت تقريبي قطبي شده است. البته بعضي از تلسکوپها يک سري وسايل کمکي دارند که اين کار را ساده تر مي کند. به هر صورت براي اولين بار قطبي کردن، کمک گرفتن از يک متخصص يا يک فرد با تجربه در اين زمينه ضروري است. مثل اينکه تمام کارهاي اوليه را انجام داديم، حال نوبت کار اصلي است.

بيائيد رصد کنيم:
تلسکوپ آماده کار است. با يک چشمي با بزرگنمايي کم شروع کنيد. در جوينده، جسم مورد نظر را پيدا کنيد. آن را در مرکز جوينده قرار دهيد و پيچهاي اصلي بعد و ميل (يا سمت و ارتفاع) را کمي محکم کنيد. حال در چشمي دنبال جسم بگرديد. آنقدر تلسکوپ را جابجا کنيد تا جسم در مرکز چشمي قرار گيرد. حالا اگر بخواهيد ميتوانيد چشمي را با يک چشمي با بزرگنمايي بيشتر عوض کنيد و باز هم سعي کنيد جسم در مرکز ميدان ديد قرار گيرد. مي دانيم که اولين تجربه، شما را شگفت زده مي کند ولي اين نکته را بخاطر بسپاريد که ستاره ها حتي با بزرگترين تلسکوپهاي جهان هم به صورت يک نقطه روشن ديده مي شوند و سحابي ها و کهکشانها هم به صورت توده اي ابر مانند. راستي اين نکته را هم فراموش نکنيد که قبل شروع کار با تلسکوپ کنيد بهتر است با آسمان شب و صورتهاي فلکي آشنائي بيشتري پيدا کنيد و ستارگان و اجرام مهم هر صورت فلکي را بشناسيد. انجام اين کار با نقشه ها و اطلسهاي ستاره اي امکان پذير است و شما که ميخواهيد در آسمان سير کنيد مي بايست طرز کار با نقشه ها را هم ياد بگيريد.

چند نکته مهم:

* تلسکوپ وسيله اي حساس است. به همين دليل در کار کردن با آن بايد دقت زيادي کرد. يک ضربه کافي است تا يک تلسکوپ اشميت کاسگرين گران قيمت به آينه دق تبديل شود.
* به هيچ وجه برا ي تميز کردن سطوح نوري چه آينه، چه عدسي و چه چشمي از وسايلي مانند دستمال کاغذي يا پارچه هاي معمولي استفاده نکنيد. در اين ميان آينه هاي تلسکوپ حساسيت ريادي دارند و حتماً بايد با شيوه اي مخصوص آنها را تميز و گردزدائي نمود.
* در داخل تلسکوپ و چشمي بجز چند تيغه فلزي، آينه و عدسي چيز ديگري وجود ندارد. از باز کردن آنها جداً خودداري کنيد چون تنظيم و همخط سازي تلسکوپ شما به هم ميخورد.
* اگر تلسکوپي بازتابي يا شکستي- بازتابي داريد و هر کاري مي کنيد تصوير واضح نمي شود احتمالاً تلسکوپ از حالت هم محوري خارج شده است. براي تنظيم آن مي توانيد از مقاله اي که به همين منظور در آينده در همين سايت قرار داده ميشود استفاده کنيد. اگر موفق نبوديد به فروشنده يا نمايندگي آن مراجعه کنيد.
* اگر تلسکوپ شما موتور ردياب دارد، پيش از روشن کردن آن از متعادل بودن تلسکوپ روي استقرار (بالانس وزن) مطمئن باشيد. چون فشار بيش از حد به موتور باعث آسيب ديدن آن مي شود.
* براي رصد خورشيد حتماً از *****هاي مطمئن و مناسب استفاده کنيد و در طول روز تلسکوپ را هرگز بدون ***** به سمت خورشيد نبريد.

[/FONT]
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
10نکته جالب درباره کسوف

10نکته جالب درباره کسوف

خورشید گرفتگی یکی از پدیده های نجومی است که علاقه مندان بسیاری را از اقصی نقاط دنیا به محلی می کشاند که امکان بهترین رصد آن وجود دارد.
به گزارش مهر، خورشیدگرفتگی چیست و چه علل نجومی در ایجاد آن موثرند. یک مجله معتبر علمی در سلسله گزارشاتی به نام "20 چیزی که درباره آن نمی دانید" به معرفی مسائل عجیبی درباره موضوعات مختلف علمی پرداخته است که شاید کمتر کسی شنیده باشد. به منظور جذابیت موضوع خبرگزاری مهر هر شنبه یکی از گزارشها را با ذکر 10 نکته منتشر کند.
در این قسمت به بررسی 10 نکته عجیب درباره خورشید گرفتگی می پردازیم.
1- طولانی ترین خورشیدگرفتگی کلی قرن در 22 جولای 2009 کشورهای هند، نپال، بوتان و چین را در بر گرفت. طولانی ترین زمان تاریکی این خورشید گرفتگی 6 دقیقه و 29 ثانیه بود.
2- در یک خورشید گرفتگی، سایه ماه با سرعت بیش از 5 هزار مایل بر ساعت سطح زمین را می پوشاند.
3- یک ستاره شناس مشهور کانادایی به نام "جی. دبلیو کمپل" به مدت 50 سال در سراسر دنیا سفر کرد تا بتواند 12 خورشید گرفتگی متفاوت را مشاهده کند.
4- در زمان خورشید گرفتگی پیشنهاد ازدواج زیاد می شود.
5- خورشید 400 برابر بزرگتر از ماه و 400 برابر دورتر از زمین است. بنابراین این دو جرم آسمانی (ماه و خورشید) در پهنه آسمان به یک اندازه به نظر می رسند و به همین علت خورشید گرفتگی رخ می دهد.
6- زمین تنها جایی در منظومه خورشیدی است که می توان در آن پدیده خورشیدگرفتگی را دید.
7- در سیارات دیگر انواع دیگری از خورشیدگرفتگی دیده می شود. برای مثال مشتری می تواند یک خورشیدگرفتگی سه گانه داشته باشد که در آن سه قمر این سیاره می توانند به طور همزمان بر روی مشتری سایه اندازند.
8- چینی ها برای بیان خورشیدگرفتگی از واژه "شیه" (Shih) استفاده می کنند. این واژه به معنی "خوردن" است. در چین باستان در زمان خورشیدگرفتگی مردم در یک مراسم آیینی بر روی دیگ بزرگی ضربه می زدند تا "سگ آسمان" را که خورشید را بلعیده بود بترسانند.
9- همچنین چینی ها اولین وقایع نگاریهای نجومی مربوط به خورشید گرفتگی را ایجاد کردند. این مردم با تکه های استخوانهایی که به آنها "استخوانهای پیشگو" می گفتند در حدود 1050 قبل از میلاد خورشیدگرفتگی را ثبت می کردند.
10- در هر مکان معین، یک خورشیدگرفتگی کلی به طور متوسط تنها هر 360 سال یکبار اتفاق می افتد.
 

moein_13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رصد عطارد

رصد عطارد

منبع: آسمان شب ایران

اولین باری که واژه‌ی ترکیبی" غزال تیزپای آسمان " را خواندم، در مجله‌ی نجوم سالهای پیش بود. واژه‌ای ترکیبی که به راستی تداعی بخش سیاره‌ی تیر ( عطارد ) است. حال، این روزها فرصت مناسبی است تا شما رصدگران به دیدن این سیاره‌ی صبحگاهی بپردازید. پس فرصت را از دست ندهید.

سیاره‌ی تیر ( عطارد ) اولین سیاره‌ی منظومه خورشیدی ( سامانه خورشیدی ) است که در مداری بیضی شکل به دور خورشید در گردش است. مدار هر سیاره دارای دو نقطه اوج ( دورترین فاصله ) و حضیض ( نزدیکترین فاصله ) است که برای سیاره‌ی تیر در اوج برابر با 47 میلیون کیلومتر و در حضیض برابر با 69 میلیون کیلومتر است. این سیاره از دید ما ناظران زمینی، به دلیل قرار گرفتن در بین زمین و خورشید، همیشه در نزدیکی خورشید است و در صبحگاه و یا شامگاه دیده خواهد شد، اما در نیمه شب دیده نمی‌شود.
سیاره‌ی تیر در 19 بهمن‌ماه 1388 به بیشترین کشیدگی شرقی از خورشید رسیده و در این زمان جدایی زاویه‌ای آن برابر با 24 درجه و 25 دقیقه قوسی ( برابر با 24.4 درجه ) است و این فرصت مناسبی است تا شمار رصدگران بتواند تیر را در طی چند روز آینده در آسمان صبحگاهی و قبل از طلوع خورشید مشاهده کنید.

 

مهندس خوش فکر

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایا موجودات فرا زمینی وجود دارند؟

ایا موجودات فرا زمینی وجود دارند؟



ایا موجودات فرا زمینی وجود دارند؟
ایا داستان کوتوله های فضایی و یوفوها درست است؟
ایا در ماورای سیاری ابی مکان های دیگری برای جیات وجود دارد؟
و..............
در این تاپیک به اصلی ترین هدف بشر یعنی کشف ناشناخته ها را مورد بررسی قرار میدهیم
سوالاتی در باب افرینش و حیات ؟
ایا شما باور دارید؟:gol:
 

ceaselife

عضو جدید
ایا موجودات فرا زمین وجود دارند؟
ایا داستان کوتوله های فضایی و یوفوها درست است؟
ایا در ماورای سیاری ابی مکان های دیگری برای جیات وجود دارد؟
و..............
در این تاپیک به اصلی ترین هدف بشر یعنی کشف ناشناخته ها را مورد بررسی قرار میدهیم
سوالاتی در باب افرینش و حیات ؟
ایا شما باور دارید؟:gol:
ها واقعیت داره عمووو ما تو شیراز یه شی نورانی دیدوم خدا وکیلی نه هواپیما بود نه ستاره
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز


ایا موجودات فرا زمینی وجود دارند؟
ایا داستان کوتوله های فضایی و یوفوها درست است؟
ایا در ماورای سیاری ابی مکان های دیگری برای جیات وجود دارد؟
و..............
در این تاپیک به اصلی ترین هدف بشر یعنی کشف ناشناخته ها را مورد بررسی قرار میدهیم
سوالاتی در باب افرینش و حیات ؟
ایا شما باور دارید؟:gol:

بله حتی اگه احتمال هم بگیریم احتماله وجوده موجوداته زنده ی دیگه ای هست......... حالا امکان داره یا تک سلولی باشه یا نوعه دیگه ای تکامل یافته باشه و جوره دیگه ای باشه ولی احتمالش هیچ وقت 0 نیست...........:D

نه! یوفوها کاره خوده سازمان جاسوسی ها و خوده ناسا بود........... یه مدت خیلی سرصدا کرد...........:redface:
روی زمین هم ماها از تک سلولی ایجاد شدیم.......... مطمئنا در کهکشان و منظومه های دیگه هم تک سلولی بوده و یا هست که بعدا تبدیل به موجوده جاندار بشه............ حالا اینکه مثل ما یه سرو دوگوش باشه معلوم نیست...........:redface::gol:
 

persian_land

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله حتی اگه احتمال هم بگیریم احتماله وجوده موجوداته زنده ی دیگه ای هست......... حالا امکان داره یا تک سلولی باشه یا نوعه دیگه ای تکامل یافته باشه و جوره دیگه ای باشه ولی احتمالش هیچ وقت 0 نیست...........:D

نه! یوفوها کاره خوده سازمان جاسوسی ها و خوده ناسا بود........... یه مدت خیلی سرصدا کرد...........:redface:
روی زمین هم ماها از تک سلولی ایجاد شدیم.......... مطمئنا در کهکشان و منظومه های دیگه هم تک سلولی بوده و یا هست که بعدا تبدیل به موجوده جاندار بشه............ حالا اینکه مثل ما یه سرو دوگوش باشه معلوم نیست...........:redface::gol:
اینکه وجود دارن شکی نیست .....ولی این که از ما پیشرفته ترن یا نه..................
ولی اینکه ماها تک سلولی بودیم نشد دیگه آبجیییییییییییییییییییییییییییییییی.......:wallbash::wallbash:

خودم تا حالا 2تاشونو دیدم:D
منم یکیو دیدم.................................:surprised::surprised:
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینکه وجود دارن شکی نیست .....ولی این که از ما پیشرفته ترن یا نه..................
ولی اینکه ماها تک سلولی بودیم نشد دیگه آبجیییییییییییییییییییییییییییییییی.......:wallbash::wallbash:


منم یکیو دیدم.................................:surprised::surprised:

اخه داداش اگه "ادم" باشن سواله اینکه پیشرفته تر از ماهان یا نه مطرح میشه!

شاید اینا یه جور دیگه تکامل دیدن یا هنوز در میکروبن و یا یه چیزی تو مایه های دایناسوره سنجابه ادم نما! .... اینهمه تو خوده زمین براساسه وضعیته جوی و اب و هواییش موجود داریم! اگه محیطه اون سیاره عین زمین باشه شاید باز ادم داشته باشیم ولی احتمالش باز صفر نیست ولی کمه!:biggrin:;)

پس چی داداش؟! نظریه تو چیه؟!:redface:http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/heart.gif
 

Similar threads

بالا