همیشه
دیر متوجه می شویم
که چقدر نگفته ها یمان بیشتر از گفته هایمان است
نگفته هایی که اگر باز می شد
شاید
مسیر پیاده رو های زندگی امان تغییر می کرد
و چه سخت است
هنگامیکه بین دیدن و گفتن هول میشوی
و زبانت بند می اید
با تمام حرفایی که در سینه ات برای گفتن اماده کرده ایی
زبانت بند می اید
و می مانی
مات و مبهوت
و حیران
همیشه دیر متوجه می شویم
که
چقدر حرف های زیادی را نگفته ایم
چقدر دیر
چقدررر دیررر