خانه های آن كسانی میخورد در، بیشتر
كه به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر
عرض حاجت میكنم آن جا كه صاحب خانه اش
پاسخ یك میدهد با ده برابر بیشتر
گاه گاهی كه به درگاه كریمی می روم
راه می پویم نه با پا، بلكه با سر، بیشتر
زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَی بن جعفر بیشتر
آن امامی كه «فداكِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش میكند قم را معطر بیشتر
قم همان شهری كه هم یك ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر
قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه میگفتم از این معصومه خواهر بیشتر
من برایش مصرعی میگویم و رد میشوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل كنم
بودنم را میكنم اینگونه باور بیشتر
مرقدت ضربالمثلهای مرا تغییر داد
هركه بامش بیش، برفش... نه! كبوتر، بیشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آكنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر
پیش تو شاه و گدا یكسان ترند از هر كجا
این حرم دیگر ندارد حرف كمتر، بیشتر
عالیم و آبی.....تو چطوری؟
به به میبینم که خودت شدی
زیارت قبول......پس مشت بهمن شدی
ایشالا آقا ما رو هم بطلبه....
خیلی با معرفتی که از دعا فراموشمون نکردی.... دعایم کن میان ربنای سبز دستانت...یقین دارم دعای تو برای من، دعای من برای تو...می گیرد
وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره… آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم…
ایول به این انرژی...
بار اول که آن شدی.. ...سرعتم خیلی کم بود و نشد جواب بدم و بهت نرسیدم..
اما صدات کردم که دوباره آن بشی...تا حالی از تو و تورج بپرسم...
حالا خودت بگو ..چی شد که دوباره کانکت شدی؟
اون با مرام که بعد 2 روز امروز فقط گفت : سرم شلوغه...تو چه خبر ازش داری؟