دوچرخه سواری که خیلی کیف میداد
حال میکردیم با پسرا
بیچاره ها همیشه جور ما رو میکشیدن
سوارمون میکردن و کلی ما رو راه میبردن
و مواظب بودن که آسیب نبینیم
و عروس و داماد بازی میکردیم وکلی کیف میداد
خاله بازی
سلام تو خاله بازیم میکردی من که اصلا بلد نیستم بیشتر دخترا رو میزدمفوتبال بازی کردن با پای برهنه روی آسفالت اونم ساعت 2 در تابستان...
هفت سنگ...
وسطی...
گرگم به هوا...
قایم باشک...
منج...
خاله بازی...
اسم و فامیل...
نقطه بازی..
و
..
..
..
اخی مر30 این عکست واقعا بجا بود منو برد تو خاطرات بچگیام خیلی ازینا جمع میکردم بعدش تو کوچه محکم شوت میکردم طرف دخترا که داشتن بازی میکردن و چقد بعدش بهشون میخندیدم ممنونتم
مرسی ک خاطراتمون رو زنده کردی
واييييييييي.................... يادش بخير!!! ما پول نداشتيم بخريم وقتي پول دستمون ميومد ميخريديم انقدر خوشحال ميشديم!!!!!!!!!
پس فهمیدم من پسرم اخه همه اینکارارو من میکردم عجبا .............خیلی حال میداد وقتی لوسا گریه میکردنو پا میکوبیدنمن با پسرا فوتبال بازی میکردیم با دخترام لی لی ولی همیشه وقتی دخترا بیشتر بودن شروع به جر زنی می کردن سنگ و ور میداشتم و بازی رو خراب می کردم یادش بخیر
خیلی عکست رو دوست دارم.من و داداشم همیشه میرفتیم ازین بستنی ها میخریدیم میگفتیم بابام میاد حساب میکنه
چوب سوار میشدیم میگفتیم که اسب سواری میکنیم
تو این زمین افتاده انواع باز ی ها می کردیم. حالا کم کم بقیه اش رو تعریف می کنم.روبروی خونمون یک ساختمان نیمه ساز بود(در حد فونداسیون فقط )
10-12 ساله بودم.
یک قنات قدیمی از زیر این ساختمان رد می شد که دهانه یکی از چاه هایش واریز کرده بود. روی دهانه چاه رو خودمون با آرماتور یک پل ساخته بودیم از روش رد می شدیم.
ازش داشتم رد می شدم پام به میله های پل گیر کردم سر وته از وسط پل تو دهانه چاه آویزون شدم.دوستم اومد کمکم کرد از اون وضع دراومدم.
الان بچه ها را اگه تونستید از خونه بفرستید بیرون. این کارها و بازی پیشکش.