آزرمیدخت
عضو جدید
«هر باوري بايد برپايهي آزادي انديشه استوار باشد؛ يعني همان كه به نام "اختيار" ميشناسيم. انديشهي تقليدي، رفتاري كوركورانه و بيارزش است. اما با انديشهي پويا ميتوان پله پله گام برداشت و به وهومن شدن رسيد. شكلگيري چنين انديشهاي، در گرو ارج گذاردن به اختيار است. اين نكته را در بند 3 هات 30 به روشني ميتوان دريافت.» آنچه بازگو شد بخشي از سخنان موبد پدرام سروشپور، در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان بود. او كه دربارهي «اخلاق در ايران باستان» سخن ميگفت، نخست به اين نكته اشاره كرد كه بحث اخلاق در فرهنگ زرتشتي نه تنها گفتاري زيربنايي است، بلكه ژرفاي گستردهاي دارد و بررسي آن نيازمند پژوهش دامنهداري است. سروشپور در دنباله افزود: «اشوزرتشت را پيامبر اخلاقگرا ناميدهاند. به سخن ديگر، او پيامآوري است كه سخن خود را برپايهي اخلاقيات بنا گذارده است. گاتها، كه كهنترين نوشتهاي است كه در آن از يكتايي خدا سخن گفته شده است، خود گواه درستي آن نامگذاري است. در گاتها نه تنها خداوند به يكتايي شناخته شده است، بلكه دربارهي بسياري از معاني معنوي نيز سخنان نو و تازهاي دارد. از اين روست كه اشوزرتشت را دارندهي "حكمت نخستين" دانستهاند. يعني دارندهي انديشههايي كه راه بسياري از معاني را به روي ديگران گشود. اين نخستين بودن، يك ارزش است؛ چون گواه آن است كه زرتشت مقلد نيست.» سروشپور، هات 30 را سرآغاز آموزشهاي اشوزرتشت دانست و گفت: «هات 28 سرود سپاسگزاري اشوزرتشت است. زرتشت در آنجا اشاره ميكند كه چه راهي را برگزيده است. هات 29 نيز بيانگر چرايي و به پيامبري رسيدن اوست. اما در هات 30 است كه اشوزرتشت پيامبري خود را آغاز ميكند و ميگويد كه من نخستين آموزگاري هستم كه سرودهايي دارم كه پيش از اين كسي نگفته است. در سرود سوم اين هات، زرتشت فلسفهي نيكي و بدي را بازگو ميكند و از همان آغاز، پايهي سخن خود را بر اخلاق ميگذارد. انديشههاي پيش از اشوزرتشت، و يا حتا پس از آن، بر پايهي استورهها و داستانهاي الهي بود. اما اشوزرتشت چنين كاري نميكند و برپايهي معاني، سخنان خود را استوار ميسازد. در اين شيوه از سخن گفتن، گونهاي نگاه انديشمندانه نهفته است.» شناخت نيكي و بدي به گفتهي سروشپور، نخستين نكتهاي كه در فلسفهي اخلاق بايد بررسي كرد، شناخت نيكي و بدي است. بزرگترين چالش فلسفهي اخلاق نيز در روشن ساختن همين نكته (شناخت نيكي و بدي) است. اشوزرتشت در بند 3 هات 30، ميگويد: «اي زنان و اي مردان، بهترين سخنان را به گوش هوش بشنويد و با خرد نيك بنگريد؛ آنگاه مرد و زن به اختيار از ميان دو راه، يكي را برگزينيد.» اين بند، دو نكته را دربردارد كه بسيار مهم است: نخست: ارج گذاردن اشوزرتشت است به انديشهي انسان؛ دوم اختيار در گزينش راه است. بدينگونه درمييابيم كه زرتشت به انديشهي تك تك انسانها ارج ميگذارد؛ چون نگاه او، خداگونه است. اما از نگاه اشوزرتشت، تنها انديشهاي ارزش دارد كه بهسوي پيشرفت باشد و راه وهومن شدن و نزديك شدن به مزدا را بپيمايد. سروشپور آنگاه افزود: «اگر بتوان به چنين جهان آرماني رسيد كه همهي انسانها با تكيه بر انديشه، دين خود را برگزينند، آنگاه جامعهاي آگاه خواهيم داشت. خواست اشوزرتشت نيز همين بوده است.» سروشپور يكي از بزرگترين سدها براي رسيدن به يكتايي خداوند را در شناخت مسالهي نيكي و بدي دانست و گفت: «اين مسالهاي است كه به سادگي شناخته نميشود. اشوزرتشت ميگويد كه نيكي و بدي در آدمي است. به سخن ديگر، هنگامي كه انسان آفريده شد و زندگي شكل پيدا كرد، دو گوهر همزاد در جهان هستي پديد آمد. اين دو گوهر، يكي نيكي بود و ديگري بدي. اگر انسان باشد، نيكي و بدي هم هست؛ و اگر نباشد، بدي نيز نخواهد بود. پس اين ما هستيم كه نيكي و بدي را ميآفرينيم.» سروشپور در توضيح مفهوم نيكي و بدي، گفت: «آن بخشي از انسان كه با "دئنا" و نيروي پيشبرندهي انسان همراه ميشود، خوي و صفات نيك را ميآفريند؛ و آن بخشي از انسان كه به سوي كاستينقصان) ميرود و از وهومن و دانايي دور ميشود، بدي را پديد ميآورد. اشوزرتشت در هات 30 ادامه ميدهد كه: درست است كه انسان آزاد است، اما قانوني در هستي هست كه "اشا" يا "هنجار هستي" ناميده ميشود. در چارچوب اين قانون است كه آدمي درمييابد كه نيكي يا بدي رفتارش به خود او برميگردد.» سروشپور ثابت بودن رفتارهاي اخلاقي را يك اصل فرهنگ زرتشتي دانست و افزود: «اگر ما چيزي را هميشگي و قانوني ميدانيم، ديگر نميتوانيم براي آن تبصره و شرط بگذاريم. گذاشتن شرط براي ساختارهاي اخلاقي، آغاز كژروي است.» «راستي» ابزار جنگ با «بدي» سروشپور نگاه دين زرتشتي به ساختارهاي اخلاقي را نگاه قانونگرايانه دانست و انديشه را پشتوانهي رفتارهاي اخلاقي برشمرد. به سخن ديگر، هر كسي بايد با انديشهي خود به ارزش اخلاقيات پي برد. در چنين هنگامي است كه آدمي درمييابد كه گزينش راستي هم به سود اوست و هم به سود جامعهاي كه در آن زندگي ميكند. اگر انديشهاي در خدمت راستي باشد، بزرگترين ابزار را براي نيرومند شدن در اختيار خواهد داشت. اشوزرتشت نيز ميگويد كه بزرگترين دشمن بدي است؛ اما با ابزار راستي به جنگ آن ميرود. پس تنها با راستيهاست كه ميتوان به نبرد با دروغ رفت. انساني كه با دست يازيدن به دروغ، ميخواهد دروغ را از ميان بردارد، خود او نيز يكي از آفرينندگان دروغ خواهد شد. سروشپور در ادامه افزود: «گذشتگان ما به چارچوبهاي اخلاقي پايبند بودند و به ژرفي در آن مينگريستند. از اين رو فلسفهي اخلاق در ايران ريشهاي ديرينه دارد. اما اكنون ما از اخلاقهاي پايهاي فرهنگ خود دور شدهايم.» سروشپور ريشهي اخلاقيات نيك را در امشاسپندان دانست و گفت كه اين نكته، به شيوهاي زيبا در آيينهاي زرتشتيان بهجاي مانده است. نمونهاي از آن، "اندرز گواهگيري زرتشتيان" است كه در آن نام يك يك امشاسپندان و فروزههاي برگرفته از آنان برشمرده ميشود تا زوجهاي جوان آنها را به ياد بسپارند. سروشپور در پايان ويژگيها و فروزههاي امشاسپندان را برشمرد و به سنجش آن با بندهايي از اندرز گواهگيران پرداخت. http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=5013 |