با سلام به سپیدار عزیز شما به جواب های خوبی اشاره کرده اید ولی من باید راجب به چند تا از اونا جواب بدم اول اینکه گفته بودید که اقای رایت در طراحی این بنا چالش داشته و من می خوام بدونم که این چالش ها چی بودن مهم ترین چالش هایی که می تونسته داشته باشه براش حل شده بودن شاید در امر سازه دچار مشکل بوده ولی توی عناصر معماری مشکلی نداشته و نکته بعدی اینکه با راه حل های مناسبی به این چالش هه جواب داده و راجب به فلسفه کار رایت گفته بودین که من به عناون یک ایرانی تمام مسایلی که رایت توی این کار انجام داده بود با معماری خانه های قدیمی ایران برابر می دانم در واقع 5 اصل معماری توی کار رایت بوده که برای ما ایرانی ها چیز جدیدی نیست ما با 5 اصل اساسی به معماری ارگانیک رسیدیم اقای رایت با 8 اصل .....بیایید یکی از بناهای ایرانی مثل خانه بروجردی ها رو با خانه ابشار مقایسه کنیم کدوم یکی بهتر طراحی شدن خانه بروجردی ها در منطقه کویری و خانه ابشار در دل کوه و جنگل و اب و .....تمام مسایل که رایت توی طرحش انجام داده ما خیلی وقت پیش ها انجام داده بودیم و به قول شما از بودن کمال به مراتب بیشتر به شدن کمال رسیدیم .........خواهشن جواب بدین ....این دو بنا تقریبا هم زمان هستند با توجه به اینکه گفته بودین که زمان بهش توجه کنین....ممنون
با سلام و احترام مجدد
دوست عزیز به گمانم شما در روند سوالاتتون دچار تناقض هستید . در سوال قبلی ، شما اینگونه مطرح کرده بودید که : ". . .
فکر کنین دو معمار داریم یکی شما یکی هم فرانک لوید رایت . . . " به هیچ وجه از سوال ِ شما این نکته را برداشت نمیشد کرد که منظورتان مقایسه ی معماری ارگانیک ایرانی با معماری باشد که رایت به عنوان ارگانیک مطرح کرده . شما طراحی ِ بنا در تهران با قوانین دست و پا گیر و الودگی و . . . را مد نظر داشتید ، حال انکه اکنون به خانه ی بروجردی ها میپردازید . نکاتی که من گفتم پیرامون ِ برداشتی بود که از سوالتون داشتم .
اما اگر بخواهم به رویکرد ِ جدید ِ سوال شما بپردازم ، باید چند نکته را متذکر شوم :
لطفا پیش از همه ی این نکات عبارت ِ " به گمانم " را اضافه کنید . زیرا بی شک مطالب مطرح شده نیاز به مطالعه علمی و دقیق و به دور از تعصب بیشتری دارد .
1. فکر می کنم کمترین مشکل در مسائل سازه ای بوده است . چراکه با توجه به پیشرفت های تکنولوژیکی در زمان ِ ساخت خانه ی ابشار ، حل مسائل ِ سازه ای ، چالشی بغرنج به حساب نمیامده . حال انکه اصولا این بنا سازه ی پیچیده ای هم ندارد . شاید ایوان ها و کنسول ها ، بیشترین بدعت ِ سازه ای باشد .
2. این مهم نیست که چه کسی و با چه تعداد اصل به یک شیوه دست می یابد . مهمتر از ان ، تاثیرات ِ کاربردی و ملموس و تاثیر گذاری تاریخی _ اجتماعی ان در سطح ِ کلان است . اری ! بی شک معمار ِ ایرانی اقلیمش را شناخته بود و در جهت ایجاد اسایش و رسیدن به کیفیت ِ مطلوب ، راهکارهای هوشمندانه ای ارائه کرده بود . که فقط هم مربوط به معمار ایرانی نبوده . اصولا ادمی با توجه به شرایط پیرامونی اش ، سعی در قابل زیست کردن ِ محیط زندگی اش داشته . در هر شرایطی ، با راهکارهایِ مناسب ان شرایط .
اصولا نیازی نیست که کسی را حَکَم قرار دهیم که بگوید معمار ِ خانه ی بروجردی ها در کویر بهتر طراحی کرده یا اقای رایت در در جنگل و اب و . . .
3.به گمانم بیشتر ِ تمرکز ِ شما بر روی ارگانیک بودن ِ طراحی ست و تلاش دارید که نشان دهید معمار ِ ایرانی ِ خانه ی بروجردی ها ، طراحی و رویکردی ارگانیک تر نسبت به ماجرا داشته است . هرچند که اینگونه مباحث را فاقد ِ نتیجه و بار ِ اموزشی میدانم ، اما جهت اطلاعتون باید عرض کنم که رویکرد های ارگانیک ، بسیار بسیار پیش از خانه ی ابشار و خانه ی بروجردی ها و . . . به کار بسته میشده است . چیزکی نوشته بودم با عنوان ِ " معماری ارگانیک با نگاهی تطبیقی به روستای کندوان " . روستایی که قرن ها پیش از تولد رایت و معمار ِ خانه بروجردی ها ( به گمانم استاد مریم ) طراحی شده و به شدت منطبق بر اصول ِ امروزی معماری ارگانیک است . البته بدیهی ست . زیرا چاره ای جز این نداشته اند . اما فرق است میان ِ طراحی ای که ما به ناچار مبادرت به انجام ِ ان میکنیم ، و طراحی ای که به صورت ِ " اگاهانه " و با استراتژی و رویکردی مشخص به ان میپردازیم .
من نیز مانند شما تا حدودی به هوشمندی و قدرت ِ طراحی معماران ِ ایران اگاه هستم . اما به گمانم افتادن در این گونه بحث ها و افتخار ِ کورکورانه و متعصابه از گذشته ای که داشتیم ، نمیتواند ثمری برای امروز و فردای ما داشته باشد . اگر به گذشته نگاه کنیم و نتوانیم به استخراج ِ راهکار های خوب و پاسخگو بپردازیم ، و مهمتر از ان نتوانیم ان ها را "امروزی " کنیم و بکار ببندیم ، انجاست که تفاوتی ندارد که معمار ِ ایرانی بر اساس ِ 5 اصل معماری میکرده یا یک اصل .
خوب ، خوب است ! چه طراحش رایت باشد ، چه شما و چه معماران ِ گمنام ِ روستای کندوان .
وسعت ذهن از آن ِ همه ی ما !
با نهایت ِ احترام منتظر اصلاح ِ نقص های فکرم هستم . متشکرم .
.
.
.