شماره 1
نیمه شب است. کپسول اکسیژن تمام شده و نفس هایش به شماره افتاده اند. پسرش او را در آغوش گرفته و از ردیف پله ها به زیر می آورد. هراس در چشم های زن و بچه موج می زند و او زیر لب بریده بریده ذکر می گوید.
تا جلوی در حیاط می آید و بعد روی آسفالت جلوی در دراز می کشد و منتظر آژانس می شوند.
ثانیه ها گویی ساعت ها می گذرند. آژانس نمی آید. پسر دوباره زنگ می زند. مردی از آن سوی خط می گوید:
"ببینید آقا، پدر شما وضعش حساس است. اگر در مسیر اتفاقی برایش بیفتد گردن ماست. چرا آمبولانس خبر نمی کنید. ما مسوولیت نمی پذیریم. "
جوان سرش را به در حیاط می کوبد و بغضش می ترکد. ساعتی بعد این همسایه ها هستند که به دادشان می رسند.
هرچند سال هاست که از ایام جنگ تحمیلی می گذرد، اما هنوز هم، سایه پیامدهای به کارگیری سلاح های شیمیایی و میکروبی را بر پیکر نازنین جانبازان شیمیایی احساس می کنیم.
هربار که یکی از ایشان در مسیر پرنده شدن به سمت آسمان اوج می گیرد، این سوال در ذهنیت نسل سوم انقلاب زنده می شود که این ها چرا نفس هایشان می گیرد؟ همیشه سرفه می کنند؟ هرچند وقت یک بار بستری می شوند؟ با این حال همیشه صبور و خندانند و تا از آنها چیزی نپرسی، کمتر می گویند؟ راستی جانبازان شیمیایی تافته جدا بافته اند و یا از خودمان هستند؟ چرا به عوض آن چه داده اند، چیزی طلب نمی کنند؟
و سوال اساسی این است که کدام دست پلید، گل وجود این ها را پژمرد؟
سلاح های شیمیایی اولین بار از کجا آمدند؟
ده ها هزار نفر نظامی و غیر نظامی در جنگ شیمیایی عراق علیه ایران مصدوم شدند که 55 هزار نفر از آنان در بنیاد شهید و امور ایثارگران پرونده دارند.
مهدی نیرومنش عضو انجمن مستندسازان ایران، سالها مشغول ساخت مستندهایی در خصوص جانبازان است. وی سالها پیش پیشنهاد ساخت مستندی در ارتباط با احقاق حقوق جانبازان شیمیایی را با این مضمون داده است که یک حقوقدان به همراه یک مستندساز پابه پای هم پرونده جانبازان شیمیایی ایران را در مجامع حقوقی بین المللی به جریان بیندازند و هرجا با در بسته ای روبرو شدند از قدرت دوربین و رسانه برای افشاگری ادعاهای این مجامع استفاده کنند. هرچند با کم لطفی مسوولان این طرح تاکنون اجرایی نشده است.
نیرومنش پیرامون تاریخ استفاده از سلاح های سمی توضیح می دهد: استفاده از دود سمی قدمتش به اندازه تاریخ جنگ است،
در جنگ جهانی اول، اولین بار سربازان آلمانی از گاز کلر در شهر "ایپر" مرز بلژیک با فرانسه استفاده کردند. در این شهر چندین بنای یادبود برای کشته شدگان شیمیایی ساخته شده است و تنها موزه جنگ شیمیایی در همین شهر دایر است.
پس از استفاده از گاز کلر به عنوان سلاح شیمیایی در جنگ جهانی اول، گاز خردل مورد استفاده قرار گرفت که عوارض این ماده، انزجار عمومی را به همراه داشت.
سال 1923 ارتش انگلستان در سرکوب شیعیان جنوب عراق ناکام ماند. "چرچیل"نخست وزیر وقت انگلستان برای سرکوب قیام مردم عراق دستور استفاده از گاز خفه کننده را صادر کرد. به این ترتیب دو سال بعد (1925) پروتکل منع سلاح های شیمیایی به تصویب رسید و سازمان منع سلاح های شیمیایی (OPcw) تاسیس شد.
پس از تصویب (OPcw) نیز بارها سلاح های شیمیایی در آفریقا و آسیای شرقی مورد استفاده قرار گرفت که مهمترین آن ویتنام بود.
نیرومنش ادامه می دهد: آمریکایی ها در جنگ ویتنام به بهانه سم پاشی و از بین بردن حشرات با هواپیماهای خود ازنوعی سلاح شیمیایی استفاده کردند که نزد مردم ویتنام به باران زرد شهرت یافت.
اکبر میرزاییان متخصص بیماری های ریوی در مورد نحوه اثرگذاری گاز خردل (سولفورمستار) توضیح می دهد:
گاز خردل اثراتش بر پوست به صورت خارش، سوزش، حساسیت به ویژه در فصل های گرم سال و تاول نمایان می شود. خشکی قرنیه و حتی نابینایی از عوارض دیگر این گاز مخرب است."
این متخصص بیماری های ریوی ادامه می دهد: "افرادی که مثلا در سن 20 سالگی در جبهه حضور داشته اند و دچار عوارض خفیف شیمیایی شده اند، با گذشت سال ها و ورود به فصل میانسالی و پیری، زندگی شان دچار پیشرفت عوارض شیمیایی می شود و نیازمند درمان های جدی تری می شوند. خیلی از این افراد در ایام جوانی درصد جانبازی نگرفته اند، ولی در سن 40 سالگی یک جانباز شیمیایی نیازمند درمان محسوب می شوند و برنامه ریزان امور جانبازان شیمیایی باید به چنین مواردی توجه خاص داشته باشند.
نوع دیگری از سلاح های مخرب که در جنگ تحمیلی توسط صدام به کار گرفته شد، گاز اعصاب بود. مهدی نیرومن می گوید: "گاز سارین (گاز اعصاب) در یک لحظه تنفس را مختل کرده و تمامی اعضای بدن را از کار می اندازد و مرگ به صورت آنی اتفاق می افتد. در فیلم های مستند فاجعه حلبچه دیده می شود که فرد فرصت پیاده شدن از ماشین را نیز نیافته است.
اصولا خردل برای فلج کردن پشت خط و پر کردن بیمارستانه به کار می رود و گاز اعصاب برای حمله و کشتار دسته جمعی نیروهای خط مقدم.
نیرومنش ادامه می دهد: به عنوان مثال در بزرگترین جنایت جنگی از لحاظ استفاده از سلاح های شیمیایی که در تاریخ عصر گاه هفتم تیرماه 1366 در منطقه سردشت رخ داد، 9 بمب خردل استفاده شده بود. 113 نفر شهید و چند هزار نفر شیمیایی پیامد استفاده از این سلاح هستند. در همین منطقه دختران 22 و 23 ساله ای هستند که جانباز شیمیایی 70 درصدند. این ها در زمان بمباران نوزاد بوده اند.
رسالت شما پرسشگری است
محمد بلوری جانباز شیمیایی 47 ساله از اصفهان با ورق زدن آلبوم خاطراتش می گوید: "از روز اول عملیات والفجر 8 در منطقه مستقر بودم. در گردان زرهی با استفاده از پدافند خشایار
(نفربر50BTR) بین منطقه و لب اروند نیرو جابه جا می کردم. آن موقع 17 سال داشتم و دایما متوجه بوهای خاصی بودم که در منطقه پخش می شد، بوهایی چون بوی سیر، قیر، کاکائو، سبزی تازه، اتفاقا بوهای خوبی هم بودند. ذرات این گازها در ریه ام نشست.
بعد از عملیات حمام گرفتم، با این حال پوست بدنم سوزش عجیبی داشت. همرزمم وقتی پیراهنم را بالا زد، متوجه شد پشتم سوخته است. فردای آن روز با قطار به تهران اعزام شدم. ظرفیت تمام بیمارستان ها تکمیل بود، به همین دلیل استادیوم آزادی را با تغییر کاربری برای مجروحین شیمیایی تدارک دیده بودند. سه، چهار روزی بستری شدم و مرخصم کردند. تا سال 79 عوارض پوستی اذیتم می کرد. الان هم دچار تنگی نفس و سرفه هستم.
بلوری تاکید می کند رسالت ما روایت جنگ به اشکال مختلف تصویری، مکتوب و شفاهی است. رسالت شما نسل سوی ها پرسشگری است.
شما باید مطالبه کنید تا امسال من پاسخگو باشند.
سکوت تلخ
جعفر اصلانی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله با طرح سوالی به ظاهر ساده که هنوز هم مجامع بین المللی در برابرش سکوت می کنند، می پرسد: "چه کسی بمب ها را در اختیار صدام گذاشته بود؟" و پس از مکث کوتاهی پاسخ می دهد: "بمب های اعصاب و خردل را که خود عراق به تنهایی نمی توانست تولید کند. پس از مدتی یک تاجر هلندی به جرم فروش سلاح شیمیایی به عراق در مجمع بین المللی محکوم شد، ولی به طور حتم پشت این شخص کسان دیگری بودند. مواد اولیه سلاح ها توسط کشورهای غربی تدارک دیده می شد.
پس از وقوع جنایت به ویژه در منطقه سردشت گروه های بازدید متعددی از طرف سازمان منع سلاح های شیمیایی مجروح های ما را در ایران و کشورهای اروپایی (که برای درمان رفته بودند) دیدند، حتی نمونه هایی از سلاح هایی را که مورد استفاده قرار گرفته بود، تهیه کردند، اما هیچ یک از این سازمان ها صراحتا عنوان نکرد که عراق از این مواد استفاده کرده است، فقط گفتند که در جنگ عراق و ایران گزارش استفاده از این قبیل سلاح ها تایید می شود.
ادامه دارد ...
نیمه شب است. کپسول اکسیژن تمام شده و نفس هایش به شماره افتاده اند. پسرش او را در آغوش گرفته و از ردیف پله ها به زیر می آورد. هراس در چشم های زن و بچه موج می زند و او زیر لب بریده بریده ذکر می گوید.
تا جلوی در حیاط می آید و بعد روی آسفالت جلوی در دراز می کشد و منتظر آژانس می شوند.
ثانیه ها گویی ساعت ها می گذرند. آژانس نمی آید. پسر دوباره زنگ می زند. مردی از آن سوی خط می گوید:
"ببینید آقا، پدر شما وضعش حساس است. اگر در مسیر اتفاقی برایش بیفتد گردن ماست. چرا آمبولانس خبر نمی کنید. ما مسوولیت نمی پذیریم. "
جوان سرش را به در حیاط می کوبد و بغضش می ترکد. ساعتی بعد این همسایه ها هستند که به دادشان می رسند.
هرچند سال هاست که از ایام جنگ تحمیلی می گذرد، اما هنوز هم، سایه پیامدهای به کارگیری سلاح های شیمیایی و میکروبی را بر پیکر نازنین جانبازان شیمیایی احساس می کنیم.
هربار که یکی از ایشان در مسیر پرنده شدن به سمت آسمان اوج می گیرد، این سوال در ذهنیت نسل سوم انقلاب زنده می شود که این ها چرا نفس هایشان می گیرد؟ همیشه سرفه می کنند؟ هرچند وقت یک بار بستری می شوند؟ با این حال همیشه صبور و خندانند و تا از آنها چیزی نپرسی، کمتر می گویند؟ راستی جانبازان شیمیایی تافته جدا بافته اند و یا از خودمان هستند؟ چرا به عوض آن چه داده اند، چیزی طلب نمی کنند؟
و سوال اساسی این است که کدام دست پلید، گل وجود این ها را پژمرد؟
سلاح های شیمیایی اولین بار از کجا آمدند؟
ده ها هزار نفر نظامی و غیر نظامی در جنگ شیمیایی عراق علیه ایران مصدوم شدند که 55 هزار نفر از آنان در بنیاد شهید و امور ایثارگران پرونده دارند.
مهدی نیرومنش عضو انجمن مستندسازان ایران، سالها مشغول ساخت مستندهایی در خصوص جانبازان است. وی سالها پیش پیشنهاد ساخت مستندی در ارتباط با احقاق حقوق جانبازان شیمیایی را با این مضمون داده است که یک حقوقدان به همراه یک مستندساز پابه پای هم پرونده جانبازان شیمیایی ایران را در مجامع حقوقی بین المللی به جریان بیندازند و هرجا با در بسته ای روبرو شدند از قدرت دوربین و رسانه برای افشاگری ادعاهای این مجامع استفاده کنند. هرچند با کم لطفی مسوولان این طرح تاکنون اجرایی نشده است.
نیرومنش پیرامون تاریخ استفاده از سلاح های سمی توضیح می دهد: استفاده از دود سمی قدمتش به اندازه تاریخ جنگ است،
در جنگ جهانی اول، اولین بار سربازان آلمانی از گاز کلر در شهر "ایپر" مرز بلژیک با فرانسه استفاده کردند. در این شهر چندین بنای یادبود برای کشته شدگان شیمیایی ساخته شده است و تنها موزه جنگ شیمیایی در همین شهر دایر است.
پس از استفاده از گاز کلر به عنوان سلاح شیمیایی در جنگ جهانی اول، گاز خردل مورد استفاده قرار گرفت که عوارض این ماده، انزجار عمومی را به همراه داشت.
سال 1923 ارتش انگلستان در سرکوب شیعیان جنوب عراق ناکام ماند. "چرچیل"نخست وزیر وقت انگلستان برای سرکوب قیام مردم عراق دستور استفاده از گاز خفه کننده را صادر کرد. به این ترتیب دو سال بعد (1925) پروتکل منع سلاح های شیمیایی به تصویب رسید و سازمان منع سلاح های شیمیایی (OPcw) تاسیس شد.
پس از تصویب (OPcw) نیز بارها سلاح های شیمیایی در آفریقا و آسیای شرقی مورد استفاده قرار گرفت که مهمترین آن ویتنام بود.
نیرومنش ادامه می دهد: آمریکایی ها در جنگ ویتنام به بهانه سم پاشی و از بین بردن حشرات با هواپیماهای خود ازنوعی سلاح شیمیایی استفاده کردند که نزد مردم ویتنام به باران زرد شهرت یافت.
اکبر میرزاییان متخصص بیماری های ریوی در مورد نحوه اثرگذاری گاز خردل (سولفورمستار) توضیح می دهد:
گاز خردل اثراتش بر پوست به صورت خارش، سوزش، حساسیت به ویژه در فصل های گرم سال و تاول نمایان می شود. خشکی قرنیه و حتی نابینایی از عوارض دیگر این گاز مخرب است."
این متخصص بیماری های ریوی ادامه می دهد: "افرادی که مثلا در سن 20 سالگی در جبهه حضور داشته اند و دچار عوارض خفیف شیمیایی شده اند، با گذشت سال ها و ورود به فصل میانسالی و پیری، زندگی شان دچار پیشرفت عوارض شیمیایی می شود و نیازمند درمان های جدی تری می شوند. خیلی از این افراد در ایام جوانی درصد جانبازی نگرفته اند، ولی در سن 40 سالگی یک جانباز شیمیایی نیازمند درمان محسوب می شوند و برنامه ریزان امور جانبازان شیمیایی باید به چنین مواردی توجه خاص داشته باشند.
نوع دیگری از سلاح های مخرب که در جنگ تحمیلی توسط صدام به کار گرفته شد، گاز اعصاب بود. مهدی نیرومن می گوید: "گاز سارین (گاز اعصاب) در یک لحظه تنفس را مختل کرده و تمامی اعضای بدن را از کار می اندازد و مرگ به صورت آنی اتفاق می افتد. در فیلم های مستند فاجعه حلبچه دیده می شود که فرد فرصت پیاده شدن از ماشین را نیز نیافته است.
اصولا خردل برای فلج کردن پشت خط و پر کردن بیمارستانه به کار می رود و گاز اعصاب برای حمله و کشتار دسته جمعی نیروهای خط مقدم.
نیرومنش ادامه می دهد: به عنوان مثال در بزرگترین جنایت جنگی از لحاظ استفاده از سلاح های شیمیایی که در تاریخ عصر گاه هفتم تیرماه 1366 در منطقه سردشت رخ داد، 9 بمب خردل استفاده شده بود. 113 نفر شهید و چند هزار نفر شیمیایی پیامد استفاده از این سلاح هستند. در همین منطقه دختران 22 و 23 ساله ای هستند که جانباز شیمیایی 70 درصدند. این ها در زمان بمباران نوزاد بوده اند.
رسالت شما پرسشگری است
محمد بلوری جانباز شیمیایی 47 ساله از اصفهان با ورق زدن آلبوم خاطراتش می گوید: "از روز اول عملیات والفجر 8 در منطقه مستقر بودم. در گردان زرهی با استفاده از پدافند خشایار
(نفربر50BTR) بین منطقه و لب اروند نیرو جابه جا می کردم. آن موقع 17 سال داشتم و دایما متوجه بوهای خاصی بودم که در منطقه پخش می شد، بوهایی چون بوی سیر، قیر، کاکائو، سبزی تازه، اتفاقا بوهای خوبی هم بودند. ذرات این گازها در ریه ام نشست.
بعد از عملیات حمام گرفتم، با این حال پوست بدنم سوزش عجیبی داشت. همرزمم وقتی پیراهنم را بالا زد، متوجه شد پشتم سوخته است. فردای آن روز با قطار به تهران اعزام شدم. ظرفیت تمام بیمارستان ها تکمیل بود، به همین دلیل استادیوم آزادی را با تغییر کاربری برای مجروحین شیمیایی تدارک دیده بودند. سه، چهار روزی بستری شدم و مرخصم کردند. تا سال 79 عوارض پوستی اذیتم می کرد. الان هم دچار تنگی نفس و سرفه هستم.
بلوری تاکید می کند رسالت ما روایت جنگ به اشکال مختلف تصویری، مکتوب و شفاهی است. رسالت شما نسل سوی ها پرسشگری است.
شما باید مطالبه کنید تا امسال من پاسخگو باشند.
سکوت تلخ
جعفر اصلانی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله با طرح سوالی به ظاهر ساده که هنوز هم مجامع بین المللی در برابرش سکوت می کنند، می پرسد: "چه کسی بمب ها را در اختیار صدام گذاشته بود؟" و پس از مکث کوتاهی پاسخ می دهد: "بمب های اعصاب و خردل را که خود عراق به تنهایی نمی توانست تولید کند. پس از مدتی یک تاجر هلندی به جرم فروش سلاح شیمیایی به عراق در مجمع بین المللی محکوم شد، ولی به طور حتم پشت این شخص کسان دیگری بودند. مواد اولیه سلاح ها توسط کشورهای غربی تدارک دیده می شد.
پس از وقوع جنایت به ویژه در منطقه سردشت گروه های بازدید متعددی از طرف سازمان منع سلاح های شیمیایی مجروح های ما را در ایران و کشورهای اروپایی (که برای درمان رفته بودند) دیدند، حتی نمونه هایی از سلاح هایی را که مورد استفاده قرار گرفته بود، تهیه کردند، اما هیچ یک از این سازمان ها صراحتا عنوان نکرد که عراق از این مواد استفاده کرده است، فقط گفتند که در جنگ عراق و ایران گزارش استفاده از این قبیل سلاح ها تایید می شود.
ادامه دارد ...