[معماری ایرانی]:معماری پهلوی

marali_64

عضو جدید
آهن و شيشه، معماری پهلوی را دگرگون کرد

مواد و مصالح ساختمانيدر هر دوره از تاريخ معماري ايران، سبك و سياق و شكل خاصي به معماري بخشيده به گونهاي كه در صورت بررسي مواد و مصالح بناهاي متعلق به دوره هاي مختلف تاريخي،‌ مي توانميزان دسترسي معماران و استادكاران به امكانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسي قرارداد.
«علي رضا بهرمان» كارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه كه در پروژه هاي بزرگيمانند كارگاه مرمت كاخ شهرباني، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزيينات بنا را برعهدهداشته در حوزه تزيينات معماري بناهاي تاريخي متخصص است در مورد تزيينات و مواد ومصالح به كار رفته شده در معماري دوران قاجار و پهلوي اول مي گويد:

* آغازمعماري ايران به چه دوره اي بر مي گردد؟

- ايرانيان به لحاظ شرايط اقليميويژه كشور اغلب براي ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره مي گرفتند و بر هميناساس در زمينه ساخت بناها تبحر كافي پيدا كردند و به سرعت توانستند به هنر معماريدر معناي واقعي آن دسترسي پيدا كنند. چنانچه آثار و ابنيه تاريخي به جاي مانده ازتاريخ كهن ايران مانند چغازنبيل نشاني از اين حكايت است. همچنين در دوره هاي پارتيو ساساني سبك و سياق معماري سنگي به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهاي عظيم، طاق ها وكتيبه ها منجر شد كه اين روند در اواخر دوره ساساني به شكل كاملي بروز پيدا كرد. باآغاز دوره اسلامي روند معماري ايران پوياتر شد تا جايي كه در دوره سلجوقي، با تكميلشدن مباحث سازه اي،‌ معمارها فرصت پيدا كردند تا از آجر، ملاط و تزيينات در ساختبناها استفاده كنند كه اين هنر به ويژه در دوران اسلامي، در سطوح عالي آن به چشم ميخورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تكميل و معماري بنا از نظرفضاها كامل شد و بناهاي به جا مانده از اين دوره به عنوان يكي از كامل ترين نمونههاي فضاهاي معماري شهري، جلوه گر شد. پس از مغول و در دوران تيموريان كاشيكاري باسبك و سياق كاشي معرق و به شكل بي نظير به كار گرفته شد كه اين سبك در دوره صفويهنيز ادامه پيدا كرد، در اين دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از كاشيكاري هفت رنگ راجايگزين استفاده از كاشي هاي معرق كرد.

* در دوره قاجار با چه شكل خاصي ازمعماري و تزيينات بنا روبرو هستيم؟

- سبك هاي آذري و اصفهاني كه به ويژه دردوران صفويه و با استفاده از كاشي هاي هفت رنگ و لعاب هاي رنگارنگ معمول بود،‌ بهدوران قاجار نيز راه يافت و به ويژه بهره گيري از سبك اصفهاني در بناهاي عامالمنفعه و مذهبي كاملا مشهود بود.
در دوره هاي مياني قاجار، تحولات جهاني وگسترش صنعت در جهان بر بخش هايي از معماري ايران تاثير گذاشت به طوري كه با آغازقرن 19 نوعي آميختگي معماري اصيل ايراني با معماري مدرن، به چشم مي خورد.
اختراع ماشين و احداث كارخانه ها، توليد انبوه و به دنبال آن توليد مواد ومصالح جديد ساختماني از جمله آهن را به دنبال داشت، كه با توليد آهن به طور انبوه‌،معماران از اين ماده جديد در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده كردند.

* حضور معماري مدرن و تلفيق آن در معماري كهن ايراني تا چه ميزان بر هويت معماريايراني تاثير گذاشت و آيا در اين دوره بناهايي را مي توان شاهد بود، كه هنوز تاثيرمعماري اصيل ايراني بر ساختارشان به طور كامل ديده شود؟

- معماري مدرن بهراحتي در زواياي معماري كهن ايراني رخنه كرد به طوري كه در معماري بناهاي دورانقاجار تاثير اين سبك معماري به وضوح ديده مي شود، اما به هر حال تاثير معماري مدرنبر بناهاي سنتي، همچون ساير بناها نبود. براي مثال مي توان از مسجد سپهسالار نامبرد كه هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثير معماري مدرن بر معماري آن روزايران باز مي گردد، اما بناي مسجد، در قالب يك مكان مذهبي،‌ نمايانگر ارزش هايمعماري اسلامي و ايراني است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرح ها و نقشه هاي يكي ازنخستين فارغ التحصيلان ايراني در حوزه معماري از اروپا ساخته شد اما در اين بنا سبكاصفهاني با تزيينات اسلامي قابل مشاهده است.

* تغيير در ساخت و ساز بناهايجديد در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟

- تغيير در مواد و مصالح معماري،‌تغيير در شكل و ساختار معماري بناها را در اين دوره به دنبال داشت. به گونه اي كهبا توجه به تغييرات ايجاد شده در عصر صنعت و نياز به امكانات جديد شهري، ساخت برخياز بناها از جمله ايستگاه هاي راه آهن، نمايشگاه ها و كارخانه ها از سوي معمارانمورد توجه قرار گرفت.

* تلفيق سبك معماري كهن ايران و معماري مدرن چگونهصورت گرفت؟

- به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساختبناهايي مشابه آنچه در فرنگ ديده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ايراني با بهرهگيري از تصوير كارت پستال هايي كه شاهان قاجار از بناهاي اروپايي به ايران آوردهبودند،‌ بناهايي را احداث كردند كه نشانگر تلفيقي از معماري كهن ايران و معماريمدرن اروپايي بود. به ويژه در دوره اميركبير، نخست وزير اصلاح طلب دربار قاجار بانگرش هاي نورپردازانه تحولاتي در سيماي شهر تهران به وجود آورد، كه از جمله اينتحولات مي توان به سامان دهي ميدان ارگ و احداث ميدان توپخانه و بناهاي جديد اشارهكرد.

* وضعيت معماري اواخر دوران قاجار به چه شكل بود؟


_ در اواخردوران قاجاريه حضور معماري اروپايي در فضاها و در تمامي بخش هاي ساختمان ها به چشممي خورد. معماران اروپايي در اين دوران به ساخت بناهايي در ايران پرداختند كه شكلظاهري و معماري آن با بناهاي پيشين ساخته شده در ايران متفاوت بود. در اواخر دورانقاجار و به ويژه با به قدرت رسيدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جديد كه در اروپارايج بود، جايگاه ويژه اي در معماري پيدا كرد كه پس از پنج سال و با تشويق و حمايترضاخان معماران ايراني از اين مواد و مصالح جديد براي ساخت و احداث بناها استفادهكردند.

* در دوران حضور رضاخان در ايران چه شكل خاصي از معماري در بناهايساخته شده در آن دوران به چشم مي خورد؟

_ در دوره رضا شاه با توجه به نگرشهايي كه وي به سيستم اداري و حكومتي در ايران داشت، تلاش شد سامان دهي شكل اداريحكومتي ايران منطبق با اشكال موجود در اروپا باشد. در نخستين گام احداث ساختمانهايي كه پاسخگوي شرايط جديد اداري باشند در قالب سه نوع متفاوت كاربري اداري،آموزشي و صنعتي مورد توجه قرار گرفت.

* چه بناهاي خاصي در دوره رضا شاهي كهنمايانگر شكل اداري جديد در ايران است، به وجود آمد؟

_ احداث كارخانه هايمختلف از جمله كارخانه نساجي در دوره رضا شاهي و ديگر بناهاي اداري، شكل خاصي ازمعماري و استفاده از مواد و مصالح اروپايي را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبكنئوكلاسيك در اين دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا كه در اين دوره براساساعتقادات ناسيوناليستي سران حكومتي، بازگشت به معماري دوران پرشكوه تاريخ ايران ازجمله دوره هخامنشي و ساساني مد نظر قرار گرفت. براي مثال يكي از شرط هاي گزينش طرحهاي ارايه شده از سوي معماري براي ساخت بناهاي اداري و دولتي در اين دوره ميزانتوجه به عناصر معماري تزييني دوران پيش از اسلام و به ويژه دوره هخامنشي و ساسانيبود.

* چه بناهاي شاخصي از دوران حكومت رضاخان و با توجه به اصول معمارينئوكلاسيك (تلفيقي) در ايران به جاي مانده است؟‌

_ كاخ شهرباني سابق، ادارهپست، ساختمان شركت نفت ايران و انگليس و ساختمان بانك ملي، به عنوان بناهاي شاخص بهجاي مانده از معماري دوران رضاشاهي مطرح هستند.

* در دوره پهلوي دوم چه شكلخاصي از معماري به چشم مي خورد؟

_ در دوران پهلوي دوم وجود مصالح جديدساختمان سازي در ايران و به ويژه كاربرد سيمان كه تا آن زمان ماده اي ناشناخته بود،امكانات ويژه اي را در زمينه احداث بناها در اختيار معماران قرار داد. سيمان از سال 1305 از ساير كشورها به ايران وارد شد كه در سال 1312 و با توجه به نياز توليدسيمان در داخل كشور نخستين كارخانه سيمان در ايران احداث شد.

* استفاده ازمواد و مصالح جديد و به ويژه سيمان چه امكانات ويژه اي را در اختيار معماران قرارداد؟

_ اين ماده به سرعت از سوي معماران، استادكاران و مهندسان ايراني موردتوجه قرار گرفت به گونه اي كه در سال 1313 و تنها يك سال پس از احداث كارخانهسيمان، شيوه هاي مختلفي براي استفاده از اين ماده ساختماني از سوي معماران ابداع شدو همچنين اين ماده در احداث تنديس ها و مجسمه ها، بناهاي دولتي و اداري از جمله كاخشهرباني مورد استفاده قرار گرفت.

* استفاده از شیشه چه تغييراتي را درمعماري ايران به وجود آورد؟


_ در قرن 19، در اروپا و به لحاظ نياز شديدمعماري به ساخت فضاهاي گسترده مثل نمايشگاه ها ديگر استفاده از مواد و مصالح سنگييا آجري پاسخگو نبود بنابراين ضرورت ساخت سقف ها و سازه هاي فلزي از سوي معمارانمورد توجه قرار گرفت كه به منظور استفاده از پوشش هاي سبك براي پوشاندن اين سازههاي فلزي، شيشه به عنوان ماده اي مقاوم از سوي معماران اروپايي مورد استقبال قرارگرفت.
در اوايل قرن 19، توليد شيشه به شكل انبوه و صنعتي آن در اروپا آغاز شد وپس از مدتي رضاخان، به منظور استفاده از شيشه در ساخت بناهاي جديد، كارخانه شيشه وبلور كرج را احداث كرد. در همين دوران استفاده از سنگ نيز از سوي معماران مورد توجهقرار گرفت.

* بهره گيري از سنگ به عنوان يكي از مصالح ساختماني كه از گذشتهنيز توسط معماران به كار گرفته مي شد در دوره پهلوي اول در معماري بناها چگونه مورداستفاده قرار گرفت؟

_ در دوره پهلوي اول، بهره گيري از برخي مواد و مصالحساختماني كه از گذشته نيز معمول بود، بار ديگر از سوي معماران و استادكاران موردتوجه قرار گرفت به ويژه در دوره پهلوي اول و بازگشت به سبك معماري دوران هخامنشي وساساني، استفاده از سنگ در بناهاي اين دوره مشهود است، ساختمان سينگر كه در امتدادخيابان سعدي به سمت ميدان امام خميني قرار گرفته است به عنوان يكي از بناهاي شاخصكه در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.

* پرداختن به نمايداخلي بنا در دوران قاجار به چه صورت انجام مي شد؟

_ در زمينه تزييناتمعماري نماي داخلي بناها، در اوايل دوران قاجار استفاده از گچ بري و كاشيكاري درنماهاي داخلي بناها مشهود است، اما با عبور از اين دوره به ويژه با ورود به دورانپهلوي اول و دوم، استفاده از تزيينات پيچيده در فضاسازي داخلي كاهش پيدا مي كندتغيير در ميزان به كار بردن تزيينات داخلي بنا، با توجه به افزايش سرعت ساخت و سازو استفاده از مواد و مصالح جديد در احداث بناها، به وجود آمد. براي مثال در كاخشهرباني استفاده از گچ بري تنها در سرستون هاي بنا ديده مي شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
نگاهی به معماری ایران در دوره پهلوی

نگاهی به معماری ایران در دوره پهلوی

[h=3]نگاهی به معماری ایران در دوره پهلوی
[/h] مهندس طاهره (سها) نصر - عضو هیات علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی شیراز


نمی توان حال و گذشته یک میراث فرهنگی را از خود جدا کرد ، ولی این واقعیت را نیز نباید انکار کرد که انسان نمی تواند در بستر سنتها زندگی کند . » لویی کان: فرهنگ معماری ایران در طی سالهای پایانی حکومت قاجار و دوره پهلوی تا سقوط این دوره ، آنچه ما بر آن معماری معاصر نام نهاده ایم ، تحت تاثیر تجارب معماری غرب دگرگونی بسیار یافت . این دگرگونی در جلوه های زیبایی شناسانه ، نمادهای اجتماعی و مسائل توسعه گرایانه پدیدار است .

از اواخر دوران قاجار ، با سفرهای شاهان ایران به فرنگ ، ایران دستخوش تفکرات غرب گردید . عدم وجود زمینه لازم برای پذیرفتن این تحول ، پیدایش تناقضات و تضادهایی را به دنبال داشت .....
 

پیوست ها

  • memari iran dar dore pahlavi.pdf
    397.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

hedieh71

عضو جدید
معماری پهلوی

معماری پهلوی

معماري پهلوي
معماري ايران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوي دچار هرج و مرج و آشفتگي شده در اين دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهايي هستيم که هر کدام بيانگر يکي از مکاتب فکري دوره هايي مشخص از تاريخ ايران هستند :
کاخ مرمر به تقليد از معماري سنتي وعمارت شهرباني کل کشور به تقيد از تخت جمشيد و ساختمانهاي بلديه ( شهرداري ) و پستخانه به شمال و جنوب ميدان امام ( سپه ) به تقليد از معماري نئوکلاسيک فرانسه ساخته شدند . در اين دوره تلاش مي شد که چيوندي بين سه طيف فکري به وجود آيد : ساختمانهاي وزرات امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملي را در واقع مي توان به عنوان نمونه اين گونه ساختمانهاي التقاطي نام برد .
اين گرايشها متفاوت و بعضا متضاد در معماري اين دوره ناشي از اختلاف در گرايشهاي سياسي و ايدوئولوژيک اين عصر از تاريخ ايران است که ريشه در جريانهاي عقيدتي ـ سياسي اواخر دوره قاجار و اوايل دوران پهلوي دارد . جريانهاي مذکور را مي توان به سه دسته تقسيم کرد :
گروه اول ، سنت گرايان : که اساس تفکر سياسي و بينش ديني آنها هماهنگي دين با سياست و احياء و توسعه سنتهاي هزار ساله جامعه ايراني بود . پرچمداران اين نهضت درآن برهه از زمان شيخ فضل الله نوري بود و بعد ازايشان سيد حسين مدرس ادامه دهنده وراه وي گشت .
گروه دوم، غرب گريان : که اساس ذهنيت آنها به گفته تقي زاده بر تقليد از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادي اجتماعي ،سياسي بود . هسته اصلي اين گروه را تحصيل کردگان ايراني تشکيل مي دادند که تازه از اروپا به ايران برگشته بودند .
گروه سوم ، ملي گرايان : که بنياد فکري آنها بازگشت به عظمت امپراتوري هخامنشي و ساساني بود . اين گروه فرهنگ اسلامي و فرهنگ اروپايي را غير ايراني مي دانستند و بعنوان جايگزين آنها بازگشت به فرهنگ آريايي دو هزار و پانصد ساله با دين و مذهب بود .
که اين امر ناشي از جريانهاي به اصطلاح روشنفکرانه مادي گرايي و توسعه و ترويج نظريات سوسياليسم و مارکسيسم در بين طبقه تحصيل کرده اروپا بود . اين دو جريان فکري اثبات خود را در تخريب آثار گذشته مي ديد و سعي داشت هرچه را بوي گذشته مي داد از بين برد .
درساير شئون اجتماعي کشور نيز ما شاهد تقابل اين بينش ها ي متفاوت هستيم . بعنوان مثال در ادبيات ، گروه غرب گرا ، تغيير خط فارسي به لاتين را ـ به سبک آتاتورک در ترکيه ـ علم کرد و گروه ملي گرا را نيز غرب زدايي از خط و ادبيات فارسي را مطرح نمود و گروه سنت گرا برخود واجب ديد که از سنت سعدي و حافظ و ديگر بلند پايگان آسمان ادب ايراني پاسداري نمايد .
در ادبيات به زعم مردان بزرگي چون استاد دهخدا ، استاد همايي و استاد فروزانفر و ديگر عزيزان اقدامات غرب گرايان و ملي گرايان بي نتيجه ماند و تحول جديدي در ادبيات از بطن شعر و ادبيات سنتي تراوش کرده و رشد نمود .
ليکن در معماري به دليل انتصاب غرب گرايان و تحصيل کردگان بوزار پاريس و بعداً مکتب فلورانس و رم در شهر سازي انگلستان و آمريکا شد .
گرچه گودار و ماکسيم سيرو از نظر تفکر ، ارزش زيادي براي معماري سنتي و تاريخ تحول آن قايل بودند و در اين رهگذر خدمات ارزشمندي به ثبت تاريخ معماري ايراني نمودند ولي خود شخصاً از پيروان مکتب نئوکلاسيک و يا به عبارتي ملي گرايان نوين بودند شاهد اين واقعيت ، ساختمان موزه ايران باستان که تقليدي از طاق کسري است .
غلبه مکتب غرب گرايان در مدارس معماري کشور ، کار را بدانجاکشيد که توصيف مسجد جامع اصفهان ، ميدان نقش جهان ، گنبد سلطانيه ، طاق کسري و تخت جمشيد را بايد از اروپائيان و ترجمه کتابهاي انها دريافت ميکرديم .دانشجويان و مهندسان معمار اين مرز و بوم اقدامات هوسمان در پاريس و هوارد در انگلستان و کارهاي ميکل آنژ در فلورانس و رم را بهتر از کاخ گلستان ، مسجد شيخ لطف الله و کاخ سروستان مي شناختند و اطلاعات مربوط به طاق کسري که از عجايب روزگار خود بوده براي متخصصين محدود به اين بود که بنا در خاک عراق است . نتيجه اين افعال فرهنگي بخصوص در زمينه معماري ، عرضه و تکميل سبکهاي مختلف معماري اروپا د آمريکا در دهه هاي اخير به کشور بوده است . با تسلط فکري غرب گرايانه بر معماري کشور و فاصله گرفتن از معماري سنتي کار بدانجا کشيد که تخريب بناهاي گذشته در توسعه هاي جديد شهري و تخريب کاروانسرهاي قديمي در احداث جاده هاي بين شهري عملي پسنديده و تجدد گرايانه تلقي شد . اين وضع باعث گرديد که بسياري از بناهاي باارزش متروک و يا مخروبه گردد .
همانگونه که تقليد کورکورانه از معماري غرب باعث انحطاط هنر و معماري اين مرز و بوم شد ، تقليد از معماي گذشته و سنتي نيز به معني ارتجاع و قهقرا رفتن گشت . تحول و تعالي هرهنري بستگي به شناخت دقيق آثار گذشته و درک صحيح ضرورتها ونيازهاي حال جامعه دارد تا با استفاده از فرهنگ و سنت ديرينه و خطا و صواب گذشتگان و در جهت جوابگويي به نيازهاي جامعه ، راه حلهاي بديع , اصيل و تازه اي ارائه گردد .

شروع دوره پهلوي ( دوره رضا خاني )
حال مي پردازيم به معماري ايران از سال 1300 به بعد .
اول شروع دوره رضاخاني تا مدت پنج سال يا بيشتر هيچگونه اثر هنري را نمي يابيم و هيچ کار مهمي صورت نميگيرد و کارها به روال قبل پيش مي رود . ( حرکت دوره معماري و تحول آن )
قسمت دوم از سال 1305 و 1306 به بعد شروع مي شود و فعاليت ساختماني تا زمان جنگ جهاني دوم گرفتار رکود شديد کارهاي ساختماني و يا حتي تعطيل ميشود .
قسمت سوم به بعداز پايان جنگ و پيداشدن دو ماتريال تازه يعني آهن و بتن و اثرات آن در معماري است .
ازاين تاريخ به بعد است که حرکت معمار دوره پهلوي شروع و آغاز مي گردد . اوايل شروع حکومت رضاخان يکي از بدترين شرايط ممکن اقتصادي در ايران بود و از نظر اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي رکودي چشمگير مشاهده مي شد و اکثر ساختمانها طبق روال سابق با خشت و خام و چوب ساخته مي شد و سقف ها بصورت شيرواني و از ستون هاي چوبي استفاده مي شد
در شروع آن دوره معمار تحصيلکرده اي وجود نداشت و معماران عالي هم ديگر ذوق و سيلقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده و بنا در ان دوره واقعاً سير قهقرايي مي پيمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روي زمين طرح مي شد .

معماري سبک ملي
دردوره رضا شاه ايجاد نوعي معماري عمدتاً براي ابنيه دولتي و يا بناهاي عمومي نوعي شيوه رومانتيسم ملي و مظهري از تاريخ باستان بود . در دستور کار قرار گرفت .
در اينجا دو عامل مهم بود يکي معماري قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تکنولوژي مدرن غربي در ساختمان سازي معماري دوره هخامنشي به ويژه آثار باقيمانده تخت جمشيد و پاسارگاد که جلوه گاه عظمت اين کشور بود .
بر همين اساس ساختمان هاي بسياري در تهران با الهام از معماري هخامنشي بنا شده از جمله :
کاخ شهرباني ـ طرح قليچ باغبان عکس اوپک دبيرستان انوشيروان ـ مارکف
بانک ملي هانير يش اوپک
کلانتري دربند هاينريش آلمان اسلايد
شرکت فرش هاينريش اوپک
مقايسه فرم
اندره گوار ـ مقبره حافظ ــ سعدي ــ ساختمان کتابخانه ايران
ويژگيها
1-ايجاد ايوانهاي عظيم و مرتفع در وردي ها
2-مرکزيت بنا با ستون و سرستونها که درتخت جمشيد به وفور يافت مي شود و يا به صورت عريض و سراسري
3-پنجره ها و قابهاي اطراف آنها نظير تخت جمشيد
4-استفاده از کنگره هاي کنار بام کاخها
5-بناها به شکل مرتفع که حاکي از عظمت و قدرت است .
6-مصالح سنگ و سيمان
7-استفاده از نقش و متيف هاي تخت جمشيد
8-تشابه به بنا هاي دوان هيتلري : رومانتيسم ملي نشانه عظمت
گرايش ديگري در سبک معمار ملي شاهد هستيم . رجوع به معمار دوره ساساني و استفاده از عناصر ـ فرم ها و ايده هاي معماري اين دوره ايران است . که خود منبعث از معماري دوره اشکاني است و بازتابي ازمعماري مناطق کويري و گرم و خشک اين معماري تفاوت زيادي با معماري هخامنشي دارد . معروفترين اين بنا که باگرايش به آن دوره ساخته شده است ، موزه ايران باستان است . گدار ـ حافظ ـ سعدي اثر معروف آندره گودار واضح در ضلع جنوب غربي باغ ملي است . ( کتابخانه ملي ـ مجموعه دانشگاه تهران )
1-ايده از ايوان عظيم مداين ( ساساني )
2-ورودي اصلي را طاق عظيمي در برگرفته است به ارتفاع کل بنا دقيقاً همان الگو اوپک و اسلايد .
3-استفاده از ستون جهت تاکيد در ارتفاع شده است .
4-مصالح اصلي بنا آجر مي باشد .
بناي بعدي بنا اداره پست است که مارکف هر دو در محدوه باغ ملي است که هر دوآميخته اي از هنر هخامنشي ـ ساساني و معماري نئو کلاسيک فرد گرا را در بر دارند .
ساختمان پست : يکي از آثار بي نظير دوره رضاخان است : پهلوي اول
1-ترکيبي از نيم ستونهاي سنگي با سر ستونهاي الهام يافته از تخت جمشيد که بر روي پايه کشيده و ممتد سنگي قراردارد.
2-ارتفاع بلند داخل ورودي ساختمان بنا .
3-استفاده از پلان مربع مستطيل داخل بنا .
4-درميان نيم ستونها دو رديف پنجره منظم که بالايي از نوع پنجره هاي قوس دار و جناقي است .
5-آجر در حد فاصل ستون هاي سنگي و پنجره ها از روي ممتد سنگي بنا شروع مي شود .
6-در قسمت بام سطحي کشيده را در مقابل پايه سنگي زيريش بوجود آورده .
7-کشيدگي بنا عظمت و زيبايي بسياري به آن مي بخشد و به همراه تقسيمات ايجاد شده در ورودي اصلي ناحيه مياني و همچنين در دو انتهاي ساختمان که عمدتا آجري هستند . که نقش همگي متاثر از معماري نئوکلاسيک اروپا هستند .
8 و 9 – مدرسه فيروز بهرام در مدرسه فيروز بهرام نيز همان قوس هاي جناقي پنجرها نوارهاي زير سقف و بقيه عناصر مشخص است .
سر در باغ ملي
ميدان راه آهن و بناي آن ( اوايل پهلوي دوم )
ارتباط رضا شاه با کشورآلمان و فعاليت مهندسين آلماني در ايران باعث گرديد بسياري از بناهاي اطراف راه آهن با شيوه ساخته شوند . ساختمان بسيار زيبا راه آهن و ساختمان مرکزي آن ضلع گوشه شمال غربي ساختمان قماش معروف بوده و در حال حاضر ساختمان راه آهن است .
نتيجه گيري
در مورد واحدهاي مسکوني دوره رضاخاني مسکوني ها سبک انگليسي ديواره ها از آجر سفال قرمز .
ديوارهاي باربر
سقف صاف
ايجاد بالکن
و پنجره ها به سمت کوچه و حياط
پنجره ها ي سرتاسر با نعل درگاه افقي
عموما برايش اساسي بوده است .
اشاره به پهلوي دوم
پس از حرکت اقتصادي و فرهنگي در ايران عده اي جهت تحصيل به اروپا آمريکا و جاهاي ديگر رفتند و معماري ايران در اين باغ بازار گم شد .
و بعد از آمدن عده اي به دنبال بساز و بفروشي و پول در آوردن شروع به معماري کردند و اين است که هر نقطه تهران و شهرهاي بزرگ ديگر آلبومي از معماري اروپا يا آمريکا ( مدرن ـ پست مردن و غيره ) مي باشد .
ميدان حسن آباد
ابنيه ميدان حسن آباد در دوره رضا شاه و به دستور سرتيپ کريم آقا بوذر جمهري رئيس بلديه ( شهرداري ) تهران پس از تخريب در سال 1313 احداث شد و يا علي باقريان ( به روايتي )
تقليد از معماري غربي بخصوص معماري اتريش است که 8 گنبد با رويه فلزي اين ميدان را احاطه کرده بود و تمام موتيو هاي اصليش الهام از معماري غربي را دارد . يکي از کارهاي فروغي احداث ، بانک ملي حسن آباد است که ايشان خيلي به ساختن آن افتخار مي کرد .
[ تغييرات در موتيوهاي مختلف معماري ]
پلان = اگر معماري معاصر ايران در دوره قاجاريه نخستين تغييرات را درعناصر تزئيني به خود گرفت و گامهاي اين تاثير پذيري را به آرامي و با تلفيقي متناسب برداشت اين تغيير کمترين تاثير را در پلان و نقشه معماري آن داشت . اما در دوره پهلوي اول شديدترين تغييرات در حوزه پلان بنا صورت گرفت .
در اين دوره پلانها عيناً و بدون تطبيق محلي و فرهنگي وارد حوزه معماري ايران گرديد و رشد اين پديده بيشتر در حوزه آموزشي نظير مدارس و دانشگاهها و شهرباني صورت پذيرفت و پديده اي که بطور کامل از غرب وارد معماري ايران شد .
در اين ميان پله ها و راهروها از اهميتي بالا در تنظيم روابط و عملکرد فضاهاي داخلي برخوردار شدند .و عناصر ديگر نظير آب ، آبنما ، باغچه و گياه به بيرون ساختمان کشانده شدند .
بهره گيري از پله ها ـ تنها محدود به داخل بناها بنود و پردازش شکوه آميز عظمت آفريني به بناها به کارگيري پلکان را در قبل از ورود به ساختمان ضرورت بخشيد .
قابل توجه ترين اين پلکان در ورودي بناهاي اين دوره براي ساختمان بزرگ شهرباني و (مجموعه باغ ملي ) پديد آمد که با اقتباس از پلکان تخت جمشيد و کاخها ي باستاني ايراني است .
نما= نماي بناهاي دوره رضاشاهي بيشترين استفاده را از نشانه ها و عناصر خطي و عمودي را برده است . ستون ها و پنجره ها بيشترين نقش را دراين کاربرد داشته اند تا بتوانند بر ايجاد حس بهت وشکوه بنا در بيننده بيفزايد .
اما بر خلاف اين حرکت عمودي کشيدگي خود ساختمان در جهت افق مي باشد .

تزئينات = تزئينات در دوره پهلوي همانند ديگر عناصر معماري شکل متفاوتي به خود گرفت .
اولين تغييرات به شکل غربي در حوزه عناصر صوري ، ظاهري و تزئيني بنا در دوره قاجار شکل گرفت تغييراتي که بصورت مستقيم ، نظير گچبريها ، نقاشي ديوار و سقف و موتهاي نيم دايره اي دهانه ها يا ترکيب شده با فضاهاي معماري ايراني نظير آينه کار ـ تزئينات در و پنجره يا شيشه هاي رنگي پديدار گشت .
تزئينات دوره پهلوي متاثر ازاين عوامل بوده است :
1-استفاده از آجر
2-ورودي هاي کار شده
3-رويکرد عناصر حجمي
خيابان =خيابان پيش از دوره پهلوي به ندرت ولي کاملاً مفهوم کامل محيط ايراني احداث شده بود .
در دوره صفوي پيدايش خيابان چهار باغ مسيرهاي اصلي در طراحي شهري بود .
از آن پس هر خياباني که در پايتخت بوجودآمد آرام آرام رنگ شهر سازي غربي به خود گرفت . اما پيش از اين از خيابان به عنوان يک معبر يا گذر اصلي ياد شده .
دراين زمان بود که معماري خيابان که متاثر از نوعي برون گرايي در معماري بود به شهرسازي تبديل شد و بدنه خيابان ها شامل نمادهايي بارديف دکان ها و مغازه ها در کنار پياده رو ها و در طبقات شکل گرفت و شروع به رشد کرد .
ويژگي معماري دوره پهلوي اول
از بارزترين خصوصيات معماري اين دوره برون گرايي در پلان ها مي باشد.
اين خصوصيات بر ديگر عناصر معماري ايران و پيدايش مواردي جديد در حوزه معماري و شهرسازي نظير خيابانها ، کوچه ها ، پنجره ها ، نماها و به عبارتي فضاهاي تازه و نوين تاثير گذاشت .
بنابراين پديده برون گرايي مختلف در انديشه ها شکل گرفت و متعاقب آن و بنا به نيازهاي خواسته يا ناخواسته و در نهايت با پذيرش آن به معماري و ايجاد بناهاي شهري نوين سرايت نمود .
اولين ساختمانها بزرگ و مهم شهر نظير شهرباني در راسته خيابانها به نمايش فعاليت و رفتارهاي خود پرداختند که بيش از آن در درون آنجام مي شد .
اين نهضت نمايش علاوه بر اينکه فضاي بيروني را فعال تر ، زنده تر ، شلوغ تر و متنوع تر ساخت به سرعت دريافت شهري و حوزه مسکوني نيز وارد شد و بافت شهرها به گونه اي در
آمد که اگر چه دير يا زود انجام مي گرديد اما بي پروا و گستاخانه صورت گرفت .

[ معماري در دوره پهلوي دوم ]
( عوامل موثر در معماري دهه هاي سي تا شصت )1
فعاليت هاي ساختماني همواره به گونه اي مداوم وجود داشته است و عوامل مختلفي در مسير و جهت فعاليت ها تاثير مي گذارند . که مهمترين آنها را در سطح مملکتي مي توان بصورت زير خلاصه کرد .
برنامه هاي ساختماني دولت در سطح مملکت و فعاليت مهندسان مشاور
تغييرات سريع جمعيت شهرها
افزايش سطح درآمد ملي و نحوه فعاليتهاي بخشهاي خصوصي
موجود آمدن قوانين شهرسازي ، طرح هاي جامع شهري و مقررات خاص حاکم بر ساختمان
مسير حرکت معماران و نقش انجمن معماران ، نحوه اجراي کنکورهاي معماري
آموزش معماري
تحولات فني و فن آوري
مدرنيسم
مدرنيسم با مدرنيته فرق دارد2 . مدرنيته همان نوشدن است . نوشدني که کلي عزم بر نوآوري نداشته و خود به خود حادث شده است اما مدرنيسم نوعي ايددئولوژي است نوعي انديشه است که در پي جايگزين کردن مدرن به جاي کهنه است . و براين اساس مدرن را برتر از کهنه مي داند بنابراين مدرنيسم نوعي ايدولوژي است در حالي که مدرنيته حالتي است که در فکر و يا در عالم خارج رخ مي دهد و عمدتاً غفلت آلود است . و به عزم کسي پديد نمي آيد و به عزم کسي هم عوض نميشود .

1) معماري دوره پهلوي دوم ازديد سيروس بارور
2) تفاوت مدرنيسم و مدرنيته از ديدگاه عبدالکريم سروش
[ معماري پهلوي دوم رويارويي سنت و مدرنتيه ]1
در واژه ( معماري پهلوي دوم « همراه با معماري مدرن » ) به ذهن متبا در مي شود و ياد آوري يکي ديگري را نيز الزماً به دنبال خود دارد .
به همين ترتيب و قتي صحبت ازمعماري مدرن به ميان مي آيدددر پس خود نوعي معماري غير مدر را تداعي مي نمايد که داراي ويژگي هاي لازم براي مدرن شناخته شدن نيست .
معماري ايران تا پيش از آن که مدرن شود حاصل قرآيندي چند بعدي بود که با جوهره و پيوستگي ذاتي در طول زمان به ماهيت خود اعتبار مي بخشيد .
معماري پيشمدرن ايران رامي توان ترکيب از چندين مولفه چون اعتقادات و باروها ، توجه به اقليم و فرم معناگرايي و ..... دانست اين خلقت چند بعدي بودن معماري سنتي است که آن را از معماري غير سنتي ( مدرن ) متمايز و گاه برتر مي نمايد . در روند مدرن شدن ايران رضا شاه پهلوي را مي توان قدرتمندتري فردي دانست که چون پطر کبير مي خواست پنجره اي به سور اروپا بگشايد اروپايي که مدرنيته بود .
فعاليت هاي معماري و عمراني که در دوره رضاشاه و تحت نظارت مستقمي او انجام مي شوند حاکي از تلاشي است که وي در مدرن نمودن تکنولوژيک جامعه داشته است .
بدين ترتيب با به کار گماردن معماران خارجي ، برگرفتن از الگوهاي معماري رايج جهان و عنايت به ارزش هاي ملي ايران قبل از اسلام ، معماري پهلوي اول شکل مي گيرد . ( مانند ساختمان شهرباني ، بانک ملي مرکزي )
آثار وارتان هوانسيان پل ابکار ـ گابريل گوركيان درنگ ـ و بويي کاملاً مدرن دارند .
اما اوج هماهنگي کامل با معمار مدرن در دوره پهلوي دوم رخ مي دهد .
در اين دوره بازگشت دانشجويان ايراني که براي تحصيل معمار به خارج ايران رفته اند .

1)مأخذ : بر من ، مارشال ، ( تجربه مدرنيته مقاله ای از نيلوفر محوي )
در کنار معماران و بعدها فارغ التحصيان دانشکده هنرهاي زيبا ، معماري مدرن ايران را به همان سبک و سياتي که در غرب رواج داشت رقم زد .
معماري پهلوي دوم معماري سراپا مدرن است . با رعايت همان اصولي که در غرب رعايت
مي شد .
در راستاي معماري مدرن يکسري اقداماتي نيز با الهام از معماري سنتي ايران در حال شکل گيري بود که محتوايي خاص داشتند ( مانند کارهاي اردلان ديبا و امانت )
معماري مدرن دراين دوره فقط براي دفاتر دولتي و عمومي نبود بلکه ساختمان هاي مسکوني هم در همين راستا ساخته مي شد .
معماري مدرن با رها کردن ديوارها از باربري به مدد تکنولوژي حاصل از انقلاب صنعتي ـ پلان و نحوه تقسيم فضايي را آزاد نمود .
معماري مدرن اصول کلاسيک فضايي چون تقارن، محدوديت و پرسيکتيو را برهم زد .
به همين اعتبار معماري مدرن تکامل دهنده فضايي پيش مدرن و متحول کننده حجمي معمار قبل از مدرن شناخته مي شود .
اما در ايران وضع به نحو ديگري بود معماري مدرن هيچ رقابتي با معماري ايران نداشت .
از نبرد ميان اين دو معماري اين معماري سنتي بودکه محکوم به فنا شد .
معماي سنتي قبل از ورود معمار مدرن به معناي تمام آن نيز آسيب پذير شده بود و اين زماني بود که وسايل مدرن چون ميز ، صندلي و تخت خواب از يک سو و فضا هاي خدماتي چون حمام ، و سرويس از سوي ديگر به منازل راه يافت و سايل مدرن چه بصورت مبلمان و چه بصورت وسايل سرويس دهنده فضاهاي سنتي را از وضعيت چند عملکردي عريان ساخت و تالار ره به سالن و گوشوار را به اتاق خواب وارسي را به پنجره هاي يک سره کلاسيک تبديل کرد . در غرب معماري مدرن حاصل پانصد تفکر مدرن است که مقولات مدرنيته را عينيت مي بخشد معماري سنتي به خاطره ها محدود شد و معماري مدرن به زمان حال تعلق يافت
خلاء ميان معماري سنتي و معماري مدرن هيچ گاه پر نشد بلکه هر روز عميق تر گشت حتي اقدامات پيشا مدرني معماري که در دوره پهلوي دوم درايجاد رابطه ميان اين دو انجام شد نيز نتوانست آن دغدغه اساسي را در نزديک نمودن اين دو به يکديگر بر طرف نمايد .
تنوع سبکي دوره بيست ساله براساس نگرش هاي متفاوت
الف : سبک معماري سنتي
جمعي از آثار دوره پهلوي اول ـ به ويژه آنهايي که در دهه اول حکومت بنا گرديد ـ بناهايي بودند که متاثر از معماري سنتي و پيشينه اسلامي ساخته شدند ، چرا که بايد در نظر داشت که حرکت ساختاري حکومت از دين دوستي در دهه اول به دين گريزي و در نهايت مذهب ستيزي در دهه دوم ، بالتبع در معماري تاثير گذاشت و از معماري اي که ظاهري سنتي و اسلامي داشت دوري کرد ، اين بناها به دو گونه قابل بررسي وشناسايي هستند :
اول : بناهايي که به طور سنتي کارکرد آنها از قبل وجود داشت و غالباً شامل بناهاي عمومي ، مساجد ، مدارس علميه اماکن متبرکه و بعضاً خانه ها مي شدند و از آن رو که ساخت آنها اقدار دولت مرکزي کمترين دخالتي را نداشت و عموماً ساختمانهاي تأسيس يافته بر اثر فعاليتهاي مردمي و اجتماعي بودند مي توان گفت که دوره جديد تقريباً هيچ گونه تاثيري در روند تارخي سنتي آن نداشته است .
دوم : اين بناها در دوره جديد و مبتني بر عملکرد هاي تازه و يا تغيير شکل يافته احداث شدند و علاوه بر اينکه زمينه هاي استفاده از معماري سنتي در آنها آشکار است اما مي توان به خوبي جاي پاي تأثيرات تازه و مدرن را در آنها مشاهده کرد . دبيرستان البرز تهران، دانشکده افسري ، ساختمان پست اسناد و بسياري از بناهاي کوچک و عمومي محدوده خيابانهاي اصلي آن زمان نمونه هاي آن هستند .اما عناصر بر گرفته از معماري سنتي در اين بناها علاوه بر اينکه متفاوت است . ميزان کم و زياد هم دارد ، به طور مثال دبيرستان البرز بيشتر از ساختمان هاي پست تحت تاثير ملهمات سنتي قرار دارد و اين را علاوه بر نما در پلان و حتي شيوه ساخت آن مي توان ملاحظه نمود . به طور کلي در اين دسته دوم ، بناها بيشتر تاثيرات ظاهري و نمايي از دوره اسلامي دارند تا فضايي و يا عملکردي .
ب : سبک معماري باستاني
اين نوع نگرش در به کار گيري معماري باستاني ،بيش از آنکه انديشه تکوين يافته در خود ايران و توسط زمامداران يا معماران وقت باشد با اندک زماني تأخير ، همگام و الهام گرفته از توجه و نگرشي بود که در غرب و در اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در معماري باستان گرايانه اروپايي رخ داد . طبيعي بود که ذوق و سرشت رمانتيک گونه ايرانيان هم به گذشته باستاني خودـ همچون اروپاييان ـ مورد توجه قرار گيرد . اما تنوع اين سبک در غرب که گاه با نام رمانتي سيسم ملي و گاه به صورت نئوکلاسي سيسم يا نئوگوتيک مورد توجه قرار گرفت باورود به ايران به دو شکل کاملاً متفاوت طوري موردتوجه و استفاده قرار گرفت که حتي ميتوان از هر کدام به عنوان شيوه اي مستقل ياد کرد :
اول : شيوه باستان گرايايي اروپايي : اين نگرش منطبق بر آثار مشابه اروپايي منجر به استفاده مستقيم از سبکهاي ياد شده گرديد ، ساختمان بزرگ و تخريب يافته تلگرافخانه در ميدان توپخانه ( محل فعل ساختمان مخابرات ) وبناي هشت گنبدان ميدان حسن آباد و ميدان مخبرالدوله تهران ، بانک تجارت ( بازرگاني سابق ) در اصفهان و ....
گونه هاي سبکي اشاره شده و در استفاده مستقيم و به کار گيري بي بديل عناصر معماي باستان گرايانه اروپاست.
دوم : شيوه باستان گرايي ايراني : در اين شيوه ، نمادهاي باستاني ايراني بر مبناي تفکري نئوناسيوناليستي و ملي گرايانه به نوع معماري پيش از ظهور اسلام و به دو گونه معمار هخامنشيان و ساسانيان توجه مي دارد و غالباً براي بناهاي دولتي و حکومتي به کار گرفته ميشود . مرکزيت ايجاد اين بناها مجموعه آثار ميدان مشق وخيابان فردوسي در تهران ميشود و سپس در شهرستانها ، به ويژه شهرهاي شمال کشور به گونه اي متعدد مورد استفاده قرار مي گيرد . پيدايش اين سبک منتج با احساسات بر انگيخته ملي و ترويج هويت از دست رفته قلمداد مي گردد و در به کارگيري عناصر معمار باستاني در شکل و اندازه اي کاملاً تقليدي و بازسازي شده تمام کوشش به کار گرفته مي شود .
آثار بيان کننده اين شيوه ، ساختمان شهرباني کل کشور بر گفته از ستونها ، سرستونها ، ايوان ، حجاريها و تا حدودي پلکانهاي دوره هخامنشي ، همچنين ساختمان شهرباني دربند ، دبيرستان انوشيروان، دبيرستان فيروز بهرام ، ساختمان فرش و نيز بناي بزرگ و پر عنصر بانکملي در تهران و بسياري ازبناهاي دولتي در شمال ايران همگي بر گرفته از معماري تخت جمشيد هخامنشي هستند . در دوساختمان شهرباني و بانک ملي حتي در طرح وساخت کنگره هاي لب بام و نقش لوتو سهاي حجازي شده به طور مستقيم و با دقت و ظرافت از دوره هخامنشيان برداشت شده است .
پ : سبک معماري مدرن
اين گروه از بناها که مي توان گفت بيشترين موارد را از نظر تعداد داراست افزون بر اينکه حيطه ساختمانهاي دوليتي را در بر مي گيرد تعدادزيادي از ساختمانهاي بزرگ غير دولتي نيز به اين گونه ساخته شدند . اين شيوه نيز مانند شيو ه هاي گفته شده قبلي از نظر موضوع سبکي به دو دسته متمايز تقسيم مي گردند :
اول : اين شيوه از بناها به گونه اي عمده در حوزه بناهاي حکومتي مورد استفاده قرار گرفت . از آن جهت که بيان اکسپر سيونيستي اين بناها ملهم از شيوه معماري اکسپر سيونيستي اروپا به شکلي آشکار آرمان گونه بودحضور مهندسان و متخصصين آلماني در ايران و پيوندهاي نزديک آلمان و ايران دراين دو دهه و همچنين آرمانهاي مشابهي که در جهت بازتابي عظمت گذشته در انديشه حاکميت وقت در اين دوکشور وجود داشت تشابه و يا اقتباس ساختمانهاي اين دوره را ايجاد کرد . برترين اصولهاي فکري مستتر دراين بناها تقارن شديد يا تمرکز و خودنمايي بنا در وسط آن به کارگيري ستونهاي متعدد و بلند به ويژه در محل ورودي آن و نماي ريتميک با ارتفاع يکسان در طول بنا همگي ظاهري با شکوه ، مرتفع و ايجاد احساسي سنگين ، قدرتمند ومتوازن را تبيين مي کند . ساختمان راه آهن تهران مجموعه پنج دانشکده اوليه دانشکاه تهران بناي دادگستري تهران ، ساختمان سينگر درخيابان سعدي و بهداري سابق در ميدان ارگ تهران نمونه هاي روشن ازاين نگرش است .
دوم : اين شيوه از بناهاي سبک غربي نيز ويژگيهاي خاص خود را دارند ، در واقع مي توان گفت تشابه عناصر معماري در اين گروه بيشتر است تا تفاوت انها . گروه دوم اين سبک ، تقارن کاهش يافته و در بعضي موارد عدم تقارن همراه با تزئينات و فرمهاي دکوراتيو بيشتر و استفاده معمارانه و حساب شده در نبشها که عموماً داراي شکل منحني هستند ويژگيهاي متفاوت خود را با گروه اول که تقارن شديد ، سادگي همراه با عظمت و منفرد بودن از خصوصيات آنها بود ، مجزا مي کند .
نتيجه گيري کلي از معماري دوره پهلوي اول
دراين بخش به موارد و موضوعاتي در معماري اين دوره ـ چه محتوايي و چه شکلي ـ توجه شد که متاثر از نگرشهاي فکري جديد حاصل شدند .
ظهور پديده برون گرايي در مقابل مهم ترين صفت معماري گذشته يعني درون گرايي ، اصلي ترين عامل محتواي بود که باعث تغييرات شکلي در معماري اين دوره گرديد . شايد از ميان عوامل متعدد اين چرخش ، مهمترين عامل ، چرخش بينش فرهنگي ـ اجتماعي
( نخست با اعمال حکومت و سپس با پذيرش عمومي ) بود . بديهي بود که دليل اين تغيير شکل در عناصر معماري تعريف ديگري بود که از اين عناصر مي شد .
ــ اهميت و اولويت پلان در طراحي معماي به دليل روابط عملکردي جديد و نيز ناشي از شيوه جديد آموزشي آکادميک .
ــ شکل گيري راهروهاي طويل و قرار گرفته در دو يا چند بال به خصوص در ساختمانهاي بزرگ آموزشي دولتي ، حکومتي و حل روابط عملکردي به شکل خطي .
ــ اهميت مکاني پله ها در معماري جديد ، چه در آستانه ورودي بنا با شکل عريض و طرح تشريفاتي آن و چه در داخل بنا در مهمترين فضاي مرکزي بنا و بيشتر به صورت دو طرفه و يا منحني شکل .
ــ ماندگاري نظام سنتي ساخت وساز در اين دوره و کمترين و ديرترين بهره گيري از تکنولوژي و سيستمهاي ساختماني نسبت به ديگر ره آورد هاي غرب .
ــ وروديهاي بلند همراه با ستونهاي مرتفع ، کشيده و متعدد با بياني از تفاخر و عظمت هم به شکل باستان گرايي ايراني و هم به شيوه اکسپر سيونيستي و اوايل مدرن اروپا .
ــ چرخش جهت پنجره ها از درون به بيرون و تعريف تازه اي از محروميت در مقياس محله وشهر و نيز شکل جديدي از پنجره در حوزه مسکوني و پنجره هاي بلند و مکرر در بناهاي بزرگ دولتي .
ــ شکل گيري بالکن و پديده بالکن سازي در نماي خيابانها ( هم در ساخت خانه ها و هم به شکل بزرگ تر و ايواني در بناهاي حکومتي ) و پيوند جديد حوزه داخل با کوچه و خيابان که پيش ازاين معماري سنتي به شکل ايوان و رو به حياط داخلي قرار داشت .
ــ رويکرد عمومي به نماي تزييني آجري و استفاده از نقوش و حجاريهاي کلاسيک ايراني ( باستاني ) و کلاسيک غربي در دهه اول و اوايل دهد دوم وگرايش به تزيينات کم و ساده در اواخر اني دوره . همچنين به تناسب زمان و مکان استفاده متنوع از تزيينات آجري ، سنگي ، کاشي و فلزي هم در طرح و هم در مصالح .
ــ احداث خيابان و خيابان کشي به شيوه اروپايي قرن نوزدهم در مقياس وسيع و ظهور پديده معماري خياباني بدون توجه به تنها سابقه باغ ـ خيابان ( چهار باغ ) در شهرسازي گذشته .
ــ تغيير نمادهاي شهرسازي از بناهاي فرهنگي و مذهبي در گذشته به بناهاي بزرگ دولتي و حکومتي در اين دوره .
ــ تنوع سبکهاي معماري درمدتي کم با سه شيوه سنتي، باستاني و مدرن و هر کدام با دو گرايش و يا دو گونه متمايز و در نهايت رونق و پيشگامي سبک معماري مدرن به ويژه در سالهاي بعد از 1320 .

برگرفته از : وبلاگ شب کویر
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
بررسی عوامل موثر در شکل گیری معماری پهلوی

بررسی عوامل موثر در شکل گیری معماری پهلوی

بررسی عوامل موثر در شکل گیری معماری پهلوی







١ـ پدیده های علمی و تکنولوژی :

آهنگ و شتاب تحولات در دوره پهلوی اول را از یک نگاه باید متوجه پدیده های نوین علمی و کشف پی در پی دانش های نا شناخته و نیز فن آوری های تازه به مدد این علوم دانست . این پدیده های جدید نقش مؤثری در تغییر دیدگاه های طبقات مختلف اجتماعی از سنتی به نوین داشت و طبیعی بود که از جمله ی این تغییر نگرش های معماری بود.

باستان شناسی به عنوان علمی جدید و کم سابقه در ایران دوره ی پهلوی ، وجود کنگره های متعدد علمی و هنری وادبی در این سال ها ، شیوه های جدید تحصیل و تدریس و آموزش آکادمیک ونیز ارتباط علمی و آشنایی با علوم جدید با اعزام دانشجویان به خارج ، پیدایش عملکردهای جدید و رونق عصر صنعتی و رشد فن آوری مطلوب برای جواب گویی به نیاز های تازه ، توسعه و شهر و شهر سازی جهانی در شکل جدید و علمی آن و رشد توسعه آن منطبق بر دانش روز و در نهایت پیوند محکم و بی سابقه بین علم و تکنولوژی در همه ی زمینه ها و با حرکتی جهانی منجر به ایجاد تفکری شد که هر چیز تازه باید مبنایی علمی داشته باشد و حتی اگر در این راستا به گذشته توجه شود باید از منطقی علمی برخوردار گردد.

دوره ی بیست ساله اگر چه اقداماتی ـ بیشتر رو بنایی تابنیانی ـ در جهت به دست آوری این علوم و فنون انجام داد ولی از آن جهت که بستر این نگرش و دستاوردهای آن در غرب صورت گرفته، هنگامی که در کشورهایی با ساختار کهن و یا سنتی قرار گرفت بیشتر به مصرف کنندگان میوه های آن تبدیل گشت .

بنابراین در ممالک جهان سوم ساختن مؤسسات علمی ، دانشگاه و یا چند کارخانه و نیز احداث چندین پل و جاده و یا خیابان کشی امروزی ، قرار گرفتن در مسیر و پهنه ی علمی و صنعتی و فنی تعبیر شد .

در این رهگذر انبوه بناهای دوره پهلوی اول نیز حاصل نوسازی و توسعه ای بود که بر این دیدگاه تکیه داشت اما نکته این بود که معماری تا قبل از این و با سابقه ای درخشان بیشتر یک بینش محسوب می شد ،عملاً و عمدتاً به یک دانش تبدیل گشت و همانند دیگر تحولات ، این بینایی (اندیشه حکیمانه) جای خود را به یک دانایی ( اندیشه علمی ) بی ریشه و انگیزه داد و کمتر نشانی از خود به جای گذاشت.

بنابراین :

• در معماری دوره ی پهلوی اول نقش علوم و فنون جدید غیر قابل انکار است . حاصل این تفکر اجتماعی ـ نخست در حاکمان و نخبگان و سپس در طبقات دیگر اجتماع ـ گرایش و پذیرش دستاوردهای علمی و فنی بود ، تفکری که دانایی را جایگزین بینایی نمود.

• دوره ی پهلوی اول و مشخصاً معماری آن ، امروز گویای این است که صرفاً دانش و فنون ـ که پیش از این در فرهنگ ما فقدان آن امری نکوهیده بود ـ تنها به شکل بهره برداری از میوه های آن نمی تواند در برگیرنده ی یک معماری کامل باشد و لازمه ی یک بینش در معماری ، داشتن یک بینایی اجتماعی و فرهنگی را طلب می کند که از دوره ی پهلوی اول ( عمدتاً ) فقدان آن هر روز بیشتر محسوس شد.



٢ـ عوامل و پدیده های خارجی:

تاریخ معاصر ایران تا پایان دوره ی پهلوی اول نشان داده است که هیچ دوره ای به اندازه دوره ی بیست ساله متأثر و متکی بر عوامل و پدیده های خارجی نبوده است. مقایسه ساده بین این دوره و زمان صفویه حاکی از آن است که عوامل خارجی کمترین نقشی را در دوره ی صفوی داشته اند. هر چند هر دو دوره مدعی اقتدار ملی ایران است ولی در دوره ی رضا شاه نشانه های کمتری از استقلال و اتکای بر عناصر داخلی می توان پیدا کرد.

حداقل این دلیل که در این دوره برای اولین بار در تاریخ ایران است که شاه اش توسط بیگانگان برکرسی اقتدار می نشیند گواهی نفوذ و تأثیر عوامل خارجی در سطحی وسیع است.

گذشته از وضعیت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی این دوره که نوشته های مفصل و مستند تاریخ معاصر این نفوذ را تأکید می کند کدام دلایل می تواند حکم بر تأثیرات عوامل و پدیده های خارجی در معماری این دوره کند ؟

باستان شناسی نوین به عنوان پدیده ای خارجی با تمام علم ، شیوه کاوش و دست اند کاران غیر ایرانی اش عاملی غیر داخلی بود که تأثیرات خود را از جمله بر معماری گذاشت . اگر چه در این راستا دستاوردهای علمی و اکتشافات بزرگی از تاریخ هنر و معماری نهفته این سرزمین آشکار شد اما این اندیشه که به گذشته و حتی به کدام مقطع تاریخی از گذشته چه توجه و نگاهی داشته باشیم تفکری بود که مکتشفین این حوزه علمی ـ هنری به عنوان عاملی خارجی تفهیم کردند .

اندیشه باستان گرایی ( معماری ، فرهنگ ، شعر ، ادبیات ، دین و ... ) پدیده ای بود که منتج از ناسیونالیسم تاریخی این سرزمین ( وحدت ملی ـ مذهبی ـ قومی ) نبود بلکه برخاسته از ناسیونالیسم نوینی بود که در غرب تعریف شده بود و توانست با تکیه برهمان عناصر ملی ـ تاریخی پدیده ای جدید را در دوره ی معاصر به وجود آورد که پیش از آنکه وحدت آفرین باشد تجزیه پذیر باشد.

بر همین اساس معماری این دوره از جهاتی مشمول نسخه ای شد که اگر عناصر باستانی و ملی در آن پدید آمدند ولی اندیشه ای بود که مبنایی خارجی داشت .

پدیده ای جدید در دوره ی پهلوی اول و در حوزه سیاست و حکومت ، ساخت جدید قدرت و از آن میان پدیده نظامی گرایی بود . پدیده ای منحصر به فرد ، سرنوشت ساز و مقتدر که حاصل اندیشه بین المللی بعد از جنگ اول جهانی و شیوه ای کار ساز برای کشورداری در سرزمین های نوپا و تغییر حکومت یافته بود .

زمانی که اردشیر جی ریپورتر در بریگاد قزاق رضاخان را کشف کرد دانست که وی با خصوصیات نظامی اش بهترین فرد برای ساخت جدید قدرت است . از آن پس نظامیان جزو طبقه برتر ، و نظامی گری خصلت بارز دولتمردان ، و نظامی گرایی همچون اندیشه ای شد که تا اثر گذاری بر همه ارکان و نیز معماری و شهر سازی ریشه دوانید .

معماری سال های ۱۳۱٠ تا ۱٣۲٠به مراتب بیشتر و بهتر این ویژگی را که ریشه در القای تفکر خارجی داشت و نمونه بارز آن در حوزه غرب ، بناهای دوره ی هیتلری بود ، نشان می دهد . پدیده ی عملکردهای جدید و عامل مدرن گرایی نیز ازجمع آوری رهاوردهای خارجی بود که تأثیری بسزا در نهضت اجتماعی و در نهایت معماری و شهر سازی این دوره گذاشت .

شاید بتوان گفت که پذیرش این عوامل به دلیل ماهیت آن اجتناب ناپذیر بوده است ولی این امر انکار ناپذیر است که نحوه و چگونگی پذیرش آن و در نهایت حاصلی که از آن به وجود آمد به چه میزان عامل و پدیده ای خارجی محسوب می شود .

مجموعه بناهای عمرانی و ساختمانی دوره ی بیست ساله نشان می دهد که این عامل بیشترین تأثیر را هم از نظر کیفی و هم از جنبه ی کمی به عنوان پدیده ای خارجی در معماری این دوره به جا گذاشت . شهر سازی کهن و ارگانیک شهرهای ایران اولین تغییرات را متأثر از شهرسازی غرب که در دوره ی قاجار به خود گرفت .

این شکل تغییرات با دگرگونی عمده در سال های حکومت رضاشاه به گونه ای مستقیم و سازمان یافته تقلیدی بی پروا از طراحی شهری اروپا شد . از میان پدیده های خارجی ، شهر سازی شاخص ترین عامل بود . در بین سه گروه معماری این دوره ، معماران خارجی با حضور فکری و فیزیکی خود بیش از دیگران در معماری این دوره نقش داشتند .

در کنار آن ها معماران ایرانی فرنگ رفته حضور داشتند که اینک شیوه های جدید آموزش ، طرح و اجرا به عنوان عواملی غیر داخلی به ارمغان آوردند تا کمترین و ضعیف ترین نقش را حداقل از نظر فکری ، گروه سوم ، یعنی معماران سنتی داشته باشند .

اما حاصل سخن اینکه :

• صرف استفاده از عوامل خارجی و یا عناصر غیر داخلی در این دوره مورد نکوهش نیست بلکه در موارد مختلف و تحت شرایط خاص جهانی این ارتباط منطقی و حتی ضروری به نظر می رسد . اما نکته در این است که تأثیر پذیری و یا عاملیت اندیشه و تصمیم خارجی نقش مؤثری در معماری این دوره داشته است . این مهم ترین عامل است که هویت و ماهیت معماری این دوره با دوره های قبل از خود متمایز می سازد.

• معماری دوره پهلوی اول نشان داد که در قبال عوامل و پدیده های خارجی به جای تلفیق و ترکیب پذیری منطقی دچار تسلیم پذیری و تأثیر پذیری نسبتاً وسیعی شد و حداقل نشانه های داخلی و یا ایرانی را در این معماری می توان تنها درظاهر و اشاره ای تاریخی بنا ها دید.



۳ـ انگیزه های ملی ـ باستانی :

در معماری دوره ی بیست ساله معاصر ایران و از میان تمام اندیشه ها و یا آرمان هایی که می توانست پدیده ای جدید و متفاوت با گذشته در معماری ایجاد کند ، هیچ یک به اندازه تفکر و انگیزه باستانی بر جسته نبود.

بستر این موضوع به عنوان یک تفکر سیاسی به تحلیل در آمد ، از آن رو که بر پایه های تاریخی ، ملی و نیز احساسی استوار شده بود توانست در زمانی کوتاه موفقیتی حاصل کند و سایه خود را بر حوزه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، ادبی و نیز معماری بگستراند.

فارغ از اینکه استفاده از این وسیله به چه میزان در طول دوره پهلوی اول دارای بار مثبت و یا منفی بود ولی این موفقیت بیشتر از آن زاویه قابل توجه است که شناخت ، بهره گیری و ترویج یک انگیزه چه آثار و نتایج شگفت انگیزی می تواند داشته باشد و مهمتر این موفقیت که آیا کاربرد هر انگیزه و استفاده از آن می تواند پایا ، پویا و مستمر بوده و حرکتی ریشه دار و زنده به وجود آورد .

این انگیزه با حضور باستان شناسان و ایران شناسان غربی نظیر هر تسفلد ، پوپ و گلدار پشتوانه ای علمی ـ تاریخی به خود گرفت و با برگزاری کنگره های متعدد ادبی ، هنری ، معماری و باستان شناسی در داخل و خارج ، تشکیل انجمن آثار ملی و نیز سفره های رضاشاه به مناطق تحت حفاری از هر جهت تقویت گردید.

این فعالیت ها به تنهایی ، علاوه بر اینکه دستاوردهای علمی و جهانی به همراه داشت و توانست با شناساندن ایران به عنوان قطب باستانی منطقه وسیعی از شرق آثار ماندگاری برای آینده به جا بگذارد .

اما زمانی که در سیر حرکت خود و تقویت انگیزه و محور باستان گرایی ، به تخریب و یا تقلید بی محابا از دیگر محورهای موجود نظیر دین زدایی و یا غرب گرایی و یا دستاویز قرار دادن دین و نشانه های مذهبی به عنوان مظهر عقب ماندگی و تقویت آیین زرتشت و شاهنامه فردوسی به عنوان مظاهر اقتدار باستان پرداخت عملاً نسبت به انگیزه های آن تردید به وجود آمد .

بنابراین :

• دوره ی پهلوی اول در شکل گیری و ایجاد انگیزه های باستانی در شکل سیاسی و پی آمد آن در معماری مؤثر بود ولی نگهداری و استمرارآن با توجه به انگیزه های غیر ملی و ضد دینی با شکست مواجه شد.

• عدم توفیق در نگرش باستان گرایی و مسکوت ماندن این شیوه معماری را بعد از ۱٣٢٠ می توان چنین بر شمرد :

اول ـ قرار دادن این انگیزه در مقابل نگرش دینی و در نتیجه پدیده ای با نام دین زدایی . در واقع تقابل دادن و یا به زبان بهتر تخاصم بخشیدن اندیشه نو با تفکر رایج حرکت موفقیت آمیزی نمی باشد . در اینجا انگیزه های دینی و غیر دینی و یا ملی و غیر ملی مطرح نیست ، چنانچه بر عکس ، قراردادن نگرش صرفاً دینی در برابر یک اندیشه ملی نیز پایا نخواهد بود .

دوم ـ وابستگی این پدیده به بیگانگان شکل دستورالعملی منطقه ای و در شکل ناسیونالیسم معاصر و نیز عدم اصالت آن به عنوان یک پدیده داخلی و هم ریشه نبودن آن با ناسیونالیسم تاریخی . بنابراین انگیزه و حرکت باستان گرایانه سر چشمه ای دولتی و غیر داخلی داشت و نه ملی .

سوم ـ انگیزه های باستانی همان گونه که در عالم حکومت و سیاست این دوره با جلوه سازی ، شعار ، پوشش سیاسی و عدم بنیانی استوار صورت گرفت در معماری نیز تنها به ظاهر بناها و توجه به عناصر تزیینی و نمایی بسنده کرد بدون آن که عمیقاً بتواند معماری آینده سازی را بر پا نماید.



۴ـ۱انگیزه های نوسازی و نوآوری:

زمینه های نو سازی و اصلاحات که از مشروطیت به شکل نهضتی در طبقه تصمیم گیرنده و اثر گذار شهری صورت گرفت در دوره ی پهلوی اول به گونه ای فراگیر شکل تازه ای از نظام اجتماعی ، جدید و غیر سنتی را خواستار شد که عملاً متولی و رهبری این نوسازی را ساختار و تشکیلات متجدد دولتی به عهده گرفت .

این روند تغییرات علاوه بر اینکه شکل جهانی داشت و حرکتی بود که کشورهای مختلف در مرحله ی انجام و یا در تکاپوی رسیدن به آن بودند دولت پهلوی اول را نیز که اساساً به منظور ادغام ایران در نظام جهانی سلطه گر به وجود آمده بود را به آن مسیر انداخت تا برای به اجرا گذاشتن چنین فرآیندی ، فعالیتی وسیع و همه جانبه را انجام دهد .

بنابراین دهه اول مقطعی است که دگرگونی در ساختار ، سرعت در تغییرات و تعجیل در نو سازی صفت ممتاز و تا حدی اجتناب ناپذیر این دوره شد . طبیعی بود که این نوسازی نیازمند به نوآوریهایی در هر زمینه شد .

در معماری ، عملکردهای تازه منجر به معماری جدید شد که پیش از این در تاریخ معماری ایران وجود نداشت و این نوگرایی در معماری که زمینه های ایجاد آن همچون عملکردهایش به خارج از سرزمین ایران معطوف گشت باعث ایجاد تحولات و تغییرات سبکی و نوآوری هایی در ساخت و فضای معماری شد . شاید عمده ترین دلیل آن ، عامل زمان در پذیرش این تحولات بود . ظهور حکومتی و منقطع از گذشته و شدیداً متأثر و دلباخته غرب و نوسازی است.



٥ـ معماری دولتی :

برنامه های اصلاحات ، نو سازی و توسعه و در ادامه آن ساخت و سازهای فراوان در حکومت جدید عملاً عمران و نوسازی را در دست سازمان های دولتی قرار داد و احداث بناهای دولتی را اعتبار و اولویت خاصی بخشید ، از این رو صورت دولتی در معماری این سال ها ممتازترین مشخصه های آن شد . فراوانی و متنوعی بناها نشان داد که معماری دولتی در اولین تجربه تاریخی خود در ایران ویژگی ها و آموزه های قابل توجهی از خود به جای گذاشت و این مسیر را برای آینده روشن نمود که به چه میزان یک تجزیه دولتی در معماری موفقیت آمیز است :

• تفکر های گوناگون ساز از جانب یک ساختار دولتی از آن جهت که حرکتی محوری برای ارائه برنامه های حکومتی است و کمتر پشتوانه ی ملی ـ مردمی در آن شرکت دارد ( صرف نظر از اینکه این حرکت نخست به عنوان یک جنبش مردمی تبلیغ و اشاعه میشود ) ، عمر طولانی ندارد و پس از مدتی پویایی آن متوقف و یا از بین می رود .

معماری دوره ی پهلوی اول نیز که بر اساس چنین حرکتی پدید آمد دوره ی ثمر بخش آن بیش از یک دهه نرسید و حتی انگیزه های باستانی و یا اصلاح طلبانه نتوانست توانایی رهبری دولتی را در این زمینه تداوم بخشد .

• معماری دولتی در جهت ارائه برنامه های خود نیازمند به یک اهرم یا سازمان قوی فکری ـ اجرایی است . تنها ابزار قدرتمند دولت پهلوی تشکیلات نظامی آن بود ( در زمینه ی معماری دولتی و تفکر تشکیلاتی آن ، مقایسه این دوره با تفکر نظامی در دوره ی طولانی شوروی سابق و ارائه معماری سوسیالیستی و کنستروکتیویستی این حکومت و نیز حکومت و نیز تفکر و معماری نظامی در آلمان دوره ی هیتلری قابل تعمق است ) .

این تشکیلات با وجود صفات خاص و مثبت خود در اجرای یک برنامه ، عملاً ویژگی های پنهان و نظامی گرایانه خود را در معماری انتقال داد و به عبارتی حکومت و یا دولت مجری القای معماری گردید .

• معماری دولتی از آن دید که تنها براندیشه و ارائه برنامه های زمان خود منطبق است کمتر توجهی را به معماری گذشته معطوف می دارد و این تازه در صورتی است که به جهت القای برتری خود نسبت به گذشتگان به تخریب آثار دوره ی پیش از خود دست نزند . شهر سازی دوره ی پهلوی اول و آن معماری جدید ایجاد شده در بدنه ی خیابانها به مدد شهرسازی نوین اروپا به هر دو مورد فوق اقدام نمود .

در این شهر سازی مکان های مناسب خیابان ها و میادین بیشتر محل نمایش بناهای دولتی گردید و برای نخستین بار این باور بود که تنها قصرها و کاخ ها محل حکومت نیستند بلکه این شهر است که نماد یک حکومت ( پایتخت ) قرار می گیرد.



۶ـ تحول اندیشه ها ، تنوع سبک های معماری :

معماری این دوره حاصل تحول اندیشه ای اجتماعی بود که اندک اندک از دوره ی قاجار آغاز و با روی کار آمدن پهلوی به حرکتی پر شتاب تبدیل شد و از زوایای مختلف با دیگر دوره های گذشته از آن رو متفاوت است که از همان زوایا دگرگونی فکری ایجاد شد .

تحول در ساختار و ارتباطات سیاسی از طریق همان سیاستمداران و سفرا ، تحول درنگرش های اقتصادی از طریق بازرگانان و پیوند های تازه اقتصادی و تجاری و تحول در زمینه های اجتماعی و فرهنگی به سبب وجود روشنفکران و تربیت یافتگان جدید شهر نشین تماماً زمینه ای را برای اصلاحات و نوسازی فراهم ساخت که نخستین قدم های آن درنهضت مشروطیت برداشته شده بود اگر این تغییر و تحول را برخاسته از بینش جدید بدانیم مشخص می گردد که از قاجار تا پهلوی به چه اندازه متغیر بوده است .

اما همین تحول ایجاد شده است که درطی دوره ی بیست ساله و در سیر خود نیز دارای نگرش های مختلف بود . از یک طرف نگرش گذر و دوری از تفکری سنتی و یا مذهبی ، از طرف دیگر بازیابی و احیای دوره ی اقتدار باستانی و از جانب دیگرنگرش مدرنیزاسیون و طلب کردن هر چیز تازه ی خارجی ، سه دیدگاه فکری بود که متعاقب آن سه نگرش سبکی در معماری این دوره حاصل نمود . حتی تداخل این اندیشه ها و نگرشی دو سویه یا چند سویه نیز در پیدایش بناهایی با شیوه ی تلفیقی یا التقاطی مؤثر بود .

نکته مهم در این مقوله این است که ظهور یک سبک یا سبک های خاص در یک دوره می تواند تحت شرایط مختلف ، چه متأثر از یک تحول اجتماعی و چه دیکته شده از طرف یک ساختار دولتی پدید آید . اما این دوره ی کوتاه تاریخی نشان داد که ماندگاری یک سبک و یا ادامه ی آن به طور یقین وابسته به یک تحول و پذیرش اجتماعی است و نه یک تشکیلات دولتی .

تنوع شیوه آموزش و تنوع گروه معماران شناخته شد ، دست کم معین می کند که به چه دلیل این همه تنوع سبکی ـ در دوره ی پهلوی اول پدید آمد . تنوع سبک ها ازاین نظر که بروز این پدیده حاصل نگرش های متفاوت در طی این دو دهه بود و قبل از این در معماری گذشته ایران که همیشه استمرار تاریخی و وحدت هویتی خود را حفظ کرده بود ، پیش نیامده بود .

بنابراین با توجه به آثار موجود و تحقیقات میدانی از بناهای این دوره و برای اینکه مشخص شود که طبقه بندی معماران ناشی از چه علت و یا عللی است ، نخست شیوه آموزش مورد استفاده تحقیق قرار گرفت :

• با ورود متد های نوین آموزشی ، عملاً آموزش در معماری به دو گروه تقسیم می شود : آموزش سنتی ، آموزش آکادمیک . حتی این دوگانگی باعث می گردد که درتعریف معمار نیز تفاوت ایجاد گردد و معمار سنتی با معمار و طراح امروزی به یک معنی اطلاق نگردد .

• آموزش معماری در جوامع سنتی بیشتر در شکل مستقیم ، فرد به فرد ، استاد و شاگردی و یا سینه به سینه بوده و دوره ی آن با شروعی زود ، کند ، طولانی و عمدتاً تجربی طی می شده است . در صورتی که آموزش معماری جدید ، منطبق بر این نظام دانشگاهی و در طی یک دوره ی مشخص طی می شد که جنبه های تئوریک آن قوی تر از عمل تجربی آن بود و در این روش ، نیاز جامعه و توسعه ی آن ، تولید انبوه معمار را طلب می کند .

پس از بررسی آموزش در معماری بدیهی بود که معماران این دوره در طبقه بندی خاصی قرار می گیرند . این دسته بندی منطبق بر سه گروه معماران سنتی ، معماران خارجی و معماران ایرانی از فرنگ آمده انجام گرفت . حاصل اینکه :

• معماران سنتی در طول این دوره کم کم به عنوان سازندگان اصلی بنا ها موقعیت خود را از دست داده و جای خود را به معماران جدیدی دادند که بر اساس طراحی و نقشه و نظام نوین معماری کار می کردند .

در واقع معماران سنتی در حاشیه قرار گرفتند . همچنین آن ها که در یک دو گانگی اصولی در معماری روبه رو شده بودند در نهایت در طرح هایی که به جا گذاشتند توانستند تلفیقی مناسب و منطقی ایجاد کرده و دیدگاه فرهنگی و ملی و شرایط اجتماعی را تا آنجا که می توانستند ملحوظ دارند .

• معماران خارجی که به دلایل گوناگون در ایران اقامت کرده بودند نقش قابل توجهی در معماری ، شهر سازی و عمران این دوره پدید آوردند . این گروه نقش مؤثری در آنچه که از غرب به ایران آمد داشتند ، ضمن اینکه بعضی از این معماران نظیر گدار ، سیر و مارکف از الگوهای معماری ایرانی در آثارشان بهره بردند .

• معماران ایرانی تحصیل کرده در فرنگ ، با آموزش مدرن و اروپایی خود در نهایت عملاً پیشگامان عمل نهضت در معماری مدرن در ایران شدند و با کمرنگ شدن معماران سنتی و خارجی ، به ویژه در سال های بعد از ١٣٢٠ با حضور خود در آینده معماری ایران را در دست گرفتند .

( باتشکر از خانم رمضانی - دانشجوی معماری )
منبع : سایت خبری یزد فردا


 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نگاهی توصیفی – تحلیلی به ویژگی های کلی معماری در عصر پهلوی

نگاهی توصیفی – تحلیلی به ویژگی های کلی معماری در عصر پهلوی

معماری ایران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در این دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهایی هستیم که هر کدام بیانگر یکی از مکاتب فکری دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند :
کاخ مرمر به تقلید از معماری سنتی و عمارت شهربانی کل کشور به تقلید از تخت جمشید و ساختمانهای بلدیه (شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب میدان امام ( سپه ) به تقلید از معماری نئوکلاسیک فرانسه ساخته شدند . در این دوره تلاش می شد که پیوندی بین سه طیف فکری به وجود آید : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه این گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری این دوره ناشی از اختلاف در گرایشهای سیاسی و ایدوئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریانهای عقیدتی – سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد . جریانهای مذکور را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
گروه اول ، سنت گرایان ، که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ایرانی بود . پرچمداران این نهضت در آن برهه از زمان شیخ فضل الله نوری بود و بعد از ایشان سید حین مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .
گروه دوم ، غرب گرایان ، که اساس ذهنیت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقلید از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بود . هسته اصلی این گروه را تحصیل کردگان ایرانی تشکیل می دادند که تازه از اروپا به ایران برگشته بودند .
گروه سوم ، ملی گرایان ، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . این گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپایی را غیر ایرانی می دانستند و بعنوان جایگزین آنها بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصد ساله با دین و مذهب بود . که این امر ناشی از جریانهای به اصطلاح روشنفکرانه مادی گرایی و توسعه و ترویج نظریات سوسیالیسم و مارکسیسم در بین طبقه تحصیل کرده اروپا بود . این دو جری فکری اثبات خود را در تخریب آثار گذشته می دید و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بین ببرد . در معماری به دلیل انتصاب غرب گرایان و تحصیل کردگان به بوزار پاریس و بعدا مکتب فلورانس و رم و در شهرسازی به انگلستان و امریکا، غلبه با آنها شد.گرچه گدار و ماکسیم سیرو ازنظر تفکر ، ارزش زیادی برای معماری سنتی و تاریخ تحول آن قایل بودند و در این رهگذر خدمات ارزشمندی به ثبت تاریخ معماری ایرانی نمودند ولی خود شخصا از پیروان مکتب نئوکلاسیک و یا به عبارتی ملی گرایان نوین بودند . شاهد این واقعیت ، ساختمان موزه ایران باستان که تقلیدی از طاق کسری است .این غلبه در فرایند و روند آموزش دانشجویان و محصلان معماری و محتوای منابع درسی ایشان به خوبی مشهود بود به طوریکه کمتر نشانی از معماری اصیل و سنتی ایرانی را در آنها ملاحظه می کنیم و آنچه که هم درباره ی معماری ایرانی است مربوط به نظریاتی است که محققان و مستشرقان غربی در مورد آن ارائه کرده اند .
نتیجه این انفعال فرهنگی ، بخصوص در زمینه معماری ، عرضه و تکمیل سبکهای مختلف معماری اروپا و امریکا در دهه های اخیر به کشور بوده است . با تسلط فکری غرب گرایانه بر معماری کشور و فاصله گرفتن از معماری سنتی کار بدانجا کشید که تخریب بنا های گذشته در توسعه های جدید شهری و تخریب کاروانسراهای قدیمی در احداث جاده های بین شهری عملی پسندیده و تجدد گرایانه تلقی شد . این وضع باعث گردید که بسیاری از بناهای باارزش متروک و یا مخروبه گردد .
در بعضی از موارد، ناچار از تمایل به تزییناتی به سبک ایرانی شده‌اند. بناهایی چون کاخ‌های سعدآباد، کاخ مرمر در تهران و ساختمان مجلل باشگاه افسران (سابق) عمارت شهربانی، دبیرستان البرز، کاخ وزارت امور خارجه و سر درب باغ ملی و عمارت پست، گواه این مدعاست. این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه‌ی معماری ایران هنوز هم ادامه دارد. ( منبع : کتاب سیمای فرهنگی ایران؛ به قلم نویسندگان) دوره ی پهلوی همچون دوره ی قاجار به دو دوره ی اصلی تقسیم می شود:
۱- دوره ی پهلوی اول ۲- دوره ی پهلوی دوم
در دوره ی نخست که از سال ۱۳۰۴ آغاز گشته و تا سال ۱۳۲۰ ادامه دارد می توان زمینه های شکل گیری معماری آنرا از سالهایی دورتر دید ؛ از آغاز روند به قدرت رسیدن رضاخان که نقطه ی شروع آن کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ بود.
کوتای ١٢٩٩ شمسی و حکومت نظامی بستر مناسبی را برای تشکیلات نوین نظامی ایجاد کرد و به نظر می رسد بزرگ ترین و مهم ترین ویژگی دوره رضاخانی خصلت نظامی گرایانه آن بود. سیر حرکت نظام به سویی بود که هر چیزی را تحت تأثیر و انقیاد ارتش و نیروی نظامی درآورد. این نگرش با اثرگذاری در همه زمینه ها منجر به این شد که ارتش و طبقه نظامیان وظایفی فراتر از نقش اصلی خود دارا شوند. در این راستا رضاخان چه در دوره سردار سپهی و ریاست الوزرایی و چه پس از آن در دوره پادشاهی نقش اصلی را به عهده داشت. شرایط تازه بین المللی و اندیشه های نوین استعماری که دستورالعملهای مشابهی را برای کشورهای منطقه داشت حکومتی مقتدر را طلب می کرد که بهترین وضعیت مناسب برای چنین تفکری وجود یک دولت نظامی بود. تحول اجتماعی و سیاسی که قدرت پادشاه را در سال ١٢٨۵ شمسی در سایه قانون اساسی محدود کرده بود و مرجع قدرت و تصمیم گیرنده را مجلس قانونگذار تعیین کرده بود دوباره و به عنایت طبقه نظامیان و با یک ظاهر قانونی به همراه تهدید و ارعاب به رضاشاه انتقال داده شد. وی با تفکر و بینش نظامی در دوره بیست ساله ارتش نوینی را به وجود آورد که حاصل آن در معماری مجموعه بناها و ساختمانهایی است که امروز با نام معماری دوره پهلوی اول طبقه بندی می شود. از طرف دیگر پدیده ورود نظامیان در جرگه فعالیتهای شهری و عمرانی بود. شهرداری تهران در طی یک دوره طولانی به یک نظامی کریم آقاخان بوذرجمهری سپرده شد و تسطیح راههای کشور ٬ ایجاد ساختمانهای وسیع و بزرگ دولتی و غیردولتی نظیر تئاتر ٬ سینما ٬ هتل و نظایر آن در حیطه مدیریت و ساخت نظامیان قرار گرفت. ورود نظامیان به صحنه های گوناگون سیاسی و اجتماعی و تحکیم قدرت آنها در وزارتخانه ها ٬ سازمانها و اداره های حکومتی ٬ انتقال اندیشه نظامی گرایانه را پیامد خود داشت و پس از آن بود که علاوه بر فعالیتهای فوق جای پای نظامیان در توسعه شهرسازی و معماری و عمرانی پدیدار شد. اما در حوزه تخصصی معماری بناهای دوره بیست ساله رضاخانی به دو دسته تقسیم می گردند: بناهای نظامی و بناهای غیرنظامی. از یک سو سازمان جدید حکومتی مبتنی بر انگیزه نظامی باعث پیدایش بناهای گوناگون و متعدد نظامی گردید که پیش از این چنین سابقه ای نداشت. پادگانها ٬ پاسگاهها ٬ زندانها ٬ ژاندارمری و نیز بناهای متعدد شهربانی در یکایک شهرهای ایران بناهایی بودند که هم به دلیل داشتن ماهیت و عملکرد نظامی و هم به جهت فراوانی قابل ملاحظه توانستند تأثیرات خود را در شهر و بناهای دیگر به جا گذارند. اما آنچه که در این مبحث مهم است تأثیرات نظامی گرایانه بر ساختمانها و ابنیه غیرنظامی است. ویژگیهای نظامی و یا ارتشی در جایگاه خود ارزش و منزلت دارند اما این موضوع قابل تأمل است که این خصایل در حوزه های دیگر تا چه حدّی می توانند تأثیرات خود را )چه مثبت و چه منفی) بر جای گذارند:
۱٫ یگانه و متفاوت بودن بناهای این دوره با دیگر ساختمانها از ویژگیهاییاست که از خصوصیات نظامی این دوره است. اکثر بناهای دوره پهلوی اول با حضوری تنها و بدون همجواری و همسایگی با دیگر بناها همراه با چهار نما که یک نمای اصلی آن در بهترین وضعیت و جهت قرار گرفته است و خود را به گونه ای آشکار از دیگر بناها جدا می سازد. این تک بناها که نمونه های آن در شهرهای مختلف با عنوان شهربانی ٬شهرداری ٬ پست و دارایی فراوان هستند بیانگر اندیشه ای نظامی است که خود را متفاوت با دیگران و حاکم بر آنها می بیند.
٢. سرعت در ساخت : پروژه های ساختمانی و عمرانی دوره رضاشاهی از سرعت در ساخت برخوردارند که فراوانی آنها نسبت به کوتاهی دوره بیست ساله نشانه این مطلب است. این ویژگی نظامی که بایستی رسیدن به هدف و انجام یک کار در زمان کوتاه و معین صورت گیرد و عملیات ساختمانی را به مثابه یک عملیات نظامی در نظر آورد باعث گردید ابنیه متعدد این دوره به مدد این انگیزه با سرعت چشمگیری شکل بگیرند. راهها ٬ تونلها ٬ راه آهن ٬ پلهای فراوان و سلسله ساختمانهای متعدد دولتی و نیز مجموعه بناهای میدان مشق ، سر درِ باغ ملی و مجموعه دانشکدههای اولیه دانشگاه تهران حاصل چنین تفکری است.
٣. در سازمان ارتش که هر رده ای جوابگو و مطیع مافوق است تشکیلاتی را به وجود می آورد که وظیفه شناس و خودکنترل باشند. دوره رضاخان به دلیل خوی نظامی وی به نظارت و سرکشی، زیردستانی موظف و فرمانبردار دارد و طبیعی است که ویژگی پروژه های ساختمانی همانند بازرسی نظامی حاکی از کنترل نظام ساخت و ساز است.
در این سیستم انجام یک کار به جهت جوابگویی به بالاتر به هر قیمتی (زورگویی ٬ تحکّم و حتی اتلاف امکانات مالی) بایستی انجام گیرد. ناشی از نگرشهای نظامی گرایی دارند.
۴. اما مهم ترین عامل، تأثیرات روانی؛ این صفتِ مشخصه به اشکال گوناگون در آثار معماری این دوره ظهور کرد. هنگامی که سال١٣٢٠ فر امی رسید مجموعه معماری به وجود آمده در دوره بیست ساله حکایت از آن داشت که اندیشه های نظامی ٬ معماری ٬ عمرانی و شهرسازی صفات مشابه و تعاریف مشترکی پیدا کرده اند. سلسله مراتب ارتش اینک در ورودی و ظاهر یک نما تجلّی پیدا کرده بود و عناصر مشابه یا یک شکل و مکرّر در نمای ساختمان نظیر پنجره ها ٬ ستونها و یا عناصر دیگر تداعی کننده لباسهای متحدالشکل نظامیان شده بود. ستونها و ردیفهای
تکرارکننده عناصر معماری همچون سربازانی ایستاده و آرام بودند که دیگران از آنها سان می دیدند و به عبارتی دیگر اقتدار ٬ افراشتگی ٬ تحکم ٬ ابهت و تفاخر واژه هایی نظامی بودند که اینک در معماری مصداق شکلی پیدا کرده بودند. اندیشه معماری نظامی گرایی با ساختن چنین بناهایی توانست اندیشه های اجتماعی و سیاسی و نیز فرهنگی خود را در قالب شهرسازی جدید چنان پیاده کند که همیشه حضور سایه وار خود را داشته باشد.
علاوه بر آنچه گفته شد در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هایی که وی به سیستم اداری و حکومتی در ایران داشت، تلاش شد سامان دهی شکل اداری حکومتی ایران منطبق با اشکال موجود در اروپا باشد. در نخستین گام احداث ساختمان هایی که پاسخگوی شرایط جدید اداری باشند در قالب سه نوع متفاوت کاربری اداری، آموزشی و صنعتی مورد توجه قرار گرفت. احداث کارخانه های مختلف از جمله کارخانه نساجی در دوره رضا شاهی و دیگر بناهای اداری، شکل خاصی از معماری و استفاده از مواد و مصالح اروپایی را به دنبال داشت.
منبع:memarkade2012
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معماری پهلوی

شروع دوره پهلوی ( دوره رضا خانی )
حال می پردازيم به معماری ايران از سال 1300 به بعد .
اول شروع دوره رضاخانی تا مدت پنج سال يا بيشتر هيچگونه اثر هنری را نمی يابيم و هيچ كار مهمی صورت نمی گيرد و كارها به روال قبل پيش می رود . ( حركت دوره معماری و تحول آن )
قسمت دوم از سال 1305 و 1306 ببعد شروع می شود و فعاليت ساختمانی تا زمان جنگ جهانی دوم گرفتار ركود شديد كارهای ساختمانی و يا حتی تعطيل می شود .
قسمت سوم بعد از پايان جنگ و پيدا شدن دو ماتريال تازه يعنی آهن و بتن و اثرات آن در معماری است .
از اين تاريخ به بعد است كه حركت معماری دوره پهلوی شروع و آغز می گردد . اوايل شروع حكومت رضاخان يكی از بدترين شرايط ممكن اقتصادی در ايران بود و از نظر اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی ركودی چشمگير مشاهده می شد و اكثر ساختماها طبق روال سابق با خشت خام و چوب ساخته می شد و سقف ها بصورت شيروانی و از ستون های چوبی استفاده می شد .
در شروع آن دوره معمار تحصيلكرده ای وجود نداشت و معماران عالی هم ديگر ذوق و سليقه و تجربه پدران و گذشتگان و استادان خود را از دست داده و بنا در آن دوره واقعا سير قهقرايی می پيمود و ساختمانها بدون نقشه و در سر محل روی زمين طرح می شد .
معماری سبك ملی
در دوره رضا شاه ايجاد نوعی معماری عمدتا برای ابنيه دولتی و يا بناهای عمومی نوعی شيوه رومانتيسم ملی و مظهری از تاريخ باستان بود . در دستور كار قرار گرفت .
در اينجا دو عامل مهم بود يكی معماری قبل از دوران اسلام و دوم استفاده از تكنولوژی مدرن غربی در ساختمان سازی معماری دوره هخامنشی به ويژه آثار باقيمانده تخت جمشيد و پاسارگاد كه جلوه گاه عظمت اين كشور بود .
بر همين اساس ساختمان های بسياری در تهران با الهام از معماری هخامنشی بنا شده از جمله:
كاخ شهربانی ـ طرح قليچ باغبان عكس اوپك دبيرستان انوشيروان - ماركف
بانك ملی هاينريش اوپك
كلانتری دربند هاينريش آلمان اسلايد
شركت فرش هاينريش اوپك

مقايسه فرم
آندره گودار - مقبره حافظ - سعدی - ساختمان كتابخانه ايران
ويژگيها
1- ايجاد ايوانهای عظيم و مرتفع در ورودی ها
2- مركزيت بنا با ستون و سرستون ها كه در تخت جمشيد به وفور يافت می شود و يا به صورت عريض و سراسری
3- پنجره ها و قابهای اطراف آنها نظير تخت جمشيد
4- استفاده از كنگره های كنار بام كاخها
5- بناها به شكل مرتفع كه حاكی از عظمت و قدرت است .
6- مصالح سنگ و سيمان
7- استفاده از نقش و متيف های تخت جمشيد
8- تشابه به بناهای دوان هيتلری : رومانتيسم ملی نشانه عظمت
گرايش ديگری در سبك معماری ملی شاهد هستيم . رجوع به معماری دوره ساسانی و استفاده از عناصر - فرم ها و ايده های معماری اين دوره ايران است . كه خود منبعث از معماری دوره اشكانی است و بازتابی از معماری مناطق كويری و گرم و خشك اين معماری تفاوت زيادی با معماری هخامنشی دارد .
معروفترين اين بنا كه با گرايش به آن دوره ساخته شده است ، موزه ايران باستان است . گدار - حافظ - سعدی اثر معروف آندره گودار واضع در ضلع جنوب غربی باغ ملی است . ( كتابخانه ملی - مجموعه دانشگاه تهران )
1- ايده از ايوان عظيم مداين ( ساسانی )
2- ورودی اصلی را طاق عظيمی در برگرفته است به ارتفاع كل بنا دقيقا همان الگو اوپك و اسلايد
3- استفاده از ستون جهت تاكيد در ارتفاع شده است .
4- مصالح اصلی بنا آجر می باشد .
5و6 - بنای بعدی بنای اداره پست است - كه ماركف هر دو در محدوده باغ ملی است كه هر دو آميخته ای از هنر هخامنشی - ساسانی و معماری نئوكلاسيك فردگرا را در بردارند . ( ساختمان پست )
7و8 - يكی از آثار بی نظير دوره رضاخان است : پهلوی اول
1- تركيبی از نيم ستونهای سنگی با سرستونهای الهام يافته از تخت جمشيد كه بر روی پايه كشيده و ممتد سنگی قرار دارد .
2- ارتفاع بلند داخل ورودی ساختمان .
3- استفاده از پلان مربع مستطيل داخل بنا .
4- در ميان نيم ستونها دو رديف پنجره منظم كه بالايی از نوع پنجره های قوس دار و جناقی است .
5- آجر در حد فاصل ستون های سنگی و پنجره ها از روی پايه ممتد سنگی بنا شروع می شود .
6- در قسمت بام سطحی كشيده را در مقابل پايه سنگی زيريش بوجود آورده .
7- كشيدگی بنا عظمت و زيبايی بسياری به آن می بخشد و به همراه تقسيمات ايجاد شده در ورودی اصلی ناحيه ميانی و همچنين در دو انتهای ساختمان كه عمدتا آجری هستند . كه نقش همگی متاثر از معماری نئوكلاسيك اروپا هستند .
9و10- مدرسه فيروز بهرام - در مدرسه فيروز بهرام نيز همان قوس های جناقی پنجرها نوار های زير سقف و سر ستون و بقيه عناصر مشخص است .
سر در باغ ملی
ميدان راه آهن و بنای آن ( اوايل پهلوی دوم )
ارتباط رضاشاه با كشور آلمان و فعاليت مهندسين آلمانی در ايران باعث گرديد بسياری از بناهای اطراف راه آهن با شيوه ساخته شوند .
ساختمان بسيار زيبا راه آهن و ساختمان مركزی آن ضلع گوشه شمال غربی ساختمان قماش معروف بوده و در حال حاضر ساختمان راه آهن است .

تصاوير ميدان انقلاب
در دوره رضا شاه
اداری و حكومتی ميدان ها و پل ها و نهايت شهرسازی
اتصال اول به دوم دارای يك سری نظم بوده ولی پهلوی دوم ناگهان يك جهش نامطلوب بوده است .
نتيجه گيری
در مورد واحد های مسكونی دوره رضاخانی مسكونی ها سبك انگليسی ديواره ها از آجر سفال قرمز
ديوارهای باربر
سقف صاف
ايجاد بالكن
و پنجره ها به سمت كوچه و حياط
پنجره های سرتاسری با نعل درگاه افقی
عموما برايش اساسی بوده است .

پهلوی اول
تاثير معماران - آلمانی- فرانسوی - اتريشی - انگلستان
اشاره به پهلوی دوم
پس از حركت اقتصادی و فرهنگی در ايران عده ای جهت تحصيل به اروپا - آمريكا و جاهای ديگر رفتند و معماری ايران در اين شلوغ بازار گم شد .
وبعد از آمدن عده ای به دنبال بساز و بفروشی و پول در آوردن شروع به معماری كردند و اين است كه هر نقطه تهران و شهرهای بزرگ ديگر آلبومی از معماری اروپا يا آمريكا ( مدرن - پست مردن و غيره ) می باشد .
ميدان حسن آباد
ابنيه ميدان حسن آباد در دوره رضا شاه و به دستور سرتيپ كريم آقا بوذرجمهوری رئيس بلديه ( شهرداری ) تهران پس از تخريب در سال 1313 احداث شد و يا علی باقريان ( به روايتی )
تقليد از معماری غربی بخصوص معماری اتريش است كه 8 گنبد با رويه فلزی اين ميدان را احاطه كرده بود و تمام موتيو های اصليش الهام از معماری غربی را دارد . يكی از كارهای فروغی احداث ، بانك ملی حسن آباد است كه ايشان خيلی بساختن آن افتخار می كرد .

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا