javad bala
عضو جدید
مدیریت دانش به تكنولوژی نمیپردازد... 10
درك این حقیقت برای اجرای مدیریت دانش لازم و ضروری است، كه مدیریت دانش راهحل اجرای یك تكنولوژی اطلاعرسانی نیست و تنها نشان دادن اینكه هم اكنون یك سازمان دانش بنیاد هستیم كافی نیست. پیش از این بسیاری از فروشندگان سیستم فنآوری اطلاعات، توانایی بازار را در دستهبندی تولیدات و خدمات خود میدیدند و من مطمئن هستم كه شما نیز با این مسئله سروكار داشتهاید. به همان صورت كه یك سیستم بایگانی، یك سیستم پست الكترونیكی یا دیگر سیستمها ، بطور خودكار فایلهای اسناد شما را سازماندهی نمیكنند و یا بازیابی آنها را تسهیل نمیكنند و كارآیی آن را نیز بهبود نمیبخشند یا هرآنچه را كه انتظار دارید حل نمیكنند، این نوع سیستم مدیریت دانش نیز مشكلات اصلی شما را حل نمیكند.
تكنولوژی نیز اهمیت دارد11
اما از طرف دیگر باید توجه داشته باشیم كه مدیریت دانش فنآوری بسیار قوی دارد كه جزء لاینفك آن است. امروزه ایجاد سازمانهای كاری مؤثر با حذف فنآوری اطلاعات مانند آن است كه به آینده پشت كرده باشید. در واقع مدیریت دانش یك مدیریت استراتژیك است. و لازمهاش نیز آن است كه مدیریت عالی منحصراً از فرصتهای ارائه شده توسط فنآوری اطلاعات برای اهداف كاری بهرهبرداری كامل را بنماید. همچنین به این امر باور داشته باشید كه، تمامی رقیبان شما از پیش اقدام به این كار میكنند و این امر برای مدیران كاری یك سازمان یك نیاز بشمار میرود. از سوی دیگر براین باوریم كه تكنولوژی اطلاعرسانی تنها بعنوان ابزار حمایتی برای فرآیندها و فعالیتهای كاری یك استراتژی ضعیف است. فرصتهای جدید ارائه شده توسط فنآوری اطلاعات نیازمند بهرهبرداری گسترده است و این امر نیز نیازمند آن است كه فنآوری اطلاعات به طور كامل بعنوان جزء اصلی در فرآیندهای كاری گنجانده شود. مدیران كاری نسبت بر این مسئله آگاهی دارند كه این فنآوری اطلاعات با اجرای مدیریت دانش در سازمان فواید استراتژیك به دنبال خواهد داشت.
مدیریت دانش نیازمند رهبری مدرن است12
شرط لازم جهت اخذ نتایج موفقیتآمیز در اجرای روند مدیریت دانش آن است كه مدیریت سطح بالا دارای انگیزه و پیشرو، در كار باشد و این موضوع اغلب در مدیریت كه باید فرآیند را هدایت و راهنمایی كند بیان میشود، اما در مورد مدیریت دانش همانطور كه قبلاً شرح دادیم در وجود پیكره سازمان نفوذ میكند و شالودههای مدیریت دانش بر همه فرآیندهای كار، رفتار، فرهنگ و ارزشها غلبه میكند و این عوامل مذكور كارمندان را در همة سطوح و قسمتهای متنوع سازمانی را دربرمیگیرد. بنابراین ضرورت و لزوم وجود مدیریت سطح بالا در یك سازمان و نظام یافته بدان معناست كه ضعفها و شكافهایی كه به طور آشكار در یك سازمان وجود دارد و نمود پیدا میكند بیدرنگ باید نسبت به حل عوامل مذكور اقدام گردد و در سازمان امكان این كه اعمال یا دیدگاهها بر ضد تغییر برانگیخته شوند وجود دارد. در واقع كارمند انعطافپذیری كه مایل به تغییر و تحول سازنده در ساختار كلی نظام مذكور است كارمندی است كه انگیزههای او برانگیخته شود و مورد تشویق قرار گیرد در این صورت استفاده از توان بالقوه وی آشكارتر میگردد و این به معنای قبول حق مسئولیتپذیری در انجام وظایف محوله و شناخت عمقی بهینه در اجرای پروژه كار اداری است و باعث توسعة بیشتر در كار میگردد. به عبارت دیگر تصمیمات باید در زمان معین و سطح مقتضی اتخاذ گردد. در واقع نظامهای رسمی آنچنان كه ما امروزه از آنها شناخت داریم موقعیت و قدرت را متزلزل میكند. بدین ترتیب نظامهای مشوق و براساس پاداش كه باید مورد استفاده قرار گیرند از اهمیت زیادی برخوردار میشوند. البته لزوماً این طور نیست اما واضح است كه این حقایق میتواند منجر به ایجاد یك فلسفه مدیریت كاری كاملاً متفاوت شود و همچنین ممكن است این شیوة مدیریت جدید، گونهای متفاوت از كارمندان را نسبت به آنچه كه ما امروزه، اغلب شاهد آن هستیم بطلبد. این مبحث مسئلهای در خور توجه و تفكر برای هر فردی است كه درحال حاضر فرآیند انتخاب یك استراتژی مدیریت دانش است.
مدیریت دانش مناسب تمام مشاغلی است كه میخواهند بهترین باشند13
ما مكرراً با این پرسش مواجه میشویم كه آیا حقیقتاً مدیریت دانش میتواند مناسب با نوع كار و شركت باشد؟ بررسیهای بعمل آمده نشان میدهد كه میزان دانش و مهارت اغلب كارها طی 20 سال گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. حتی تولیدات سنتی و شركتهای وابسته به صنعت در اروپا نیز شاهد چنین افزایشی به میزانی بالغ بر 30 تا 70 درصد بودهاند. گروه گارتنر بیان كرده است كه مدیریت دانش با روش استاندارد در اداره یك شركت تجاری متناسب خواهد بود. با اطمینان میتوان گفت كه پایه و اساس مدیریت دانش در یك دورة كوتاهمدت به بهرهبرداری بهتر از اطلاعات و منابع دانش در دسترس یك شركت منجر خواهد شد. در دورههای بلندمدت نیز میتواند پایه جدیدی جهت پیشرفت و توسعه در منافع تجاری باشد و مهارتها را برای آیندة مطمئن تقویت كند. در حقیقت میتوان گفت مدیریت دانش برای همه شركتهایی كه خواهان ارتقاء پیشرفت هستند به عنوان یك نیاز استراتژیك مطرح میگردد. به هر حال مدیریت دانش در دو وجه به نظر میرسد و قابل تأمل است.
وجه اول: خیلی ساده است 14
ما قبلاً شاهد این قضیه بودهایم كه مدیریت دانش در موارد ذیل بعنوان یك استراتژی تجاری مطرح میگردد:
- با ایجاد قدرت رقابتی از طریق بهرهبرداری پیشرفته از آنچه كه پیش از این در تجارت شناخته شده است.
- مهار تغییر یا بهبود مستمر و مداوم روش كار (بهترین شیوهها) و كیفیت كالاها و خدمات.
- ارائه خدمات بهتر به مشتریان و بازار با استفاده از نیروی انسانی و همه منابع ساختاری در دسترس.
- آموزش مستمر در همة سطوح از جمله فردی، گروهی و سازمانی.
وجه دوم: بسیار مشكل نیز هست15
اگرچه مدیریت دانش بسیار ساده به نظر میرسد اما شركتهایی كه سعی دارند تا به شركتهایی دانش بنیاد تبدیل شوند با مشكلات اساسی روبرو هستند. نخست اینكه پاسخ صحیحی برای همه مشكلاتی كه با آن مواجه هستند وجود ندارد و همچنین علاوه براین دستورالعمل خاصی نیز جهت اجرای روشها و مفاهیم مدیریت دانش موجود نمیباشد. بعنوان یك استراتژی برای توسعه و پیشرفت تجارت، باید در ساختارها و ارزشهای اساسی سازمان تغییر ایجاد شود تا رقیبان متمایز شوید. لازم به ذكر است كه مدیریت دانش جهت اجرا نیازمند عوامل ذیل میباشد.
- درك و پذیرش ارزش اطلاعات و دانش بعنوان یك ابزار استراتژیك.
- داشتن یك گروه مدیریتی كه نسبت به اجرای مدیریت دانش وفادار باشند.
- داشتن قابلیت و تمایل به تغییرات
- داشتن انگیزه و علاقه جهت بهتر شدن
- تمایل به درگیر كردن كارمندان در فرآیند كار
- اعتقاد به این امر كه كارمندان از توانایی خود بطور كامل بهرهبرداری نكردهاند
- پذیرش یك سیستم باز با توجه به سهیم شدن در اطلاعات و دانش.