مقدمه:
Six Sigma مجموعه ای از روش های توسعه یافته ای است که برای بهبود و اجرای سیستماتیک یک فرایند (پروژه) بوسیله حذف عیوب (defects) کار می کند.
یک عیب به صورت ناهماهنگی یا عدم تشابه یک محصول یا سرویس با خصوصیاتش بیان می شود.
این متد توسط شرکت Motorola ارائه شد.با وجود اینکه قوانین و خصوصیات این متد توسط bill smith در سال 1986 ارائه شد ولی این متد در قبال دیگر متدها مانندQuality Control(QC) وTotal Quality Management(TQM) و Zero Defect(ZD) که در 60 سال گذشته توسعه پیدا کرده بودند رشد واقبال کمتری داشت.
خصوصیات اصلی:
• تلاش برای کاهش ناپایداری در فرایند تولید یکی از مهمترین اصول تجارت موفق است.
• فرایند تولید یا تجارت می تواند اندازه گیری شود، تحلیل شود، بهبود یابد و کنترل شود.
• موفقیت در بهبود کیفیت و نگهداری نیازمند یک واحد کاری یکپارچه و متعهد است به خصوص در سطح بالای مدیران.
روش شناسی:
متد های اصلی Six Sigma بر دو نوع هستند:
DMAIC: این متد برای بهبود و توسعه یک فرایند موجود استفاده می شود.
DMADV: این متد برای ساخت یک فرایند جدید استفاده می شود.
DMAIC
اصول اصلی این متد در 5 مرحله خلاصه می شود:
Define: تعریف اهداف بهبود فرایند که سازگار با نیاز مشتری و استراتژی شرکت باشد.
Measure: سنجش فرایند جاری و جمع آوری داده های مربوط برای مقایسه.
Analyze: تحلیل برای رسیدگی و بازبینی روابط و علت معلول فاکتور ها. تحلیل اینکه چه روابطی وجود دارد و تلاش برای مطمئن شدن از اینکه همه فاکتور ها در نظر گرفته شده اند.
Improve: بهبود یا بهینه سازی فرایند مبنی بر استفاده از تکنیک های تحلیل.
Control: کنترل برای مطمئن شدن از اینکه هر ناسازگاری تصحیح شده ، قبل از اینکه نتیجه معیوب تولید شود.
DMADV
اصول اصلی این متد در 5 مرحله خلاصه می شود:
Define: تعریف اهداف از طرح فعالیت که متناسب با نیاز مشتری و استراتژی شرکت باشد.
Measure: سنجش و تشخیص CTQ (critical to qualities): امکانات محصول ، قابلیت های فرایند ، ارزیابی ریسک های مالی.
Analyze: تحلیل توسعه و طراحی متناوب. ساخت بهترین طرح و ارزیابی طرح برای انتخاب بهترین طرح.
Design: طراحی جزییات ، بهبود طرح ، رسیدگی و بازبینی نقشه طرح. این مرحله ممکن است احتیاج به شبیه سازی داشته باشد.
Verify: بازبینی طرح ، اجرای مرحله pilot ، اجرای فرایند تولید و تحویل فرایند به مالک.
متد های دیگر:
DCCDI (Define, Customer Concept, Design and Implement)
تعریف، ایده مشتری، طراحی، اجرا.
CDOC (Conceptualize, Design, Optimize, Control)
تصور، طراحی، بهبود، کنترل.
DCDOV (Define, Concept, Design, Optimize, Verify)
تعریف، راه کار، طراحی، بهبود، بازبینی.
DMADOV (Define, Measure, Analyze, Design, Optimize and Verify)
تعریف، سنجش، تحلیل، طراحی، بهبود، بازبینی.
DMEDI (Define, Measure, Explore, Develop and Implement)
تعریف، سنجش، کاوش، توسعه، اجرا.
IDOV (Identify, Design, Optimize and Validate)
شناخت، طراحی، بهبود، تایید اعتبار.
I2DOV (Invent, Innovate, Develop, Optimize, Validate)
اختراع، نوآوری، توسعه، بهبود، تایید اعتبار.
عملیات پیاده سازی:
Six Sigma چندین نقش کلیدی را برای اجرای با موفقیت فرایند در نظر گرفته است.
Executive Leadership: شامل مدیران ارشد سازمان. آنها مسئول قرار دادن و تنظیم دید اجرای Six Sigma هستند. آنها همچنین صاحب اختیار هستند که برای دیگر نقش ها آزادی و ابتکار عمل برای کاوش در ایده های جدید را قرار دهند.
Champions: مسئول اجرای Six Sigma به طور یکپارچه در سازمان. این گروه توسط مدیران ارشد راهنمایی می شوند و در حکم راهنما برای نقش Black Belts حساب می شوند.
Master Black Belts: تعیین شده بوسیله Champions. صرف تمامی زمان کاری شان برای راهبری متد. آنها در اجرای وظایف به Champions کمک می کنند و در حکم راهنما برای Black Belts و Green Belts عمل می کنند.
Experts: این نقش برای توسعه سرویس و فرایند تلاش می کنند.
Black Belts: فعالیت زیر نظر Master Black Belts برای اجرای هر چه تمام تر متد.
Green Belts: کارمندان سازمان که باید Six Sigma را به کار گیرند. عملیات آنها زیر نظر Black Belts می باشد.
Yellow Belts: کارمندانی که در حال آموزش دیدن متدهای Six Sigma هستند.
Six Sigma مجموعه ای از روش های توسعه یافته ای است که برای بهبود و اجرای سیستماتیک یک فرایند (پروژه) بوسیله حذف عیوب (defects) کار می کند.
یک عیب به صورت ناهماهنگی یا عدم تشابه یک محصول یا سرویس با خصوصیاتش بیان می شود.
این متد توسط شرکت Motorola ارائه شد.با وجود اینکه قوانین و خصوصیات این متد توسط bill smith در سال 1986 ارائه شد ولی این متد در قبال دیگر متدها مانندQuality Control(QC) وTotal Quality Management(TQM) و Zero Defect(ZD) که در 60 سال گذشته توسعه پیدا کرده بودند رشد واقبال کمتری داشت.
خصوصیات اصلی:
• تلاش برای کاهش ناپایداری در فرایند تولید یکی از مهمترین اصول تجارت موفق است.
• فرایند تولید یا تجارت می تواند اندازه گیری شود، تحلیل شود، بهبود یابد و کنترل شود.
• موفقیت در بهبود کیفیت و نگهداری نیازمند یک واحد کاری یکپارچه و متعهد است به خصوص در سطح بالای مدیران.
روش شناسی:
متد های اصلی Six Sigma بر دو نوع هستند:
DMAIC: این متد برای بهبود و توسعه یک فرایند موجود استفاده می شود.
DMADV: این متد برای ساخت یک فرایند جدید استفاده می شود.
DMAIC
اصول اصلی این متد در 5 مرحله خلاصه می شود:
Define: تعریف اهداف بهبود فرایند که سازگار با نیاز مشتری و استراتژی شرکت باشد.
Measure: سنجش فرایند جاری و جمع آوری داده های مربوط برای مقایسه.
Analyze: تحلیل برای رسیدگی و بازبینی روابط و علت معلول فاکتور ها. تحلیل اینکه چه روابطی وجود دارد و تلاش برای مطمئن شدن از اینکه همه فاکتور ها در نظر گرفته شده اند.
Improve: بهبود یا بهینه سازی فرایند مبنی بر استفاده از تکنیک های تحلیل.
Control: کنترل برای مطمئن شدن از اینکه هر ناسازگاری تصحیح شده ، قبل از اینکه نتیجه معیوب تولید شود.
DMADV
اصول اصلی این متد در 5 مرحله خلاصه می شود:
Define: تعریف اهداف از طرح فعالیت که متناسب با نیاز مشتری و استراتژی شرکت باشد.
Measure: سنجش و تشخیص CTQ (critical to qualities): امکانات محصول ، قابلیت های فرایند ، ارزیابی ریسک های مالی.
Analyze: تحلیل توسعه و طراحی متناوب. ساخت بهترین طرح و ارزیابی طرح برای انتخاب بهترین طرح.
Design: طراحی جزییات ، بهبود طرح ، رسیدگی و بازبینی نقشه طرح. این مرحله ممکن است احتیاج به شبیه سازی داشته باشد.
Verify: بازبینی طرح ، اجرای مرحله pilot ، اجرای فرایند تولید و تحویل فرایند به مالک.
متد های دیگر:
DCCDI (Define, Customer Concept, Design and Implement)
تعریف، ایده مشتری، طراحی، اجرا.
CDOC (Conceptualize, Design, Optimize, Control)
تصور، طراحی، بهبود، کنترل.
DCDOV (Define, Concept, Design, Optimize, Verify)
تعریف، راه کار، طراحی، بهبود، بازبینی.
DMADOV (Define, Measure, Analyze, Design, Optimize and Verify)
تعریف، سنجش، تحلیل، طراحی، بهبود، بازبینی.
DMEDI (Define, Measure, Explore, Develop and Implement)
تعریف، سنجش، کاوش، توسعه، اجرا.
IDOV (Identify, Design, Optimize and Validate)
شناخت، طراحی، بهبود، تایید اعتبار.
I2DOV (Invent, Innovate, Develop, Optimize, Validate)
اختراع، نوآوری، توسعه، بهبود، تایید اعتبار.
عملیات پیاده سازی:
Six Sigma چندین نقش کلیدی را برای اجرای با موفقیت فرایند در نظر گرفته است.
Executive Leadership: شامل مدیران ارشد سازمان. آنها مسئول قرار دادن و تنظیم دید اجرای Six Sigma هستند. آنها همچنین صاحب اختیار هستند که برای دیگر نقش ها آزادی و ابتکار عمل برای کاوش در ایده های جدید را قرار دهند.
Champions: مسئول اجرای Six Sigma به طور یکپارچه در سازمان. این گروه توسط مدیران ارشد راهنمایی می شوند و در حکم راهنما برای نقش Black Belts حساب می شوند.
Master Black Belts: تعیین شده بوسیله Champions. صرف تمامی زمان کاری شان برای راهبری متد. آنها در اجرای وظایف به Champions کمک می کنند و در حکم راهنما برای Black Belts و Green Belts عمل می کنند.
Experts: این نقش برای توسعه سرویس و فرایند تلاش می کنند.
Black Belts: فعالیت زیر نظر Master Black Belts برای اجرای هر چه تمام تر متد.
Green Belts: کارمندان سازمان که باید Six Sigma را به کار گیرند. عملیات آنها زیر نظر Black Belts می باشد.
Yellow Belts: کارمندانی که در حال آموزش دیدن متدهای Six Sigma هستند.