[h=2]دكتر لطف الله هنر فر استاد دانشگاه اصفهان [/h] [h=2]آثار برجاي مانده تاريخي در ساحل زايندهرود [/h] اگر خيابان چهار باغ را كه از شمال به جنوب كشيده شده است و محور آن عمود بر جريان زايندهرود است ملاك تقسيم اصفهان در دو جهت شرق و غرب اين خيابان قرار دهيم از اقصي نقاط غربي شهر كه قلعه ديده بان زايندهرود برراز تپه آتشگاه است و شرح آنرا در اين مقاله داديم در دو ساحل شمالي و جنوبي زايندهرود غير از بعضيب برجهاي كبوتر و بيشههاي دو طرف زايندهرود تا نزديك پل فلزي آثار قديمي ديگري كه نزديك به رودخانه باشد مشاهده نميشئود اما بين پل « ماربانان- مارنان» و پل اللهورديخانه در ساحل جنوبي رودخانه كه در روزگاران پيش نام « برزرودجي» معروف بوده تنها در قصبه سابق جلفا كه امروز خود شهركي بشمار ميايد ميايد آثرا قديمي متعددي از نوع كليساهاي تارخي و ميدانها و. كاروانسراها و گورستان قديمي ارامنه و منازل قديمي ارمنيها از دورنا صفويه مشاهده نميشود كه شرح آنها خود موضوع رساله مفصل جداگانهاي است. بين پل الهورديخان و پل شاهي ( خواجو) نيز از آثار گدشته چيزي جز نام آنها مانند « بولوار آينه خانه» كه اشارهاي به قصر باشكوه آينه خانه از بناهاي دوران شاه عباس دوم در ساحل جنوبي زايندهرود است و نام باغ كاران كه يكي از چهار باغ مشهور دوره سلطنت لكشاه سلجوقي در اصفهان بوده است و درساحل شمالي رودخانه در محل فعلي خيابان كمال اسماعيل و خيبان فردوسي تا چهار باغ صدر و محله خواجو كشيده ميشده است باقي نمانده اما تا چند قرن بعد از احداث اين باغ وسيع نام آن زبانزد مردم ايران بوده است چنانكه صدر الدين عبد الدين خجندي از دانشمندان قرن ششم اصثفهان درباره آن گويد:
بوده و در سال 724 هجري در وصف اصفهان قصيدهاي با مطلع: « نسخه فردوس اعلي اصفهانست» دارد و در قصيده مزبور از باغ كاران چنين ياد كرده است:
حسين بن محمد بن ابي الرضاء آوي مترجم محاسن اصفهان نيز در وصف باغ كاران چنين سروده است: مرا هواي تماشاي باغ كاران است
نشستگاه مه و آفتاتب رخشاست اين باغ تا قرن هشتم هجري نيز همچنان شهرت داشته است چنانكه خواجه حافظ شيرازي نيز دريكي از غزليات خود از زنده رود و باغ كاران اصفهان چنين ياد مي كند:
|
|
|
|
قلعه قديمي قورطان ( قورطون= گورتون) از دوره ديالمه درساحل شمالي زايندهرود | منظره مادي نياصرم در كنار باغ صائب | [h=3]منظره آتشگاه اصفهان، يكي از قديميترين آتشگاههاي موجود در ايران كه از فراز آن منظره شهر تاريخي اصفهان و بستر زايندهرود نمايان است.[/h] |
قسمتي از محله خواجوي اصفهان نيز هم اكنون به محله باغ كاران شهرت دارد(48). از چهار باغ دوره ملكشاه غير از « باغ كاران» سه باغ ديگر نام آنها در تاريخ اين دوران بشرح زير ظبط شده است: باغ فلاسان، باغ احمد سياه. باغ بكر(49). از پل شاهي بسوي مشرق اين پل تا پل شهرستان وفراتر از آن تا « پل چوم» و « پل ورزنه» كه به گاو خوني نزديك ميشود آثار تاريخي قابل ملاحظهاي از زمانهاي بسيار دور بخصوص از دوره ديالمه و سلاجقه باقي مانده است كه در اين قسمت از مقاله فقط به ذكر نام و بعضي مشخصات آنها اكتفا ميكنيم: بيبن پل شاهي ( پل خواجو) و پل شهرستان( پل جي)اثر قابل ملاحظه، تپه اشرف است كه در محل قلعه كهنسال اصفهان سارويه قرار دارد و امروز محل آن بيش از 50 متر تا بستر رودخانه فاصله ندارد و نويسندگان قديم مانند ابن رسته و ابن خرداذبه و مخصوصاً حمزه اصفهاني اطلاعات جالبي دربارة آن بدست دادهاند حمزه اصفاني مورخ نامدار قرن چهارم هجري درباره اين قلعه كهنسال اصفهان در ساحل زنده رود چنين مي نويسد: به سال 350 يك طرف از بناي موسوم به سارويه كه اندرون شهر «جي» قرار داشت ويران شد و خانهاي پديد آمد كه در آن حدود پنجاه بار پوست بود. اين پوستها به خطي كه كسي مانند آن را نديده بود نوشته شده بود و معلوم نشد كه اين پوستها چه زمان در اين بنا نهاده شده است. سپس حمزه از كتابها و نوشتههائيكه در سارويه پيدا شده بودسخن مي گويد و از آنجمله مي ويسد نامهاي ازآن يكي از پادشاهان گذشته ايران بود كه در آن نوشته بود: طهمورث پادشاه دوستدار دانشها و دانشمندان بود،پيش از آنكه حادثه غربي آسمان رخ دهد، وي آگاه شده بود كه بارانهاي فراوان پياپي و بيرون از حد و عادت خواهد باريد و از نخستين روز پادشاهي تا ااز وقوع حادثه 231 سال و 300 روز بود و منجمان از هنگام آغاز پادشاهي وي را از اين حادثه كه از مغرب شروع شده نواحي مشرق را فرا ميكيردبيم ميدادند. طهورث فرمان داد كه منهدسان، بهترين ناحيه كشور او را از حيث سلامت خاك و هوا برگزيدندن،آنان محل بناي معروف به سارويه را برگزيدند كه هم اكنون در اندرون شهر « جي» باقي است آنگاه اين بناي استوار را به فرمان او ساختند و پس از آنكه آماده شد دانشهاي فراواني را كه در رشتههاي گوناگون بود از خزانه خود بدانجا انتقال داد و آنها را درپوست « توز» نوشتند و در جنبي از آن بنا قرار دادند تا پس از رفع حادثه بريا مردم باقي بماند سپس حمزه اصفهاني در ساحل زايندهرود اضافه ميكند كه اين بنا ( يعني سارويه يكي از اثار پابرجاي بلاد مشرق است چنانكه اهرام مصر از آثار پابرجاي سرزمين مغرب است و خدا داناتر است).(50) پس از تپه سارويه ( تپه اشرف امروز» درسمت چپ جادهاي كه به پل شهرستان منتهي ميشود گنبد ارامگاه الراشد بالله خليفه عباسي جلب توجه ميكند كه در سال 523 هجري هنگامي كه همراه با اردوي سلطان داود سلجوقس به شهر اصفهان وارد ميشد در ناحيت جي بوسيله يكي از فدائيان اسماعيلي به قتل رسيد و در گوشه مسجد جامع جي دفن شد و آرامگاهي براي او ترتيب دادند كه در قرن ششم از مهمترين زيارتگاههاي اصفهان بوده است و نويسندگان و مورخين نيمه اول قرن ششم هجري مانند عماد كاتب اصفهاني به آرامگاه او صريحلا اشاره كردهاند و اينست عين عبارت عماد كاتب در مورد بقعه مدفن الرشد بالله: « و دفن الراشد بالله في المدينه جي و افردت له تربه في جامعها و صار اليوم موضع قبره عن اشرف مواضعها» صاحب كاتب معجم البلدان نيز ذيل نام « جي» به آرامگاه خليفه در ساحل زايندهرود اشارهاي دارد: « و في جي مشهد الراشد بن المسترشد معروف بزار و هي علي شاطئي نهر زنده رود. از پل شهرستان بسمت مشرق در جهت جريان آب رودخانه درساحل جنوبي زايندهرود تعدادي كبوترخانه و گنبد مسجد دشتي از دوره ايلخانان و مانره گار ( جار = غار) مورخ بسال 515 هجري و كمي دورتر مانره تاريخي و مرتفع زيار از اوايل قرن ششم هجري و دوران سلاجقه جلب توجه ميكند و در ساحل شمالي زايندهرود به محاذات اين آثار،بناهايي مانند مسجد كاج از دوره ايلخانان و سپس مسجد با شكوه « برسيان» يا بارسيان كه مردم محل « بيسيون» تلفظ ميكنند از دوره سلطنت سلطان بر كيارق بن ملكشاه سلجوقي از آثار بر ارزنده هنر معماري ايران در اواخر قرن پنجم هجري ( مورخ بسال 491 تا 498 هجري قمري) بشمار ميرود. |