جنگ پلتاوا

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
روسیه تا سال ۱۴۶۲ میلادی که ایوان سوم خانهای تاتاری را تحت

انقیاد در آورده و روسیه متحدی را بوجود آورد، به قدری عقب مانده

بود که حتی اسمی از آن در دربارهای کشورهای مهم و بزرگ نمی

آمد؛ ولی باز با اتحاد روسیه توسط ایوان سوم باز هم کسی

اعتنایی به روسیه نمی کرد، تا اینکهپطر کبیر زمام امور را در دست

گرفت و مصمم شد تا روسیه را در جرگه دول بزرگ اروپایی در آورد.

پطر کبیر برای نیل به این منظور دو کار کرد: یکی آنکه کوشید

مرزهای روسیه را تا دریای آزاد برساند و دیگر آنکه تمدن غرب را به

روسیه بکشاند.

به سال ۱۷۰۳ پطر کبیر برای آنکه راه به دریا پیدا کند و روسیه را از

انزوا در آورد، شهر پترزبورگ(سنت پطرزبورگ – لنین گراد) را بوجود

آورد. آغاز آبادی و عمران این شهر بود که باعث وحشت دول بزرگ

اروپایی شد و آنها تصمیم به نابودی روسیه گرفتند. سر دسته این

دشمنان، پادشاه سوئد، چارلز دوازدهم بود که مردی فوق العاده بی

باک و جاه طلب بود و تصمیم گرفته بود بهر ترتیب شده روسیه را

تصرف کند. به این منظور وی اول به دانمارک که متفق روسیه بود،

حمله کرد و سپس فقط با ده هزار نفر به طرف روسیه سرازیر شد و

با اینکه سربازان روسی ۸۰ هزار نفر بودند، روسها شکست

سختی خوردند و سوئدیها، لهستان ها را هم تصرف کردند.(سال ۱۷۰۲)
پس از شکست لهستان شارل دوازدهم خود را آماده جنگ پلتاوا

کرد.

جنگ پلتاوا نبرد بین دو شخص یا دو دولت نبود، بلکه کشمکشی بود

بین دو نژاد مشهور اروپا یعنی نژاد ژرمن و اسلاو. پطر کبیر تصمیم

جدی به دفاع از کشور خود گرفته بود، زیرا وی خوب می دانست

چنانچه روسها در این جنگ شکست بخورند، نژاد اسلاو برای

سالیان دراز برده ی نژاد ژرمن باقی خواهد ماند.


شارل دوازدهم زمستان را در «گرودنو» گذرانید و در ژانویه ۱۷۰۸ از

جنگلهای منیسک عبور کرد و در «بوریسوف» (شهر بزرگی در

بلاروس یا روسیه سفید) با یک اردوی روسی مواجه شد. قسمتی

از این سپاه را در ساحل چپ رودخانه (پریشتنه) مغلوب ساخت و

یک اردوی بیست هزار نفری دیگر از قوای روسیه را که پشت

مردابهای معروف آنجا متحصن شده بودند در هم شکست.


و نیز در نزدیکی «میلهوف» از رودخانه مذکور عبور کرد و در جوار

اسمولنسگ روز ۲۲ سپتامبر اردوی سوم روسها مرکب از ۱۶ هزار

نفر را شکست داد و متفرق ساخت و خود را به لیتوانی رساند؛ و

مرزهای اصلی خاک روسیه را تهدید کرد……..
 
آخرین ویرایش:

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
پطر کبیر از این وضعیت به هراس افتاده تقاضای صلح کرد، اگر شارل از همان

جا به طرف مسکو سرازیر می شد کار روسیه تمام بود. اما شارل به جای

اینکه ضربه آخر را به قلب روسیه بزند به طرف جنوب یعنی اوکراین سرازیر

شد. مقصود او از این حرکت جلب حمایت و کمک از «مازپا» رئیس قزاق های

اوکراین بود که دشمن دولت مرکزی روسیه بود و در آن زمان علیه دولت

شورش کرده بود. با اینکه ۶۰۰۰ از سربازان زبده مازپا به نیروهای شارل

پیوستند اما خط جبهه جنگ با روسیه تا اوکراین یعنی تا حدود ۵۰۰ فرسنگ

امتداد یافت و شارل دیگر نمی توانست بطور کامل بر جبهه جنگ نظارت داشته

باشد.

پطر کبیر که آدم با هوشی بود تا آنجایی که می توانست و می خواست اجازه

داد تا شارل از پایتخت روسیه، مسکو دور شود. این پیش آمد سبب شد که

اردوی سوئد بواسطه دوری بیش از حد از خانه و بدی راه و کمی آذوقه و نیز

شدت سرما تلفات زیادی بدهد و عده آنها به ۲۵ هزار نفر کاهش یابد.


تزار روس در اثنایی که در جنوب در راههای صعب العبور به مصائب عظیمی بر

خورده بود، تجهیزات خود را کامل نموده و یک سپاه ۱۰۰ هزار نفری مجهز،

تعلیم یافته را آماده کرد. وقتی «لوانهویت» فرمانده سوئدی در ساکسونیا با ۲۰

هزار نفر برای کمک به شارل دوازدهم عازم اکراین بود، غفلتا با سپاهی ۵۰

هزار نفری از سربازان روس مواجه شد و پس از سه روز جنگ توانست جبهه

روسها را بشکافد و عازم جنوب شود ولی از ۲۰ هزار نفر سرباز وی ۴۰۰۰ نفر

زنده مانده بودند و در ضمن توپها و کلیه ذخایرشان به دست روسها افتاده بود.


شارل دوازدهم مجبور شد زمستان را در اوکراین به سر ببرد و در بهار ۱۷۰۹ به

طرف مسکو حرکت کرد و در ابتدا شهرپلتاوارا به محاصره خود در آورد. هدف او

از این کار دستیابی به ذخایر غذایی و مهمات این شهر و همچنین تسلط بر

راهی بود که به مسکو ختم می شد.


پطر کبیر هم به همان دلایل مجبور بود محاصره این شهر را بشکند چون

مهمات و ذخایر بیشماری در این شهر وجود داشت. علاوه بر این موقعیت این

شهر که بین رودخانه های «دنی پر» و «دونتز» واقع بود از نظر سوق

الجیشی مهم بود. بنابراین با یک اردوی ۵۰ هزار نفری به طرف پلتاوا حرکت

کرد و در حومه شهر دو پادشاه بزرگ یکی از نژاد اسلاو و دیگری از نژاد ژرمن

روبروی هم قرار گرفتند، تا یک جنگ تاریخی و پر از خونریزی را آغاز کنند. و ….
 

MOJTABA 77

عضو جدید
کاربر ممتاز
پطر کبیر با یک تاکتیک نظامی فنی از رودخانه ورسلا عبور نموده و در ساحل

دیگر که در آن سوئدیها صف آرایی کرده بودند اردو زد. مصب رودخانه ۲۵


فرسنگ از شهر پلتاوا پایین تر بود. پطر اردوی روس را در دو خط طولانی که

منتهی به دو رودخانه میشد رده بندی کرد تا اگر شکست خوردند خط آنها

محل اتصال این دو رودخانه باشد. استحکامات متعددی برای حفظ این دو خط

ترتیب داده و توپ های بزرگ را در این استحکامات جای داد. لشکر روس از

پیاده و سواره دارای روحیه قوی و ذخیره کافی بودند. لشکر سوئد مرکب از ۲۴

هزار نفر بود بود که نصف آنها سوئدی و بقیه از قزاقهای اهالی اولاخ و اوکراین

بودند. اردوی نوانهویت از سرما و گرسنگی تلفات زیادی داده بود.

وقتی شارل دوازدهم از ورود پطر کبیر مطلع شد دستور حمله داد و چون در

ضمن یکی از جنگها پایش مجروح شده بود نتوانست فرماندهی اردو را شخصا

عهده دار شود. با وجودی که سوئدیها از حیث عده کمتر و خسته تر بودند با

نهایت رشادت جنگیدند و حمله کردند. قزاقها هم با تبعیت از سوئدیها با

مردانگی جلو رفتند و دو صف از صفوف روسها راشکافته و جلوتر رفتند. پطر که

هنوز منتطر بود با نزدیکتر شدن سوئدیها دستور حملات توپخانه خود را داد.


نیروهای روس فرمان حمله عمومی دریافت کردند و صفوف سوئدیهای فرسوده

را در هم شکافتند. در همین وقت پطر کبیر به پیاده نظام و سواره نظام خود در

خارج استحکامات دستور پیشروی داد. این لشکر با یک نظم و نظام وارد جنگ

شد. جنگ بالا گرفت و مدت دو ساعت ادامه یافت. سوئدیها که در هیچ جنگی

شکست نخورده بودند شروع به عقب نشینی نمودند و ترس بر اردوی آنها

مستولی گشت. پطر هم از این فرصت استفاده کرد و سوئدیها را به دامی که

پهن کرده بود، کشاند. این دام محل اتصال دو رودخانه بود. وقتی سوئدیها به

آنجا نزدیک شدند، حملات روسها شدیدتر شد و سوئدیها را در رودخانه

ریختند. بیشتر افراد سوئدی کشته و یا اسیر شدند و فقط چند صد نفر به

همراه شارل دوازدهم توانستند به ترکیه فرار کنند. عده ی کشته شدگان

سوئدیها در این جنگ مهم را بیش از ده هزار نفر تخمین زده اند و وقتی

پیروزی روسها در جنگ قطعی گردید، پطر کبیر فریاد زد: «اکنون ستاره اقبال

شارل دوازدهم غروب و پایه های پتروگراد محکم گردید» و همین گونه هم شد

این جنگ پایه های امپراطوری روسیه را مستحکم کرد و سبب ورود روسیه

بین ممالک و دول بزرگ اروپایی شد.
 
بالا