تامین منابع مالی

روش تامین مالی پروژه های زیربنایی
(با تاکید بر صنایع نفت و گاز)


چکیــــــــــــده:
نحوه تامین مالی و تهیه بودجه اجرایی لازم برای انجام پروژه های زیربنایی و بهره برداری از محصولات و خدمات حاصل از آنها در حال حاضر به عنوان یکی از مهمترین چالش های پیش روی کشورهای در حال توسعه مطرح می باشد.
با توجه به وضعیت خاص کشورهای در حال توسعه و بحران های مالی در این کشورها امکان تامین سرمایه مورد نیاز برای اجرای پروژه های بزرگ به راحتی فراهم نمی شود ، لذا استفاده از راه دیگر ، یعنی جذب سرمایه های خارجی در این کشورها مورد توجه قرار می گیرد

استفاده از منابع داخلی و خارجی در تأمین مالی پروژه ها

در صورت استفاده از منابع داخلی
1- تخصیص بخشی از درآمد کل کشور
2- تخصیص بخشی از درآمد حاصل از صادرات

در صورت استفاده از سرمایه های خارجی
1- روش های قرضی(استقراضی)
2- روش های غیر قرضی (سرمایه گذاری)


روش های قرضی(استقراضی)
در این گونه از روش ها کشور سرمایه پذیر وامی را از کشور یا موسسه وام دهنده دریافت میکند و موظف است در سررسید های مقرر اقساط بازپرداخت آن را به وام دهنده بپردازد. در این نوع روشها کشور یا بانک وام دهنده هیچ گونه ریسکی را نمی پذیرد و تمام ریسک ها متوجه کشور وام گیرنده است .

این دسته از روشهای تامین مالی پروژه ها خود دارای دو شکل است :
1- کشور یا موسسه وام دهنده هیچ گونه شرطی را برای نحوه ی مصرف وام پرداختی قرار نمیدهد و در واقع فاز تأمین مالی از فاز اجرایی آن کاملا جدا است.
2- کشور یا موسسه وام علاوه بر اعطای وام ، به نحوه هزینه شدن آن نیز نظارت کامل داشته و نوع مصرف را از ابتدا با وام گیرنده شرط می کند .
روش های قرضی (استقراضی)
فاینانس : فاینانس در لغت به معنی « مالیه » یا تامین مالی می باشد و در بحث سرمایه گذاری به تامین مالی از طریق استفاده از منابع داخلی و یا دریافت و استفاده از وام ارزی اطلاق می گردد .
یوزانس : یوزانس در لغت به معنی «فرجه» ، «مهلت» و «وعده پرداخت» آمده است و در اصطلاح سرمایه گذاری به معنی توافق بر پرداخت قیمت فناوری و تجهیزات دریافت شده در قبال ارایه برات مدت دار میباشد .
خطوط اعتباری : در این حالت دریافت کننده خط اعتباری بدون پرداخت هیچ گونه پولی اجازه می یابد به اندازه معینی از تولیدات یا خدمات اعطا کننده خط اعتباری استفاده کرده و مطابق توافقات قبلی اقدام به بازپرداخت آن نماید .
وام های بین المللی : این روش به برقراری مشروط و مشخص برای استفاده از وام و اعمال کنترل موسسه وام دهنده بر نحوه هزینه شدن وام در زمان اجرای پروژه بر میگردد . در این گونه موارد می بایست مطالعات امکان سنجی الزام شده توسط وام دهنده به انجام رسیده و توجیه فنی و اقتصادی پروژه مورد قبول وی قرار گیرد .
تفاوت روش فاینانس با روش یوزانس :
در روش فاینانس تنها بحث تامین مالی و دریافت پول به صورت وام مطرح است ، در حالی که در روش یوزانس بحث کالا ، خدمات و یا دانش فنی نیز وارد شده و در واقع این فناوری ها از کشور یا موسسه خارجی خریداری می گردد . با توجه به نرخ بهره و تنظیم نرخ محصول توسط وام دهنده این روش بسیار پرهزینه است.

تفاوت روش فاینانس با روش وام های بین المللی :
وام های دریافتی در این روش با روش فاینانس یک تفاوت عمده دارد و آن هم به برقراری مشروط و مشخص برای استفاده از وام و اعمال کنترل موسسه وام دهنده بر نحوه هزینه شدن وام در زمان اجرای پروژه بر میگردد
روشهای غیر قرضی (سرمایه گذاری)
در روش سرمایه گذاری تامین کننده ی منابع مالی (سرمایه گذار) با قبول ریسک ناشی از به کار گیری منابع مالی در فعالیت یا طرح مورد نظر ، برگشت اصل و سود منابع سرمایه گذاری شده را از عملکرد اقتصادی طرح انتظار دارد .

استفاده از روش های سرمایه گذاری به دو صورت زیر انجام می گیرد :
1- سرمایه گذاری مستقیم خارجی
2-سرمایه گذاری غیر مستقیم خارجی
3-معاملات جبرانی

سرمایه گذاری مستقیم خارجی :

منظور از سرمایه گذاری مستقیم خارجی، مشارکت یک یا چند سرمایه گذار خارجی در سهام ثبت شده یک موسسه داخلی است که حق و حقوقی را برای سرمایهگذار ایجاد می کند.
این نوع از سرمایه گذاری دارای مزایا و معایب مختلفی است . از جمله مزایای این روش برای دریافت کننده سرمایه عبارت است از : انتقال دانش فنی ، افزایش توانمندی نیروی انسانی ، مشارکت در سود و زیان ، اشتغال زایی ، عدم نیاز به سپردن تعهد مالی ، کسب تجربه های مدیریتی و ... .در عین حال با توجه به این که معمولا کشورهای سرمایه گذاربه انحای مختلف سعی در بالابردن سود خود و صرف کمترین هزینه و انتقال کمترین دانش ممکن را دارند، کشور سرمایه پذیر باید در تمام مراحل بسیار با دقت عمل نماید .
 
تامین منابع مالی

انواع روشهای سرمایه گذاری مستقیم خارجی :

ü تملک یا خرید
ü ایجاد شعبه فرعی از شرکت
ü سرمایه گذاری مشترک
ü مشارکت در تولید
ü مشارکت در سود
ü مشارکت زمانی
ü مشارکت در سود

سرمایه گذاری غیرمستقیم خارجی :

در این نوع از سرمایه گذاری، کشور یا موسسه خارجی از طریق اوراق بهاداری نظیر سهام، اوراق قرضه بلندمدت، اوراق مشارکت بین المللی و ... در تامین مالی پروژه مشارکت می نماید .
تفاوت این روش با سرمایه گذاری مستقیم در این است که در اینجا سرمایه گذار در روند اجرای پروژه دخیل نشده و نظارتی ندارد و از نظر مالی تیز تعهداتی نمی سپارد؛ تنها در صورت سود یا زیان پروژه، بر اساس سهم الشراکه داده شده، سود دریافت می کند

معاملات جبرانی :

در این نوع از سرمایه گذاری که به آن معاملات متقابل نیز می گویند، کشور یا موسسه سرمایه گذار در قبال فراهم سازی منابع نقدی (سرمایه لازم برای خرید تجهیزات و نیروهای تولید) و غیر نقدی (تجهیزات، تکنولوژی، دانش فنی و ...) مورد نیاز برای اجرای پروژه، اصل سرمایه (مالی و غیر مالی) خود را به همراه سود انتظاری از محل محصولات یا خدمات تولیدی همان پروژه یا طرح های داخلی دیگر و یا در برخی موارد به صورت معادل ارزی می نماید
• مهمترین روش های معاملات جبرانی :

ü معاملات تهاتری
ü خرید متقابل
ü افست
ü بیع متقابل
ü روش های تأمین مالی، طراحی و ساخت
ü تأمین مالی پروژه ها
ü بیع متقابل :

معامله بیع متقابل یکی از شیوه های تجارت متقابل است که نسبت به دیگر شیوه های آن و همچنین نسبت به خرید عادی تسهیلات از شکل پیچیده تری برخوردار است.
در حالت کلی در این قرارداد، ابتدا تسهیلات و تجهیزات تولیدی توسط فروشنده اولیه به خریدار اولیه فروخته می شود و پس از تولید محصولات، خریدار اولیه محصوللات تولید شده توسط تجهیزات فروشنده اولیه را به او خواهد فروخت
نتیجه گیری :
در تأمین مالی پروژه های زیر بنایی باید همواره سعی نمود که مناسب ترین راه برگزیده شود. تعریف مناسب ترین راه با توجه به پروژه های مختلف متغیر بوده و می تواند هر یک از موارد کمترین هزینه، بالاترین سسود،بالاترین سهم مشارکت، دیرترین زمان بازپرداخت بدهی، بالاترین نرخ انتقال تکنولوژی، پایین ترین ترخ بهره، بهترین ساختار اجرایی پروژه و مواردی از این دست را در بر کیرد .
هرجند که در چند سال اخیر در حوزه صنایع نفت و گاز از قراردادهای فاینانس و بیع متقابل در محدوده کارفرما و از روش هایی مانند سرمایه گذاری مشترک و خطوط اعتباری در محدوده های پیمانکاری بیشتر از سایر روش ها استفاده شده است، اما همواره بررسی هرچه بیشتر راهکارهای جایگزین و روش هایی که سود بیشتری را برای منافع داخلی ایجاد نمایند، لازم و ضروری به نظر می رسد.
فهرست منابع و ماخذ
1-مقاله مطالعه تطبیقی قراردادهای نفتی.
تالیف محمد رضا کسمتی و احمد فر مهینی فراهانی (پژوهشگاه صنعت نفت ) ، ارائه در اولین همایش مدیریت پروژه- خردادماه 81
2-مقاله سیر تحول تامین مالی پروژه های نفت و گاز.
تالیف دکتر مهرداد نراقی، ارائه در اولین همایش مدیریت پروژه- خرداد ماه 81
 
رفتار مالی

رفتار مالی

با سلام به دوستان در ادامه بحث عوامل موثر بر بازار مالی را بررسی می کنیم
مطالب مندرج ار ماهنامه تدبیر شماره 191 است
رفتار مالي؛
پارادايم حاکم بر بازارهاي مالي


به نظر مي‌­رسد مي­توان تاريخچـه نظريه‌­هاي مالي پنجاه سال گذشته را در دو انقلاب و دگرگوني اصلي، خلاصه کرد. ابتدا انقلاب نئوکلاسيک در علوم مالي بود که با مدل قيمت گذاري دارايي‌هاي سرمايه‌­اي (CAPM) و نظريه بازارهاي کارا (EMT) در دهه 1960 و مدل قيمت‌گذاري دارايي سرمايه­‌اي ميان­‌مدت و نظريه قيمت‌گذاري آربيتراژي (APT) در دهه 1970، آغاز شد. دومين دگرگوني اساسي، انقلاب رفتاري در مباحث مالي بود که در دهه 1980 با طرح پرسش پيرامون منبع نوسان در بازارهاي مالي و با کشف ناهنجاريهاي بي­شمار و نيز تلاش در جهت يکپارچه کردن نظريه انتظار کاهنمن و تورسکي و ديگر نظريه­‌هاي روانشناسي با نظريه مالي شروع شد.

رفتار مالي
به عنوان نوعي نظريه
مطرح است كه
مباحث و مسائل مالي را
با كمك گرفتن از نظريات روانشناسي مطرح مي‌كند.


علت اصلي اين تغيير و دگرگونيها را شايد بتوان در يک جمله آقاي اندرلو خلاصه کرد که معتقد است: به موازات تغيير بازارها و بروز و ظهور نيرو­هاي تکاملي جديد براي ايفاي نقش، ديگر برندگان و بازندگان امروز، برندگان و بازندگان ديروز و فردا نيستند. بنابراين ضرورت همه دگرگوني‌هاي نظري و عملي حفظ ماندگاري در اين اقتصاد جهاني است. به ديگر سخن نظريه‌­هاي نوي ابزاري جديد براي رويارويي با مسائل و مشکلاتي هستند که نظريات قديمي از پاسخگويي به آنها عاجز بودند و در صورت استفاده نکردن از اين ابزار و پارادايم‌­هاي نوي، اقتصاد يک کشور، در خوشبينانه‌­ترين حالت، موفق به حل مشکلات قديمي خود خواهد شد و سهمي از بازارهاي جهاني و البته آينده نخواهد نداشت.
پارادايم حاکم بر مباحث مالي امروز که ما قصد توضيح، تشريح و مقايسه آن را داريم، رفتار مالي نام دارد، که به زبان ساده عبارت است از يک الگوي فکري که در آن بازارهاي مالي با استفاده از الگوهاي مرکب از علوم اجتماعي، روانشناسي، مالي و چند رشته ديگر مطالعه مي­شوند و به عبارت بهتر عاملان اقتصادي در الگوهاي رفتاري بر خلاف نظريه‌­هاي نئوکلاسيک منطقي نيستند، بلکه يا به خاطر ترجيحاتشان و يا به دليل سوگيري‌هاي شناختي نرمال‌اند. اين پارادايم نوبنياد به اعتقاد رابرت شيلر يکي از حياتي­‌ترين برنامه­‌هاي تحقيقاتي بوده و آشکارا در رد نظريه­ بازار کارا قرار گرفته است.
در بخش دوم اين مقاله به تشريح و توضيح مفهوم رفتار مالي و عناصر سازنده آن خواهيم پرداخت و در پايان پس از بحث و نتيجه گيري، جدولي از توصيه­‌ها ارائه خواهد شد.
1 . رفتار مالي
در ادبيات اقتصاد غرب، ماهيت وجودي انسانها به عنوان موجودي منطقي که تحت شرايط کاملاً شفاف تصميم‌­گيري مي‌­کند، تعريف مي‌­شود. اين موجود کامل که اغلب از آن به عنوان انسان اقتصادي ياد مي‌­شود، همواره در بهينه‌­سازي منافع دلخواهش کامياب است و تمام اطلاعاتي را که بر گزينه­‌ها و تصميماتش تأثير دارند، جمع‌­آوري مي‌­کند و موقعيتي آرماني را که مطمئناً در دنياي واقعي بسياري از سرمايه­‌گذاران يافت نمي­‌شود خلق مي‌کند (FROMELT,2001).
اما هربرت سايمون- پيشرو در رفتار مالي - انسان اقتصادي را موجودي غير‌واقعي در نظريه­‌هاي اقتصادي تشخيص داد. مير استتمن نيز در مقاله‌اي با عنوان: بازبيني تخصيص دارايي با استفاده از چالش رفتار مالي بيان کرد که افراد در نظريه­‌هاي سنتي منطقي هستند در حالي که رفتار مالي افراد را نرمال فرض مي‌کند، يعني يک سرمايه‌‌گذار ممکن است تصميمي اتخاذ کند که از نظر اقتصادي توجيه نداشته باشد.
رفتار مالي، به عنوان نوعي نظريه مطرح است که مباحث و مسائل مالي را با کمک گرفتن از نظريات روانشناسي شناختي تشريح مي‌کند. اين نظريه نه تنها پيش بيني‌­هاي نظريه‌­هاي مدرن مالي نظير بازارهاي کارا را مورد ترديد قرار مي­د­هد بلکه در سطح خرد نيز در مورد نظرياتي مانند: بيشينه­‌سازي مورد انتظار و انتظارات عقلايي ترديد دارد.
بنابراين نظريه‌­هاي رفتار مالي در دو سطح خرد و کلان تأثير گذار هستند:
1 . رفتار مالي خرد (BFMI): به بررسي رفتارها يا سوگيري‌هاي سرمايه­‌گذاران مي‌پردازد و آنها را از عاملان اقتصادي منطقي که در نظريه اقتصاد کلاسيک متصوريم، باز­مي‌­شناساند.
2 . رفتار مالي کلان (BFMA): شناسايي و تشريح ناهنجاري‌هايي در نظريه بازارهاي کارا که الگوهاي رفتاري، احتمالاً قادر به توضيح آن باشند.
رفتار مالي شامل دو عنصر سازنده است که عبارت‌اند از: روان‌شناسي شناختي (افراد چگونه فکر مي­‌کنند) و محدوديت‌هاي آربيتراژ (چه زماني بازار کارا خواهد بود)، ما در ادامه به تشريح اين دو عنصر مي‌­پردازيم.
 
رفتار مالی2

رفتار مالی2

1-1 . روانشناسي شناختي
همان‌گونه که پيشتر گفته شد، اين عنصر به بررسي طرز تفکر سرمايه‌‌گذاران مي­پردازد. رفتار مالي بر اين باور است که تفکر افراد متأثر از ترجيحات و سوگيري‌هاي شناختي آنهاست. تفاوت اصلي بين اين دو، در اين است که در الگوهاي رفتاري ترجيحات بايد منعکس و لحاظ شوند، ولي سوگيري‌ها بايد توسط الگوها حذف و يا کنترل شوند.
1-1-1 . ترجيحات
يکي از اجزاي اصلي هر الگويي که براي ارائه درک بهتر از رفتار قيمت‌ها و معاملات تلاش مي­کند، مفروضات ترجيحي سرمايه‌­گذار است. اکثر سرمايه‌­گذاران سه ترجيح مهم دارند که عبارت‌اند:
_ زيان گريزي: يکي از اصول اساسي رفتار مالي، اين ايــده است که سرمايه­گذاران ريسک گريز نيستــند، بلکه زيان گريزند. به عبارتي: نفرت افــراد از عدم اطمينان چندان شديد نيست، بلکه آنها بيش از هر چيز از زيان کردن متنفـرند (Nevins 2004). افراد اغلب براي زيان بيشتر از سود، حساسيت نشان مي‌‌دهند، يعني مجازات ذهني که افراد براي يک سطح معين زيان در نظر مي‌گيرند، بيشتر از پاداش ذهني است که براي همان سطح سود(يک دلار سود) در نظر مي­‌گيرند. اين پديده براي نخستين بار در نظريه انتظار دانيل کاهنمن و آموس تورسکي مطرح شد و مبين اين اصل بود که افراد زيان را قوي­تر از سود درک مي‌کنند و افراد زيان گريز حتي براي فرار از موقعيت زيانده حاضر به ريسک بيشتر هم هستند.
_ دژمان گريزي: اين ترجيح در واقع ناشي از تمايل افراد به اجتناب از احساس تأسف و تنبهي است که در اثر يک تصميم سرمايه­‌گذاري ضعيف در درونشان به وجود مي­آيد. دژمان گريزي چيزي بيش از درد و زيان مالي صرف را مجسم مي­کند و شامل تأسف و احساس مسئوليت­‌پذيري براي تصميمي است که منجر به زيان شده است. اين فرار از تأسف ممکن است افراد را به حفظ سهامي با عملکرد ضعيف وادار کند، به اين اميد که با اجتناب از فروش آنها از زيان متعاقب آن هم بگريزند.گذشته از اين امکان دارد دژمان گريزي سرمايه‌­گذاران را با رفتار گله­اي مواجه کند. براي مثال: افراد بيشتر در سهام شرکت‌هايي که مورد قبول ديگران هستند، سرمايه‌‌گذاري مي‌کنند؛ زيرا اين نوع خريدها يک ضمانت ضمني در برابر دژمان گريزي دارند. (اگر شما پول خود را در اين شرکتها از دست بدهيد، چون افراد متعدد ديگر هم پول خود را از دست داده‌­اند، شما از تصميم زيانده خود خيلي متأسف نخواهيد شد).
_ محاسبه ذهني: محاسبه ذهني‌، اصطلاحي است که معرف گرايش طبيعي افراد به سازماندهي اطرافشان در قالب حساب‌هاي ذهني جداگانه است. به فرايندي که از طريق آن تصميم گيرندگان مسائل را براي خودشان فرمول‌بندي مي‌‌کنند محاسبه ذهني گفته مي‌­شود. يکي از مفاهيم محاسبه ذهني شکل­‌گيري کوته‌­بينانه است، يعني سرمايه­‌گذاران تمايل دارند تا به هر يک از عناصر سبد دارايي‌هاي خودشان، به طور جداگانه بپردازند که همين مي­‌تواند منجر به اتخاذ تصميم ناکارآمد شود. با اندکي توجه مي‌توان دريافت که محاسبه ذهني، به معناي داشتن نگرش چندگانه نسبت به ريسک است، همان‌گونه که مير استتمن معتقد است ما داراييهايمان را به داراييهايي با ايمني بالا و دارايي‌هايي با ايمني پايين تقسيم مي­‌کنيم. به عنوان نمونه بسياري از افراد به هزينه‌­هاي آموزشي فرزندان خود راحت­‌تر(و شايد غير اقتصادي‌­تر) بودجه تخصيص مي‌­دهند، در حالي که همين افراد براي برخي فرصتها حساب جداگانه‌­اي دارند و به دنبال کسب بالاترين بازده از آن فرصت‌ها هستند.
1-1-2 . سوگيريهاي شناختي
روان‌شناسان به اين نتيجه رسيده‌اند که، زماني که عاملان اقتصادي باورهاي ذهني خود را به کار مي­‌گيرند، در معرض برخي اشتباهات سيستماتيک هستند. همان‌گونه که پيشتر گفته شد، الگوهاي رفتاري در جهت کاهش تأثير اين سوگيريها هستند و باعث کارآمدتر شدن بازارها ­مي­شوند. شرح برخي از اين اشتباهات سيستماتيک در زير مي­آيد:
_ بيش‌نمايي: اين اشتباه را مي­توان به عنوان تمايل افراد به دادن اهميت بيشتر به برخي گزارشها، پيشرفتها و اظهارات تعريف کرد، از اينرو به يک رويداد بيش از اندازه شايستگي‌­اش اهميت داده مي‌شود. به ديگر سخن، فرد در بيش‌نمايي، رويدادها را نماينده و نمونه يک طبقه ويژه بداند و به اين ترتيب الگويي را که وجود خارجي ندارد، براي خودش متصور باشد. پيامد مهم اين اشتباه براي بازارهاي مالي اين است که سرمايه­‌گذاران تمايل به اين فرضيه دارند که رويدادهاي اخير در آينده نزديک ادامه خواهد داشت، از اينرو در جستجوي خريد سهام چشمگيراند و سهامي را که به تازگي عملکرد ضعيفي داشته‌­اند، نمي‌­خرند


بيش‌نمايي،
اطمينان بيش از اندازه،
اثر قالبي، اثر تمايلي
و محافظه كاري
اشتباهات سيستماتيكي هستند كه
عاملان اقتصادي ممكن است
مرتكب آن شوند.
 
رفتارمالی3

رفتارمالی3

_ اطمينان بيش از اندازه: اين اشتباه قطعاً پر تکرارترين الگوي رفتار مالي است که تا کنون بحث شده است. شيلر اين الگو را به زبان ساده اين‌گونه بيان مي­‌کند که : مردم فکر مي­‌کنند که آنها بيشتر از آنچه که انجام مي‌­دهند، مي­‌دانند اين اشتباه مربوط به حالتي است که در آن افراد براي اطلاعات محرمانه خود بيش از اندازه اهميت قائل‌اند. سرمايه‌­گذاراني که اعتماد به نفس بيش از اندازه دارند، در مواجهه با رويداد عمومي جديد، ارزيابيهاي شخصي خود را کندتر بازبيني و تجديد نظر مي‌­کنند. اما جالب اينجاست که اين سوگيري به هيچ وجه مختص سرمايه‌گذاران غير‌حرفه‌­اي يا فردي نيست.
_ اثر قالبي: پژوهش‌ها درباره چگونگي تصميم‌­گيري حاکي از اين است که يک تفاوت کوچک در روش ارائه پرسش منجر به پاسخهاي متفاوت مي‌­شود. روزکوسکي اين اثر را اين‌گونه توضيح مي‌­دهد:
تحقيقي را در نظر بگيريد که در آن يک گروه از افراد مطلع مي‌­شوند که در يک سرمايه­‌گذاري ويژه50 درصد احتمال موفقيت دارند. به گروه ديگر گفته مي‌‌شود که در همان سرمايه­‌گذاري 50 درصد شانس شکست دارند. از نظر منطقي، بايد تعداد برابري از افراد هر گروه علاقه‌مند به تحمل اين ريسک باشند. اما اين موضوع در اين مورد صادق نبود. وقتي ريسک بر اساس احتمال موفقيت توصيف مي‌شود، نسبت به حالتي که ريسک بر حسب احتمال شکست توصيف شود، افراد بيشتري متمايل به تحمل ريسک مي‌‌شوند.
اين سوگيري بدين مفهوم است که پرسش‌هاي مربوط به ريسک بايد خيلي با دقت بيان شود. حتي تخمينهاي دقيق از ميزان تحمل ريسک، مي­‌تواند منجر به استراتژي انتخابي ضعيفي شود.
_ اثر تمايلي: اثر تمايلي در نظريه‌­هاي مدرن بخوبي شناخته شده است. اين اشتباه بيانگر ميل طبيعي به فروش سريع سهام برنده(سودآور) و نگه­داشتن بيش از اندازه سهام سهام بازنده(زيان­ده) است. توجه داشته باشيد که بخش دوم اثر تمايلي مي­تواند موجبات زيانهاي کلاني را فراهم کند (اجتناب از قطع زيان و معاملات نامطلوب). اين اثر خودش را در سودهاي کوچک پرتعداد و زيانهاي کوچک کم­ تکرار نشان مي­‌دهد. در واقع حجم معاملات تحت تأثير اين اثر است بر اين اساس، در بازار رو به رشد، حجم معاملات صعودي، و در بازار راکد، حجم معاملات نزولي است.
_ محافظه‌­کاري: اين اشتباه که به اصرار بر باور نيز معروف است، مؤيد اين مطلب است که افراد براي تغيير عقايد خود حتي زماني که اطلاعات جديدي به دست مي‌­آورند، بي­ميل هستند. بر اساس مطالعات بارباريس و ثلر دو اثر در اين زمينه تأثيرگذارند: اول اينکه افراد براي تحقيق در جهت يافتن شواهدي که مغاير با باورهايشان است، بي‌­ميل‌اند و دوم اينکه اگر هم چنين شواهدي يافتند با شک و ترديد مضاعفي به آن شواهد مي‌­نگرند (BARBERIS & THALER, 2001). نکته جالب توجه اينکه در بعضي اوقات محافظه‌­کاري نقطه مقابل الگوي مکاشفه‌­اي بيش‌نمايي است.
فهرست سوگيريهاي شناختي تنها به اين فهرست کوتاه محدود نمي شود و براحتي مي­‌توان به آن افزود، اما قدر مسلم اين است كه رفتار مالي، تنها در پي فهرست کردن اشتباهات نيست و سعي دارد بعد از شناسايي چرايي و چگونگي شکل‌گيري چنين سوگيريهايي، راهکارهايي براي اجتناب از آنها و در نتيجه کارا­تر شدن بازارهاي مالي ارائه کند.
-2 .1 محدوديتهاي آربيتراژ
در دهه 1970 راس نظريه قيمت‌گذاري آربيتراژ (APT) را پايه گذاري کرد. مفهوم اساسي در APT ، قــانون وجود يک قيمت است. يعني دو دارايي (سهمي) که در ريسک و بازدهي مشــابه‌اند، نمي‌‌توانند درقيمتهاي متفاوت فروخته شوند. با اين تعريف، قيمت گذاري نادرست ورقه بهادار به طريقي که سود بدون ريسک ايجاد کند، آربيتراژ ناميده مي شود.
بر اساس نظريه قيمت­‌گذاري آربيتراژي سرمايه­‌گذاران را به دو دسته تقسيم مي‌کنند: دسته اول معامله‌­گران باهوش يا معامله­‌گران نهايي يا منطقي هستند که توانايي جبران اشتباهات بسياري از سرمايه‌­گذاران را دارند و دسته دوم معامله­‌گران عادي يا غير­منطقي هستند که اغلب مرتکب اشتباه در تصميم­‌گيري مي­‌شوند.
براي درک بهتر مفهوم آربيتراژ، مثالي مي­‌آوريم: فرض کنيم در بازار، برگه‌­اي نسبت به قيمت پايه‌­اش بالاتر قيمت‌‌گذاري شده و جانشين اين برگه نيز در بازار در دسترس است. سرمايه­‌گذاران منطقي از طريق فروش استقراضي برگه گرانتر و به طور هم­زمان خريد برگه مشابه آن سهم، سود بدون ريسکي را کسب مي‌‌کنند. به خاطر فعاليت رقابتي تعداد زيادي سرمايه‌‌گذار باهوش يا آربيتراژ­کننده، دو قيمت به سمت يک قيمت واحد حرکت خواهند کرد و در حـالت تعادل، سهامي که بالاتر از ارزش پايه قيمت­‌گذاري شده بود به قيمت پايه‌­اي خود باز خواهد گشت. بنابراين از طريق فرايند آربيتراژ، تا زماني که سهـم، جانشين نزديکي داشته باشد، اثر معامله‌‌گران عادي حذف مي‌‌شود.
آربيتراژ به خاطر اينکه اثر آن موجب بازگشت قيمتها به ارزش پايه و حفظ کارايي بازار مي­‌شود، نقش مهمي در تجزيه و تحليل بازارهاي اوراق بهادار ايفا مي­‌کند. يکي از يافته‌­هاي اصلي رفتار مالي نظريه محدوديت آربيتراژ است. اين نظريه نشان مي‌­دهد که اگر معامله‌­گران عادي باعث انحراف هر دارايي از ارزش پايه­‌اش شوند، معامله‌­گران باهوش اغلب نمي‌­توانند کاري بکنند زيرا به دلايل گوناگون اغلب فرصتهاي آربيــتراژي در بازارهاي اوراق بهــادار در دنياي واقعي بشدت محدود مي‌­شوند. اول از همه اينکه بازارهاي دنياي واقعي از حالــت آرماني و کامل خود دور هستند. ناسازگاريهاي متعددي از قبيل: هزينه­‌هاي معاملات، و نيز فقدان جانشين کامل يا مناسب براي بسياري از اوراق بهادار، کار تکرار کامل هر دارايي را براي بازار بــشدت سخت مي‌کنند. در اين حالت نيروهاي آربيتراژي با خطر اساسي مواجـه مي‌‌شوند. به خاطر افق سرمايه­‌گذاري کوتاه­‌مدت و محدوديتهاي ديـگري که نيروهاي آربيتراژي با آن مواجه‌­اند، آربيتراژ تبديل به يک فعاليت ريسک­‌دار مي شود و براي همين، احتمالاً نيروهاي آربيتراژي انجام آن را به عهده نخواهند گرفت.
 

Similar threads

بالا