تاریخ اقتصاد:آغاز استعمار انگلستان در آسیا

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
31 دسامبر سال 1600 ميلادي، دولت انگلستان در راستاي سياست استعماري‌اش در آسيا، فرمان ايجاد كمپاني هند شرقيThe British East India Company را صادر كرد و همه بازرگانان و ماموران و دريانوردان انگليسي كه قصد فعالیت در قاره آسيا و آب‌هاي آن داشتند مجبور به عضویت در اين كمپاني شدند كه روزي سياه براي اين قاره و مردم آن به شمار مي‌رود.

http://www.www.www.iran-eng.ir/News/2828/31-03.jpg
در آن زمان، دو سال از ورود آنتوني و رابرت شرلي با 26 انگليسي ديگر به ايران مي‌گذشت كه موفق شده بودند خود را در دل شاه عباس یکم جاي دهند كه هدفش احياي امپراتوري ايران با عقب راندن پرتغالي‌ها از خليج فارس و تضعيف هرچه بيشتر عثماني بود. شاه عباس براي رسيدن به هدف‌هايش نياز به دوستي با آن اروپائيانی را داشت که دشمن عثمانی و رقیب دریایی پرتغال بودند.
جیمز لانکاستر James lancaster به عنوان مسوول محلی کمپانی هند شرقی در سال 1601 عازم شرق شد. ورود انگلیسی‌ها به آب‌های آسیا (اصطلاحا راه دریایی ادویه) باعث مناقشه پرتغالی‌ها و هلندی‌ها با آنان شد که قبلا وارد آسیا شده بودند. این مناقشه طولانی در سال 1824 به سازش این سه استعمارگر منجر شد و انگلیسی‌ها قبول کردند که وارد اندونزی هلندی‌ها و نیز مناطقی از هند که توسط پرتغالی‌ها تصاحب شده بود نشوند و این دو نیز با استقرار انگلیسی‌ها در شرق هند، برنئوی شمالی و مالاکا موافقت کردند. جنگ تریاک با چین نیز از رویدادهایی است که عاملش کمپانی هند شرقی انگلستان بود که به آن کشور از هند تریاک صادر می‌کرد و منجر به شکست چینی‌ها و تصرف هنگ کنگ و دریافت امتیازهای متعدد از چین شد.
277 سال پس از ايجاد كمپاني هند شرقي و تصرف تدريجي شبه قاره هند توسط انگليسي‌ها، ملكه ويكتوريا، یکم ژانويه سال 1877 ميلادي خودرا پادشاه انگلستان و امپراتور (امپرس) هند اعلام کرد و این سمت در خاندان سلطنتی انگلستان تا سال 1947 باقی بود.
بسياري از مسائل جاري مشرق زمين ناشي از استعمار انگلستان بر هند است كه به خاطر حفظ هند از تعرض ساير قدرت هاي اروپايي، از انجام هر توطئه‌اي در ايران، افغانستان و همه خاورميانه، آسياي ميانه و آسياي جنوبي خودداري نورزيد.
خیانت 167 عضو دومای روسیه!
31 دسامبر سال 1907 ميلادي به دستور نيكلاي دوم، تزار روسيه 167 تن از اعضاي 169 گانه دوماي روسيه به اتهام خيانت به كشور بازداشت و تحويل دادگاه شدند. بعدا دادگاه با رعايت تخفيف هر كدام را به سه ماه زندان محكوم كرد. اين تخفيف به اشاره انگشت تزار منظور شده بود. خيانت اين عده آن بود كه ضمن مذاكرات پارلمان گفته بودند كه اگر چنين نشود ممكن است مردم ماليات ندهند و اگر چنان شود احتمال دارد عده‌اي از خدمت سربازي شانه خالي كنند و... كه تزار همه اين حرف‌ها را خيانت به كشور تلقي كرده بود و آنان را جز دونفر كه اصلا حرف نزده بودند، به دادگاه تحويل داد. با بازداشت و تحويل اعضاي دوما به دادگاه اين دوره مجلس منحل شد و تزار با اعضاي دوره ديگر دوما هم همين معامله را البته به طرزي ديگر انجام داد و پس از انحلال سه دوره پي‌درپي دوما از خير تشكيل آن براي مدتي صرف نظر کرد.
بازداشت خسرو پرویز
31 دسامبر سال 627 ميلادي خسروپرويز (خسرو دوم) شاه وقت ايرانيان از دودمان ساساني كه به خاطر تامین حس جاه طلبي خود و رسانيدن مرزهاي ايران به روزگار داريوش بزرگ دست به جنگ‌هاي غيرضروري ازجمله تصرف مصر و محاصره قسطنطنيه و تصرف همه آسياي غربي زده بود و صليبي را كه مسيح به آن مصلوب شده بود به تيسفون آورده بود و ارتش را فرسوده و مردم را زير بار ماليات‌هاي سنگين قرار داده بود در كاخ تيسفون بازداشت شد و اين اقدام كه به خواست ژنرال‌‌هاي ايران و تصويب شيرويه (قباد دوم) پسر او صورت گرفت آغاز پايان امپراتوري توانمند ايرانيان در عهد باستان به شمار مي‌رود. ايرانيان بعدا در قرون وسطا و جديد چند امپراتوري ديگر تشکيل دادند.
خسروپرويز پس از ناموفق بودن تعرض نهم دسامبر سال 627 نظاميان ايران به سپاه روم به فرماندهي هراكليوس امپراتور روم شرقي در نبرد نينوا روحيه خودرا ازدست داد و به رغم اصرار ژنرال‌هاي ارتش مبنی بر اینکه ناموفق بودن در يک تعرض محدود، شکست کامل نيست دستور عقب‌نشيني داد و خود، به حالت فرار به دستگرد (120 کيلومتري تيسفون) رفت و سپس به تيسفون بازگشت و براي فراموش كردن غم شكست به شراب و باده گساري پناه برد. وي در اين كار دست به افراط زده بود و خروج شبانه روزي او از حالت طبيعي ژنرال هاي ايران را در برابر دشمن بلاتكليف گذارده بود به گونه‌اي كه تصميم به بازداشت او و انتساب پسرش به پادشاهي گرفتند. خسروپرويز در حال مستي كامل در جلسات نظامي حضور مي يافت و در چنين وضعيتي اتخاد تصميم دشوار بود و نيروهاي هراكليوس به دروازه‌هاي تيسفون نزديک شده بودند. بازداشت خسرو پرويز که 37 سال (از سال 591 تا سال 628 ميلادي) بر ايران سلطنت کرد، مساله را حل نكرد زيرا مقامات سياسي و بزرگان كشور تا او زنده بود حاضر به پذيرش پسرش شيرويه (قباد دوم) به عنوان شاه نبودند. پس از چند هفته سرگرداني و بحران، (اواخر فوريه) ناگهان در تيسفون اعلام شد كه خسروپرويز در بازداشتگاه كاخ درگذشته است كه بعدا معلوم شد به اشاره افسران گارد، زندانبان او را كشته بود و قتل او در سال ششم هجرت صورت گرفت و کمتر از 8 سال بعد - در نوامبر سال 636 ميلادي، ايران درقادسیه شكست نظامي خورد و طولي نکشيد که تيسفون مسخّر شد و با قتل يزدگرد سوم در مرو در سال 651 ميلادي حکومت ساسانيان پس از 427 سال (از 224 تا 651) پايان يافت.
 

Similar threads

بالا