آزرمیدخت
عضو جدید
پدر باستانشناسي ايران، تا واپسيندم، نگران بود
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
«چينيها زبانزدي(مثلي) دارند و ميگويند: "انسانهاي بزرگ، زندگي را براي خود سخت ميكنند تا ديگران آسوده باشند و انسانهاي كوچك ديگران را به دشواري ميافكنند تا خود به آسودگي برسند". عزتاله نگهبان، با همهي بينيازي و پيشينهي برجستهاي كه داشت، از بزرگاني بود كه زندگي را بر خود سخت ميگرفت و رنج ميكشيد، تا بر جايگاه باستانشناسي ايران افزوده باشد.»
آنچه بازگو شد بخشي از سخنان كاميار عبدي، باستانشناس و استاد دانشگاه، در نشست بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان بود. او گفت: «سال 2005 ميلادي بود كه در فيلادلفيا به ديدن نگهبان رفتم. با آن كه دچار لرزش دست شده بود و توانايي ساليان گذشته را نداشت، اما هنوز هم نگران وضعيت باستانشناسي ايران بود و دربارهي گزارشي كه به ميراث فرهنگي سپرده بود، پرس و جو ميكرد و افسوس ميخورد كه آمريكاييها زودتر از ايرانيان، برگردان گزارش كاوشهاي او در مارليك را منتشر كردهاند.»
عبدي با اشاره به اينكه بسياري از ايرانيها، حتا درس خواندههايشان، با شنيدن نام باستانشناسي به ياد گنجهاي زير خاكي و دفينهها ميافتند، گفت: «عزتاله نگهبان ميكوشيد با چنين گمان و برداشت نادرستي مبارزه كند. حتا گاه با تك تك كساني كه براي ديدن گسترههاي باستاني ميآمدند، سخن ميگفت تا بدانند كه باستانشناسي پيدا كردن گنج و زيرخاكي نيست و ارزش فرهنگي و علمي يافتههاي باستانشناسان، بسيار بيشتر از ارزش مادي آنهاست. هيچكس را نميشناسيم كه به اندازهي نگهبان در اين زمينه تلاش و پيگيري كرده باشد.»
عبدي كه دربارهي عزتاله نگهبان، پدر باستانشناسي نوين ايران، و خدمات علمي او سخن ميگفت، در آغاز به اين نكته اشاره كرد كه باستانشناسي ايران، در ساليان گذشته، بزرگاني را از دست داده است كه در رشتهي خود اثرگذار و نامآور بودند. عبدي از عزتاله نگهبان و مسعود آذرنوش، دو تن از استادان باستانشناس ايراني، نام برد كه اكنون در ميان ما نيستند اما باستانشناسي ايران وامدار تلاش و كوششهاي بسيار آنهاست. عبدي، از فيروز باقرزاده، باستانشناس ايراني كه اكنون در فرانسه زندگي ميكند، نيز ياد كرد كه در حوزهي اداري باستانشناسي، گامهاي استواري برداشت. سپس او در ادامه افزود: «در زماني كه زمينه براي پيشرفت باستانشناسي ايران فراهم شده بود، ايرانيان اين بخت و اقبال را داشتند كه كساني همانند نگهبان و باقرزاده، پيدا بشوند و بنياني را بگذارند كه، با گذشت ساليان بسيار، هنوز هم پايدار است.»
عبدي توانايي نگهبان را در آموزش دانشجويان و بنيانگذاري و مديريت موسسهي باستانشناسي ايران، ستايشبرانگيز دانست و گفت: «نگهبان چنين كارهاي بزرگي را هنگامي انجام داد كه سرپرستي كاوش در مارليك را هم بر دوش داشت و با همهي دشواريها، در هفتتپه و دشت قزوين، به كاوشهاي گسترده دست زده بود. در همهي آن مدت، او توانست با شايستگي، خويشكاري خود را انجام دهد. در كنار چنين كارهايي، مديريت اداره كل باستانشناسي و موزهي ايران باستان را هم پذيرفته بود و با اين همه خوب ميدانست كه پستهاي اداري، زودگذر و ناپايدارند، اما در انجام وظيفهاي كه پذيرفته بود، كوتاهي نكرد و كارهاي مهم و باارزشي را به سرانجام رساند.»
عبدي، با برشمردن منش نيك و كردار و رفتار نمونهوار نگهبان و پايبندي او به انجام مسووليتي كه ميپذيرفت، به گوشهاي ديگر از شخصيت او اشاره كرد و گفت: «با آن كه نگهبان از ميان خانوادهاي اشرافي بيرون آمده بود و ثروتمند و بينياز بود، اما در هر كاري دستي داشت و نمونهي برجستهاي از كساني بود كه روز به روز از شمارشان كاسته ميشود. نگهبان، از توانايي ذاتي برخوردار بود و كاريزمايي داشت كه ديگران را واميداشت تا او را بزرگ بدارند. با اين همه، نگهبان فروتن بود و هيچ نشانهاي از خودخواهي در او نميشد سراغ گرفت؛ و با آن كه از دستاوردهاي علمي خود خشنود بود، اما خودپسند و مغرور نميشد.»
عبدي، سختكوشي و تلاش نگهبان در پيشبرد دانش باستانشناسي ايران را نموداري از ميهندوستي او دانست و آنگاه افزود: «نگهبان، درستكار بود و وظيفهشناس. هرگز شنيده نشده است كه در كاوشهايي كه انجام ميداد، چيزي گم شده باشد يا كم و كاستي پيش آمده باشد. هميشه هم ميكوشيد كه دانشجويان با استعداد را شناسايي كند و زمينهاي فراهم آورد تا براي ادامهي دانشاندوزي به دانشگاههاي معتبر خارج از كشور بروند و تواناييهاي خود را نشان بدهند. هنوز هم شمار بسياري از باستانشناسان ما همانهايي هستند كه به ياري نگهبان، در كشورهاي ديگر درس خواندهاند و توانستهاند باستانشناسي ايران را زنده نگهدارند.»
به سخن عبدي، باستانشناسان ايراني همواره متهم بودهاند كه در ارايهي گزارش كاوشهاي گسترههاي باستاني، كاهل و تنبلاند. اما نگهبان اين گونه نبود و هيچ گزارش منتشرنشدهاي نداشت و پس از هر كاوش، بيدرنگ گزارش مقدماتي آن را آماده ميكرد و سپس آن را منتشر ميساخت. عبدي افزود: «نگهبان يك سنجهمعيار) اخلاقي براي باستانشناسي ايران است. او بود كه جايگاه باستانشناسي ايران را شناساند و برپا نگهداشت. پس بايد نگهبان را الگويي براي همهي باستانشناسان، و حتا مردم ايران، بدانيم و به اين بينديشيم كه همانند نگهبان، كارهايي انجام دهيم كه براي ايران سودمند باشد.»
پيش از سخنراني كاميارعبدي، فيلم كوتاهي دربارهي زندگي، خدمات علمي و كاوشهاي باستانشناسي شادروان دكتر عزتاله نگهبان پخش شد.
http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=4236
خبرنگار امرداد - شهداد حیدری :
آنچه بازگو شد بخشي از سخنان كاميار عبدي، باستانشناس و استاد دانشگاه، در نشست بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان بود. او گفت: «سال 2005 ميلادي بود كه در فيلادلفيا به ديدن نگهبان رفتم. با آن كه دچار لرزش دست شده بود و توانايي ساليان گذشته را نداشت، اما هنوز هم نگران وضعيت باستانشناسي ايران بود و دربارهي گزارشي كه به ميراث فرهنگي سپرده بود، پرس و جو ميكرد و افسوس ميخورد كه آمريكاييها زودتر از ايرانيان، برگردان گزارش كاوشهاي او در مارليك را منتشر كردهاند.»
عبدي با اشاره به اينكه بسياري از ايرانيها، حتا درس خواندههايشان، با شنيدن نام باستانشناسي به ياد گنجهاي زير خاكي و دفينهها ميافتند، گفت: «عزتاله نگهبان ميكوشيد با چنين گمان و برداشت نادرستي مبارزه كند. حتا گاه با تك تك كساني كه براي ديدن گسترههاي باستاني ميآمدند، سخن ميگفت تا بدانند كه باستانشناسي پيدا كردن گنج و زيرخاكي نيست و ارزش فرهنگي و علمي يافتههاي باستانشناسان، بسيار بيشتر از ارزش مادي آنهاست. هيچكس را نميشناسيم كه به اندازهي نگهبان در اين زمينه تلاش و پيگيري كرده باشد.»
عبدي كه دربارهي عزتاله نگهبان، پدر باستانشناسي نوين ايران، و خدمات علمي او سخن ميگفت، در آغاز به اين نكته اشاره كرد كه باستانشناسي ايران، در ساليان گذشته، بزرگاني را از دست داده است كه در رشتهي خود اثرگذار و نامآور بودند. عبدي از عزتاله نگهبان و مسعود آذرنوش، دو تن از استادان باستانشناس ايراني، نام برد كه اكنون در ميان ما نيستند اما باستانشناسي ايران وامدار تلاش و كوششهاي بسيار آنهاست. عبدي، از فيروز باقرزاده، باستانشناس ايراني كه اكنون در فرانسه زندگي ميكند، نيز ياد كرد كه در حوزهي اداري باستانشناسي، گامهاي استواري برداشت. سپس او در ادامه افزود: «در زماني كه زمينه براي پيشرفت باستانشناسي ايران فراهم شده بود، ايرانيان اين بخت و اقبال را داشتند كه كساني همانند نگهبان و باقرزاده، پيدا بشوند و بنياني را بگذارند كه، با گذشت ساليان بسيار، هنوز هم پايدار است.»
عبدي توانايي نگهبان را در آموزش دانشجويان و بنيانگذاري و مديريت موسسهي باستانشناسي ايران، ستايشبرانگيز دانست و گفت: «نگهبان چنين كارهاي بزرگي را هنگامي انجام داد كه سرپرستي كاوش در مارليك را هم بر دوش داشت و با همهي دشواريها، در هفتتپه و دشت قزوين، به كاوشهاي گسترده دست زده بود. در همهي آن مدت، او توانست با شايستگي، خويشكاري خود را انجام دهد. در كنار چنين كارهايي، مديريت اداره كل باستانشناسي و موزهي ايران باستان را هم پذيرفته بود و با اين همه خوب ميدانست كه پستهاي اداري، زودگذر و ناپايدارند، اما در انجام وظيفهاي كه پذيرفته بود، كوتاهي نكرد و كارهاي مهم و باارزشي را به سرانجام رساند.»
عبدي، با برشمردن منش نيك و كردار و رفتار نمونهوار نگهبان و پايبندي او به انجام مسووليتي كه ميپذيرفت، به گوشهاي ديگر از شخصيت او اشاره كرد و گفت: «با آن كه نگهبان از ميان خانوادهاي اشرافي بيرون آمده بود و ثروتمند و بينياز بود، اما در هر كاري دستي داشت و نمونهي برجستهاي از كساني بود كه روز به روز از شمارشان كاسته ميشود. نگهبان، از توانايي ذاتي برخوردار بود و كاريزمايي داشت كه ديگران را واميداشت تا او را بزرگ بدارند. با اين همه، نگهبان فروتن بود و هيچ نشانهاي از خودخواهي در او نميشد سراغ گرفت؛ و با آن كه از دستاوردهاي علمي خود خشنود بود، اما خودپسند و مغرور نميشد.»
عبدي، سختكوشي و تلاش نگهبان در پيشبرد دانش باستانشناسي ايران را نموداري از ميهندوستي او دانست و آنگاه افزود: «نگهبان، درستكار بود و وظيفهشناس. هرگز شنيده نشده است كه در كاوشهايي كه انجام ميداد، چيزي گم شده باشد يا كم و كاستي پيش آمده باشد. هميشه هم ميكوشيد كه دانشجويان با استعداد را شناسايي كند و زمينهاي فراهم آورد تا براي ادامهي دانشاندوزي به دانشگاههاي معتبر خارج از كشور بروند و تواناييهاي خود را نشان بدهند. هنوز هم شمار بسياري از باستانشناسان ما همانهايي هستند كه به ياري نگهبان، در كشورهاي ديگر درس خواندهاند و توانستهاند باستانشناسي ايران را زنده نگهدارند.»
به سخن عبدي، باستانشناسان ايراني همواره متهم بودهاند كه در ارايهي گزارش كاوشهاي گسترههاي باستاني، كاهل و تنبلاند. اما نگهبان اين گونه نبود و هيچ گزارش منتشرنشدهاي نداشت و پس از هر كاوش، بيدرنگ گزارش مقدماتي آن را آماده ميكرد و سپس آن را منتشر ميساخت. عبدي افزود: «نگهبان يك سنجهمعيار) اخلاقي براي باستانشناسي ايران است. او بود كه جايگاه باستانشناسي ايران را شناساند و برپا نگهداشت. پس بايد نگهبان را الگويي براي همهي باستانشناسان، و حتا مردم ايران، بدانيم و به اين بينديشيم كه همانند نگهبان، كارهايي انجام دهيم كه براي ايران سودمند باشد.»
پيش از سخنراني كاميارعبدي، فيلم كوتاهي دربارهي زندگي، خدمات علمي و كاوشهاي باستانشناسي شادروان دكتر عزتاله نگهبان پخش شد.
http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=4236