آریانام خشَتهرام یا آریانام خشَثرام (Aryanam Khshathram) نام پارسی باستانی ایران در دورهٔ هخامنشیان بوده است.
«آریانام» در زبان اوستایی٬ پارسی باستان (هخامنشی) و سانسکریت بمعنی آریاییان و «خشتهر» بمعنى سرزمین٬ كشور و پادشاهی است كه در فارسی نو «شهر» شده و به این ترتیب «آریانام خشتهرام» بمعنی «سرزمین و پادشاهی آریاییان» بوده است. این نام در سنگ نوشته های هخامنشی آمده است.
پس از متفرق شدن آرياييان (اقوام هند و ایرانی) در بخشهاى مختلف فلات ایران گروهى از آنان در محلى اقامت گزيدند كه در اوستا بنام «ائیریَنَم وَئجَه» (= ائیریَنَم وَئجو = ايران ويج = Airyanəm Vaējō = Airyanəm Vaējah) يعنى سرزمین و كشور نژاد آريایی ناميده شده. محققان محل آنرا خوارزم و خیوهٔ امروزی دانستهاند. همچنین در دورهٔ هخامنشی ایی ريا (Airya) نام قوم ایرانی بود و اين كلمه را نام قوم اُسِّتِ قفقاز بصورت «ايرون» (Iron)، «ايرو» (Iroe) و «اير» (Ir) بخود اطلاق كردهاند. آریانام خشَتهرام در دورهٔ ساسانیان به «اِران شَتر» (Eran Shatr) و یا «اِران شَهر» تبدیل شد.
«خشتهر» از جملهٔ واژگانی است كه در فارسى دايرهٔ مفهوم پارينهٔ آنها کوچکتر شده است، همچون ديه يا ده كه در پارسی هخامنشى «دهيو» و در اوستا «دخيو» بمعنى كشور يا مملكت است. اينكه از واژهٔ خشتهره، در فارسی نو «خ» افتاده و «شهر» شده نظیر بسيار دارد چون خشنا = شناختن، خشب = شب، آوخشتى = آشتی و جز آن. گاهى آن «خ» اصلى ماقبل «ش» همچنان در فارسى بجا مانده چون خشنو = خشنود. هرچند امروزه از مفهوم واژهٔ شهر كاسته شده اما وسعت ديرين آن از واژههاى ايرانشهر و شهريار هويداست. خشتهر = شهر از مصدر «خشى» درآمده كه بمعنى شاهى كردن و فرمان راندن و توانستن و يارستن است٬ همچون: اَرتَخشَثرَه = اردشیر (اَرتا یا اَرتَه = مقدس و خشَثرَه = شاه) بمعنی شهریار مقدس.
اِران شتر یا اِران شهر، نامی است که در دورهٔ ساسانیان بكشور ایران اطلاق میشد.
ایرانویج یا ائیریَنَم وَئجَه یا ائیریَنَم وَئجو (Ērānwēz ٬ Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی "سرزمین ایرانیان" یا "بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان" نام سرزمینی است که ایرانیان از آغاز در آن میزیستند.
نخستین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم ایرانویج بود بر کرانهٔ رود دایتیای نیک. پس آن گاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی "اژدها" را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید. (اوستا) </blockquote>
شاید ایرانویج سرزمینی بوده در سیبری، جایی که اقوام آریایی در گذشته بسیار دور در آن میزیسته اند. و چنان که به نظر میرسد، آنها بعدها به دلیل شرایط نامساعد جوی مجبور به ترک آن سرزمین شده اند.
بنا به روايت دکتر پرهيز کار در توضيحات اوستا از آنجا که آریائیها دامدار بودند و به دليل يخبندان های طولانی امکان چرا براي دامها وجود نداشت آريائیها شروع به مهاجرت از ايرانويچ (که در کتاب ايشان همان گرجستان است) شروع به مهاجرت در سه جهت غرب، شرق و جنوب کردند که آن دسته که به کوه های جنوبی وارد شدند ايرانيان هستند.
بر سر نام و مکان اين سرزمين بين محققان اختلاف شديد وجود دارد و هنوز هيچ اثر قابل اعتمادی از ان پيدا نشده است ولی همه در مورد اين که اين سرزمین در شمال دريای خزر قرار داشته متفق النظر هستند. برخی از محققان نیز محل آنرا خوارزم و خیوهٔ امروزی دانستهاند.
منابع
* دانشنامه ایرانیکا
* فرهنگ ایران باستان
* یشتها
«آریانام» در زبان اوستایی٬ پارسی باستان (هخامنشی) و سانسکریت بمعنی آریاییان و «خشتهر» بمعنى سرزمین٬ كشور و پادشاهی است كه در فارسی نو «شهر» شده و به این ترتیب «آریانام خشتهرام» بمعنی «سرزمین و پادشاهی آریاییان» بوده است. این نام در سنگ نوشته های هخامنشی آمده است.
پس از متفرق شدن آرياييان (اقوام هند و ایرانی) در بخشهاى مختلف فلات ایران گروهى از آنان در محلى اقامت گزيدند كه در اوستا بنام «ائیریَنَم وَئجَه» (= ائیریَنَم وَئجو = ايران ويج = Airyanəm Vaējō = Airyanəm Vaējah) يعنى سرزمین و كشور نژاد آريایی ناميده شده. محققان محل آنرا خوارزم و خیوهٔ امروزی دانستهاند. همچنین در دورهٔ هخامنشی ایی ريا (Airya) نام قوم ایرانی بود و اين كلمه را نام قوم اُسِّتِ قفقاز بصورت «ايرون» (Iron)، «ايرو» (Iroe) و «اير» (Ir) بخود اطلاق كردهاند. آریانام خشَتهرام در دورهٔ ساسانیان به «اِران شَتر» (Eran Shatr) و یا «اِران شَهر» تبدیل شد.
«خشتهر» از جملهٔ واژگانی است كه در فارسى دايرهٔ مفهوم پارينهٔ آنها کوچکتر شده است، همچون ديه يا ده كه در پارسی هخامنشى «دهيو» و در اوستا «دخيو» بمعنى كشور يا مملكت است. اينكه از واژهٔ خشتهره، در فارسی نو «خ» افتاده و «شهر» شده نظیر بسيار دارد چون خشنا = شناختن، خشب = شب، آوخشتى = آشتی و جز آن. گاهى آن «خ» اصلى ماقبل «ش» همچنان در فارسى بجا مانده چون خشنو = خشنود. هرچند امروزه از مفهوم واژهٔ شهر كاسته شده اما وسعت ديرين آن از واژههاى ايرانشهر و شهريار هويداست. خشتهر = شهر از مصدر «خشى» درآمده كه بمعنى شاهى كردن و فرمان راندن و توانستن و يارستن است٬ همچون: اَرتَخشَثرَه = اردشیر (اَرتا یا اَرتَه = مقدس و خشَثرَه = شاه) بمعنی شهریار مقدس.
اِران شتر یا اِران شهر، نامی است که در دورهٔ ساسانیان بكشور ایران اطلاق میشد.
ایرانویج یا ائیریَنَم وَئجَه یا ائیریَنَم وَئجو (Ērānwēz ٬ Airyanəm Vaējah ٬ Airyanəm Vaējō) به معنی "سرزمین ایرانیان" یا "بنگاه و پایگاه اصلی ایرانیان" نام سرزمینی است که ایرانیان از آغاز در آن میزیستند.
نخستین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم ایرانویج بود بر کرانهٔ رود دایتیای نیک. پس آن گاه اهریمن همه تن مرگ بیامد و به پتیارگی "اژدها" را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید. (اوستا) </blockquote>
شاید ایرانویج سرزمینی بوده در سیبری، جایی که اقوام آریایی در گذشته بسیار دور در آن میزیسته اند. و چنان که به نظر میرسد، آنها بعدها به دلیل شرایط نامساعد جوی مجبور به ترک آن سرزمین شده اند.
بنا به روايت دکتر پرهيز کار در توضيحات اوستا از آنجا که آریائیها دامدار بودند و به دليل يخبندان های طولانی امکان چرا براي دامها وجود نداشت آريائیها شروع به مهاجرت از ايرانويچ (که در کتاب ايشان همان گرجستان است) شروع به مهاجرت در سه جهت غرب، شرق و جنوب کردند که آن دسته که به کوه های جنوبی وارد شدند ايرانيان هستند.
بر سر نام و مکان اين سرزمين بين محققان اختلاف شديد وجود دارد و هنوز هيچ اثر قابل اعتمادی از ان پيدا نشده است ولی همه در مورد اين که اين سرزمین در شمال دريای خزر قرار داشته متفق النظر هستند. برخی از محققان نیز محل آنرا خوارزم و خیوهٔ امروزی دانستهاند.
منابع
* دانشنامه ایرانیکا
* فرهنگ ایران باستان
* یشتها